
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

قدردانی رهبر معظم انقلاب از پیام جمعی از فلسطینیان اردوگاه عمار سوریه
رهبر انقلاب اسلامی در پی پیام جمع زیادی از فلسطینیان ساکن در اردوگاههای سوریه به مناسبت پیروزی ملت و مقاومت فلسطین در جنگ ۱۲ روزه علیه رژیم اشغالگر قدس و قدردانی آنان از رهبر انقلاب اسلامی و ملت ایران برای حمایت از جهاد ملت فلسطین، از این پیام قدردانی کردند.
به گزارش ایرنا، معاون ارتباطات بینالملل دفتر مقام معظم رهبری در نامهای به محمد البحیصی رئیس جمعیت دوستی فلسطین و ایران، با ابلاغ تشکر رهبر انقلاب اسلامی، نوشت: عملیات سیفالقدس تجلی بخش کوچکی از قدرت و اقتدار انباشته جبهه مقاومت بود.
حجتالاسلام والمسلمین محسن قمی در این نامه افزوده است: دفاع قهرمانانه مردم غیور فلسطین از مسجدالاقصی و سرزمین قدس، اینبار با یکپارچگی و همافزایی مردم همه مناطق فلسطین و هماهنگی تحسینبرانگیز همه گروههای مقاومت به خوبی نشان داد روزگار تحکم و قدرتنمایی صهیونیستهای غاصب و نژادپرست پایان یافته و دوره شکست غاصبان سرزمین مقدس، عهد آزادی فلسطین و نوبت رهایی قدس شریف فرا رسیده است.
به گزارش ایرنا، معاون ارتباطات بینالملل دفتر مقام معظم رهبری در نامهای به محمد البحیصی رئیس جمعیت دوستی فلسطین و ایران، با ابلاغ تشکر رهبر انقلاب اسلامی، نوشت: عملیات سیفالقدس تجلی بخش کوچکی از قدرت و اقتدار انباشته جبهه مقاومت بود.
حجتالاسلام والمسلمین محسن قمی در این نامه افزوده است: دفاع قهرمانانه مردم غیور فلسطین از مسجدالاقصی و سرزمین قدس، اینبار با یکپارچگی و همافزایی مردم همه مناطق فلسطین و هماهنگی تحسینبرانگیز همه گروههای مقاومت به خوبی نشان داد روزگار تحکم و قدرتنمایی صهیونیستهای غاصب و نژادپرست پایان یافته و دوره شکست غاصبان سرزمین مقدس، عهد آزادی فلسطین و نوبت رهایی قدس شریف فرا رسیده است.

ضرورت کاربردی کردن هنرهای خلاقانه در زیست زندگی
گروه فرهنگی/ وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ضمن تأکید بر ضرورت اختصاص دادن فضای بیشتری به آموزش هنرها گفت که باید دید چگونه میتوان هنرهای خلاقانه را به هنرهای کاربردی در زیست و زندگی تبدیل کرد.
ضرورت استمرار آموزشی هنرها
آنطور که در بخشی از گزارش ایرنا آمده، سیدعباس صالحی در حاشیه بازدید از نمایشگاه گنجینه مانا با بیان اینکه این نمایشگاه تصویری از فعالیتهای خوب حوزه هنر است، گفت: «در این نمایشگاه گامبهگام هنر استادان ایرانی را میتوان مشاهده کرد و در بخشهای گوناگون نمایشگاه مشهود بود که هر حوزه چگونه خلاقیتهای استفاده از رنگ، صورتسازیها و کاربردهای خود را دارد.» وی ادامه داد:«این نمایشگاه با بیش از ۴۰ هنرمند و با ۴۰۰ اثر در بخشهای مختلف چشماندازی را از جامعه هنر نشان میدهد که با تکیه بر آن راه هنر ایرانی در حال و آینده پررونقتر خواهد بود، در این نمایشگاه شاهد خلاقیتهای قابل توجه و فرصتساز برای هر بخش از هنر ایرانی هستیم.» وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با تأکید براینکه این نوع نمایشگاهها ابتدا فرصتی را برای دیدن سبک آثار مختلف فراهم میکند، گفت: «این تجمیع آثار برای اتفاقات بعدی در مورد همین آثار مهم است، در بخش بعدی استمرار در مهارتها و آموزشها را بواسطه این نمایشگاه شاهد خواهیم بود، بسیاری از پیشکسوتان هستند که هنرشان با آموزش هنرآموزان استمرار پیدا میکند و برگزاری این نوع نمایشگاهها در برنامهریزی برای آموزشهای هنری مؤثر است.»صالحی یادآور شد:«برای آموزش برخی از این هنرها مقدماتی در آموزشگاههای فنی و حرفهای یا در دانشگاهها فراهم شده است اما اینکه این آموزشها بتواند فضاهای بیشتری پیدا کند مهم است، بنابراین پس از هر نمایشگاه برگزارکنندهها باید بخشی از وقت خود را بر استمرار آموزشهای هنری قرار دهند و از ظرفیت وزارتخانههای فرهنگی و هنری همچون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استفاده کنند و از آنجا به فضاهای آموزشی مرتبط شوند تا این هنرها استمرار آموزشی پیدا کنند.»
امکان بهرهمندی زندگی شهری و غیرشهری از هنرها
وی افزود: «از طرفی دیگر باید دید که چگونه این هنرهای خلاقانه را میتوان به هنرهای کاربردی در زیست و زندگی تبدیل کرد، بخشهای مختلفی در همین نمایشگاه وجود داشت که این ایدهها و هنرها به زیست بوم زندگی شهری و شخصی ما وصل میشود، در این بخش هم از مقدمات نمایشگاه تا پایان آن باید توجه کرد که چگونه دستگاهها و مؤسسات عمومی و خصوصی میتوانند از این هنرها استفاده کنند و در زندگی شهری و غیرشهری از آن بهره ببرند.» عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی بیان کرد:«بخش دیگر در وسعت بخشیدن به این نمایشگاه و هنرمندان آنها توجه به حوزه مصرف این آثار بهعنوان اقتصاد فروش این هنرها است که هم بهصورت حقیقی و هم مجازی میتواند اتفاقاتی را رقم بزند، در واقع این نمایشگاهها میتوانند خریداران بیشتری برای این آثار پدید بیاورند به شکلی که هنرمندانی که در حوزههای مختلف کار میکنند بدانند که آثار هنری آنها مشتریان خود را دارد و کار اقتصادی را دربرخواهد داشت.» وزیر ارشاد ادامه داد:«در این بخش هم مراکزی هستند که میتوانند خریدار این آثار باشند، همچنین مردم به طور عام و فضای حقیقی و مجازی هم بهطور خاص میتوانند فضایی برای فروش آثار هنری باشند. در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز سامانهای در این راستا در نظر گرفته شده است که هنرمندان ما میتوانند آثار خود را در آنجا بارگذاری کنند و با تبلیغات امکان فروش گسترده آنها فراهم شود، طبیعتاً این نمایشگاه و آثار ۴۰۰گانه آن همچنین فرصتهای حقیقی و مجازی را باید پیدا کند.» گفتنی است که نمایشگاه گنجینه مانا با حدود ۲۰۰ اثر از ۴۰ هنرمند پیشکسوت هنرهای سنتی در زمینههای مختلف از جمله معرق، منبت، دوختهای سنتی و طراحی فرش هشتم تیر افتتاح شد و قرار بود به مدت ۱۰ روز (۹ تا ۱۹ تیر) در فرهنگستان هنر میزبان علاقهمندان باشد که بهدلیل وضعیت قرمز کرونا در تهران از روز ۱۳ تیر تعطیل شد.در این نمایشگاه آثار فاخری در رشته معرق و منبت، تراش بلور و شیشه، میناکاری، گچبری، طراحی فرش، دوختهای سنتی و تزئینی، طراحی نقوش و چاپ، زیورآلات، نقاشی روی شیشه و سفال و آیینه کاری در معرض دید علاقه مندان قرار گرفته است.
افتتاح آرشیو ملی هنر
بنابر خبر دیگری، وزیر ارشاد روز گذشته با شرکت در جلسه هیأت امنای بنیاد فرهنگی هنری رودکی و افتتاح آرشیو هنر، مرجعیت اطلاعاتی این نهاد فرهنگی را پشتیبان عرصه هنر برشمرد و گفت: «بنیاد فرهنگی هنری رودکی در داخل کشور دارای اعتباری است و در خارج از کشور هم میتواند این اعتبار را کسب کند و به عنوان یک پایگاه مهم اکران آنلاین برنامههای هنری در حوزههای مختلف موسیقی، نمایش و... در فضای مجازی باشد و چشماندازی که در تجربه اجراهای آنلاین در این بازه زمانی داشته است قابل توجه است. صالحی ادامه داد: «یکی دیگر از اعتباراتی که بنیاد رودکی دارد شخصیتهایی است که به این حوزه اشراف دارند و به این بنیاد به واسطه همکاری منزلت میدهند و در فضای مصرف و تولیدکنندگان داخلی و خارجی ارتقا پیدا میکند و شوراهای ارکستر و آموزش این بنیاد هم با همین نگاه ایجاد شده است.» وی از دیگر اعتباراتی که این بنیاد میتواند داشته باشد مرجعیت اطلاعاتی پیدا کردن آن برای پشتیبانی از عرصه هنر را عنوان کرد و گفت: «فرصت دیگری که در ایام شیوع کرونا پدید آمد، صیانت از مکان و هویتهای بصری بنیاد رودکی است که در ایام نیمه تعطیل و کرونایی در یکسال و نیم گذشته فراهم شد و میتوان گفت به نقطه قابل قبولی در صیانت از هویتهای بصری بنیاد رودکی رسیدهایم که این هویتها امانت ملی است.»
ضرورت استمرار آموزشی هنرها
آنطور که در بخشی از گزارش ایرنا آمده، سیدعباس صالحی در حاشیه بازدید از نمایشگاه گنجینه مانا با بیان اینکه این نمایشگاه تصویری از فعالیتهای خوب حوزه هنر است، گفت: «در این نمایشگاه گامبهگام هنر استادان ایرانی را میتوان مشاهده کرد و در بخشهای گوناگون نمایشگاه مشهود بود که هر حوزه چگونه خلاقیتهای استفاده از رنگ، صورتسازیها و کاربردهای خود را دارد.» وی ادامه داد:«این نمایشگاه با بیش از ۴۰ هنرمند و با ۴۰۰ اثر در بخشهای مختلف چشماندازی را از جامعه هنر نشان میدهد که با تکیه بر آن راه هنر ایرانی در حال و آینده پررونقتر خواهد بود، در این نمایشگاه شاهد خلاقیتهای قابل توجه و فرصتساز برای هر بخش از هنر ایرانی هستیم.» وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با تأکید براینکه این نوع نمایشگاهها ابتدا فرصتی را برای دیدن سبک آثار مختلف فراهم میکند، گفت: «این تجمیع آثار برای اتفاقات بعدی در مورد همین آثار مهم است، در بخش بعدی استمرار در مهارتها و آموزشها را بواسطه این نمایشگاه شاهد خواهیم بود، بسیاری از پیشکسوتان هستند که هنرشان با آموزش هنرآموزان استمرار پیدا میکند و برگزاری این نوع نمایشگاهها در برنامهریزی برای آموزشهای هنری مؤثر است.»صالحی یادآور شد:«برای آموزش برخی از این هنرها مقدماتی در آموزشگاههای فنی و حرفهای یا در دانشگاهها فراهم شده است اما اینکه این آموزشها بتواند فضاهای بیشتری پیدا کند مهم است، بنابراین پس از هر نمایشگاه برگزارکنندهها باید بخشی از وقت خود را بر استمرار آموزشهای هنری قرار دهند و از ظرفیت وزارتخانههای فرهنگی و هنری همچون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استفاده کنند و از آنجا به فضاهای آموزشی مرتبط شوند تا این هنرها استمرار آموزشی پیدا کنند.»
امکان بهرهمندی زندگی شهری و غیرشهری از هنرها
وی افزود: «از طرفی دیگر باید دید که چگونه این هنرهای خلاقانه را میتوان به هنرهای کاربردی در زیست و زندگی تبدیل کرد، بخشهای مختلفی در همین نمایشگاه وجود داشت که این ایدهها و هنرها به زیست بوم زندگی شهری و شخصی ما وصل میشود، در این بخش هم از مقدمات نمایشگاه تا پایان آن باید توجه کرد که چگونه دستگاهها و مؤسسات عمومی و خصوصی میتوانند از این هنرها استفاده کنند و در زندگی شهری و غیرشهری از آن بهره ببرند.» عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی بیان کرد:«بخش دیگر در وسعت بخشیدن به این نمایشگاه و هنرمندان آنها توجه به حوزه مصرف این آثار بهعنوان اقتصاد فروش این هنرها است که هم بهصورت حقیقی و هم مجازی میتواند اتفاقاتی را رقم بزند، در واقع این نمایشگاهها میتوانند خریداران بیشتری برای این آثار پدید بیاورند به شکلی که هنرمندانی که در حوزههای مختلف کار میکنند بدانند که آثار هنری آنها مشتریان خود را دارد و کار اقتصادی را دربرخواهد داشت.» وزیر ارشاد ادامه داد:«در این بخش هم مراکزی هستند که میتوانند خریدار این آثار باشند، همچنین مردم به طور عام و فضای حقیقی و مجازی هم بهطور خاص میتوانند فضایی برای فروش آثار هنری باشند. در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز سامانهای در این راستا در نظر گرفته شده است که هنرمندان ما میتوانند آثار خود را در آنجا بارگذاری کنند و با تبلیغات امکان فروش گسترده آنها فراهم شود، طبیعتاً این نمایشگاه و آثار ۴۰۰گانه آن همچنین فرصتهای حقیقی و مجازی را باید پیدا کند.» گفتنی است که نمایشگاه گنجینه مانا با حدود ۲۰۰ اثر از ۴۰ هنرمند پیشکسوت هنرهای سنتی در زمینههای مختلف از جمله معرق، منبت، دوختهای سنتی و طراحی فرش هشتم تیر افتتاح شد و قرار بود به مدت ۱۰ روز (۹ تا ۱۹ تیر) در فرهنگستان هنر میزبان علاقهمندان باشد که بهدلیل وضعیت قرمز کرونا در تهران از روز ۱۳ تیر تعطیل شد.در این نمایشگاه آثار فاخری در رشته معرق و منبت، تراش بلور و شیشه، میناکاری، گچبری، طراحی فرش، دوختهای سنتی و تزئینی، طراحی نقوش و چاپ، زیورآلات، نقاشی روی شیشه و سفال و آیینه کاری در معرض دید علاقه مندان قرار گرفته است.
افتتاح آرشیو ملی هنر
بنابر خبر دیگری، وزیر ارشاد روز گذشته با شرکت در جلسه هیأت امنای بنیاد فرهنگی هنری رودکی و افتتاح آرشیو هنر، مرجعیت اطلاعاتی این نهاد فرهنگی را پشتیبان عرصه هنر برشمرد و گفت: «بنیاد فرهنگی هنری رودکی در داخل کشور دارای اعتباری است و در خارج از کشور هم میتواند این اعتبار را کسب کند و به عنوان یک پایگاه مهم اکران آنلاین برنامههای هنری در حوزههای مختلف موسیقی، نمایش و... در فضای مجازی باشد و چشماندازی که در تجربه اجراهای آنلاین در این بازه زمانی داشته است قابل توجه است. صالحی ادامه داد: «یکی دیگر از اعتباراتی که بنیاد رودکی دارد شخصیتهایی است که به این حوزه اشراف دارند و به این بنیاد به واسطه همکاری منزلت میدهند و در فضای مصرف و تولیدکنندگان داخلی و خارجی ارتقا پیدا میکند و شوراهای ارکستر و آموزش این بنیاد هم با همین نگاه ایجاد شده است.» وی از دیگر اعتباراتی که این بنیاد میتواند داشته باشد مرجعیت اطلاعاتی پیدا کردن آن برای پشتیبانی از عرصه هنر را عنوان کرد و گفت: «فرصت دیگری که در ایام شیوع کرونا پدید آمد، صیانت از مکان و هویتهای بصری بنیاد رودکی است که در ایام نیمه تعطیل و کرونایی در یکسال و نیم گذشته فراهم شد و میتوان گفت به نقطه قابل قبولی در صیانت از هویتهای بصری بنیاد رودکی رسیدهایم که این هویتها امانت ملی است.»

استان تهران بیشترین رشد اقتصادی در میان استانهای کشور را دارد
گروه اقتصادی / محاسبه رشد اقتصادی یکی از مهمترین شاخصهای وضعیت اقتصادی کشورها است که بر پایه حسابهای ملی سالانه به قیمت جاری و ثابت محاسبه میشود (با در نظر گرفتن قیمتهای یک سال پایه) و نرخ رشد از آن به دست میآید. اما اخیراً مرکز آمار ایران اقدام به تولید شاخص جدیدی به نام محصول ناخالص داخلی استانها به قیمت ثابت (سال پایه ۱۳۹۰) کرده است. جواد حسینزاده، رئیس مرکز آمار ایران با اشاره به حساب اقتصادی جدید میگوید: «بر اساس این محاسبه جدید، رشد اقتصادی استانها از سال 1390 تا 97 بهدست آمده است.»
به گفته رئیس مرکز آمار، دستیابی به نرخ رشد اقتصادی هر استان و رشد اقتصادی بخشهای مختلف استانی، سهم هر استان در رشد اقتصادی کشور را مشخص میکند که به این ترتیب بهینه کردن برنامهریزی استانی، همسو و همجهت با منافع ملی میسر میشود.
تهران پیشتاز رشد اقتصادی
بر اساس یافتههای مرکز آمار، محاسبه رشد اقتصادی استانها نشان میدهد بیشترین رشد اقتصادی استانی در سال 97 مربوط به استان تهران است. بعد از استان تهران استانهای خوزستان و بوشهر بیشترین رشد اقتصادی را در سال 97 دارند. اطلاعات مرکز آمار نشان میدهد محصول ناخالص داخلی به قیمت ثابت استان تهران در سال 97 معادل 170 هزار میلیارد تومان، استان خوزستان 129 هزار میلیارد تومان و استان بوشهر 43 هزار میلیارد تومان است. این سه استان به ترتیب 22.82و 17.92 و5.74 درصد سهم در محصول ناخالص داخلی کل کشور دارند.
رشد بدون نفت
آنطور که اطلاعات مرکز آمارنشان میدهد در میان استانهای کشور، در سال 97 بیشترین رشد اقتصادی بدون نفت هم متعلق به استان تهران بود. استانهای اصفهان و بوشهر بعد از استان تهران در این سال بیشترین رشد اقتصادی را دارند. بر اساس این گزارش محصول ناخالص داخلی بدون نفت به قیمت ثابت استان تهران ١٧٠هزار میلیارد تومان، استان اصفهان ٣٩ هزار میلیارد تومان و استان بوشهر 37 هزار میلیارد تومان بود. این سه استان به ترتیب28.11، 6.55 و 6.09 درصد سهم در تولید ناخالص داخلی بدون نفت کل کشور، دارند. به این ترتیب ١٠ استان تهران، اصفهان، بوشهر، خراسان رضوی، خوزستان، فارس، مازندران، آذربایجان شرقی، کرمان و البرز بیش از ٧٠ درصد از تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص دادهاند.
کمترین رشد
گزارش رشد اقتصادی استانها از سال 90 تا 97 نشان میدهد کمترین سهم محصول ناخالص داخلی بدون نفت در سال 97 متعلق به استان ایلام بود. سهم ٦ استان شامل اردبیل، سمنان، چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد، خراسان شمالی، خراسان جنوبی، ایلام و البته فرامنطقهای کمتر از ٦ درصد است.
رشد کشاورزی
بر اساس اطلاعات آماری مربوط به فعالیتهای اقتصادی استانها، در سال 97 محصول ناخالص داخلی به قیمت ثابت رشته فعالیت کشاورزی، جنگلداری و ماهیگیری ٤٥ هزار میلیارد تومان است. نرخ رشد اقتصادی این رشته فعالیت منفی 3.44 درصد بود و بهطور متوسط این فعالیت طی سالهای 90 تا 97 معادل، 2.78 درصد رشد داشت. استان مازندران با 9.78 درصد بیشترین سهم در محصول ناخالص داخلی این رشته فعالیت را داشته است و سپس به ترتیب استانهای فارس، خوزستان، کرمان، تهران، خراسان رضوی و اصفهان بیشترین سهمها را دارند. بیشترین نرخ رشد این رشته فعالیت در سال 97 نیز متعلق به استان مازندران با 14.96 درصد است.
فعالیتهای معدنی
گزارش مرکز آمار نشان میدهد در سال 97 محصول ناخالص داخلی به قیمت ثابت رشته فعالیتهای استخراج معدن که شامل رشته فعالیتهای استخراج نفت خام، گاز طبیعی و خدمات پشتیبانی معادن و استخراج سایر معادن است 150 هزار میلیارد تومان است. نرخ رشد اقتصادی این رشته فعالیت منفی 13.24 درصد بوده است و بهطور متوسط این فعالیت طی سالهای 90 تا 97، منفی 2.16 درصد رشد داشته است. استان خوزستان با 65.34 درصد بیشترین سهم در محصول ناخالص داخلی این رشته فعالیت را داشته است و سپس به ترتیب فرامنطقهای با 9.64 درصد و استانهای کهگیلویه و بویراحمد ٨.٥١ درصد، ایلام ٤.٦٨ درصد و بوشهر ٣.٨٩ درصد بیشترین سهمها را دارند.
رشد صنعتی
براساس گزارش مرکز آمار، در سال 97 محصول ناخالص داخلی به قیمت ثابت رشته فعالیتهای گروه صنعت که شامل رشته فعالیتهای صنعت، تأمین برق، گاز، بخار و تهویه هوا، آبرسانی، مدیریت پسماند، فاضلاب و فعالیتهای تصفیه ساختمان است، ١٧٣ هزار میلیارد تومان بود. نرخ رشد اقتصادی این رشته فعالیتها منفی 6.76 درصد بوده است و بهطور متوسط این فعالیتها طی سالهای 90 تا 97 معادل، منفی 0.35 درصد رشد داشته است. استان تهران با 19.52 درصد بیشترین سهم در محصول ناخالص داخلی این رشته فعالیت را داشته است و سپس به ترتیب استانهای بوشهر 18.13 درصد، اصفهان ٧.٩٤ درصد، خوزستان ٦.٣٤ درصد، فارس ٥.٠٤ درصد، آذربایجان شرقی ٤.٩٨ درصد، خراسان رضوی ٤.١٤ درصد، یزد ٣.٠٣ درصد، کرمان ٢.٧٨ درصد، البرز ٢.٦٥ درصد، بیشترین سهمها را داشتند و این ١٠ استان ٧٤ درصد از محصول ناخالص داخلی این رشته فعالیت را به خود اختصاص دادهاند.
بیشترین نرخ رشد متوسط از سال 90 تا 97 این رشته فعالیت نیز متعلق به استانهای بوشهر 9.17 درصد، یزد ٤.٥٣ درصد، سیستان و بلوچستان ٤.١٤ درصد و زنجان ٣.٦٥ درصد است.
خدمات با رشد مثبت
نتایج آماری مرکز آمار نشان میدهد فعالیتهای خدماتی در استانها بیشترین اثرگذاری را در رشد مثبت دارد. بر این اساس در سال 97 محصول ناخالص داخلی به قیمت ثابت رشته فعالیتهای گروه خدمات که شامل رشته فعالیتهای عمدهفروشی و خردهفروشی، تعمیر وسایل نقلیه موتوری و موتورسیکلت، حمل و نقل و انبارداری و پست، فعالیت خدماتی مربوط به تأمین جا و غذا، اطلاعات و ارتباطات، فعالیتهای مالی و بیمه، املاک و مستغلات، فعالیتهای حرفهای، علمی و فنی، فعالیتهای اداری و خدمات پشتیبانی، اداره امور عمومی، خدمات شهری و تأمین اجتماعی، آموزش، فعالیتهای مربوط به سلامت انسان و مددکاری اجتماعی، فعالیتهای هنر، سرگرمی، تفریح و سایر خدمات است، ٣٧٤هزار میلیارد تومان بود.
نرخ رشد اقتصادی این رشته فعالیتها 0.59 درصد بوده است و بهطور متوسط این فعالیتها طی سالهای 90 تا 97، ٣.٠٩ درصد رشد داشته است. استان تهران با 35.50 درصد بیشترین سهم در محصول ناخالص داخلی این رشته فعالیت را داشته است و سپس به ترتیب استانهای خراسان رضوی 6.65 درصد، اصفهان ٦.٢٧ درصد، فارس ٤.٨٩ درصد و خوزستان ٤.٤٦ بیشترین سهمها را دارند.
به گفته رئیس مرکز آمار، دستیابی به نرخ رشد اقتصادی هر استان و رشد اقتصادی بخشهای مختلف استانی، سهم هر استان در رشد اقتصادی کشور را مشخص میکند که به این ترتیب بهینه کردن برنامهریزی استانی، همسو و همجهت با منافع ملی میسر میشود.
تهران پیشتاز رشد اقتصادی
بر اساس یافتههای مرکز آمار، محاسبه رشد اقتصادی استانها نشان میدهد بیشترین رشد اقتصادی استانی در سال 97 مربوط به استان تهران است. بعد از استان تهران استانهای خوزستان و بوشهر بیشترین رشد اقتصادی را در سال 97 دارند. اطلاعات مرکز آمار نشان میدهد محصول ناخالص داخلی به قیمت ثابت استان تهران در سال 97 معادل 170 هزار میلیارد تومان، استان خوزستان 129 هزار میلیارد تومان و استان بوشهر 43 هزار میلیارد تومان است. این سه استان به ترتیب 22.82و 17.92 و5.74 درصد سهم در محصول ناخالص داخلی کل کشور دارند.
رشد بدون نفت
آنطور که اطلاعات مرکز آمارنشان میدهد در میان استانهای کشور، در سال 97 بیشترین رشد اقتصادی بدون نفت هم متعلق به استان تهران بود. استانهای اصفهان و بوشهر بعد از استان تهران در این سال بیشترین رشد اقتصادی را دارند. بر اساس این گزارش محصول ناخالص داخلی بدون نفت به قیمت ثابت استان تهران ١٧٠هزار میلیارد تومان، استان اصفهان ٣٩ هزار میلیارد تومان و استان بوشهر 37 هزار میلیارد تومان بود. این سه استان به ترتیب28.11، 6.55 و 6.09 درصد سهم در تولید ناخالص داخلی بدون نفت کل کشور، دارند. به این ترتیب ١٠ استان تهران، اصفهان، بوشهر، خراسان رضوی، خوزستان، فارس، مازندران، آذربایجان شرقی، کرمان و البرز بیش از ٧٠ درصد از تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص دادهاند.
کمترین رشد
گزارش رشد اقتصادی استانها از سال 90 تا 97 نشان میدهد کمترین سهم محصول ناخالص داخلی بدون نفت در سال 97 متعلق به استان ایلام بود. سهم ٦ استان شامل اردبیل، سمنان، چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد، خراسان شمالی، خراسان جنوبی، ایلام و البته فرامنطقهای کمتر از ٦ درصد است.
رشد کشاورزی
بر اساس اطلاعات آماری مربوط به فعالیتهای اقتصادی استانها، در سال 97 محصول ناخالص داخلی به قیمت ثابت رشته فعالیت کشاورزی، جنگلداری و ماهیگیری ٤٥ هزار میلیارد تومان است. نرخ رشد اقتصادی این رشته فعالیت منفی 3.44 درصد بود و بهطور متوسط این فعالیت طی سالهای 90 تا 97 معادل، 2.78 درصد رشد داشت. استان مازندران با 9.78 درصد بیشترین سهم در محصول ناخالص داخلی این رشته فعالیت را داشته است و سپس به ترتیب استانهای فارس، خوزستان، کرمان، تهران، خراسان رضوی و اصفهان بیشترین سهمها را دارند. بیشترین نرخ رشد این رشته فعالیت در سال 97 نیز متعلق به استان مازندران با 14.96 درصد است.
فعالیتهای معدنی
گزارش مرکز آمار نشان میدهد در سال 97 محصول ناخالص داخلی به قیمت ثابت رشته فعالیتهای استخراج معدن که شامل رشته فعالیتهای استخراج نفت خام، گاز طبیعی و خدمات پشتیبانی معادن و استخراج سایر معادن است 150 هزار میلیارد تومان است. نرخ رشد اقتصادی این رشته فعالیت منفی 13.24 درصد بوده است و بهطور متوسط این فعالیت طی سالهای 90 تا 97، منفی 2.16 درصد رشد داشته است. استان خوزستان با 65.34 درصد بیشترین سهم در محصول ناخالص داخلی این رشته فعالیت را داشته است و سپس به ترتیب فرامنطقهای با 9.64 درصد و استانهای کهگیلویه و بویراحمد ٨.٥١ درصد، ایلام ٤.٦٨ درصد و بوشهر ٣.٨٩ درصد بیشترین سهمها را دارند.
رشد صنعتی
براساس گزارش مرکز آمار، در سال 97 محصول ناخالص داخلی به قیمت ثابت رشته فعالیتهای گروه صنعت که شامل رشته فعالیتهای صنعت، تأمین برق، گاز، بخار و تهویه هوا، آبرسانی، مدیریت پسماند، فاضلاب و فعالیتهای تصفیه ساختمان است، ١٧٣ هزار میلیارد تومان بود. نرخ رشد اقتصادی این رشته فعالیتها منفی 6.76 درصد بوده است و بهطور متوسط این فعالیتها طی سالهای 90 تا 97 معادل، منفی 0.35 درصد رشد داشته است. استان تهران با 19.52 درصد بیشترین سهم در محصول ناخالص داخلی این رشته فعالیت را داشته است و سپس به ترتیب استانهای بوشهر 18.13 درصد، اصفهان ٧.٩٤ درصد، خوزستان ٦.٣٤ درصد، فارس ٥.٠٤ درصد، آذربایجان شرقی ٤.٩٨ درصد، خراسان رضوی ٤.١٤ درصد، یزد ٣.٠٣ درصد، کرمان ٢.٧٨ درصد، البرز ٢.٦٥ درصد، بیشترین سهمها را داشتند و این ١٠ استان ٧٤ درصد از محصول ناخالص داخلی این رشته فعالیت را به خود اختصاص دادهاند.
بیشترین نرخ رشد متوسط از سال 90 تا 97 این رشته فعالیت نیز متعلق به استانهای بوشهر 9.17 درصد، یزد ٤.٥٣ درصد، سیستان و بلوچستان ٤.١٤ درصد و زنجان ٣.٦٥ درصد است.
خدمات با رشد مثبت
نتایج آماری مرکز آمار نشان میدهد فعالیتهای خدماتی در استانها بیشترین اثرگذاری را در رشد مثبت دارد. بر این اساس در سال 97 محصول ناخالص داخلی به قیمت ثابت رشته فعالیتهای گروه خدمات که شامل رشته فعالیتهای عمدهفروشی و خردهفروشی، تعمیر وسایل نقلیه موتوری و موتورسیکلت، حمل و نقل و انبارداری و پست، فعالیت خدماتی مربوط به تأمین جا و غذا، اطلاعات و ارتباطات، فعالیتهای مالی و بیمه، املاک و مستغلات، فعالیتهای حرفهای، علمی و فنی، فعالیتهای اداری و خدمات پشتیبانی، اداره امور عمومی، خدمات شهری و تأمین اجتماعی، آموزش، فعالیتهای مربوط به سلامت انسان و مددکاری اجتماعی، فعالیتهای هنر، سرگرمی، تفریح و سایر خدمات است، ٣٧٤هزار میلیارد تومان بود.
نرخ رشد اقتصادی این رشته فعالیتها 0.59 درصد بوده است و بهطور متوسط این فعالیتها طی سالهای 90 تا 97، ٣.٠٩ درصد رشد داشته است. استان تهران با 35.50 درصد بیشترین سهم در محصول ناخالص داخلی این رشته فعالیت را داشته است و سپس به ترتیب استانهای خراسان رضوی 6.65 درصد، اصفهان ٦.٢٧ درصد، فارس ٤.٨٩ درصد و خوزستان ٤.٤٦ بیشترین سهمها را دارند.

مطالبه روحانی از بانک مرکزی
- با شفافیت، دقت و جزئیات، میزان تعهدات ارزی اعلام شود
- رئیس کل بانک مرکزی در دیدار با وزیر صمت: تأمین ۵.۵ میلیارد دلار با نرخ ترجیحی برای واردات کالاهای اساسی
رئیس جمهوری گفت: بانک مرکزی میبایست با شفافیت، دقت و جزئیات، میزان تعهدات ارزی و تعهدات رفع شده را به تفکیک در سالهای مختلف اعلام کند.بهگزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، دویست و چهلمین جلسه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت صبح یکشنبه به ریاست حسن روحانی برگزار شد و در آغاز جلسه رئیس سازمان برنامه و بودجه گزارشی از تأمین منابع طرحهای عمرانی و پیشرفت پروژه ملی آزاد راه تهران - شمال ارائه کرد.در ادامه جلسه ، گزارش بانک مرکزی از وضعیت رفع تعهدات ارزی صادرکنندگان و واردکنندگان در سالهای ۹۷ و ۹۸ ارائه شد. براساس این گزارش در سال ۹۷، بالغ بر ۹۵ درصد ارز تأمین شده با نرخ ترجیحی برای کالاهای اساسی و دیگر واردات مورد نیاز کشور، بهصورت کالا و خدمات به کشور وارد و رفع تعهد ارزی شده است و موارد عدم رفع تعهد به سازمان تعزیرات و مراجع قضایی ارجاع شده است.
رئیس جمهوری با اشاره به برخی ابهامات و اظهارات درخصوص دریافت ارز از سوی اشخاص حقیقی و حقوقی و چگونگی رفع تعهدات آنان در فضای عمومی و جامعه گفت: بانک مرکزی میبایست با شفافیت، دقت و جزئیات، میزان تعهدات ارزی و تعهدات رفع شده را به تفکیک در سالهای مختلف اعلام کند و در این خصوص با توجه به شبهات مختلفی که ایجاد شده است، شفافسازی کند.
در این جلسه همچنین وزیر نیرو، گزارشی از طرحهای آب شیرینکن ارائه کرد که با توجه به حساسیت طرحهای تأمین آب تأکید شد ، سیاست حمایت از طرحهای تأمین آب شرب بویژه در استانهای کم برخوردار عملکرد مثبت و ملموسی داشته و از طرحهای موفقی بوده است که از منابع صندوق توسعه ملی و منابع بانکها برخوردار شده و دولت نیز با توجه به مشکلات تحریمی، در مورد پرداخت اقساط آنها حمایت لازم را به عمل آورده است.رئیسجمهوری در اینباره گفت: با توجه به جدی شدن مشکل آب و لزوم برخورداری مردم از آب سالم، دولت از چند سال قبل طرحهای احداث آب شیرینکن را بخصوص در مناطقی از کشور که بیشتر با مشکل آب شیرین روبهرو هستند، در دستور کار قرار داد و طرحهایی با سرمایهگذاری بخش خصوصی یا مشارکت این بخش اجرایی کرد که نیازهای آبی مناطق درگیر کمآبی را تأمین میکند و این اولویت کماکان در دستور کار دولت و صندوق توسعه ملی قرار دارد.
رئیس کل بانک مرکزی در دیدار با وزیر صمت: تأمین ۵.۵ میلیارد دلار با نرخ ترجیحی برای واردات کالاهای اساسی
رئیس کل بانک مرکزی با بیان اینکه تأمین ارز کالاهای اساسی اولویت بانک مرکزی است، گفت: در این راستا از ابتدای سال تاکنون ۵.۵ میلیارد دلار از ۸ میلیارد دلار مرحله اول، تأمین ارز کالاهای اساسی و دارو با نرخ ترجیحی انجام شده است. «اکبر کمیجانی» در دیدار با وزیر صنعت، معدن و تجارت با تأکید بر اهمیت تأمین ارز برای کالاهای اساسی و دارو گفت: از ابتدای قبول مسئولیت به عنوان قائم مقام و نیز رئیس کل بانک مرکزی همواره نسبت به تأمین کالاهای اساسی و لزوم ایجاد آرامش در جامعه توجه ویژه داشتهام و بخش ارزی بانک مرکزی نیز تمام تلاش خود را در این خصوص انجام داده است.رئیس کل بانک مرکزی ادامه داد: بانک مرکزی از ابتدای سال تاکنون نسبت به تأمین ارز ۵.۵ میلیارد دلار از ۸ میلیارد دلار مرحله اول اقدام کرده است که خوشبختانه بخشی از کالاها وارد کشور شده و بقیه نیز در گمرکات است.رئیس شورای پول و اعتبار عنوان کرد: طبق مصوبه شورای عالی امنیت ملی اختصاص ۲ میلیارد دلار باقیمانده از بودجه برای واردات کالاهای اساسی در نیمه اول سال جاری در دستور کار قرار گرفته است.کمیجانی با تأکید بر اینکه بانک مرکزی همانند تلاش برای تأمین ارز ۶ میلیارد دلار تکلیف شده، اقدامات لازم در خصوص تأمین ارز این ۲ میلیارد دلار اضافه شده را نیز در اسرع وقت انجام خواهد داد، ابراز امیدواری کرد: با تحقق این امر وضعیت بهتری را در موجودی کالاهای اساسی در کشور شاهد باشیم.
رئیس کل بانک مرکزی تصریح کرد: بانک مرکزی با وجود همه محدودیت ها از حیث میزان و دسترسی به منابع در تلاش است ثبت سفارش های انجام شده را از طریق منابع نفتی تأمین کند و فرایندهای تخصیص ارز نیز تسریع شود.
صفحه 6 را بخوانید
رئیس جمهوری با اشاره به برخی ابهامات و اظهارات درخصوص دریافت ارز از سوی اشخاص حقیقی و حقوقی و چگونگی رفع تعهدات آنان در فضای عمومی و جامعه گفت: بانک مرکزی میبایست با شفافیت، دقت و جزئیات، میزان تعهدات ارزی و تعهدات رفع شده را به تفکیک در سالهای مختلف اعلام کند و در این خصوص با توجه به شبهات مختلفی که ایجاد شده است، شفافسازی کند.
در این جلسه همچنین وزیر نیرو، گزارشی از طرحهای آب شیرینکن ارائه کرد که با توجه به حساسیت طرحهای تأمین آب تأکید شد ، سیاست حمایت از طرحهای تأمین آب شرب بویژه در استانهای کم برخوردار عملکرد مثبت و ملموسی داشته و از طرحهای موفقی بوده است که از منابع صندوق توسعه ملی و منابع بانکها برخوردار شده و دولت نیز با توجه به مشکلات تحریمی، در مورد پرداخت اقساط آنها حمایت لازم را به عمل آورده است.رئیسجمهوری در اینباره گفت: با توجه به جدی شدن مشکل آب و لزوم برخورداری مردم از آب سالم، دولت از چند سال قبل طرحهای احداث آب شیرینکن را بخصوص در مناطقی از کشور که بیشتر با مشکل آب شیرین روبهرو هستند، در دستور کار قرار داد و طرحهایی با سرمایهگذاری بخش خصوصی یا مشارکت این بخش اجرایی کرد که نیازهای آبی مناطق درگیر کمآبی را تأمین میکند و این اولویت کماکان در دستور کار دولت و صندوق توسعه ملی قرار دارد.
رئیس کل بانک مرکزی در دیدار با وزیر صمت: تأمین ۵.۵ میلیارد دلار با نرخ ترجیحی برای واردات کالاهای اساسی
رئیس کل بانک مرکزی با بیان اینکه تأمین ارز کالاهای اساسی اولویت بانک مرکزی است، گفت: در این راستا از ابتدای سال تاکنون ۵.۵ میلیارد دلار از ۸ میلیارد دلار مرحله اول، تأمین ارز کالاهای اساسی و دارو با نرخ ترجیحی انجام شده است. «اکبر کمیجانی» در دیدار با وزیر صنعت، معدن و تجارت با تأکید بر اهمیت تأمین ارز برای کالاهای اساسی و دارو گفت: از ابتدای قبول مسئولیت به عنوان قائم مقام و نیز رئیس کل بانک مرکزی همواره نسبت به تأمین کالاهای اساسی و لزوم ایجاد آرامش در جامعه توجه ویژه داشتهام و بخش ارزی بانک مرکزی نیز تمام تلاش خود را در این خصوص انجام داده است.رئیس کل بانک مرکزی ادامه داد: بانک مرکزی از ابتدای سال تاکنون نسبت به تأمین ارز ۵.۵ میلیارد دلار از ۸ میلیارد دلار مرحله اول اقدام کرده است که خوشبختانه بخشی از کالاها وارد کشور شده و بقیه نیز در گمرکات است.رئیس شورای پول و اعتبار عنوان کرد: طبق مصوبه شورای عالی امنیت ملی اختصاص ۲ میلیارد دلار باقیمانده از بودجه برای واردات کالاهای اساسی در نیمه اول سال جاری در دستور کار قرار گرفته است.کمیجانی با تأکید بر اینکه بانک مرکزی همانند تلاش برای تأمین ارز ۶ میلیارد دلار تکلیف شده، اقدامات لازم در خصوص تأمین ارز این ۲ میلیارد دلار اضافه شده را نیز در اسرع وقت انجام خواهد داد، ابراز امیدواری کرد: با تحقق این امر وضعیت بهتری را در موجودی کالاهای اساسی در کشور شاهد باشیم.
رئیس کل بانک مرکزی تصریح کرد: بانک مرکزی با وجود همه محدودیت ها از حیث میزان و دسترسی به منابع در تلاش است ثبت سفارش های انجام شده را از طریق منابع نفتی تأمین کند و فرایندهای تخصیص ارز نیز تسریع شود.
صفحه 6 را بخوانید

خیمه سنگین کرونای دلتا بر استانهای جنوبی
گزارش دوم / قلب ما در سیستان و بلوچستان می تپد
هدی هاشمی – پرستو رفیعی
خبرنگار
گسترش شیوع کرونای دلتا در25استان کشور و همچنین سونامی این ویروس خطرناک در استانهای جنوبی بخصوص در دو استان سیستان و بلوچستان و هرمزگان باعث شده تا آمار مبتلایان این بیماری روز به روز افزایش یابد و تمام تختهای بیمارستانی این دو استان اشغال شود.این درحالی است که کمکها و اقدامات حوزه بهداشت و درمان همچنان در این دو استان ادامه دارد تا بتوان از پیک بیماری عبور کرد.
شروع پیک پنجم کرونا از روستاهای استان هرمزگان
استان هرمزگان در حالی وارد پیک بیماری کرونا شده است که نهادها و سازمانهای مختلف برای عبور از این شرایط در حال تلاش هستند. یکی از مسئولان محلی در گفتوگو با خبرنگار «ایران» میگوید در حال حاضر شلوغی بیمارستانهای بندرعباس به دلیل مراجعات مکرر و مداوم مردم از روستاهای اطراف است. در حال حاضر دو بیمارستان شهید محمدی و خلیج فارس که تحت پوشش تأمین اجتماعی هستند، بیماران کرونایی را مداوا میکنند اما تعداد مبتلایان به این بیماری که عمدتاً روستاییان هستند آنقدر زیاد است که برخی از بیماران در راهروهای بیمارستانها تحت مداوا قرار میگیرند. او میافزاید: با تدابیر صورت گرفته از سوی ارتش و سپاه مقرر شده ظرف 48 ساعت آینده 100 تخت بیمارستان صحرایی برای فراهم کردن شرایط عبور از پیک بیماری برپا شود. در واقع مقرر شده برخی از سالنهای ورزشی با همکاری سازمان جوانان ظرف 48 ساعت آینده به بیمارستان صحرایی اختصاص یابد.وی دلیل بروز پیک بیماری و شرایط وخیم آن در استان را عدم رعایت پروتکلها از سوی مردم میداند و میگوید: اوجگیری این پیک از روستاها شروع شد. چون مردم این منطقه بیشتر به صورت سنتی زندگی میکنند و کمتر به مسائل علمی توجه میکنند. از اینرو اعلام شدن شرایط عادی برای منطقه باعث شد میهمانیها و دورهمیها ازسر گرفته شود. در ماه رمضان هم دورهمیهای خانوادگی تا سحر و شرکت در عروسیها امکان انتقال بیماری را در میان اعضای خانواده و اطرافیان نزدیک آنها مهیا کرد.
دورهمیها ما را گرفتار کرد
خانم اباذری نیز یکی از ساکنان بندرعباس است.او به «ایران» میگوید: درحال حاضر بیشتر مردم از ماسک استفاده میکنند، حتی رانندگان تاکسی هم افرادی را که ماسک نداشته باشند سوار نمیکنند. تنها برخی از دستفروشان و کارگران هستند که به دلیل گرمای بیش از حد از ماسک استفاده نمیکنند اما به هرحال شرکت در مراسم دورهمی همه زحمات کادر درمان و افرادی که با سختی پروتکلهای بهداشتی را رعایت میکنند به باد میدهد.
او میگوید: مردم باید بپذیرند که شرایط بسیار خطرناک است. چند روز پیش همکارم که مبتلا به کووید 19 شده است برای درمان به بیمارستان مراجعه کرد. او میگفت بیماران با شرایط حاد ریوی و تنفسی به بیمارستان مراجعه میکنند و چنان سرفه میکنند که من که خودم بیمار بودم از ترس از بیمارستان خارج شدم.
آقای خزایی هم که از کادر درمان است در این باره میگوید: متأسفانه کمبود تخت مشکل اساسی بیماران و کادر درمان است و وضعیت تأسفباری را در بندرعباس ایجاد کرده است. او ادامه میدهد: در حال حاضر دو بیمارستان مرجع شهر در حال تخلیه همه بخشها و اختصاص آن به بیماران کرونایی هستند.
اشغال 100 درصدی تختهای بیمارستان در بندرعباس
سخنگوی دانشگاه علوم پزشکی استان هرمزگان با تأکید بر اینکه بیش از صددرصد تختهای بیمارستانهای مرجع در بندرعباس اشغال شده است به «ایران» میگوید: اگر تعداد موارد ابتلا و بستری به همین شکل ادامه یابد قطعاً با کمبود تخت، دارو و نیروی انسانی مواجه خواهیم شد.دکتر فاطمه نوروزیان میافزاید: وضعیت اشغال تخت به صورت میانگین در کل استان 96 درصد است اما در برخی از بیمارستانها بخصوص بیمارستانهای مرجع در مرکز استان مانند بیمارستان محمدی به بالای 100 درصدی میرسد. بهطوری که درحال حاضر با توجه به شرایط، پزشکان مجبور هستند حتی در راهروهای بیمارستانها هم بیمار بستری کنند. از اینرو مقرر شده یکی از بیمارستانهای ارتش برای کمک به بیماران تجهیز شود اما از آنجایی که ممکن است بهرهبرداری از این بیمارستان به این پیک نرسد به فکر بیمارستان صحرایی هستیم. طبق تدابیر صورت گرفته احتمالاً دو بیمارستان صحرایی یکی در غرب و یکی در شرق استان با محوریت شهرستانهای بندر لنگه و میناب برپا شود. با توجه به شرایط یک بیمارستان صحرایی هم توسط ارتش در مرکز استان برپا خواهد شد.
دکتر نوروزیان میگوید: خوشبختانه تاکنون به هر شکلی که شده برای بیماران دارو تهیه شده و با مشکل کمبود دارو مواجه نشدهایم. اما به دلیل مسائل مالی با شرکتهای بیمهای و شرکتهای داروسازی، تأمین دارو برای ما کمی سخت شده است. او رعایت پروتکلها از سوی مردم را متغیر عنوان میکند و میافزاید: دربرخی از شهرها 30 تا 40 درصد و در بعضی دیگر تا 80 درصد پروتکلها رعایت میشود اما بهطور میانگین طبق گفته دکتر حریرچی رعایتها حدود 40 درصد است.
دکتر نوروزیان با تأکید بر اینکه بیشترین تعداد مرگومیر در سنین 60 سال به بالا است، میگوید: خوشبختانه با مساعدت وزارت بهداشت واکسن بیشتری در اختیار ما قرار گرفت. در حال حاضر واکسیناسیون افراد 60 سال به بالا با سرعت بسیار زیاد در حال انجام است و انشاءالله اگر این روند همچنان ادامه یابد از این پیک عبور خواهیم کرد. در حالی که استان هرمزگان همانند بسیاری از استانهای قرمز دست کمک به سوی مسئولان بلند کرده دریادار تنگسیری از بسیج بهداری نیروی دریایی سپاه و استقرار تمام امکانات بیمارستانی و بهداشتی در مناطق قرمز کرونایی خبر میدهد.فرمانده نیروی دریایی سپاه با بیان اینکه تمام ظرفیت این نیرو برای مقابله با موج پنجم شیوع بیماری کرونای دلتا در صحنه است، میگوید: هماکنون بخشهایی از بیمارستانهای تحت پوشش نیروی دریایی سپاه در شهرهای چالوس، شیراز، بوشهر و بندرعباس اختصاص به بیماران کرونایی دارد که هماهنگ و در کنار شبکه درمانی کشور، در حال خدمترسانی به مردم هستند.
حال ناخوش سیستان و بلوچستان
حال سیستان و بلوچستان خوب نیست. دو هفتهای است که خبرهای غمانگیزی از این استان روی خروجی خبرگزاریها قرار میگیرد. همین اخبار تلخ، موجب شد تا مسئولان، فعالان اجتماعی و خیرین نگاهشان را به سمت سیستان و بلوچستان ببرند، تا بلکه از دردها و غمهای این روزهای مردم کم کنند. دیروز البته دادستان سیستان و بلوچستان اعلام کرد که سردخانهها از جنازه پر شده است. این واقعیتی است که نمیتوان آن را انکار کرد. مهدی شمسآبادی تأکید کرد: اگر دانشگاه علوم پزشکی و وزارت بهداشت میخواهد موفق عمل کند باید حضور میدانی و نامحسوس داشته باشد و عدهای قابل اعتماد را به عنوان افراد عادی وارد بیمارستانها کند تا درد مردم را حتی برای پذیرش در بیمارستان بفهمند.
همچنین بر اساس اعلام دانشگاه علوم پزشکی زاهدان، در روز گذشته ٢٨ نفر از اهالی این استان بر اثر کرونا جان خود را از دست دادند و تعداد فوتشدگان کرونا در استان هم به 1848 نفر رسیده است. با این همه مشاهدات خبرنگار محلی «ایران» در سیستان و بلوچستان نشان میدهد، فعالیت دستگاههای مختلف در استان برای کمک به حال مردم بیشتر شده است. دولت تختهای بیمارستانی را بیشتر از روزهای قبل کرده است. سپاه، ارتش و ستاد احرایی حضرت امام بیمارستانهای صحرایی را برای کنترل شیوع بیماری راهاندازی کردهاند. حدود ٢٣٠ پرستار از سوی سپاه و بیمارستانهای استانهای مختلف به سیستان و بلوچستان آمدهاند تا کمبود پرستار در بیمارستانها کمتر به چشم آید. با این حال خبرنگار ما میگوید: مردم همچنان بیخیال پروتکلهای بهداشتی هستند و برخیهایشان همچنان ماسک نمیزنند.
عبید ملک رئیسی، معلم سیستانی روایتی از این روزهای بیمارستانها دارد: «بیمارستانها شلوغ است و مردم هر روز بیشتر درگیر این بیماری میشوند. تختهای بیمارستان پر است و برخیها همچنان سرگردان برای پیدا کردن تخت در بیمارستان هستند. البته ویدیوهایی پخش شد که بیمارستانهای استان خالی از بیمار است و تخت کافی هم وجود دارد. این ویدیوها از بخش سیسییو یک بیمارستان بود. برخی از بیماران بدحال را هم زودتر ترخیص کردند تا شلوغی بیمارستان مطرح نشود. سؤالم این است که اگر تخت بیمارستانی داریم چرا دستگاههای دیگر بیمارستان صحرایی راه انداختند. خودم به خاطر بیماری مادرم هر روز به بیمارستان میآیم. مردم از روستاهای دور افتاده برای سیتیاسکن به زاهدان میآیند خیلیهایشان باید چند روز پشت سرهم دارو دریافت کنند. نمیتوانند این راه را بروند و بیایند. وقتی از بیمارستان میخواهند که بستریشان کنند در جواب میشنوند که جا نداریم. از سوی دیگر در روستاهای دورافتاده دارو نیست. برخی از مردم هم اصلاً توجه به دارو ندارند. خودشان داروهای گیاهی دریافت میکنند.
او درباره دریافت واکسن از سوی مردم هم اظهار میکند: «شهروندان زیادی رفتند بیمارستان تا واکسن برکت را دریافت کنند. قبل از این خیلی ها برای دریافت واکسن مقاومت میکردند.»
عبید ملک رئیسی میگوید: بیماران به بیمارستان میآیند اما پذیرش سرپایی میشوند. شهر نیمهتعطیل است. برخی از مغازهها بسته است اما بیشتر مغازهها باز است بازارهای محلی همچنان محل تجمع مردم هستند.
هادی عباسی رئیس روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی زاهدان درباره ترخیص زودهنگام بیماران از بیمارستان به خبرنگار «ایران» میگوید: «این موضوع اصلاً صحت ندارد. هیچ پزشکی حق ندارد بیمارش را زود ترخیص کند. ما این اجازه را به هیچ پزشکی نمیدهیم. این اخبار واقعاً کذب است و تا بیمار به شرایط جسمی خوب نرسد، بیمارستان حق ترخیص ندارد.عباسی درباره روند بیماری در سیستان و بلوچستان میگوید: سرعت افزایش بیماری در حال حاضر کند شده است و ما به موازات افزایش بیماران ظرفیتهای جدید برای درمان ایجاد خواهیم کرد. مریضهای اورژانسی پذیرش میشوند و روند درمان خیلیهایشان هم بهخوبی طی شده است.
تزریق واکسن به 6 هزار نفر
او فوت یک شهروند سیستانی و بلوچستانی به علت زدن واکسن برکت را تکذیب میکند و میگوید: تا امروز حدود ٦ هزار نفر در دانشگاه علوم پزشکی زاهدان واکسن دریافت کردند که این فرد اصلاً اسمش در لیست دانشگاه نیست. دانشگاه از ١٧ تیرماه شروع به واکسیناسیون کرده است و این فرد در 16تیر ماه فوت کرده است. علاوه بر این حال همه آنهایی که واکسن برکت دریافت کردهاند، خوب است. در سوی دیگر، دستگاههای مختلف هم به کمک بخش بهداشت و درمان استان آمدهاند. مدیر کل ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره) در سیستان و بلوچستان از افتتاح بیمارستان سیار احسان ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره) در زاهدان خبر داد.علیرضا راشکی اظهار میکند: بیمارستان سیار احسان وابسته به ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره) 27 تخت طرفیت دارد. این بیمارستان با ظرفیت 200 نفر درمان سرپایی در روز برای کمک به حل مشکل کمبود تخت در بیمارستان حضرت علی بن ابیطالب(ع) و به منظور ارتقای خدمات درمانی به مردم افتتاح شده است.روابط عمومی و تبلیغات قرار گاه قدس نیروی زمینی سپاه هم اعلام کرده است که سه سامانه بیمارستان تخصصی صحرایی مجهز برای کمک به بخش درمان استان بنابه درخواست دانشگاه علوم پزشکی آماده بهکارگیری شدند. همچنین تعداد هفت سامانه بیمارستان صحرایی دیگر نیز آماده هستند که بنابه درخواست و در صورت نیاز وارد کار عملیات درمانی میشوند. همچنین ۲۰۰ نفر کادر درمانی از نیروی زمینی سپاه پاسداران نیز برای کمک به امر پزشکی سیستان و بلوچستان وارد زاهدان شدند.
بستری مبتلایان به کرونا در تهران از مرز ۶۰۰۰ بیمار گذشت
فرمانده ستاد عملیات مدیریت بیماری کرونا در کلانشهر تهران، با بیان اینکه تعداد بستری در استان تهران از مرز ۶۰۰۰ بیمار گذشت، میگوید: در حال حاضر حدود ۸۹ درصد جمعیت بالای ۷۰ سال در استان تهران واکسینه شدهاند و از 21 تیرماه هم واکسیناسیون نوبت دوم ارائهدهندگان خدمات سلامت آغاز میشود. دکتر علیرضا زالی، درباره آخرین وضعیت کرونا در تهران میافزاید: متأسفانه 19 تیر از مرز ۶۰۰۰ بیمار بستری گذشتیم. در حال حاضر تعداد بیماران بستری در تهران ۶۲۴۶ بیمار است که قریب به ۲۱۴۳ بیمارمان اکنون در بخش مراقبتهای ویژه بستری هستند و حدود ۱۱۰۰ بیمار جدید طی 19 الی 20 تیر ماه در استان تهران بستری کردهایم. تعداد ترخیصیهایمان هم ۹۰۰ بیمار طی این بازه گذشته بوده است.
خبرنگار
گسترش شیوع کرونای دلتا در25استان کشور و همچنین سونامی این ویروس خطرناک در استانهای جنوبی بخصوص در دو استان سیستان و بلوچستان و هرمزگان باعث شده تا آمار مبتلایان این بیماری روز به روز افزایش یابد و تمام تختهای بیمارستانی این دو استان اشغال شود.این درحالی است که کمکها و اقدامات حوزه بهداشت و درمان همچنان در این دو استان ادامه دارد تا بتوان از پیک بیماری عبور کرد.
شروع پیک پنجم کرونا از روستاهای استان هرمزگان
استان هرمزگان در حالی وارد پیک بیماری کرونا شده است که نهادها و سازمانهای مختلف برای عبور از این شرایط در حال تلاش هستند. یکی از مسئولان محلی در گفتوگو با خبرنگار «ایران» میگوید در حال حاضر شلوغی بیمارستانهای بندرعباس به دلیل مراجعات مکرر و مداوم مردم از روستاهای اطراف است. در حال حاضر دو بیمارستان شهید محمدی و خلیج فارس که تحت پوشش تأمین اجتماعی هستند، بیماران کرونایی را مداوا میکنند اما تعداد مبتلایان به این بیماری که عمدتاً روستاییان هستند آنقدر زیاد است که برخی از بیماران در راهروهای بیمارستانها تحت مداوا قرار میگیرند. او میافزاید: با تدابیر صورت گرفته از سوی ارتش و سپاه مقرر شده ظرف 48 ساعت آینده 100 تخت بیمارستان صحرایی برای فراهم کردن شرایط عبور از پیک بیماری برپا شود. در واقع مقرر شده برخی از سالنهای ورزشی با همکاری سازمان جوانان ظرف 48 ساعت آینده به بیمارستان صحرایی اختصاص یابد.وی دلیل بروز پیک بیماری و شرایط وخیم آن در استان را عدم رعایت پروتکلها از سوی مردم میداند و میگوید: اوجگیری این پیک از روستاها شروع شد. چون مردم این منطقه بیشتر به صورت سنتی زندگی میکنند و کمتر به مسائل علمی توجه میکنند. از اینرو اعلام شدن شرایط عادی برای منطقه باعث شد میهمانیها و دورهمیها ازسر گرفته شود. در ماه رمضان هم دورهمیهای خانوادگی تا سحر و شرکت در عروسیها امکان انتقال بیماری را در میان اعضای خانواده و اطرافیان نزدیک آنها مهیا کرد.
دورهمیها ما را گرفتار کرد
خانم اباذری نیز یکی از ساکنان بندرعباس است.او به «ایران» میگوید: درحال حاضر بیشتر مردم از ماسک استفاده میکنند، حتی رانندگان تاکسی هم افرادی را که ماسک نداشته باشند سوار نمیکنند. تنها برخی از دستفروشان و کارگران هستند که به دلیل گرمای بیش از حد از ماسک استفاده نمیکنند اما به هرحال شرکت در مراسم دورهمی همه زحمات کادر درمان و افرادی که با سختی پروتکلهای بهداشتی را رعایت میکنند به باد میدهد.
او میگوید: مردم باید بپذیرند که شرایط بسیار خطرناک است. چند روز پیش همکارم که مبتلا به کووید 19 شده است برای درمان به بیمارستان مراجعه کرد. او میگفت بیماران با شرایط حاد ریوی و تنفسی به بیمارستان مراجعه میکنند و چنان سرفه میکنند که من که خودم بیمار بودم از ترس از بیمارستان خارج شدم.
آقای خزایی هم که از کادر درمان است در این باره میگوید: متأسفانه کمبود تخت مشکل اساسی بیماران و کادر درمان است و وضعیت تأسفباری را در بندرعباس ایجاد کرده است. او ادامه میدهد: در حال حاضر دو بیمارستان مرجع شهر در حال تخلیه همه بخشها و اختصاص آن به بیماران کرونایی هستند.
اشغال 100 درصدی تختهای بیمارستان در بندرعباس
سخنگوی دانشگاه علوم پزشکی استان هرمزگان با تأکید بر اینکه بیش از صددرصد تختهای بیمارستانهای مرجع در بندرعباس اشغال شده است به «ایران» میگوید: اگر تعداد موارد ابتلا و بستری به همین شکل ادامه یابد قطعاً با کمبود تخت، دارو و نیروی انسانی مواجه خواهیم شد.دکتر فاطمه نوروزیان میافزاید: وضعیت اشغال تخت به صورت میانگین در کل استان 96 درصد است اما در برخی از بیمارستانها بخصوص بیمارستانهای مرجع در مرکز استان مانند بیمارستان محمدی به بالای 100 درصدی میرسد. بهطوری که درحال حاضر با توجه به شرایط، پزشکان مجبور هستند حتی در راهروهای بیمارستانها هم بیمار بستری کنند. از اینرو مقرر شده یکی از بیمارستانهای ارتش برای کمک به بیماران تجهیز شود اما از آنجایی که ممکن است بهرهبرداری از این بیمارستان به این پیک نرسد به فکر بیمارستان صحرایی هستیم. طبق تدابیر صورت گرفته احتمالاً دو بیمارستان صحرایی یکی در غرب و یکی در شرق استان با محوریت شهرستانهای بندر لنگه و میناب برپا شود. با توجه به شرایط یک بیمارستان صحرایی هم توسط ارتش در مرکز استان برپا خواهد شد.
دکتر نوروزیان میگوید: خوشبختانه تاکنون به هر شکلی که شده برای بیماران دارو تهیه شده و با مشکل کمبود دارو مواجه نشدهایم. اما به دلیل مسائل مالی با شرکتهای بیمهای و شرکتهای داروسازی، تأمین دارو برای ما کمی سخت شده است. او رعایت پروتکلها از سوی مردم را متغیر عنوان میکند و میافزاید: دربرخی از شهرها 30 تا 40 درصد و در بعضی دیگر تا 80 درصد پروتکلها رعایت میشود اما بهطور میانگین طبق گفته دکتر حریرچی رعایتها حدود 40 درصد است.
دکتر نوروزیان با تأکید بر اینکه بیشترین تعداد مرگومیر در سنین 60 سال به بالا است، میگوید: خوشبختانه با مساعدت وزارت بهداشت واکسن بیشتری در اختیار ما قرار گرفت. در حال حاضر واکسیناسیون افراد 60 سال به بالا با سرعت بسیار زیاد در حال انجام است و انشاءالله اگر این روند همچنان ادامه یابد از این پیک عبور خواهیم کرد. در حالی که استان هرمزگان همانند بسیاری از استانهای قرمز دست کمک به سوی مسئولان بلند کرده دریادار تنگسیری از بسیج بهداری نیروی دریایی سپاه و استقرار تمام امکانات بیمارستانی و بهداشتی در مناطق قرمز کرونایی خبر میدهد.فرمانده نیروی دریایی سپاه با بیان اینکه تمام ظرفیت این نیرو برای مقابله با موج پنجم شیوع بیماری کرونای دلتا در صحنه است، میگوید: هماکنون بخشهایی از بیمارستانهای تحت پوشش نیروی دریایی سپاه در شهرهای چالوس، شیراز، بوشهر و بندرعباس اختصاص به بیماران کرونایی دارد که هماهنگ و در کنار شبکه درمانی کشور، در حال خدمترسانی به مردم هستند.
حال ناخوش سیستان و بلوچستان
حال سیستان و بلوچستان خوب نیست. دو هفتهای است که خبرهای غمانگیزی از این استان روی خروجی خبرگزاریها قرار میگیرد. همین اخبار تلخ، موجب شد تا مسئولان، فعالان اجتماعی و خیرین نگاهشان را به سمت سیستان و بلوچستان ببرند، تا بلکه از دردها و غمهای این روزهای مردم کم کنند. دیروز البته دادستان سیستان و بلوچستان اعلام کرد که سردخانهها از جنازه پر شده است. این واقعیتی است که نمیتوان آن را انکار کرد. مهدی شمسآبادی تأکید کرد: اگر دانشگاه علوم پزشکی و وزارت بهداشت میخواهد موفق عمل کند باید حضور میدانی و نامحسوس داشته باشد و عدهای قابل اعتماد را به عنوان افراد عادی وارد بیمارستانها کند تا درد مردم را حتی برای پذیرش در بیمارستان بفهمند.
همچنین بر اساس اعلام دانشگاه علوم پزشکی زاهدان، در روز گذشته ٢٨ نفر از اهالی این استان بر اثر کرونا جان خود را از دست دادند و تعداد فوتشدگان کرونا در استان هم به 1848 نفر رسیده است. با این همه مشاهدات خبرنگار محلی «ایران» در سیستان و بلوچستان نشان میدهد، فعالیت دستگاههای مختلف در استان برای کمک به حال مردم بیشتر شده است. دولت تختهای بیمارستانی را بیشتر از روزهای قبل کرده است. سپاه، ارتش و ستاد احرایی حضرت امام بیمارستانهای صحرایی را برای کنترل شیوع بیماری راهاندازی کردهاند. حدود ٢٣٠ پرستار از سوی سپاه و بیمارستانهای استانهای مختلف به سیستان و بلوچستان آمدهاند تا کمبود پرستار در بیمارستانها کمتر به چشم آید. با این حال خبرنگار ما میگوید: مردم همچنان بیخیال پروتکلهای بهداشتی هستند و برخیهایشان همچنان ماسک نمیزنند.
عبید ملک رئیسی، معلم سیستانی روایتی از این روزهای بیمارستانها دارد: «بیمارستانها شلوغ است و مردم هر روز بیشتر درگیر این بیماری میشوند. تختهای بیمارستان پر است و برخیها همچنان سرگردان برای پیدا کردن تخت در بیمارستان هستند. البته ویدیوهایی پخش شد که بیمارستانهای استان خالی از بیمار است و تخت کافی هم وجود دارد. این ویدیوها از بخش سیسییو یک بیمارستان بود. برخی از بیماران بدحال را هم زودتر ترخیص کردند تا شلوغی بیمارستان مطرح نشود. سؤالم این است که اگر تخت بیمارستانی داریم چرا دستگاههای دیگر بیمارستان صحرایی راه انداختند. خودم به خاطر بیماری مادرم هر روز به بیمارستان میآیم. مردم از روستاهای دور افتاده برای سیتیاسکن به زاهدان میآیند خیلیهایشان باید چند روز پشت سرهم دارو دریافت کنند. نمیتوانند این راه را بروند و بیایند. وقتی از بیمارستان میخواهند که بستریشان کنند در جواب میشنوند که جا نداریم. از سوی دیگر در روستاهای دورافتاده دارو نیست. برخی از مردم هم اصلاً توجه به دارو ندارند. خودشان داروهای گیاهی دریافت میکنند.
او درباره دریافت واکسن از سوی مردم هم اظهار میکند: «شهروندان زیادی رفتند بیمارستان تا واکسن برکت را دریافت کنند. قبل از این خیلی ها برای دریافت واکسن مقاومت میکردند.»
عبید ملک رئیسی میگوید: بیماران به بیمارستان میآیند اما پذیرش سرپایی میشوند. شهر نیمهتعطیل است. برخی از مغازهها بسته است اما بیشتر مغازهها باز است بازارهای محلی همچنان محل تجمع مردم هستند.
هادی عباسی رئیس روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی زاهدان درباره ترخیص زودهنگام بیماران از بیمارستان به خبرنگار «ایران» میگوید: «این موضوع اصلاً صحت ندارد. هیچ پزشکی حق ندارد بیمارش را زود ترخیص کند. ما این اجازه را به هیچ پزشکی نمیدهیم. این اخبار واقعاً کذب است و تا بیمار به شرایط جسمی خوب نرسد، بیمارستان حق ترخیص ندارد.عباسی درباره روند بیماری در سیستان و بلوچستان میگوید: سرعت افزایش بیماری در حال حاضر کند شده است و ما به موازات افزایش بیماران ظرفیتهای جدید برای درمان ایجاد خواهیم کرد. مریضهای اورژانسی پذیرش میشوند و روند درمان خیلیهایشان هم بهخوبی طی شده است.
تزریق واکسن به 6 هزار نفر
او فوت یک شهروند سیستانی و بلوچستانی به علت زدن واکسن برکت را تکذیب میکند و میگوید: تا امروز حدود ٦ هزار نفر در دانشگاه علوم پزشکی زاهدان واکسن دریافت کردند که این فرد اصلاً اسمش در لیست دانشگاه نیست. دانشگاه از ١٧ تیرماه شروع به واکسیناسیون کرده است و این فرد در 16تیر ماه فوت کرده است. علاوه بر این حال همه آنهایی که واکسن برکت دریافت کردهاند، خوب است. در سوی دیگر، دستگاههای مختلف هم به کمک بخش بهداشت و درمان استان آمدهاند. مدیر کل ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره) در سیستان و بلوچستان از افتتاح بیمارستان سیار احسان ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره) در زاهدان خبر داد.علیرضا راشکی اظهار میکند: بیمارستان سیار احسان وابسته به ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره) 27 تخت طرفیت دارد. این بیمارستان با ظرفیت 200 نفر درمان سرپایی در روز برای کمک به حل مشکل کمبود تخت در بیمارستان حضرت علی بن ابیطالب(ع) و به منظور ارتقای خدمات درمانی به مردم افتتاح شده است.روابط عمومی و تبلیغات قرار گاه قدس نیروی زمینی سپاه هم اعلام کرده است که سه سامانه بیمارستان تخصصی صحرایی مجهز برای کمک به بخش درمان استان بنابه درخواست دانشگاه علوم پزشکی آماده بهکارگیری شدند. همچنین تعداد هفت سامانه بیمارستان صحرایی دیگر نیز آماده هستند که بنابه درخواست و در صورت نیاز وارد کار عملیات درمانی میشوند. همچنین ۲۰۰ نفر کادر درمانی از نیروی زمینی سپاه پاسداران نیز برای کمک به امر پزشکی سیستان و بلوچستان وارد زاهدان شدند.
بستری مبتلایان به کرونا در تهران از مرز ۶۰۰۰ بیمار گذشت
فرمانده ستاد عملیات مدیریت بیماری کرونا در کلانشهر تهران، با بیان اینکه تعداد بستری در استان تهران از مرز ۶۰۰۰ بیمار گذشت، میگوید: در حال حاضر حدود ۸۹ درصد جمعیت بالای ۷۰ سال در استان تهران واکسینه شدهاند و از 21 تیرماه هم واکسیناسیون نوبت دوم ارائهدهندگان خدمات سلامت آغاز میشود. دکتر علیرضا زالی، درباره آخرین وضعیت کرونا در تهران میافزاید: متأسفانه 19 تیر از مرز ۶۰۰۰ بیمار بستری گذشتیم. در حال حاضر تعداد بیماران بستری در تهران ۶۲۴۶ بیمار است که قریب به ۲۱۴۳ بیمارمان اکنون در بخش مراقبتهای ویژه بستری هستند و حدود ۱۱۰۰ بیمار جدید طی 19 الی 20 تیر ماه در استان تهران بستری کردهایم. تعداد ترخیصیهایمان هم ۹۰۰ بیمار طی این بازه گذشته بوده است.

اعتراض ایران به گردهمایی تروریستها در اروپا
در پی حضور نخستوزیر اسلوونی در نشست گروهک منافقین، سفیر این کشور به وزارت خارجه احضار شد
گروه سیاسی/ در پی حضور نخستوزیر اسلوونی در گردهمایی مجازی منافقین، سفیر این کشور در تهران به وزارت امور خارجه احضار شد. بهگزارش «ایران» بهدنبال حضور «یانز یانشا» نخستوزیر اسلوونی در نشست مجازی گروهک منافقین در اروپا، دستیار وزیر امور خارجه و مدیرکل مدیترانه و شرق اروپای وزارت امور خارجه، «کریستینا رادی»، سفیر اسلوونی در ایران را به وزارت امور خارجه احضار و ضمن اعلام اعتراض شدید ایران نسبت به اقدام و اتهامات بیپایه و اساس مطرح شده علیه کشورمان یادداشت اعتراض رسمی خود به دولت اسلونی را به وی ابلاغ کرد. در این ملاقات تأکید شد که حضور مجازی نخستوزیر اسلوونی در محفل یک گروهک تروریستی و منفور نزد ملت بزرگ ایران و اظهارات خلاف واقع و سخیف این مقام اسلوونیایی بر خلاف عرف دیپلماتیک و روح حاکم بر روابط دوجانبه بوده و محکوم است. ضمن اینکه حمایت از یک گروهک تروریستی برخلاف منشور سازمان ملل متحد و اصول شناخته شده بینالمللی و ارزشهای حقوق بشری است و تحت هیچ عنوان پذیرفتنی نیست. ایران در همین رابطه خواستار توضیح دولت اسلوونی شد.
اعتراض ایران به حضور مقام بلند پایه اسلوونی در نشست گروهک منافقین در حالی است که شماری از نمایندههای کنگره امریکا هم بهعنوان میهمان در این نشست مجازی حضور یافتند. روزنامه امریکایی «واشنگتن پست» با اعلام خبر حضور اعضای دموکرات و جمهوریخواه کنگره امریکا در نشست گروهک منافقین که بهصورت مجازی برگزار شد، نوشت: «تد کروز» سناتور جمهوریخواه، «کوین مک کارتی» رهبر جمهوریخواه مجلس نمایندگان امریکا و سناتور «باب منندز» رئیس دموکرات کمیته روابط خارجی سنا، «کوری بروکر»، «جین شاهین»، «ریک اسکات» و «جان کورنین» سناتورهای جمهوریخواه در این نشست حضور یافتند.
سعید خطیبزاده، سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان در توئیتی به حضور سیاستمداران غربی در نشست گروهک تروریستی منافقین واکنش نشان داد و نوشت: «سیاستمداران خودفروخته غربی (از جمله پمپئو مفتخر به دروغگویی، تقلب و سرقت) خود را ارزان فروخته و در سیرکی به میزبانی اروپا شرکت کردهاند که توسط یک فرقه تروریستی برگزار شده که زمانی مورد حمایت صدام بود و دستش به خون ایرانیها آغشته است». او افزود: «عطش سیریناپذیر برای پول و عقدههای ضدایرانی، به ریاکاری شرمآور غربی دامن زده است».مایک پمپئو وزیر امورخارجه پیشین امریکا هم در سخنرانی خود در کنفرانس سالانه گروهک تروریستی منافقین بار دیگر به لفاظی و طرح ادعاهای علیه کشورمان پرداخت و خواستار ادامه تحریمها علیه ایران شد.
گروهی از نمایندههای کنگره امریکا در نشست گروهک تروریستی منافقین که سالانه برگزار میشود شرکت میکنند. پیشتر رسانه امریکایی «ان.بی.سی» در گزارشی به روابط میان گروهک منافقین و برخی سیاستمداران امریکایی پرداخته بود. در بخشی از آن گزارش آمده بود: «اکنون، مجاهدین خلق هزاران دلار به سیاستگذاران امریکایی میپردازد تا در مراسم این گروه سخنرانی کنند.» این در حالی است که نام گروهک منافقین که تا چند سال پیش در فهرست گروههای تروریستی اتحادیه اروپا و امریکا قرار داشت در سالهای گذشته از این فهرستها خارج شده است.
در پی نشست اخیر به گزارش ایلنا، «مکس آبرامز»، تحلیلگر امریکایی در توئیتی در مورد شرکت مقامهای امریکایی در نشست گروهک منافقین در توئیتی نوشت: «وقتی موضوع تغییر سیستمی مطرح باشد، سیاست ایالات متحده این بوده است که در واقع از هر کسی غیر از خود آن رژیم حمایت کند، بدون توجه به اینکه آنها از حمایت داخلی کمی برخوردار باشند، زنان را سرکوب کنند و حتی نامشان القاعده باشد.»
«توماس جونو» استادیار دانشگاه اُتاوا در کانادا هم در واکنش به حضور مقامات پیشین و فعلی امریکایی و برخی دیگر از کشورها از جمله استفان هارپر، نخستوزیر پیشین کانادا در کنفرانس سالانه گروهک تروریستی منافقین در صفحه توئیترش نوشت: «آن موقع از سال است که مجاهدین خلق، فرقهای متخاصم واقع در آلبانی که از هیچ حمایتی در ایران برخوردار نیست، نشست سالانهاش را برگزار کرده و در آن سیاستمداران غربی که پول خوبی گرفتهاند حضور یافته و تظاهر میکنند که از دموکراسی در ایران حمایت میکنند. حمایت از مجاهدین خلق ابتدا از سوی جمهوریخواهان امریکا و سیاستمداران محافظهکار در کشورهای دیگر غربی و البته از سوی تعداد قابل توجهی از دموکراتها (و برخی لیبرالها در کانادا) انجام میشود.»
گردهمایی عاملان نسلکشی
پایگاه خبری نور نیوز نزدیک به شورای عالی امنیت ملی هم در مطلبی در همین باره نوشته است: نشست مذکور را میتوان گردهمایی عاملان نسلکشی دانست که با نقاب ادعای نجات ملت ایران و بشریت نیز نمیتوانند چهره اصلی خویش را پنهان سازند. گروهک تروریستی منافقین، ترور ۱۷ هزار ایرانی را در کارنامه دارد. امریکاییها نیز از نسلکشی بومیان و سیاهپوستان در داخل گرفته تا بمباران اتمی ژاپن، کشتار ویتنام، قتل عام در بالکان و افغانستان و عراق و نیز حمایت از تروریستها در غرب آسیا و کشتار مردم با اِعمال تروریسم اقتصادی و علمی را در پرونده سیاه خود دارند.
در ادامه این مطلب آمده است: حال این سؤال مطرح است که اروپای مدعی حقوق بشر چگونه میزبان جریانها و نشستهایی میشود که توسط متهمان ردیف اول نسلکشی و نقض حقوق بشر برگزار میگردد؟ اروپا باید پاسخگوی این تروریسمپروری و پیامدهای آن برای امنیت جهانی باشد، پیامدهایی که قطعاً دامن شهروندان قاره سبز را نیز خواهد گرفت چنانچه داعش گریبانشان را گرفت و اگر نبود جبهه مقاومت امروز سراسر اروپا صحنه خونین قتل عام شهروندانش بود.
همچنین مرتضی آقاتهرانی، رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس در واکنش به همین برنامه تأکید کرد: سرکردگان گروهک منافقین هیچ دلسوزی برای ملت ایران ندارند؛ چرا که بهدنبال ترور و کشتار ایرانیها هستند؛ بنابراین اگر مشکلی در کشور وجود دارد؛ قطعاً موضوعی خانوادگی بوده که آن را خودمان حل خواهیم کرد و به هیچ احدی هم ربطی ندارد؛ ضمناً اینگونه نشستها برای ما اهمیتی ندارد که بخواهیم در رابطه آنها سخن بگوییم.وی به سخنرانی نخستوزیر کانادا و همچنین مایک پمپئو وزیر امور خارجه سابق امریکا اشاره کرد و گفت: کشورهایی همچون کانادا و امریکا از ناقضان حقوق بینالملل هستند، زیرا به حمایت از گروهکهای منافقین و تکفیری میپردازند و عامل اصلی کشتار انسانهای بیگناه در سطح جهان هستند؛ لذا این آقایان نمیتوانند داعیه دار دفاع از حقوق بشر باشند.
اعتراض ایران به حضور مقام بلند پایه اسلوونی در نشست گروهک منافقین در حالی است که شماری از نمایندههای کنگره امریکا هم بهعنوان میهمان در این نشست مجازی حضور یافتند. روزنامه امریکایی «واشنگتن پست» با اعلام خبر حضور اعضای دموکرات و جمهوریخواه کنگره امریکا در نشست گروهک منافقین که بهصورت مجازی برگزار شد، نوشت: «تد کروز» سناتور جمهوریخواه، «کوین مک کارتی» رهبر جمهوریخواه مجلس نمایندگان امریکا و سناتور «باب منندز» رئیس دموکرات کمیته روابط خارجی سنا، «کوری بروکر»، «جین شاهین»، «ریک اسکات» و «جان کورنین» سناتورهای جمهوریخواه در این نشست حضور یافتند.
سعید خطیبزاده، سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان در توئیتی به حضور سیاستمداران غربی در نشست گروهک تروریستی منافقین واکنش نشان داد و نوشت: «سیاستمداران خودفروخته غربی (از جمله پمپئو مفتخر به دروغگویی، تقلب و سرقت) خود را ارزان فروخته و در سیرکی به میزبانی اروپا شرکت کردهاند که توسط یک فرقه تروریستی برگزار شده که زمانی مورد حمایت صدام بود و دستش به خون ایرانیها آغشته است». او افزود: «عطش سیریناپذیر برای پول و عقدههای ضدایرانی، به ریاکاری شرمآور غربی دامن زده است».مایک پمپئو وزیر امورخارجه پیشین امریکا هم در سخنرانی خود در کنفرانس سالانه گروهک تروریستی منافقین بار دیگر به لفاظی و طرح ادعاهای علیه کشورمان پرداخت و خواستار ادامه تحریمها علیه ایران شد.
گروهی از نمایندههای کنگره امریکا در نشست گروهک تروریستی منافقین که سالانه برگزار میشود شرکت میکنند. پیشتر رسانه امریکایی «ان.بی.سی» در گزارشی به روابط میان گروهک منافقین و برخی سیاستمداران امریکایی پرداخته بود. در بخشی از آن گزارش آمده بود: «اکنون، مجاهدین خلق هزاران دلار به سیاستگذاران امریکایی میپردازد تا در مراسم این گروه سخنرانی کنند.» این در حالی است که نام گروهک منافقین که تا چند سال پیش در فهرست گروههای تروریستی اتحادیه اروپا و امریکا قرار داشت در سالهای گذشته از این فهرستها خارج شده است.
در پی نشست اخیر به گزارش ایلنا، «مکس آبرامز»، تحلیلگر امریکایی در توئیتی در مورد شرکت مقامهای امریکایی در نشست گروهک منافقین در توئیتی نوشت: «وقتی موضوع تغییر سیستمی مطرح باشد، سیاست ایالات متحده این بوده است که در واقع از هر کسی غیر از خود آن رژیم حمایت کند، بدون توجه به اینکه آنها از حمایت داخلی کمی برخوردار باشند، زنان را سرکوب کنند و حتی نامشان القاعده باشد.»
«توماس جونو» استادیار دانشگاه اُتاوا در کانادا هم در واکنش به حضور مقامات پیشین و فعلی امریکایی و برخی دیگر از کشورها از جمله استفان هارپر، نخستوزیر پیشین کانادا در کنفرانس سالانه گروهک تروریستی منافقین در صفحه توئیترش نوشت: «آن موقع از سال است که مجاهدین خلق، فرقهای متخاصم واقع در آلبانی که از هیچ حمایتی در ایران برخوردار نیست، نشست سالانهاش را برگزار کرده و در آن سیاستمداران غربی که پول خوبی گرفتهاند حضور یافته و تظاهر میکنند که از دموکراسی در ایران حمایت میکنند. حمایت از مجاهدین خلق ابتدا از سوی جمهوریخواهان امریکا و سیاستمداران محافظهکار در کشورهای دیگر غربی و البته از سوی تعداد قابل توجهی از دموکراتها (و برخی لیبرالها در کانادا) انجام میشود.»
گردهمایی عاملان نسلکشی
پایگاه خبری نور نیوز نزدیک به شورای عالی امنیت ملی هم در مطلبی در همین باره نوشته است: نشست مذکور را میتوان گردهمایی عاملان نسلکشی دانست که با نقاب ادعای نجات ملت ایران و بشریت نیز نمیتوانند چهره اصلی خویش را پنهان سازند. گروهک تروریستی منافقین، ترور ۱۷ هزار ایرانی را در کارنامه دارد. امریکاییها نیز از نسلکشی بومیان و سیاهپوستان در داخل گرفته تا بمباران اتمی ژاپن، کشتار ویتنام، قتل عام در بالکان و افغانستان و عراق و نیز حمایت از تروریستها در غرب آسیا و کشتار مردم با اِعمال تروریسم اقتصادی و علمی را در پرونده سیاه خود دارند.
در ادامه این مطلب آمده است: حال این سؤال مطرح است که اروپای مدعی حقوق بشر چگونه میزبان جریانها و نشستهایی میشود که توسط متهمان ردیف اول نسلکشی و نقض حقوق بشر برگزار میگردد؟ اروپا باید پاسخگوی این تروریسمپروری و پیامدهای آن برای امنیت جهانی باشد، پیامدهایی که قطعاً دامن شهروندان قاره سبز را نیز خواهد گرفت چنانچه داعش گریبانشان را گرفت و اگر نبود جبهه مقاومت امروز سراسر اروپا صحنه خونین قتل عام شهروندانش بود.
همچنین مرتضی آقاتهرانی، رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس در واکنش به همین برنامه تأکید کرد: سرکردگان گروهک منافقین هیچ دلسوزی برای ملت ایران ندارند؛ چرا که بهدنبال ترور و کشتار ایرانیها هستند؛ بنابراین اگر مشکلی در کشور وجود دارد؛ قطعاً موضوعی خانوادگی بوده که آن را خودمان حل خواهیم کرد و به هیچ احدی هم ربطی ندارد؛ ضمناً اینگونه نشستها برای ما اهمیتی ندارد که بخواهیم در رابطه آنها سخن بگوییم.وی به سخنرانی نخستوزیر کانادا و همچنین مایک پمپئو وزیر امور خارجه سابق امریکا اشاره کرد و گفت: کشورهایی همچون کانادا و امریکا از ناقضان حقوق بینالملل هستند، زیرا به حمایت از گروهکهای منافقین و تکفیری میپردازند و عامل اصلی کشتار انسانهای بیگناه در سطح جهان هستند؛ لذا این آقایان نمیتوانند داعیه دار دفاع از حقوق بشر باشند.

خلاصی از خاموشی با سپردن برق به بورس
سیاوش رضایی
خبرنگار
این روزها، کمبود برق و آب بهعنوان دو کالای بسیار حیاتی و استراتژیک به اصلیترین معضل اقتصاد ایران تبدیل شده است؛ مشکلی که بهصورت مستقیم روی رفاه و معیشت مردم اثر دارد. از یک سو با کاهش بارشها و تجربه شدیدترین خشکسالی درنیم قرن اخیر، منابع آبی کشور در وضعیت بحرانی قرار گرفته و این وضعیت حتی درصنعت برق بهدلیل خارج شدن از مدار برخی از واحدهای نیروگاهی برقابی اثرداشته و از طرف دیگر، ناترازی میان تولید و مصرف برق به خاموشیهای گسترده درسطح کشور منجر شده است.
اما راه حل و راهکار مدیریت این شرایط و عبور از این بحرانها که به طور قطع در سالهای پیش رو تشدید خواهد شد، چیست؟ کشورهای دیگر چگونه مشکلات آب و برق خود را حل کرده اند؟
پاسخ به این پرسشها درتوجه به ارزش اقتصادی این کالاها خلاصه میشود. درواقع قیمتگذاری و مدیریت کامل بازار این محصولات توسط دولت باعث شده است تا صرفه اقتصادی و انگیزه واحدهای تولیدکننده بخصوص درصنعت برق کاهش یابد، همان موضوعی که مهمترین دلیل و انگیزه برای افزایش سرمایهگذاری در صنعت برق محسوب میشود.
اکثرکشورها با سپردن بازاربرق به عرضه و تقاضا، رقابت مثبتی به وجود آوردهاند که نتیجه آن تولید بیشتر و متوازن شدن این بازار است. ابزارهای بازارسرمایه نیز بهعنوان بستر اصلی این اقدام انتخاب شده است. برهمین اساس هم اکنون برق در بورسهای انرژی بسیاری از کشورها مانند نروژ، فنلاند، سوئد، آلمان، فرانسه، سوئیس، اتریش، هند و... بهصورت نقدی در بازارهای فیزیکی یا درقالب قراردادهای آتی داد و ستد میشود. با توجه به این که برق با بهای تمام شده و برمبنای عرضه و تقاضا کشف قیمت میشود، تولیدکنندگان انگیزه زیادی برای سرمایهگذاری و افزایش بهرهوری دارند. از سوی دیگر وقتی برای تولید یک کالا رقابت افزایش مییابد، قیمت نیز تحت تأثیر این رقابت و رشد تولید متعادل میشود. این درحالی است که هم اکنون مهمترین مشکل در صنعت برق، عدم سرمایهگذاری مناسب برای افزایش ظرفیتهای نیروگاهی بوده است. طبق برنامه ششم توسعه، با رشد ٦.٥ تا ٧ درصد مصرف برق در کشور باید سالانه پنج هزار مگاوات نیروگاه وارد مدار شود تا از پنج هزارمگاوات برق، یک هزارمگاوات مختص به نیروگاههای تجدیدپذیر باشد.
هرچند آب تفاوتهای ماهوی با برق دارد، اما بسیاری از کشورها برای مدیریت این بازار نیز راهکارهای مختلفی را دنبال کردهاند. از راهاندازی «بازارآب» که قدمتی دیرینه دارد و بهره برداران به خرید و فروش حقابه خود میپردازند تا ایجاد شاخصی برای آب کشاورزی کالیفرنیای امریکا در بورس کالای شیکاگو که کشاورزان میتوانند با استفاده از قراردادهای آتی، آب مورد نیاز خود را برای فصلهای آینده با نرخ روز قرارداد خریداری کنند و قیمت تمام شده محصولات کشاورزی را مدیریت کنند.
بدین ترتیب در کنار ابزاری مانند صرفهجویی بهعنوان نخستین راهکار متعادل کردن بازار آب و برق، بسیاری از کشورها از ظرفیتها و ابزارهای متنوع بازارسرمایه برای این هدف بهره بردهاند.
گفتوگو با علی نقوی مدیرعامل بورس انرژی ایران
درحالی که از سال 1386 ایده اولیه تشکیل بورسی برای مبادله کالاهای انرژی درابتدا با نفت و فرآوردههای نفتی و سپس در سال 87 با بورس برق عملی شد و در نهایت از30 خرداد 1390به تأسیس بورس انرژی با دربرگیری تمام کالاهای انرژی، منجر شده است، اما بهنظر میرسد با وجود مبادله بخشی از برق تولیدی کشور در چهارمین بورس کشور، آنچنان که باید از ابزاربازارسرمایه برای مدیریت بازاربرق و خلاصی از خاموشیها استفاده نشده است.
مدیرعامل بورس انرژی دراین زمینه در گفتوگو با «ایران»، با اشاره به این که برای مدیریت بازار برق در ابتدا باید ساختار این بازار، ذینفعان آن و میزان اختیارات آنها مورد بررسی قرار گیرد، گفت: در کشور ما یک بازیگر اصلی با عنوان شرکت توانیر وجود دارد که صد درصد دولتی است و عملکرد آن چندان شفاف نیست.
علی نقوی ادامه داد: در واقع شرکت توانیر علاوه براین که خریدار برق از تولیدکنندههاست، توزیع برق را نیز تحت کنترل خود دارد و به طور همزمان نقش خریدار، فروشنده و سیاستگذار را بازی میکند. وی اضافه کرد: از سوی دیگر، ذینفع دیگر بازار برق نیروگاههای خصوصی هستند که حدود ۶۰ درصد از برق کشور را تولید میکنند، ولی اختیارات بسیار محدودی دارند.
مدیرعامل بورس انرژی تأکید کرد: بنابراین در این ساختار باید نقش بورس را درمدیریت بازار برق بررسی کرد؛ بازاری که دولت خود سیاستگذار صنعت برق است و در نبود نهاد تنظیمگر، رگولاتوری این بازار را نیز برعهده دارد.
به گفته وی، وقتی بخش خصوصی بیش از ۵۰درصد از تولید و بازار برق را در اختیار دارد، دولت نباید تنظیمگر این بازار باشد و نیاز به یک نهاد تنظیمگر مستقل است. نهادی که هماکنون وجود ندارد و بهدلیل دخالتهای وزارت نیرو بسیاری از قوانین بالادستی این بخش اجرایی نشده است.
نقوی با بیان این که هماکنون در بورس انرژی ایران تمام بسترها و ابزارهای مورد نیاز برای کشف قیمت و مدیریت عرضه و تقاضا وجود دارد، اظهار کرد: اما بهدلیل این که وزارت نیرو هم بازیگر و هم داور است، امکان بهرهمندی از ابزارهای متنوع بازار سرمایه برای مدیریت این بازار میسر نشده است.
وی گفت: ابزارهایی که در بورس انرژی ایران وجود دارد هیچ تفاوتی با سایر کشورها ندارد و این در شرایطی است که بسیاری از کشورها توانستهاند با ابزار بازارسرمایه، بازار برق خود را مدیریت کنند و تجربه بورسهای انرژی در نروژ، ترکیه، استرالیا و کشورهای دیگر پیش روی ماست.
راه برون رفت از وضعیت فعلی
مدیرعامل بورس انرژی در پاسخ به این پرسش که راهکار برون رفت از این وضعیت چیست؟ توضیح داد: در سالهای گذشته درمصوبات هیأت دولت و همچنین در قوانین بالادستی برضرورت واگذاری مدیریت بازاربرق به بخش خصوصی تأکید شده، ولی به علت نقش پررنگ دولت این امکان فراهم نشده است. وی افزود: مصرفکنندههای بالای دو مگاوات باید از طریق بازار سرمایه برق خود را تأمین کنند و دولت دراین بخش خود را کنار بکشد. نقوی با اشاره به این که با این اتفاق قیمت خوراک واحدهای نیروگاهی نیز شفاف خواهد شد، اضافه کرد: وقتی تولیدکننده خصوصی، برق را در بورس عرضه کند، نرخ خوراک نیز باید شفاف شود. این درحالی است که هم اکنون کالایی مانند گازوئیل که امکان صادرات دارد، لیتری ۱۰ تومان به نیروگاهها تحویل میشود.
به گفته وی، درصورتی که نرخ خوراک و میزان تحویل آن شفاف و مشخص شود، نیروگاهها نیز مجبور میشوند تا برای ارتقای بهرهوری خود تلاش و سرمایهگذاری کنند. بدین ترتیب نیروگاهها خوراک را با نرخ واقعی خریداری میکنند و از سوی دیگر برق تولیدی را با نرخ واقعی میفروشند. این مقام مسئول در بازار سرمایه همچنین گفت: دراین میان دولت تنها حق ترانزیت شبکه توزیع را از واحدهای نیروگاهی دریافت میکند، حقی که براساس فرمولهای اقتصادی و عادلانه تعیین میشود.
واقعی شدن قیمت برق چه تأثیری در صنعت دارد
مدیرعامل بورس انرژی درباره این که عرضه برق با بهای تمام شده چه تأثیری در صنایع دارد، پاسخ داد: نکته مهمی که باید به آن توجه کرد این است که در این مکانیسم مصرفکنندههای بزرگ و بالای دو مگاوات که همان صنایع هستند برق خود را از طریق بورس خریداری میکنند و بدین ترتیب برق بخش خانگی وعمومی (آموزشی، روشنایی شهرها و...) همچنان براساس تعرفههای تعیینشده از سوی دولت خواهد بود. وی اضافه کرد: برمبنای بررسیهای اقتصادی صورت گرفته، عرضه برق با نرخهای رقابتی تأثیر قابل توجهی در هزینه تمام شده صنایع ندارد. طبق این بررسیها و بسته به نوع صنایع، واقعی شدن نرخ برق بین سه تا هشت درصد در هزینه صنایع اثرمیگذارد. به گفته وی، از سوی دیگر با ابزار گواهی صرفهجویی انرژی، صنایع میتوانند از مشوقهای متنوعی برخوردار شوند. نقوی در پایان تأکید کرد: در این صورت، واحدهای نیروگاهی بهدلیل این که برق خود را به قیمت رقابتی عرضه میکنند، صرفه اقتصادی پیدا کرده و میزان سرمایهگذاری درصنعت برق افزایش مییابد.
خبرنگار
این روزها، کمبود برق و آب بهعنوان دو کالای بسیار حیاتی و استراتژیک به اصلیترین معضل اقتصاد ایران تبدیل شده است؛ مشکلی که بهصورت مستقیم روی رفاه و معیشت مردم اثر دارد. از یک سو با کاهش بارشها و تجربه شدیدترین خشکسالی درنیم قرن اخیر، منابع آبی کشور در وضعیت بحرانی قرار گرفته و این وضعیت حتی درصنعت برق بهدلیل خارج شدن از مدار برخی از واحدهای نیروگاهی برقابی اثرداشته و از طرف دیگر، ناترازی میان تولید و مصرف برق به خاموشیهای گسترده درسطح کشور منجر شده است.
اما راه حل و راهکار مدیریت این شرایط و عبور از این بحرانها که به طور قطع در سالهای پیش رو تشدید خواهد شد، چیست؟ کشورهای دیگر چگونه مشکلات آب و برق خود را حل کرده اند؟
پاسخ به این پرسشها درتوجه به ارزش اقتصادی این کالاها خلاصه میشود. درواقع قیمتگذاری و مدیریت کامل بازار این محصولات توسط دولت باعث شده است تا صرفه اقتصادی و انگیزه واحدهای تولیدکننده بخصوص درصنعت برق کاهش یابد، همان موضوعی که مهمترین دلیل و انگیزه برای افزایش سرمایهگذاری در صنعت برق محسوب میشود.
اکثرکشورها با سپردن بازاربرق به عرضه و تقاضا، رقابت مثبتی به وجود آوردهاند که نتیجه آن تولید بیشتر و متوازن شدن این بازار است. ابزارهای بازارسرمایه نیز بهعنوان بستر اصلی این اقدام انتخاب شده است. برهمین اساس هم اکنون برق در بورسهای انرژی بسیاری از کشورها مانند نروژ، فنلاند، سوئد، آلمان، فرانسه، سوئیس، اتریش، هند و... بهصورت نقدی در بازارهای فیزیکی یا درقالب قراردادهای آتی داد و ستد میشود. با توجه به این که برق با بهای تمام شده و برمبنای عرضه و تقاضا کشف قیمت میشود، تولیدکنندگان انگیزه زیادی برای سرمایهگذاری و افزایش بهرهوری دارند. از سوی دیگر وقتی برای تولید یک کالا رقابت افزایش مییابد، قیمت نیز تحت تأثیر این رقابت و رشد تولید متعادل میشود. این درحالی است که هم اکنون مهمترین مشکل در صنعت برق، عدم سرمایهگذاری مناسب برای افزایش ظرفیتهای نیروگاهی بوده است. طبق برنامه ششم توسعه، با رشد ٦.٥ تا ٧ درصد مصرف برق در کشور باید سالانه پنج هزار مگاوات نیروگاه وارد مدار شود تا از پنج هزارمگاوات برق، یک هزارمگاوات مختص به نیروگاههای تجدیدپذیر باشد.
هرچند آب تفاوتهای ماهوی با برق دارد، اما بسیاری از کشورها برای مدیریت این بازار نیز راهکارهای مختلفی را دنبال کردهاند. از راهاندازی «بازارآب» که قدمتی دیرینه دارد و بهره برداران به خرید و فروش حقابه خود میپردازند تا ایجاد شاخصی برای آب کشاورزی کالیفرنیای امریکا در بورس کالای شیکاگو که کشاورزان میتوانند با استفاده از قراردادهای آتی، آب مورد نیاز خود را برای فصلهای آینده با نرخ روز قرارداد خریداری کنند و قیمت تمام شده محصولات کشاورزی را مدیریت کنند.
بدین ترتیب در کنار ابزاری مانند صرفهجویی بهعنوان نخستین راهکار متعادل کردن بازار آب و برق، بسیاری از کشورها از ظرفیتها و ابزارهای متنوع بازارسرمایه برای این هدف بهره بردهاند.
گفتوگو با علی نقوی مدیرعامل بورس انرژی ایران
درحالی که از سال 1386 ایده اولیه تشکیل بورسی برای مبادله کالاهای انرژی درابتدا با نفت و فرآوردههای نفتی و سپس در سال 87 با بورس برق عملی شد و در نهایت از30 خرداد 1390به تأسیس بورس انرژی با دربرگیری تمام کالاهای انرژی، منجر شده است، اما بهنظر میرسد با وجود مبادله بخشی از برق تولیدی کشور در چهارمین بورس کشور، آنچنان که باید از ابزاربازارسرمایه برای مدیریت بازاربرق و خلاصی از خاموشیها استفاده نشده است.
مدیرعامل بورس انرژی دراین زمینه در گفتوگو با «ایران»، با اشاره به این که برای مدیریت بازار برق در ابتدا باید ساختار این بازار، ذینفعان آن و میزان اختیارات آنها مورد بررسی قرار گیرد، گفت: در کشور ما یک بازیگر اصلی با عنوان شرکت توانیر وجود دارد که صد درصد دولتی است و عملکرد آن چندان شفاف نیست.
علی نقوی ادامه داد: در واقع شرکت توانیر علاوه براین که خریدار برق از تولیدکنندههاست، توزیع برق را نیز تحت کنترل خود دارد و به طور همزمان نقش خریدار، فروشنده و سیاستگذار را بازی میکند. وی اضافه کرد: از سوی دیگر، ذینفع دیگر بازار برق نیروگاههای خصوصی هستند که حدود ۶۰ درصد از برق کشور را تولید میکنند، ولی اختیارات بسیار محدودی دارند.
مدیرعامل بورس انرژی تأکید کرد: بنابراین در این ساختار باید نقش بورس را درمدیریت بازار برق بررسی کرد؛ بازاری که دولت خود سیاستگذار صنعت برق است و در نبود نهاد تنظیمگر، رگولاتوری این بازار را نیز برعهده دارد.
به گفته وی، وقتی بخش خصوصی بیش از ۵۰درصد از تولید و بازار برق را در اختیار دارد، دولت نباید تنظیمگر این بازار باشد و نیاز به یک نهاد تنظیمگر مستقل است. نهادی که هماکنون وجود ندارد و بهدلیل دخالتهای وزارت نیرو بسیاری از قوانین بالادستی این بخش اجرایی نشده است.
نقوی با بیان این که هماکنون در بورس انرژی ایران تمام بسترها و ابزارهای مورد نیاز برای کشف قیمت و مدیریت عرضه و تقاضا وجود دارد، اظهار کرد: اما بهدلیل این که وزارت نیرو هم بازیگر و هم داور است، امکان بهرهمندی از ابزارهای متنوع بازار سرمایه برای مدیریت این بازار میسر نشده است.
وی گفت: ابزارهایی که در بورس انرژی ایران وجود دارد هیچ تفاوتی با سایر کشورها ندارد و این در شرایطی است که بسیاری از کشورها توانستهاند با ابزار بازارسرمایه، بازار برق خود را مدیریت کنند و تجربه بورسهای انرژی در نروژ، ترکیه، استرالیا و کشورهای دیگر پیش روی ماست.
راه برون رفت از وضعیت فعلی
مدیرعامل بورس انرژی در پاسخ به این پرسش که راهکار برون رفت از این وضعیت چیست؟ توضیح داد: در سالهای گذشته درمصوبات هیأت دولت و همچنین در قوانین بالادستی برضرورت واگذاری مدیریت بازاربرق به بخش خصوصی تأکید شده، ولی به علت نقش پررنگ دولت این امکان فراهم نشده است. وی افزود: مصرفکنندههای بالای دو مگاوات باید از طریق بازار سرمایه برق خود را تأمین کنند و دولت دراین بخش خود را کنار بکشد. نقوی با اشاره به این که با این اتفاق قیمت خوراک واحدهای نیروگاهی نیز شفاف خواهد شد، اضافه کرد: وقتی تولیدکننده خصوصی، برق را در بورس عرضه کند، نرخ خوراک نیز باید شفاف شود. این درحالی است که هم اکنون کالایی مانند گازوئیل که امکان صادرات دارد، لیتری ۱۰ تومان به نیروگاهها تحویل میشود.
به گفته وی، درصورتی که نرخ خوراک و میزان تحویل آن شفاف و مشخص شود، نیروگاهها نیز مجبور میشوند تا برای ارتقای بهرهوری خود تلاش و سرمایهگذاری کنند. بدین ترتیب نیروگاهها خوراک را با نرخ واقعی خریداری میکنند و از سوی دیگر برق تولیدی را با نرخ واقعی میفروشند. این مقام مسئول در بازار سرمایه همچنین گفت: دراین میان دولت تنها حق ترانزیت شبکه توزیع را از واحدهای نیروگاهی دریافت میکند، حقی که براساس فرمولهای اقتصادی و عادلانه تعیین میشود.
واقعی شدن قیمت برق چه تأثیری در صنعت دارد
مدیرعامل بورس انرژی درباره این که عرضه برق با بهای تمام شده چه تأثیری در صنایع دارد، پاسخ داد: نکته مهمی که باید به آن توجه کرد این است که در این مکانیسم مصرفکنندههای بزرگ و بالای دو مگاوات که همان صنایع هستند برق خود را از طریق بورس خریداری میکنند و بدین ترتیب برق بخش خانگی وعمومی (آموزشی، روشنایی شهرها و...) همچنان براساس تعرفههای تعیینشده از سوی دولت خواهد بود. وی اضافه کرد: برمبنای بررسیهای اقتصادی صورت گرفته، عرضه برق با نرخهای رقابتی تأثیر قابل توجهی در هزینه تمام شده صنایع ندارد. طبق این بررسیها و بسته به نوع صنایع، واقعی شدن نرخ برق بین سه تا هشت درصد در هزینه صنایع اثرمیگذارد. به گفته وی، از سوی دیگر با ابزار گواهی صرفهجویی انرژی، صنایع میتوانند از مشوقهای متنوعی برخوردار شوند. نقوی در پایان تأکید کرد: در این صورت، واحدهای نیروگاهی بهدلیل این که برق خود را به قیمت رقابتی عرضه میکنند، صرفه اقتصادی پیدا کرده و میزان سرمایهگذاری درصنعت برق افزایش مییابد.

امضای الکترونیکی در کشور با شیوع «کرونا» رشد کرد
سوسن صادقی
خبرنگار
مرکز توسعه تجارت الکترونیکی از رشد ۲۲۴ درصدی صدور گواهی امضای الکترونیکی در سال ۹۹ خبر داد در این رابطه با «رضا جوادی نیا»، معاون زیرساخت کلیدی عمومی امضای الکترونیکی مرکز توسعه تجارت الکترونیکی کشور گفت و گو کرده ایم که میخوانید.
مرکز صدور گواهی الکترونیکی فعالیت خود را از چه سالی آغاز کرده است؟
این مرکز به عنوان یک مرکز منحصر بهفرد است که نقش اصلی در توسعه زیرساخت کلید عمومی و کاربردهای آن را دارد و با مجوز شورای سیاستگذاری گواهی الکترونیکی کشور در اسفندماه سال 86 به صورت رسمی فعالیت خود را آغاز کرده و به متقاضیان برای کاربردهای مختلف، خدمات گواهی امضای الکترونیکی ارائه میکند.
از ابتدای آغاز رسمی فعالیت این مرکز تاکنون چه میزان امضای الکترونیکی صادر شده است؟
در مجموع بیش از یک میلیون و ۳۰۰ هزار گواهی امضای الکترونیکی برای کاربران نهایی صادر شده که بیشترین رشد به سال 99 تعلق دارد. در سال 99، 590 هزار گواهی امضای الکترونیکی صادر شده که رشد 224 درصدی نسبت به بازه زمانی مشابه در سال 98 نشان میدهد.
چرا پیش از سال 98 میزان صدور گواهی امضای الکترونیکی چشمگیر نبود؟
به هر حال هر تکنولوژی جدیدی دارای سیر تکاملی است و اینطور نیست که رشدی در این سالها در صدور گواهی امضای الکترونیکی نداشتیم بلکه با شیب ملایمی در حال رشد بود و این رشد تا سال 92 به صدور 100 هزار امضای الکترونیکی رسید ولی باید گفت که پیش از این، متولیان سامانههای دولتی تنها به مکانیزه و الکترونیکی کردن کارها اکتفا کرده بودند و متولیان متوجه نبودند که صرف الکترونیکی کردن سامانهها کافی نیست و باید با اضافه کردن زیرساخت امنیتی مانع از وقوع مخاطرات در آن شد. بنابراین وقتی زیرساختهای کلید عمومی تکمیل شد، خود دست به کار شدیم و به دنبال اضافه کردن زیرساخت امنیتی با امضای الکترونیکی در سامانههای الکترونیکی دولت برآمدیم تا سامانههای دولت قابلیت استنادپذیری و انکارناپذیری داشته باشند و بحثهای امنیتی هم رعایت شوند تا هم از مخاطرات در این سامانهها جلوگیری شود و از سوی دیگر شاهد توسعه اقتصاد دیجیتال و توسعه تجارت الکترونیکی به صورت امن باشیم.
مهمترین عامل رشد امضای الکترونیکی را در رفع چه موانعی میدانید؟
رشد را در حذف احراز هویت حضوری به دلیل شیوع بیماری کرونا میدانیم. با رشد تکنولوژی و استفاده از الگوریتمهای هوش مصنوعی و میز خدمت و استعلامهای الکترونیکی، احراز هویت غیرحضوری شده و شکل قانونی به خود گرفته بنابراین بحث اضافه شدن زیرساخت کلید عمومی امضای الکترونیکی نیز به سامانهها اضافه شد تا بحث استنادپذیری نیز صورت بگیرد.
به اجرای چندین پروژه در سال 99 اشاره کردید که عامل رشد استفاده از امضای الکترونیکی شدند، چه پروژههایی به امضای الکترونیکی مجهز شدند؟
چندین سامانه زیرساخت کلیدی عمومی گواهی امضای الکترونیکی را به سامانههای خود اضافه کردند مانند ارائه تسهیلات در دوران کرونایی بانک ملی به کسب و کارها (282 هزارتا)، اجرای سفته الکترونیکی (200 هزارتا سفته الکترونیکی)، توثیق مکانیزه سهام عدالت (90 هزارتا)، صدور بارنامه برخط سازمان راهداری، خرید دستگاههای اجرایی از طریق سامانه تدارکات الکترونیکی دولت و فراهم شدن برگزاری مناقصهها با امضای الکترونیکی و .... این اقدامها هم از طریق تعریف گواهی امضا روی تلفن همراه از طریق اپلیکیشنها (مانند ایوا بانک ملی) و احراز هویت غیرحضوری و با استعلام از ثبت احوال، اسناد و شرکتها و سرویس شاهکار سازمان فناوری اطلاعات میسر شد.
برای فراگیر شدن امضای الکترونیکی در دولت الکترونیکی چه اقدامهایی باید صورت بگیرد؟
از آنجایی که تعداد سامانههایی که به این زیرساخت کلیدی عمومی مجهز شدهاند، اندک هستند باید سامانههای دستگاههای اجرایی بیشتری به این زیرساخت تجهیز شوند. در همین راستا، در پروژههای 23 گانه اولویت دار دولت الکترونیک از سوی قانونگذار به دستگاههای متولی دارای سامانه تأکید شده که باید انکارناپذیری و استنادپذیری را به وسیله امضای الکترونیکی به سامانههای خود اضافه کنند و به صرف الکترونیکی کردن اکتفا نکنند بنابراین اگر تمام دستگاهها به این زیرساخت مجهز شوند، شاهد فراگیر شدن امضای الکترونیکی در کشور خواهیم شد.
چند سطح امضای الکترونیکی برای انکارناپذیری و استنادپذیری تعریف شده است؟
طبق مصوبات سند سیاستهای امضای الکترونیکی کشور، 4 سطح اطمینان برای صدور گواهی امضای الکترونیکی تعریف شده که از سطح یک شروع شده و هرچه تعداد سطحها بالاتر میرود و به سطح 4 میرسد، الزامات امنیتی آن بیشتر و قوی تر میشود. البته اینکه کدام خدمت دارای چه سطح امنیتی از امضای الکترونیکی باشد، معین نشده و انتخاب سطح به متولی سامانهها سپرده شده و آنها تشخیص میدهند که چه سطحی از اطمینان امضای الکترونیکی را برای خدمتهای خود انتخاب کنند.
آیا آماری از میزان صدور گواهی امضای الکترونیکی در سال جاری دارید که نشان دهنده ادامه روند رو به رشد استفاده از این زیرساخت کلیدی عمومی باشد؟
در سه ماهه اول سال 1400 در ادامه پروژه بانک ملی در ارائه تسهیلات غیرحضوری به دلیل شیوع بیماری کرونا، 431 هزار امضای الکترونیکی صادر شده است. همانطور که گفتم اگر دیگر سامانهها هم سریعتر این زیرساخت را اضافه کنند، شاهد رشد انفجاری در این زمینه خواهیم بود.
مشتریان خواهان دریافت گواهی امضای الکترونیکی چه بخشهایی هستند؟
متقاضیان امضای الکترونیکی میتواند شامل هر دو بخش خدمات دولتی و خصوصی باشد. تاکنون 7 مرکز میانی برای صدور گواهی امضای الکترونیکی از مرکز ریشه مجوز دریافت کردهاند که 4 مرکز میانی برای دستگاههای دولتی و 3 مرکز برای بخش خصوصی امضای الکترونیکی صادر میکنند.
صدور امضای الکترونیکی چه تبعات مثبتی برای کسب و کارهای بخش خصوصی به خصوص کسب و کارهای مجازی دارد؟
کسب و کارهای بخش خصوصی و به خصوص مجازی دارای مخاطرات زیادی در فضای مجازی هستند. دراین فضا سوء استفادهها و جعلهای زیادی اتفاق میافتد. اگر بخش خصوصی سامانههای خود را به این زیرساخت کلید عمومی یعنی امضای الکترونیکی مجهز کند، میتواند از سوء استفادهها و خسارتهایی که در بخش مجازی به مردم وارد میشود، جلوگیری کند.
برای فراگیر شدن امضای الکترونیکی چه دستوراتی در دست اقدام است؟
قرار است درسال 1400 چند سامانه ملی دیگر را به این زیرساخت کلیدی عمومی یعنی امضای الکترونیکی مجهز کنیم؛ پروژههایی مانند پروژه «سارا» وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، سامانههای کارگزاریها و شرکتهای بورسی، برگزاری مجامع و رأی گیری الکترونیکی، شهرداریها و نظام مهندسی و ... در دست اقدام هستند.
گفته میشود در حوزه صدور امضای الکترونیکی چندین متولی وجود دارد متولی اصلی صدور مجوز امضای الکترونیکی کدام نهاد است؟
طبق قانون تجارت الکترونیکی مصوبه سال 82 مجلس و آیین نامه اجرایی ماده 32 ذیل آن، مرکز ریشه کشور، متولی اصلی و تنها مرجع صدور گواهی امضای الکترونیکی است. سایر مراکز در حکم مرکز میانی هستند و هیچ مرکز ریشه برای این کار از سوی شورای سیاستگذاری به هیچ دستگاه اجرایی داده نشده است. هر مرکزی بخواهد در این زمینه فعالیت کند، باید از این شورا مجوز بگیرد. البته تنها جایی که اکنون بدون مجوز از شورا فعالیت میکند، بانک مرکزی است و موازی کاری میکند و مردم را دچار سردرگمی کرده که باید کار را متوقف کند و از شورا مجوز بگیرد. به هر حال پیش از این زیرساخت امضای الکترونیکی شکل گرفته و برای آن هزینه شده و نیازی به هزینه کردن دوباره از سوی دیگر دستگاهها نیست.
برای رشد استفاده از امضای الکترونیکی و انجام کارها به صورت غیرحضوری به خصوص در شرایط کرونایی درخواست شما از دستگاههای اجرایی چیست؟
درخواست ما از دستگاههای اجرایی این است که در این شرایط کرونایی خدمات خود را به سمت غیرحضوری سوق دهند و برای انکارناپذیری و استنادپذیری هم از زیرساخت کلیدی عمومی یعنی امضای الکترونیکی استفاده کنند چون اگر مشکلی هم پیش بیاید در محاکم قضایی قابل دفاع است.
اضافه کردن زیرساخت کلیدی عمومی چه تبعات مثبت دیگری در بردارد؟
نه تنها از جعل اسناد و ... جلوگیری میکند، بلکه در مصرف کاغذ صرفه جویی میشود. پیش از این باید امضایهایی روی کاغذ زده و به همراه مستندات اسکن شده و در سیستم الکترونیکی بارگذاری میشد که در کل با روح الکترونیکی شدن در تضاد بود. بنابراین با اضافه شدن امضای الکترونیکی و انکارناپذیری و استنادپذیری در مصرف کاغذ صرفهجویی میشود. به علت غیرحضوری شدن انجام کارها شاهد حضور کمتر مردم در دستگاههای اجرایی بوده و ضمن رفت و آمد اندک مردم در شهر، از شیوع بیماری کرونا هم جلوگیری میشود و خود کارکنان هم از این بیماری در امان خواهند بود.
خبرنگار
مرکز توسعه تجارت الکترونیکی از رشد ۲۲۴ درصدی صدور گواهی امضای الکترونیکی در سال ۹۹ خبر داد در این رابطه با «رضا جوادی نیا»، معاون زیرساخت کلیدی عمومی امضای الکترونیکی مرکز توسعه تجارت الکترونیکی کشور گفت و گو کرده ایم که میخوانید.
مرکز صدور گواهی الکترونیکی فعالیت خود را از چه سالی آغاز کرده است؟
این مرکز به عنوان یک مرکز منحصر بهفرد است که نقش اصلی در توسعه زیرساخت کلید عمومی و کاربردهای آن را دارد و با مجوز شورای سیاستگذاری گواهی الکترونیکی کشور در اسفندماه سال 86 به صورت رسمی فعالیت خود را آغاز کرده و به متقاضیان برای کاربردهای مختلف، خدمات گواهی امضای الکترونیکی ارائه میکند.
از ابتدای آغاز رسمی فعالیت این مرکز تاکنون چه میزان امضای الکترونیکی صادر شده است؟
در مجموع بیش از یک میلیون و ۳۰۰ هزار گواهی امضای الکترونیکی برای کاربران نهایی صادر شده که بیشترین رشد به سال 99 تعلق دارد. در سال 99، 590 هزار گواهی امضای الکترونیکی صادر شده که رشد 224 درصدی نسبت به بازه زمانی مشابه در سال 98 نشان میدهد.
چرا پیش از سال 98 میزان صدور گواهی امضای الکترونیکی چشمگیر نبود؟
به هر حال هر تکنولوژی جدیدی دارای سیر تکاملی است و اینطور نیست که رشدی در این سالها در صدور گواهی امضای الکترونیکی نداشتیم بلکه با شیب ملایمی در حال رشد بود و این رشد تا سال 92 به صدور 100 هزار امضای الکترونیکی رسید ولی باید گفت که پیش از این، متولیان سامانههای دولتی تنها به مکانیزه و الکترونیکی کردن کارها اکتفا کرده بودند و متولیان متوجه نبودند که صرف الکترونیکی کردن سامانهها کافی نیست و باید با اضافه کردن زیرساخت امنیتی مانع از وقوع مخاطرات در آن شد. بنابراین وقتی زیرساختهای کلید عمومی تکمیل شد، خود دست به کار شدیم و به دنبال اضافه کردن زیرساخت امنیتی با امضای الکترونیکی در سامانههای الکترونیکی دولت برآمدیم تا سامانههای دولت قابلیت استنادپذیری و انکارناپذیری داشته باشند و بحثهای امنیتی هم رعایت شوند تا هم از مخاطرات در این سامانهها جلوگیری شود و از سوی دیگر شاهد توسعه اقتصاد دیجیتال و توسعه تجارت الکترونیکی به صورت امن باشیم.
مهمترین عامل رشد امضای الکترونیکی را در رفع چه موانعی میدانید؟
رشد را در حذف احراز هویت حضوری به دلیل شیوع بیماری کرونا میدانیم. با رشد تکنولوژی و استفاده از الگوریتمهای هوش مصنوعی و میز خدمت و استعلامهای الکترونیکی، احراز هویت غیرحضوری شده و شکل قانونی به خود گرفته بنابراین بحث اضافه شدن زیرساخت کلید عمومی امضای الکترونیکی نیز به سامانهها اضافه شد تا بحث استنادپذیری نیز صورت بگیرد.
به اجرای چندین پروژه در سال 99 اشاره کردید که عامل رشد استفاده از امضای الکترونیکی شدند، چه پروژههایی به امضای الکترونیکی مجهز شدند؟
چندین سامانه زیرساخت کلیدی عمومی گواهی امضای الکترونیکی را به سامانههای خود اضافه کردند مانند ارائه تسهیلات در دوران کرونایی بانک ملی به کسب و کارها (282 هزارتا)، اجرای سفته الکترونیکی (200 هزارتا سفته الکترونیکی)، توثیق مکانیزه سهام عدالت (90 هزارتا)، صدور بارنامه برخط سازمان راهداری، خرید دستگاههای اجرایی از طریق سامانه تدارکات الکترونیکی دولت و فراهم شدن برگزاری مناقصهها با امضای الکترونیکی و .... این اقدامها هم از طریق تعریف گواهی امضا روی تلفن همراه از طریق اپلیکیشنها (مانند ایوا بانک ملی) و احراز هویت غیرحضوری و با استعلام از ثبت احوال، اسناد و شرکتها و سرویس شاهکار سازمان فناوری اطلاعات میسر شد.
برای فراگیر شدن امضای الکترونیکی در دولت الکترونیکی چه اقدامهایی باید صورت بگیرد؟
از آنجایی که تعداد سامانههایی که به این زیرساخت کلیدی عمومی مجهز شدهاند، اندک هستند باید سامانههای دستگاههای اجرایی بیشتری به این زیرساخت تجهیز شوند. در همین راستا، در پروژههای 23 گانه اولویت دار دولت الکترونیک از سوی قانونگذار به دستگاههای متولی دارای سامانه تأکید شده که باید انکارناپذیری و استنادپذیری را به وسیله امضای الکترونیکی به سامانههای خود اضافه کنند و به صرف الکترونیکی کردن اکتفا نکنند بنابراین اگر تمام دستگاهها به این زیرساخت مجهز شوند، شاهد فراگیر شدن امضای الکترونیکی در کشور خواهیم شد.
چند سطح امضای الکترونیکی برای انکارناپذیری و استنادپذیری تعریف شده است؟
طبق مصوبات سند سیاستهای امضای الکترونیکی کشور، 4 سطح اطمینان برای صدور گواهی امضای الکترونیکی تعریف شده که از سطح یک شروع شده و هرچه تعداد سطحها بالاتر میرود و به سطح 4 میرسد، الزامات امنیتی آن بیشتر و قوی تر میشود. البته اینکه کدام خدمت دارای چه سطح امنیتی از امضای الکترونیکی باشد، معین نشده و انتخاب سطح به متولی سامانهها سپرده شده و آنها تشخیص میدهند که چه سطحی از اطمینان امضای الکترونیکی را برای خدمتهای خود انتخاب کنند.
آیا آماری از میزان صدور گواهی امضای الکترونیکی در سال جاری دارید که نشان دهنده ادامه روند رو به رشد استفاده از این زیرساخت کلیدی عمومی باشد؟
در سه ماهه اول سال 1400 در ادامه پروژه بانک ملی در ارائه تسهیلات غیرحضوری به دلیل شیوع بیماری کرونا، 431 هزار امضای الکترونیکی صادر شده است. همانطور که گفتم اگر دیگر سامانهها هم سریعتر این زیرساخت را اضافه کنند، شاهد رشد انفجاری در این زمینه خواهیم بود.
مشتریان خواهان دریافت گواهی امضای الکترونیکی چه بخشهایی هستند؟
متقاضیان امضای الکترونیکی میتواند شامل هر دو بخش خدمات دولتی و خصوصی باشد. تاکنون 7 مرکز میانی برای صدور گواهی امضای الکترونیکی از مرکز ریشه مجوز دریافت کردهاند که 4 مرکز میانی برای دستگاههای دولتی و 3 مرکز برای بخش خصوصی امضای الکترونیکی صادر میکنند.
صدور امضای الکترونیکی چه تبعات مثبتی برای کسب و کارهای بخش خصوصی به خصوص کسب و کارهای مجازی دارد؟
کسب و کارهای بخش خصوصی و به خصوص مجازی دارای مخاطرات زیادی در فضای مجازی هستند. دراین فضا سوء استفادهها و جعلهای زیادی اتفاق میافتد. اگر بخش خصوصی سامانههای خود را به این زیرساخت کلید عمومی یعنی امضای الکترونیکی مجهز کند، میتواند از سوء استفادهها و خسارتهایی که در بخش مجازی به مردم وارد میشود، جلوگیری کند.
برای فراگیر شدن امضای الکترونیکی چه دستوراتی در دست اقدام است؟
قرار است درسال 1400 چند سامانه ملی دیگر را به این زیرساخت کلیدی عمومی یعنی امضای الکترونیکی مجهز کنیم؛ پروژههایی مانند پروژه «سارا» وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، سامانههای کارگزاریها و شرکتهای بورسی، برگزاری مجامع و رأی گیری الکترونیکی، شهرداریها و نظام مهندسی و ... در دست اقدام هستند.
گفته میشود در حوزه صدور امضای الکترونیکی چندین متولی وجود دارد متولی اصلی صدور مجوز امضای الکترونیکی کدام نهاد است؟
طبق قانون تجارت الکترونیکی مصوبه سال 82 مجلس و آیین نامه اجرایی ماده 32 ذیل آن، مرکز ریشه کشور، متولی اصلی و تنها مرجع صدور گواهی امضای الکترونیکی است. سایر مراکز در حکم مرکز میانی هستند و هیچ مرکز ریشه برای این کار از سوی شورای سیاستگذاری به هیچ دستگاه اجرایی داده نشده است. هر مرکزی بخواهد در این زمینه فعالیت کند، باید از این شورا مجوز بگیرد. البته تنها جایی که اکنون بدون مجوز از شورا فعالیت میکند، بانک مرکزی است و موازی کاری میکند و مردم را دچار سردرگمی کرده که باید کار را متوقف کند و از شورا مجوز بگیرد. به هر حال پیش از این زیرساخت امضای الکترونیکی شکل گرفته و برای آن هزینه شده و نیازی به هزینه کردن دوباره از سوی دیگر دستگاهها نیست.
برای رشد استفاده از امضای الکترونیکی و انجام کارها به صورت غیرحضوری به خصوص در شرایط کرونایی درخواست شما از دستگاههای اجرایی چیست؟
درخواست ما از دستگاههای اجرایی این است که در این شرایط کرونایی خدمات خود را به سمت غیرحضوری سوق دهند و برای انکارناپذیری و استنادپذیری هم از زیرساخت کلیدی عمومی یعنی امضای الکترونیکی استفاده کنند چون اگر مشکلی هم پیش بیاید در محاکم قضایی قابل دفاع است.
اضافه کردن زیرساخت کلیدی عمومی چه تبعات مثبت دیگری در بردارد؟
نه تنها از جعل اسناد و ... جلوگیری میکند، بلکه در مصرف کاغذ صرفه جویی میشود. پیش از این باید امضایهایی روی کاغذ زده و به همراه مستندات اسکن شده و در سیستم الکترونیکی بارگذاری میشد که در کل با روح الکترونیکی شدن در تضاد بود. بنابراین با اضافه شدن امضای الکترونیکی و انکارناپذیری و استنادپذیری در مصرف کاغذ صرفهجویی میشود. به علت غیرحضوری شدن انجام کارها شاهد حضور کمتر مردم در دستگاههای اجرایی بوده و ضمن رفت و آمد اندک مردم در شهر، از شیوع بیماری کرونا هم جلوگیری میشود و خود کارکنان هم از این بیماری در امان خواهند بود.

نخستین جام ملیِ مسی
بامداد یکشنبه تیمهای ملی فوتبال برزیل و آرژانتین در ورزشگاه ماراکانا، فینال کوپا امریکا را برگزار کردند. دربی فینال امریکای جنوبی فرصتی برای لیونل مسی بود تا یک قهرمانی بزرگ با آرژانتین کسب کند. کاپیتان آلبی سلسته با وجود موفقیتهای بسیار در سطح باشگاهی با بارسلونا، تا پیش از این بازی موفق نشده بود که تیم ملی کشورش را به یک عنوان قهرمانی برساند. آرژانتین از سال 2005 سلسائو را شکست نداده بود و از سال 1993 عنوانی کسب نکرده بود. علاوه بر این ماراکانا، استادیومی که بازی فینال در آن برگزار شد، جایی بود که آرژانتین فینال جام جهانی 2014 را به آلمان واگذار کرد اما این بار اتفاق دیگری رقم خورد و آرژانتینیها موفق شدند با یک گل به پیروزی برسند و عنوان قهرمانی را بهدست آورند. تک گل این بازی را دی ماریا در دقیقه 22 به ثمر رساند. گل دیماریا به برزیل، نخستین گل ملی او برای آرژانتین پس از باخت ۴-۳ برابر فرانسه در یکهشتم نهایی جامجهانی ۲۰۱۸ بود. او پس از آن گل، ۱۳ بازی بدون گل را پشت سر گذاشت و در حال سپری کردن بدترین روند بدون گل خود با پیراهن آلبیسلسته بود اما موفق شد با گلزنی در فینال به این روند بد خود پایان دهد. پس از سوت پایان بازی، لیونل مسی اشک شوق ریخت و نیمار از ناراحتی گریه کرد. آرژانتینیها با این پیروزی پس از 28 سال جام قهرمانی کوپا را بالای سر بردند و لیونل مسی سرانجام در بازیهای ملی طلسم شکنی کرد و موفق به کسب جام قهرمانی آن هم مقابل برزیل و نیمار شد.
کوپا امریکا بهترینهای خود را شناخت
پساز پایان بازی فینال آنخل دیماریای آرژانتینی بهعنوان بهترین بازیکن فینال معرفی شد و امیلیانو مارتینز، دروازه بان آرژانتین نیز بهعنوان بهترین دروازه بان جام معرفی شد. مارتینز با کسب این عنوان تبدیل به اولین دروازهبان آرژانتینی تاریخ کوپا امریکا شد که موفق به کسب دستکش طلایی این رقابتها میشود. همچنین تیاگو سیلوا، مدافع برزیل بهترین مدافع جام شناخته شد. لیونل مسی هم که با ۴ گل و ۵ پاس گل، عنوان بهترین گلزن و بهترین گل ساز مسابقات را کسب کرد و بهعنوان بهترین بازیکن جام هم معرفی شد.
عملکرد فوقالعاده لیونل مسی در سال 2021
مسی از شروع سال 2021 تا الان که در هفتمین ماه سال میلادی حضور داریم، 38 بازی برای بارسلونا و تیم ملی آرژانتین انجام داده است که در این بازیها 33 گل زده و 14 پاس گل داده است. بدین ترتیب مسی در 38 بازی روی 47 گل تأثیر مستقیم داشته است. همچنین او در 26 بازی از این 38 دیداری که در سال 2021 انجام داده، بهعنوان بهترین بازیکن بازی انتخاب شده است که این آمار گویای تأثیر بسیار مسی روی عملکرد تیمهای خود است. این ستاره آرژانتینی همچنین در پایان فصل 21-2020 لالیگا، بهترین گلزن این لیگ و اکنون در پایان رقابت کوپا امریکا 2021 نیز، با 4 گل بهترین گلزن و با 5 پاس گل بهترین گل ساز رقابت لقب گرفت. سال 2021 تا الان برای مسی با دو جام همراه بوده است؛ کوپا دل ری با بارسلونا و کوپا امریکا با تیم ملی آرژانتین.
مسی و نیمار در آغوش هم
مسی و نیمار پس از پایان دیدار فینال همدیگر را در آغوش گرفتند و پس از مراسم اهدای جام و مدال، در تونلهای استادیوم به شوخی و خنده مشغول شدند. این دو بازیکن که سابقه بازی در کنار یکدیگر در بارسلونا را دارند، این بار بهعنوان رقیب در بازیهای ملی مقابل هم قرار گرفتند. در پایان بازی، لیونل مسی با در آغوش گرفتن نیمار به او دلداری داد و پس از مراسم اهدای جام نیز، این دو بازیکن در تونلهای استادیوم در کنار یکدیگر نشستند و کمی با هم وقت گذراندند.
مسی: احساس میکنم خدا این لحظه را برای من رزرو کرده بود
لیونل مسی، کاپیتان تیم ملی آرژانتین پس از قهرمانی در کوپا امریکا 2021 و انتخاب بهعنوان بهترین بازیکن این رقابتها، گفت:«دیوانه کننده است. توضیح اینکه چقدر احساس خوشحالی و خوشبختی میکنم، غیر ممکن است. من لحظات غم انگیز بسیاری را پشت سر گذاشتم اما میدانستم که دیر یا زود تمام اینها اتفاق خواهد افتاد. من اطمینان زیادی به این تیم داشتم که از کوپا امریکای قبلی قویتر شده است. هدف ما مشخص بود و ما قابلیت قهرمان شدن را داشتیم. باید از این تیم و بازیکنان بهره ببریم. به دی ماریا گفتم که امروز، روز انتقام او خواهد بود و این اتفاق افتاد. من میخواهم این خوشحالی را با هم تیمیهایی که داشتهام و با آنها خیلی به قهرمانی نزدیک شدیم اما نتوانستیم قهرمان شویم، تقسیم کنم. این قهرمانی برای آنها نیز هست.» او افزود: «ما هنوز کاملاً درک نکردهایم که ما چه کاری انجام دادیم اما فکر میکنم این دیداری است که در تاریخ ماندگار خواهد شد، نه تنها به خاطر اینکه ما قهرمان کوپا امریکا شدیم، بلکه به خاطر اینکه این کار را مقابل برزیل و در خانه آنها انجام دادیم. وقتی بازی تمام شد، بلافاصله یاد خانوادهام افتادم. ما بارها رنج کشیدیم و ناراحت شدیم، ما به تعطیلات میرفتیم و چند روز اول را ناراحت بودیم. این بار قضیه فرق میکند. بارها رؤیای این لحظه را دیده ام. احساس میکنم خدا این لحظه را برای من رزرو کرده بود: مقابل برزیل در برزیل!»
جشن خیابانی مردم آرژانتین
قهرمانی آرژانتین پس از 28 سال باعث شد که خیابانهای آرژانتین مملو از جمعیت شود و مردم بیآنکه توجهی به کرونا داشته باشند در خیابانها به جشن و پایکوبی پرداختند. مردان آلبی سلسته برای آخرین بار در کوپا امریکا سال 1993 در رقابتی که مارادونا در آن حضور نداشت، توانستند قهرمان شوند و این انتظار 28 ساله باعث شد همه به خیابانها در شهرهای مختلف بروند. نکته جالب این است که برخی از مردم آرژانتین با تصاویر مارادونا در خیابانها حاضر شدند و یاد ستاره فقید خود را زنده کردند.
کوپا امریکا بهترینهای خود را شناخت
پساز پایان بازی فینال آنخل دیماریای آرژانتینی بهعنوان بهترین بازیکن فینال معرفی شد و امیلیانو مارتینز، دروازه بان آرژانتین نیز بهعنوان بهترین دروازه بان جام معرفی شد. مارتینز با کسب این عنوان تبدیل به اولین دروازهبان آرژانتینی تاریخ کوپا امریکا شد که موفق به کسب دستکش طلایی این رقابتها میشود. همچنین تیاگو سیلوا، مدافع برزیل بهترین مدافع جام شناخته شد. لیونل مسی هم که با ۴ گل و ۵ پاس گل، عنوان بهترین گلزن و بهترین گل ساز مسابقات را کسب کرد و بهعنوان بهترین بازیکن جام هم معرفی شد.
عملکرد فوقالعاده لیونل مسی در سال 2021
مسی از شروع سال 2021 تا الان که در هفتمین ماه سال میلادی حضور داریم، 38 بازی برای بارسلونا و تیم ملی آرژانتین انجام داده است که در این بازیها 33 گل زده و 14 پاس گل داده است. بدین ترتیب مسی در 38 بازی روی 47 گل تأثیر مستقیم داشته است. همچنین او در 26 بازی از این 38 دیداری که در سال 2021 انجام داده، بهعنوان بهترین بازیکن بازی انتخاب شده است که این آمار گویای تأثیر بسیار مسی روی عملکرد تیمهای خود است. این ستاره آرژانتینی همچنین در پایان فصل 21-2020 لالیگا، بهترین گلزن این لیگ و اکنون در پایان رقابت کوپا امریکا 2021 نیز، با 4 گل بهترین گلزن و با 5 پاس گل بهترین گل ساز رقابت لقب گرفت. سال 2021 تا الان برای مسی با دو جام همراه بوده است؛ کوپا دل ری با بارسلونا و کوپا امریکا با تیم ملی آرژانتین.
مسی و نیمار در آغوش هم
مسی و نیمار پس از پایان دیدار فینال همدیگر را در آغوش گرفتند و پس از مراسم اهدای جام و مدال، در تونلهای استادیوم به شوخی و خنده مشغول شدند. این دو بازیکن که سابقه بازی در کنار یکدیگر در بارسلونا را دارند، این بار بهعنوان رقیب در بازیهای ملی مقابل هم قرار گرفتند. در پایان بازی، لیونل مسی با در آغوش گرفتن نیمار به او دلداری داد و پس از مراسم اهدای جام نیز، این دو بازیکن در تونلهای استادیوم در کنار یکدیگر نشستند و کمی با هم وقت گذراندند.
مسی: احساس میکنم خدا این لحظه را برای من رزرو کرده بود
لیونل مسی، کاپیتان تیم ملی آرژانتین پس از قهرمانی در کوپا امریکا 2021 و انتخاب بهعنوان بهترین بازیکن این رقابتها، گفت:«دیوانه کننده است. توضیح اینکه چقدر احساس خوشحالی و خوشبختی میکنم، غیر ممکن است. من لحظات غم انگیز بسیاری را پشت سر گذاشتم اما میدانستم که دیر یا زود تمام اینها اتفاق خواهد افتاد. من اطمینان زیادی به این تیم داشتم که از کوپا امریکای قبلی قویتر شده است. هدف ما مشخص بود و ما قابلیت قهرمان شدن را داشتیم. باید از این تیم و بازیکنان بهره ببریم. به دی ماریا گفتم که امروز، روز انتقام او خواهد بود و این اتفاق افتاد. من میخواهم این خوشحالی را با هم تیمیهایی که داشتهام و با آنها خیلی به قهرمانی نزدیک شدیم اما نتوانستیم قهرمان شویم، تقسیم کنم. این قهرمانی برای آنها نیز هست.» او افزود: «ما هنوز کاملاً درک نکردهایم که ما چه کاری انجام دادیم اما فکر میکنم این دیداری است که در تاریخ ماندگار خواهد شد، نه تنها به خاطر اینکه ما قهرمان کوپا امریکا شدیم، بلکه به خاطر اینکه این کار را مقابل برزیل و در خانه آنها انجام دادیم. وقتی بازی تمام شد، بلافاصله یاد خانوادهام افتادم. ما بارها رنج کشیدیم و ناراحت شدیم، ما به تعطیلات میرفتیم و چند روز اول را ناراحت بودیم. این بار قضیه فرق میکند. بارها رؤیای این لحظه را دیده ام. احساس میکنم خدا این لحظه را برای من رزرو کرده بود: مقابل برزیل در برزیل!»
جشن خیابانی مردم آرژانتین
قهرمانی آرژانتین پس از 28 سال باعث شد که خیابانهای آرژانتین مملو از جمعیت شود و مردم بیآنکه توجهی به کرونا داشته باشند در خیابانها به جشن و پایکوبی پرداختند. مردان آلبی سلسته برای آخرین بار در کوپا امریکا سال 1993 در رقابتی که مارادونا در آن حضور نداشت، توانستند قهرمان شوند و این انتظار 28 ساله باعث شد همه به خیابانها در شهرهای مختلف بروند. نکته جالب این است که برخی از مردم آرژانتین با تصاویر مارادونا در خیابانها حاضر شدند و یاد ستاره فقید خود را زنده کردند.

نبرد با غولهای سرمایهداری
وزرای دارایی گروه 20 در توافقی تاریخی، اعلام کردند شرکتهای چند ملیتی باید مالیات جهانی بپردازند
بنفشه غلامی/ شنبه شب در ونیز، شهری که بر آب استوار شده است، وزرای دارایی گروه 20 نقشههای شرکتهای چندملیتی برای ادامه گریز از مالیاتهای کلان را نقش بر آب کردند و در تصمیمی تاریخی، اعلام کردند شرکتهای چند ملیتی که در رأس آنها غولهای فناوری گوگل و آمازون قرار دارند، باید مالیات جهانی بپردازند.
به گزارش سایت شبکه خبری «فرانس 24»، سالها بود که اعضای گروه 20 رؤیای گرفتن مالیات از شرکتهای چندملیتی و غولهای فناوری را در سر میپروراندند. آنها بارها و بارها درباره این موضوع با یکدیگر مباحثه و گاه مجادله کردند تا سرانجام کلید این قفل روز شنبه پیدا شد و وزرای دارایی این گروه در پایان نشست روز شنبه خود با شادمانی بیانیه مشترکی منتشر کردند که تأکید میکند: «پس از سالها بحث و بررسی به توافقی تاریخی درمورد سازوکاری عادلانه و باثبات درباره مالیات جهانی دست یافتیم.» یکی از کشورهایی که بسیار دغدغه تصویب این قانون را داشت، فرانسه بود. «برونو لومییر»، وزیر دارایی این کشور، بعد از ترک نشست شنبه شب ونیز در جمع خبرنگاران، این دستاورد را «بزرگترین انقلاب مالیاتی یک قرن گذشته» در جهان نامید و گفت: «دیگر تمام شد. ما به یک مسابقه مالی در جهان خاتمه دادیم. سرانجام غولهای فناوری هم مجبور شدند سهم خود از مالیات را بپردازند.»
آنچه این گروه بر سر آن توافق کردند، ماه گذشته نیز مورد توافق 131 کشور عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی قرار گرفته بود. اما با توجه به وزن کشورهای عضو گروه 20 و سطح داراییهای آنها، توافق شنبه شب از اهمیت بالایی برخوردار است. لازم به ذکر است، کشورهای گروه ۲۰ شامل آرژانتین، استرالیا، برزیل، کانادا، چین، فرانسه، آلمان، ژاپن، هند، اندونزی، ایتالیا، مکزیک، روسیه، آفریقای جنوبی، عربستان، کره جنوبی، ترکیه، بریتانیا، ایالات متحده به همراه اتحادیه اروپا حدود ۸۵ درصد از ثروت جهانی را دراختیار دارند و حدود ۶۰ درصد جمعیت جهان را تشکیل میدهند.
طرح مالیات جهانی که مورد توافق وزرای دارایی گروه 20 قرار گرفت هنوز هم نواقصی دارد که باید برطرف شود. اعضای گروه 20 امیدوارند تا ماه اکتبر که نشست رهبران این گروه برگزار شده و توافقنامه وزرای دارایی در آن مورد تأیید قرار میگیرد، بتوانند ضمن برطرف کردن نواقص این طرح، نظر معدود مخالفان آن را تغییر دهند. به گزارش سایت روزنامه «فایننشال تایمز»، در همین ارتباط جنت یلن، وزیر خزانهداری امریکا ضمن تأکید بر اینکه لزومی ندارد همه کشورها موافق این طرح باشند و نظر اکثریت مهم است، گفته است: «گروه 20 تمام تلاش خود را خواهد کرد تا موافقت ایرلند و مجارستان را هم جلب کند.»
پیامدهای توافق مالیاتی
مطابق این توافق، شرکتهای چند ملیتی در جهان از این پس مجبور به پرداخت مالیاتی 15 درصدی خواهند بود. البته کشورهایی مثل امریکا، فرانسه، آلمان و همین طور آژانسهای کمکرسان نظیر آکسفام خواهان آن هستند که این نرخ تا ماه اکتبر که نشست رهبران گروه 20 برگزار میشود افزایش یابد. اما به نظر میرسد رقم 15 درصد که پیشتر نیز در سازمان همکاری و توسعه اقتصادی پیشنهاد داده شده بود نهایی شود. با توجه به اینکه این طرح در پی تأیید رهبران گروه 20 باید پروسهای طولانی را تا اجرایی شدن طی کند که احتمالاً تا پایان سال 2023 خواهد بود، احتمال اینکه تا آن زمان دراین ارقام تغییراتی صورت گیرد، وجود دارد. اما همین نرخ 15 درصد کنونی هم رقم اندکی نیست و با توجه به درآمدهای کلان این شرکتها میتواند تحولی بزرگ در زندگی بسیاری از جهانیان ایجاد کند. بویژه که اعضای این گروه تأکید کردهاند، مالیات دریافت شده از این شرکتها باید به طور عادلانه در جهان تقسیم شود.
مطابق پیشبینیها حداقل 10 هزار شرکت بزرگ در جهان تحت تأثیر این توافق قرار میگیرند که طبق برآورد سازمان همکاری و توسعه اقتصادی، مجموعاً سالانه 150 میلیارد دلار مالیات جهانی خواهند داد. با این حال تأکید شده است، در گام نخست اجرای این مصوبه 100 شرکت که غولهای فناوری آمازون، اپل و فیسبوک هم در میان آنها هستند، شامل طرح خواهند شد.
البته آنچه باعث شد، وزرای دارایی گروه 20 برای رسیدن به این توافق بکوشند، تنها بریدن گوش این غولهای سرمایهدار نبود. در واقع بخشی از هدف آنها کشورهایی بودند که با کاهش نرخ مالیاتی خود برای شرکتهای چند ملیتی، تلاش میکردند، این سرمایهگذاران را به ایجاد دفاتر خود در کشورهای آنها ترغیب کنند و از این طریق به ایجاد اشتغال و درآمدزایی برای کشور خود کمک کنند. برای مثال غول نفتی بریتیش پترولیوم 85 سال است که در حال درو کردن دلار است، اما معمولاً در کشورهایی، فعالیت گسترده انجام میدهد که نرخ مالیاتی بسیار پایینی دارند و به این ترتیب روز به روز بر ثروت خود میافزاید. این شرکت و سایر شرکتهای چند ملیتی عموماً از فضای رقابتی موجود بین کشورهایی که درصدد جلب آنان با نرخ پایین مالیاتی هستند، استفاده کرده و با سیاستگذاریهای سودجویانه این کشورها را وادار میکردند، سطح مالیات خود را هر روز بیش از قبل کاهش دهند. از جمله کشورهایی که با ارائه نرخ مالیاتی پایین سرمایهگذاران خارجی را جلب میکند، ایرلند یکی از مخالفان سرسخت این طرح است که میزبان بسیاری از غولهای فناوری است.
به گزارش سایت شبکه خبری «فرانس 24»، سالها بود که اعضای گروه 20 رؤیای گرفتن مالیات از شرکتهای چندملیتی و غولهای فناوری را در سر میپروراندند. آنها بارها و بارها درباره این موضوع با یکدیگر مباحثه و گاه مجادله کردند تا سرانجام کلید این قفل روز شنبه پیدا شد و وزرای دارایی این گروه در پایان نشست روز شنبه خود با شادمانی بیانیه مشترکی منتشر کردند که تأکید میکند: «پس از سالها بحث و بررسی به توافقی تاریخی درمورد سازوکاری عادلانه و باثبات درباره مالیات جهانی دست یافتیم.» یکی از کشورهایی که بسیار دغدغه تصویب این قانون را داشت، فرانسه بود. «برونو لومییر»، وزیر دارایی این کشور، بعد از ترک نشست شنبه شب ونیز در جمع خبرنگاران، این دستاورد را «بزرگترین انقلاب مالیاتی یک قرن گذشته» در جهان نامید و گفت: «دیگر تمام شد. ما به یک مسابقه مالی در جهان خاتمه دادیم. سرانجام غولهای فناوری هم مجبور شدند سهم خود از مالیات را بپردازند.»
آنچه این گروه بر سر آن توافق کردند، ماه گذشته نیز مورد توافق 131 کشور عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی قرار گرفته بود. اما با توجه به وزن کشورهای عضو گروه 20 و سطح داراییهای آنها، توافق شنبه شب از اهمیت بالایی برخوردار است. لازم به ذکر است، کشورهای گروه ۲۰ شامل آرژانتین، استرالیا، برزیل، کانادا، چین، فرانسه، آلمان، ژاپن، هند، اندونزی، ایتالیا، مکزیک، روسیه، آفریقای جنوبی، عربستان، کره جنوبی، ترکیه، بریتانیا، ایالات متحده به همراه اتحادیه اروپا حدود ۸۵ درصد از ثروت جهانی را دراختیار دارند و حدود ۶۰ درصد جمعیت جهان را تشکیل میدهند.
طرح مالیات جهانی که مورد توافق وزرای دارایی گروه 20 قرار گرفت هنوز هم نواقصی دارد که باید برطرف شود. اعضای گروه 20 امیدوارند تا ماه اکتبر که نشست رهبران این گروه برگزار شده و توافقنامه وزرای دارایی در آن مورد تأیید قرار میگیرد، بتوانند ضمن برطرف کردن نواقص این طرح، نظر معدود مخالفان آن را تغییر دهند. به گزارش سایت روزنامه «فایننشال تایمز»، در همین ارتباط جنت یلن، وزیر خزانهداری امریکا ضمن تأکید بر اینکه لزومی ندارد همه کشورها موافق این طرح باشند و نظر اکثریت مهم است، گفته است: «گروه 20 تمام تلاش خود را خواهد کرد تا موافقت ایرلند و مجارستان را هم جلب کند.»
پیامدهای توافق مالیاتی
مطابق این توافق، شرکتهای چند ملیتی در جهان از این پس مجبور به پرداخت مالیاتی 15 درصدی خواهند بود. البته کشورهایی مثل امریکا، فرانسه، آلمان و همین طور آژانسهای کمکرسان نظیر آکسفام خواهان آن هستند که این نرخ تا ماه اکتبر که نشست رهبران گروه 20 برگزار میشود افزایش یابد. اما به نظر میرسد رقم 15 درصد که پیشتر نیز در سازمان همکاری و توسعه اقتصادی پیشنهاد داده شده بود نهایی شود. با توجه به اینکه این طرح در پی تأیید رهبران گروه 20 باید پروسهای طولانی را تا اجرایی شدن طی کند که احتمالاً تا پایان سال 2023 خواهد بود، احتمال اینکه تا آن زمان دراین ارقام تغییراتی صورت گیرد، وجود دارد. اما همین نرخ 15 درصد کنونی هم رقم اندکی نیست و با توجه به درآمدهای کلان این شرکتها میتواند تحولی بزرگ در زندگی بسیاری از جهانیان ایجاد کند. بویژه که اعضای این گروه تأکید کردهاند، مالیات دریافت شده از این شرکتها باید به طور عادلانه در جهان تقسیم شود.
مطابق پیشبینیها حداقل 10 هزار شرکت بزرگ در جهان تحت تأثیر این توافق قرار میگیرند که طبق برآورد سازمان همکاری و توسعه اقتصادی، مجموعاً سالانه 150 میلیارد دلار مالیات جهانی خواهند داد. با این حال تأکید شده است، در گام نخست اجرای این مصوبه 100 شرکت که غولهای فناوری آمازون، اپل و فیسبوک هم در میان آنها هستند، شامل طرح خواهند شد.
البته آنچه باعث شد، وزرای دارایی گروه 20 برای رسیدن به این توافق بکوشند، تنها بریدن گوش این غولهای سرمایهدار نبود. در واقع بخشی از هدف آنها کشورهایی بودند که با کاهش نرخ مالیاتی خود برای شرکتهای چند ملیتی، تلاش میکردند، این سرمایهگذاران را به ایجاد دفاتر خود در کشورهای آنها ترغیب کنند و از این طریق به ایجاد اشتغال و درآمدزایی برای کشور خود کمک کنند. برای مثال غول نفتی بریتیش پترولیوم 85 سال است که در حال درو کردن دلار است، اما معمولاً در کشورهایی، فعالیت گسترده انجام میدهد که نرخ مالیاتی بسیار پایینی دارند و به این ترتیب روز به روز بر ثروت خود میافزاید. این شرکت و سایر شرکتهای چند ملیتی عموماً از فضای رقابتی موجود بین کشورهایی که درصدد جلب آنان با نرخ پایین مالیاتی هستند، استفاده کرده و با سیاستگذاریهای سودجویانه این کشورها را وادار میکردند، سطح مالیات خود را هر روز بیش از قبل کاهش دهند. از جمله کشورهایی که با ارائه نرخ مالیاتی پایین سرمایهگذاران خارجی را جلب میکند، ایرلند یکی از مخالفان سرسخت این طرح است که میزبان بسیاری از غولهای فناوری است.

جزئیات ابتکار تهران برای صلح افغانستان
سید رسول موسوی
دستیار وزیر و مدیرکل آسیای جنوبی وزارت خارجه
روزهـــای چهارشـــنبه و پنجشنبه 16 و 17 تیرماه تهران شــاهد ابتکار سیاسی خاصی بود. هیأتی از طالبان به سرپرستی عباس استانکزی با هیأتی از نمایندگان مجموعه تمــــــام نیـــروهـــــای حاکمیتی و سیاسی افغانستان که آن را هیأت جمهوریت مینامیم و توسط یونس قانونی سرپرستی میشد، روبهروی هم نشستند و روند جدیدی از گفتوگوهای بینالافغانی را برای استقرار صلح در افغانستان آغاز کردند. نشست تهران برای گفتوگوهای صلح افغانستان روز چهارشنبه با حضور هیأتهای دو طرف و با سخنرانی دکتر محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در ساختمان مرکزی وزارت امور خارجه آغاز شد و بعد از سخنرانی وزیر خارجه هیأتهای دو طرف بدون حضور طرف ایرانی و صرفاً با حضور اعضای دو هیأت، گفتوگوهای خود را آغاز کردند. گفتوگوها تمام روز چهارشنبه ادامه یافت و چون دو طرف به ادامه گفتوگوها علاقهمند بودند، ادامه آن به روز پنجشنبه موکول شد. گفتوگوها روز پنجشنبه در ساختمان سردار شهید سلیمانی دردفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه ادامه یافت تا این که دو طرف به یک جمعبندی مشترک از نتایج گفتوگوها رسیدند و آن را در یک اعلامیه 6 بندی منتشر نمودند. پیش از انتشار اعلامیه نشست، دکتر ظریف وزیر امور خارجه در محل گفتوگوها حاضر شده و پس از استماع سخنان سرپرستان دو هیأت با سخنان خویش اولین دور گفتوگوهای بینالافغانی ابتکار تهران را به پایان بردند.
از آنجا که گفتوگوهای بین الافغانی در پشت درهای بسته برگزار شد، نمیتوان درباره گفت و شنیدهای دو طرف مطلبی نگاشت ولی با تحلیل محتوای سند 6 مادهای منتشر شده تا حدودی میتوان مباحث مطرح شده و چگونگی گفتوگوها و بالاخره نتایج گفتوگوها را استنباط نمود. اما قبل از آنکه به محتوای سند گفتوگوهای بینالافغانی ابتکار تهران بپردازیم، لازم است سابقه شکلگیری ابتکار تهران و تفاوت ابتکار تهران با سایر ابتکارات صلح در افغانستان را توضیح دهیم.
سابقه ابتکار تهران برای صلح افغانستان به سفر آقای حنیف اتمر مشاور امنیت ملی وقت افغانستان به تهران در مردادماه 1395
باز میگردد. در آن سفر آقای اتمر که امروز وزیر امور خارجه افغانستان است در گفتوگوهای خود با آقای شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان و دکتر ظریف وزیر امور خارجه علاقهمندی کشورش به نقشآفرینی جمهوری اسلامی ایران در گفتوگوهای صلح با طالبان را ابراز نمود.
پس از بازگشت اتمر به افغانستان تهران تلاش نمود تا طالبان را به گفتوگو با دولت افغانستان ترغیب نماید. در نتیجه تلاشهای ایران طالبان موافقت کردند تا با دولت افغانستان مذاکرات خود را آغاز کنند. موافقت طالبان با آغاز گفتوگوهای صلح با دولت در سفر دی ماه 1397 آقای شمخانی به کابل و در دیدار با رئیس جمهوری افغانستان و همتای جدید خود که در این زمان آقای حمدالله محب به جای حنیف اتمر بود، طرح شد. مقامات افغانستان از سخنان آقای شمخانی استقبال کردند و وعده دادند که بعد از مشورتهای لازم پاسخ رسمی خود را به ابتکار تهران برای صلح افغانستان خواهند داد. ولی متأسفانه این پاسخ در آن زمان به جهت مخالفت امریکاییها داده نشد.
اگر به رسانههای افغانستان در آن تاریخ نظری بیفکنیم متأسفانه با این واقعیت تلخ مواجه خواهیم شد که رسانههای مذکور به جای حمایت از ابتکار تهران برای گفتوگوهای صلح در آن زمان تهمتهای نامربوطی را به جمهوری اسلامی ایران وارد ساختند و چشمهای خود را بر حقیقت ماجرا بستند. آنها نقشآفرینی جمهوری اسلامی ایران در گفتوگوهای صلح بین طالبان و دولت را حمایت از طالبان معرفی کردند. اگر در آن زمان این ابتکار خوب درک میشد و تحت فشار اشغالگران بی پاسخ نمیماند قطعاً امروز افغانستان در شرایط دیگری بود و چه بسیار از پیر و جوان و زن و مرد و نونهالان افغانستانی که امروز از نعمت حیات برخوردار بودند و چه میزان از خسارات مادی به افغانستان جلوگیری شده بود. هیهات بر فرصتهای از دست رفته!
ابتکار تهران نادیده گرفته شد ولی جنگ در افغانستان واقعیت تلخی بود که میبایست مانند تمام جنگها روزی به پایان برسد و افغانستانی که به نام گورستان امپراطوریها و اشغالگران مشهور است، نمیتوانست این ویژگی برجسته تاریخی خود را به فراموشی سپارد و آن چه را که در تاریخ خود داشت باز به روی صحنه آورد و اشغالگران معاصر را با بنبست و شکست مواجه ساخت. امریکا به عنوان فرمانده اشغالگران وقتی چارهای در مقابل خود ندید و شکست خود و کشورهای متحد را حتمی دید، راهبردی جدید را در افغانستان در پیش گرفت.
عنوان راهبرد جدید امریکا در افغانستان روند صلح بود ولی اگر به نتایج این روند خصوصاً آنچه را که امروز در عرصه و میدان افغانستان شاهدیم توجه کنیم آن زمان حقیقت تلخ جنگ که تحت پرچم صلح صورت میگرفت را متوجه خواهیم شد. تحلیل آنچه امریکا به نام گفتوگوهای صلح انجام داد در این مقال نمیگنجد و نیازمند بحث جداگانهای است ولی اگر به این ضربالمثل فارسی که میگوید: آن را که عیان است چه حاجت به بیان است، توجه کنیم و نظری به آنچه که امروز در ولسوالیها و جادههای افغانستان میگذرد بیندازیم و گوشه چشمی به تصاویری که در شبکههای اجتماعی منتشر میشود بیندازیم، بدون نیاز به توضیحات اضافی اعتراف خواهیم که امریکا و دیگر اشغالگران چگونه دچار شکست شدند و چگونه با فرار غیرمسئولانه خود کشور افغانستان را به این وضعیت گرفتار ساختند.
امریکا در توافق دوحه با طالبان، اسفند 1399، متعهد شده بود تا در مقابل آزادی زندانیان طالب گفتوگوهای بین الافغانی را به سرانجام رساند ولی اگر دقت کنیم آن چه فقط به صورت کامل اتفاق افتاد فرار شبانه امریکا از افغانستان بود و فراموش کردن دیگر تعهداتش که مهمترین آن پایهریزی ساختاری برای آینده نظام سیاسی افغانستان بر بنیاد نتایج حاصل از گفتوگوهای بینالافغانی.
در زمانی که امریکا تلاش میکرد برای توجیه شکست نظامی خود روند صلح دوحه را مدیریت نماید دو روند دیگر نیز تلاش نمود تا در عرصه افغانستان نقشآفرینی کند. یکی فرمت مسکو یا روند 1+3 است و دیگری ابتکار 6+2 سازمان ملل متحد است.
فرمت مسکو ابتدا در نظر داشت ابتکار مستقلی باشد و تلاش کرد از طریق برگزاری نشست بینالافغانی بین طالبان با شخصیتهای سیاسی و جهادی افغانستان در مسکو، پکن و دوحه روند جدیدی را برای صلح در افغانستان شکل دهد ولی در جریان کار ساختار را جایگزین محتوی و ایده صلح کرد. به این معنی که زمیر کابلوف نماینده ویژه روسیه در امور افغانستان تصور کرد که اگر سه قدرت جهانی روسیه، امریکا و چین هر تصمیمی برای افغانستان بگیرند آن تصمیم شدنی است و فقط برای قطعی شدن آن تصمیم خوب است ایران و پاکستان هم دعوت شوند تا تصمیمات سه قدرت را تأیید کنند.
طرح روسیه فاقد محتوا و ایده بود و فقط به ساختار توجه میکرد. نتیجه خلأ محتوی و ایده فرمت مسکو این شد که ایده امریکایی روند دوحه را به عنوان محتوای و ایده ساختار خود قرار دهد و فرمت مسکو عملاً به خدمت روند دوحه درآمد. مطالعه بیانیههای فرمت مسکو بهخوبی مؤید این حقیقت است که روند مسکو فقط تصمیمات روند دوحه را تأیید میکرد و شخص زمیر کابلوف در راستای ایدههای خلیل زاد حرکت میکرد.
جمهوری اسلامی ایران از ابتدا با شناختی که از ماهیت حرکت امریکا داشت در هیچیک از جلسات مرتبط با روند دوحه شرکت نکرد و چون فرمت مسکو را نیز فاقد ایده و محتوا دید و آن را ساختاری در خدمت طرح خلیلزاد دانست و از شرکت در آن خودداری کرد. فرمت مسکو قرار بود 2+3 نامیده شود ولی چون ایران به دلایلی که گفته شد در فرمت مسکو شرکت نکرد، نام دیگر فرمت مسکو تروئیکا پلاس یا 1+3 نامیده شد.
سازمان ملل متحد در دور اول حاکمیت طالبان بر کابل در سالهای 75 تا 80 شمسی برای برقراری صلح در افغانستان تلاش کرد از طریق ابتکار 6 +2 که شامل شش کشور همسایه افغانستان (ایران، پاکستان، چین، تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان) و دو قدرت بزرگ امریکا و روسیه میشد بین طالبان آن زمان که بر کابل مسلط بودند و نیروهای مقابل طالبان نوعی آشتی و صلح برقرار کند که موفق نشد و با تهاجم نظامی امریکا و اشغال افغانستان بعد از 11 سپتامبر 2001 روند تحولات افغانستان به مسیر دیگری رفت.
این اواخر دبیرکل سازمان ملل تلاش کرد با احیای ابتکار گذشته خود نقش جدیدی برای سازمان ملل در روند صلح افغانستان تعریف کند اما به جهت عدم حمایت امریکا و روسیه از نقشآفرینی سازمان ملل در صلح افغانستان عملاً امکان نقشآفرینی آن منتفی گردید. هرچند دبیر کل با انتصاب ژان ارنو دیپلمات فرانسوی به عنوان نماینده شخصی خود در افغانستان تلاش کرده تا تحرکی به نقش صلحسازی سازمان ملل در افغانستان بخشد ولی عدم تحرک جدی آرنو و رهاسازی امور و عدم حضور در تحولات مرتبط به افغانستان نشان از آن دارد که این دیپلمات فرانسوی متوجه شده است که سازمان ملل در شرایط کنونی فاقد اعتبار و ظرفیت لازم برای نقش آفرینی است.
آخرین ابتکار مطرح شده در ارتباط با روند صلح در افغانستان ابتکار استانبول است که در ابتدای ورود بایدن به کاخ سفید مطرح شد و مقرر گردید تا از طریق برگزاری نشستهایی در استانبول با ترکیبی مشابه شرکتکنندگان کنفرانس بن 2001 تحرکی به روند صلح بخشد ولی از آنجا که روند استانبول همان روند دوحه بود که صرفاً میخواست جلسات خود در زیر پرچم سازمان ملل متحد برگزار کند در همان ابتدای راه متوقف شد و نتوانست از حد یک ایده فراتر رود.
همچنان که ملاحظه شد ابتکار تهران هم به لحاظ قدمت طرح و هم به جهت ایده و منطق درونی طرحی متفاوت از سایر ابتکارات است. ابتکار تهران صلح را متعلق به مردم افغانستان دانسته معتقد است که تنها راه صلح گفتوگوهای بینالافغانی است و نقش کشورهای خارجی فقط باید تسهیلکنندگی مذاکرات بینالافغانی باشد. تحلیل محتوای مفاد سند نهایی گفتوگوهای بینالافغانی در تهران دلیل دیگری بر تفاوت ابتکار تهران با دیگر طرحهای صلح است. اعلامیه 6 بندی نشست تهران موارد ذیل را برجسته میسازد:
جنگ راه حل نیست و مسأله افغانستان باید از طریق سیاسی حل شود.
گفتوگوها صریح و شفاف بوده و همه مسائل را شامل شده است.
تصمیم به ادامه گفتوگوها بعد از مشورت با سطوح بالاتر درباره چگونگیگذار از جنگ به صلح و آینده نظامی سیاسی و مکانیسم استقراز نظام سیاسی جدید
قبول نشست تهران به عنوان یک فرایند (فرصت و زمینه) جدید برای تقویت صلح
محکومیت حمله به خانههای مردم، بیمارستانها، مدارس و مؤسسات عامالمنفعه
تشکر طرفین گفتوگوها از جمهوری اسلامی ایران بهخاطر ابتکار تهران
دقت در اصول کلی فوق و مقایسه محتوای آن با مفاد و محتوای اسناد منتشر شده سایر ابتکارات نشاندهنده آن است که:
اولاً) نشست تهران اولین نشست واقعی نمایندگان اشخاص و اقوام اصلی و تعیین کننده روندهای افغانستان بود.
ثانیاً) طرفین گفتوگوها قبول کردند که افغانستان راهحل نظامی ندارد و باید از طریق گفتوگو و راهحلی سیاسی برای مشکل افغانستان راهحل یافت.
ثالثاً) محکومیت صریح حمله به غیر نظامیان و تأسیسات عمومی
رابعاً) پذیرش ابتکار تهران به عنوان یک فرایند دائم در جهت رسیدن به صلح
خامساً) برای اولین بار طالبان میپذیرند که درباره خاتمه جنگ، آینده نظام سیاسی و چگونگی استقرار نظم سیاسی جدید مذاکره کنند.
پنج محور فوق را میتوان دستاورد ابتکار تهران در گفتوگوهای بینالافغانی دانست که از منطق و استحکام نظری محکمی برای برداشتن گامهای بعدی برای صلح در افغانستان برخوردار است.
دستیار وزیر و مدیرکل آسیای جنوبی وزارت خارجه
روزهـــای چهارشـــنبه و پنجشنبه 16 و 17 تیرماه تهران شــاهد ابتکار سیاسی خاصی بود. هیأتی از طالبان به سرپرستی عباس استانکزی با هیأتی از نمایندگان مجموعه تمــــــام نیـــروهـــــای حاکمیتی و سیاسی افغانستان که آن را هیأت جمهوریت مینامیم و توسط یونس قانونی سرپرستی میشد، روبهروی هم نشستند و روند جدیدی از گفتوگوهای بینالافغانی را برای استقرار صلح در افغانستان آغاز کردند. نشست تهران برای گفتوگوهای صلح افغانستان روز چهارشنبه با حضور هیأتهای دو طرف و با سخنرانی دکتر محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در ساختمان مرکزی وزارت امور خارجه آغاز شد و بعد از سخنرانی وزیر خارجه هیأتهای دو طرف بدون حضور طرف ایرانی و صرفاً با حضور اعضای دو هیأت، گفتوگوهای خود را آغاز کردند. گفتوگوها تمام روز چهارشنبه ادامه یافت و چون دو طرف به ادامه گفتوگوها علاقهمند بودند، ادامه آن به روز پنجشنبه موکول شد. گفتوگوها روز پنجشنبه در ساختمان سردار شهید سلیمانی دردفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه ادامه یافت تا این که دو طرف به یک جمعبندی مشترک از نتایج گفتوگوها رسیدند و آن را در یک اعلامیه 6 بندی منتشر نمودند. پیش از انتشار اعلامیه نشست، دکتر ظریف وزیر امور خارجه در محل گفتوگوها حاضر شده و پس از استماع سخنان سرپرستان دو هیأت با سخنان خویش اولین دور گفتوگوهای بینالافغانی ابتکار تهران را به پایان بردند.
از آنجا که گفتوگوهای بین الافغانی در پشت درهای بسته برگزار شد، نمیتوان درباره گفت و شنیدهای دو طرف مطلبی نگاشت ولی با تحلیل محتوای سند 6 مادهای منتشر شده تا حدودی میتوان مباحث مطرح شده و چگونگی گفتوگوها و بالاخره نتایج گفتوگوها را استنباط نمود. اما قبل از آنکه به محتوای سند گفتوگوهای بینالافغانی ابتکار تهران بپردازیم، لازم است سابقه شکلگیری ابتکار تهران و تفاوت ابتکار تهران با سایر ابتکارات صلح در افغانستان را توضیح دهیم.
سابقه ابتکار تهران برای صلح افغانستان به سفر آقای حنیف اتمر مشاور امنیت ملی وقت افغانستان به تهران در مردادماه 1395
باز میگردد. در آن سفر آقای اتمر که امروز وزیر امور خارجه افغانستان است در گفتوگوهای خود با آقای شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان و دکتر ظریف وزیر امور خارجه علاقهمندی کشورش به نقشآفرینی جمهوری اسلامی ایران در گفتوگوهای صلح با طالبان را ابراز نمود.
پس از بازگشت اتمر به افغانستان تهران تلاش نمود تا طالبان را به گفتوگو با دولت افغانستان ترغیب نماید. در نتیجه تلاشهای ایران طالبان موافقت کردند تا با دولت افغانستان مذاکرات خود را آغاز کنند. موافقت طالبان با آغاز گفتوگوهای صلح با دولت در سفر دی ماه 1397 آقای شمخانی به کابل و در دیدار با رئیس جمهوری افغانستان و همتای جدید خود که در این زمان آقای حمدالله محب به جای حنیف اتمر بود، طرح شد. مقامات افغانستان از سخنان آقای شمخانی استقبال کردند و وعده دادند که بعد از مشورتهای لازم پاسخ رسمی خود را به ابتکار تهران برای صلح افغانستان خواهند داد. ولی متأسفانه این پاسخ در آن زمان به جهت مخالفت امریکاییها داده نشد.
اگر به رسانههای افغانستان در آن تاریخ نظری بیفکنیم متأسفانه با این واقعیت تلخ مواجه خواهیم شد که رسانههای مذکور به جای حمایت از ابتکار تهران برای گفتوگوهای صلح در آن زمان تهمتهای نامربوطی را به جمهوری اسلامی ایران وارد ساختند و چشمهای خود را بر حقیقت ماجرا بستند. آنها نقشآفرینی جمهوری اسلامی ایران در گفتوگوهای صلح بین طالبان و دولت را حمایت از طالبان معرفی کردند. اگر در آن زمان این ابتکار خوب درک میشد و تحت فشار اشغالگران بی پاسخ نمیماند قطعاً امروز افغانستان در شرایط دیگری بود و چه بسیار از پیر و جوان و زن و مرد و نونهالان افغانستانی که امروز از نعمت حیات برخوردار بودند و چه میزان از خسارات مادی به افغانستان جلوگیری شده بود. هیهات بر فرصتهای از دست رفته!
ابتکار تهران نادیده گرفته شد ولی جنگ در افغانستان واقعیت تلخی بود که میبایست مانند تمام جنگها روزی به پایان برسد و افغانستانی که به نام گورستان امپراطوریها و اشغالگران مشهور است، نمیتوانست این ویژگی برجسته تاریخی خود را به فراموشی سپارد و آن چه را که در تاریخ خود داشت باز به روی صحنه آورد و اشغالگران معاصر را با بنبست و شکست مواجه ساخت. امریکا به عنوان فرمانده اشغالگران وقتی چارهای در مقابل خود ندید و شکست خود و کشورهای متحد را حتمی دید، راهبردی جدید را در افغانستان در پیش گرفت.
عنوان راهبرد جدید امریکا در افغانستان روند صلح بود ولی اگر به نتایج این روند خصوصاً آنچه را که امروز در عرصه و میدان افغانستان شاهدیم توجه کنیم آن زمان حقیقت تلخ جنگ که تحت پرچم صلح صورت میگرفت را متوجه خواهیم شد. تحلیل آنچه امریکا به نام گفتوگوهای صلح انجام داد در این مقال نمیگنجد و نیازمند بحث جداگانهای است ولی اگر به این ضربالمثل فارسی که میگوید: آن را که عیان است چه حاجت به بیان است، توجه کنیم و نظری به آنچه که امروز در ولسوالیها و جادههای افغانستان میگذرد بیندازیم و گوشه چشمی به تصاویری که در شبکههای اجتماعی منتشر میشود بیندازیم، بدون نیاز به توضیحات اضافی اعتراف خواهیم که امریکا و دیگر اشغالگران چگونه دچار شکست شدند و چگونه با فرار غیرمسئولانه خود کشور افغانستان را به این وضعیت گرفتار ساختند.
امریکا در توافق دوحه با طالبان، اسفند 1399، متعهد شده بود تا در مقابل آزادی زندانیان طالب گفتوگوهای بین الافغانی را به سرانجام رساند ولی اگر دقت کنیم آن چه فقط به صورت کامل اتفاق افتاد فرار شبانه امریکا از افغانستان بود و فراموش کردن دیگر تعهداتش که مهمترین آن پایهریزی ساختاری برای آینده نظام سیاسی افغانستان بر بنیاد نتایج حاصل از گفتوگوهای بینالافغانی.
در زمانی که امریکا تلاش میکرد برای توجیه شکست نظامی خود روند صلح دوحه را مدیریت نماید دو روند دیگر نیز تلاش نمود تا در عرصه افغانستان نقشآفرینی کند. یکی فرمت مسکو یا روند 1+3 است و دیگری ابتکار 6+2 سازمان ملل متحد است.
فرمت مسکو ابتدا در نظر داشت ابتکار مستقلی باشد و تلاش کرد از طریق برگزاری نشست بینالافغانی بین طالبان با شخصیتهای سیاسی و جهادی افغانستان در مسکو، پکن و دوحه روند جدیدی را برای صلح در افغانستان شکل دهد ولی در جریان کار ساختار را جایگزین محتوی و ایده صلح کرد. به این معنی که زمیر کابلوف نماینده ویژه روسیه در امور افغانستان تصور کرد که اگر سه قدرت جهانی روسیه، امریکا و چین هر تصمیمی برای افغانستان بگیرند آن تصمیم شدنی است و فقط برای قطعی شدن آن تصمیم خوب است ایران و پاکستان هم دعوت شوند تا تصمیمات سه قدرت را تأیید کنند.
طرح روسیه فاقد محتوا و ایده بود و فقط به ساختار توجه میکرد. نتیجه خلأ محتوی و ایده فرمت مسکو این شد که ایده امریکایی روند دوحه را به عنوان محتوای و ایده ساختار خود قرار دهد و فرمت مسکو عملاً به خدمت روند دوحه درآمد. مطالعه بیانیههای فرمت مسکو بهخوبی مؤید این حقیقت است که روند مسکو فقط تصمیمات روند دوحه را تأیید میکرد و شخص زمیر کابلوف در راستای ایدههای خلیل زاد حرکت میکرد.
جمهوری اسلامی ایران از ابتدا با شناختی که از ماهیت حرکت امریکا داشت در هیچیک از جلسات مرتبط با روند دوحه شرکت نکرد و چون فرمت مسکو را نیز فاقد ایده و محتوا دید و آن را ساختاری در خدمت طرح خلیلزاد دانست و از شرکت در آن خودداری کرد. فرمت مسکو قرار بود 2+3 نامیده شود ولی چون ایران به دلایلی که گفته شد در فرمت مسکو شرکت نکرد، نام دیگر فرمت مسکو تروئیکا پلاس یا 1+3 نامیده شد.
سازمان ملل متحد در دور اول حاکمیت طالبان بر کابل در سالهای 75 تا 80 شمسی برای برقراری صلح در افغانستان تلاش کرد از طریق ابتکار 6 +2 که شامل شش کشور همسایه افغانستان (ایران، پاکستان، چین، تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان) و دو قدرت بزرگ امریکا و روسیه میشد بین طالبان آن زمان که بر کابل مسلط بودند و نیروهای مقابل طالبان نوعی آشتی و صلح برقرار کند که موفق نشد و با تهاجم نظامی امریکا و اشغال افغانستان بعد از 11 سپتامبر 2001 روند تحولات افغانستان به مسیر دیگری رفت.
این اواخر دبیرکل سازمان ملل تلاش کرد با احیای ابتکار گذشته خود نقش جدیدی برای سازمان ملل در روند صلح افغانستان تعریف کند اما به جهت عدم حمایت امریکا و روسیه از نقشآفرینی سازمان ملل در صلح افغانستان عملاً امکان نقشآفرینی آن منتفی گردید. هرچند دبیر کل با انتصاب ژان ارنو دیپلمات فرانسوی به عنوان نماینده شخصی خود در افغانستان تلاش کرده تا تحرکی به نقش صلحسازی سازمان ملل در افغانستان بخشد ولی عدم تحرک جدی آرنو و رهاسازی امور و عدم حضور در تحولات مرتبط به افغانستان نشان از آن دارد که این دیپلمات فرانسوی متوجه شده است که سازمان ملل در شرایط کنونی فاقد اعتبار و ظرفیت لازم برای نقش آفرینی است.
آخرین ابتکار مطرح شده در ارتباط با روند صلح در افغانستان ابتکار استانبول است که در ابتدای ورود بایدن به کاخ سفید مطرح شد و مقرر گردید تا از طریق برگزاری نشستهایی در استانبول با ترکیبی مشابه شرکتکنندگان کنفرانس بن 2001 تحرکی به روند صلح بخشد ولی از آنجا که روند استانبول همان روند دوحه بود که صرفاً میخواست جلسات خود در زیر پرچم سازمان ملل متحد برگزار کند در همان ابتدای راه متوقف شد و نتوانست از حد یک ایده فراتر رود.
همچنان که ملاحظه شد ابتکار تهران هم به لحاظ قدمت طرح و هم به جهت ایده و منطق درونی طرحی متفاوت از سایر ابتکارات است. ابتکار تهران صلح را متعلق به مردم افغانستان دانسته معتقد است که تنها راه صلح گفتوگوهای بینالافغانی است و نقش کشورهای خارجی فقط باید تسهیلکنندگی مذاکرات بینالافغانی باشد. تحلیل محتوای مفاد سند نهایی گفتوگوهای بینالافغانی در تهران دلیل دیگری بر تفاوت ابتکار تهران با دیگر طرحهای صلح است. اعلامیه 6 بندی نشست تهران موارد ذیل را برجسته میسازد:
جنگ راه حل نیست و مسأله افغانستان باید از طریق سیاسی حل شود.
گفتوگوها صریح و شفاف بوده و همه مسائل را شامل شده است.
تصمیم به ادامه گفتوگوها بعد از مشورت با سطوح بالاتر درباره چگونگیگذار از جنگ به صلح و آینده نظامی سیاسی و مکانیسم استقراز نظام سیاسی جدید
قبول نشست تهران به عنوان یک فرایند (فرصت و زمینه) جدید برای تقویت صلح
محکومیت حمله به خانههای مردم، بیمارستانها، مدارس و مؤسسات عامالمنفعه
تشکر طرفین گفتوگوها از جمهوری اسلامی ایران بهخاطر ابتکار تهران
دقت در اصول کلی فوق و مقایسه محتوای آن با مفاد و محتوای اسناد منتشر شده سایر ابتکارات نشاندهنده آن است که:
اولاً) نشست تهران اولین نشست واقعی نمایندگان اشخاص و اقوام اصلی و تعیین کننده روندهای افغانستان بود.
ثانیاً) طرفین گفتوگوها قبول کردند که افغانستان راهحل نظامی ندارد و باید از طریق گفتوگو و راهحلی سیاسی برای مشکل افغانستان راهحل یافت.
ثالثاً) محکومیت صریح حمله به غیر نظامیان و تأسیسات عمومی
رابعاً) پذیرش ابتکار تهران به عنوان یک فرایند دائم در جهت رسیدن به صلح
خامساً) برای اولین بار طالبان میپذیرند که درباره خاتمه جنگ، آینده نظام سیاسی و چگونگی استقرار نظم سیاسی جدید مذاکره کنند.
پنج محور فوق را میتوان دستاورد ابتکار تهران در گفتوگوهای بینالافغانی دانست که از منطق و استحکام نظری محکمی برای برداشتن گامهای بعدی برای صلح در افغانستان برخوردار است.

سرعت کرونا بیشتر از واکسیناسیون
دکتر مسعود مردانی
فوق تخصص بیماریهای عفونی و استاد دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
متأسفانه طبق آمار وزارت بهداشت دلتای هندی 25 استان کشور را فرا گرفته است و این نشاندهنده پیک پنجم موج اول کرونا است. در ابتدای شیوع این بیماری تصور بر این بود که با یک بیماری روبهرو هستیم، اما پس از گذر زمان متخصصان متوجه شدند که این یک بیماری با چندین چهره و گونه است. از ابتدا تا به امروز این بیماری چهار جهش عمده داشته که کشور ما همه گونههای آن را تجربه کرده است. ویروس بریتانیایی در ابتدای فروردین ماه گونه غالب در کشور ما بود که اکثر شهرها و استانهای کشور را درگیر و تعداد میلیونی از مردم به آن مبتلا شدند. چند عامل مهم موجب آن شد که نتوانیم این بیماری را مهار کنیم. اول آنکه این بیماری از ابتدای شیوع لحظهای کشور ما را رها نکرد برای همین است که ما همچنان در پیک پنجم موج اول هستیم در صورتی که بسیاری از کشورها موج دوم و سوم را هم پشت سر گذاشتند. متأسفانه در ایران تصور میشود ما در موج پنجم هستیم که این اشتباه است. زمانی میتوانیم اعلام کنیم که از موج اول عبور کرده ایم که حداقل در بازهای از زمان در کشور هیچ فرد مبتلا به این ویروس وجود نداشته باشد و اگر پس از مدتی مجدد مواردی از این بیماری ظهور کرد، میتوان گفت وارد موج دوم شده ایم. با این تعریف و با تفسیر همهگیری این بیماری در کشور درمییابیم که ما هیچ مقطع زمانی طی این دو سال نداشتیم که تعداد ابتلا به صفر رسیده باشد. پس ما همچنان در پیک پنجم موج اول هستیم. دوم آنکه ما دارای کشوری پهناور با جمعیت 85 میلیونی هستیم و تنوع فرهنگی، اقتصادی و... در رفتار مردم برای مقابله با این بیماری تأثیرگذار است. سوم آنکه در بحث واکسیناسیون بسیار ضعیف عمل کردیم و روند آن به صورت قطره چکانی پیش رفت. در حال حاضر همسایه جنوبی کشور به طرف رفع محدودیت حرکت کرده و یا ترکیه بیش از 60 میلیون نفر از جمعیت کشورش را واکسن زده است. کل واکسنی که در ایران وارد شده بیش از هشت میلیون دوز است که تاکنون یک الی دو میلیون نفر دو دوز واکسن را گرفتهاند و کمتر از چهار میلیون یک دوز دریافت کردهاند.
این نشاندهنده آن است که نسبت به رقم کل جمعیت کشور فقط سه الی چهار درصد مردم واکسن را دریافت کردهاند. این روند باعث ایمنی افراد نمیشود. علاوه بر اینها ما در تشخیص بموقع و جلوگیری از پیشروی گونههای جدید هم خوب عمل نکردیم. برای مثال زمانی که ویروس برای اولین بار در استان هرمزگان پیدا شد، باید سریعاً این استان قرنطینه جدی میشد که این موضوع رخ نداد. همچنین تحریمی که گرفتار آن هستیم نیز مزید بر علت شده است؛ خیلی از کشورها تمایلی برای آنکه ما به خودکفایی برای تولید واکسن برسیم، نشان ندادند و کمکی نکردند. شرکتهای تولیدکننده ما عمدتاً تجربهای در ساخت واکسن نداشتند و در فرایند ساخت دچار مشکل شدند. ما در بحث آموزش و فرهنگسازی هم ضعف داشتیم. تمامی کشورهای دنیا حداقل یک شبکه برای فرهنگسازی جلوگیری از شیوع کرونا دارند که چنین امکانی در کشور ما وجود ندارد. هنوز بسیاری از سؤالات مردم در مورد واکسن یا حتی پیشگیری از بیماری پاسخ داده نشده است. public education در کشور ما به صورت معیوب انجام شد. بدین معنا که ما باید آموزشها را به سمت مردم کوچه، بازار و مناطق محروم ببریم. از طرفی مردم گرفتار سادهانگاری شدهاند و تصور میکنند چون تا به حال این بیماری را نگرفتهاند همچنان مصون میمانند.
فوق تخصص بیماریهای عفونی و استاد دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
متأسفانه طبق آمار وزارت بهداشت دلتای هندی 25 استان کشور را فرا گرفته است و این نشاندهنده پیک پنجم موج اول کرونا است. در ابتدای شیوع این بیماری تصور بر این بود که با یک بیماری روبهرو هستیم، اما پس از گذر زمان متخصصان متوجه شدند که این یک بیماری با چندین چهره و گونه است. از ابتدا تا به امروز این بیماری چهار جهش عمده داشته که کشور ما همه گونههای آن را تجربه کرده است. ویروس بریتانیایی در ابتدای فروردین ماه گونه غالب در کشور ما بود که اکثر شهرها و استانهای کشور را درگیر و تعداد میلیونی از مردم به آن مبتلا شدند. چند عامل مهم موجب آن شد که نتوانیم این بیماری را مهار کنیم. اول آنکه این بیماری از ابتدای شیوع لحظهای کشور ما را رها نکرد برای همین است که ما همچنان در پیک پنجم موج اول هستیم در صورتی که بسیاری از کشورها موج دوم و سوم را هم پشت سر گذاشتند. متأسفانه در ایران تصور میشود ما در موج پنجم هستیم که این اشتباه است. زمانی میتوانیم اعلام کنیم که از موج اول عبور کرده ایم که حداقل در بازهای از زمان در کشور هیچ فرد مبتلا به این ویروس وجود نداشته باشد و اگر پس از مدتی مجدد مواردی از این بیماری ظهور کرد، میتوان گفت وارد موج دوم شده ایم. با این تعریف و با تفسیر همهگیری این بیماری در کشور درمییابیم که ما هیچ مقطع زمانی طی این دو سال نداشتیم که تعداد ابتلا به صفر رسیده باشد. پس ما همچنان در پیک پنجم موج اول هستیم. دوم آنکه ما دارای کشوری پهناور با جمعیت 85 میلیونی هستیم و تنوع فرهنگی، اقتصادی و... در رفتار مردم برای مقابله با این بیماری تأثیرگذار است. سوم آنکه در بحث واکسیناسیون بسیار ضعیف عمل کردیم و روند آن به صورت قطره چکانی پیش رفت. در حال حاضر همسایه جنوبی کشور به طرف رفع محدودیت حرکت کرده و یا ترکیه بیش از 60 میلیون نفر از جمعیت کشورش را واکسن زده است. کل واکسنی که در ایران وارد شده بیش از هشت میلیون دوز است که تاکنون یک الی دو میلیون نفر دو دوز واکسن را گرفتهاند و کمتر از چهار میلیون یک دوز دریافت کردهاند.
این نشاندهنده آن است که نسبت به رقم کل جمعیت کشور فقط سه الی چهار درصد مردم واکسن را دریافت کردهاند. این روند باعث ایمنی افراد نمیشود. علاوه بر اینها ما در تشخیص بموقع و جلوگیری از پیشروی گونههای جدید هم خوب عمل نکردیم. برای مثال زمانی که ویروس برای اولین بار در استان هرمزگان پیدا شد، باید سریعاً این استان قرنطینه جدی میشد که این موضوع رخ نداد. همچنین تحریمی که گرفتار آن هستیم نیز مزید بر علت شده است؛ خیلی از کشورها تمایلی برای آنکه ما به خودکفایی برای تولید واکسن برسیم، نشان ندادند و کمکی نکردند. شرکتهای تولیدکننده ما عمدتاً تجربهای در ساخت واکسن نداشتند و در فرایند ساخت دچار مشکل شدند. ما در بحث آموزش و فرهنگسازی هم ضعف داشتیم. تمامی کشورهای دنیا حداقل یک شبکه برای فرهنگسازی جلوگیری از شیوع کرونا دارند که چنین امکانی در کشور ما وجود ندارد. هنوز بسیاری از سؤالات مردم در مورد واکسن یا حتی پیشگیری از بیماری پاسخ داده نشده است. public education در کشور ما به صورت معیوب انجام شد. بدین معنا که ما باید آموزشها را به سمت مردم کوچه، بازار و مناطق محروم ببریم. از طرفی مردم گرفتار سادهانگاری شدهاند و تصور میکنند چون تا به حال این بیماری را نگرفتهاند همچنان مصون میمانند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
قدردانی رهبر معظم انقلاب از پیام جمعی از فلسطینیان اردوگاه عمار سوریه
-
ضرورت کاربردی کردن هنرهای خلاقانه در زیست زندگی
-
استان تهران بیشترین رشد اقتصادی در میان استانهای کشور را دارد
-
مطالبه روحانی از بانک مرکزی
-
خیمه سنگین کرونای دلتا بر استانهای جنوبی
-
اعتراض ایران به گردهمایی تروریستها در اروپا
-
خلاصی از خاموشی با سپردن برق به بورس
-
امضای الکترونیکی در کشور با شیوع «کرونا» رشد کرد
-
نخستین جام ملیِ مسی
-
نبرد با غولهای سرمایهداری
-
جزئیات ابتکار تهران برای صلح افغانستان
-
سرعت کرونا بیشتر از واکسیناسیون

اخبارایران آنلاین