
«ایران» از کشف آزمایشگاههای نظامی- بیولوژیکی امریکا در مناطق مختلف جهان از جمله اطراف ایران گزارش میدهد
تکثیــر مـرگ
سمیه خلیلی
روزنامهنگار
رسانههای روسی اخیراً در گزارشی مفصل اعلام کردند نشانههایی در نقاط مختلف اوکراین یافتهاند که نشان میدهد پنتاگون حداقل 30 آزمایشگاه مخفی بیولوژیکی در خاک اوکراین دارد که در آن مقادیر بسیار زیادی از ویروسهای خطرناک ذخیره شده است. گفته میشود امریکا برای اجرای تحقیقات جنگ بیولوژیکی خود در آینده بسیار به وجود این آزمایشگاهها وابسته است. البته باید گفت این تعداد از آزمایشگاههای مخوف امریکا در اوکراین تنها 10 درصد از 336 آزمایشگاه بیولوژیکی است که طبق گزارشهای رسمی امریکا در 30 کشور جهان مستقر است. البته امریکا مدعی است از این آزمایشگاهها تنها برای اهداف پزشکی و علمی صرف استفاده میکند در حالی که برخی شواهد و مدارک، خلاف این ادعا را ثابت کرده است.
در یکی دو سال اخیر که همهگیری کرونا جهان را بشدت گرفتار کرد، اصلاً جای تعجب نبود که امریکا همواره بهدنبال منبع و منشأ این ویروس در آزمایشگاههای چینی میگشت. امریکا از آنجایی که خود پیشرو در داشتن مراکز مخفی در زمینه تحقیقات پزشکی و نظامی در جهان است، بسیار از این موضوع هراس داشت که شاید منبع ویروس کرونا نیز پشت پردههایی داشته باشد که اهدافی غیر از یک همهگیری ساده را دنبال میکند.
شاید در ابتدای بررسی این موضوع بتوان به راحتی به این نتیجه رسید که چرا امریکا تا به حال از تمامی ابزارهای سیاسی و استراتژیک خود استفاده کرده تا جلوی ایجاد ساز و کار بازرسی در کنوانسیون تسلیحات بیولوژیکی را بگیرد. از مجموع 182 امضاکننده این کنوانسیون، امریکا تنها کشوری است که در سال 2001 از مذاکره درباره چنین ساختاری کنارهگیری کرد. واضح است که یکی از اصلیترین دلایل این امر میتواند پنهان نگه داشتن اسرار همین 336 آزمایشگاه بیولوژیکی باشد که در سراسر جهان و تحت نظارت امریکا فعالیت دارند.
از دیگر دلایل فعالیتهای مخفی در آزمایشگاههای امریکا این است که در هفتههای نخست آغاز درگیریهای نظامی در اوکراین، این کشور به سرعت دستور دارد تا اطلاعات و آرشیوهای این آزمایشگاههای بیولوژیکی از سراسر اوکراین جمعآوری و به این کشور بازگشت داده شوند.
اما به نظر میرسد با پیشرفتهای صورت گرفته در عرصههای مختلف، دیگر امریکا نمیتواند در امر پنهانکاری در مورد آزمایشگاههای بیولوژیکی خود و اختفای آنها در نقاط مختلف جهان موفق باشد. پنتاگون باید به وضوح تشریح کند که چه فعالیتهایی در این مراکز مخفی انجام میشود یعنی چه ویروسهایی، برای چه اهدافی در آنها ذخیرهسازی شدند و خروجی سالانه این آزمایشگاهها چیست. اتفاقی که البته فعلاً با مقاومت مقامات امریکایی رخ نداده، ولی به نظر میرسد صورت این معادله در این دوران در حال تغییر است.
اخیراً در گزارشهایی که منتشر شده لیست جدیدی از آزمایشگاههای مخفی امریکا در سراسر جهان از گرجستان و لهستان گرفته تا بخشهایی از قطب شمال فاش شده است. امریکا که در تمام این سالها سعی کرده خود را پرچمدار دموکراسی در جهان معرفی کند، حالا با فاش شدن اطلاعاتی مهم از آزمایشها و آزمایشگاههای خطرناک پنتاگون، به گسترش امپراطوری بیولوژیکی نظامی در جهان مشهور شده است.
اخیراً در گزارشهای جدید، مجموع 5 هزار و 629 قرارداد در مورد آزمایشگاههای بیولوژیکی خارج از امریکا کشف شده که در تمامی آنها پنتاگون نقشی بیچون و چرا داشته است. بررسی تمامی این قراردادها نشان می دهد که امریکا با 49 کشور جهان پیمان همکاریهای بیولوژیکی امضا کرده که با یک احتساب ساده میتوان به راحتی نتیجه گرفت که تعداد قراردادهای بیولوژیکی این کشور میتواند بسیار بیشتر از این ارقام باشد.
در یکی از قراردادهایی که در یکی از آزمایشگاههای مخفی امریکا در اوکراین کشف شده، پاراگرافی وجود دارد که میگوید «مقامات باید در جلوگیری از تکثیر فناوری، عوامل بیماریزا و محافظت تخصصهایی که در این تأسیسات وجود دارند، کوشا باشند.» همین جملات میتواند به خوبی مؤید این واقعیت باشد که امریکا به طور ضمنی به فعالیتهای مخفی و مرموز خود در این مراکز اعتراف کرده و از اینکه تحقیقاتش در این زمینهها فاش شود، هراس دارد.
در همین ماههای اخیر بود که روزنامه «تایمز اف اسرائیل» در گزارشی اعلام کرد مرکز تحقیقات «لوگار» گرجستان در یکسری از آزمایشهای مخفی روی بدن انسان، مرگ چندین نفر را گزارش کرده است. همچنین در گزارشهایی از شبکه خبری بی.بی.سی آمده بود که نیروهای امریکایی در یکی از آزمایشگاههای خود در گرجستان روی انواع بسیار سمی برخی عوامل بیماریزا از جمله ویروس زنده سیاه زخم، تحقیقات گستردهای انجام دادهاند و برخی نتایج آزمایشگاهی خود را برای تأیید و رسیدن به نتیجه روی مردم محلی امتحان هم کردهاند.
رویترز هم درست چند هفته از درگیریهای نظامی اوکراین گذشته بود که گزارشی منتشر کرد که در آن عنوان شده بود آزمایشگاههای بیولوژیکی تحت مدیریت امریکا با اعلام فوریت از سوی دولت واشنگتن، برخی پاتوژنهای مرگبار از جمله پاتوژنهای سیاه زخم و طاعون موشی را در همان روزهای اول از بین بردهاند.
سؤالی که باید در مورد ادعای امریکا مبنی بر علمی بودن صرف این تحقیقات بیان شود، این است که چرا در تمامی قراردادهایی که حداقل در ماههای گذشته در اوکراین از آزمایشگاههای مخفی امریکا در این کشور کشف شدهاند، نام دلالان و رابطهایی از کمپانیهای بزرگ اسلحهسازی در امریکا به چشم میخورد؟ چرا به طور خاص، ردپایی از لاکهید مارتین، کمپانی فناوری ریتون، جنرال داینامیکس و متابیوتا در تمامی این آزمایشگاهها دیده میشود!
بسیاری از متخصصان عرصه فعالیتهای پزشکی و بیولوژیکی معتقدند که امریکا در صورت انجام پروژههای صرفاً علمی باید نتایج آنها را در قالب مقالههایی رسمی و دانشگاهی منتشر کرده و به کمیتههای نظارت نهادهای بینالمللی اجازه بازدید و کنترل فعالیتهای این مراکز را بدهد؛ اتفاقی که تا امروز واشنگتن سرسختانه در مقابل آن ایستادگی کرده و مانع به وقوع پیوستن آن شده است.
حالا که امریکا به بهانه حمایت و کمک به کشورهای مشترکالمنافع برای جلوگیری از تهدیدات زیست محیطی، شبکهای از آزمایشگاههای بیولوژیکی نظامی در گرجستان، اوکراین، مولداوی، ارمنستان، جمهوری آذربایجان، ازبکستان، قزاقستان و برخی کشورهای اطراف روسیه را تحت کنترل و مدیریت خود دارد، هر گونه پنهانکاری و مخفی نگه داشتن فعالیتهای علمی و نظامی در این مراکز میتواند در آیندهای نه چندان دور به تهدیدی جدی و مرگبار برای جهان تبدیل شود.
در سالهای اخیر هم با شیوع ویروس کرونا در جهان و نیز با گسترش این بیماری در بخشهای زیادی از امریکا و ثبت آمار بالایی از مرگ ومیر در این کشور نظریه نشت این ویروس از آزمایشگاههای بیولوژیکی امریکا قوت گرفته و این مسأله میان رقیبان امریکا تقویت شده که این کشور بهدنبال توسعه سلاحهای بیولوژیکی در جهان امروز است.
تمامی این اطلاعات در حالی مطرح میشوند که در سال 2008 دفتر پاسخگویی دولت وقت امریکا در اعترافی آشکار عنوان کرد بهدلیل آزمایشهای مخفی در آزمایشگاههای پروژه 112 این کشور در سال 1962، دهها هزار غیرنظامی تحت تأثیرات نتایج این آزمایشها قرار گرفتند و ممکن است عوامل و عوارض بیولوژیکی حاصل از آنها تا سالها هم باقی بماند؛ تحقیقاتی که با شدت گرفتن اختلافات سیاسی در دنیای امروز بیش از پیش نتایج آنها بروز پیدا میکند و تهدیدات آن برای دنیای امروز بیشتر و جدیتر میشود.
همان طور که در بخشی از متن اشاره شد، تعداد قابل توجهی از آزمایشگاههای بیولوژیکی- نظامی امریکا در کشورهای آسیای میانه و قفقاز است. درگیری روسیه با اوکراین و غرب به طور کلی، باعث شد تا کشف این آزمایشگاههای ذیل نسبت تقابلی امریکا و روسیه تحلیل شود، درحالی که واضح است ایران یکی از اهداف راهبردی ایالات متحده است و فعالیت پایگاههای نظامی- بیولوژیکی امریکا در حوزههای آسیای میانه و قفقاز را باید ذیل راهبرد محاصره همهجانبه و جنگ ترکیبی غرب علیه ایران تفسیر کرد؛ موضوعی که مقتضی است برحسب راهبرد فرماندهی معظم کل قوا مبنی بر مقابله همهجانبه با این تهاجم ترکیبی در دستور کار نهادهای مربوطه قرار بگیرد.

«ایران» از زمینهها و پیامدهای پیوستن دو کشور اروپایی به ناتو و مخالفت ترکیه گزارش میدهد
امریکا از عضویت سوئد و فنلاند در ناتو به دنبال چیست؟
فائزه سادات یوسفی
روزنامهنگار
چهارشنبه گذشته، سوئد و فنلاند بهطور رسمی درخواست عضویت در سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) را در مقر این سازمان نظامی در بروکسل بلژیک ارائه دادند. تقاضایی که مورد استقبال شدید امریکا و دیگر اعضای ناتو به استثنای ترکیه قرار گرفته است. آنها ضمن حمایت کامل و همه جانبه از این اقدام، آن را «گام مهمی برای قدرتمند شدن بزرگترین اتحاد دفاعی تاریخ جهان» برشمردند.
با این حال مخالفت ترکیه، بر پذیرش عضویت این دو کشور سایه انداخته و به لحاظی، مانعی برای آن محسوب میشود؛ زیرا لزوم پذیرش عضو جدید در این ائتلاف، باید با اجماع نظر بین اعضای ناتو همراه باشد. ترکیه علت این مخالفت را حمایتهای سیاسی و مالی سوئد و فنلاند از حزب تجزیهطلب موسوم به کارگران کردستان (پ.ک.ک) و شمال سوریه اعلام کرده و خواهان توقف حمایتهای مالی و نظامی دو کشور مذکور به آنها شده است.
علت تصمیم مقامات فنلاند و سوئد به الحاق به ناتو
به گفته مقامات این دو کشور، بعد از حمله روسیه به اوکراین، آنها برای تأمین وضعیت ثبات و آرامش خود و رفع نگرانی از تغییر شدید در محیط امنیتی در شرق اروپا، پیشنهاد پیوستن به ناتو را درخواست دادند؛ چراکه فکر میکنند با استفاده از پوشش حمایتی ناتو، خود را از گزند خطرات احتمالی روسیه مصون نگه داشته و در صورت احساس خطر، دارای پشتوانه نظامی برای دفاع از خود خواهند بود. این در حالی است که استقلال فنلاند در ازای بیطرفی در جنگ سرد بین شرق و غرب حفظ شده و سوئد نیز تاکنون بیطرفی را مبنای سیاست خارجه خود قرار داده است.
تهدیدی برای روسیه
اهمیت سوئد و فنلاند برای روسیه به دلیل موقعیت ژئوپلیتیکی آنها - به مثابه دیوار حائلی میان روسیه و کشورهای عضو ناتو - است و از این حیث، عضویت این کشورها در ناتو باعث از بین رفتن این دیوار شده و حتی طول مرزهای ناتو با روسیه را دو برابر میکند.
گسترش ناتو به شرق اروپا، هم تهدید امنیتی برای روسیه قلمداد میشود و هم موجب کاهش اقتدار این کشور در نظام بینالملل خواهد شد. روسیه نیز همواره نسبت به توسعهطلبی و پیشروی این سازمان امنیتی غربی در شرق اروپا و همجوار شدن با مرزهای خود، به ناتو و غرب هشدار داده است. بنابراین الحاق این دو کشور، اهمیت واکنش بازدارنده در جبهه روسیه را تقویت میکند. همچنین یک گمانه دیگر در این خصوص این است که با توجه به موضع روسیه در قبال خبر پیوستن دو کشور مذکور به ناتو و تحرکات آتی غرب، احتمال گسترده شدن جنگ و درگیر شدن دو کشور نیز وجود دارد.
اوکراین، میدانی برای تلهگذاری غرب
این درخواست در حالی مطرح میشود که هنوز موقعیت مشخصی برای دو طرف در جنگ وجود ندارد و عضویت اوکراین در اتحادیه اروپا و ناتو نیز با مخالفتهایی مواجه شده است. استقبال اعضای ناتو از پیوستن سوئد و فنلاند به ناتو و اهتمام برای تحقق الحاق آنها، درست در نقطه روبهروی تمام وعدههایی است که قبل از جنگ، به اوکراین داده میشد، بهطوری که این وعدهها، زمینه لازم و انگیزه کافی را برای تحریک روسیه فراهم کرد. بنابراین آنچه مشهود است این است که غرب در قبال وعدههای خود برای اوکراین از یکسو و فنلاند و سوئد از سویی دیگر، رفتاری دوگانه دارد. بهطوری که پیام واضح و بدون روتوش آن، این است که اوکراین به عنوان تله و طعمهای برای راه انداختن یک جنگ نیابتی علیه روسیه، مورد سوءاستفاده قرار گرفته و تنها یک بازیچه و قربانی برای مقاصد غرب بوده است.
علت الحاق دو کشور و تبعات جنگ برای اروپا
غرب در تلاش است که با ارسال تدریجی تسلیحات نظامی به اوکراین و در ادامه با عضویت فنلاند و سوئد در ناتو، به فرسایشی کردن جنگ جهت تضعیف روسیه دامن بزند. الحاق دو کشور فنلاند و سوئد به ناتو، این پیام را به مسکو مخابره میکند که اگر اوکراین نتوانست حضور نظامی ناتو را بهصورت رسمی با خود به همراه داشته باشد، اما ناتو بهصورت جدی حضورش در دو کشور عضو اتحادیه اروپا را محقق خواهد کرد و از این طریق، هزینههای جنگ را برای مسکو - به مراتب بیش از اوکراین- افزایش خواهد داد.
هرچند که این حرکت، علیالظاهر تهدیدی برای روسیه قلمداد میشود؛ اما با نگاه به جنگ اوکراین مشخص میشود که تبعات آن برای اروپا باقی خواهد ماند. بحران غذایی و تورم در اروپا، عدم جایگزین مناسب از نظر منبع و زمان در مقابله با قطع گاز و حتی نفت روسیه و از دست رفتن ثبات و امنیت در مرزهای شرقی قاره سبز، خسارتهای مضاعفی را متوجه اروپا میکند. ضمن اینکه ذخایر محصولات غذایی وارداتی اروپا در هفتههای اخیر بهسرعت کاهش یافته است و احتمالاً بزودی پایان خواهد یافت.
بنابراین، گرچه هدف این اقدامات بالا بردن هزینه جنگ برای روسیه وتضعیف درونی این کشور است؛ اما این اروپا است که متحمل هزینههای متعدد و گزافی در ازای ادامهدار شدن جنگ میشود؛ زیرا بعد از الحاق دو کشور مذکور به ناتو، حتی احتمال توسعه میدان جنگ - تنها در مقیاس سه کشور اوکراین، فنلاند و سوئد - را هم متوقف نکرده و جبران خسارتهای گذشته نیز در کوتاه مدت و با توجه به عدم ثبات اروپا محقق نخواهد شد.
آنچه نتایج این موضوع نشان میدهد، این است که امریکا از خاک اروپا برای تحکیم نظام تک قطبی و تثبیت هژمونی خود استفاده میکند و اروپا نیز تا مرز قربانی کردن خود پیش رفته است. بهطور دقیقتر، این جنگ، به جای عنوان «جنگ نیابتی غرب با روسیه»، تصویر «جنگ نیابتی امریکا با روسیه» را بازنمایی میکند.
وضعیت نامشخص نتیجه جنگ - بر خلاف انتظار - طولانی هم شده و هنوز هم آینده محتومی برای آن نمیتوان متصور شد. برای غرب، بازگشت در جنگ اوکراین و رسیدن به نقطه خنثی، یک گزینه ضد حیثیتی و غیرقابل باور محسوب میشود و به این دلیل، آن را به تکاپو انداخته که از تمام ظرفیت خود و راهحلهای ممکن در مواجهه با روسیه استفاده کند که این نشان دهنده عزم جدی برای غلبه بر روسیه میباشد.
علل مخالفت ترکیه
درباره علل مخالفت ترکیه با پیوستن سوئد و فنلاند به ناتو باید گفت که این کشور ضمن همراه کردن غرب برای مقابله با گروههای جداییطلب کرد، اهداف مشخص دیگری را نیز دنبال میکند. این موضوع برای ترکیه فرصتی به وجود آورده که با اعلام شرط عدم حمایت کشورهای حامی گروههای جدایی طلب کرد، هزینه تقابل با آنها را برای خود کاهش داده و به نوعی آنها را در تنگنا قرار دهد. عمده علل مخالفت ترکیه با پیوستن سوئد و فنلاند به ناتو را ذیل محورهای پایین میتوان اجمالاً تحلیل کرد:
راهبرد ایجاد توازن در سیاست خارجی
ترکیه در سیاست خارجی خود بر موازنه و تعادل در منطقه تأکید دارد. در جنگ اوکراین نیز، علاوه بر فروش پهپاد بایراکتار به اوکراین، به صف کشورهای غربی تحریمکننده روسیه نپیوست که علت این اقدام را میتوان عدم مواجهه با واکنش منفی از سمت روسیه و بازگذاشتن زاویه رابطه با دو طرف دعوا برای فضای بعد از جنگ تلقی کرد.
امتیازگیری از اروپا و امریکا
درخواست عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا همواره با چالش مواجه بوده است. این اتحادیه در آخرین اقدام خود در سال گذشته به این درخواست، به دلیل کاستیهای جدی دموکراتیک جواب منفی داد که در مقابل، آنکارا نیز از این رفتار به عنوان «ادعاهای بیاساس» یاد کرد.
از سویی دیگر، به موارد ایجاد تنش بین امریکا و ترکیه از جمله حمایت و پشتیبانی امریکا از کردهای مخالف ترکیه برای مقابله با داعش، ماجرای عدم بازگرداندن فتحالله گولن، خرید سامانه موشکی s-400 از روسیه، لغو طرح تولید مشترک جنگندههای اف- 35 میان ترکیه و امریکا و موانع واگذاری جنگندههای اف-16 به ترکیه اشاره کرد.
براین اساس، میتوان گفت که ترکیه میتواند موافقت خود با عضویت دو کشور فنلاند و سوئد به ناتو را به ابزاری برای چانهزنی و امتیازگیری از اروپا و امریکا تبدیل کند و خواستههای خود را به مرحله عملیاتی برساند.
امکان کشیده شدن جنگ به خاک ترکیه
با توجه به مبهم بودن معادلات مؤثر بر جنگ و غیر قابل پیشبینی بودن آن در اوکراین، مضافاً بعد از عضویت دو کشور فنلاند و سوئد، احتمال گسترده شدن دامنه جنگ به کشورهای دیگر بالا خواهد رفت. از طرفی، موقعیت ژئوپلیتیکی ترکیه، امکان درگیر شدن این کشور را در ازای این گسترش فراهم میکند. این موضع ترکیه میتواند اقدامی برای بازدارندگی در ازای افزایش و بسط جغرافیای جنگ اوکراین باشد.
آنچه مشهود است این است که ترکیه سعی دارد در معادلات آینده، نقش خود در ائتلاف ناتو را تثبیت و برجستهتر کند که منجر به تقویت جایگاه این کشور به عنوان عضو تأثیرگذار شده و بتواند میدانی برای معطوف کردن توجه سایر اعضا برای خواستههای دیگر ترکیه و امتیازگیری از آنها باشد.