بازگشت مرد اعدامی از پای چوبه دار
گروه حوادث/ مرد جوانی که 6 سال قبل به اتهام قتل محکوم به قصاص شده بود با رضایت خانواده مقتول از پای چوبه دار به زندگی برگشت.
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، این حادثه حدود 6 سال قبل در یکی از روستاهای استان گلستان رخ داد و دو مرد جوان بر سر باربری با یکدیگر درگیر شدند و در یک لحظه عصبانیت یکی از آنها با هل دادن دیگری منجر به مرگ وی شد.
پس از دستگیری متهم به قتل اعتراف کرد اما مدعی شد که قصد کشتن مقتول را نداشته و بر اثر یک اشتباه باعث مرگ مرد جوان شده است. با این حال به درخواست خانواده مقتول برای قصاص متهم وی محاکمه و به مجازات مرگ محکوم شد.
در حالی که حدود یک سال از این ماجرا گذشته بود واحد صلح و سازش شورای حل اختلاف زندان گرگان با بررسی پرونده این مرد جوان و با توجه به اینکه قتل ناخواسته رخ داده بود به سراغ این مرد در زندان رفته و در تحقیقات گسترده متوجه شدند وی در زندان نیز توبه کرده و رفتار مناسبی داشته است بنابراین اقدام خود را برای جلب رضایت اولیای دم آغاز کردند. اما خانواده مقتول همچنان خواهان اجرای حکم قصاص بودند. در حالی که این تلاشها از سوی شورای حل اختلاف زندان گرگان ادامه داشت سرانجام صبح روز دوشنبه در حالی که مرد زندانی برای اجرای حکم اعدام پای چوبه دار رفته بود بار دیگر واحد صلح و سازش شانس خود را برای جلب رضایت اولیای دم به کار بست و این بار موفق شدند در آخرین لحظات قبل از اعدام رضایت خانواده مقتول را جلب کنند.
آنها نیز بدون دریافت دیه و فقط با این شرط که مرد جوان پس از آزادی از زندان دیگر در استان گلستان زندگی نکند از اعدام او چشم پوشی کردند.
احمد جعفری معاون قضایی رئیس کل دادگستری و رئیس شورای حل اختلاف گلستان در این باره گفت: محکوم به قصاص جوانی است که 6 سال پیش در پی یک اشتباه، جان یک انسان را گرفت. به درخواست اولیای دم حکم قصاص صادر شد و پس از انجام تشریفات قانونی، رأی نهایی شد و در نوبت اجرا قرار گرفت.
وی ادامه داد: پیش از اجرای حکم پرونده به واحد صلح شورای حل اختلاف زندان گرگان ارجاع و تلاش برای جلب رضایت اولیای دم آغاز شد. طی سالهای گذشته اعضای شورای حل اختلاف بارها به همراه بزرگان دو خانواده به خانه مرحوم مراجعه کردند اما اولیای دم، همچنان بر قصاص اصرار داشتند. تا اینکه به لطف خداوند، صبح دوشنبه و دقایقی پیش از اجرای حکم، اولیای دم رأفت و گذشت را ترجیح دادند و بدون هیچ قید و شرطی از حق قانونی و شرعی خود گذشتند و قاتل را بخشیدند.
قصاص پایان یک لحظه عصبانیت
گروه حوادث/ پسر جوانی که به خاطر تقلب در بازی عصبانی شده و دوستش را به قتل رسانده بود به قصاص محکوم شد.
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، این حادثه خونین تابستان امسال در حالی رخ داد که چند پسر جوان برای میهمانی به خانه یکی از دوستان شان رفته بودند اما وقتی سرگرم پاسور بازی بودند با هم درگیر شدند و صاحبخانه بهنام سعید به قتل رسید. وقتی مأموران پلیس برای بررسی ماجرا به محل حادثه رفتند شاهدان حاضر در صحنه مدعی شدند یکی از میهمانان بهنام کوورش باعث قتل سعید شده است اما بعد از درگیری فرار کرده است.
به این ترتیب بررسیها برای دستگیری متهم آغاز شد و بعد از چندین روز تحقیق سرانجام کوروش بازداشت شد. او به قتل اعتراف کرد و گفت در یک لحظه عصبانیت با چاقو به دوستش ضربه زده است. با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد.
در جلسه رسیدگی به این پرونده ابتدا کیفرخواست علیه متهم خوانده شد. سپس اولیای دم در جایگاه حاضر شده و درخواست صدور حکم قصاص کردند. آنها گفتند حاضر به گذشت نیستند و تنها چیزی که آرام شان میکند صدور حکم قصاص است.
سپس متهم در جایگاه قرار گرفت. او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: من خیلی پشیمان هستم. روز حادثه من و تعدادی از دوستان مشترکمان در خانه سعید بودیم. ما خیلی صمیمی بودیم و ارتباط خوبی هم با هم داشتیم. بعد سعید پاسور آورد که بازی کنیم چند دست که با هم بازی کردیم متوجه شدم او تقلب میکند و با تقلب برنده میشود. من اعتراض کردم و گفتم چرا تقلب میکنی. اما عصبانی شد و فحاشی کرد. از شنیدن حرفهایش خیلی ناراحت شدم و کنترلم را از دست دادم. در یک لحظه چاقو را برداشتم و به سمتش حمله کردم و یک ضربه هم بیشتر نزدم همان یک ضربه باعث مرگش شد.
متهم در پاسخ به این سؤال که چاقو را از کجا آورده است، گفت: من چاقو را از بشقاب میوه خوری برداشتم. در بشقاب برای میهمان ها میوه گذاشته بودند و ما داشتیم بازی میکردیم و میوه میخوردیم.
بعد از پایان دفاعیات متهم و وکیل مدافع او هیأت قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند و متهم را با توجه به مدارک موجود در پرونده به قصاص محکوم کردند. این رأی ظرف 20 روز قابل تجدیدنظرخواهی خواهد بود.
انفجار بمب دست ساز جان پسر نوجوان را گرفت
گروه حوادث/ پسر 15 ساله ارومیهای که تعدادی بمب دست ساز را زیر لباسش مخفی کرده بود بهعلت انفجار مواد جان باخت.
سرهنگ حسن شیخنژاد، فرمانده انتظامی ارومیه با اعلام این خبر به ایرنا گفت: این پسربچه در حالی که مقداری مواد محترقه بمب دست ساز را در زیر لباس خود جاسازی کرده و سوار بر دوچرخه در حال حرکت بود ناگهان بر اثر انفجار تعدادی از این بمبها در دم جان باخت.
وی اضافه کرد: یک نفر دیگر نیز که از محل انفجار در حال رد شدن بود، بشدت مجروح شد که نیروهای امدادی، او را به بیمارستان منتقل کردند.
فرمانده انتظامی ارومیه ادامه داد: ۲ تا از بمبهای دست ساز منفجر نشده نیز در کنار فرد فوت شده توسط نیروهای پلیس پیدا شده است.
حوادث جهان
حوادثی که در 100 سال گذشته دنیا را تکان داد
مترجم آرزو کیهان
وقوع برخی حوادث اعم از طبیعی یا غیر طبیعی تأثیری فراگیر داشته و تا سالها از خاطرات پاک نخواهد شد. در یکصد سال گذشته از این دست حوادث در دنیا کم نداشتهایم. در این نوشتار بر چند نمونه از مهمترین و تأثیرگذارترین آنها مروری کوتاه خواهیم داشت.
آتشسوزی بزرگترین کشتی هوایی1937 میلادی
کشتی غول پیکر هوایی «هیندنبورگ» در سال 1937 میلادی در حالی که 97 مسافر و خدمه داشت و از فرانکفورت آلمان عازم فرودگاه «جیبی امدیال لیک هرست» در ایالات متحده امریکا بود بهعلت برخورد با دکل زمینی در منچسترنیوجرسی آتش گرفت و سقوط کرد. در این سانحه 35 مسافر و خدمه این کشتی هوایی جان باختند.
ناپدید شدن هواپیمای مالزی 2014 میلادی
ناپدید شدن هواپیمای مالزیایی همچنان به عنوان بزرگترین اسرار هوانوردی قرن قلمداد میشود. این هواپیما از کوالالامپور به سمت پکن در حال حرکت بود که از مسیر رادارهای هوایی به همراه 239 مسافر از 14 کشور دنیا ناپدید شد.
هواپیمای ناپدید شده یک بوئینگ 777 متعلق به شرکت هوایی مالزی بود که به طور مرموزی ناپدید شد و عملیات بینالمللی برای پیدا کردنش از سوی 26 کشور جهان ادامه یافت اما تاکنون هیچ ردی از هواپیما و مسافرانش به دست نیامده است.
مرگ بازیکنان تیم منچستر یونایتد 1958 میلادی
سقوط هواپیمای مونیخ در سال 1958 میلادی سبب شد اغلب بازیکنان تیم فوتبال منچستر یونایتد جان خود را دراین سانحه هوایی از دست بدهند. این هواپیما حامل بازیکنان و مربیان باشگاه فوتبال منچستر یونایتد، هواداران این تیم و تعدادی خبرنگار بود. ۲۰ نفر از ۴۴ سرنشین هواپیما، موقع سقوط جان باختند. بقیه سرنشینان که به شدت آسیب دیده و بیهوش شده بودند، به یکی از بیمارستانهای شهر مونیخ منتقل شدند. سه نفر نیز در بیمارستان جان باختند که در نتیجه مجموع جانباختگان این حادثه به ۲۳ نفر رسید.
قحطی اتیوپی 1985 میلادی
بدترین قحطی ظرف 100 سال گذشته قحطی اتیوپی عنوان شد. بنا بر اطلاعات دیده بان حقوق بشر 1.2 میلیون نفر در سراسر اتیوپی بر اثر این قحطی همهگیر جان خود را از دست دادند. مرگ کودکان مقابل چشمان پدران و مادران شان وضعیتی دردناک و غیر قابل تصور بود.
زلزله و سونامی ژاپن 2011 میلادی
یازدهم مارس 2011 میلادی زمین لرزهای به بزرگی 9 ریشتر به همراه سونامی ژاپن را لرزاند. بیش از 15000 نفر کشته و 9000 نفر ناپدید شدند. این زمین لرزه قدرتمندترین زلزله ثبت شده در ژاپن و پنجمین زلزله قدرتمند جهان عنوان شد. در این حادثه نیروگاه هستهای فوکوشیما و ساکنان این منطقه تخلیه شده و مقامهای ژاپنی برای بازسازی کشورشان بیش از 235 میلیارد دلار هزینه کردند.
فاجعه استادیوم «هیلزبورو»1989 میلادی
فاجعه هیلزبورو حادثهای بود که بر اثر تجمع انسانی در نیمه پایانی بازی جام حذفی انگلستان بین دو تیم انگلیسی لیورپول و ناتینگهام فارست در ۱۵ آوریل ۱۹۸۹ در استادیوم هیلزبورو شهر شفیلد رخ داد. در این حادثه ۹۶ نفر جان خود را از دست دادند و ۷۶۶ نفر مجروح شدند که همگی آنها جزو هواداران لیورپول بودند.
آتشسوزی برج گرنفل در لندن2017 میلادی
این آتشسوزی در برج مسکونی 24 طبقه در غرب لندن در سال 2017 میلادی رخ داد و حداقل 79 نفر کشته و ناپدید به همراه داشت. 70 نفر نیز راهی بیمارستان شدند. علت آتشسوزی تاکنون روشن نشده اما بسیاری از قربانیان فرصت فرار نداشته و میان شعلههای آتش به دام افتادند. مأموران آتشنشانی با بیش از 40 دستگاه خودروی اطفای حریق از پایگاههای مختلف شهر برای کمک به ساکنان و فرونشاندن آتش به محل اعزام شدند. بنابر گزارشهای موجود، آتش از طبقه دوم آغاز و به دیگر طبقات منتقل شد و با تلاش بیوقفه آتش نشانان فردای روز حادثه به طور کامل مهار شد.
دختری که در زندان زاده شد
محمد بلوری/ مهتاب، در شرکت تجاریاش از پشت شیشه پنجره اتاقش به تماشای خیابان ایستاده بود که دختر جوانی برای استخدام در شرکت وارد اتاقش شد. این دختر برایش تعریف کرد که پدرش در تصادف کشته شده و مادرش به علت بیماری مرده است...
***
مهتاب از سرگیجهای که داشت، سرش را به پشتی صندلی خواباند. دختر پرسید: خانم آیا ناراحتتان کردم؟ عذر میخوام. من را ببخشید. مهتاب گفت نه دخترم. چیزیم نیست. یک سؤال خصوصی دارم.
مریم جواب داد: بپرسید خانم. جواب میدم.
از مادرتان برایم تعریف کنید.
بیچاره مادرم. باهمه مریضی قلبش، توخانههای مردم کار میکرد. برای خیاطی دیگران، شبها سوزن نخ میکرد و میخواست تا خرج تحصیلم را تأمین کند.
مهتاب غرق نگاه در چشمهای سبز دختر شد. پرسید: چه چشمهای قشنگی داری. به رنگ دریای یک روز آفتابی! دختر از شرمساری لبخندی زد و گفت: همرنگ چشمهای قشنگ شماست خانم. از این نظر خوشحالم.
مهتاب پرسید: چشمهای مادرت هم به همین قشنگی بود؟ یعنی سبز به رنگ دریای روزهای آفتابی؟
مریم جواب داد: نه خانم. رنگ چشمهای مادر خدا بیامرزم. سیاه و پوستش روشن بود
پدرتان چی؟
نه خانم. پدرخدا بیامرزم هم به همان رنگ بود. سیاه...
مهتاب پرسید: پس چشمهای شما رنگ دیگه است؟
مریم گفت: بله خانم همه دوستان و آشنایان از همین تفاوت رنگ چشمان من با پدر و مادرم میپرسیدند.
مهتاب پرسید: درمیان فامیل و خویشاوندان شما، کسی هم بود که چشمهایی به زیبایی رنگ چشمهای تو داشته باشد؟
مریم فکری کرد و گفت: فکر نمیکنم خانم.
مهتاب پرسید: از مادرت تعریف کن. خیلی دوستت داشت؟
مریم گفت: آره خانم. مهربانترین مادر دنیا بود وقتی میدیدم با حال بیمارش شبانه روز آنهمه تلاش میکند گریهام میگرفت با همه دردهایش لبخند میزد و میگفت: غصه نخور دخترم. درسهایت که تمام بشه کار پیدا میکنی و آن وقت من دیگه مجبور نیستم برای دیگران کار کنم.
مهتاب به چهره دختر زل زد و پردهای از اشک روی چشمهای غمگیناش لرزید. پرسید: از دوران بچگیات تعریف کن دخترم از وضع زندگی خانوادهات.
مریم جواب داد: درگذشته زندگی مرفهی داشتیم خانم. پدرم به تجارت مشغول بود و چیزی کم نداشتیم تا اینکه پدرم بهخاطر خیانت شریکش، همه چیزش را از دست داد، حتی فرش زیر پایمان را فروختیم. خونه و باغ و ماشینمان را به حراج گذاشتیم تا بدهی طلبکاران را بدهیم اما باز کم آوردیم و پدرم با شکایت عدهای از طلبکارها به زندان افتاد. بعد از مرگش هم من و مادرم روزهای سخت و دشواری را پشت سر گذاشتیم تا اینکه مادرم هم از غصه عمرش را داد به شما. مهتاب بغضاش به یکباره ترکید و به هقهق گریه افتاد. مریم خودش را در میان بازوان او انداخت. مهتاب خودش را در میان موهای دختر فروبرد و با همه گنجایش سینهاش بویید. احساس میکرد در عطر گیسوان دختر گمشدهاش مدهوش میشود. اشتباه نمیکرد همان بوی آشنای دخترش بود. رایحهای چون عطر تن کبوتران صحرایی قاتی بوی عسل بهاری. مهتاب با انگشتانی رعشهدار یقه پیرهن دخترک را پس زد و نگاهش به همان خال قهوهای افتاد که بر شانه دخترش -آزاده- نشان کرده بود. آنگاه با هقهق گریه، مویه کنان نام فرزندش را زار زد.
آه آزاده من، باور میکنم. من معجزه را باور دارم.
و آنگاه از هوش رفت...
پایان
رئیس پلیس راهور ناجا :
سفر آزاد است اما مسافرت نروید
گروه حوادث/ سفر به ۹۱درصد شهرها به جز ۴۰ شهر قرمز و نارنجی، در تعطیلات نوروز مجاز است.
سردار هادیانفر، رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی ناجا در همایش طلایه داران فرهنگ ترافیک که صبح دیروز در ستاد پلیس راهنمایی و رانندگی ناجا با حضور جمعی از همیاران پلیس، بازرسان کنترل نا محسوس، بانوان فرهنگ یار ترافیک، راهوران محله و سفیران فرهنگی پلیس راهور برگزار شد با بیان این مطلب گفت: ۳۰هزار نیروی ما، در ۲۳۶ هزار کیلومتر راهها و ۱۲۴۷شهر کشور در حال فعالیت هستند. وی اظهار کرد: در گذشته یکی از مشکلات اساسی ما افزایش تعداد تصادفات و فوتیها بود. استفاده از همیاران بازرسان نامحسوس و تعامل با وزارت آموزش و پرورش باعث شد تخلفات تا ۱۸ درصد کاهش یابد. سردار هادیانفر گفت: امروز ۳۵ میلیون وسیله نقلیه و ۴۴میلیون راننده در کشور داریم. سالی ۲میلیون خودرو در کشور تولید میشود، اما خروجی خودروی فرسوده نداریم.
کرونا تنها ۳۰درصد بر کاهش تصادفات اثر گذاشت و در فروردین امسال ۶۷درصد ترددها کاهش یافت. سپس با مرور زمان ترددها دوباره افزایش یافت و تا اسفند میانگین ترددها ۱۵درصد بود. اما در اسفند امسال، ۱۳درصد ترددها افزایش یافت.
هادیانفر اظهار کرد: به جز ۴۰ شهر قرمز و نارنجی، با رعایت پروتکلهای بهداشتی، سفر به سایر استانها مجاز است، اما ما تأکید می کنیم همه در خانه بمانند تا سالم بمانند.
رئیس پلیس راهور ناجا گفت: بررسی و تحلیل ۱۱سال تصادفات کشور این بود که در ۸۰درصد تصادفات مرگبار ۴ عامل سرعت غیرمجاز، سبقت غیرمجاز، عدم توجه به جلو و خستگی-خواب آلودگی نقش داشته است.
۳ روز فرصت برای جابهجایی در صورت تغییر رنگ شهر
رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی ناجا همچنین گفت: اگر شهری از وضعیت آبی و زرد به شهر نارنجی و قرمز تبدیل وضعیت شد، هموطنان فرصت دارند تا سه روز از شهر خارج شوند.