ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دانشمندان ایرانی موفق شدند برای نخستین بار در خاورمیانه عمل اهدای عضو پس از مرگ قطعی بیمار را انجام دهند
انقلاب پیوند اعضا در ایران
سرپرست واحد پیوند و فراهمآوری اعضای دانشگاه علوم پزشکی ایران در گفتوگو با «ایران» جزئیات اهدای عضو پس از مرگ قلبی را تشریح کرد
محققان ایرانی موفق شدند برای نخستین بار در خاورمیانه، عمل احیا و اهدای عضو پس از تأیید فوت فرد اهدا کننده را در بیمارستان حضرت رسول اکرم(ص) انجام دهند. در حالی که تصادفات جادهای به عنوان شایعترین علت مرگ مغزی در تمام دنیا کم شده و به تبع آن تعداد بیماران مرگ مغزی روبه افول است، اعلام خبر «اهدای عضو پس از مرگ قلبی» امید را در دل بیماران لیست انتظار پیوند زنده کرده است. طبق آمارهای وزارت بهداشت در حال حاضر حدود ۲۵ هزار بیمار در لیست انتظار پیوند قرار دارند که روزانه ۱۲ نفر از این بیماران به دلیل عدم دریافت عضو پیوندی فوت میکنند. اغلب این افراد بیماران دیالیزی نیازمند به پیوند کلیه هستند و پیوند کبد، قلب، پانکراس، ریه و روده در رتبههای بعدی این لیست قرار دارد. از طرفی سالانه حدود 4 هزار مرگ مغزی در کشور رخ میدهد که از این تعداد فقط ۲۵ درصد این ظرفیت، به اهدا میرسد. این در حالی است که در کشور ما مهمترین منبع تولید ارگان پیوندی، موارد مرگ مغزی است.
فریبا خان احمدی
خبرنگار
محققان ایرانی موفق شدند برای نخستین بار در خاورمیانه، عمل احیا و اهدای عضو پس از تأیید فوت فرد اهدا کننده را در بیمارستان حضرت رسول اکرم(ص) انجام دهند. در حالی که تصادفات جادهای به عنوان شایعترین علت مرگ مغزی در تمام دنیا کم شده و به تبع آن تعداد بیماران مرگ مغزی روبه افول است، اعلام خبر «اهدای عضو پس از مرگ قلبی» امید را در دل بیماران لیست انتظار پیوند زنده کرده است. طبق آمارهای وزارت بهداشت در حال حاضر حدود ۲۵ هزار بیمار در لیست انتظار پیوند قرار دارند که روزانه ۱۲ نفر از این بیماران به دلیل عدم دریافت عضو پیوندی فوت میکنند. اغلب این افراد بیماران دیالیزی نیازمند به پیوند کلیه هستند و پیوند کبد، قلب، پانکراس، ریه و روده در رتبههای بعدی این لیست قرار دارد. از طرفی سالانه حدود 4 هزار مرگ مغزی در کشور رخ میدهد که از این تعداد فقط ۲۵ درصد این ظرفیت، به اهدا میرسد. این در حالی است که در کشور ما مهمترین منبع تولید ارگان پیوندی، موارد مرگ مغزی است. خردادماه امسال قائم مقام واحد فراهمآوری اعضا و نسوج پیوندی دانشگاه شهید بهشتی از کاهش ۷۵ درصدی اهدای عضو در کشور خبر داده بود. مرور این عدد و ارقام نشان میدهد که با پیشرفت تکنولوژی نوین «اهدای عضو پس از مرگ قلبی» با فوت بیمارانی که پاسخ مثبتی به عملیات احیا قلب نمیدهند و پزشکان متخصص ایست قلبی و سپس مرگ مغزی آنها را تأیید میکنند، میتوان به کوتاه شدن لیست انتظار پیوند امیدوارتر شد و جانهای زیادی را نجات داد.
دکتر سام زراعتیان نژاد متخصص جراحی عمومی، فوق تخصص جراحی قلب و عروق و پیوند بزرگسال و اطفال است. او که در حال حاضر رئیس بخش جراحی قلب بیمارستان حضرت رسول (ص) و سرپرست واحد پیوند و فراهمآوری اعضای دانشگاه علوم پزشکی ایران است، درباره جزئیات روش نوین پیوند عضو از مرگ کامل که برای نخستین بار در خاورمیانه انجام میشود به «ایران» میگوید: «اهدای عضو دو نوع کلی دارد، یکی اهدا از مرگ مغزی است که در جهان شناخته شده است؛ بعد از مرگ مغزی اعضای مناسب شامل قلب، کبد،کلیه، پانکراس، روده باریک، ریه و نیز تمامی نسوج بدن و قرنیه اهدا میشوند. این اهدا عادی ترین نوع اهدا است. دومین نوع اهدا که تقریباً از 10 سال گذشته در برخی کشورها از جمله امریکا به فناوری آن دست پیدا کردهاند (به دلیل کاهش تعداد دهنده مرگ مغزی) اهدا بعد از مرگ قلبی است. به این نوع اهدا «اهدا بعد از مرگ قلبی» گفته میشود.»
سرپرست واحد پیوند و فراهمآوری اعضای دانشگاه علوم پزشکی ایران در ادامه میافزاید: «در روش نوین اهدا بعد از مرگ قلبی بیماری که در بیمارستان ایست قلبی پیدا میکند در حین احیای قلبی، شرایط بیمار را از نظر مرگ مغزی نیز بررسی میکنند و در صورتی که مرگ مغزی هم تأیید شود (بعد از مرگ مغزی بین سه تا پنج دقیقه ایست کامل قلبی اتفاق میافتد و مغز فعالیتش را از دست میدهد) ارگانهای بدن با استفاده از برخی تجهیزات و تکنولوژی نوین قابلیت اهدا دارند. این اهدا نوع جدیدی از اهدای عضو است که در امریکا و برخی کشورهای اروپایی از جمله اسپانیا از این فناوری خاص استفاده میکنند. در ایران نیز از حدود یک سال پیش تیم واحد پیوند و فناوری اعضای دانشگاه علوم پزشکی ایران موفق شدند نوع دوم اهدا یعنی اهدای پس از مرگ قلبی را راهاندازی کنند. مقاله مربوط به نوآوری اهدای عضو پس از مرگ کامل برای اولین بار در دنیا در ژورنال بینالمللی پیوند قلب و ریه هفته گذشته به چاپ رسیده است.
دکتر زراعتیان درباره شرایط فیزیولوژیکی اندامهای قابل پیوند پس از مرگ قلبی نیز عنوان میکند: «انتقال سریع بیمار به اتاق عمل و استفاده از دستگاههای قلبی ریوی اولین قدم برای بی خطرسازی اندامهای قابل پیوند است. بعد از آنکه بیمار فوتی به اورژانس بیمارستان انتقال پیدا میکند یا عملیات احیای بیمار در اورژانس با موفقیت همراه نیست، بیمار را سریع به اتاق عمل انتقال میدهند. در اتاق عمل جراح قلب، با تمهیدات خاصی و با کمک دستگاه قلبی ریوی ارگانها و اندامهای بدن را با نگه داشن فشار بالا حفظ میکند همچنین برای کاهش و بی خطرسازی سمومی که در نتیجه وقوع مرگ در بدن تجمع پیدا کردهاند از فیلتراسیون خونی استفاده میکنیم در واقع برای اینکه سموم موجود در خون به کلیهها و کبد بیمار آسیب نرساند و از طرفی فاکتورهای التهابی از اعضای فرد دهنده کاهش یابد با کمک فیلتراسیون خونی کاملاً سمزدایی میشوند. این کار درست مانند دیالیز عمل میکند و خون دوباره به بدن برمیگردد پس از آنکه سموم خون به سطح غیرخطرزا رسید و مرگ مغزی تأیید شد و مرگ قلبی از نظر شرعی و قانونی مورد تأیید قرار گرفت و از طرفی رضایت خانوادهها هم اخذ شد؛ ارگانها را اهدا میکنیم.»
رئیس بخش جراحی قلب بیمارستان حضرت رسول (ص) همچنین درباره شرایط پیوند عضو در دهندگان و گیرندگان عضو نیز عنوان میکند: «اولین بیمار یکی از کلیههایش را اهدا کرد و دومین بیمار نیز هر دو کلیهاش اهدا شد؛ تقریباً 6 ماه از پیوند عضو از بیماران دچار مرگ قلبی گذشته است. طبق بررسیهای بالینی عملکرد کلیهها در گیرندگان عضو سالم است. سومین و آخرین بیمار دهنده عضو مرگ قلبی علاوه بر دو کلیه و کبد همچنین دریچههای قلبش نیز اهدا شد و سه تا بیمار گیرنده این اعضا بودند. در مجموع 10 بیمار لیست پیوند انتظار از طریق اهدای عضو از بیماران مرگ قلبی پیوند شدهاند و در هیچ یک از آنها «بای پس» یا نارسایی پس از پیوند گزارش نشده است. از آخرین مورد اهدای عضو پس از مرگ قلبی یک ماه سپری شده است.»
دکتر زراعتیان درباره چشمانداز استفاده از روش نوین اهدای عضو پس از مرگ قلبی نیز میگوید: «مصمم هستیم برنامه کشوری اهدای عضو پس از مرگ قلبی را در استانهای دارای تجهیزات پیشرفته راهاندازی کنیم. به دلیل کاهش آمار تصادفات و اهدای عضو از مرگ مغزی این فناوری امکان پیوند عضو از بیماران مرگ کامل را فراهم میکند. از سوی دیگر بازه زمانی برای این نوع اهدا بین 45 تا 60 دقیقه است و با توجه به اینکه امکان انتقال سریع اندامهای بدن از طریق آمبولانس هوایی وجود دارد مدت زمان احیای اندامهای فرد دچار مرگ قلبی کاهش مییابد.»
به گفته سرپرست واحد پیوند و فراهمآوری اعضای دانشگاه علوم پزشکی ایران؛ مهمترین دلیل کاهش تعداد بیماران مرگ مغزی، کم شدن تصادفات جادهای است و درصد رضایت گیری از خانوادههای اهدا کننده عضو کاهش پیدا نکرده است همچنین عمده مریضهای مرگ مغزی افراد بالای 70 سال هستند بنابراین اگر بتوانیم اهدای عضو پس از مرگ قلبی را جایگزین اهدای عضو از بیماران مرگ مغزی کنیم لیست پیوند انتظار کوتاهتر خواهد شد.
دکتر زراعتیان درباره اخذ کدهای اخلاقی از وزارت بهداشت برای اهدای عضو از بیماران مرگ قلبی نیز میگوید: «هیچ یک از موارد اهدای عضو بیماران مرگ قلبی بدون رضایت خانوادهها صورت نمیگیرد. ما مجوزهای اخلاقی و کد اخلاق را از وزارت بهداشت اخذ کردیم از طرفی همه گیرندههای عضو بیماران بدحال و در بالای لیست انتظار پیوند بودند. در واقع پیوند عضو به مریضهایی صورت گرفته که تک کلیوی، دیالیزی و با فشار پایین بودند و نیاز به پیوند اورژانسی عضو داشتند. رده سنی گیرندهها بین 30 تا 60 سال است و بیماران دهنده عضو نیز زیر 60 سال قرار داشتند. در واقع از نظر سنی قوانین مرگ مغزی را رعایت کردیم.»
او در پایان با بیان اینکه یک تیم 150 نفره در واحد پیوند و فراهم اعضا در دانشگاه علوم پزشکی ایران این پروژه نوین تحقیقاتی را پیش بردهاند، در ادامه از همراهیهای رئیس دانشگاه علوم پزشکی ایران به جهت تأمین بودجه و حمایت مالی از محققان و متخصصان بیمارستان رسول اکرم(ص) قدردانی کرد.
فریبا خان احمدی
خبرنگار
محققان ایرانی موفق شدند برای نخستین بار در خاورمیانه، عمل احیا و اهدای عضو پس از تأیید فوت فرد اهدا کننده را در بیمارستان حضرت رسول اکرم(ص) انجام دهند. در حالی که تصادفات جادهای به عنوان شایعترین علت مرگ مغزی در تمام دنیا کم شده و به تبع آن تعداد بیماران مرگ مغزی روبه افول است، اعلام خبر «اهدای عضو پس از مرگ قلبی» امید را در دل بیماران لیست انتظار پیوند زنده کرده است. طبق آمارهای وزارت بهداشت در حال حاضر حدود ۲۵ هزار بیمار در لیست انتظار پیوند قرار دارند که روزانه ۱۲ نفر از این بیماران به دلیل عدم دریافت عضو پیوندی فوت میکنند. اغلب این افراد بیماران دیالیزی نیازمند به پیوند کلیه هستند و پیوند کبد، قلب، پانکراس، ریه و روده در رتبههای بعدی این لیست قرار دارد. از طرفی سالانه حدود 4 هزار مرگ مغزی در کشور رخ میدهد که از این تعداد فقط ۲۵ درصد این ظرفیت، به اهدا میرسد. این در حالی است که در کشور ما مهمترین منبع تولید ارگان پیوندی، موارد مرگ مغزی است. خردادماه امسال قائم مقام واحد فراهمآوری اعضا و نسوج پیوندی دانشگاه شهید بهشتی از کاهش ۷۵ درصدی اهدای عضو در کشور خبر داده بود. مرور این عدد و ارقام نشان میدهد که با پیشرفت تکنولوژی نوین «اهدای عضو پس از مرگ قلبی» با فوت بیمارانی که پاسخ مثبتی به عملیات احیا قلب نمیدهند و پزشکان متخصص ایست قلبی و سپس مرگ مغزی آنها را تأیید میکنند، میتوان به کوتاه شدن لیست انتظار پیوند امیدوارتر شد و جانهای زیادی را نجات داد.
دکتر سام زراعتیان نژاد متخصص جراحی عمومی، فوق تخصص جراحی قلب و عروق و پیوند بزرگسال و اطفال است. او که در حال حاضر رئیس بخش جراحی قلب بیمارستان حضرت رسول (ص) و سرپرست واحد پیوند و فراهمآوری اعضای دانشگاه علوم پزشکی ایران است، درباره جزئیات روش نوین پیوند عضو از مرگ کامل که برای نخستین بار در خاورمیانه انجام میشود به «ایران» میگوید: «اهدای عضو دو نوع کلی دارد، یکی اهدا از مرگ مغزی است که در جهان شناخته شده است؛ بعد از مرگ مغزی اعضای مناسب شامل قلب، کبد،کلیه، پانکراس، روده باریک، ریه و نیز تمامی نسوج بدن و قرنیه اهدا میشوند. این اهدا عادی ترین نوع اهدا است. دومین نوع اهدا که تقریباً از 10 سال گذشته در برخی کشورها از جمله امریکا به فناوری آن دست پیدا کردهاند (به دلیل کاهش تعداد دهنده مرگ مغزی) اهدا بعد از مرگ قلبی است. به این نوع اهدا «اهدا بعد از مرگ قلبی» گفته میشود.»
سرپرست واحد پیوند و فراهمآوری اعضای دانشگاه علوم پزشکی ایران در ادامه میافزاید: «در روش نوین اهدا بعد از مرگ قلبی بیماری که در بیمارستان ایست قلبی پیدا میکند در حین احیای قلبی، شرایط بیمار را از نظر مرگ مغزی نیز بررسی میکنند و در صورتی که مرگ مغزی هم تأیید شود (بعد از مرگ مغزی بین سه تا پنج دقیقه ایست کامل قلبی اتفاق میافتد و مغز فعالیتش را از دست میدهد) ارگانهای بدن با استفاده از برخی تجهیزات و تکنولوژی نوین قابلیت اهدا دارند. این اهدا نوع جدیدی از اهدای عضو است که در امریکا و برخی کشورهای اروپایی از جمله اسپانیا از این فناوری خاص استفاده میکنند. در ایران نیز از حدود یک سال پیش تیم واحد پیوند و فناوری اعضای دانشگاه علوم پزشکی ایران موفق شدند نوع دوم اهدا یعنی اهدای پس از مرگ قلبی را راهاندازی کنند. مقاله مربوط به نوآوری اهدای عضو پس از مرگ کامل برای اولین بار در دنیا در ژورنال بینالمللی پیوند قلب و ریه هفته گذشته به چاپ رسیده است.
دکتر زراعتیان درباره شرایط فیزیولوژیکی اندامهای قابل پیوند پس از مرگ قلبی نیز عنوان میکند: «انتقال سریع بیمار به اتاق عمل و استفاده از دستگاههای قلبی ریوی اولین قدم برای بی خطرسازی اندامهای قابل پیوند است. بعد از آنکه بیمار فوتی به اورژانس بیمارستان انتقال پیدا میکند یا عملیات احیای بیمار در اورژانس با موفقیت همراه نیست، بیمار را سریع به اتاق عمل انتقال میدهند. در اتاق عمل جراح قلب، با تمهیدات خاصی و با کمک دستگاه قلبی ریوی ارگانها و اندامهای بدن را با نگه داشن فشار بالا حفظ میکند همچنین برای کاهش و بی خطرسازی سمومی که در نتیجه وقوع مرگ در بدن تجمع پیدا کردهاند از فیلتراسیون خونی استفاده میکنیم در واقع برای اینکه سموم موجود در خون به کلیهها و کبد بیمار آسیب نرساند و از طرفی فاکتورهای التهابی از اعضای فرد دهنده کاهش یابد با کمک فیلتراسیون خونی کاملاً سمزدایی میشوند. این کار درست مانند دیالیز عمل میکند و خون دوباره به بدن برمیگردد پس از آنکه سموم خون به سطح غیرخطرزا رسید و مرگ مغزی تأیید شد و مرگ قلبی از نظر شرعی و قانونی مورد تأیید قرار گرفت و از طرفی رضایت خانوادهها هم اخذ شد؛ ارگانها را اهدا میکنیم.»
رئیس بخش جراحی قلب بیمارستان حضرت رسول (ص) همچنین درباره شرایط پیوند عضو در دهندگان و گیرندگان عضو نیز عنوان میکند: «اولین بیمار یکی از کلیههایش را اهدا کرد و دومین بیمار نیز هر دو کلیهاش اهدا شد؛ تقریباً 6 ماه از پیوند عضو از بیماران دچار مرگ قلبی گذشته است. طبق بررسیهای بالینی عملکرد کلیهها در گیرندگان عضو سالم است. سومین و آخرین بیمار دهنده عضو مرگ قلبی علاوه بر دو کلیه و کبد همچنین دریچههای قلبش نیز اهدا شد و سه تا بیمار گیرنده این اعضا بودند. در مجموع 10 بیمار لیست پیوند انتظار از طریق اهدای عضو از بیماران مرگ قلبی پیوند شدهاند و در هیچ یک از آنها «بای پس» یا نارسایی پس از پیوند گزارش نشده است. از آخرین مورد اهدای عضو پس از مرگ قلبی یک ماه سپری شده است.»
دکتر زراعتیان درباره چشمانداز استفاده از روش نوین اهدای عضو پس از مرگ قلبی نیز میگوید: «مصمم هستیم برنامه کشوری اهدای عضو پس از مرگ قلبی را در استانهای دارای تجهیزات پیشرفته راهاندازی کنیم. به دلیل کاهش آمار تصادفات و اهدای عضو از مرگ مغزی این فناوری امکان پیوند عضو از بیماران مرگ کامل را فراهم میکند. از سوی دیگر بازه زمانی برای این نوع اهدا بین 45 تا 60 دقیقه است و با توجه به اینکه امکان انتقال سریع اندامهای بدن از طریق آمبولانس هوایی وجود دارد مدت زمان احیای اندامهای فرد دچار مرگ قلبی کاهش مییابد.»
به گفته سرپرست واحد پیوند و فراهمآوری اعضای دانشگاه علوم پزشکی ایران؛ مهمترین دلیل کاهش تعداد بیماران مرگ مغزی، کم شدن تصادفات جادهای است و درصد رضایت گیری از خانوادههای اهدا کننده عضو کاهش پیدا نکرده است همچنین عمده مریضهای مرگ مغزی افراد بالای 70 سال هستند بنابراین اگر بتوانیم اهدای عضو پس از مرگ قلبی را جایگزین اهدای عضو از بیماران مرگ مغزی کنیم لیست پیوند انتظار کوتاهتر خواهد شد.
دکتر زراعتیان درباره اخذ کدهای اخلاقی از وزارت بهداشت برای اهدای عضو از بیماران مرگ قلبی نیز میگوید: «هیچ یک از موارد اهدای عضو بیماران مرگ قلبی بدون رضایت خانوادهها صورت نمیگیرد. ما مجوزهای اخلاقی و کد اخلاق را از وزارت بهداشت اخذ کردیم از طرفی همه گیرندههای عضو بیماران بدحال و در بالای لیست انتظار پیوند بودند. در واقع پیوند عضو به مریضهایی صورت گرفته که تک کلیوی، دیالیزی و با فشار پایین بودند و نیاز به پیوند اورژانسی عضو داشتند. رده سنی گیرندهها بین 30 تا 60 سال است و بیماران دهنده عضو نیز زیر 60 سال قرار داشتند. در واقع از نظر سنی قوانین مرگ مغزی را رعایت کردیم.»
او در پایان با بیان اینکه یک تیم 150 نفره در واحد پیوند و فراهم اعضا در دانشگاه علوم پزشکی ایران این پروژه نوین تحقیقاتی را پیش بردهاند، در ادامه از همراهیهای رئیس دانشگاه علوم پزشکی ایران به جهت تأمین بودجه و حمایت مالی از محققان و متخصصان بیمارستان رسول اکرم(ص) قدردانی کرد.
مردم بیتوجه به فراخوان ضدانقلاب
بازار در تب وتاب شب یلدا
گروه سیاسی/ بررسیهای میدانی خبرنگاران و گزارشگران از بازارهای سراسر کشور از شکست سنگین پروژه اعتصاب اجباری و اتفاقاً رونق بازارها در آستانه شب یلدا حکایت دارد. روز گذشته اکثر قریب به اتفاق کسبه و مغازهداران سر کار خود حاضر شده، کرکرهها را بالا زده و در مغازههای خود پاسخگوی مشتریانی بودند که مانند روزهای قبل برای تأمین نیازهای خود به آنان مراجعه میکردند. به گزارش سرویس استانی تسنیم، در بازارهای تهران، شهرری، تبریز، ارومیه، اردبیل، مشهد، یاسوج، بجنورد، اصفهان، بوشهر و کرمانشاه، آنچه دیده نمیشد، اعتصاب به اصطلاح سراسری بود. حتی در زاهدان که در اغتشاشات اخیر چند جمعه ناآرام را از سر گذراند، بازار رسولی این شهر فعال و کسبه و مردم مشغول داد و ستد بودند.
یک روز عادی در تهران
با وجود تبلیغات گسترده رسانههای خارج از کشور برای اعتصاب سراسری در روزهای ۱۴ ،۱۵ و ۱۶ آذر، روز گذشته خیابانهای مرکزی شهر تهران از جمله میدان انقلاب تا چهارراه ولیعصر تا عصر شرایطی آرام را پشت سر گذاشتند. به گزارش ایسنا، عموم مغازهها باز بود و رفت و آمد مردم به شکل معمول یک روز بارانی جریان داشت. دانشگاه تهران با وجود بسته بودن در اصلیاش و رفت و آمد دانشجویان از دربهای جانبی در آرامش ۱۴ آذر را سپری کرد. کسبه چهارراه امیراکرم، خیابان جمهوری و میدان بهارستان تهران نیز در مسیری مخالف با فراخوانهای اعلامی باز بوده و به کسب و کار معمولشان مشغول بودند.
فراخوان با چاشنی تهدید
رونق روز گذشته بازارهای شهرهای مختلف کشور در حالی بود که ضدانقلاب در چند روز پیش، جریان رسانهای گستردهای به راه انداخته و فراخوانهای خود را در سطحی وسیع منتشر کرده بود. مطابق این فراخوانها، قرار بود جریان اعتصابات به اصطلاح سراسری، از روز گذشته، یعنی 14 آذرماه آغاز شود و تا 16 آذرماه ادامه داشته باشد. اما درست در همان روز نخست این فراخوان و چه بسا حتی در ساعات اولیه صبح دیروز، شکست این برنامه ضدملی و به بادرفتن سرمایه گذاریهای رسانهای همراه با آن روشن شد. این درحالی است که این جریانها، برای به کرسی نشاندن اقدام ضدمردمی خود از هیچ کوشش ضدامنیتی و ضداخلاقی فروگذار نکردند. تهدید مغازهداران و کسبه و فراخوان برای آتش زدن یا تخریب مغازههایی که به فراخوان آنها بی اعتنایی کردند، از جمله راهکارهای این جریان برای جلب همراهی اجباری و زورکی کسبه بود. در یک نمونه، اغتشاشگران در بجنورد داخل قفل مغازهها چسب ریختند تا مردم نتوانند مغازهها را باز کنند. یکی از کسبه بازار بجنورد در این باره گفت: تهدیدمان کردند که اگر مغازهمان را باز کنیم، آن را آتش خواهند زد.
البته تهدید مغازهداران به آتش زدن، امر غریبی نیست. در سفر پنجشنبه گذشته رئیس جمهور به سنندج، استقبال یک مغازهدار از رئیس جمهور و تعارف شکلات به آیتالله رئیسی، سبب حمله، توهین و تهدید ضدانقلاب علیه این شهروند کرد سنندجی شد که در نهایت ناچار شد با انتشار یک ویدیو و عذرخواهی از این اقدام، خطر را از خود، خانواده و کسب و کار خود دور کند.
در عین حال، تهدید و تخریب، حربهای بود که علیه کامیونداران هم بهکاربرده شد. به دنبال بی اعتنایی کامیونداران به فراخوان اعتصاب، برخی با سنگ و چماق به آنها حمله کرده و در یک مورد در شهر دهگلان، حتی کامیون پست به آتش کشیده شد. یا در موردی دیگر، فرمانده پلیس لرستان اعلام کرد با گزارش یک کامیوندار به پلیس ۱۱۰، دو موتورسواری که در جاده خرمآباد-پلدختر به کامیونهای عبوری سنگ میزدند، بازداشت شدند.
به این ترتیب، با فعالیت و چه بسا رونق روز گذشته بازارهای سراسر کشور، این دومین بار است که پروژه اعتصاب زورکی و اغتشاش ضدانقلاب با شکست مواجه میشود. این برنامه پیش از این برای روزهای 24 تا 26 آبان ماه هم تدارک دیده شد، برنامهای که نه فقط با ارعاب، بلکه با ترور همراه بود. به گزارش نهادهای امنیتی، در سه روز مورد اشاره در آبان ماه، 14 نفر به دست تروریستها به شهادت رسیدند که از یک برنامهریزی توأم با خشونت و تروریسم برای اعتصابات و شکلگیری اغتشاشات گسترده حکایت داشت.
جعل اخبار پس از ناکامی در پروژه اعتصاب
به نظر میرسد شکست پروژه اعتصاب و بستن زورکی مغازهها، پیامدهایی برای جریان رسانهای ضدانقلاب به همراه داشته است. این پیامد، یا ناشی از سردرگمی بوده یا مشوش شدن ذهن، موجب بروز گافهای سنگینی در این رسانهها شده است. به عنوان مثال، روز گذشته بیبیسی فارسی با انتشار یک ویدیو، ادعا کرد که کلیه کسبه بازار تبریز تعطیل کردند؛ این درحالی بود که حتی شعبه بانک ملی هم بسته بود! آن هم در ساعت 10 و 30 دقیقه صبح دوشنبه. گویا شدت ناکامی به حدی بوده که تهیهکنندگان و گزارشگران این رسانه انگلیسی، متوجه نبودند که شعب بانکها تنها در روز تعطیل بسته هستند و در سایر روزها فعالیت عادی خود را دنبال میکنند. البته میتوان این برداشت را هم داشت که این فیلم در روز جمعه تهیه شده تا پس از ناکامی در میدان استفاده شود. به هر رو، آنچه روز گذشته در بازارهای سراسر کشور و از جمله در تهران دیده شد، نشان دهنده عمق شکست این جریان است و از شدت این شکست، میتوان برداشت کرد که روزهای آینده نیز شاهد گافهای رسانهای دیگری از این جریان باشیم.
یک روز عادی در تهران
با وجود تبلیغات گسترده رسانههای خارج از کشور برای اعتصاب سراسری در روزهای ۱۴ ،۱۵ و ۱۶ آذر، روز گذشته خیابانهای مرکزی شهر تهران از جمله میدان انقلاب تا چهارراه ولیعصر تا عصر شرایطی آرام را پشت سر گذاشتند. به گزارش ایسنا، عموم مغازهها باز بود و رفت و آمد مردم به شکل معمول یک روز بارانی جریان داشت. دانشگاه تهران با وجود بسته بودن در اصلیاش و رفت و آمد دانشجویان از دربهای جانبی در آرامش ۱۴ آذر را سپری کرد. کسبه چهارراه امیراکرم، خیابان جمهوری و میدان بهارستان تهران نیز در مسیری مخالف با فراخوانهای اعلامی باز بوده و به کسب و کار معمولشان مشغول بودند.
فراخوان با چاشنی تهدید
رونق روز گذشته بازارهای شهرهای مختلف کشور در حالی بود که ضدانقلاب در چند روز پیش، جریان رسانهای گستردهای به راه انداخته و فراخوانهای خود را در سطحی وسیع منتشر کرده بود. مطابق این فراخوانها، قرار بود جریان اعتصابات به اصطلاح سراسری، از روز گذشته، یعنی 14 آذرماه آغاز شود و تا 16 آذرماه ادامه داشته باشد. اما درست در همان روز نخست این فراخوان و چه بسا حتی در ساعات اولیه صبح دیروز، شکست این برنامه ضدملی و به بادرفتن سرمایه گذاریهای رسانهای همراه با آن روشن شد. این درحالی است که این جریانها، برای به کرسی نشاندن اقدام ضدمردمی خود از هیچ کوشش ضدامنیتی و ضداخلاقی فروگذار نکردند. تهدید مغازهداران و کسبه و فراخوان برای آتش زدن یا تخریب مغازههایی که به فراخوان آنها بی اعتنایی کردند، از جمله راهکارهای این جریان برای جلب همراهی اجباری و زورکی کسبه بود. در یک نمونه، اغتشاشگران در بجنورد داخل قفل مغازهها چسب ریختند تا مردم نتوانند مغازهها را باز کنند. یکی از کسبه بازار بجنورد در این باره گفت: تهدیدمان کردند که اگر مغازهمان را باز کنیم، آن را آتش خواهند زد.
البته تهدید مغازهداران به آتش زدن، امر غریبی نیست. در سفر پنجشنبه گذشته رئیس جمهور به سنندج، استقبال یک مغازهدار از رئیس جمهور و تعارف شکلات به آیتالله رئیسی، سبب حمله، توهین و تهدید ضدانقلاب علیه این شهروند کرد سنندجی شد که در نهایت ناچار شد با انتشار یک ویدیو و عذرخواهی از این اقدام، خطر را از خود، خانواده و کسب و کار خود دور کند.
در عین حال، تهدید و تخریب، حربهای بود که علیه کامیونداران هم بهکاربرده شد. به دنبال بی اعتنایی کامیونداران به فراخوان اعتصاب، برخی با سنگ و چماق به آنها حمله کرده و در یک مورد در شهر دهگلان، حتی کامیون پست به آتش کشیده شد. یا در موردی دیگر، فرمانده پلیس لرستان اعلام کرد با گزارش یک کامیوندار به پلیس ۱۱۰، دو موتورسواری که در جاده خرمآباد-پلدختر به کامیونهای عبوری سنگ میزدند، بازداشت شدند.
به این ترتیب، با فعالیت و چه بسا رونق روز گذشته بازارهای سراسر کشور، این دومین بار است که پروژه اعتصاب زورکی و اغتشاش ضدانقلاب با شکست مواجه میشود. این برنامه پیش از این برای روزهای 24 تا 26 آبان ماه هم تدارک دیده شد، برنامهای که نه فقط با ارعاب، بلکه با ترور همراه بود. به گزارش نهادهای امنیتی، در سه روز مورد اشاره در آبان ماه، 14 نفر به دست تروریستها به شهادت رسیدند که از یک برنامهریزی توأم با خشونت و تروریسم برای اعتصابات و شکلگیری اغتشاشات گسترده حکایت داشت.
جعل اخبار پس از ناکامی در پروژه اعتصاب
به نظر میرسد شکست پروژه اعتصاب و بستن زورکی مغازهها، پیامدهایی برای جریان رسانهای ضدانقلاب به همراه داشته است. این پیامد، یا ناشی از سردرگمی بوده یا مشوش شدن ذهن، موجب بروز گافهای سنگینی در این رسانهها شده است. به عنوان مثال، روز گذشته بیبیسی فارسی با انتشار یک ویدیو، ادعا کرد که کلیه کسبه بازار تبریز تعطیل کردند؛ این درحالی بود که حتی شعبه بانک ملی هم بسته بود! آن هم در ساعت 10 و 30 دقیقه صبح دوشنبه. گویا شدت ناکامی به حدی بوده که تهیهکنندگان و گزارشگران این رسانه انگلیسی، متوجه نبودند که شعب بانکها تنها در روز تعطیل بسته هستند و در سایر روزها فعالیت عادی خود را دنبال میکنند. البته میتوان این برداشت را هم داشت که این فیلم در روز جمعه تهیه شده تا پس از ناکامی در میدان استفاده شود. به هر رو، آنچه روز گذشته در بازارهای سراسر کشور و از جمله در تهران دیده شد، نشان دهنده عمق شکست این جریان است و از شدت این شکست، میتوان برداشت کرد که روزهای آینده نیز شاهد گافهای رسانهای دیگری از این جریان باشیم.
نگاهی به تأثیرات جنگ اوکراین بر نظم جهانی جدید
پایان تاریخ امریکایی !
رضاداد درویش
پژوهشگر مسائل امریکا
در عرصه بینالمللی تحولاتی همچون جنگهای جهانی اول و دوم، بحران موشکی کوبا در سال 1962، فروپاشی شوروی، حادثه 11 سپتامبر و حمله امریکا به عراق در چهارچوب دکترین پیشدستانه، از جمله مهمترین تحولات در سطح داخلی، منطقهای و جهانی با تأثیرگذاری شگرف بر نظم بینالمللی مستقر بوده است. فروپاشی شوروی در سال 1989، سرآغاز تحولی به نام دوره «نظم نوین جهانی» شد که بوش، رئیسجمهور وقت امریکا آن را «پاکسازی جهان از شر» نامید. او در سال 1990 موفق شد شورای امنیت سازمان ملل و قدرتهای بزرگ و کوچک را برای بیرون راندن صدام از کویت، بسیج نماید. وی در پایان این جنگ، نوید نظم نوین جهانی را که متضمن جایگزینی حکومت قانون به جای حکومت جنگل و کامیابی برای همه جوامع بشری بود، داد. دکترین نظم نوین جهانی که قرار بود با اتحاد سایر کشورها تحت پرچم سازمان ملل راهحلی برای چالشهای امنیتی بینالمللی باشد، پس از گذشت یک دهه، خود به زهدان بحرانهای بعدی همچون منازعه اوکراین مبدل شد. هجوم نظامی روسیه به اوکراین که مظهر رانش قدرت در سطح بینالمللی و بازآرایی نظم جهانی میان قدرتهای بزرگ است، آخرین مورد از این دست نخواهد بود. هرچند نمیتوان فعلاً از فروپاشی نظم جهانی مستقر صحبت کرد، اما نظم بینالمللی که از زهدان جنگ جهانی دوم زاده شد و پس از فروپاشی شوروی و تلاش امریکا برای تحکیم جهان تکقطبی و اینک جنگ اوکراین؛ بیش از هر زمان دیگری در چنبره بحرانهای هژمونیک و عدم تعادل، گرفتار و تضعیف شده است.
زمینهها و عوامل جنگ اوکراین
در تحلیل زمینهها و عوامل دخیل در جنگ اوکراین نباید گرفتار بخش مهمی از تحلیلهای غربی مبتنی بر عامل برخاسته از بدذاتی انسانها شد؛ بلکه شرط آن، تحقیق محققانه، تدقیق بستر و زمینههای وسیعتر آن است؛ بستری که تحولات بنیادین در مقیاس منطقهای و جهانی در نظام سرمایهداری و در ساختار نظم بینالملل از زمان سقوط شوروی و ظهور روسیه را شامل میشود که زمینههای بحرانهایی از قبیل اوکراین را مهیا ساخته است. جنگ و اتحادهای سیاسی و نظامی، میدان بروز و ظهور تضادها و بحرانهای ساختاری نظام سرمایهداری است که از رهگذر خونین و ویرانگر خود، برای رسیدن به ثبات و توازن مجدد در دورهای محدود کاربرد دارد. امریکا در جنگ جهانی دوم برای شکست هیتلر با شوروی متحد شد، ولی در فردای پایان جنگ با طرح نگرانی از گسترش شوروی در اروپا، برای جدایی روسیه از اروپا چارهاندیشی کرد. ناتو در ابتدا، یک پیشنهاد انگلیسی برای تشکیل بلوک نظامی بود، ولی ناتو و طرح مارشال در سال 1947، نقطه شروع وابستگی عمیق اقتصادی، سیاسی و نظامی اروپایغربی به امریکا و تقسیم اروپا شد. این روند فزاینده با پشتوانه رشد اقتصادی بسیار بالا، برتری تسلیحاتی و رسانهای امریکا در دوران جنگ سرد، بستری برای تحلیل قدرت شوروی و فروپاشی آن در سال 1991 شد که البته به معنای پایانی بر تحدید و تضعیف روسیه در اروپا برای امریکا نبود.
از منظر دولتمردان امریکایی، روسیه به دلیل تاریخ، منابع طبیعی، قدرت نظامی، تواناییها و صنعت، قابلیت بازگشت به عرصه رقابت مجدد، حداقل در سطح اروپا با این کشور را دارد. مزید بر این، پهناوری روسیه برای امریکاییان یک مشکل بزرگ روانی غیرقابل تحمل تلقی میشود، چون روسیه از این زاویه، قابلیت لازم برای یک جایگزین بایسته برای آن دسته از کشورها ارزیابی میشود که هژمونی امریکا را قبول ندارند؛ لذا سیاست مهار روسیه توسط امریکا، عامل اصلی ناکامی سیاستها و طرحهای قریب به دو دهه گذشته روسیه برای ورود به نهادهای اروپایی است. یأس و ناامیدی روسها از این بابت در نشست امنیتی مونیخ در سال ۲۰۰۷ آشکار شد. پوتین به صراحت اعلام کرد روسیه به عرصه بینالمللی بازگشته و یکجانبهگرایی غیرقابل قبول است. وی افزود: «هیچ کشوری احساس امنیت نمیکند به دلیل اینکه قوانین بینالمللی از آنها پشتیبانی نمیکنند.» او همچنین به تمام جنگهای بیپایان و ویرانگر امریکا در دو دهه گذشته که ناقض اصول و حقوق بینالمللی بود، اشاره کرد. امریکا در واکنش به سخنان پوتین در سال 2008 از طریق ناتو بر خلاف پیمان بوداپست، اعلام کرد اوکراین و گرجستان برای عضویت در ناتو آماده هستند.
«انقلاب نارنجی» تحت حمایت امریکا در سال 2006 در اوکراین شکست خورد و «ویکتور یانکوویچ» روسگرا به قدرت بازگشت. سیاست روسیه بر محوریت کنترل و مدیریت اوکراین توسط روسگراها در سال ۲۰۱۴ در جریان انقلاب نارنجی با به قدرت رسیدن دولت راستگرا با جوهره نئوفاشیستی و ضد روسیه پایان یافت. دولت جدید اوکراین که برآمده از امواج اعتراضات مردمی بود، بخشی از برنامه امریکا برای تغییر ماهیت سیاسی و نظامی این کشور و ادغام آن در ساختارهای اروپایی تحت نفوذ ناتو بود. درمقابل، روسیه در گام نخست «کریمه» را ضمیمه خاک خود کرد و سپس جمهوریهای دونتسک و لوهانسک با پشتیبانی روسیه اعلام استقلال کردند. در پرتو تداوم بحران در شرق اوکراین، دولت غربگرا و حاکم بر کییف همچنان بر درخواست عضویت در ناتو اصرار ورزید و برای روسیه توسل به قوه قهریه به تنها «راهحل» پایان این نزاعها بدل شد.
پوتین رئیسجمهور روسیه پس از چند روز طوفانی از جنگ لفظی در عرصههای رسانهای و دیپلماسی، تصمیم گرفت در بامداد پنجشنبه پنجم اسفند 1400، فرمان حمله نظامی به منطقه دونباس اوکراین را صادر کند. او بهصراحت اعلام کرد که این جنگ «اجتنابناپذیر» و «یک اقدام ضروری» است و «روسیه چارهای جز این ندارد». علاوهبراین، او پس از مدت کوتاهی که بیانگر عمق دشمنی میان روسیه و غرب است، به نیروهای بازدارنده هستهای کشورش دستور آمادهباش داد.
تفسیر جنگ روسیه و اوکراین
صرفنظر از طوفانی از تفاسیر مختلف رسانهای، تأمل درخصوص برخی از تفسیرهای راهبردنویسان امریکایی و غیره در اینباره قابل توجه است. رابرت کیگان، ستوننویس واشنگتن پست، اقدام نظامی روسیه در اوکراین را «پایان نظم کنونی و آغاز یک دوره بینظمی جهانی» میداند که دوره جدیدی از درگیری در مناطق مختلف جهان بر سر «پیکربندی جدید قدرت» در جهان از پیامدهای آن خواهد بود. رابرت گیتس، رئیس سابق سیا و وزیر دفاع امریکا گفت که «تهاجم پوتین به اوکراین به تعطیلات سیساله امریکاییها از تاریخ پایان داد». مدیرعامل و رئیس شرکت «بلک راک»، بزرگترین شرکت مدیریت سرمایه و دارایی در جهان گفت «حمله روسیه به اوکراین، نظم جهانی را که از پایان جنگ سرد برقرار بود، برهم زد و نقطه پایانی بر پدیده «جهانیشدن» است که در سه دهه گذشته شاهد آن بودیم». اولاف شولتس، صدراعظم آلمان در اظهاراتی بیان داشت که «مداخله نظامی روسیه در اوکراین تلاشی درراستای جابهجایی خشونتآمیز مرزها در سطح اروپا... است» و«این کار روسیه، کل نظم بهوجودآمده پس از جنگ [جهانی دوم] را تهدید میکند».
لاوروف، وزیر خارجه روسیه میگوید «این جنگ، اصلاً ارتباطی با اوکراین ندارد، بلکه بیشتر به سیستم قضایی حاکم بر جهان مربوط میشود. ایالات متحده هژمونی خود بر تمامی اروپا را تحکیم بخشیده و ما اکنون با نقطه عطفی در تاریخ معاصر مواجه هستیم که بازتابدهنده نبردی برای نظم آینده جهانی است». اورزولا فُن دِر لاین، رئیس کمیساریای اروپا میگوید «تحولات اوکراین خطری برای نظم نوین جهانی بهشمار میرود و روسیه در تلاشی آشکار برای بازنویسی قواعد نظام بینالملل است»، و...«ائتلاف روسیه و چین در تلاش برای اعمال «قانون قویتر» هستند».
نظم و قانون مورد نظر امریکا و متحدان غربی که اینک مورد تهاجم روسیه و چین قرار گرفته است، مسلماً مبتنی بر پایه نظم جهانی برخاسته از منشور سازمان ملل نیست. طلیعه چنین نظمی برای یکبار در عمر هفتادساله سازمان ملل در بیرون راندن صدام از کویت تجلی یافت، ولی زیر ضربات مهلک دکترین پیشدستانه، خروج یاغیگرایانه امریکا از پیمانهای بینالمللی همانند اقلیمی و برجام و بیعملی اروپا در قبال آن محو شد. بههمین دلیل است که جهانیان ضمن اذعان بر غیرقانونی و غیراخلاقی بودن جنگ در اوکراین، برخلاف انتظار متوقعانه غربیها، نه تنها از رویکرد آنها حمایت نمیکنند بلکه حتی از محکومیت صرف روسیه نیز در بعضی مواقع خودداری میکنند. به قول «منون»، مشاور امنیت ملی سابق و وزیر خارجه سابق کشور هند، «این جنگی بر سر نظم امنیتی اروپا برای احیای نظم معیوبی که امتیاز تبعیضآمیزی به غرب میدهد، است و یک درگیری جهانی نیست». واقعیت مسلم این است که بر خلاف اظهارات اعترافگونه غربیها، این جنگ سرآغاز روندی است که جابهجایی مرزهای بلوکبندی امریکایی و تغییر در نظم جهانی است که اینبار در مقیاس اروپا رخ میدهد.
جنگ اوکراین و نظم جهانی
«نظم فعلی غربمحور» که از فردای جنگ جهانی دوم به این طرف کموبیش بر مناسبات بینالمللی حاکم بوده است، بنابر قول فوکویاما باید به پایان تاریخ ختم میشد، ولی سیاستهای یکجانبهگرایانه دولتمردان امریکایی، ارثیه جنگهای بیپایان علیه تروریسم و میراث ترامپ و اینک تهاجم روسیه به اوکراین موجبات تکانههای عمیق در ابعاد مختلف قدرت و اعتماد به آن نزد دوستان و دشمنان شده است. واقعیتهای میدانی و مواضع دولتمردان امریکا و متحدان غربی آن دلالت بر تغییر ماهوی در راهبرد اولیه آنها در قبال روسیه دارد. این روند فزاینده از حمایت اوکراین به تضعیف و حال به شکست تمامعیار روسیه تغییریافته است. برایناساس، نمیتوان در چشمانداز این جنگ، پایانی زود هنگام برای آن تصور کرد.
ارسال تجهیزات نظامی سنگین و راهبردی، اعزام جنگجویان، آموزش نظامیان اوکراینی و اعمال تحریمهای سخت و ایجاد بیثباتی در روسیه، تهدید کلامی و ضمنی سایر بازیگران مبنیبر عدم کمک به روسیه یا همراهی با غرب، از مهمترین ابزارهای تحقق هدف مذکور بهشمار میرود. البته، بازیگرانی که بهنوعی مخالف هژمونی امریکا هستند یا حتی برخی از موافقان این کشور نیز در تلاش هستند تا سیاست خویش را با توجه به واقعیتها و منافع خود تنظیم کنند. از اینرو، پیامدهای جنگ اوکراین در سطح منطقهای و جهانی از منظر شکلدهی به نظم و نظام بینالمللی به احتمال زیاد متأثر از نوع کنشگری بازیگران کلیدی بر ابعاد مختلف آن خواهد بود.
روسیه
تحریکات نظامی امریکا، ناتو و فعالیت نئونازیها در اوکراین علیه روستبارها و توأم با ارسال تجهیزات نظامی و اعزام جنگجویان از نقاط دیگر، این کشور را به میدان جدیدی برای جنگهای نیابتی امریکا با روسیه تبدیل کردهاست. اقدامات بلوک غرب احتمالاً به منظور تحلیل و تضعیف قدرت سخت و نرم روسیه در داخل و عرصه بینالمللی صورت میگیرد. آنچه مسلم بهنظر میرسد، ویرانی و کشتار هزاران انسان بیگناه اوکراینی از پیامدهای قطعی این جنگ است. در صورت عملی شدن تهدید روسیه در اقدام نظامی به کاروانهای تسلیحاتی ناتو به اوکراین، شرایط برای غرب سخت خواهد شد. اگر ناتو به اقدام متقابل متوسل شود، وضعیت جدید باعث افزایش سطح درگیریها در اروپا میشود. بیعملی ناتو در قبال آن، نهتنها موجب درماندگی بیش از حد مقامات اوکراینی خواهد شد بلکه در حکم میخ بزرگ و فولادین بر تابوت این سازمان در آینده خواهد بود. البته، این وضعیت قابلیت چارهاندیشی در خصوص گزینههای جایگزین مؤثر نظامی یا حتی مسالمتآمیز برای مالیاتدهندگان اروپا دارد و احتمالاً یکی از گزینههای ممکن بازتعریف معماری جدید امنیت اروپا، یعنی عدم عضویت کشورهای بیشتر در ناتو باشد.
درحال حاضر، روسیه در میدان جنگ اهداف خویش را به شرق اوکراین، تحقق بیطرفی آن و مقاومت در برابر اقدامات تحریمی بلوک غرب محدود کردهاست. در اینصورت، حتی اگر بخشی از اهداف روسیه در شکل بیطرفی اوکراین و پذیرش خودمختاری جمهوریهای شرق این کشور محقق شود یا اینکه روسیه بدون بازگشت به مرزهای خود، وضعیت را در شرق اوکراین در حالت نه جنگ و نه صلح مدیریت کند، بهمعنای تضعیف نظم جهانی خواهد بود، چون این وضعیت از قابلیتی برخوردار است که میتواند زمینهساز تحولات بعدی در نظم بینالمللی شود. ولی یکی از بروندادهای مسلم جنگ اوکراین تعمیق شکاف و بیاعتمادی بین روسیه و غرب است. درچنین شرایطی، روسیه یا هر بازیگر توانمندی تلاش خواهند کرد، از این تجربه درسی برای خود توشه کنند و این خود میتواند آغازگر تحولات جدیدی باشد.
امروزه، جهان شاهد افزایش طرح یا تهدید به استفاده از سلاح اتمی تاکتیکی یا راهبردی است. گرچه در گذشته خبرها حکایت از استفاده امریکا از این نوع تسلیحات با اورانیوم ضعیفشده در عراق در پرتو عناوین مختلف ترویج دموکراسی و مبارزه با تروریسم داشت، ولی اعلام آمادگی روسیه برای استفاده از تسلیحات هستهای در مقیاس تاکتیکی یا راهبردی، بیانگر روند عادیسازی هنجارهای گذشته بینالمللی در این زمینه است.
امریکا
جنگ اوکراین برخلاف جنگ دوم جهانی که باعث شکوفایی و خروج اقتصاد این کشور از رکود بزرگ شد، عمل نخواهد کرد. افزایش تورم و گرانی فرآوردههای انرژی، نارضایتی عمومی و کاهش محبوبیت مقامات سیاسی این کشور از آثار اولیه آن است. اقدامات امریکا و غرب علیه روسیه در بازی با حاصل جمع جبری صفر صورت میگیرد. امریکا خواهان شکست راهبردی روسیه است و از جهاتی دیگر بهمنظور تفهیم این موضوع به سایر بازیگران مخالف هژمونی خود است که سرپیچی از نظم لیبرال امریکایی بدون هزینه نخواهد بود. مقامات امریکایی و انگلیسی خواهان محکومیت روسیه یا همبستگی با غرب یا حداقل بیطرفی سایرین به منظور مصون ماندن از دایره اقدامات تلافیجویانه خود هستند. ازاینمنظر، نقش بازیگرانی چون چین، هند، برزیل و آفریقای جنوبی نسبت به دیگران برجستهتر میشود.
اتحادیه اروپا
کشورهای عضو این اتحادیه هرچند یکصدا علیه روسیه شدهاند ولی در مقام اعمال تحریمهای اعلامی بویژه در حوزه انرژی مردد هستند. نارضایتی و تردید آنان بهدلیل وابستگی عمیق به انرژی روسیه، فقدان گزینههای جایگزین و زیرساختهای لازم برای استفاده از منابع دیگر است. آنچه که تاکنون مسلم است، جنگ اوکراین باعث تعمیق وابستگی سیاسی، نظامی و انرژی این اتحادیه مثل دوران اولیه پس از جنگ جهانی دوم به امریکاست. هرچند تحلیلگران غربی این روند را تحت عنوان انسجام بیشتر بین بلوک غرب یادآوری میکنند ولی واجد پیامدهای منفی بلندمدت برای آن است.
پیامدهای منفی مناقشه روسیه و اوکراین بیش از خروج انگلیس از این اتحادیه که حس جداییطلبی را در میان برخی از کشورها ازجمله فرانسه، آلمان و اتریش برانگیخت، خواهد بود. علاوه بر این، مسائلی همچون تداوم بیثباتی ناشی از گسیل جنگجویان به اوکراین و تبدیل این کشور به مأمن تروریستهای تحت تعالیم امریکایی بههمراه سیلی از پناهجویان، کمبود مواد غذایی و سوخت، تشدید درونگرایی میتواند اتحادیه را تا آستانه فروپاشی مطلوب ترامپی و انگلیسی رهنمون سازد. این وضعیت خود نوعی از عقبگرد بهسمت تشدید امواج راستگرا و ناسیونالیستی در درون اتحادیه خواهد شد. علاوه بر این، جنگ اوکراین نمایشی از ناکارآمدی نهادهای اروپایی مختلف در تأمین امنیت این قاره و تضعیف اعتبار این اتحادیه در نزد افکار عمومی در سطح اروپا و جهان است.
چین
این کشور با هوشمندی تمام نهایت بهره را از فواید اقتصادی نظم جهانی لیبرال میبرد و بهعنوان دومین اقتصاد بزرگ جهان مطرح است. چین برخوردار از بنیه قدرتمند فناوری راهبردی، توان و ظرفیتهای مالی قوی در چهارچوب نظم ساختاریافته اقتصاد جهانی و شرکتهای عظیم خود در مقام یکی از بزرگترین صادرکنندگان سرمایه و کالا به اقصی نقاط جهان، عرصه را بهروی دیگر قدرتهای بزرگ سرمایهداری جهانی تنگ کرده است. چین با چنین مختصات اقتصادی با بیش از 120 کشور جهان ازجمله روسیه رابطه دارد و به پاشنه آشیل تحریمهای اعمالی غرب علیه روسیه در عرصه جهانی تبدیل شدهاست. اعمال هرگونه تحریم سخت علیه چین موجب اختلال در اقتصاد جهانی و انفجار خشم جهانیان علیه غرب میشود.
گذشته از این مورد، چین با توجه به اقدامات خصومتآمیز امریکا علیه خود، بویژه در دوره ترامپ، روسیه را شریک قابل اعتمادتری در بازتعرف یا برچیدن نظم جهانی لیبرال کنونی ارزیابی میکند. در اسناد راهبردی امریکا این دو کشور و ایران باعنوان کشورهای تجدیدنظرطلب تعریف میشوند و علاوهبر آن متهم به تلاش برای تغییر قواعد نظام بینالملل کنونی هستند. هرچند در خصوص دامنه و ماهیت این اتهام ابهاماتی وجود دارد، ولی هر سه کشور مذکور از هژمونی و یاغیگری امریکا در عرصه جهانی نفرت دارند و این موضوع وجه مشترک همه مخالفان امریکا در جهان نیز تلقی میشود.
در چنین فضایی، سرنوشت جنگ در اوکراین برای تسریع افول اجتنابناپذیر امریکا مطلوب چین و سایر مخالفان این کشور ارزیابی میشود. بنابراین، کمک و تمرکز رهبران آنها از هر زمان دیگری برای ایجاد جایگزین نظم جهانی لیبرال بیشتر است. حال امریکا و متحدان آن در این اندیشه هستند که چین را از روسیه دور نگهدارند. ولی آیا آنها توانایی اقناع چین را دارند که در فردای پایانکار روسیه همان سرنوشت شوروی پس از پایان جنگ جهانی دوم را برای آن رقم نزنند؟ بنابراین، میتوان گفت که اعتبار تجربی هفتادساله کارنامه دولتهای امریکا در قبال رقبا و دشمنان خود، در جهت مخالف همراهی چین با امریکا علیه روسیه حرکت میکند. علاوه بر این، رقابت بزرگ در قرن کنونی بر سر مناطق نفوذ بین چین و امریکا با شیبی ملایم بهنفع چین کار خواهد کرد.
امریکا دیر زمانی است که دیگر در سپهر رقابتهای بینالمللی با خیزش چین «عقلانی» برخورد نمیکند. این کشور در «جنگ سرد» خود علیه چین، بیش از هر چیزی به سیاستهای قهرآمیز سیاسی و قوه قهریه متوسل میشود. جنگ تجاری، تحرک و ائتلافهای جدید نظامی، مانورهای نظامی در منطقه و تنشآفرینی میان قدرتها از طرف امریکا علیه چین در دستور کار قرار دارد. تمرکز پرشتاب حضور نظامی امریکا و متحدینش در منطقه شرق آسیا و اقیانوسیه که در تشکیل پیمان نظامی - امنیتی سهجانبه میان امریکا، بریتانیا و استرالیا (آکوس) تبلور تازهتری یافت، زمینههای نظامیگری، منازعه و تشنج نظامی را در منطقه افزایش دادهاست. این وضعیت در شرق آسیا نشان از تشدید تنشهای نظامی بین امریکا و چین از یکطرف و احتمالاً بین چین و سایر متحدان امریکا ازطرف دیگر خواهد داشت. بنابراین، جهان همچنان شاهد بحرانهای مشابه اوکراین در سایر مناطق، ازجمله در این منطقه خواهد بود.
غرب آسیا
پیامدهای جنگ اوکراین در غرب آسیا، اعلام آمادگی عربستان برای انجام معاملات نفتی با ارز یوان، تیرگی روابط روسیه با رژیم صهیونیستی و آزادی عمل بیشتر ایران در آسیای مرکزی و برخی نقاط دیگر قابل توجه است. علاوه بر این، در سایه خستگی امریکا از جنگ بیپایان و روند فزاینده بیاعتمادی به این کشور در تضمین امنیت دیگران، کشورهای ترکیه، عربستان و ایران در اندیشه بازسازی نوعی از توازن و تعادل قدرت در منطقه هستند که متضمن ثبات بیشتری خواهد بود. همچنین، تحریمهای همهجانبه غرب علیه روسیه باعث انسداد نسبی یا کامل مسیرهای ترانزیتی از خاک این کشور به اروپا شده است. مسیر شمالی (یک کمربند ـ یک راه چین) و طرحهایی مانند «پل زمینی اوراسیای جدید که قرار بود، چین و آسیای مرکزی را به اروپا وصل کند، این منطقه را در شرایط سختی قرار داده است. در چنین شرایطی مسیر شمالی ـ جنوبی ازطریق بنادر ایران در خلیج فارس با وجود مسیر شرقی ـ غربی دریای خزر برای کشورهای محصور در خشکی و محاصره اروپایی برای دسترسی به اقیانوس هند و آبهای بینالمللی بهعنوان بهترین جایگزین محتمل مطرح است.
متغیرهای عدم قطعیت
اگر تحریمهای غرب علیه سیستم مالی روسیه و صنعت فناوری پیشرفته آن نتایج مورد نظر غرب را در پینداشته باشد، چین در همکاری مؤثر با روسیه با محدودیتهای زیادی روبهرو نخواهد شد. ولی اگر باعث شکست یا ضعف چشمگیر روسیه شود، میتواند منجر به نتایجی مختلف ازجمله افزایش جسارت بیشتر امریکا و احتمال استفاده از این ابزار علیه سایر کشورها بویژه چین شود. منطق رقابت ژئوپلیتیکی بین قدرتها حکم میکند که چین تاحد ممکن از روسیه در جنگ اوکراین حمایت و از شکست آن جلوگیری کند. البته روسیه احتمالاً برای این منظور تسهیلات ویژهای برای دسترسی چین به بازارهای آسیای مرکزی، نفت و گاز ارزان قیمت و فناوری حساس نظامی و طرحهای تسلیحات هستهای پیشرفته را به این کشور عرضه خواهد کرد. متغیر بعدی، نوع کنشگری ناتو به اقدام روسیه در هدف قرار دادن کاروان ارسال تسلیحات به اوکراین است که از قابلیت بالایی برای افزایش سطح تنشها به درگیری تمامعیار را دارد.
متغیر دیگر، شکلگیری روند آهسته و پیچیدهای از همبستگی بین کشورهای پرجمعیت و قدرتمند مانند هند، چین، برزیل و سایر کشورهاست که در نوع خود نمایشی از برقراری تعادل ژئوپلیتیکی جدید در مقابل نظم جهانی آتلانتیکی حکایت دارد. این پیکربندی نوین با ماهیت اقتصادی پررنگ منطقهای، جهانی و با هدف تحلیل بیشتر سلطه دلار امریکا و تضعیف اثربخشی تحریمهای اعمالی غرب در عرصه جهانی صورت میگیرد.
نتیجهگیری
اگر رهبران سیاسی کشوری از هنر سیاستمداری و خردمندی لازم برای برونرفت از بحرانهای خواسته یا ناخواسته در صحنه بینالمللی برخوردار نباشند، باعث ویرانی، تقسیم، تجزیه و حتی نابودی کشورشان میشوند. حکایت امروز اوکراین بیشتر ناشی از بیتجربگی رهبران سیاسی این کشور است که در مقابل وعدههای لفظی الحاق به ناتو و اتحادیه اروپا، باعث حرکت ماشین جنگی ویرانگر روسیه علیه کشورشان شدند. خرد سیاسی حکم میکند وقتی امریکا و ناتو آمادگی لازم برای پرداخت هزینههای عضویت اوکراین را ندارند، مقامات این کشور میبایست برای تحقق رؤیاهای خود منتظر یک فرصت مناسب و ممکن میشدند.
مسکو در مسأله اوکراین برخلاف امریکا، هرگز از دکترین جنگ پیشگیرانه که
غیرقانونی و انسانی است، پردهبرداری نکرده است. امریکا برای پیادهسازی این دکترین انسانهای بیگناه زیادی را قتل عام کرد و سنگینتر از کارنامه مغول و چندین برابری کشتههای اوکراینی به ارث گذاشت. بنابراین، جنگ اوکراین را نباید صرفاً یک «مسأله نظامی» توأم با تعصبات قومی یا بلندپروازیهای استقلالطلبانه دانست، بلکه بیشتر به مفهوم تداوم روندی است که آینده مناسبات بینالمللی بر اساس آن بنا خواهد شد. این بحران، مهمترین مشخصههای نظم و نظام پس از جنگ جهانی دوم، یعنی دلار، ناتو، تحریم و تسلیحات کشتار جمعی نوین را بهعنوان اهرمهای اصلی تحمیل هژمونی امریکا بر جهان هدفگیری کردهاست. چین و روسیه برخلاف کشورهای پیشین مانند آلمان و ژاپن برخاسته از سازکارهای اقتصاد آزاد، خواهان پذیرش تحمیلی هژمونی امریکا نیستند.
جنگ اوکراین نمادی از جهان دوقطبی را ترسیم میکند که مخالفت با هژمونی امریکا در کانون راهبردی آن قرار دارد. تعمیق فزاینده ائتلاف بین روسیه و چین با رویکرد جایگزینی ارزهای ملی بهجای دلار در معاملات تجاری فیمابین دو کشور طلایهدار جهان چند قطبی است که جایی در آن برای کشور مدعی رهبری جهان وجود ندارد. این وضعیت باعث نگرانی فزاینده امریکا از ائتلاف روسیه و چین بویژه پس از بحران اوکراین شدهاست و بیانگر گذار جهان از وضعیت باثبات نسبی به یک حالت بیثبات است. جنگ طرفین در میدان اوکراین بینتیجه بودن تلاشهای امریکا و متحدان آن در مهار روسیه و نظم نوین امریکایی در سطح اروپاست. روسیه و بازیگران همفکر آن نهتنها خواهان بازی با قواعد امریکایی در زمین اروپا نیستند بلکه کنشگری آنها در تعیین نوع و ماهیت پیامدهای احتمالی این جنگ و تأثیر آن بر نظم جدید تعیینکننده خواهد بود.
اگر تلاش اردوگاه غرب به رهبری امریکا در اقدام خود علیه روسیه قرین موفقیت نباشد، جهان در آیندهای نهچندان دور شاهد نظم دیگری در سطح جهانی خواهد بود. ناتوانی امریکا در تحمیل یکجانبه واقعیتها بر دیگران، از مشخصات بارز نظم جهانی درحال شکلگیری است. این واقعیت جدید بهمعنای قدرتیابی دیگران به تناسب قدرت و نوع بازیگری آنها در این عرصه خواهد بود. همچنین، تشدید روند اجبار امریکا بر سایر کشورها بهدلیل عدم همکاری آنها در تحمیل محدودیتها بر روسیه، تطویل جنگ در اوکراین باعث میشود تا گرایش به تجمیع قدرت و تقویت بلوکبندیها بین دولتی در مقیاس جهانی و منطقهای افزایش یابد.
پژوهشگر مسائل امریکا
در عرصه بینالمللی تحولاتی همچون جنگهای جهانی اول و دوم، بحران موشکی کوبا در سال 1962، فروپاشی شوروی، حادثه 11 سپتامبر و حمله امریکا به عراق در چهارچوب دکترین پیشدستانه، از جمله مهمترین تحولات در سطح داخلی، منطقهای و جهانی با تأثیرگذاری شگرف بر نظم بینالمللی مستقر بوده است. فروپاشی شوروی در سال 1989، سرآغاز تحولی به نام دوره «نظم نوین جهانی» شد که بوش، رئیسجمهور وقت امریکا آن را «پاکسازی جهان از شر» نامید. او در سال 1990 موفق شد شورای امنیت سازمان ملل و قدرتهای بزرگ و کوچک را برای بیرون راندن صدام از کویت، بسیج نماید. وی در پایان این جنگ، نوید نظم نوین جهانی را که متضمن جایگزینی حکومت قانون به جای حکومت جنگل و کامیابی برای همه جوامع بشری بود، داد. دکترین نظم نوین جهانی که قرار بود با اتحاد سایر کشورها تحت پرچم سازمان ملل راهحلی برای چالشهای امنیتی بینالمللی باشد، پس از گذشت یک دهه، خود به زهدان بحرانهای بعدی همچون منازعه اوکراین مبدل شد. هجوم نظامی روسیه به اوکراین که مظهر رانش قدرت در سطح بینالمللی و بازآرایی نظم جهانی میان قدرتهای بزرگ است، آخرین مورد از این دست نخواهد بود. هرچند نمیتوان فعلاً از فروپاشی نظم جهانی مستقر صحبت کرد، اما نظم بینالمللی که از زهدان جنگ جهانی دوم زاده شد و پس از فروپاشی شوروی و تلاش امریکا برای تحکیم جهان تکقطبی و اینک جنگ اوکراین؛ بیش از هر زمان دیگری در چنبره بحرانهای هژمونیک و عدم تعادل، گرفتار و تضعیف شده است.
زمینهها و عوامل جنگ اوکراین
در تحلیل زمینهها و عوامل دخیل در جنگ اوکراین نباید گرفتار بخش مهمی از تحلیلهای غربی مبتنی بر عامل برخاسته از بدذاتی انسانها شد؛ بلکه شرط آن، تحقیق محققانه، تدقیق بستر و زمینههای وسیعتر آن است؛ بستری که تحولات بنیادین در مقیاس منطقهای و جهانی در نظام سرمایهداری و در ساختار نظم بینالملل از زمان سقوط شوروی و ظهور روسیه را شامل میشود که زمینههای بحرانهایی از قبیل اوکراین را مهیا ساخته است. جنگ و اتحادهای سیاسی و نظامی، میدان بروز و ظهور تضادها و بحرانهای ساختاری نظام سرمایهداری است که از رهگذر خونین و ویرانگر خود، برای رسیدن به ثبات و توازن مجدد در دورهای محدود کاربرد دارد. امریکا در جنگ جهانی دوم برای شکست هیتلر با شوروی متحد شد، ولی در فردای پایان جنگ با طرح نگرانی از گسترش شوروی در اروپا، برای جدایی روسیه از اروپا چارهاندیشی کرد. ناتو در ابتدا، یک پیشنهاد انگلیسی برای تشکیل بلوک نظامی بود، ولی ناتو و طرح مارشال در سال 1947، نقطه شروع وابستگی عمیق اقتصادی، سیاسی و نظامی اروپایغربی به امریکا و تقسیم اروپا شد. این روند فزاینده با پشتوانه رشد اقتصادی بسیار بالا، برتری تسلیحاتی و رسانهای امریکا در دوران جنگ سرد، بستری برای تحلیل قدرت شوروی و فروپاشی آن در سال 1991 شد که البته به معنای پایانی بر تحدید و تضعیف روسیه در اروپا برای امریکا نبود.
از منظر دولتمردان امریکایی، روسیه به دلیل تاریخ، منابع طبیعی، قدرت نظامی، تواناییها و صنعت، قابلیت بازگشت به عرصه رقابت مجدد، حداقل در سطح اروپا با این کشور را دارد. مزید بر این، پهناوری روسیه برای امریکاییان یک مشکل بزرگ روانی غیرقابل تحمل تلقی میشود، چون روسیه از این زاویه، قابلیت لازم برای یک جایگزین بایسته برای آن دسته از کشورها ارزیابی میشود که هژمونی امریکا را قبول ندارند؛ لذا سیاست مهار روسیه توسط امریکا، عامل اصلی ناکامی سیاستها و طرحهای قریب به دو دهه گذشته روسیه برای ورود به نهادهای اروپایی است. یأس و ناامیدی روسها از این بابت در نشست امنیتی مونیخ در سال ۲۰۰۷ آشکار شد. پوتین به صراحت اعلام کرد روسیه به عرصه بینالمللی بازگشته و یکجانبهگرایی غیرقابل قبول است. وی افزود: «هیچ کشوری احساس امنیت نمیکند به دلیل اینکه قوانین بینالمللی از آنها پشتیبانی نمیکنند.» او همچنین به تمام جنگهای بیپایان و ویرانگر امریکا در دو دهه گذشته که ناقض اصول و حقوق بینالمللی بود، اشاره کرد. امریکا در واکنش به سخنان پوتین در سال 2008 از طریق ناتو بر خلاف پیمان بوداپست، اعلام کرد اوکراین و گرجستان برای عضویت در ناتو آماده هستند.
«انقلاب نارنجی» تحت حمایت امریکا در سال 2006 در اوکراین شکست خورد و «ویکتور یانکوویچ» روسگرا به قدرت بازگشت. سیاست روسیه بر محوریت کنترل و مدیریت اوکراین توسط روسگراها در سال ۲۰۱۴ در جریان انقلاب نارنجی با به قدرت رسیدن دولت راستگرا با جوهره نئوفاشیستی و ضد روسیه پایان یافت. دولت جدید اوکراین که برآمده از امواج اعتراضات مردمی بود، بخشی از برنامه امریکا برای تغییر ماهیت سیاسی و نظامی این کشور و ادغام آن در ساختارهای اروپایی تحت نفوذ ناتو بود. درمقابل، روسیه در گام نخست «کریمه» را ضمیمه خاک خود کرد و سپس جمهوریهای دونتسک و لوهانسک با پشتیبانی روسیه اعلام استقلال کردند. در پرتو تداوم بحران در شرق اوکراین، دولت غربگرا و حاکم بر کییف همچنان بر درخواست عضویت در ناتو اصرار ورزید و برای روسیه توسل به قوه قهریه به تنها «راهحل» پایان این نزاعها بدل شد.
پوتین رئیسجمهور روسیه پس از چند روز طوفانی از جنگ لفظی در عرصههای رسانهای و دیپلماسی، تصمیم گرفت در بامداد پنجشنبه پنجم اسفند 1400، فرمان حمله نظامی به منطقه دونباس اوکراین را صادر کند. او بهصراحت اعلام کرد که این جنگ «اجتنابناپذیر» و «یک اقدام ضروری» است و «روسیه چارهای جز این ندارد». علاوهبراین، او پس از مدت کوتاهی که بیانگر عمق دشمنی میان روسیه و غرب است، به نیروهای بازدارنده هستهای کشورش دستور آمادهباش داد.
تفسیر جنگ روسیه و اوکراین
صرفنظر از طوفانی از تفاسیر مختلف رسانهای، تأمل درخصوص برخی از تفسیرهای راهبردنویسان امریکایی و غیره در اینباره قابل توجه است. رابرت کیگان، ستوننویس واشنگتن پست، اقدام نظامی روسیه در اوکراین را «پایان نظم کنونی و آغاز یک دوره بینظمی جهانی» میداند که دوره جدیدی از درگیری در مناطق مختلف جهان بر سر «پیکربندی جدید قدرت» در جهان از پیامدهای آن خواهد بود. رابرت گیتس، رئیس سابق سیا و وزیر دفاع امریکا گفت که «تهاجم پوتین به اوکراین به تعطیلات سیساله امریکاییها از تاریخ پایان داد». مدیرعامل و رئیس شرکت «بلک راک»، بزرگترین شرکت مدیریت سرمایه و دارایی در جهان گفت «حمله روسیه به اوکراین، نظم جهانی را که از پایان جنگ سرد برقرار بود، برهم زد و نقطه پایانی بر پدیده «جهانیشدن» است که در سه دهه گذشته شاهد آن بودیم». اولاف شولتس، صدراعظم آلمان در اظهاراتی بیان داشت که «مداخله نظامی روسیه در اوکراین تلاشی درراستای جابهجایی خشونتآمیز مرزها در سطح اروپا... است» و«این کار روسیه، کل نظم بهوجودآمده پس از جنگ [جهانی دوم] را تهدید میکند».
لاوروف، وزیر خارجه روسیه میگوید «این جنگ، اصلاً ارتباطی با اوکراین ندارد، بلکه بیشتر به سیستم قضایی حاکم بر جهان مربوط میشود. ایالات متحده هژمونی خود بر تمامی اروپا را تحکیم بخشیده و ما اکنون با نقطه عطفی در تاریخ معاصر مواجه هستیم که بازتابدهنده نبردی برای نظم آینده جهانی است». اورزولا فُن دِر لاین، رئیس کمیساریای اروپا میگوید «تحولات اوکراین خطری برای نظم نوین جهانی بهشمار میرود و روسیه در تلاشی آشکار برای بازنویسی قواعد نظام بینالملل است»، و...«ائتلاف روسیه و چین در تلاش برای اعمال «قانون قویتر» هستند».
نظم و قانون مورد نظر امریکا و متحدان غربی که اینک مورد تهاجم روسیه و چین قرار گرفته است، مسلماً مبتنی بر پایه نظم جهانی برخاسته از منشور سازمان ملل نیست. طلیعه چنین نظمی برای یکبار در عمر هفتادساله سازمان ملل در بیرون راندن صدام از کویت تجلی یافت، ولی زیر ضربات مهلک دکترین پیشدستانه، خروج یاغیگرایانه امریکا از پیمانهای بینالمللی همانند اقلیمی و برجام و بیعملی اروپا در قبال آن محو شد. بههمین دلیل است که جهانیان ضمن اذعان بر غیرقانونی و غیراخلاقی بودن جنگ در اوکراین، برخلاف انتظار متوقعانه غربیها، نه تنها از رویکرد آنها حمایت نمیکنند بلکه حتی از محکومیت صرف روسیه نیز در بعضی مواقع خودداری میکنند. به قول «منون»، مشاور امنیت ملی سابق و وزیر خارجه سابق کشور هند، «این جنگی بر سر نظم امنیتی اروپا برای احیای نظم معیوبی که امتیاز تبعیضآمیزی به غرب میدهد، است و یک درگیری جهانی نیست». واقعیت مسلم این است که بر خلاف اظهارات اعترافگونه غربیها، این جنگ سرآغاز روندی است که جابهجایی مرزهای بلوکبندی امریکایی و تغییر در نظم جهانی است که اینبار در مقیاس اروپا رخ میدهد.
جنگ اوکراین و نظم جهانی
«نظم فعلی غربمحور» که از فردای جنگ جهانی دوم به این طرف کموبیش بر مناسبات بینالمللی حاکم بوده است، بنابر قول فوکویاما باید به پایان تاریخ ختم میشد، ولی سیاستهای یکجانبهگرایانه دولتمردان امریکایی، ارثیه جنگهای بیپایان علیه تروریسم و میراث ترامپ و اینک تهاجم روسیه به اوکراین موجبات تکانههای عمیق در ابعاد مختلف قدرت و اعتماد به آن نزد دوستان و دشمنان شده است. واقعیتهای میدانی و مواضع دولتمردان امریکا و متحدان غربی آن دلالت بر تغییر ماهوی در راهبرد اولیه آنها در قبال روسیه دارد. این روند فزاینده از حمایت اوکراین به تضعیف و حال به شکست تمامعیار روسیه تغییریافته است. برایناساس، نمیتوان در چشمانداز این جنگ، پایانی زود هنگام برای آن تصور کرد.
ارسال تجهیزات نظامی سنگین و راهبردی، اعزام جنگجویان، آموزش نظامیان اوکراینی و اعمال تحریمهای سخت و ایجاد بیثباتی در روسیه، تهدید کلامی و ضمنی سایر بازیگران مبنیبر عدم کمک به روسیه یا همراهی با غرب، از مهمترین ابزارهای تحقق هدف مذکور بهشمار میرود. البته، بازیگرانی که بهنوعی مخالف هژمونی امریکا هستند یا حتی برخی از موافقان این کشور نیز در تلاش هستند تا سیاست خویش را با توجه به واقعیتها و منافع خود تنظیم کنند. از اینرو، پیامدهای جنگ اوکراین در سطح منطقهای و جهانی از منظر شکلدهی به نظم و نظام بینالمللی به احتمال زیاد متأثر از نوع کنشگری بازیگران کلیدی بر ابعاد مختلف آن خواهد بود.
روسیه
تحریکات نظامی امریکا، ناتو و فعالیت نئونازیها در اوکراین علیه روستبارها و توأم با ارسال تجهیزات نظامی و اعزام جنگجویان از نقاط دیگر، این کشور را به میدان جدیدی برای جنگهای نیابتی امریکا با روسیه تبدیل کردهاست. اقدامات بلوک غرب احتمالاً به منظور تحلیل و تضعیف قدرت سخت و نرم روسیه در داخل و عرصه بینالمللی صورت میگیرد. آنچه مسلم بهنظر میرسد، ویرانی و کشتار هزاران انسان بیگناه اوکراینی از پیامدهای قطعی این جنگ است. در صورت عملی شدن تهدید روسیه در اقدام نظامی به کاروانهای تسلیحاتی ناتو به اوکراین، شرایط برای غرب سخت خواهد شد. اگر ناتو به اقدام متقابل متوسل شود، وضعیت جدید باعث افزایش سطح درگیریها در اروپا میشود. بیعملی ناتو در قبال آن، نهتنها موجب درماندگی بیش از حد مقامات اوکراینی خواهد شد بلکه در حکم میخ بزرگ و فولادین بر تابوت این سازمان در آینده خواهد بود. البته، این وضعیت قابلیت چارهاندیشی در خصوص گزینههای جایگزین مؤثر نظامی یا حتی مسالمتآمیز برای مالیاتدهندگان اروپا دارد و احتمالاً یکی از گزینههای ممکن بازتعریف معماری جدید امنیت اروپا، یعنی عدم عضویت کشورهای بیشتر در ناتو باشد.
درحال حاضر، روسیه در میدان جنگ اهداف خویش را به شرق اوکراین، تحقق بیطرفی آن و مقاومت در برابر اقدامات تحریمی بلوک غرب محدود کردهاست. در اینصورت، حتی اگر بخشی از اهداف روسیه در شکل بیطرفی اوکراین و پذیرش خودمختاری جمهوریهای شرق این کشور محقق شود یا اینکه روسیه بدون بازگشت به مرزهای خود، وضعیت را در شرق اوکراین در حالت نه جنگ و نه صلح مدیریت کند، بهمعنای تضعیف نظم جهانی خواهد بود، چون این وضعیت از قابلیتی برخوردار است که میتواند زمینهساز تحولات بعدی در نظم بینالمللی شود. ولی یکی از بروندادهای مسلم جنگ اوکراین تعمیق شکاف و بیاعتمادی بین روسیه و غرب است. درچنین شرایطی، روسیه یا هر بازیگر توانمندی تلاش خواهند کرد، از این تجربه درسی برای خود توشه کنند و این خود میتواند آغازگر تحولات جدیدی باشد.
امروزه، جهان شاهد افزایش طرح یا تهدید به استفاده از سلاح اتمی تاکتیکی یا راهبردی است. گرچه در گذشته خبرها حکایت از استفاده امریکا از این نوع تسلیحات با اورانیوم ضعیفشده در عراق در پرتو عناوین مختلف ترویج دموکراسی و مبارزه با تروریسم داشت، ولی اعلام آمادگی روسیه برای استفاده از تسلیحات هستهای در مقیاس تاکتیکی یا راهبردی، بیانگر روند عادیسازی هنجارهای گذشته بینالمللی در این زمینه است.
امریکا
جنگ اوکراین برخلاف جنگ دوم جهانی که باعث شکوفایی و خروج اقتصاد این کشور از رکود بزرگ شد، عمل نخواهد کرد. افزایش تورم و گرانی فرآوردههای انرژی، نارضایتی عمومی و کاهش محبوبیت مقامات سیاسی این کشور از آثار اولیه آن است. اقدامات امریکا و غرب علیه روسیه در بازی با حاصل جمع جبری صفر صورت میگیرد. امریکا خواهان شکست راهبردی روسیه است و از جهاتی دیگر بهمنظور تفهیم این موضوع به سایر بازیگران مخالف هژمونی خود است که سرپیچی از نظم لیبرال امریکایی بدون هزینه نخواهد بود. مقامات امریکایی و انگلیسی خواهان محکومیت روسیه یا همبستگی با غرب یا حداقل بیطرفی سایرین به منظور مصون ماندن از دایره اقدامات تلافیجویانه خود هستند. ازاینمنظر، نقش بازیگرانی چون چین، هند، برزیل و آفریقای جنوبی نسبت به دیگران برجستهتر میشود.
اتحادیه اروپا
کشورهای عضو این اتحادیه هرچند یکصدا علیه روسیه شدهاند ولی در مقام اعمال تحریمهای اعلامی بویژه در حوزه انرژی مردد هستند. نارضایتی و تردید آنان بهدلیل وابستگی عمیق به انرژی روسیه، فقدان گزینههای جایگزین و زیرساختهای لازم برای استفاده از منابع دیگر است. آنچه که تاکنون مسلم است، جنگ اوکراین باعث تعمیق وابستگی سیاسی، نظامی و انرژی این اتحادیه مثل دوران اولیه پس از جنگ جهانی دوم به امریکاست. هرچند تحلیلگران غربی این روند را تحت عنوان انسجام بیشتر بین بلوک غرب یادآوری میکنند ولی واجد پیامدهای منفی بلندمدت برای آن است.
پیامدهای منفی مناقشه روسیه و اوکراین بیش از خروج انگلیس از این اتحادیه که حس جداییطلبی را در میان برخی از کشورها ازجمله فرانسه، آلمان و اتریش برانگیخت، خواهد بود. علاوه بر این، مسائلی همچون تداوم بیثباتی ناشی از گسیل جنگجویان به اوکراین و تبدیل این کشور به مأمن تروریستهای تحت تعالیم امریکایی بههمراه سیلی از پناهجویان، کمبود مواد غذایی و سوخت، تشدید درونگرایی میتواند اتحادیه را تا آستانه فروپاشی مطلوب ترامپی و انگلیسی رهنمون سازد. این وضعیت خود نوعی از عقبگرد بهسمت تشدید امواج راستگرا و ناسیونالیستی در درون اتحادیه خواهد شد. علاوه بر این، جنگ اوکراین نمایشی از ناکارآمدی نهادهای اروپایی مختلف در تأمین امنیت این قاره و تضعیف اعتبار این اتحادیه در نزد افکار عمومی در سطح اروپا و جهان است.
چین
این کشور با هوشمندی تمام نهایت بهره را از فواید اقتصادی نظم جهانی لیبرال میبرد و بهعنوان دومین اقتصاد بزرگ جهان مطرح است. چین برخوردار از بنیه قدرتمند فناوری راهبردی، توان و ظرفیتهای مالی قوی در چهارچوب نظم ساختاریافته اقتصاد جهانی و شرکتهای عظیم خود در مقام یکی از بزرگترین صادرکنندگان سرمایه و کالا به اقصی نقاط جهان، عرصه را بهروی دیگر قدرتهای بزرگ سرمایهداری جهانی تنگ کرده است. چین با چنین مختصات اقتصادی با بیش از 120 کشور جهان ازجمله روسیه رابطه دارد و به پاشنه آشیل تحریمهای اعمالی غرب علیه روسیه در عرصه جهانی تبدیل شدهاست. اعمال هرگونه تحریم سخت علیه چین موجب اختلال در اقتصاد جهانی و انفجار خشم جهانیان علیه غرب میشود.
گذشته از این مورد، چین با توجه به اقدامات خصومتآمیز امریکا علیه خود، بویژه در دوره ترامپ، روسیه را شریک قابل اعتمادتری در بازتعرف یا برچیدن نظم جهانی لیبرال کنونی ارزیابی میکند. در اسناد راهبردی امریکا این دو کشور و ایران باعنوان کشورهای تجدیدنظرطلب تعریف میشوند و علاوهبر آن متهم به تلاش برای تغییر قواعد نظام بینالملل کنونی هستند. هرچند در خصوص دامنه و ماهیت این اتهام ابهاماتی وجود دارد، ولی هر سه کشور مذکور از هژمونی و یاغیگری امریکا در عرصه جهانی نفرت دارند و این موضوع وجه مشترک همه مخالفان امریکا در جهان نیز تلقی میشود.
در چنین فضایی، سرنوشت جنگ در اوکراین برای تسریع افول اجتنابناپذیر امریکا مطلوب چین و سایر مخالفان این کشور ارزیابی میشود. بنابراین، کمک و تمرکز رهبران آنها از هر زمان دیگری برای ایجاد جایگزین نظم جهانی لیبرال بیشتر است. حال امریکا و متحدان آن در این اندیشه هستند که چین را از روسیه دور نگهدارند. ولی آیا آنها توانایی اقناع چین را دارند که در فردای پایانکار روسیه همان سرنوشت شوروی پس از پایان جنگ جهانی دوم را برای آن رقم نزنند؟ بنابراین، میتوان گفت که اعتبار تجربی هفتادساله کارنامه دولتهای امریکا در قبال رقبا و دشمنان خود، در جهت مخالف همراهی چین با امریکا علیه روسیه حرکت میکند. علاوه بر این، رقابت بزرگ در قرن کنونی بر سر مناطق نفوذ بین چین و امریکا با شیبی ملایم بهنفع چین کار خواهد کرد.
امریکا دیر زمانی است که دیگر در سپهر رقابتهای بینالمللی با خیزش چین «عقلانی» برخورد نمیکند. این کشور در «جنگ سرد» خود علیه چین، بیش از هر چیزی به سیاستهای قهرآمیز سیاسی و قوه قهریه متوسل میشود. جنگ تجاری، تحرک و ائتلافهای جدید نظامی، مانورهای نظامی در منطقه و تنشآفرینی میان قدرتها از طرف امریکا علیه چین در دستور کار قرار دارد. تمرکز پرشتاب حضور نظامی امریکا و متحدینش در منطقه شرق آسیا و اقیانوسیه که در تشکیل پیمان نظامی - امنیتی سهجانبه میان امریکا، بریتانیا و استرالیا (آکوس) تبلور تازهتری یافت، زمینههای نظامیگری، منازعه و تشنج نظامی را در منطقه افزایش دادهاست. این وضعیت در شرق آسیا نشان از تشدید تنشهای نظامی بین امریکا و چین از یکطرف و احتمالاً بین چین و سایر متحدان امریکا ازطرف دیگر خواهد داشت. بنابراین، جهان همچنان شاهد بحرانهای مشابه اوکراین در سایر مناطق، ازجمله در این منطقه خواهد بود.
غرب آسیا
پیامدهای جنگ اوکراین در غرب آسیا، اعلام آمادگی عربستان برای انجام معاملات نفتی با ارز یوان، تیرگی روابط روسیه با رژیم صهیونیستی و آزادی عمل بیشتر ایران در آسیای مرکزی و برخی نقاط دیگر قابل توجه است. علاوه بر این، در سایه خستگی امریکا از جنگ بیپایان و روند فزاینده بیاعتمادی به این کشور در تضمین امنیت دیگران، کشورهای ترکیه، عربستان و ایران در اندیشه بازسازی نوعی از توازن و تعادل قدرت در منطقه هستند که متضمن ثبات بیشتری خواهد بود. همچنین، تحریمهای همهجانبه غرب علیه روسیه باعث انسداد نسبی یا کامل مسیرهای ترانزیتی از خاک این کشور به اروپا شده است. مسیر شمالی (یک کمربند ـ یک راه چین) و طرحهایی مانند «پل زمینی اوراسیای جدید که قرار بود، چین و آسیای مرکزی را به اروپا وصل کند، این منطقه را در شرایط سختی قرار داده است. در چنین شرایطی مسیر شمالی ـ جنوبی ازطریق بنادر ایران در خلیج فارس با وجود مسیر شرقی ـ غربی دریای خزر برای کشورهای محصور در خشکی و محاصره اروپایی برای دسترسی به اقیانوس هند و آبهای بینالمللی بهعنوان بهترین جایگزین محتمل مطرح است.
متغیرهای عدم قطعیت
اگر تحریمهای غرب علیه سیستم مالی روسیه و صنعت فناوری پیشرفته آن نتایج مورد نظر غرب را در پینداشته باشد، چین در همکاری مؤثر با روسیه با محدودیتهای زیادی روبهرو نخواهد شد. ولی اگر باعث شکست یا ضعف چشمگیر روسیه شود، میتواند منجر به نتایجی مختلف ازجمله افزایش جسارت بیشتر امریکا و احتمال استفاده از این ابزار علیه سایر کشورها بویژه چین شود. منطق رقابت ژئوپلیتیکی بین قدرتها حکم میکند که چین تاحد ممکن از روسیه در جنگ اوکراین حمایت و از شکست آن جلوگیری کند. البته روسیه احتمالاً برای این منظور تسهیلات ویژهای برای دسترسی چین به بازارهای آسیای مرکزی، نفت و گاز ارزان قیمت و فناوری حساس نظامی و طرحهای تسلیحات هستهای پیشرفته را به این کشور عرضه خواهد کرد. متغیر بعدی، نوع کنشگری ناتو به اقدام روسیه در هدف قرار دادن کاروان ارسال تسلیحات به اوکراین است که از قابلیت بالایی برای افزایش سطح تنشها به درگیری تمامعیار را دارد.
متغیر دیگر، شکلگیری روند آهسته و پیچیدهای از همبستگی بین کشورهای پرجمعیت و قدرتمند مانند هند، چین، برزیل و سایر کشورهاست که در نوع خود نمایشی از برقراری تعادل ژئوپلیتیکی جدید در مقابل نظم جهانی آتلانتیکی حکایت دارد. این پیکربندی نوین با ماهیت اقتصادی پررنگ منطقهای، جهانی و با هدف تحلیل بیشتر سلطه دلار امریکا و تضعیف اثربخشی تحریمهای اعمالی غرب در عرصه جهانی صورت میگیرد.
نتیجهگیری
اگر رهبران سیاسی کشوری از هنر سیاستمداری و خردمندی لازم برای برونرفت از بحرانهای خواسته یا ناخواسته در صحنه بینالمللی برخوردار نباشند، باعث ویرانی، تقسیم، تجزیه و حتی نابودی کشورشان میشوند. حکایت امروز اوکراین بیشتر ناشی از بیتجربگی رهبران سیاسی این کشور است که در مقابل وعدههای لفظی الحاق به ناتو و اتحادیه اروپا، باعث حرکت ماشین جنگی ویرانگر روسیه علیه کشورشان شدند. خرد سیاسی حکم میکند وقتی امریکا و ناتو آمادگی لازم برای پرداخت هزینههای عضویت اوکراین را ندارند، مقامات این کشور میبایست برای تحقق رؤیاهای خود منتظر یک فرصت مناسب و ممکن میشدند.
مسکو در مسأله اوکراین برخلاف امریکا، هرگز از دکترین جنگ پیشگیرانه که
غیرقانونی و انسانی است، پردهبرداری نکرده است. امریکا برای پیادهسازی این دکترین انسانهای بیگناه زیادی را قتل عام کرد و سنگینتر از کارنامه مغول و چندین برابری کشتههای اوکراینی به ارث گذاشت. بنابراین، جنگ اوکراین را نباید صرفاً یک «مسأله نظامی» توأم با تعصبات قومی یا بلندپروازیهای استقلالطلبانه دانست، بلکه بیشتر به مفهوم تداوم روندی است که آینده مناسبات بینالمللی بر اساس آن بنا خواهد شد. این بحران، مهمترین مشخصههای نظم و نظام پس از جنگ جهانی دوم، یعنی دلار، ناتو، تحریم و تسلیحات کشتار جمعی نوین را بهعنوان اهرمهای اصلی تحمیل هژمونی امریکا بر جهان هدفگیری کردهاست. چین و روسیه برخلاف کشورهای پیشین مانند آلمان و ژاپن برخاسته از سازکارهای اقتصاد آزاد، خواهان پذیرش تحمیلی هژمونی امریکا نیستند.
جنگ اوکراین نمادی از جهان دوقطبی را ترسیم میکند که مخالفت با هژمونی امریکا در کانون راهبردی آن قرار دارد. تعمیق فزاینده ائتلاف بین روسیه و چین با رویکرد جایگزینی ارزهای ملی بهجای دلار در معاملات تجاری فیمابین دو کشور طلایهدار جهان چند قطبی است که جایی در آن برای کشور مدعی رهبری جهان وجود ندارد. این وضعیت باعث نگرانی فزاینده امریکا از ائتلاف روسیه و چین بویژه پس از بحران اوکراین شدهاست و بیانگر گذار جهان از وضعیت باثبات نسبی به یک حالت بیثبات است. جنگ طرفین در میدان اوکراین بینتیجه بودن تلاشهای امریکا و متحدان آن در مهار روسیه و نظم نوین امریکایی در سطح اروپاست. روسیه و بازیگران همفکر آن نهتنها خواهان بازی با قواعد امریکایی در زمین اروپا نیستند بلکه کنشگری آنها در تعیین نوع و ماهیت پیامدهای احتمالی این جنگ و تأثیر آن بر نظم جدید تعیینکننده خواهد بود.
اگر تلاش اردوگاه غرب به رهبری امریکا در اقدام خود علیه روسیه قرین موفقیت نباشد، جهان در آیندهای نهچندان دور شاهد نظم دیگری در سطح جهانی خواهد بود. ناتوانی امریکا در تحمیل یکجانبه واقعیتها بر دیگران، از مشخصات بارز نظم جهانی درحال شکلگیری است. این واقعیت جدید بهمعنای قدرتیابی دیگران به تناسب قدرت و نوع بازیگری آنها در این عرصه خواهد بود. همچنین، تشدید روند اجبار امریکا بر سایر کشورها بهدلیل عدم همکاری آنها در تحمیل محدودیتها بر روسیه، تطویل جنگ در اوکراین باعث میشود تا گرایش به تجمیع قدرت و تقویت بلوکبندیها بین دولتی در مقیاس جهانی و منطقهای افزایش یابد.
صدای پای نظم جدید جهانی در روابط تهران- بلگراد
یادداشت
عبدالرضا هادیزاده
خبرنگار اعزامی «ایران» به صربستان
سفر حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه کشورمان به صربستان با استقبال قابل توجه مقامات این کشور روبهرو شد. در جریان این سفر وزیر امور خارجه کشورمان با رئیسجمهور، نخستوزیر، وزیر خارجه و دو نفر از وزرای این کشور گفتوگوهای دوجانبه کرد. در جریان این دیدارها دو طرف به رایزنی در خصوص موضوعات مهمی پرداختند.
نزدیکی روابط، دشمنان مشترک
منافع مشترک و دشمنان یکسان یکی از علل مهم در نزدیکی بین دو کشور است. همین مسأله باعث شده است که روابط ما در غرب آسیا با کشوری در غرب بالکان در مواردی با هارمونی همراه باشد و دو کشور ترسیم افقی جدید و روشنتر را در دستور کار قرار دهند. ملاقاتهای سطح بالا نشان میدهد دو کشور عزمی جدی برای توسعه همکاریها در مسائل سیاسی، دفاعی و اقتصادی دارند. به خصوص آنکه مقامات صرب حتی در روز تعطیل از وزیر خارجه کشورمان استقبال کرده و برنامه دیدار و ملاقات در نظر گرفتند. زمینههای توسعه روابط را میتوان در فضای دوران گذار نظم بینالملل که با حوادث اوکراین وارد اتمسفری متفاوتتر شده است مشاهده کرد.
مواضع ایران و صربستان در قبال جنگ اوکراین
دو کشور مواضعی نسبتاً نزدیک به یکدیگر در خصوص منازعه شکل گرفته در اوکراین داشتهاند. صربستان به عنوان مهمترین کشور در حوزه بالکان غربی نیز مانند ایران جنگ را محکوم کرده است اما این مسأله باعث نشده در ورطه جانبداری از سیاستهای مخرب ناتو بیفتد. صربستان یکی از محدود کشورهای اروپایی است که خود در محاصره ناتو به سر میبرد و در برابر پیوستن به ناتو مقاومت کرده و ترجیح داده سیاست مستقلانهای را پیگیری نماید. با آنکه کشورهای اروپایی با فشار به مقامات صربستان تلاش دارند تا این کشور را ملزم به موضعگیری علیه روسیه کنند اما این کشور با عملگرایی خود منافع ملی و امنیت انرژی شهروندانش را قربانی سیاستهای امریکا و چند کشور اروپایی نکرده است. صربستان که بیش از 80 درصد گاز خود را از مسکو خریداری میکند ترجیح داده روابط خود با روسیه را در شرایط دوران گذار حفظ کرده و با وجود اخطارهای همقارهایهای خود قرارداد گازیاش را تا سه سال دیگر تمدید کند.
این مسأله گرچه منجر به آن شده که صربستان نگرانی کشورهای دیگر اروپایی را در خصوص زمستان سرد کمتر داشته باشد، اما نگرانیهایی در خصوص روابط اقتصادی خود با اروپا نیز دارد. به همین دلیل صربستان تلاش دارد برای کاهش فشارهای اروپا همکاریهای خود با سایر کشورهای جهان را افزایش دهد. چین و ایران دو کشوری هستند که به نظر میرسد صربها به آن توجه دارند. صربستان که حدود ۶۱ پروژه فعال با چین دارد بزرگترین دریافتکننده سرمایهگذاری پکن در بالکان غربی است و حتی در صدد است سومین کشور اروپایی باشد که در کنار سوئیس و ایسلند توافق تجارت آزاد با چین امضا میکنند.
همچنین ایران به عنوان کشوری که اندیشمندان روابط بینالملل هر بار از آن در کنار روسیه و چین به عنوان یک ضلع مثلث پیشرو در نظم جدید یاد میکنند شرایط ویژهای دارد. ایران به سبب سیاستهای مستقلانه خود در جهان میتواند شریکی قابل اعتماد در روابط فی مابین تلقی گردد و همین در کنار رویکرد جدید ایران در دولت سیزدهم باعث گسترش همکاری و توسعه روابط شده است.
صربستان؛ دروازه ورود محصولات ایرانی به اروپا
گفتوگوهای تلفنی رؤسایجمهور دو کشور، سفر وزرای امور خارجه به پایتختهای یکدیگر و حضور هیأتهای اقتصادی نشان از توجه ویژه به روابط اقتصادی دوجانبه دارد. حل مسائل بانکی در نتیجه همین مراودات انجام شده و منجر به شروع روند توسعه همکاریهای اقتصادی شده است تا جاییکه در یک سال گذشته حجم روابط تجاری دو کشور تا ۵۰ درصد افزایش یافته و قرار است با شیب قابل توجهی این روند ادامه داشته باشد. به نظر میرسد مقامات دو کشور به این نتیجه رسیدهاند که این رابطه تاریخی و ۸۵ ساله نیاز به بهبود و توسعه دارد.
خط قرمزی به نام تمامیت ارضی
علاوه بر اینها دو کشور جمهوری اسلامی ایران و جمهوری صربستان هر دو تأکید ویژهای به تمامیت ارضی خود دارند. تهران و بلگراد در برابر خود تجزیهطلبانی را میبینند که حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشورهایشان را تهدید میکنند و به حمایت سیاسی از کشورهای دیگر در برابر آنها نیاز مبرم دارند. مسئولان دستگاههای دیپلماسی ایران و صربستان نیز به خوبی این مهم را درک کردهاند.
از همین رو نماینده ایران پس از حضور در صربستان صراحتاً از تمامیت ارضی صربستان حمایت و وزیر خارجه این کشور هم متقابلاً و با اشاره به حوادث اخیر هرگونه دخالت در امور داخلی کشورمان را رد کرد. همه این اتفاقات را میتوان نشانههایی از جدیت دیپلماسی دولت سیزدهم و فهم واقعیتهای پیرامونی و جهانی دانست. دولتمردان ضمن توجه به دیپلماسی اقتصادی و تحکیم و تقویت روابط با کشورهای مستقل تلاش دارند تا درستترین تصمیمات در تاریخیترین شرایط دوران گذار را اتخاذ و اعمال کنند.
عبدالرضا هادیزاده
خبرنگار اعزامی «ایران» به صربستان
سفر حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه کشورمان به صربستان با استقبال قابل توجه مقامات این کشور روبهرو شد. در جریان این سفر وزیر امور خارجه کشورمان با رئیسجمهور، نخستوزیر، وزیر خارجه و دو نفر از وزرای این کشور گفتوگوهای دوجانبه کرد. در جریان این دیدارها دو طرف به رایزنی در خصوص موضوعات مهمی پرداختند.
نزدیکی روابط، دشمنان مشترک
منافع مشترک و دشمنان یکسان یکی از علل مهم در نزدیکی بین دو کشور است. همین مسأله باعث شده است که روابط ما در غرب آسیا با کشوری در غرب بالکان در مواردی با هارمونی همراه باشد و دو کشور ترسیم افقی جدید و روشنتر را در دستور کار قرار دهند. ملاقاتهای سطح بالا نشان میدهد دو کشور عزمی جدی برای توسعه همکاریها در مسائل سیاسی، دفاعی و اقتصادی دارند. به خصوص آنکه مقامات صرب حتی در روز تعطیل از وزیر خارجه کشورمان استقبال کرده و برنامه دیدار و ملاقات در نظر گرفتند. زمینههای توسعه روابط را میتوان در فضای دوران گذار نظم بینالملل که با حوادث اوکراین وارد اتمسفری متفاوتتر شده است مشاهده کرد.
مواضع ایران و صربستان در قبال جنگ اوکراین
دو کشور مواضعی نسبتاً نزدیک به یکدیگر در خصوص منازعه شکل گرفته در اوکراین داشتهاند. صربستان به عنوان مهمترین کشور در حوزه بالکان غربی نیز مانند ایران جنگ را محکوم کرده است اما این مسأله باعث نشده در ورطه جانبداری از سیاستهای مخرب ناتو بیفتد. صربستان یکی از محدود کشورهای اروپایی است که خود در محاصره ناتو به سر میبرد و در برابر پیوستن به ناتو مقاومت کرده و ترجیح داده سیاست مستقلانهای را پیگیری نماید. با آنکه کشورهای اروپایی با فشار به مقامات صربستان تلاش دارند تا این کشور را ملزم به موضعگیری علیه روسیه کنند اما این کشور با عملگرایی خود منافع ملی و امنیت انرژی شهروندانش را قربانی سیاستهای امریکا و چند کشور اروپایی نکرده است. صربستان که بیش از 80 درصد گاز خود را از مسکو خریداری میکند ترجیح داده روابط خود با روسیه را در شرایط دوران گذار حفظ کرده و با وجود اخطارهای همقارهایهای خود قرارداد گازیاش را تا سه سال دیگر تمدید کند.
این مسأله گرچه منجر به آن شده که صربستان نگرانی کشورهای دیگر اروپایی را در خصوص زمستان سرد کمتر داشته باشد، اما نگرانیهایی در خصوص روابط اقتصادی خود با اروپا نیز دارد. به همین دلیل صربستان تلاش دارد برای کاهش فشارهای اروپا همکاریهای خود با سایر کشورهای جهان را افزایش دهد. چین و ایران دو کشوری هستند که به نظر میرسد صربها به آن توجه دارند. صربستان که حدود ۶۱ پروژه فعال با چین دارد بزرگترین دریافتکننده سرمایهگذاری پکن در بالکان غربی است و حتی در صدد است سومین کشور اروپایی باشد که در کنار سوئیس و ایسلند توافق تجارت آزاد با چین امضا میکنند.
همچنین ایران به عنوان کشوری که اندیشمندان روابط بینالملل هر بار از آن در کنار روسیه و چین به عنوان یک ضلع مثلث پیشرو در نظم جدید یاد میکنند شرایط ویژهای دارد. ایران به سبب سیاستهای مستقلانه خود در جهان میتواند شریکی قابل اعتماد در روابط فی مابین تلقی گردد و همین در کنار رویکرد جدید ایران در دولت سیزدهم باعث گسترش همکاری و توسعه روابط شده است.
صربستان؛ دروازه ورود محصولات ایرانی به اروپا
گفتوگوهای تلفنی رؤسایجمهور دو کشور، سفر وزرای امور خارجه به پایتختهای یکدیگر و حضور هیأتهای اقتصادی نشان از توجه ویژه به روابط اقتصادی دوجانبه دارد. حل مسائل بانکی در نتیجه همین مراودات انجام شده و منجر به شروع روند توسعه همکاریهای اقتصادی شده است تا جاییکه در یک سال گذشته حجم روابط تجاری دو کشور تا ۵۰ درصد افزایش یافته و قرار است با شیب قابل توجهی این روند ادامه داشته باشد. به نظر میرسد مقامات دو کشور به این نتیجه رسیدهاند که این رابطه تاریخی و ۸۵ ساله نیاز به بهبود و توسعه دارد.
خط قرمزی به نام تمامیت ارضی
علاوه بر اینها دو کشور جمهوری اسلامی ایران و جمهوری صربستان هر دو تأکید ویژهای به تمامیت ارضی خود دارند. تهران و بلگراد در برابر خود تجزیهطلبانی را میبینند که حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشورهایشان را تهدید میکنند و به حمایت سیاسی از کشورهای دیگر در برابر آنها نیاز مبرم دارند. مسئولان دستگاههای دیپلماسی ایران و صربستان نیز به خوبی این مهم را درک کردهاند.
از همین رو نماینده ایران پس از حضور در صربستان صراحتاً از تمامیت ارضی صربستان حمایت و وزیر خارجه این کشور هم متقابلاً و با اشاره به حوادث اخیر هرگونه دخالت در امور داخلی کشورمان را رد کرد. همه این اتفاقات را میتوان نشانههایی از جدیت دیپلماسی دولت سیزدهم و فهم واقعیتهای پیرامونی و جهانی دانست. دولتمردان ضمن توجه به دیپلماسی اقتصادی و تحکیم و تقویت روابط با کشورهای مستقل تلاش دارند تا درستترین تصمیمات در تاریخیترین شرایط دوران گذار را اتخاذ و اعمال کنند.
«ایران» از هدفگذاری دولت سیزدهم برای فتح بازارهای جدید گزارش میدهد
بازار آفریقا در تیررس تجار ایرانی
در 210 روز نخست امسال،حدود یک میلیارد دلار کالا به 37 کشور آفریقایی صادر شده است 10 مرکز تجاری تا پایان امسال در کشورهای آفریقایی ایجاد خواهد شد
گروه اقتصادی/ فتح بازارهای جدید صادراتی دیگر یک ادعا و حرف نیست چرا که دولت سیزدهم توانست فضای مناسبی را برای عرضه کالاهای ایرانی در قاره آفریقا فراهم کند. بر این اساس سال گذشته صادرات ایران به قاره آفریقا در مقایسه با مدت مشابه سال 99 بیش از 100 درصد و در نیمه اول سالجاری در مقایسه با مدت مشابه سال 1400، رشد 50 درصدی داشته است.آنگونه که روز گذشته سازمان توسعه تجارت اعلام کرد: قاره آفریقا هدف صادراتی کالاهای ایرانی شده است و در آیندهای نزدیک میتوان اعداد مناسبی را در صادرات ثبت کرد.
علیرضا پیمانپاک، رئیس سازمان توسعه تجارت گفت: سازمان توسعه تجارت در راستای رسالت ذاتی خود به دنبال متنوعسازی بازارهای صادراتی و معرفی ظرفیتهای صادراتی کشور است و در این خصوص مصمم است در معتبرترین نمایشگاههای بینالمللی کشورهای هدف مشارکت فعال داشته باشد. از اینرو تبادل هیأتهای تجاری یکی از برنامههای جدی است و برای سال ۲۰۲۳ نیز برنامهریزی گستردهای برای تداوم ارتباط با کشورهای هدف آفریقایی از طریق مشارکت و شرکت در ۸ رویداد نمایشگاهی صورت گرفته است. از آنجا که دولتهای گذشته تنها اروپاییها را مقصد صادراتی کالاهای ایرانی میدانستند برای حضور فعالان اقتصادی در بازارهای جدید هیچ برنامهریزی نکردند. همین امر موجب شد که تجارت کشور روز به روز ناتوانتر شود و بواسطه تحریم از درآمدهای ارزی کشور کاسته شد. حال دولت سیزدهم برای کاهش اثرات تحریم در حال مذاکره با کشورهای جدید است؛ کشورهایی که خواهان کالاهای ایرانی هستند. بر این اساس طی 6 ماه گذشته بیش از ۱۰۰ هیأت تجاری از کشورهای آفریقایی وارد ایران شد و همچنین دولت تصمیم گرفت که با هدف افزایش مبادلات اقتصادی، رایزن بازرگانی به کشورهای آفریقایی اعزام کند.در دولتهای گذشته، در هیچکدام از کشورهای آفریقایی رایزن نداشتیم اما اکنون ۲ رایزن برای حضور در آفریقا انتخاب شده که بزودی تعداد آنها هم افزایش پیدا خواهد کرد. این در حالی است که هماکنون ۱۷ سفیر از کشورهای آفریقایی در ایران حضور دارند.
ایجاد 10 مرکز تجاری تا پایان سال
برای آنکه حضور ایران در کشورهای آفریقایی مستمر شود و تجار اطمینان داشته باشند که همکاریها بلندمدت خواهد بود، مراکز تجاری با کشورهای آفریقایی ایجاد خواهد شد. بدینجهت بخش خصوصی بهعنوان سفیر اقتصادی ایران در کشورهای دیگر مستقر میشود و آنگونه که وعده داده شده تا پایان امسال مراکز تجاری ایران به عدد 10 خواهد رسید.
کارشناسان نیز توصیه تجارت آزاد با کشورهای آفریقایی را دارند چرا که این امر میتواند باعث رونق و افزایش تجارت شود. متأسفانه ایران با کشورهای آفریقایی تجارت آزاد ندارد و تنها با کشور تونس توافق تجارت ترجیحی وجود دارد. آنگونه که رئیس سازمان توسعه تجارت عنوان کرده موضوع تجارت آزاد در گفتمان با کشورهای آفریقایی آمده است. به اعتقاد محمدصادق قنادزاده، مدیرکل آفریقای سازمان توسعه تجارت، در رشد تجارت میان کشورها، دیپلماسی اقتصادی است که حرف اول را میزند. در دولت سیزدهم روی تنوع بازارهای صادراتی برنامهریزی شده، درحالیکه در گذشته در خصوص بازار آفریقا برنامه مشخصی نداشتیم و از آن غافل بودیم.
صادرات ایران به 37 کشور آفریقایی
یکی از موفقیتهای دولت سیزدهم این بوده که در 7 ماه نخست سالجاری به 37 کشور آفریقایی، 912 میلیون دلار کالا صادر کرده است. بر این اساس از ابتدای امسال تا پایان مهر ماه، یک میلیون و ۸۵۱ هزار و ۹۱۱ تن کالا به ارزش ۹۷۲ میلیون و ۹۶۹ هزار و ۷۲۶ دلار بین ایران و کشورهای آفریقایی تبادل شد که یک میلیون و ۷۸۷ هزار تن آن به ارزش ۹۱۲ میلیون و ۱۰۰ هزار و ۹۲۰ دلار سهم صادرات ایران به ۳۷ کشور آفریقایی بوده و ۶۵ هزار و ۱۱۸ تن کالا به ارزش ۶۰ میلیون و ۸۶۸ هزار و ۸۰۶ دلار از ۲۰ کشور آفریقایی واردات شده است.
پنج مقصد اول صادرات کالاهای ایرانی به قاره آفریقا شامل آفریقای جنوبی با خرید ۴۶۱ هزار و ۸۴۱ تن به ارزش ۲۴۷ میلیون و ۶۲۳ هزار و ۳۰۹ دلار، موزامبیک با ۲۸۸ هزار و ۳۰۵ تن به ارزش ۱۶۰ میلیون و ۸۲۲ هزار و ۵۴۵ دلار، سودان با ۲۲۱ هزار و ۱۲۴ تن به ارزش ۱۲۲ میلیون و ۳۴۴ هزار و ۸۵۹ دلار، نیجریه با ۱۹۴ هزار و ۹۷۷ تن به ارزش ۱۵۵ میلیون و ۱۴۱ هزار و ۵۲۳ دلار و غنا با ۲۰۸ هزار و ۸۷ تن به ارزش ۱۱۰ میلیون و ۷۰۵ هزار و ۹۱۷ دلار، بوده است.
5 کشور آفریقایی که به ایران کالا
صادر کردند
پنج کشور نخست آفریقایی طرف معامله فروش کالا به ایران نیز تانزانیا با فروش ۴۴ هزار و ۳۲۷ تن کالا به ارزش ۱۷ میلیون و ۸۵۴ هزار و ۶۸۰ دلار، کنیا با دو هزار و ۳۷۲ تن به ارزش ۱۲ میلیون و ۹۷ هزار و ۸۸۴ دلار، آفریقای جنوبی با ۷۵۰ تن به ارزش ۶ میلیون و ۴۳۰ هزار و ۱۴۱ دلار، غنا با دو هزار و ۵۰۵ تن به ارزش پنج میلیون و ۱۹۸ هزار و ۷۹۲ دلار و کنگو با دو هزار و ۵۸۳ تن به ارزش چهار میلیون و ۷۴۱ هزار و ۹۴۸ دلار، بودهاند. در سال۱۴۰۰ تجارت ایران و آفریقا با رشد ۱۰۰ درصدی به یک میلیارد و ۲۵۰ میلیون دلار رسید که پیشبینی میشود با تداوم رشد تجارت کشورمان با قاره آفریقا در سالجاری این میزان تا پایان سال ۱۴۰۱ به یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار برسد.
گردش مالی در قاره آفریقا بهطور متوسط هزار میلیارد دلار است و ۱۵ درصد کره زمین مربوط به این قاره بوده و ۳۰ درصد معادن دنیا در این کشورها قرار دارد. همچنین ۹۰ درصد الماس و ۶۵ درصد طلای دنیا در این قاره قرار دارد. با توجه به آمار عنوانشده بیشتر کشورها در این قاره در حال سرمایهگذاری هستند به گونهای که چین تصویب کرده که ۳۰۰ میلیون نفر از جمعیت خود را به قاره آفریقا بفرستد. ظرفیت بالایی در این قاره پهناور وجود دارد و خوشبختانه مسئولان این قاره نگاه خوبی به ایران و همکاری مشترک دارند.
آفریقا به دنبال مصالح ساختمانی
شهلا عموری، عضو اتاق بازرگانی با بیان اینکه قاره آفریقا در ذخایر معدنی مقام بسیار خوبی در دنیا دارد، گفت: پیشبینی میشود در سال ۲۰۳۰ جمعیت این قاره به یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون نفر برسد، کشورهای این قاره اغلب مصرفکننده هستند و میتوان از این فرصت برای توسعه صادرات به آفریقا استفاده کرد.
او ادامه داد: مواد اولیه و ماشینآلات میتواند از جمله کالاهای وارداتی از آفریقا به کشور باشد و از طرفی میتوان مواد پتروشیمی و غذایی را به این قاره صادر کرد. فعالان اقتصادی عنوان میکنند که کشورهای آفریقایی به دلیل افزایش جمعیت و قرار گرفتن در مسیر توسعه و شهرنشینی، بازار مناسبی برای بسیاری از مصالح، تجهیزات و لوازم ساختمانی ایران محسوب میشوند. بدین جهت کشورهای چین، اسپانیا، ایتالیا، هند، فرانسه، ترکیه و بلژیک مهمترین صادرکنندگان محصولات مزبور به قاره آفریقا به حساب میآیند.
تجارت بیسابقه با کشورهای آفریقایی
به استناد آمارهای رسمی گمرک باید عنوان کرد که بیش از ۳۰.۵ درصد صادرات ایران به قاره آفریقا در ۵ ماه نخست امسال به کشور آفریقای جنوبی بوده است، این روند رو به رشد صادرات از سال گذشته آغاز شده و صادرات کشورمان به آفریقای جنوبی در سال ۱۴۰۰ به ۲۵۴ میلیون و ۲۶۷ هزار و ۵۸۰ دلار رسیده بود که این میزان نسبت به سال ۹۹ با رشد ۵۷۰ درصدی همراه بوده که با وجود تحریمها این میزان در ۱۵ سال اخیر بیسابقه بوده است. در این میان در سال ۹۹ حدود ۳۸ میلیون دلار، سال ۹۸ حدود ۸۸ میلیون دلار، سال ۹۷ حدود ۳۷ میلیون دلار، سال ۹۶ حدود ۳۷.۴ میلیون دلار، سال ۹۵ حدود ۴۳.۲ میلیون دلار، سال ۹۴ حدود ۲۳.۱ میلیون دلار، سال ۹۳ حدود ۲۲.۸ میلیون دلار و سال ۹۲ حدود ۳۸.۸ میلیون دلار کالا از ایران به کشور آفریقای جنوبی صادر شده است. روز گذشته معاون وزیر صمت و رئیس سازمان توسعه تجارت از حضور موفق و تأثیرگذار شرکتهای ایرانی در نمایشگاه بینالمللی «اگروفود» غنا خبر داد. پیمان پاک ادامه داد: شرکتهای ایرانی طیف وسیعی از محصولات و توانمندیهای کشور در حوزه صنایع غذایی، کشاورزی و ماشینآلات و ادوات کشاورزی را به نمایش گذاشتند و نشستهای متعدد با تجار و صنعتگران آفریقایی داشتند.
برگزاری نمایشگاه دروازه صادرات
به آفریقا
به گفته رئیس سازمان توسعه تجارت، شرکتهای ایرانی همچنین در ۱۶ همایش تخصصی شرکت و به بازدید از برخی کارخانهها و شرکتهای متناظر پرداختند. او در خصوص برگزاری نمایشگاه دروازه صادرات به آفریقا در استانبول و حضور شرکتهای ایرانی در این نمایشگاه گفت: پیشبینی میشود بیش از ۳ هزار تاجر و فعال اقتصادی آفریقایی در این نمایشگاه که از ۲۶ تا ۲۸ آذرماه سالجاری برگزار میشود، حاضر شوند. رئیس سازمان توسعه تجارت تأکید کرد: فرصت حضور در این نمایشگاه و مذاکره رو در رو با تجار و بازرگانان آفریقایی که به دعوت کشور ترکیه در این نمایشگاه بزرگ حضور خواهند داشت برای اولین بار برای شرکتهای ایرانی ایجاد شده است و انتظار میرود دستاوردهای بزرگی برای ایجاد روابط تجاری بین ایران و کشورهای آفریقایی در پی داشته باشد.
علیرضا پیمانپاک، رئیس سازمان توسعه تجارت گفت: سازمان توسعه تجارت در راستای رسالت ذاتی خود به دنبال متنوعسازی بازارهای صادراتی و معرفی ظرفیتهای صادراتی کشور است و در این خصوص مصمم است در معتبرترین نمایشگاههای بینالمللی کشورهای هدف مشارکت فعال داشته باشد. از اینرو تبادل هیأتهای تجاری یکی از برنامههای جدی است و برای سال ۲۰۲۳ نیز برنامهریزی گستردهای برای تداوم ارتباط با کشورهای هدف آفریقایی از طریق مشارکت و شرکت در ۸ رویداد نمایشگاهی صورت گرفته است. از آنجا که دولتهای گذشته تنها اروپاییها را مقصد صادراتی کالاهای ایرانی میدانستند برای حضور فعالان اقتصادی در بازارهای جدید هیچ برنامهریزی نکردند. همین امر موجب شد که تجارت کشور روز به روز ناتوانتر شود و بواسطه تحریم از درآمدهای ارزی کشور کاسته شد. حال دولت سیزدهم برای کاهش اثرات تحریم در حال مذاکره با کشورهای جدید است؛ کشورهایی که خواهان کالاهای ایرانی هستند. بر این اساس طی 6 ماه گذشته بیش از ۱۰۰ هیأت تجاری از کشورهای آفریقایی وارد ایران شد و همچنین دولت تصمیم گرفت که با هدف افزایش مبادلات اقتصادی، رایزن بازرگانی به کشورهای آفریقایی اعزام کند.در دولتهای گذشته، در هیچکدام از کشورهای آفریقایی رایزن نداشتیم اما اکنون ۲ رایزن برای حضور در آفریقا انتخاب شده که بزودی تعداد آنها هم افزایش پیدا خواهد کرد. این در حالی است که هماکنون ۱۷ سفیر از کشورهای آفریقایی در ایران حضور دارند.
ایجاد 10 مرکز تجاری تا پایان سال
برای آنکه حضور ایران در کشورهای آفریقایی مستمر شود و تجار اطمینان داشته باشند که همکاریها بلندمدت خواهد بود، مراکز تجاری با کشورهای آفریقایی ایجاد خواهد شد. بدینجهت بخش خصوصی بهعنوان سفیر اقتصادی ایران در کشورهای دیگر مستقر میشود و آنگونه که وعده داده شده تا پایان امسال مراکز تجاری ایران به عدد 10 خواهد رسید.
کارشناسان نیز توصیه تجارت آزاد با کشورهای آفریقایی را دارند چرا که این امر میتواند باعث رونق و افزایش تجارت شود. متأسفانه ایران با کشورهای آفریقایی تجارت آزاد ندارد و تنها با کشور تونس توافق تجارت ترجیحی وجود دارد. آنگونه که رئیس سازمان توسعه تجارت عنوان کرده موضوع تجارت آزاد در گفتمان با کشورهای آفریقایی آمده است. به اعتقاد محمدصادق قنادزاده، مدیرکل آفریقای سازمان توسعه تجارت، در رشد تجارت میان کشورها، دیپلماسی اقتصادی است که حرف اول را میزند. در دولت سیزدهم روی تنوع بازارهای صادراتی برنامهریزی شده، درحالیکه در گذشته در خصوص بازار آفریقا برنامه مشخصی نداشتیم و از آن غافل بودیم.
صادرات ایران به 37 کشور آفریقایی
یکی از موفقیتهای دولت سیزدهم این بوده که در 7 ماه نخست سالجاری به 37 کشور آفریقایی، 912 میلیون دلار کالا صادر کرده است. بر این اساس از ابتدای امسال تا پایان مهر ماه، یک میلیون و ۸۵۱ هزار و ۹۱۱ تن کالا به ارزش ۹۷۲ میلیون و ۹۶۹ هزار و ۷۲۶ دلار بین ایران و کشورهای آفریقایی تبادل شد که یک میلیون و ۷۸۷ هزار تن آن به ارزش ۹۱۲ میلیون و ۱۰۰ هزار و ۹۲۰ دلار سهم صادرات ایران به ۳۷ کشور آفریقایی بوده و ۶۵ هزار و ۱۱۸ تن کالا به ارزش ۶۰ میلیون و ۸۶۸ هزار و ۸۰۶ دلار از ۲۰ کشور آفریقایی واردات شده است.
پنج مقصد اول صادرات کالاهای ایرانی به قاره آفریقا شامل آفریقای جنوبی با خرید ۴۶۱ هزار و ۸۴۱ تن به ارزش ۲۴۷ میلیون و ۶۲۳ هزار و ۳۰۹ دلار، موزامبیک با ۲۸۸ هزار و ۳۰۵ تن به ارزش ۱۶۰ میلیون و ۸۲۲ هزار و ۵۴۵ دلار، سودان با ۲۲۱ هزار و ۱۲۴ تن به ارزش ۱۲۲ میلیون و ۳۴۴ هزار و ۸۵۹ دلار، نیجریه با ۱۹۴ هزار و ۹۷۷ تن به ارزش ۱۵۵ میلیون و ۱۴۱ هزار و ۵۲۳ دلار و غنا با ۲۰۸ هزار و ۸۷ تن به ارزش ۱۱۰ میلیون و ۷۰۵ هزار و ۹۱۷ دلار، بوده است.
5 کشور آفریقایی که به ایران کالا
صادر کردند
پنج کشور نخست آفریقایی طرف معامله فروش کالا به ایران نیز تانزانیا با فروش ۴۴ هزار و ۳۲۷ تن کالا به ارزش ۱۷ میلیون و ۸۵۴ هزار و ۶۸۰ دلار، کنیا با دو هزار و ۳۷۲ تن به ارزش ۱۲ میلیون و ۹۷ هزار و ۸۸۴ دلار، آفریقای جنوبی با ۷۵۰ تن به ارزش ۶ میلیون و ۴۳۰ هزار و ۱۴۱ دلار، غنا با دو هزار و ۵۰۵ تن به ارزش پنج میلیون و ۱۹۸ هزار و ۷۹۲ دلار و کنگو با دو هزار و ۵۸۳ تن به ارزش چهار میلیون و ۷۴۱ هزار و ۹۴۸ دلار، بودهاند. در سال۱۴۰۰ تجارت ایران و آفریقا با رشد ۱۰۰ درصدی به یک میلیارد و ۲۵۰ میلیون دلار رسید که پیشبینی میشود با تداوم رشد تجارت کشورمان با قاره آفریقا در سالجاری این میزان تا پایان سال ۱۴۰۱ به یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار برسد.
گردش مالی در قاره آفریقا بهطور متوسط هزار میلیارد دلار است و ۱۵ درصد کره زمین مربوط به این قاره بوده و ۳۰ درصد معادن دنیا در این کشورها قرار دارد. همچنین ۹۰ درصد الماس و ۶۵ درصد طلای دنیا در این قاره قرار دارد. با توجه به آمار عنوانشده بیشتر کشورها در این قاره در حال سرمایهگذاری هستند به گونهای که چین تصویب کرده که ۳۰۰ میلیون نفر از جمعیت خود را به قاره آفریقا بفرستد. ظرفیت بالایی در این قاره پهناور وجود دارد و خوشبختانه مسئولان این قاره نگاه خوبی به ایران و همکاری مشترک دارند.
آفریقا به دنبال مصالح ساختمانی
شهلا عموری، عضو اتاق بازرگانی با بیان اینکه قاره آفریقا در ذخایر معدنی مقام بسیار خوبی در دنیا دارد، گفت: پیشبینی میشود در سال ۲۰۳۰ جمعیت این قاره به یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون نفر برسد، کشورهای این قاره اغلب مصرفکننده هستند و میتوان از این فرصت برای توسعه صادرات به آفریقا استفاده کرد.
او ادامه داد: مواد اولیه و ماشینآلات میتواند از جمله کالاهای وارداتی از آفریقا به کشور باشد و از طرفی میتوان مواد پتروشیمی و غذایی را به این قاره صادر کرد. فعالان اقتصادی عنوان میکنند که کشورهای آفریقایی به دلیل افزایش جمعیت و قرار گرفتن در مسیر توسعه و شهرنشینی، بازار مناسبی برای بسیاری از مصالح، تجهیزات و لوازم ساختمانی ایران محسوب میشوند. بدین جهت کشورهای چین، اسپانیا، ایتالیا، هند، فرانسه، ترکیه و بلژیک مهمترین صادرکنندگان محصولات مزبور به قاره آفریقا به حساب میآیند.
تجارت بیسابقه با کشورهای آفریقایی
به استناد آمارهای رسمی گمرک باید عنوان کرد که بیش از ۳۰.۵ درصد صادرات ایران به قاره آفریقا در ۵ ماه نخست امسال به کشور آفریقای جنوبی بوده است، این روند رو به رشد صادرات از سال گذشته آغاز شده و صادرات کشورمان به آفریقای جنوبی در سال ۱۴۰۰ به ۲۵۴ میلیون و ۲۶۷ هزار و ۵۸۰ دلار رسیده بود که این میزان نسبت به سال ۹۹ با رشد ۵۷۰ درصدی همراه بوده که با وجود تحریمها این میزان در ۱۵ سال اخیر بیسابقه بوده است. در این میان در سال ۹۹ حدود ۳۸ میلیون دلار، سال ۹۸ حدود ۸۸ میلیون دلار، سال ۹۷ حدود ۳۷ میلیون دلار، سال ۹۶ حدود ۳۷.۴ میلیون دلار، سال ۹۵ حدود ۴۳.۲ میلیون دلار، سال ۹۴ حدود ۲۳.۱ میلیون دلار، سال ۹۳ حدود ۲۲.۸ میلیون دلار و سال ۹۲ حدود ۳۸.۸ میلیون دلار کالا از ایران به کشور آفریقای جنوبی صادر شده است. روز گذشته معاون وزیر صمت و رئیس سازمان توسعه تجارت از حضور موفق و تأثیرگذار شرکتهای ایرانی در نمایشگاه بینالمللی «اگروفود» غنا خبر داد. پیمان پاک ادامه داد: شرکتهای ایرانی طیف وسیعی از محصولات و توانمندیهای کشور در حوزه صنایع غذایی، کشاورزی و ماشینآلات و ادوات کشاورزی را به نمایش گذاشتند و نشستهای متعدد با تجار و صنعتگران آفریقایی داشتند.
برگزاری نمایشگاه دروازه صادرات
به آفریقا
به گفته رئیس سازمان توسعه تجارت، شرکتهای ایرانی همچنین در ۱۶ همایش تخصصی شرکت و به بازدید از برخی کارخانهها و شرکتهای متناظر پرداختند. او در خصوص برگزاری نمایشگاه دروازه صادرات به آفریقا در استانبول و حضور شرکتهای ایرانی در این نمایشگاه گفت: پیشبینی میشود بیش از ۳ هزار تاجر و فعال اقتصادی آفریقایی در این نمایشگاه که از ۲۶ تا ۲۸ آذرماه سالجاری برگزار میشود، حاضر شوند. رئیس سازمان توسعه تجارت تأکید کرد: فرصت حضور در این نمایشگاه و مذاکره رو در رو با تجار و بازرگانان آفریقایی که به دعوت کشور ترکیه در این نمایشگاه بزرگ حضور خواهند داشت برای اولین بار برای شرکتهای ایرانی ایجاد شده است و انتظار میرود دستاوردهای بزرگی برای ایجاد روابط تجاری بین ایران و کشورهای آفریقایی در پی داشته باشد.
«ایران» از روند شاخص تورم تولیدکننده در دولت سیزدهم گزارش میدهد
افت 7/24 درصدی تورم پیشنگر در یک سال اخیر
گروه اقتصادی / با وجود اجرای سیاست اصلاح ارزترجیحی و حذف این ارز از اقتصاد ایران که درخرداد ماه امسال منجر به یک شوک تورمی شد، بررسی روند شاخص تورم تولید و مصرف نشان از روند نزولی آن دارد.
در شاخص تورم مصرفکننده با وجود نوساناتی که درتورم ماهانه و سالانه وجود دارد، از مرداد ماه امسال، تورم نقطه به نقطه روند نزولی خود را حفظ کرده است به طوری که از نرخ 54 درصدی تیرماه به 52.2 درصد در مرداد و 49.7 درصد در شهریور رسید. در ماههای مهر و آبان هم این شاخص به ترتیب 48.6 و 48.1 درصد اعلام شده است.
اما طبق گزارشهای جدید مرکزآمار ایران از نرخ تورم تولید کننده که اقتصاددانان ازآن بهعنوان تورم پیشنگر یاد میکنند، سیگنالهای مثبتی ارسال میشود. طبق گزارش این مرکز درخصوص تورم تولیدکننده در فصل تابستان امسال، تمام شاخصهای تورم تولید شامل تورم فصلی، نقطهای و سالانه نسبت به فصل بهار با افت قابل توجهی همراه شده است.
طبق این گزارش، در فصل تابستان امسال شاخص قیمت کل تولیدکننده ٦٧١ است که نسبت به فصل قبل (تورم فصلی) ٧.١ درصد، نسبت به فصل مشابه سال قبل (تورم نقطه به نقطه) ٤٣.٢ درصد و در چهارفصل منتهی به فصل جاری نسبت به دوره مشابه سال قبل (تورم سالانه) ٣٩.٩ درصد افزایش داشته است.
این درحالی است که در فصل بهار امسال، تورم فصلی 15.8 درصد، تورم نقطهای 49.3 درصد و تورم سالانه 49.7 درصد بوده است که در تابستان افت داشته است.
کاهش 8.7 درصدی تورم فصلی
اطلاعات ارائه شده از سوی مرکزآمار ایران نشان میدهد، در فصل تابستان درصد تغییرات شاخص قیمت کل تولیدکننده نسبت به فصل قبل (تورم فصلی) ٧.١ درصد است که در مقایسه با فصل قبل (١٥.٨ درصد)، ٨.٧ واحد درصد کاهش داشته است. به عبارتی، میانگین قیمت دریافتی توسط تولیدکنندگان به ازای تولید محصولاتشان در داخل کشور، در فصل تابستان ١٤٠١ نسبت به فصل قبل، ٧.١ درصد افزایش دارد. در این فصل بیشترین تورم فصلی با ١٧.٥ درصد مربوط به گروه «کشاورزی» و کمترین تورم فصلی با ٢.٤ درصد مربوط به گروه «تولید، انتقال و توزیع برق» است. در این فصل گروه «صنعت» با نرخ تورم ٢.٣- درصد مواجه بوده است.
کاهش 6.1 درصدی تورم نقطه به نقطه
در فصل تابستان ١٤٠١، درصد تغییرات شاخص قیمت کل تولیدکننده نسبت به فصل مشابه سال قبل (تورم نقطه به نقطه) ٤٣.٢ درصد است که درمقایسه با فصل قبل (٤٩.٣ درصد)، ٦.١ واحد درصد کاهش داشته است. به عبارتی، میانگین قیمت دریافتی تولیدکنندگان به ازای تولید در داخل کشور، در فصل تابستان ١٤٠١ نسبت به دوره مشابه سال قبل ٤٣.٢ درصد افزایش دارد. در این فصل بیشترین تورم نقطه به نقطه با ٦٠.٥ درصد مربوط به گروه «کشاورزی» و کمترین تورم نقطه به نقطه با ١٠.٩ درصد مربوط به گروه «تولید، انتقال و توزیع برق» است.
کاهش 9.8 درصدی تورم سالانه
در فصل تابستان ١٤٠١، درصد تغییرات شاخص قیمت کل تولیدکننده در چهار فصل منتهی به فصل تابستان ١٤٠١ نسبت به مدت مشابه در سال قبل ٣٩.٩ درصد است که نسبت به فصل قبل (٤٩.٧ درصد)، ٩.٨ واحد درصد کاهش داشته است. به عبارتی، میانگین قیمت دریافتی توسط تولیدکنندگان به ازای تولید در داخل کشور، در چهار فصل منتهی به تابستان ١٤٠١ نسبت به دوره مشابه سال قبل، ٣٩.٩ درصد افزایش دارد. در این فصل بیشترین تورم سالانه با ٥٨.٥ درصد مربوط به گروه «کشاورزی» و کمترین تورم سالانه با ١٢ درصد مربوط به گروه «تولید، انتقال و توزیع برق» بوده است.
کاهش 24.7 درصدی تورم سالانه در یکسال اخیر
براساس گزارش مرکزآمار ایران نرخ تورم تولیدکننده در یکسال اخیر با افت بالایی مواجه شده است. در شاخص تورم تولیدکننده سالانه درحالی که در تابستان سال گذشته این نرخ 64.6 درصد را نشان میدهد این عدد در تابستان امسال به 39.9 درصد عقبگرد کرده است که نشان دهنده افت 24.7 درصدی آن است. گفتنی است در پاییز سال گذشته نیز تورم تولید سالانه 60.9 درصد بوده که در زمستان پارسال به 54.3 درصد رسیده است. اما در سالجاری روند نزولی این شاخص سرعت گرفته است به طوری که در نخستین فصل امسال این شاخص به 49.7 درصد و در تابستان امسال به 39.9 درصد کاهش یافته است.
در تورم فصلی نیز در شرایطی که این شاخص در تابستان سال گذشته 11.7 درصد بوده است در تابستان امسال به 7.1 درصد عقبنشینی کرده است. در شاخص تورم نقطهای نیز نرخ تورم تولید در تابستان سال گذشته 58.9 درصد بوده که با افت 15.7 درصدی این شاخص به 43.2 درصد در تابستان امسال رسیده است.
افت تورم تولید در اکثر گروههای تولیدی
در تابستان امسال بررسی تحولات نرخ تورم تولید نسبت به فصل قبل حاکی از افت شاخص در اکثر گروههای اصلی و زیرگروههای آن است. درمیان گروههای اصلی تنها گروه خدمات و تأمین و تولید برق با رشد همراه بوده است.
برهمین اساس در گروه کشاورزی درحالی که تورم فصلی بهار امسال 38.5 درصدی بوده این نرخ در تابستان امسال به 17.5 درصد رسیده که نشاندهنده افت 21 درصدی آن است. همچنین تورم نقطهای کشاورزی درتابستان 60.5 درصد محاسبه شده است که نسبت به رقم 66.2 درصدی بهار 5.7 درصد کمتر شده است. در تورم سالانه نیز عدد 63.6 درصدی فصل بهار به 58.5 درصد در تابستان رسیده است به عبارت دیگر تورم سالانه کشاورزی 5.1 درصد افت داشته است.
در گروه معدن نیز شاهد افت تورم تولید هستیم. تورم فصلی این گروه به منفی 2 درصد رسیده است که درمقایسه با تورم 7.4 درصدی فصل بهار 9.4 درصد کاهش یافته است. در تورم نقطهای نیز این شاخص 14 درصد کمتر شده است. در بهار امسال این شاخص 27.4 درصد بود که درتابستان امسال به 13.4 درصد رسیده است. این درحالی است که تورم سالانه گروه معدن 21.7 درصد افت داشته است و از 62.1 درصد بهار به 40.4 درصد در تابستان رسیده است. همچنین در گروه صنعت نیز تورم فصلی منفی شده است. درتابستان امسال تورم فصلی صنعت منفی 2.3 درصد شده است که نسبت به نرخ 12.5 درصدی بهار 14.8 درصد کاهش یافته است. درحالی که تورم نقطهای صنعت درتابستان عدد 30.1 درصد را نشان میدهد، این عدد در بهار امسال 46.3 درصد بوده است یعنی این شاخص 16.2 درصد کمتر شده است. در تورم سالانه نیز نرخ 48 درصدی بهار امسال با افت 7.6 درصدی به 40.4 درصد در فصل تابستان امسال رسیده است.
مسیر آینده تورم در اقتصاد ایران
تورم تولید در ادبیات مرسوم اقتصادی بهعنوان شاخصی برای تبیین چشمانداز آینده تورم مصرفکننده شناخته میشود. چراکه تغییر تورم تولیدکننده پس از گذشت چند ماه و به ثمر نشستن محصول تولیدی به بازار مصرف میرسد و تورم مصرفکننده را تحت تأثیر قرار میدهد. بنابراین افزایش یا کاهش تورم تولیدکننده، مسیر آتی تورم مصرفکننده را نشان میدهد.
بر همین اساس کاهش حدود ۲۵ واحد درصدی تورم سالانه تولیدکننده، نشانه دیگری از نزولی بودن مسیر کلی تورم بویژه تورم مصرفکننده در کشور بهشمار میرود.
هرچند تورم ۴۰ درصدی تولید در تابستان سالجاری، رقم بالایی است و فاصله زیادی با نقطه مطلوب دارد، اما روند کاهش تورم طی یک سال فعالیت دولت سیزدهم، امید به حل همیشگی چالش تورم در کشور را زنده نگهداشته است.
کاهش حدود ۲۵ واحد درصدی تورم سالانه تولیدکننده نشان میدهد سیاستهای دولت در کاهش تدریجی تورم مؤثر واقع شده است. کاهش سرعت رشد پایه پولی و نقدینگی از طریق کنترل کسری بودجه و بهبود انضباط شبکه بانکی در خلق نقدینگی از مهمترین اقدامات دولت سیزدهم برای حل بحران تورمی بهجا مانده از دولت گذشته بوده است.
همبستگی شاخصهای تورمی در جهت کاهش تورم و همچنین سیاستهای اعلامی دولت برای کنترل تورم، نشانگر عزم دولت برای حل ریشهای مسأله تورم در کشور است.
در شاخص تورم مصرفکننده با وجود نوساناتی که درتورم ماهانه و سالانه وجود دارد، از مرداد ماه امسال، تورم نقطه به نقطه روند نزولی خود را حفظ کرده است به طوری که از نرخ 54 درصدی تیرماه به 52.2 درصد در مرداد و 49.7 درصد در شهریور رسید. در ماههای مهر و آبان هم این شاخص به ترتیب 48.6 و 48.1 درصد اعلام شده است.
اما طبق گزارشهای جدید مرکزآمار ایران از نرخ تورم تولید کننده که اقتصاددانان ازآن بهعنوان تورم پیشنگر یاد میکنند، سیگنالهای مثبتی ارسال میشود. طبق گزارش این مرکز درخصوص تورم تولیدکننده در فصل تابستان امسال، تمام شاخصهای تورم تولید شامل تورم فصلی، نقطهای و سالانه نسبت به فصل بهار با افت قابل توجهی همراه شده است.
طبق این گزارش، در فصل تابستان امسال شاخص قیمت کل تولیدکننده ٦٧١ است که نسبت به فصل قبل (تورم فصلی) ٧.١ درصد، نسبت به فصل مشابه سال قبل (تورم نقطه به نقطه) ٤٣.٢ درصد و در چهارفصل منتهی به فصل جاری نسبت به دوره مشابه سال قبل (تورم سالانه) ٣٩.٩ درصد افزایش داشته است.
این درحالی است که در فصل بهار امسال، تورم فصلی 15.8 درصد، تورم نقطهای 49.3 درصد و تورم سالانه 49.7 درصد بوده است که در تابستان افت داشته است.
کاهش 8.7 درصدی تورم فصلی
اطلاعات ارائه شده از سوی مرکزآمار ایران نشان میدهد، در فصل تابستان درصد تغییرات شاخص قیمت کل تولیدکننده نسبت به فصل قبل (تورم فصلی) ٧.١ درصد است که در مقایسه با فصل قبل (١٥.٨ درصد)، ٨.٧ واحد درصد کاهش داشته است. به عبارتی، میانگین قیمت دریافتی توسط تولیدکنندگان به ازای تولید محصولاتشان در داخل کشور، در فصل تابستان ١٤٠١ نسبت به فصل قبل، ٧.١ درصد افزایش دارد. در این فصل بیشترین تورم فصلی با ١٧.٥ درصد مربوط به گروه «کشاورزی» و کمترین تورم فصلی با ٢.٤ درصد مربوط به گروه «تولید، انتقال و توزیع برق» است. در این فصل گروه «صنعت» با نرخ تورم ٢.٣- درصد مواجه بوده است.
کاهش 6.1 درصدی تورم نقطه به نقطه
در فصل تابستان ١٤٠١، درصد تغییرات شاخص قیمت کل تولیدکننده نسبت به فصل مشابه سال قبل (تورم نقطه به نقطه) ٤٣.٢ درصد است که درمقایسه با فصل قبل (٤٩.٣ درصد)، ٦.١ واحد درصد کاهش داشته است. به عبارتی، میانگین قیمت دریافتی تولیدکنندگان به ازای تولید در داخل کشور، در فصل تابستان ١٤٠١ نسبت به دوره مشابه سال قبل ٤٣.٢ درصد افزایش دارد. در این فصل بیشترین تورم نقطه به نقطه با ٦٠.٥ درصد مربوط به گروه «کشاورزی» و کمترین تورم نقطه به نقطه با ١٠.٩ درصد مربوط به گروه «تولید، انتقال و توزیع برق» است.
کاهش 9.8 درصدی تورم سالانه
در فصل تابستان ١٤٠١، درصد تغییرات شاخص قیمت کل تولیدکننده در چهار فصل منتهی به فصل تابستان ١٤٠١ نسبت به مدت مشابه در سال قبل ٣٩.٩ درصد است که نسبت به فصل قبل (٤٩.٧ درصد)، ٩.٨ واحد درصد کاهش داشته است. به عبارتی، میانگین قیمت دریافتی توسط تولیدکنندگان به ازای تولید در داخل کشور، در چهار فصل منتهی به تابستان ١٤٠١ نسبت به دوره مشابه سال قبل، ٣٩.٩ درصد افزایش دارد. در این فصل بیشترین تورم سالانه با ٥٨.٥ درصد مربوط به گروه «کشاورزی» و کمترین تورم سالانه با ١٢ درصد مربوط به گروه «تولید، انتقال و توزیع برق» بوده است.
کاهش 24.7 درصدی تورم سالانه در یکسال اخیر
براساس گزارش مرکزآمار ایران نرخ تورم تولیدکننده در یکسال اخیر با افت بالایی مواجه شده است. در شاخص تورم تولیدکننده سالانه درحالی که در تابستان سال گذشته این نرخ 64.6 درصد را نشان میدهد این عدد در تابستان امسال به 39.9 درصد عقبگرد کرده است که نشان دهنده افت 24.7 درصدی آن است. گفتنی است در پاییز سال گذشته نیز تورم تولید سالانه 60.9 درصد بوده که در زمستان پارسال به 54.3 درصد رسیده است. اما در سالجاری روند نزولی این شاخص سرعت گرفته است به طوری که در نخستین فصل امسال این شاخص به 49.7 درصد و در تابستان امسال به 39.9 درصد کاهش یافته است.
در تورم فصلی نیز در شرایطی که این شاخص در تابستان سال گذشته 11.7 درصد بوده است در تابستان امسال به 7.1 درصد عقبنشینی کرده است. در شاخص تورم نقطهای نیز نرخ تورم تولید در تابستان سال گذشته 58.9 درصد بوده که با افت 15.7 درصدی این شاخص به 43.2 درصد در تابستان امسال رسیده است.
افت تورم تولید در اکثر گروههای تولیدی
در تابستان امسال بررسی تحولات نرخ تورم تولید نسبت به فصل قبل حاکی از افت شاخص در اکثر گروههای اصلی و زیرگروههای آن است. درمیان گروههای اصلی تنها گروه خدمات و تأمین و تولید برق با رشد همراه بوده است.
برهمین اساس در گروه کشاورزی درحالی که تورم فصلی بهار امسال 38.5 درصدی بوده این نرخ در تابستان امسال به 17.5 درصد رسیده که نشاندهنده افت 21 درصدی آن است. همچنین تورم نقطهای کشاورزی درتابستان 60.5 درصد محاسبه شده است که نسبت به رقم 66.2 درصدی بهار 5.7 درصد کمتر شده است. در تورم سالانه نیز عدد 63.6 درصدی فصل بهار به 58.5 درصد در تابستان رسیده است به عبارت دیگر تورم سالانه کشاورزی 5.1 درصد افت داشته است.
در گروه معدن نیز شاهد افت تورم تولید هستیم. تورم فصلی این گروه به منفی 2 درصد رسیده است که درمقایسه با تورم 7.4 درصدی فصل بهار 9.4 درصد کاهش یافته است. در تورم نقطهای نیز این شاخص 14 درصد کمتر شده است. در بهار امسال این شاخص 27.4 درصد بود که درتابستان امسال به 13.4 درصد رسیده است. این درحالی است که تورم سالانه گروه معدن 21.7 درصد افت داشته است و از 62.1 درصد بهار به 40.4 درصد در تابستان رسیده است. همچنین در گروه صنعت نیز تورم فصلی منفی شده است. درتابستان امسال تورم فصلی صنعت منفی 2.3 درصد شده است که نسبت به نرخ 12.5 درصدی بهار 14.8 درصد کاهش یافته است. درحالی که تورم نقطهای صنعت درتابستان عدد 30.1 درصد را نشان میدهد، این عدد در بهار امسال 46.3 درصد بوده است یعنی این شاخص 16.2 درصد کمتر شده است. در تورم سالانه نیز نرخ 48 درصدی بهار امسال با افت 7.6 درصدی به 40.4 درصد در فصل تابستان امسال رسیده است.
مسیر آینده تورم در اقتصاد ایران
تورم تولید در ادبیات مرسوم اقتصادی بهعنوان شاخصی برای تبیین چشمانداز آینده تورم مصرفکننده شناخته میشود. چراکه تغییر تورم تولیدکننده پس از گذشت چند ماه و به ثمر نشستن محصول تولیدی به بازار مصرف میرسد و تورم مصرفکننده را تحت تأثیر قرار میدهد. بنابراین افزایش یا کاهش تورم تولیدکننده، مسیر آتی تورم مصرفکننده را نشان میدهد.
بر همین اساس کاهش حدود ۲۵ واحد درصدی تورم سالانه تولیدکننده، نشانه دیگری از نزولی بودن مسیر کلی تورم بویژه تورم مصرفکننده در کشور بهشمار میرود.
هرچند تورم ۴۰ درصدی تولید در تابستان سالجاری، رقم بالایی است و فاصله زیادی با نقطه مطلوب دارد، اما روند کاهش تورم طی یک سال فعالیت دولت سیزدهم، امید به حل همیشگی چالش تورم در کشور را زنده نگهداشته است.
کاهش حدود ۲۵ واحد درصدی تورم سالانه تولیدکننده نشان میدهد سیاستهای دولت در کاهش تدریجی تورم مؤثر واقع شده است. کاهش سرعت رشد پایه پولی و نقدینگی از طریق کنترل کسری بودجه و بهبود انضباط شبکه بانکی در خلق نقدینگی از مهمترین اقدامات دولت سیزدهم برای حل بحران تورمی بهجا مانده از دولت گذشته بوده است.
همبستگی شاخصهای تورمی در جهت کاهش تورم و همچنین سیاستهای اعلامی دولت برای کنترل تورم، نشانگر عزم دولت برای حل ریشهای مسأله تورم در کشور است.
«ایران» گزارش میدهد
کمک 6 میلیارد دلاری دانشبنیانها به صنعت برق
مجید میرزاحیدری
خبرنگار
صرفهجویی 6 میلیارد دلاری با مشارکت شرکتهای دانشبنیان در صنعت برق؛ اتفاقی مهم که بیشک با بهرهگیری از توانمندیهای شرکتهای دانشبنیان در زمینه ساخت قطعات و ایجاد تغییرات در مصرف آب و برق و صرفهجویی 6 هزار مگاواتی، رنگ واقعیت به خود خواهد گرفت.استفاده از توانمندیهای شرکتهای دانشبنیان در سالهای اخیر، گاه و بیگاه مطرح میشد اما واقعیت این است که با ابلاغ آییننامه حمایت از تولید، دانشبنیان و فناور و اشتغال آفرین در صنعت آب و برق در تابستان امسال، این داستان وارد فاز جدیتری شد.از نگاه بسیاری، ابلاغ همین آییننامه را میتوان بسترساز استفاده جدی از پتانسیلهای شرکتهای دانشبنیان تعبیر کرد.اولویتی که باعث شده تا شرکتهای دانشبنیان از آن به عنوان آغوش باز دولت سیزدهم برای حمایت جدی از شرکتهای دانشبنیان، نوپا و خلاق یاد کنند.
از قرار معلوم، با ابلاغ این آییننامه، شرکتهای مادرتخصصی باید 2 درصد از درآمدهای عملیاتی و غیرعملیاتی خود را در زمینه انعقاد قرارداد با شرکتهای دانشبنیان و طرحهای پیشران اختصاص دهند.بررسیها نشان میدهد که هماکنون ۴۹ پارک علم و فناوری، ۲۲۴ مرکز رشد و حدود ۶ هزار و ۷۰۰ شرکت دانشبنیان در کشور وجود دارد که این شرکتها به صورت مستقیم ۴۰۰ هزار شغل را ایجاد کردهاند.ناگفته نماند که حدود هزار و 650 شرکت از مجموعه شرکتهای دانشبنیان، در زمینه ساخت تجهیزات مورد نیاز صنعت برق فعال هستند.این عدد در نیمه نخست امسال البته رشد 14 درصدی را به نمایش گذارده است.
در یک نمای کلی، وزارت نیرو دارای شرکتهای مادرتخصصی همچون مدیریت منابع آب ایران، مهندسی آب و فاضلاب، مادر تخصصی تولید، انتقال و توزیع نیروی برق ایران، توانیر، تولید نیروی برق حرارتی و مدیریت ساخت و تهیه کالای آب و برق، ساتکاب است.
از صنعت برق به عنوان یکی از صنایع راهبردی، مهم و در عین حال اثرگذار کشور یاد میشود که تقریباً همه صنایع به آن وابستگی جدی دارند.
صنعت برق ایران از لحاظ ظرفیت تولید برق در جایگاه نخست منطقه غرب آسیا قرار دارد.با این حال روند رشد ظرفیت نیروگاههای کشور در سالهای گذشته از جمله در دولت روحانی نسبت به دولتهای قبل، با کندی جدی مواجه بوده است.
همین روند کند سرمایهگذاری در حوزه نیروگاهی، صنعت برق را با یک عقبماندگی جدی مواجه ساخت، آنچنان که خاموشیها در سالهای اخیر به یک معضل جدی برای مشترکان صنعتی و حتی خانگی تبدیل شد.
ناگفته نماند که در تابستان گذشته و با برنامهریزی وزارت نیرو، خاموشیها به سراغ بسیاری از مشترکان نیامد.
در حال حاضر قدرت نامی نیروگاههای وزارت نیرو و بخش خصوصی در محدوده 81 هزار و 788 مگاوات بوده هرچند که میزان مصرف و تولید برق در یک نقطه حساس قرار دارند. با این حال، این سؤال همواره مطرح بوده که گردش مالی صنعت برق درکشور چه میزان است؟
رضا اردکانیان وزیر نیرو در سال 98، گردش مالی صنعت برق در کشور را سالانه بالغ بر ۲۳ هزار میلیارد تومان دانسته و اعلام کرده بود که تقریباً صددرصد آن از مردم دریافت میشود.
صرفنظر از درست یا غلط بودن این آمار، از شرکت سهامی مادرتخصصی مدیریت، تولید، انتقال و توزیع نیروی برق ایران (توانیر) همواره به عنوان مهمترین بازوی وزارت نیرو در حوزه صنعت برق یاد میکنند. شرکتی که درآمد عملیاتی سال گذشته آن، به تنهایی 59 هزارو 590 میلیارد تومان بوده که این درآمد به واسطه فروش برق به مشترکان خانگی، عمومی، کشاورزی، صنعت و معدن، سایر (تجاری)، آزاد و روشنایی معابر بوده است. بر این موارد باید فروش برق به کشورهای همجوار را نیز افزود که در سال گذشته 5 هزار و 481 میلیون کیلووات ساعت برق به کشورهای افغانستان، عراق و پاکستان هم صادر شده است.
با این حال صنعت برق با ریسکها و چالشهای جدی دست و پنجه نرم میکند که از جمله آنها میتوان به ریسک تأمین مواد خام و سوخت، عملکردی، ریسک عدم افزایش نرخ برق، ریسک نرخ بهره، تورم، زیست محیطی، ریسک قانونی، ریسک ناشی از تعیین بار مصرفی، نوسانات نرخ ارز و ریسک ناشی از تعرفه برق اشاره کرد.بر این موارد باید فرسوده بودن شبکه توزیع و در عین حال محدودیت در تأمین قطعات را نیز افزود.
نقش پررنگ شرکتهای دانش بنیان در صنعت برق
واقعیت این است که زیرساختهای صنعت برق در سالهای قبل و به دلایل متعدد که مهمترین آنها کمبود منابع مالی بوده، تضعیف شدهاند. همین مسأله به بروز بحران خاموشیها در طول سالهای اخیر منجر شد.
این صنعت بهرغم پتانسیلها و ظرفیتهای بسیارخوب اما به دلیل عدم حمایت جدی از ناحیه دولت قبل، فرصتهای کلیدی در توسعه زیرساختی را تا حدودی از دست داده که همین امر منجر به ناترازی اقتصاد این صنعت هم شده است. با این همه وزارت نیرو درکنار برنامههای مهم خود برای صنعت برق، فضا را برای حضور شرکتهای دانش بنیان باز کرده است؛ جایی که در آن مزیتهای بی شمار شرکتهای دانش بنیان یکی پس از دیگری نمود مییابد از جمله در اورهال کردن توربین نیروگاهها.
پژوهشگاه نیرو اعلام کرده که در مسیر هوشمندسازی صنعت برق، 65 محصول دانشبنیان و فناورانه با حمایت وزارت نیرو به سمت تولید سوق داده خواهد شد.
علی عیسیپور، مدیرکل دفتر فناوری و بومیسازی نیروگاههای شرکت برق حرارتی هم اذعان داشته که تا پایان سال گذشته ۷۲۴ هزار قطعه با هزینهای بالغ بر هزار و 200 میلیارد تومان ساخت داخل تولید شده درحالی که واردات آنها، ۲ هزار میلیارد تومان هزینه در پی داشت.
به گفته وی، در این راستا با ۳۴ شرکت دانش بنیان ۸۷ قرارداد ساخت داخل با هزینه ۳۱۷ میلیارد تومانی منعقد شده و شرکت مادرتخصصی تولید برق حرارتی در سال جاری ۳۱ قرارداد به مبلغ ۵۹۰ میلیارد تومان در حوزه ارتقای بهرهوری، بومیسازی و خودکفایی در صنعت آب و برق و هوشمندسازی در صنعت آب و برق منعقد کرده هرچند که این آمادگی وجود دارد که تا مبلغ 500 میلیارد تومان برای ساخت قطعات مبتنی بر دانشبنیان و واگذاری قرارداد صورت پذیرد.
درحال حاضر ظرفیت ساخت ۹۵ درصد قطعات نیروگاهی در داخل وجود دارد که عدم ساخت 5 درصد باقیمانده قطعات به دلیل تکنولوژی هایتک یا امکان ساخت در داخل نداشته یا اینکه ساخت داخل آنها چندان مقرون به صرفه نیست. با این همه میزان مشارکت شرکتهای دانش بنیان در حوزه صنایع برق روبه فزونی گذاشته به نحوی شرکتهای دانش بنیان از رویکرد دولت سیزدهم نسبت به بهرهگیری از توان این دسته از شرکتها به عنوان یک پشتوانه قوی برای خود یاد میکنند.روند استفاده از توانایی شرکتهای دانشبنیان در سال جاری سرعت خوبی به خود گرفته که این امر مبین توجه ویژه دولت سیزدهم به شرکتهای دانش بنیان است؛شرکتهایی که در دولت گذشته به دلیل بی توجهی مورد بیمهری جدی قرار گرفته بودند.
خبرنگار
صرفهجویی 6 میلیارد دلاری با مشارکت شرکتهای دانشبنیان در صنعت برق؛ اتفاقی مهم که بیشک با بهرهگیری از توانمندیهای شرکتهای دانشبنیان در زمینه ساخت قطعات و ایجاد تغییرات در مصرف آب و برق و صرفهجویی 6 هزار مگاواتی، رنگ واقعیت به خود خواهد گرفت.استفاده از توانمندیهای شرکتهای دانشبنیان در سالهای اخیر، گاه و بیگاه مطرح میشد اما واقعیت این است که با ابلاغ آییننامه حمایت از تولید، دانشبنیان و فناور و اشتغال آفرین در صنعت آب و برق در تابستان امسال، این داستان وارد فاز جدیتری شد.از نگاه بسیاری، ابلاغ همین آییننامه را میتوان بسترساز استفاده جدی از پتانسیلهای شرکتهای دانشبنیان تعبیر کرد.اولویتی که باعث شده تا شرکتهای دانشبنیان از آن به عنوان آغوش باز دولت سیزدهم برای حمایت جدی از شرکتهای دانشبنیان، نوپا و خلاق یاد کنند.
از قرار معلوم، با ابلاغ این آییننامه، شرکتهای مادرتخصصی باید 2 درصد از درآمدهای عملیاتی و غیرعملیاتی خود را در زمینه انعقاد قرارداد با شرکتهای دانشبنیان و طرحهای پیشران اختصاص دهند.بررسیها نشان میدهد که هماکنون ۴۹ پارک علم و فناوری، ۲۲۴ مرکز رشد و حدود ۶ هزار و ۷۰۰ شرکت دانشبنیان در کشور وجود دارد که این شرکتها به صورت مستقیم ۴۰۰ هزار شغل را ایجاد کردهاند.ناگفته نماند که حدود هزار و 650 شرکت از مجموعه شرکتهای دانشبنیان، در زمینه ساخت تجهیزات مورد نیاز صنعت برق فعال هستند.این عدد در نیمه نخست امسال البته رشد 14 درصدی را به نمایش گذارده است.
در یک نمای کلی، وزارت نیرو دارای شرکتهای مادرتخصصی همچون مدیریت منابع آب ایران، مهندسی آب و فاضلاب، مادر تخصصی تولید، انتقال و توزیع نیروی برق ایران، توانیر، تولید نیروی برق حرارتی و مدیریت ساخت و تهیه کالای آب و برق، ساتکاب است.
از صنعت برق به عنوان یکی از صنایع راهبردی، مهم و در عین حال اثرگذار کشور یاد میشود که تقریباً همه صنایع به آن وابستگی جدی دارند.
صنعت برق ایران از لحاظ ظرفیت تولید برق در جایگاه نخست منطقه غرب آسیا قرار دارد.با این حال روند رشد ظرفیت نیروگاههای کشور در سالهای گذشته از جمله در دولت روحانی نسبت به دولتهای قبل، با کندی جدی مواجه بوده است.
همین روند کند سرمایهگذاری در حوزه نیروگاهی، صنعت برق را با یک عقبماندگی جدی مواجه ساخت، آنچنان که خاموشیها در سالهای اخیر به یک معضل جدی برای مشترکان صنعتی و حتی خانگی تبدیل شد.
ناگفته نماند که در تابستان گذشته و با برنامهریزی وزارت نیرو، خاموشیها به سراغ بسیاری از مشترکان نیامد.
در حال حاضر قدرت نامی نیروگاههای وزارت نیرو و بخش خصوصی در محدوده 81 هزار و 788 مگاوات بوده هرچند که میزان مصرف و تولید برق در یک نقطه حساس قرار دارند. با این حال، این سؤال همواره مطرح بوده که گردش مالی صنعت برق درکشور چه میزان است؟
رضا اردکانیان وزیر نیرو در سال 98، گردش مالی صنعت برق در کشور را سالانه بالغ بر ۲۳ هزار میلیارد تومان دانسته و اعلام کرده بود که تقریباً صددرصد آن از مردم دریافت میشود.
صرفنظر از درست یا غلط بودن این آمار، از شرکت سهامی مادرتخصصی مدیریت، تولید، انتقال و توزیع نیروی برق ایران (توانیر) همواره به عنوان مهمترین بازوی وزارت نیرو در حوزه صنعت برق یاد میکنند. شرکتی که درآمد عملیاتی سال گذشته آن، به تنهایی 59 هزارو 590 میلیارد تومان بوده که این درآمد به واسطه فروش برق به مشترکان خانگی، عمومی، کشاورزی، صنعت و معدن، سایر (تجاری)، آزاد و روشنایی معابر بوده است. بر این موارد باید فروش برق به کشورهای همجوار را نیز افزود که در سال گذشته 5 هزار و 481 میلیون کیلووات ساعت برق به کشورهای افغانستان، عراق و پاکستان هم صادر شده است.
با این حال صنعت برق با ریسکها و چالشهای جدی دست و پنجه نرم میکند که از جمله آنها میتوان به ریسک تأمین مواد خام و سوخت، عملکردی، ریسک عدم افزایش نرخ برق، ریسک نرخ بهره، تورم، زیست محیطی، ریسک قانونی، ریسک ناشی از تعیین بار مصرفی، نوسانات نرخ ارز و ریسک ناشی از تعرفه برق اشاره کرد.بر این موارد باید فرسوده بودن شبکه توزیع و در عین حال محدودیت در تأمین قطعات را نیز افزود.
نقش پررنگ شرکتهای دانش بنیان در صنعت برق
واقعیت این است که زیرساختهای صنعت برق در سالهای قبل و به دلایل متعدد که مهمترین آنها کمبود منابع مالی بوده، تضعیف شدهاند. همین مسأله به بروز بحران خاموشیها در طول سالهای اخیر منجر شد.
این صنعت بهرغم پتانسیلها و ظرفیتهای بسیارخوب اما به دلیل عدم حمایت جدی از ناحیه دولت قبل، فرصتهای کلیدی در توسعه زیرساختی را تا حدودی از دست داده که همین امر منجر به ناترازی اقتصاد این صنعت هم شده است. با این همه وزارت نیرو درکنار برنامههای مهم خود برای صنعت برق، فضا را برای حضور شرکتهای دانش بنیان باز کرده است؛ جایی که در آن مزیتهای بی شمار شرکتهای دانش بنیان یکی پس از دیگری نمود مییابد از جمله در اورهال کردن توربین نیروگاهها.
پژوهشگاه نیرو اعلام کرده که در مسیر هوشمندسازی صنعت برق، 65 محصول دانشبنیان و فناورانه با حمایت وزارت نیرو به سمت تولید سوق داده خواهد شد.
علی عیسیپور، مدیرکل دفتر فناوری و بومیسازی نیروگاههای شرکت برق حرارتی هم اذعان داشته که تا پایان سال گذشته ۷۲۴ هزار قطعه با هزینهای بالغ بر هزار و 200 میلیارد تومان ساخت داخل تولید شده درحالی که واردات آنها، ۲ هزار میلیارد تومان هزینه در پی داشت.
به گفته وی، در این راستا با ۳۴ شرکت دانش بنیان ۸۷ قرارداد ساخت داخل با هزینه ۳۱۷ میلیارد تومانی منعقد شده و شرکت مادرتخصصی تولید برق حرارتی در سال جاری ۳۱ قرارداد به مبلغ ۵۹۰ میلیارد تومان در حوزه ارتقای بهرهوری، بومیسازی و خودکفایی در صنعت آب و برق و هوشمندسازی در صنعت آب و برق منعقد کرده هرچند که این آمادگی وجود دارد که تا مبلغ 500 میلیارد تومان برای ساخت قطعات مبتنی بر دانشبنیان و واگذاری قرارداد صورت پذیرد.
درحال حاضر ظرفیت ساخت ۹۵ درصد قطعات نیروگاهی در داخل وجود دارد که عدم ساخت 5 درصد باقیمانده قطعات به دلیل تکنولوژی هایتک یا امکان ساخت در داخل نداشته یا اینکه ساخت داخل آنها چندان مقرون به صرفه نیست. با این همه میزان مشارکت شرکتهای دانش بنیان در حوزه صنایع برق روبه فزونی گذاشته به نحوی شرکتهای دانش بنیان از رویکرد دولت سیزدهم نسبت به بهرهگیری از توان این دسته از شرکتها به عنوان یک پشتوانه قوی برای خود یاد میکنند.روند استفاده از توانایی شرکتهای دانشبنیان در سال جاری سرعت خوبی به خود گرفته که این امر مبین توجه ویژه دولت سیزدهم به شرکتهای دانش بنیان است؛شرکتهایی که در دولت گذشته به دلیل بی توجهی مورد بیمهری جدی قرار گرفته بودند.
قطار سریعالسیر تهران-اصفهان تا پایان دولت سیزدهم به بهره برداری می رسد
سفر ریلی از تهران به نصف جهان در کمتر از دو ساعت
مجری طرح قطار سریع السیر قم- تهران- اصفهان با اعلام بومیسازی ۳۰ درصد این پروژه، گفت: بنا داریم این قطار تا پایان دولت سیزدهم به بهرهبرداری برسد. علیرضا صلواتی با یادآوری اینکه دهه 80 در مقطعی تصمیم گرفته شد با بودجههای دولتی قطار سریع السیر قم- تهران- اصفهان راهاندازی شود، اظهار کرد: در دولت یازدهم مقرر شد با استفاده از فاینانس خارجی و منابع اعتباری ایران در چین که بواسطه تحریمها امکان جابهجایی آنها نبود، یک سری از طرحهای عمرانی ویژه از جمله فولاد، پتروشیمی و قطار سریعالسیر اجرا شود.
وی ادامه داد: با تغییر وزرا در مسیر اختلافنظرهایی وجود داشت که -قطار سریعالسیر- از مسیر کاشان یا دلیجان عبور کند که درنهایت تعیین تکلیف شد. مدتی هم بحث بر این بود که در محدوده تهران-قم اجرا شود و بعد تصمیم بر اجرای آن در مسیر قم-اصفهان شد.
مجری طرح قطار سریع السیر قم- تهران- اصفهان با اعلام بومیسازی ۳۰ درصد این پروژه، گفت: بنا داریم این قطار تا پایان دولت سیزدهم به بهرهبرداری برسد. علیرضا صلواتی با یادآوری اینکه دهه 80 در مقطعی تصمیم گرفته شد با بودجههای دولتی قطار سریع السیر قم- تهران- اصفهان راهاندازی شود، اظهار کرد: در دولت یازدهم مقرر شد با استفاده از فاینانس خارجی و منابع اعتباری ایران در چین که بواسطه تحریمها امکان جابهجایی آنها نبود، یک سری از طرحهای عمرانی ویژه از جمله فولاد، پتروشیمی و قطار سریعالسیر اجرا شود.
وی ادامه داد: با تغییر وزرا در مسیر اختلافنظرهایی وجود داشت که -قطار سریعالسیر- از مسیر کاشان یا دلیجان عبور کند که درنهایت تعیین تکلیف شد. مدتی هم بحث بر این بود که در محدوده تهران-قم اجرا شود و بعد تصمیم بر اجرای آن در مسیر قم-اصفهان شد.
وی با بیان اینکه جابهجاییها زمان اجرای پروژه را طولانیتر کرد، افزود: ضمن اینکه از دو سال پیش شرایط کرونایی ایجاد شد و چینیها متعهد به رعایت دستورالعملهای بهداشتی بودند و چند ماهی پروژه را متوقف کردند تا پروتکلهای کرونایی اجرا شود. پس از بازگشت پیمانکاران چینی، موانع بانکی، مالیاتی، بیمهای و اجرایی با پیگیری برداشته شد و خوشبختانه اتفاقات خوبی افتاد. مجری طرح قطار سریع السیر قم- تهران- اصفهان با اشاره به سرعت 250 تا 300 کیلومتری قطار مذکور گفت: زمان سیر مسیر اصفهان-تهران به طول 410 کیلومتر بین 100 تا 120 دقیقه خواهد بود. از اینرو قطار سریعالسیر رقیب جدی برای هواپیما خواهد بود و ویژگی دیگر آن این است که یک تکنولوژی جدید وارد کشورمان میشود که باعث فاصله گرفتن از بعد سنتی میشود.
صلواتی اضافه کرد: بحث قطار تهران- مشهد، اصفهان به شیراز، تهران به تبریز و شبکه قم به اراک و شبکه سریعالسیری که منجر به اتصال 8 استان کشور به هم شود، دنبال شده تا جایی که 30 میلیون نفر از جمعیت کشور دسترسی مستقیم به شبکه سریعالسیر داشته باشند. به گفته وی، با بهرهبرداری از این طرح تا سقف 20 میلیون مسافر در سال و در این مسیر جابهجا میشوند و دسترسی استانهای همجوار مانند چهارمحال و بختیاری، یزد و فارس به پایتخت بسیار تسهیل میشود. وی ادامه داد: از دیگر ویژگیهای طرح قطار پر سرعت این است که دانش فنی وارد کشور و بومیسازی میشود؛ اکنون بحث بومیسازی را همزمان با اجرای طرح، پیش میبریم. قرار بر این است که بیش از 30 درصد دانش را بومیسازی کنیم و اطمینان دارم قطارهای سریعالسیر بعدی را خودمان در کشور خواهیم ساخت. صلواتی با اشاره به برگزاری جلسات متعدد با شرکتهای شهرک علمی و تحقیقاتی اصفهان و صنایع اپتیک اصفهان، گفت: امیدواریم سهم بومیسازی را از 30 درصد به 50 درصد پیش ببریم که حداقل 30 درصد هزینه پروژه را کاهش میدهد و علاوه بر آن باعث اشتغالزایی میشود.
مجری طرح قطار سریع السیر قم- تهران- اصفهان گفت: اکنون در پروژه 1650 نفر و 150 دستگاه ماشینآلات در 7 قطعه فعالیت دارند و با ورود شرکتهای دانشبنیان، به خودی خود جریان نقدینگی در آنها نفوذ و زمینه رشد و ارتقای آنها را فراهم میکند. قطار سریعالسیر بسیاری از صنایع پایین دست خودش را نیز فعال میکند و با ورود دانش و تکنولوژی آن به کشور، علاوه برایجاد رضایتمندی برای شهروندان، در تکنولوژیهای پایین دست خود نیز مؤثر خواهد بود.
صلواتی با بیان «اکنون ارتباط ریلی با فرودگاه امام خمینی(ره) در تهران و همچنین گردشگری مذهبی در شهر قم و اصفهان را داریم که اجرای طرح قطار پر سرعت در مباحث گردشگری و جابهجایی تسهیلکننده است»، اظهار کرد: قطار پر سرعت از مهاجرت نخبگان هم جلوگیری میکند چرا که یکی از مشکلات اصفهان این است که افرادی که مراودات اقتصادی با پایتخت دارند، بهدلیل محدودیت وسیله نقلیه و حملونقل و محدودیت پروازها به تهران، مجبور به مهاجرت به تهران و سکونت در آن شهر هستند.
وی بیان کرد: اکنون در مسیر قم به تهران راهآهن دو خطه موجود است که با سیگنالینگ و ارتقای ناوگان و موضوعات الکتریکال و مکانیکال، با سرعت 160 کیلومتر بر ساعت در مسیر موجود امکان بهرهبرداری وجود دارد اما بین قم و اصفهان این اتفاق نمیتواند رخ دهد زیرا مسیر قدیمی با طول زیاد و شعاع قوسهای نامناسب است که امکان سرعت 160 کیلومتر بر ساعت وجود ندارد و ملزم به احداث مسیر جدید هستیم، بر این اساس تمرکز را بر احداث قم به اصفهان قرار دادیم.
صلواتی با بیان اینکه 70درصد زیرسازی و در واقع 150 کیلومتر از 245 کیلومتر مسیر اصفهان به قم انجام شده و به مرحله ریلگذاری رسیده است ابراز امیدواری کرد که بتوان با برطرف شدن موانع بانکی تا پایان سال، مراحل روسازی آغاز شود. بنا داریم بر اساس دستور رئیس جمهور در سفر استانی خردادماه به اصفهان، تا پایان دولت فعلی این قطار را به بهرهبرداری برسانیم. صلواتی در خصوص اعتبار طرح اظهار کرد: قطار سریعالسیر تکنولوژی گرانقیمتی است، بخصوص که قرار است یک بار اجرا شود و باید همه الزامات از جمله تجهیزات، اتاق کنترل و اتاق فرمان رعایت شود. با احتساب یارانه سوختی که پرداخت میشود، آلودگی هوا، تصادفات و تلفات رانندگی و جراحات، این طرح بسیار اقتصادی است. وی گفت: تا کنون حدود 4 میلیارد یوان در این طرح هزینه شده و بخش عمده آن ناوگان و تجهیزات الکترونیکی و مکانیکی است که وارد میشود.برای خطوط بعدی دیگر این هزینه انجام نمیشود چرا که هرچه طول قطار سریعالسیر در کشور ادامه پیدا کند، هزینه اجرای آن کاهش مییابد.
وی ادامه داد: با تغییر وزرا در مسیر اختلافنظرهایی وجود داشت که -قطار سریعالسیر- از مسیر کاشان یا دلیجان عبور کند که درنهایت تعیین تکلیف شد. مدتی هم بحث بر این بود که در محدوده تهران-قم اجرا شود و بعد تصمیم بر اجرای آن در مسیر قم-اصفهان شد.
مجری طرح قطار سریع السیر قم- تهران- اصفهان با اعلام بومیسازی ۳۰ درصد این پروژه، گفت: بنا داریم این قطار تا پایان دولت سیزدهم به بهرهبرداری برسد. علیرضا صلواتی با یادآوری اینکه دهه 80 در مقطعی تصمیم گرفته شد با بودجههای دولتی قطار سریع السیر قم- تهران- اصفهان راهاندازی شود، اظهار کرد: در دولت یازدهم مقرر شد با استفاده از فاینانس خارجی و منابع اعتباری ایران در چین که بواسطه تحریمها امکان جابهجایی آنها نبود، یک سری از طرحهای عمرانی ویژه از جمله فولاد، پتروشیمی و قطار سریعالسیر اجرا شود.
وی ادامه داد: با تغییر وزرا در مسیر اختلافنظرهایی وجود داشت که -قطار سریعالسیر- از مسیر کاشان یا دلیجان عبور کند که درنهایت تعیین تکلیف شد. مدتی هم بحث بر این بود که در محدوده تهران-قم اجرا شود و بعد تصمیم بر اجرای آن در مسیر قم-اصفهان شد.
وی با بیان اینکه جابهجاییها زمان اجرای پروژه را طولانیتر کرد، افزود: ضمن اینکه از دو سال پیش شرایط کرونایی ایجاد شد و چینیها متعهد به رعایت دستورالعملهای بهداشتی بودند و چند ماهی پروژه را متوقف کردند تا پروتکلهای کرونایی اجرا شود. پس از بازگشت پیمانکاران چینی، موانع بانکی، مالیاتی، بیمهای و اجرایی با پیگیری برداشته شد و خوشبختانه اتفاقات خوبی افتاد. مجری طرح قطار سریع السیر قم- تهران- اصفهان با اشاره به سرعت 250 تا 300 کیلومتری قطار مذکور گفت: زمان سیر مسیر اصفهان-تهران به طول 410 کیلومتر بین 100 تا 120 دقیقه خواهد بود. از اینرو قطار سریعالسیر رقیب جدی برای هواپیما خواهد بود و ویژگی دیگر آن این است که یک تکنولوژی جدید وارد کشورمان میشود که باعث فاصله گرفتن از بعد سنتی میشود.
صلواتی اضافه کرد: بحث قطار تهران- مشهد، اصفهان به شیراز، تهران به تبریز و شبکه قم به اراک و شبکه سریعالسیری که منجر به اتصال 8 استان کشور به هم شود، دنبال شده تا جایی که 30 میلیون نفر از جمعیت کشور دسترسی مستقیم به شبکه سریعالسیر داشته باشند. به گفته وی، با بهرهبرداری از این طرح تا سقف 20 میلیون مسافر در سال و در این مسیر جابهجا میشوند و دسترسی استانهای همجوار مانند چهارمحال و بختیاری، یزد و فارس به پایتخت بسیار تسهیل میشود. وی ادامه داد: از دیگر ویژگیهای طرح قطار پر سرعت این است که دانش فنی وارد کشور و بومیسازی میشود؛ اکنون بحث بومیسازی را همزمان با اجرای طرح، پیش میبریم. قرار بر این است که بیش از 30 درصد دانش را بومیسازی کنیم و اطمینان دارم قطارهای سریعالسیر بعدی را خودمان در کشور خواهیم ساخت. صلواتی با اشاره به برگزاری جلسات متعدد با شرکتهای شهرک علمی و تحقیقاتی اصفهان و صنایع اپتیک اصفهان، گفت: امیدواریم سهم بومیسازی را از 30 درصد به 50 درصد پیش ببریم که حداقل 30 درصد هزینه پروژه را کاهش میدهد و علاوه بر آن باعث اشتغالزایی میشود.
مجری طرح قطار سریع السیر قم- تهران- اصفهان گفت: اکنون در پروژه 1650 نفر و 150 دستگاه ماشینآلات در 7 قطعه فعالیت دارند و با ورود شرکتهای دانشبنیان، به خودی خود جریان نقدینگی در آنها نفوذ و زمینه رشد و ارتقای آنها را فراهم میکند. قطار سریعالسیر بسیاری از صنایع پایین دست خودش را نیز فعال میکند و با ورود دانش و تکنولوژی آن به کشور، علاوه برایجاد رضایتمندی برای شهروندان، در تکنولوژیهای پایین دست خود نیز مؤثر خواهد بود.
صلواتی با بیان «اکنون ارتباط ریلی با فرودگاه امام خمینی(ره) در تهران و همچنین گردشگری مذهبی در شهر قم و اصفهان را داریم که اجرای طرح قطار پر سرعت در مباحث گردشگری و جابهجایی تسهیلکننده است»، اظهار کرد: قطار پر سرعت از مهاجرت نخبگان هم جلوگیری میکند چرا که یکی از مشکلات اصفهان این است که افرادی که مراودات اقتصادی با پایتخت دارند، بهدلیل محدودیت وسیله نقلیه و حملونقل و محدودیت پروازها به تهران، مجبور به مهاجرت به تهران و سکونت در آن شهر هستند.
وی بیان کرد: اکنون در مسیر قم به تهران راهآهن دو خطه موجود است که با سیگنالینگ و ارتقای ناوگان و موضوعات الکتریکال و مکانیکال، با سرعت 160 کیلومتر بر ساعت در مسیر موجود امکان بهرهبرداری وجود دارد اما بین قم و اصفهان این اتفاق نمیتواند رخ دهد زیرا مسیر قدیمی با طول زیاد و شعاع قوسهای نامناسب است که امکان سرعت 160 کیلومتر بر ساعت وجود ندارد و ملزم به احداث مسیر جدید هستیم، بر این اساس تمرکز را بر احداث قم به اصفهان قرار دادیم.
صلواتی با بیان اینکه 70درصد زیرسازی و در واقع 150 کیلومتر از 245 کیلومتر مسیر اصفهان به قم انجام شده و به مرحله ریلگذاری رسیده است ابراز امیدواری کرد که بتوان با برطرف شدن موانع بانکی تا پایان سال، مراحل روسازی آغاز شود. بنا داریم بر اساس دستور رئیس جمهور در سفر استانی خردادماه به اصفهان، تا پایان دولت فعلی این قطار را به بهرهبرداری برسانیم. صلواتی در خصوص اعتبار طرح اظهار کرد: قطار سریعالسیر تکنولوژی گرانقیمتی است، بخصوص که قرار است یک بار اجرا شود و باید همه الزامات از جمله تجهیزات، اتاق کنترل و اتاق فرمان رعایت شود. با احتساب یارانه سوختی که پرداخت میشود، آلودگی هوا، تصادفات و تلفات رانندگی و جراحات، این طرح بسیار اقتصادی است. وی گفت: تا کنون حدود 4 میلیارد یوان در این طرح هزینه شده و بخش عمده آن ناوگان و تجهیزات الکترونیکی و مکانیکی است که وارد میشود.برای خطوط بعدی دیگر این هزینه انجام نمیشود چرا که هرچه طول قطار سریعالسیر در کشور ادامه پیدا کند، هزینه اجرای آن کاهش مییابد.
«ایران» موضع جدید وزیر خارجه امریکا و رویکرد منفعلانه غرب پس از آغاز غنیسازی 60 درصد را بررسی میکند
رمزگشایی از یک سکوت
گروه سیاسی/ وزیر خارجه امریکا در جدیدترین موضعگیری خود پیرامون تحولات داخلی ایران مدعی شده است که «اعتراضات به این کشور ارتباطی ندارد»؛ از روز ۱۲ آبان گذشته که «جو بایدن»، رئیسجمهور امریکا در ادعایی عجیب از امیدواری خود برای فروپاشی نظام جمهوری اسلامی سخن گفت تا این موضع «آنتونی بلینکن»، وزیر خارجه امریکا که دو روز پیش، حمایت کشورش از ناآرامیهای کشورمان را رد کرد و گفت که اساساً اعتراضات در چین و ایران به امریکا ارتباطی ندارد، تنها یک ماه میگذرد. زمان نه چندان زیادی که طی آن، وقوع آشوبهای سازماندهی شده در خیابانهای ایران سبب شد دولتمردان امریکا توجه خود را از روند دیپلماتیک بحران خودخواسته بر سر پرونده هستهای بردارند و چشم به سراب موهوم تجزیه و فروپاشی ایران بدوزند.
تعدیل موضع حمایت صریح از آشوبهای ایران در سخن اخیر «بلینکن» را نباید از زاویه حفظ ژست پایبندی به اصل حقوق و تکالیف دولتها مبنی بر عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر ارزیابی کرد. چه آنکه از این منظر مقامهای امریکایی از «بایدن» گرفته تا «رابرت مالی»، نماینده ویژه ایالات متحده در امور ایران، هم در سطح موضعگیری و هم در سطح اقدام عملی نشان دادهاند کمترین تعهدی به اصل عدم مداخلهجویی در امور داخلی کشورهای دیگر ندارند و بویژه در قبال جمهوری اسلامی تنها به تحقق خواستهای سیاسی یکجانبه خود میاندیشند.
در واکاوی این مواضع باید نگاهی به تحولاتی داشت که در هفتههای اخیر در صحنه مذاکرات و مناسبات میان ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی رخ داده است.
مواضع حقوق بشری تابع خواستههای سیاسی
«بایدن» که در پیگیری دغدغههای خود در سیاست خارجی بویژه در مواجهه با ایران دورهای از ناکامی را تجربه کرده، هم در عرصه داخلی و هم خارجی با این پرسش روبهرو است که آیا توانسته در راستای عمل به وعدههای خود مبنی بر بازگشت به توافق هستهای کمترین قدمی بردارد یا عمر قولهای او به پایان رسیده است و راهکار تحقق منافع سیاسی خود را در زمین حمایت از ناآرامیهای ایران جستوجو میکند؟
پرسشی که برای یافتن پاسخ، باید نگاه دقیقی به نتایج حاصل شده از رویکرد ماهها و هفتههای اخیر دولتش در قبال جمهوری اسلامی ایران داشته باشد؛ جایی که بروز اغتشاشات سازماندهی شده در ایران به بهانه مرگ مهسا امینی این امیدواری را در واشنگتن بهوجود آورد که ولو این آشوبها به ضربهای جدی به نظام جمهوری اسلامی منجر نشود، ممکن است فرصتی برای افزودن به فشار بر ایران برای گرفتن امتیازات بیشتر در زمین مذاکرات وین باشد.
امری که به وضوح نشان میداد موضع گیریهای متعدد مقامهای امریکایی تحت لوای شعارهای حقوق بشری تابعی از اتفاقاتی است که در صحنه تحولات دیپلماتیک و مذاکرات وین رخ میدهد و به فراخور آن بالا و پایین میشود. چه آنکه اگر ایران به فرض محال در همین زمان که طنین شعارهای بشردوستانه امریکایی بر جهان افکنده شده بود، به زیاده خواهیهای این کشور چراغ سبز نشان میداد، وزیر خارجه امریکا در کمترین زمان ممکن خود را به وین میرساند و حمایت نمایشی کشورش از جریانها و اقلیتهای برانداز و تجزیه طلب علیه ایران را به بوته فراموشی میسپرد. علاوه بر این، فشار بر آژانس جهت بازگشایی پروندههای ادعایی علیه فعالیتهای هستهای صلحآمیز ایران، حربه دیگری بود که امریکا و شرکای اروپاییاش از قبال آن کوشیدند ایران را علاوه بر فشارهای ادعایی در حوزه حقوق بشر در آن زمینگیر کنند. تصویب قطعنامه اخیر شورای حکام به بهانه چند مکان ادعایی آژانس در راستای تشدید چنین فشارهایی صورت گرفت.
رفتار سیاسی متقابل
برخلاف انتظارها آنچه امریکا و شرکای اروپاییاش در پیگیری رویکرد خود از یک سو در زمین اغتشاشات و از سوی دیگر از طریق آژانس دنبال میکردند، با نوعی مواجهه از سوی جمهوری اسلامی روبهرو شد که به نظر میرسد کشورهای غربی را ناچار به عقبنشینی و تعدیل سیاستهای پرفراز و نشیب خود کرده است.
این کشورها در ماهها و هفتههای اخیر کوشیدند اجرایی شدن توافق هستهای را به حل موارد پادمانی گره بزنند اما این در حالی بود که با سرسختی ایران که معتقد بود گشوده ماندن این پروندهها سبب خواهد شد تا آژانس حفظ توافق هستهای را منوط به بازرسیهای همه جانبه و گستردهتری کند، روبهرو شدند. اینچنین بود که چند روز پس از قطعنامه تهدیدآمیز شورای حکام، تهران با آغاز غنیسازی 60 درصد در «فردو» یک سال پس از آغاز این سطح از غنیسازی در «نطنز» این پیام را به غرب فرستاد که باجخواهی سیاسی با واکنش سیاسی متقابل پاسخ خواهد گرفت.
برخلاف انتظارها
این قاطعیت خلاف آن چیزی بود که غرب در روند تهدید و فشار علیه ایران به امید آن نشسته بود. همین امر سبب شد تا بعد از خبری شدن جزئیات اقدامات ایران در پاسخ به صدور قطعنامه شورای حکام، امریکا، اروپا و مقامهای آژانس واکنش چندان تندی از خود نشان ندهند؛ امری که نشان میداد آنها تمایلی به بحرانیتر کردن پرونده فعالیتهای هسته ایران ندارند. در همین راستا آژانس تنها به انتشار گزارش جزئیات فنی اقدام ایران بسنده کرد و اعلام داشت که ایران غنیسازی با خلوص 60 درصد را در نیروگاه زیرزمینی فردو آغاز کرده است.
به این ترتیب کشورهای غربی نه تنها نتوانستند از محمل آژانس، تهران را به عقبنشینی وادار کنند که دست برقضا بر مشکلات خودخواسته آژانس با ایران افزودند. به این مفهوم که بعد از این تحولات، «گروسی» از یک طرف باید به دنبال پاسخی برای عهدشکنیاش در چهارچوب توافق اخیر با ایران باشد که در مهرماه گذشته در پی حضور رئیس سازمان انرژی اتمی در وین حاصل شد و از سوی دیگر پس از صدور قطعنامه ضد ایرانی شورای حکام، راهکار عملی دیگری را جهت قرار دادن مناسبات ایران و آژانس در مسیر سازنده جستوجو کند. بویژه که کشورمان، اجرایی شدن توافق رفع تحریمها را به حل و فصل موارد ادعایی آژانس مشروط کرده و صرف پاسخدهی و اظهارنظر آژانس در قبال این پروندههای ادعایی را کمکی به حل و فصل این موارد نمیداند.
از این رو بنا به خواست ایران، آژانس باید با رجوع به آنچه پیش تر در حل و فصل پرونده «مطالعات ادعایی» مورد استناد قرار گرفته، پروندههای ساختگی علیه جمهوری اسلامی را یک بار برای همیشه مختومه نماید.
مجموع این تحولات نشان میدهد که چرا امریکا و شرکای اروپاییاش باید نگران تصمیمات شتابزدهای باشند که در هفتههای اخیر در قبال تهران به اجرا درآوردهاند. تصمیماتی که هزینههایی به مراتب گزافتر از گذشته را برای آنها به دنبال خواهد داشت.
تعدیل موضع حمایت صریح از آشوبهای ایران در سخن اخیر «بلینکن» را نباید از زاویه حفظ ژست پایبندی به اصل حقوق و تکالیف دولتها مبنی بر عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر ارزیابی کرد. چه آنکه از این منظر مقامهای امریکایی از «بایدن» گرفته تا «رابرت مالی»، نماینده ویژه ایالات متحده در امور ایران، هم در سطح موضعگیری و هم در سطح اقدام عملی نشان دادهاند کمترین تعهدی به اصل عدم مداخلهجویی در امور داخلی کشورهای دیگر ندارند و بویژه در قبال جمهوری اسلامی تنها به تحقق خواستهای سیاسی یکجانبه خود میاندیشند.
در واکاوی این مواضع باید نگاهی به تحولاتی داشت که در هفتههای اخیر در صحنه مذاکرات و مناسبات میان ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی رخ داده است.
مواضع حقوق بشری تابع خواستههای سیاسی
«بایدن» که در پیگیری دغدغههای خود در سیاست خارجی بویژه در مواجهه با ایران دورهای از ناکامی را تجربه کرده، هم در عرصه داخلی و هم خارجی با این پرسش روبهرو است که آیا توانسته در راستای عمل به وعدههای خود مبنی بر بازگشت به توافق هستهای کمترین قدمی بردارد یا عمر قولهای او به پایان رسیده است و راهکار تحقق منافع سیاسی خود را در زمین حمایت از ناآرامیهای ایران جستوجو میکند؟
پرسشی که برای یافتن پاسخ، باید نگاه دقیقی به نتایج حاصل شده از رویکرد ماهها و هفتههای اخیر دولتش در قبال جمهوری اسلامی ایران داشته باشد؛ جایی که بروز اغتشاشات سازماندهی شده در ایران به بهانه مرگ مهسا امینی این امیدواری را در واشنگتن بهوجود آورد که ولو این آشوبها به ضربهای جدی به نظام جمهوری اسلامی منجر نشود، ممکن است فرصتی برای افزودن به فشار بر ایران برای گرفتن امتیازات بیشتر در زمین مذاکرات وین باشد.
امری که به وضوح نشان میداد موضع گیریهای متعدد مقامهای امریکایی تحت لوای شعارهای حقوق بشری تابعی از اتفاقاتی است که در صحنه تحولات دیپلماتیک و مذاکرات وین رخ میدهد و به فراخور آن بالا و پایین میشود. چه آنکه اگر ایران به فرض محال در همین زمان که طنین شعارهای بشردوستانه امریکایی بر جهان افکنده شده بود، به زیاده خواهیهای این کشور چراغ سبز نشان میداد، وزیر خارجه امریکا در کمترین زمان ممکن خود را به وین میرساند و حمایت نمایشی کشورش از جریانها و اقلیتهای برانداز و تجزیه طلب علیه ایران را به بوته فراموشی میسپرد. علاوه بر این، فشار بر آژانس جهت بازگشایی پروندههای ادعایی علیه فعالیتهای هستهای صلحآمیز ایران، حربه دیگری بود که امریکا و شرکای اروپاییاش از قبال آن کوشیدند ایران را علاوه بر فشارهای ادعایی در حوزه حقوق بشر در آن زمینگیر کنند. تصویب قطعنامه اخیر شورای حکام به بهانه چند مکان ادعایی آژانس در راستای تشدید چنین فشارهایی صورت گرفت.
رفتار سیاسی متقابل
برخلاف انتظارها آنچه امریکا و شرکای اروپاییاش در پیگیری رویکرد خود از یک سو در زمین اغتشاشات و از سوی دیگر از طریق آژانس دنبال میکردند، با نوعی مواجهه از سوی جمهوری اسلامی روبهرو شد که به نظر میرسد کشورهای غربی را ناچار به عقبنشینی و تعدیل سیاستهای پرفراز و نشیب خود کرده است.
این کشورها در ماهها و هفتههای اخیر کوشیدند اجرایی شدن توافق هستهای را به حل موارد پادمانی گره بزنند اما این در حالی بود که با سرسختی ایران که معتقد بود گشوده ماندن این پروندهها سبب خواهد شد تا آژانس حفظ توافق هستهای را منوط به بازرسیهای همه جانبه و گستردهتری کند، روبهرو شدند. اینچنین بود که چند روز پس از قطعنامه تهدیدآمیز شورای حکام، تهران با آغاز غنیسازی 60 درصد در «فردو» یک سال پس از آغاز این سطح از غنیسازی در «نطنز» این پیام را به غرب فرستاد که باجخواهی سیاسی با واکنش سیاسی متقابل پاسخ خواهد گرفت.
برخلاف انتظارها
این قاطعیت خلاف آن چیزی بود که غرب در روند تهدید و فشار علیه ایران به امید آن نشسته بود. همین امر سبب شد تا بعد از خبری شدن جزئیات اقدامات ایران در پاسخ به صدور قطعنامه شورای حکام، امریکا، اروپا و مقامهای آژانس واکنش چندان تندی از خود نشان ندهند؛ امری که نشان میداد آنها تمایلی به بحرانیتر کردن پرونده فعالیتهای هسته ایران ندارند. در همین راستا آژانس تنها به انتشار گزارش جزئیات فنی اقدام ایران بسنده کرد و اعلام داشت که ایران غنیسازی با خلوص 60 درصد را در نیروگاه زیرزمینی فردو آغاز کرده است.
به این ترتیب کشورهای غربی نه تنها نتوانستند از محمل آژانس، تهران را به عقبنشینی وادار کنند که دست برقضا بر مشکلات خودخواسته آژانس با ایران افزودند. به این مفهوم که بعد از این تحولات، «گروسی» از یک طرف باید به دنبال پاسخی برای عهدشکنیاش در چهارچوب توافق اخیر با ایران باشد که در مهرماه گذشته در پی حضور رئیس سازمان انرژی اتمی در وین حاصل شد و از سوی دیگر پس از صدور قطعنامه ضد ایرانی شورای حکام، راهکار عملی دیگری را جهت قرار دادن مناسبات ایران و آژانس در مسیر سازنده جستوجو کند. بویژه که کشورمان، اجرایی شدن توافق رفع تحریمها را به حل و فصل موارد ادعایی آژانس مشروط کرده و صرف پاسخدهی و اظهارنظر آژانس در قبال این پروندههای ادعایی را کمکی به حل و فصل این موارد نمیداند.
از این رو بنا به خواست ایران، آژانس باید با رجوع به آنچه پیش تر در حل و فصل پرونده «مطالعات ادعایی» مورد استناد قرار گرفته، پروندههای ساختگی علیه جمهوری اسلامی را یک بار برای همیشه مختومه نماید.
مجموع این تحولات نشان میدهد که چرا امریکا و شرکای اروپاییاش باید نگران تصمیمات شتابزدهای باشند که در هفتههای اخیر در قبال تهران به اجرا درآوردهاند. تصمیماتی که هزینههایی به مراتب گزافتر از گذشته را برای آنها به دنبال خواهد داشت.
اختلال در دو نیروگاه کارولینای شمالی 103 هزار نفر از ساکنان منطقه را بدون برق گذاشت
خاموشی اجباری در جنوب امریکا
زهره صفاری/ خرابی سیستمهای برقرسانی دو نیروگاه در مرکز کارولینای شمالی بیش از 45 هزار خانوار منطقه را در سرمای استخوان سوز زمستان امریکا با قطع برق در خاموشی کامل فرو برد. شرایطی که به باور مقامات منطقه ناشی از یک خرابکاری عمدی است اما همچنان نمیتوان درباره عاملان پشت صحنه این حمله هدفمند اظهار نظری داشت.
به گزارش سایت شبکه خبری سی ان بی سی نیوز، این شرایط که از شامگاه شنبه آغاز شده بود، تا ساعت 5 صبح روز بعد خاموشی و سرما را به ساکنان تحمیل کرد و حتی با قطع برق بسیاری از داروخانهها و بیمارستانها و خاموش شدن چراغهای راهنمایی و رانندگی، نظم و سلامت ساکنان این مناطق را با چالشی جدی روبهرو کرد. در عین حال با توجه به تداوم این اختلال تا صبح دیروز، مقامات مورکانتی از تعطیلی مدارس خبر داده و احتمال تمدید این شرایط را تا پایان هفته دور از ذهن ندانستند. با توجه به جدی بودن شرایط پیش آمده و هرج و مرج منطقه، مقامات و فرمانداریهای کارولینای شمالی، شرایط اضطراری اعلام کرده و درهای پناهگاهها را به روی مردم گشودهاند.
به نوشته سی ان ان، با توجه به کشف شواهدی مبنی بر بروز خرابکاری در دو نیروگاه هدف، پرونده این قطعی به عنوان یک مورد کیفری مورد توجه قرار گرفته که علاوه بر پلیس محلی کارولینای شمالی، پای کارآگاهان اف بی آی را نیز به این پرونده باز کرده است. رونی فیلدز، رئیس پلیس مورکانتی معتقد است: «این اتفاق هدفمند بوده و اتفاقی پیش نیامده است با این حال هنوز هیچ مظنونی در این ارتباط دستگیر نشده اما حتی اگر بگوییم این یک خرابکاری بوده به معنای تروریستی بودن آن نیست. در عین حال فرد یا افرادی که پشت این قطعی سراسری برق بودهاند با علم به عواقب آن دست به این اقدام زدهاند اما آنچه که ما هنوز متوجه نشدهایم این است که چرا مورکانتی به عنوان هدف این خرابکاری انتخاب شده است.»
گفته میشود صبح یکشنبه یک زن در صفحه فیسبوکش از بازجویی شدن توسط پلیس خبر داده اما پلیس هنوز اطلاعاتی درباره این بازجویی فاش نکرده است. فیلدز افزود: «ما هنوز نمیتوانیم درباره این موضوع اظهارنظری داشته باشیم. نه انگیزه پیدا شده و نه گروهی تاکنون مسئولیت آن را پذیرفته است.»
تبعات اجتناب ناپذیر
مایک کامرون مسئول امداد و نجات منطقه پاینز گفت: «در دو روز گذشته تماسها برای خدمات امدادی چند برابر شده که بیشترین شان تصادف خیابانی است چرا که با قطع برق، چراغهای راهنمایی و رانندگی نیز از کار افتاده و ترددها با اختلال مواجه شده است. همچنین بسیاری از بیمارانی که از دستگاههای اکسیژن استفاده میکردند دچار حمله تنفسی شدهاند.»
در حال حاضر گرچه ژنراتورها به کار افتادهاند و درهای پناهگاهها به سوی مردم گشوده شده است اما در روزهای شنبه و یکشنبه از آنجا که تنها برخی بیمارستانها برق داشتند، بسیاری از مردم برای شارژ وسایل ضروری به سمت این مراکز هجوم برده و روند کار بهداشت و درمان را نیز با اختلال روبهرو کرده بودند. به نوشته نیویورک تایمز، موضوع نگران کننده در این میان این است که ژنراتورهای پشتیبان اکثر بیمارستانها در بخشهای مختلف مرکز کارولینای شمالی، دستکم 5 روز دوام دارند. در برخی مناطق نیز قطع برق داروخانهها سبب شده است که آنها برای نگهداری داروها دست به دامان ساکنانی در منطقه شوند که به سیستم ژنراتوری متصل هستند.
به رغم این شرایط جف بروکس، رئیس شرکت پشتیبان انرژی مورکانتی معتقد است: «خسارت وارد آمده بر تأسیسات نیروگاهی، میلیونها دلار هزینه دارد بنابراین بازیابی انرژی و اتصال دوباره برق منطقه ممکن است در برخی مناطق تا پنجشنبه طول بکشد. در عین حال شرکت برای دستگیری عاملان این فاجعه، آماده هرگونه همکاری با پلیس منطقه است.»
این نخستین بار نیست که نیروگاههای برق امریکا هدف قرار میگیرند، اوایل سال جاری نیز تأسیسات برقرسانی دانشگاه سن برناردینو در کالیفرنیا هدف حمله زیرساختی قرار گرفته بود و سه نفر نیز در ارتباط با این حمله بازداشت شدهاند. حمله به زیرساختهای کالیفرنیا در آن زمان نه تنها سبب هرج و مرج شد که از نظر اقتصادی نیز خسارتهایی را به دولت وارد آورد.
به گزارش سایت شبکه خبری سی ان بی سی نیوز، این شرایط که از شامگاه شنبه آغاز شده بود، تا ساعت 5 صبح روز بعد خاموشی و سرما را به ساکنان تحمیل کرد و حتی با قطع برق بسیاری از داروخانهها و بیمارستانها و خاموش شدن چراغهای راهنمایی و رانندگی، نظم و سلامت ساکنان این مناطق را با چالشی جدی روبهرو کرد. در عین حال با توجه به تداوم این اختلال تا صبح دیروز، مقامات مورکانتی از تعطیلی مدارس خبر داده و احتمال تمدید این شرایط را تا پایان هفته دور از ذهن ندانستند. با توجه به جدی بودن شرایط پیش آمده و هرج و مرج منطقه، مقامات و فرمانداریهای کارولینای شمالی، شرایط اضطراری اعلام کرده و درهای پناهگاهها را به روی مردم گشودهاند.
به نوشته سی ان ان، با توجه به کشف شواهدی مبنی بر بروز خرابکاری در دو نیروگاه هدف، پرونده این قطعی به عنوان یک مورد کیفری مورد توجه قرار گرفته که علاوه بر پلیس محلی کارولینای شمالی، پای کارآگاهان اف بی آی را نیز به این پرونده باز کرده است. رونی فیلدز، رئیس پلیس مورکانتی معتقد است: «این اتفاق هدفمند بوده و اتفاقی پیش نیامده است با این حال هنوز هیچ مظنونی در این ارتباط دستگیر نشده اما حتی اگر بگوییم این یک خرابکاری بوده به معنای تروریستی بودن آن نیست. در عین حال فرد یا افرادی که پشت این قطعی سراسری برق بودهاند با علم به عواقب آن دست به این اقدام زدهاند اما آنچه که ما هنوز متوجه نشدهایم این است که چرا مورکانتی به عنوان هدف این خرابکاری انتخاب شده است.»
گفته میشود صبح یکشنبه یک زن در صفحه فیسبوکش از بازجویی شدن توسط پلیس خبر داده اما پلیس هنوز اطلاعاتی درباره این بازجویی فاش نکرده است. فیلدز افزود: «ما هنوز نمیتوانیم درباره این موضوع اظهارنظری داشته باشیم. نه انگیزه پیدا شده و نه گروهی تاکنون مسئولیت آن را پذیرفته است.»
تبعات اجتناب ناپذیر
مایک کامرون مسئول امداد و نجات منطقه پاینز گفت: «در دو روز گذشته تماسها برای خدمات امدادی چند برابر شده که بیشترین شان تصادف خیابانی است چرا که با قطع برق، چراغهای راهنمایی و رانندگی نیز از کار افتاده و ترددها با اختلال مواجه شده است. همچنین بسیاری از بیمارانی که از دستگاههای اکسیژن استفاده میکردند دچار حمله تنفسی شدهاند.»
در حال حاضر گرچه ژنراتورها به کار افتادهاند و درهای پناهگاهها به سوی مردم گشوده شده است اما در روزهای شنبه و یکشنبه از آنجا که تنها برخی بیمارستانها برق داشتند، بسیاری از مردم برای شارژ وسایل ضروری به سمت این مراکز هجوم برده و روند کار بهداشت و درمان را نیز با اختلال روبهرو کرده بودند. به نوشته نیویورک تایمز، موضوع نگران کننده در این میان این است که ژنراتورهای پشتیبان اکثر بیمارستانها در بخشهای مختلف مرکز کارولینای شمالی، دستکم 5 روز دوام دارند. در برخی مناطق نیز قطع برق داروخانهها سبب شده است که آنها برای نگهداری داروها دست به دامان ساکنانی در منطقه شوند که به سیستم ژنراتوری متصل هستند.
به رغم این شرایط جف بروکس، رئیس شرکت پشتیبان انرژی مورکانتی معتقد است: «خسارت وارد آمده بر تأسیسات نیروگاهی، میلیونها دلار هزینه دارد بنابراین بازیابی انرژی و اتصال دوباره برق منطقه ممکن است در برخی مناطق تا پنجشنبه طول بکشد. در عین حال شرکت برای دستگیری عاملان این فاجعه، آماده هرگونه همکاری با پلیس منطقه است.»
این نخستین بار نیست که نیروگاههای برق امریکا هدف قرار میگیرند، اوایل سال جاری نیز تأسیسات برقرسانی دانشگاه سن برناردینو در کالیفرنیا هدف حمله زیرساختی قرار گرفته بود و سه نفر نیز در ارتباط با این حمله بازداشت شدهاند. حمله به زیرساختهای کالیفرنیا در آن زمان نه تنها سبب هرج و مرج شد که از نظر اقتصادی نیز خسارتهایی را به دولت وارد آورد.
عاشیق نصرتالله زرگر و حاجمحمد ایری در گفتوگو با «ایران» از حفظ میراث گذشتگان خود میگویند
حیات دوباره آواهای فراموش شده
نداسیجانی - روزنامه نگار/ گشت و گذار و تحقیق و تفحص در تاریخ فرهنگ و هنر ایران، مخاطب را با شگفتیهایی آشنا میکند که پیشینه و قدمتی چند هزار ساله دارند اما از سمع و نظر آنها به دور مانده و متولیان و مسئولان مرتبط هم طی این سالها در معرفی و شناساندن آن به مخاطب کوتاهی و کمتوجهی داشتهاند. بویژه درموسیقی اقوام ایران که گنجینه هزاران ساله است و اغلب بزرگان و اساتید آن دیگر در قید حیات نیستند و شاید نسلهای بعد از آن یادآور هنر آبا و اجدادشان باشند و اگر نه این هنرهای اصیل و ارزشمند برای همیشه در زیر خاک مدفون میشوند و از بین میروند. اما با این اوصاف جای امیدواری است که هنوز هم هنرمندانی دلسوز و متعهد به حفظ این میراثهای فراموش شده میپردازند و برای ترویج و اشاعه آن
درتلاشند. هنرمندانی چون عاشیق نصرتالله زرگر و یا حاج محمد ایری.
آخرین بازمانده زبان رومانو یا زرگری
استاد عاشیق نصرتالله زرگر، نسل سوم از خانواده خود در حفظ این هنر است و شاید بتوان گفت آخرین نوازنده و خواننده و بازمانده زبان رومانو؛ زبانی که قوم زرگر با آن سخن میگویند و همچنان در برخی کشورها رواج دارد و ثبت ملی شده، اما متأسفانه در کشور ما به سبب کمتوجهی مسئولان فرهنگی رو بهفراموشی و یا بهتر است بگوییم از بین رفتن است. در واقع زبان زرگری نام یکی از گویشهای زبان رومانی است؛ زبانی کهن در موسیقی اقوام که پس از سالها، با هنرمندی عاشیق نصرتالله در پانزدهمین جشنواره موسیقی نواحی ایران، شنیدنی شد.
نصرتالله زرگر سال 1333 در روستای دهک قشلاق زرگرها (شهرستان ملارد) متولد شد؛ خواننده، نوازنده سازچگور و زبانشناس. در این منطقه تنها دو روستا با این زبان سخن میگویند روستای دهک و روستای قشلاق زرگرها، که زرگرها در آنجا سکونت دارند و ساکنان قدیمی این روستاها همچنان زبان گذشتگان خود را تکلم میکنند. البته در دیگر مناطق ایران همچون آبیک قزوین و در برخی منطقههای آبادان، اهواز، شیراز و همچنین شاهینشهر اصفهان، برخی شهرهای کرمان، شهرستان قوچان در مشهد، پارسآباد مغان، آذربایجان و خوی بهصورت پراکنده با این زبان سخن میگویند و بیشک مردمان آن بویژه نسل جوان از پیشینه تاریخی این زبان بیخبر هستند و عاشیق نصرتالله این رسالت را بر خود میبیند تا زبان پیشینیانش را در گوش نسل جوان زمزمه کند. البته این هنرمند در کنار آموزش موسیقی، به حرفه کشاورزی و باغداری هم مشغول است و طی این سالها تلاش کرده با شرکت در مجامع بینالمللی، ساز چگور و زبان رومانو را بیشتر به مردم معرفی کند و تا آنجا که در توانش است سعیش، صیانت از این میراث بوده و هست.
نوای چگور و آواهای پند و اندرز
پدر و پدربزرگ استاد نصرتالله زرگر، حافظ این هنر و زبان بودهاند و آرزو دارد فرزندانش نیز ادامهدهنده این مسیر باشند. او در گفتوگو با «ایران» در این باره اظهار کرد: «هنر و موسیقی در خانواده ما موروثی است و براساس همین علاقهمندی از 12 سالگی بهصورت حرفهای آن را آموخته و دنبال کردهام و باید بگویم در حال حاضر تنها فردی هستم که توانستهام تا به امروز زبان رومانو را حفظ کنم و نگذارم از بین برود، چرا که زبان مادریام است و در کنار آن علاقهمندیام به شعر و موسیقی موجب شد اشعار رومانو را خود بسرایم و در ایران تنها من با این زبان شعر میگویم و آن را تدریس میکنم. البته در کنار آن، گاهی اوقات از اشعار شعرای ترکزبان هم وام گرفتهام. سال 1369 اولین شعر و آوازم با زبان زرگری یا رومانو، از رادیو و تلویزیون ایران پخش شد و از سال 1370 بهطور جدی این کار را ادامه دادم.» عاشیق زرگر با ساز چگور شعر میخواند و به گفته خودش آخرین نسلی است که این موسیقی را حفظ کرده و روایت میکند و به عقیده او دیگر کسی برای تداوم و زنده ماندن این هنر تلاش نمیکند.
این هنرمند قرار است پژوهشهای خود را در قالب کتابی با عنوان «فرهنگ و تاریخ ایل زرگر» بزودی منتشر کند. او درباره اشعاری که میسراید بیان داشت: «محتوای اشعار زبان رومانو اغلب عرفانی و پند و اندرز است و به همین سبب بیشتر از اشعار ترک زبان خسته قاسم و تیلیم خان که اشعارشان همچون سعدی بزرگوار میباشد بهره میبریم؛ منتهی اشعاری که بنده میسرایم و نیز می خوانم اشعار که بهصورت مخمس و هجایی بوده یعنی 5 دوبیتی. داستانهایی هم که با این اشعار روایت میشود اغلب محتوایی عاشقانه دارند مانند «غریب و شاه صنم» که بیشتر در مراسم جشن و عروسی اجرا میشوند اما متأسفانه دراین یکی دو دهه اخیر، برگزاری این مراسم کمرنگ شده، بخصوص در شهرهای بزرگ، و بیتردید یکی از دلایل ناآشنایی یا ارتباط کمتر نسل امروز با این نوع موسیقیها و همچنین سازهای قدیمی همین مسأله میتواند باشد. اما نکته مهمی که نباید فراموش شود، تأثیرگذاری موسیقی بر انسان است، بدینمعنا که موسیقی یا شعر و آواز بهگونهای ارائه شود که در فرد اثرگذار باشد.»
تلاش برای ثبت ملی یک زبان فراموش شده
عاشیق نصرتالله درباره ثبت جهانی زبان رومانو در یونسکو گفت: «کلمات کلیدی زبان رومانو در همه جای دنیا یکسان است و درباره ثبت جهانی آن باید بگویم، زبان رومانو در اغلب کشورها ثبت ملی شده اما در ایران، مسئولان هیچ گامی در این زمینه برنداشتهاند، این در حالی است که 50 سال گذشته تعدادی پژوهشگر خارجی از 13 کشور دنیا همچون فرانسه، انگلیس، رومانی، اسپانیا، ایتالیا و...در خصوص تحقیق و بررسی این زبان به ایران و به خانه من آمدند و در اینباره صحبتهای بسیاری شد اما متأسفانه برای حفظ، ترویج و ثبت این زبان کاری انجام نگرفته است.»
این هنرمند پیشکسوت ایل زرگر، نوازنده ساز چگور یا چوگور است، سازی از خانواده سازهای زهی. چگور نزد عاشیقها در آذربایجان قُپوز (و ساز) نامیده میشود و سازی شبیه باغلاما است. او درباره این ساز اظهار کرد: «قبلترها به این ساز «جره» میگفتند با 7 سیم و ابعاد کوچکتر از چگور و بعدها نام آن به چگور تغییر یافت، با 9 سیم. ساز چگور سالهای بسیار قبل توسط ارامنه ساخته میشد، هنرمندانی چون نریمان تخت آبنوسی که سازهایش در دنیا شهرت دارد، البته قبل او شوماور که از ارامنه چناقچی خرقان منطقه ساوه بود در زمینه ساخت این ساز فعالیت داشت همچنین حاج صفرعلی مقصودی شاگرد نریمان و در حال حاضر هم حسین ثانیخانی به ساخت این ساز مشغول است. اما در این یکی دو دهه اخیر نهتنها تعداد سازندههای آن بسیار انگشتشمار شده بلکه نوازندههای آن هم نسبت به گذشته تعدادشان کاهش یافته است.»
برپایی جشنوارهها و ایجاد تبادلات فرهنگی
اجرای مقامهای «ترکمنی زرگری بیکلام»، «شهریاری» و «زرگری راسته» و «تیرینگه زرگری» توسط استاد نصرتالله زرگر در این دوره از جشنواره موسیقی نواحی ایران از سوی مخاطبان با اقبال بسیار خوبی روبهرو شد و بر این نظر است: «برپایی چنین رویدادهای فرهنگی در معرفی هنر اصیل ایرانی بسیار تأثیرگذار است بویژه آنکه برگزاری این جشنوارهها فرصتی است تا هنرمندان مناطق مختلف در کنار هم قرار گیرند و همنوا با یکدیگر شوند. بهطور مثال، در جشنواره موسیقی اقوام ایران توانستیم با نوازندگان بسیاری از نقاط مختلف کشورمان و حتی خارج از ایران آشنا شویم و همین مسأله میتواند موجب تبادل ارتباطات فرهنگی و کاری با هنرمندان مختلف باشد. او در پایان درباره شرایط حال حاضر موسیقی میگوید: «موسیقی هنری ماندگار است به شرط آنکه مسئولان حمایتهای لازم را از هنرمندان داشته باشند و پشتیبانشان قرار گیرند.»
احیای سازهای فراموش شده
دیگر فرهنگ و هنر موسیقی اقوام ایران که در حال انقراض است، نواختن و ساخت نیهایی است که مخصوص هنرمندان بندرترکمن بوده اما به دلیل کمتوجهی مسئولان فرهنگی و ناآشنا بودن نسل جوان این منطقه رو به فراموشی است. اما جای خرسندی است در این بین، افرادی هستند که با جان و دل از میراث کهن خود نگاهداری میکنند و نمیگذارند دفتر تاریخ فرهنگ و هنر سرزمینشان برای همیشه بسته بماند، هنرمندانی همچون حاج محمد ایری، خواننده ترکمن و نوازنده دوتار و سازهای بادی (قَرَه نی، نی زباندار). او متولد روستای قرهقاشلی بندر ترکمن است و حدود 44 سال است بهطور جدی در عرصه موسیقی فعالیت میکند. این استاد موسیقی در گفتوگو با «ایران» بیان داشت: «12 سالم بود که توانستم با حمایت و تشویق برادرم آموختن موسیقی را آغازکنم. برادرم سازنده دوتار و کمانچه بود و با تهیه کردن سازهای فلوت و کمانچه من را به آموزش این سازها آشنا کرد و بعد از آن به آموختن دیگر سازها روی آوردم و تا به امروز در حفظ این موسیقی تلاش کردهام.»
استاد حاج محمد ایری از سال 1356 فعالیت خود را شروع و در جشنوارههای هنری داخلی و خارجی در کشورهایی چون ترکمنستان، ترکیه، قزاقستان، هندوستان، آذربایجان، سوئد و آلمان شرکت کرده است. او همچنین نویسندگی و کارگردانی 13 اثر نمایشی نظیر «خان جُنید»، «وداع کرکسها»، دریافت جایزه جشنواره فجر برای سرپرستی گروه فولکلور
ملا نَفَس، آموزش ذکر خنجر و حرکتهای موزون این مراسم آیینی ترکمنها، را در رزومه فعالیتهای هنری خود دارد. او همچنین توانست در جشنواره موسیقی فجر عنوان «احیاگر سازهای فراموششده ترکمن» همچون «زنبورک»، «نی زباندار» یا « دیللی تویدوک کیجیگ» را بهدست آورد. او میگوید: «ساز نی در قوم ترکمن رواج دارد و ساخت و اجرای آن طی سالها قبل فراموش شده بود و من توانستم این سازهای فراموش شده را احیا کنم. نیهایی در ابعاد مختلف که کوچکترین آن «نی زباندار کوچک» نام دارد و در بین ترکمنها عنوان آن «دیللی تویدوک کیجیگ» است، با ابعادی حدود ۱۰ الی ۱۲ سانتیمتر که بدون هیچ پردهای نواخته میشود. قدمت این ساز از ابتدای بهوجود آمدن قوم ترکمن بوده و خاستگاهش تنها در این منطقه است اما تعداد افراد کمتری آن را مینوازند.»
روایت یک داستان از پیدایش یک ساز
حاج محمد ایری با روایت داستانی به پیدایش این ساز و عنوان آن اشاره کرد و گفت: «اسکندر شاه» دو شاخ کوچک روی سرش داشته که آن را زیر تاج مخصوصی پنهان میکرده. هر زمان که آرایشگری برای کوتاه کردن موی سر او به کاخ میرفته؛ بعد از اینکه موهای اسکندر شاه را کوتاه میکرده؛ توسط جلاد سرش از تن جدا میشده تا راز شاه برملا نشود. روزی یک جوان برومند به کاخ میرود تا موهای اسکندر شاه را کوتاه کند. اسکندر شاه به جوان میگوید: حیف است تو کشته شوی. من دلم نمیآید تو را بکشم؛ اما تو هم راز منرا به کسی نگو. مرد جوان قول میدهد که این راز را در سینه نگهدارد. او مدتها راز اسکندر شاه را در سینه نگاه میدارد اما چون نمیشود راز را در سینه نگاه داشت؛ به بیابان خلوتی میرود و در آن چاه خشکشدهای را میبیند که انواع نیها هم در اطراف آن روئیده. سرش را داخل چاه میکند و فریاد میزند: «اسکندر شاه، شاخ داره» از قضا روزی چوپانی همراه گوسفنداناش از کنار آن چاه عبور میکرده. از اطراف چاه یک «نی» میچیند و وقتی در آن میدمد میبیند این نی مانند انسان حرف میزند و میگوید: «اسکندر شاه، شاخ داره». از همان وقت نام این ساز را «دیللی تویدک کیجیگ»، یا همان نی زباندار کوچک میگذارند.»
برگزاری جشنوارهها و ایجاد انگیزه برای هنرمندان
این نوازنده در ادامه صحبتهایش از دیگر سازهای این منطقه سخن گفت و اظهار کرد: «کمانچه، دوتار، نی هفت بند، قوپوز، زنبورک از جمله سازهایی هستند که دربندر ترکمن نواخته میشود البته زنبورک ازجمله سازهای فراموش شده بود و من به عنوان یک پژوهشگر این ساز را احیا کردم و مینوازم تا مردم با این ساز کهن آشنا شوند.»
او در پایان به برگزاری جشنوارههای موسیقی بویژه جشنواره موسیقی نواحی ایران اشاره کرد و گفت: «من طی این سالها جشنوارههای مختلفی برگزار کردم جشنوارههایی مانند نینوازان، دوتار نوازان، کمانچهنوازان و جشنواره روایتگران اما متأسفانه در 5 سال گذشته به سبب عدم حمایت و کمبود بودجه و همچنین شیوع کرونا این جشنوارهها متوقف شدهاند. اما بهطور کلی برگزاری رویدادهای بزرگی همچون موسیقی اقوام ایران در معرفی هنر و موسیقی اصیل و ارزشمند ایران بسیار تأثیرگذار است و چه تعداد چنین جشنوارههایی افزایش یابد، انگیزه هنرمندان این موسیقیها هم بیشتر خواهد شد.
درتلاشند. هنرمندانی چون عاشیق نصرتالله زرگر و یا حاج محمد ایری.
آخرین بازمانده زبان رومانو یا زرگری
استاد عاشیق نصرتالله زرگر، نسل سوم از خانواده خود در حفظ این هنر است و شاید بتوان گفت آخرین نوازنده و خواننده و بازمانده زبان رومانو؛ زبانی که قوم زرگر با آن سخن میگویند و همچنان در برخی کشورها رواج دارد و ثبت ملی شده، اما متأسفانه در کشور ما به سبب کمتوجهی مسئولان فرهنگی رو بهفراموشی و یا بهتر است بگوییم از بین رفتن است. در واقع زبان زرگری نام یکی از گویشهای زبان رومانی است؛ زبانی کهن در موسیقی اقوام که پس از سالها، با هنرمندی عاشیق نصرتالله در پانزدهمین جشنواره موسیقی نواحی ایران، شنیدنی شد.
نصرتالله زرگر سال 1333 در روستای دهک قشلاق زرگرها (شهرستان ملارد) متولد شد؛ خواننده، نوازنده سازچگور و زبانشناس. در این منطقه تنها دو روستا با این زبان سخن میگویند روستای دهک و روستای قشلاق زرگرها، که زرگرها در آنجا سکونت دارند و ساکنان قدیمی این روستاها همچنان زبان گذشتگان خود را تکلم میکنند. البته در دیگر مناطق ایران همچون آبیک قزوین و در برخی منطقههای آبادان، اهواز، شیراز و همچنین شاهینشهر اصفهان، برخی شهرهای کرمان، شهرستان قوچان در مشهد، پارسآباد مغان، آذربایجان و خوی بهصورت پراکنده با این زبان سخن میگویند و بیشک مردمان آن بویژه نسل جوان از پیشینه تاریخی این زبان بیخبر هستند و عاشیق نصرتالله این رسالت را بر خود میبیند تا زبان پیشینیانش را در گوش نسل جوان زمزمه کند. البته این هنرمند در کنار آموزش موسیقی، به حرفه کشاورزی و باغداری هم مشغول است و طی این سالها تلاش کرده با شرکت در مجامع بینالمللی، ساز چگور و زبان رومانو را بیشتر به مردم معرفی کند و تا آنجا که در توانش است سعیش، صیانت از این میراث بوده و هست.
نوای چگور و آواهای پند و اندرز
پدر و پدربزرگ استاد نصرتالله زرگر، حافظ این هنر و زبان بودهاند و آرزو دارد فرزندانش نیز ادامهدهنده این مسیر باشند. او در گفتوگو با «ایران» در این باره اظهار کرد: «هنر و موسیقی در خانواده ما موروثی است و براساس همین علاقهمندی از 12 سالگی بهصورت حرفهای آن را آموخته و دنبال کردهام و باید بگویم در حال حاضر تنها فردی هستم که توانستهام تا به امروز زبان رومانو را حفظ کنم و نگذارم از بین برود، چرا که زبان مادریام است و در کنار آن علاقهمندیام به شعر و موسیقی موجب شد اشعار رومانو را خود بسرایم و در ایران تنها من با این زبان شعر میگویم و آن را تدریس میکنم. البته در کنار آن، گاهی اوقات از اشعار شعرای ترکزبان هم وام گرفتهام. سال 1369 اولین شعر و آوازم با زبان زرگری یا رومانو، از رادیو و تلویزیون ایران پخش شد و از سال 1370 بهطور جدی این کار را ادامه دادم.» عاشیق زرگر با ساز چگور شعر میخواند و به گفته خودش آخرین نسلی است که این موسیقی را حفظ کرده و روایت میکند و به عقیده او دیگر کسی برای تداوم و زنده ماندن این هنر تلاش نمیکند.
این هنرمند قرار است پژوهشهای خود را در قالب کتابی با عنوان «فرهنگ و تاریخ ایل زرگر» بزودی منتشر کند. او درباره اشعاری که میسراید بیان داشت: «محتوای اشعار زبان رومانو اغلب عرفانی و پند و اندرز است و به همین سبب بیشتر از اشعار ترک زبان خسته قاسم و تیلیم خان که اشعارشان همچون سعدی بزرگوار میباشد بهره میبریم؛ منتهی اشعاری که بنده میسرایم و نیز می خوانم اشعار که بهصورت مخمس و هجایی بوده یعنی 5 دوبیتی. داستانهایی هم که با این اشعار روایت میشود اغلب محتوایی عاشقانه دارند مانند «غریب و شاه صنم» که بیشتر در مراسم جشن و عروسی اجرا میشوند اما متأسفانه دراین یکی دو دهه اخیر، برگزاری این مراسم کمرنگ شده، بخصوص در شهرهای بزرگ، و بیتردید یکی از دلایل ناآشنایی یا ارتباط کمتر نسل امروز با این نوع موسیقیها و همچنین سازهای قدیمی همین مسأله میتواند باشد. اما نکته مهمی که نباید فراموش شود، تأثیرگذاری موسیقی بر انسان است، بدینمعنا که موسیقی یا شعر و آواز بهگونهای ارائه شود که در فرد اثرگذار باشد.»
تلاش برای ثبت ملی یک زبان فراموش شده
عاشیق نصرتالله درباره ثبت جهانی زبان رومانو در یونسکو گفت: «کلمات کلیدی زبان رومانو در همه جای دنیا یکسان است و درباره ثبت جهانی آن باید بگویم، زبان رومانو در اغلب کشورها ثبت ملی شده اما در ایران، مسئولان هیچ گامی در این زمینه برنداشتهاند، این در حالی است که 50 سال گذشته تعدادی پژوهشگر خارجی از 13 کشور دنیا همچون فرانسه، انگلیس، رومانی، اسپانیا، ایتالیا و...در خصوص تحقیق و بررسی این زبان به ایران و به خانه من آمدند و در اینباره صحبتهای بسیاری شد اما متأسفانه برای حفظ، ترویج و ثبت این زبان کاری انجام نگرفته است.»
این هنرمند پیشکسوت ایل زرگر، نوازنده ساز چگور یا چوگور است، سازی از خانواده سازهای زهی. چگور نزد عاشیقها در آذربایجان قُپوز (و ساز) نامیده میشود و سازی شبیه باغلاما است. او درباره این ساز اظهار کرد: «قبلترها به این ساز «جره» میگفتند با 7 سیم و ابعاد کوچکتر از چگور و بعدها نام آن به چگور تغییر یافت، با 9 سیم. ساز چگور سالهای بسیار قبل توسط ارامنه ساخته میشد، هنرمندانی چون نریمان تخت آبنوسی که سازهایش در دنیا شهرت دارد، البته قبل او شوماور که از ارامنه چناقچی خرقان منطقه ساوه بود در زمینه ساخت این ساز فعالیت داشت همچنین حاج صفرعلی مقصودی شاگرد نریمان و در حال حاضر هم حسین ثانیخانی به ساخت این ساز مشغول است. اما در این یکی دو دهه اخیر نهتنها تعداد سازندههای آن بسیار انگشتشمار شده بلکه نوازندههای آن هم نسبت به گذشته تعدادشان کاهش یافته است.»
برپایی جشنوارهها و ایجاد تبادلات فرهنگی
اجرای مقامهای «ترکمنی زرگری بیکلام»، «شهریاری» و «زرگری راسته» و «تیرینگه زرگری» توسط استاد نصرتالله زرگر در این دوره از جشنواره موسیقی نواحی ایران از سوی مخاطبان با اقبال بسیار خوبی روبهرو شد و بر این نظر است: «برپایی چنین رویدادهای فرهنگی در معرفی هنر اصیل ایرانی بسیار تأثیرگذار است بویژه آنکه برگزاری این جشنوارهها فرصتی است تا هنرمندان مناطق مختلف در کنار هم قرار گیرند و همنوا با یکدیگر شوند. بهطور مثال، در جشنواره موسیقی اقوام ایران توانستیم با نوازندگان بسیاری از نقاط مختلف کشورمان و حتی خارج از ایران آشنا شویم و همین مسأله میتواند موجب تبادل ارتباطات فرهنگی و کاری با هنرمندان مختلف باشد. او در پایان درباره شرایط حال حاضر موسیقی میگوید: «موسیقی هنری ماندگار است به شرط آنکه مسئولان حمایتهای لازم را از هنرمندان داشته باشند و پشتیبانشان قرار گیرند.»
احیای سازهای فراموش شده
دیگر فرهنگ و هنر موسیقی اقوام ایران که در حال انقراض است، نواختن و ساخت نیهایی است که مخصوص هنرمندان بندرترکمن بوده اما به دلیل کمتوجهی مسئولان فرهنگی و ناآشنا بودن نسل جوان این منطقه رو به فراموشی است. اما جای خرسندی است در این بین، افرادی هستند که با جان و دل از میراث کهن خود نگاهداری میکنند و نمیگذارند دفتر تاریخ فرهنگ و هنر سرزمینشان برای همیشه بسته بماند، هنرمندانی همچون حاج محمد ایری، خواننده ترکمن و نوازنده دوتار و سازهای بادی (قَرَه نی، نی زباندار). او متولد روستای قرهقاشلی بندر ترکمن است و حدود 44 سال است بهطور جدی در عرصه موسیقی فعالیت میکند. این استاد موسیقی در گفتوگو با «ایران» بیان داشت: «12 سالم بود که توانستم با حمایت و تشویق برادرم آموختن موسیقی را آغازکنم. برادرم سازنده دوتار و کمانچه بود و با تهیه کردن سازهای فلوت و کمانچه من را به آموزش این سازها آشنا کرد و بعد از آن به آموختن دیگر سازها روی آوردم و تا به امروز در حفظ این موسیقی تلاش کردهام.»
استاد حاج محمد ایری از سال 1356 فعالیت خود را شروع و در جشنوارههای هنری داخلی و خارجی در کشورهایی چون ترکمنستان، ترکیه، قزاقستان، هندوستان، آذربایجان، سوئد و آلمان شرکت کرده است. او همچنین نویسندگی و کارگردانی 13 اثر نمایشی نظیر «خان جُنید»، «وداع کرکسها»، دریافت جایزه جشنواره فجر برای سرپرستی گروه فولکلور
ملا نَفَس، آموزش ذکر خنجر و حرکتهای موزون این مراسم آیینی ترکمنها، را در رزومه فعالیتهای هنری خود دارد. او همچنین توانست در جشنواره موسیقی فجر عنوان «احیاگر سازهای فراموششده ترکمن» همچون «زنبورک»، «نی زباندار» یا « دیللی تویدوک کیجیگ» را بهدست آورد. او میگوید: «ساز نی در قوم ترکمن رواج دارد و ساخت و اجرای آن طی سالها قبل فراموش شده بود و من توانستم این سازهای فراموش شده را احیا کنم. نیهایی در ابعاد مختلف که کوچکترین آن «نی زباندار کوچک» نام دارد و در بین ترکمنها عنوان آن «دیللی تویدوک کیجیگ» است، با ابعادی حدود ۱۰ الی ۱۲ سانتیمتر که بدون هیچ پردهای نواخته میشود. قدمت این ساز از ابتدای بهوجود آمدن قوم ترکمن بوده و خاستگاهش تنها در این منطقه است اما تعداد افراد کمتری آن را مینوازند.»
روایت یک داستان از پیدایش یک ساز
حاج محمد ایری با روایت داستانی به پیدایش این ساز و عنوان آن اشاره کرد و گفت: «اسکندر شاه» دو شاخ کوچک روی سرش داشته که آن را زیر تاج مخصوصی پنهان میکرده. هر زمان که آرایشگری برای کوتاه کردن موی سر او به کاخ میرفته؛ بعد از اینکه موهای اسکندر شاه را کوتاه میکرده؛ توسط جلاد سرش از تن جدا میشده تا راز شاه برملا نشود. روزی یک جوان برومند به کاخ میرود تا موهای اسکندر شاه را کوتاه کند. اسکندر شاه به جوان میگوید: حیف است تو کشته شوی. من دلم نمیآید تو را بکشم؛ اما تو هم راز منرا به کسی نگو. مرد جوان قول میدهد که این راز را در سینه نگهدارد. او مدتها راز اسکندر شاه را در سینه نگاه میدارد اما چون نمیشود راز را در سینه نگاه داشت؛ به بیابان خلوتی میرود و در آن چاه خشکشدهای را میبیند که انواع نیها هم در اطراف آن روئیده. سرش را داخل چاه میکند و فریاد میزند: «اسکندر شاه، شاخ داره» از قضا روزی چوپانی همراه گوسفنداناش از کنار آن چاه عبور میکرده. از اطراف چاه یک «نی» میچیند و وقتی در آن میدمد میبیند این نی مانند انسان حرف میزند و میگوید: «اسکندر شاه، شاخ داره». از همان وقت نام این ساز را «دیللی تویدک کیجیگ»، یا همان نی زباندار کوچک میگذارند.»
برگزاری جشنوارهها و ایجاد انگیزه برای هنرمندان
این نوازنده در ادامه صحبتهایش از دیگر سازهای این منطقه سخن گفت و اظهار کرد: «کمانچه، دوتار، نی هفت بند، قوپوز، زنبورک از جمله سازهایی هستند که دربندر ترکمن نواخته میشود البته زنبورک ازجمله سازهای فراموش شده بود و من به عنوان یک پژوهشگر این ساز را احیا کردم و مینوازم تا مردم با این ساز کهن آشنا شوند.»
او در پایان به برگزاری جشنوارههای موسیقی بویژه جشنواره موسیقی نواحی ایران اشاره کرد و گفت: «من طی این سالها جشنوارههای مختلفی برگزار کردم جشنوارههایی مانند نینوازان، دوتار نوازان، کمانچهنوازان و جشنواره روایتگران اما متأسفانه در 5 سال گذشته به سبب عدم حمایت و کمبود بودجه و همچنین شیوع کرونا این جشنوارهها متوقف شدهاند. اما بهطور کلی برگزاری رویدادهای بزرگی همچون موسیقی اقوام ایران در معرفی هنر و موسیقی اصیل و ارزشمند ایران بسیار تأثیرگذار است و چه تعداد چنین جشنوارههایی افزایش یابد، انگیزه هنرمندان این موسیقیها هم بیشتر خواهد شد.
بهبود کیفیت آب شرب سنندج با تغییر منبع آبی و افتتاح تصفیهخانه
گوارا مثل دریاچه آزاد
آب آشامیدنی سنندج لب شور است و بوی نامطبوعی دارد؛ البته برای غریبهای مثل من و شهروندانی که در خانه دستگاه تصفیه آب ندارند. هرچند این داستان یک هفته پیش است و ...
محمد مطلق
دبیر گروه گزارش
آب آشامیدنی سنندج لب شور است و بوی نامطبوعی دارد؛ البته برای غریبهای مثل من و شهروندانی که در خانه دستگاه تصفیه آب ندارند. هرچند این داستان یک هفته پیش است و حالا با افتتاح تصفیهخانه سنندج و انتقال آب سد آزاد، اوضاع کاملاً فرق کرده اما تا همین هفته گذشته که در این شهر بودم، طعم و بوی آب برایم قابل تحمل نبود و مجبور بودم یکسره آب معدنی بخرم.
تا پیش از افتتاح خط انتقال آب سد آزاد به سنندج، آب شرب این شهر از سد قشلاق در 15 کیلومتری جاده دیواندره تأمین میشد که طی سالهای اخیر دچار افت شدید کمی و کیفی شده بود. سد قشلاق در سال 1358 روی رودخانه قشلاق و کوههای منطقه ساتله و تیرگران ساخته شد. این سد ۱۱ کیلومتر درازا و وسعتی معادل ۹۳۴ هکتار دارد و حجم سرریز آن حدود 120 میلیون مترمکعب برابر با نصف حجم سد کرج است. اما همین مقدار نیز بر اثر خشکسالیهای مدام و کاهش دبی رود قشلاق به حدود 40 میلیون مترمکعب رسیده بود که قابل مقایسه با آبی است که هر بار از سد زایندهرود برای آبیاری باغات خمینیشهر و نجفآباد اصفهان رهاسازی میشود. گنجایش سد زایندهرود 1.5 میلیارد مترمکعب است که البته همین سد هم با مشکلات عدیدهای روبهرو است.
کاهش کمی آب قشلاق تنها مشکل این سد نیست؛ سد قشلاق طی سالهای اخیر تغذیهگرا شده و همچون عنصری طبیعی، با فضای سبز دور و بر خود رابطه زندهای برقرار کرده است؛ رشد بیش از حد جلبک و گیاهانی که از این سد تغذیه میکنند، طعم آب را تغییر داده و آن را تلخ و لب شور کرده است. رهاسازی و جذب فاضلاب روستای سراب قامیش نیز از جمله عوامل اصلی تغذیهگرا شدن این سد است که به رشد جلبک و گیاهان درون و اطراف مخزن کمک میکند. همچنین مواد شوینده موجود در فاضلاب درست مثل کود شیمیایی عمل کرده و رابطه محکمتری بین سد و پوشش مضر گیاهی آن به وجود میآورد. از این گذشته با جابهجایی فصول سال، لایهبندی سد نیز جابهجا شده و تلخی و طعم بد آب بیشتر میشود.
اگر یکی دو دهه قبل، از سنندج به این سد رفته باشید، حتماً روستای سراب قامیش را در سمت چپ جاده دیدهاید. اما دیگر این تصویر را در ذهن خود پاک کنید چراکه این روستا عملاً به شهر بزرگی در کرانه سد تبدیل شده که با فروش و تغییر کاربری زمینهای اطراف، ویلاهای زیادی در آن ساخته شده و به ناچار امکانات شهری زیادی هم جذب کرده است. حالا این شهر جدید هم آب میخواهد هم جایی برای رهاسازی فاضلاب. بقیه داستان را هم که میدانید. حالا فکر کنید یک شهر بزرگ مثل سنندج آب شرب خود را تنها و تنها از همین مخزن تأمین کند که از نظر قوانین پدافند غیرعامل نیز خطرناک است.
با این توصیف دولت میبایست به دنبال منبع مطمئنتری برای تأمین آب شرب شهری سنندج میبود که خیلی زود خط انتقال آب از سد آزاد در دستور کار قرار گرفت. این سد در 40 کیلومتری جاده سنندج به مریوان روی رودخانه کوماسی، یکی از سرشاخههای رودخانه مرزی سیروان ساخته شده است که از سمت کردستان ایران به طرف کردستان عراق جریان دارد. کارشناسان میگویند وجود این سد باعث شده حقابه زیست محیطی پایین دست نیز به دبی ثابتی برسد که علاوه بر کنترل آب، برای کشاورزان آن سوی مرز نیز منفعت زیادی دارد.
سد آزاد با 115 متر ارتفاع، 300 میلیون مترمکعب گنجایش دارد و کاربری اصلی آن انتقال آب از غرب استان کردستان به شرق این استان است. یکی از خطوط انتقال، ابتدا آب این سد را به مخزن سد قشلاق میرساند تا به کمیت و کیفیت آن کمک کند، سپس به سمت سد قوچم دهگلان حرکت میکند که علاوه بر تأمین آب شرب قروه و دهگلان به کشاورزی و صنعت در دشتهای هموار شرق استان نیز کمک کند. اما وقتی کیفیت آب سنندج بشدت افت کرد، آب سد آزاد به صورت مستقیم و از طریق لوله راهی تصفیهخانه جدید سنندج شد تا هم با تغییر منبع تأمین آب و هم افتتاح تصفیهخانه، آب شرب این شهر از ریشه تغییر کند. حالا سنندج دو خط تأمین آب شرب دارد که با قوانین پدافند غیرعامل نیز همخوان است. اما تصفیهخانه سنندج تنها یک تصفیهخانه معمولی نیست بلکه مدرنترین تصفیهخانه ایران است که به دست مهندسان ایرانی و بر اساس آخرین فناوری روز ساخته شده است.
خط دوم نیز با طی 88 کیلومتر از طریق لوله و تونل، آب گوارای سد آزاد را به سد قوچم دهگلان میرساند که ورودی آن خشک شده و چشم به آبهای جمعآوری شده در غرب استان دارد. علاوه بر تأمین آب شرب شهری دهگلان و قروه، حدود 8 تا 10 میلیون مترمکعب از آورده این سد نیز به بخش صنعت یا دقیقتر بگویم فولاد قروه اختصاص خواهد یافت که البته حرف و حدیثهای زیادی در مورد آن وجود دارد. مهمترین مشکل صنعت فولاد قروه این است که نه معدن فولادی دارد و نه آبی برای راهاندازی این کارخانه. در این پروژه قرار است سنگ آهن از معادن غنی بیجار و آب از سد آزاد سنندج به قروه برسد تا بلکه بتوان در این شهر فولاد تولید کرد. اگر این اتفاق بیفتد روزانه باید هزار کامیون سنگ آهن از فاصله 200 کیلومتری معادن بیجار به سمت قروه حرکت کند که همین موضوع مشکلات عدیدهای را به وجود خواهد آورد. این درحالی است که بیجار هم از ذخایر آبی مطمئنتری برخوردار است و هم زیرساختهای لازم برای استخراج و تولید را دارد.
حجتالله محقق، معاون اجرایی سد آزاد درباره زیرشاخههای پروژه سد آزاد به کاشت و آبیاری 4 هزار و 300 هکتار باغ در روستاهای اطراف این سد اشاره میکند و میگوید: «تا امروز هزار هکتار غرس نهال شده است. توسعه باغی میتواند اقتصاد منطقه را متحول کند بویژه اینکه روستاهای این بخش جزو محرومترین مناطق کردستان است.»
چند روز پیش یعنی دهم آذرماه خط انتقال 27 کیلومتری آب سد آزاد به سنندج و همین طور تصفیهخانه این شهر توسط رئیس جمهور افتتاح شد. ارتفاع پمپاژ این شبکه آبرسانی 480 متر است که با بهرهبرداری از آن، امکان انتقال 57 میلیون مترمکعب آب به تصفیهخانه سنندج برای جمعیت 700 هزار نفری، در افق 1425 مهیا شده است. رنگ و طعم آب تغییر کرده و بلافاصله پس از افتتاح 70 درصد جمعیت سنندج در مناطق مرکزی شهر از این منبع جدید آبی بهرهمند شدهاند. به گفته مسئولان شرکت آب و فاضلاب کردستان، سایر محلات و مناطق شهری نیز طی چند روز آینده زیر پوشش این طرح قرار گرفته و 100 درصد جمعیت سنندج از آب شرب و بهداشتی سد آزاد بهرهمند خواهند شد.
ماموستا فایق رستمی امام جمعه سنندج نیز در خطبههای نماز جمعه هفته گذشته با اشاره به این طرح مهم و حیاتی گفت: «مشکل کیفیت و طعم نامطلوب آب شرب این شهر برطرف شده است و آن طور که مسئولان و کارشناسان میگویند، درحال حاضر آب شرب سنندج از لحاظ کیفیت، تفاوتی با آب معدنی ندارد. بنابراین دغدغه چندین ساله شهروندان سنندجی برطرف شده است.»
قاعدتاً لیاقت شهروندان سنندجی بسیار بالاتر از اینهاست و من نیز خوشحالم که در سفر بعدی به این شهر برای نوشیدن آب و دم کردن چایی نیازی به خریدن آب معدنی نخواهم داشت.
محمد مطلق
دبیر گروه گزارش
آب آشامیدنی سنندج لب شور است و بوی نامطبوعی دارد؛ البته برای غریبهای مثل من و شهروندانی که در خانه دستگاه تصفیه آب ندارند. هرچند این داستان یک هفته پیش است و حالا با افتتاح تصفیهخانه سنندج و انتقال آب سد آزاد، اوضاع کاملاً فرق کرده اما تا همین هفته گذشته که در این شهر بودم، طعم و بوی آب برایم قابل تحمل نبود و مجبور بودم یکسره آب معدنی بخرم.
تا پیش از افتتاح خط انتقال آب سد آزاد به سنندج، آب شرب این شهر از سد قشلاق در 15 کیلومتری جاده دیواندره تأمین میشد که طی سالهای اخیر دچار افت شدید کمی و کیفی شده بود. سد قشلاق در سال 1358 روی رودخانه قشلاق و کوههای منطقه ساتله و تیرگران ساخته شد. این سد ۱۱ کیلومتر درازا و وسعتی معادل ۹۳۴ هکتار دارد و حجم سرریز آن حدود 120 میلیون مترمکعب برابر با نصف حجم سد کرج است. اما همین مقدار نیز بر اثر خشکسالیهای مدام و کاهش دبی رود قشلاق به حدود 40 میلیون مترمکعب رسیده بود که قابل مقایسه با آبی است که هر بار از سد زایندهرود برای آبیاری باغات خمینیشهر و نجفآباد اصفهان رهاسازی میشود. گنجایش سد زایندهرود 1.5 میلیارد مترمکعب است که البته همین سد هم با مشکلات عدیدهای روبهرو است.
کاهش کمی آب قشلاق تنها مشکل این سد نیست؛ سد قشلاق طی سالهای اخیر تغذیهگرا شده و همچون عنصری طبیعی، با فضای سبز دور و بر خود رابطه زندهای برقرار کرده است؛ رشد بیش از حد جلبک و گیاهانی که از این سد تغذیه میکنند، طعم آب را تغییر داده و آن را تلخ و لب شور کرده است. رهاسازی و جذب فاضلاب روستای سراب قامیش نیز از جمله عوامل اصلی تغذیهگرا شدن این سد است که به رشد جلبک و گیاهان درون و اطراف مخزن کمک میکند. همچنین مواد شوینده موجود در فاضلاب درست مثل کود شیمیایی عمل کرده و رابطه محکمتری بین سد و پوشش مضر گیاهی آن به وجود میآورد. از این گذشته با جابهجایی فصول سال، لایهبندی سد نیز جابهجا شده و تلخی و طعم بد آب بیشتر میشود.
اگر یکی دو دهه قبل، از سنندج به این سد رفته باشید، حتماً روستای سراب قامیش را در سمت چپ جاده دیدهاید. اما دیگر این تصویر را در ذهن خود پاک کنید چراکه این روستا عملاً به شهر بزرگی در کرانه سد تبدیل شده که با فروش و تغییر کاربری زمینهای اطراف، ویلاهای زیادی در آن ساخته شده و به ناچار امکانات شهری زیادی هم جذب کرده است. حالا این شهر جدید هم آب میخواهد هم جایی برای رهاسازی فاضلاب. بقیه داستان را هم که میدانید. حالا فکر کنید یک شهر بزرگ مثل سنندج آب شرب خود را تنها و تنها از همین مخزن تأمین کند که از نظر قوانین پدافند غیرعامل نیز خطرناک است.
با این توصیف دولت میبایست به دنبال منبع مطمئنتری برای تأمین آب شرب شهری سنندج میبود که خیلی زود خط انتقال آب از سد آزاد در دستور کار قرار گرفت. این سد در 40 کیلومتری جاده سنندج به مریوان روی رودخانه کوماسی، یکی از سرشاخههای رودخانه مرزی سیروان ساخته شده است که از سمت کردستان ایران به طرف کردستان عراق جریان دارد. کارشناسان میگویند وجود این سد باعث شده حقابه زیست محیطی پایین دست نیز به دبی ثابتی برسد که علاوه بر کنترل آب، برای کشاورزان آن سوی مرز نیز منفعت زیادی دارد.
سد آزاد با 115 متر ارتفاع، 300 میلیون مترمکعب گنجایش دارد و کاربری اصلی آن انتقال آب از غرب استان کردستان به شرق این استان است. یکی از خطوط انتقال، ابتدا آب این سد را به مخزن سد قشلاق میرساند تا به کمیت و کیفیت آن کمک کند، سپس به سمت سد قوچم دهگلان حرکت میکند که علاوه بر تأمین آب شرب قروه و دهگلان به کشاورزی و صنعت در دشتهای هموار شرق استان نیز کمک کند. اما وقتی کیفیت آب سنندج بشدت افت کرد، آب سد آزاد به صورت مستقیم و از طریق لوله راهی تصفیهخانه جدید سنندج شد تا هم با تغییر منبع تأمین آب و هم افتتاح تصفیهخانه، آب شرب این شهر از ریشه تغییر کند. حالا سنندج دو خط تأمین آب شرب دارد که با قوانین پدافند غیرعامل نیز همخوان است. اما تصفیهخانه سنندج تنها یک تصفیهخانه معمولی نیست بلکه مدرنترین تصفیهخانه ایران است که به دست مهندسان ایرانی و بر اساس آخرین فناوری روز ساخته شده است.
خط دوم نیز با طی 88 کیلومتر از طریق لوله و تونل، آب گوارای سد آزاد را به سد قوچم دهگلان میرساند که ورودی آن خشک شده و چشم به آبهای جمعآوری شده در غرب استان دارد. علاوه بر تأمین آب شرب شهری دهگلان و قروه، حدود 8 تا 10 میلیون مترمکعب از آورده این سد نیز به بخش صنعت یا دقیقتر بگویم فولاد قروه اختصاص خواهد یافت که البته حرف و حدیثهای زیادی در مورد آن وجود دارد. مهمترین مشکل صنعت فولاد قروه این است که نه معدن فولادی دارد و نه آبی برای راهاندازی این کارخانه. در این پروژه قرار است سنگ آهن از معادن غنی بیجار و آب از سد آزاد سنندج به قروه برسد تا بلکه بتوان در این شهر فولاد تولید کرد. اگر این اتفاق بیفتد روزانه باید هزار کامیون سنگ آهن از فاصله 200 کیلومتری معادن بیجار به سمت قروه حرکت کند که همین موضوع مشکلات عدیدهای را به وجود خواهد آورد. این درحالی است که بیجار هم از ذخایر آبی مطمئنتری برخوردار است و هم زیرساختهای لازم برای استخراج و تولید را دارد.
حجتالله محقق، معاون اجرایی سد آزاد درباره زیرشاخههای پروژه سد آزاد به کاشت و آبیاری 4 هزار و 300 هکتار باغ در روستاهای اطراف این سد اشاره میکند و میگوید: «تا امروز هزار هکتار غرس نهال شده است. توسعه باغی میتواند اقتصاد منطقه را متحول کند بویژه اینکه روستاهای این بخش جزو محرومترین مناطق کردستان است.»
چند روز پیش یعنی دهم آذرماه خط انتقال 27 کیلومتری آب سد آزاد به سنندج و همین طور تصفیهخانه این شهر توسط رئیس جمهور افتتاح شد. ارتفاع پمپاژ این شبکه آبرسانی 480 متر است که با بهرهبرداری از آن، امکان انتقال 57 میلیون مترمکعب آب به تصفیهخانه سنندج برای جمعیت 700 هزار نفری، در افق 1425 مهیا شده است. رنگ و طعم آب تغییر کرده و بلافاصله پس از افتتاح 70 درصد جمعیت سنندج در مناطق مرکزی شهر از این منبع جدید آبی بهرهمند شدهاند. به گفته مسئولان شرکت آب و فاضلاب کردستان، سایر محلات و مناطق شهری نیز طی چند روز آینده زیر پوشش این طرح قرار گرفته و 100 درصد جمعیت سنندج از آب شرب و بهداشتی سد آزاد بهرهمند خواهند شد.
ماموستا فایق رستمی امام جمعه سنندج نیز در خطبههای نماز جمعه هفته گذشته با اشاره به این طرح مهم و حیاتی گفت: «مشکل کیفیت و طعم نامطلوب آب شرب این شهر برطرف شده است و آن طور که مسئولان و کارشناسان میگویند، درحال حاضر آب شرب سنندج از لحاظ کیفیت، تفاوتی با آب معدنی ندارد. بنابراین دغدغه چندین ساله شهروندان سنندجی برطرف شده است.»
قاعدتاً لیاقت شهروندان سنندجی بسیار بالاتر از اینهاست و من نیز خوشحالم که در سفر بعدی به این شهر برای نوشیدن آب و دم کردن چایی نیازی به خریدن آب معدنی نخواهم داشت.
«ایران» از دلایل غیرمالی هراس جوانان از تشکیل زندگی مشترک گزارش میدهد
فوبیای ازدواج
مهسا قویقلب
خبرنگار
در حال حاضر بیش از 13 میلیون جوان ازدواج نکرده در کشور زندگی میکنند که تمایلی به تشکیل خانواده از خود نشان نمیدهند و بیشتر علاقهمند هستند که مجرد باقی بمانند. شاید بسیاری از ما در اولین نگاه، مسائل اقتصادی را مهمترین عامل در این مسأله بدانیم اما با گشتی در زندگی افرادی که به اصطلاح دستشان به دهانشان میرسد یا حتی بالای شهرنشین هستند، متوجه خواهیم شد که مشکلات اقتصادی بهتنهایی نمیتواند در افزایش تمایل جوانان به مجرد ماندن مؤثر باشد. به اعتقاد کارشناسان و متخصصان حوزه خانواده حالا در ایران امروز، تغییر سبک زندگی، متغیرهای مورد نظر افراد برای گرایش به سمت تشکیل زندگی را بشدت تحت تأثیر قرار داده است تا جایی که بیم آن میرود، نداشتن تمایل به ازدواج سیر صعودی به خود بگیرد و این پدیده نو در کشور به معضلی آسیبزا تبدیل شود.
دکتر فهیمه نظری، مدرس دانشگاه، جامعهشناس و مدیر گروه جامعهشناسی خانواده، با اشاره به اینکه بسیاری از مجردها بر ضرورت ازدواج و سروسامان دادن زندگی خود تأکید میکنند اما در جهت اقدام به آن کمتر تلاش از خود نشان میدهند، به «ایران» میگوید: این روزها با جوانانی روبهروهستیم که در دوراهی تصمیم به ازدواج کردن و ازدواج نکردن، گزینه دوم را انتخاب میکنند. براستی مهمترین دلایل ازدواج نکردن جوانان چیست؟ آیا «اقتصاد» به عنوان مؤثرترین عامل میتواند مانع اصلی بر سر راه ازدواج جوانان باشد؟ متغیرهای پنهان و مداخلهگر بر سر راه ازدواج کدامند؟
او در پاسخ به پرسشهای فوق توضیح میدهد: مسأله ازدواج نکردن جوانان تنها دغدغه و مختص جامعه ما نیست. میل به مجرد بودن در جوانان در حد یک مقیاس جهانی است و در همه جوامع این مشکل به چشم میخورد. این روش به یک سبک زندگی تبدیل شده و روز به روز بر شمار طرفدارانش افزوده میشود. در یک نگاه کلی میتوان مهمترین دلایل در تعیین این سبک زندگی را، فردگرایی، آزادی بیشتر، عدم تعهد و مسئولیتناپذیری دانست. تمایل نداشتن به ازدواج در میان جوانان به عنوان مسألهای مهم در جامعه ما شناخته شده و از این حیث یک دغدغه جدی محسوب میشود که برخلاف توصیههای مؤکد دینی، برنامهها، سیاستگذاریهای جمعیتی نهادها و سازمانهاست، در عینحال هم بهمنظور راههای ایجاد افزایش جمعیت، ترغیب جوانان به ازدواج در طی سالهای متمادی تبلیغ شده است اما با تمام این توصیهها گویا دیگر ازدواج در اولویت زندگی جوانان جامعه قرار ندارد و تمایل برای تشکیل خانواده روزبهروز رو به کاهش و در مقابل تمایل به زندگی مجردی با افزایش همراه شده است.
به گفته نظری، هنوز هم نزد جوانان، اقتصاد مهمترین عامل، در سروسامان دادن زندگی شناخته میشود و نقش بسیار مهم و پیشبرنده دارد اما آنها به دلایل ضمنی و مهم دیگری اشاره میکنند که بهطور جدی از موانع ازدواج جوانان محسوب میشود. برای اثبات این ادعا میتوان به شمار زیادی از جوانانی که دغدغه مالی - اقتصادی ندارند ولی تمایل به ازدواج هم ندارند اشاره کرد. به همین دلیل نیاز است تا علل این ناخواستگیها را جستوجو نمود، یکی از مهمترین دلایل، حرکت جامعه از سنتی به مدرن شدن است. هنگامی که جامعه با تغییرات زیادی مواجه میشود و بین برزخ سنت و مدرن شدن قرار میگیرد، مؤلفههایی چون تغییر و جابهجایی ارزشها، تغییر در سبک زندگی، تغییر در انتظارات و توقعات رخ خواهد داد و متغیرهایی چون فردگرایی و خودخواهی، تبعیت از الگوهای جهانی، عدم تعهد و مسئولیت نپذیرفتن و تغییر الگوها و مرجعیتها بروز خواهد کرد. در واقع حضور همین متغیرهای جدید است که زمینه چالشهایی برای ازدواج و طلاق را فراهم کرده است. مورد دیگری که میتوان به آن اشاره کرد، این است که نهاد خانواده در گذشته نقش و وظایف مشخص و محدودتری نسبت به نقش و وظایف حال حاضر خود داشته است.
او میگوید: در گذشته تعداد فرزندان بیشتر از زمان حاضر بود اما پدر و مادر نقش حمایتی خود را در یک بسته مشخص ارائه میکرد. بعضاً این حمایتها از آغاز زندگی فرزندان تا جدا شدن فرزندان از خانه پدری ادامه مییافت و خانواده در ادامه حمایتهای اقتصادی به حمایتهای عاطفی خود ادامه میداد. ولی امروزه وظایف خانواده بیشتر از حد و توان گذشته شده و این حمایتها که بیشتر از جنس اقتصادی است تا سالها پس از ازدواج فرزندان نیز ادامه دارد. حمایتی که بوی خستگی برای خانواده داشته و موجب شده تا جوانان با عادت کردن به این سبک زندگی، به ازدواج تن ندهند.
به اعتقاد این جامعهشناس، در گذر جامعه سنتی به جامعه مدرن؛ بسیاری از ارزشها تغییر یافتهاند، اخلاق دیگر سرلوحه امور نیست و اعتماد رنگ باخته است. بیاعتمادی و شک بهصورت جدی از موانع و بازدارندههای ذهنی جوانان، برای انتخاب شریک زندگی محسوب میشود، به همین لحاظ انتخاب یک شریک خوب و مناسب و قابل اعتماد سختتر از گذشته شده است. یکی دیگر از چالشهای جدی که خانواده در ایران بهمثابه نهادی تنها و بدون پشتوانه با آن مواجه است، «طلاق» است. گزارشها نشان میدهد از هر 3 ازدواج یکی از آنها منجر به طلاق میشود. در واقع جوانان میدانند با انتخاب غلط یا اجبار به ازدواج از سوی والدین، یا نداشتن علاقه به زندگی مشترک و نداشتن مهارت زندگی، زمینه جدی برای طلاق و از همپاشیدگی خانواده آتی فراهم میشود. نکته دیگر برخورد سطحی و راهکارهای سطحی توسط مسئولان است که بهمنظور حل بحران جمعیت بدون توجه به آسیبهای جدیای که خانواده با آن مواجه است، نظیر فقر و ناامنی، بیکاری، تورم و نظایر اینها و بسندهکردن تنها به دستورالعملهایی که موجب باز نگه داشته شدن پنجره جمعیتی است، اکتفا میکند اما این نمیتواند یک راهحل مناسب برای تشویق جوانان به امر ازدواج باشد. قبل از هر چیز مسئولان باید مشکلات را به شکل واقعی ببینند تا بتوان در سریعترین زمان ممکن از سد مشکلات عبور کرد.
شرایط امروز جامعه ما موجب ناامیدی افراطی و توقعات بالایی شده که جوانان از خود و از فضای اقتصادی و سیاسی دارند و عاملی مهم و بازدارنده در امر ازدواج است. نظری با بیان این جملات میافزاید: در حال حاضر مهمترین و قدیمیترین نهاد اجتماعی یعنی خانواده هستهای، در حال عبور به خانواده مدرن است. خانواده مدرن از الگوهای غربی پیروی میکند. ازدواج سفید، ازدواج آزاد و دیگر انواع روابط بین دختر و پسر نشأت گرفته از همین الگوهای غلط است.
چند توصیه و راهکار
این استاد دانشگاه ضمن بیان مشکلات در این حوزه، به راهکارهایی عملی در زمینه افزایش گرایش جوانان به ازدواج اشاره کرد و گفت: خانواده در ایران نیازمند حمایت جدی و کمک دولت در زمینههای تأمین شغل، کار، مسکن و بهبود اوضاع اقتصادی خانوادهها است و این امر میسر نمیشود مگر با عزم جدی و قائل به برنامهریزی درست و منطقی که از سوی دولت باید صورت پذیرد. کنار زدن برخی سنتها، آداب و رسوم قدیمی در جامعه و در میان خانوادهها میتواند بهطور جدی معضلاتی را از سر راه ازدواج بردارد. مهریه بالا، مراسم عروسی پرهزینه و جهیزیه گرانقیمت که مبنای دینی ندارند، مخارج زیادی را پیش از ازدواج روی دست جوانان گذاشته است. لزوم ایجاد برنامههای آموزشی از سوی رسانه بهصورت مدون، دقیق و مستمر احساس میشود. برنامههایی که دانش جوانان را در زمینه مهارتهای زندگی، احساس مسئولیتپذیری و دانستن قواعد رفتاری زندگی اجتماعی افزایش دهد. همچنین موظف کردن دستگاههای متولی در امور جوانان چون سازمان بهزیستی، فرهنگ و ارشاد اسلامی، ورزش و جوانان، شهرداری و... از سوی نهادهای بالادست به منظور ارائه نقشه راه عملی و واقعی میتواند موجب تسهیل در ازدواج شود.
لزوم ارتقای سطح آگاهیهای جوانان درحوزه ازدواج
دکتر محمدرضا ایمانی، روانشناس، با بیان اینکه مسائل پیچیدهای به مقوله ازدواج بازمیگردد، به ما توضیح میدهد: نظام خانوادگی و فرهنگی فرد و نوع تفکر او ازجمله این مسائل هستند. برخی خانوادهها بهطورکلی هیچ اعتقادی به تشکیل زندگی مشترک ندارند و بهمرور زمان این اعتقاد شخصی به یک فرهنگ در آن خانواده بدل میشود. بخشی از ماجرا به موضوع مسئولیتپذیری متعهدانه و توأمان بازمیگردد، علاوه بر اینها هم در بحث روحی و هم اقتصادی، فردی که تصمیم به ازدواج دارد، باید آمادگی مواجهه با این موارد را داشته باشد. در حال حاضر با بحث خصوصیات اجتماعی در جامعه و بازخوردهایی که بیامان از جامعه شکل میگیرد نیز مواجه هستیم، مواردی مانند همسرآزاری، طلاق و مشکلات روحی – روانی که فرد ممکن است از قبل داشته باشد و تا بعد از ازدواج آن را برملا نسازد، همگی سبب میشوند برخی نسبت به ازدواج سست شوند.
همواره شنیدهایم که دخالتهای خانوادگی میتواند ازجمله مواردی باشد که برهمزننده زندگی زوجین باشد، این در حالی است که ایمانی معتقد است این مقوله حتی میتواند جوانان را از ازدواج هم دور کند. به این صورت که فرد به بلوغ فکری و استقلال رسیده اما همچنان خانواده میخواهد برای او خطمشی تعیین کند. بیان بازخوردهای این چنینی سبب میشود، بقیه افراد هم تحت تأثیر قرار گرفته و از تشکیل زندگی مشترک بهراسند. مورد مهم دیگری هم که در جامعه ما به نوعی حرف زدن درباره آن هنوز، تابو محسوب میشود، بحث نیازهای جنسی است که نقطه آغاز یک رابطه بهشمار میرود. در زمانه حاضر، نوع و شکل رابطه از موضوع ازدواج فاصله گرفته و تبدیل به دوستی میشود اما به ازدواج نمیرسد. شاید همان الگوهای خانوادگی غلط مانند سختگیریهای وحشتناک والدین است که دستهای از جوانان را به سمت ازدواج نه سفید بلکه ازدواجی سیاه پیش میراند. سیاه به این دلیل که در ازدواجهایی این چنینی، امنیت ذهنی، عاطفی و زیستی وجود ندارد، این در حالی است که باید بستر امنیت در یک ازدواج وجود داشته باشد تا دلبستگی در ارتباط ایجاد شود. از آنجا که در ازدواجهای سفید هنگام جدایی افراد تعهدی نسبت به هم ندارند، ارتباط عاطفی عمیقی نیز بین ایشان شکل نمیگیرد.
این روانشناس در ادامه با تأکید بر این نکته که بسیاری از جوانان تمایل به تشکیل زندگی مشترک دارند اما درگیر موضوعات مختلفی شدهاند که ایشان را از این هدف دور کرده است، میگوید: ازجمله این موارد که اهمیت زیادی هم دارد، این است که یک جوان هنگام ازدواج نیاز دارد در اجتماع تشخص و بلوغ فکری داشته باشد، این مقوله نیز ارتباط مستقیم با اشتغال دارد، چنانچه فردی فاقد شغل و مهارت باشد، آن تشخص مدنظر را که میتواند لازمه ازدواج باشد هم نمیتواند کسب کند و در روابط دوستانه باقی میماند. به موازات این مسأله، طولانی شدن یک سبک زندگی، سبب عادت کردن به آن میشود، به تعبیری با طولانیتر شدن رابطه دوستی، فرد به آن سبک زندگی عادت میکند و در نهایت، عادت به تنهایی، تبدیل به مانعی بر سر راه ازدواج خواهد شد. در آن صورت چنانچه در آینده تمامی شرایط لازم هم فراهم باشد، به دلیل عادتی که ایجاد شده، رغبتی به ازدواجکردن وجود نخواهد داشت. از طرفی با این رویه زندگی، احتمال ازدیاد روابط نیز وجود دارد و فرد ممکن است، به مشکل تنوعطلبی دچار شود، در عین حال، قطعاً و بیشک روابط متعدد در طول زندگی، آسیبهای زیادی به افراد وارد کرده و آنها را از ازدواج دور میکند، به علاوه ازدواج برای این قبیل افراد فاقد هرگونه جذابیتی خواهد بود، در حالی که با ازدواج و تشکیل خانواده شخصیت هر فردی ارتقا مییابد.
ازدواج، عاملی برای افزایش احساس امنیت و آرامش جوانان
ایمانی درباره افزایش سطح تحصیلات، تخصص، سواد و مهارت دختران در سالهای اخیر و تأثیر آن بر روند ازدواج میگوید: این موارد همگی ازجمله فرصتهای بینظیری هستند که برای ایرانیان ایجاد شده، اما با افزایش استقلال مالی و اقتصادی بانوان، گروهی ممکن است، دیگر تمایلی به ازدواج نداشته باشند و این امر میتواند سبب بالا رفتن سن ازدواج شود، بالا رفتن سن هم با کاهش انتخابها ارتباط مستقیمی دارد و میتواند در این مهم، دخیل باشد. از اینرو، باید سطح آگاهی جوانان در این حوزه ارتقا پیدا یابد. افراد پیش از ازدواج باید در خصوص ادامه اشتغال دختر و داشتن استقلال مالی و آزادیهای مورد نظر با یکدیگر صحبت کنند، مردان باید بپذیرند که یک زن هم باید احساس تشخص بالا در جامعه داشته باشد. در مقابل، برخی پسرها با توجه به مشکلات اقتصادی بشدت تمایل به ازدواج با دختران شاغل دارند تا در هزینههای زندگی با هم سهیم باشند، از طرفی دستهای از دختران معتقدند با توجه به مقوله فرهنگی ما، مرد موظف است تمام هزینههای زندگی را به تنهایی متقبل شود. این تفکرات باید توسط جوانان بازنگری شود.
به اعتقاد ایمانی، در ساختار زندگی، زن و مرد به یک اندازه سهیم هستند، با ازدواج، هر فرد میتواند فرصتهای جدیدی برای خود ایجاد کند اما طبیعی است که احتمالاً از دست دادن یکسری از فرصتها هم ممکن است، وجود داشته باشد. دختر و پسر باید بپذیرند در موضوعات مختلف زندگی با یکدیگر سهیم و شریک باشند. البته تا زمان پیش از ازدواج در خصوص میزان سهم هر فرد در حوزههای مختلف با صحبت کردن میتوان به نتایج و توافقات مورد نظر دست یافت. پیشرفت دختران در عرصههای مختلف در اجتماع بیشک فرصت است و نباید به عنوان یک تهدید به این مقوله نگاه شود.
ایمانی در خاتمه با اشاره به اینکه هیچ گاه دو نفر به لحاظ رفتاری و فکری نمیتوانند کاملاً به هم شبیه باشند، بیان میکند: هدف از ازدواج، افزایش احساس امنیت و آرامش طرفین است، قرار نیست دو نفر مثل هم فکر کنند و مانند هم باشند، با درک این موضوع امنیت و آرامش بیشتری در خانوادهها برقرار میشود.
خبرنگار
در حال حاضر بیش از 13 میلیون جوان ازدواج نکرده در کشور زندگی میکنند که تمایلی به تشکیل خانواده از خود نشان نمیدهند و بیشتر علاقهمند هستند که مجرد باقی بمانند. شاید بسیاری از ما در اولین نگاه، مسائل اقتصادی را مهمترین عامل در این مسأله بدانیم اما با گشتی در زندگی افرادی که به اصطلاح دستشان به دهانشان میرسد یا حتی بالای شهرنشین هستند، متوجه خواهیم شد که مشکلات اقتصادی بهتنهایی نمیتواند در افزایش تمایل جوانان به مجرد ماندن مؤثر باشد. به اعتقاد کارشناسان و متخصصان حوزه خانواده حالا در ایران امروز، تغییر سبک زندگی، متغیرهای مورد نظر افراد برای گرایش به سمت تشکیل زندگی را بشدت تحت تأثیر قرار داده است تا جایی که بیم آن میرود، نداشتن تمایل به ازدواج سیر صعودی به خود بگیرد و این پدیده نو در کشور به معضلی آسیبزا تبدیل شود.
دکتر فهیمه نظری، مدرس دانشگاه، جامعهشناس و مدیر گروه جامعهشناسی خانواده، با اشاره به اینکه بسیاری از مجردها بر ضرورت ازدواج و سروسامان دادن زندگی خود تأکید میکنند اما در جهت اقدام به آن کمتر تلاش از خود نشان میدهند، به «ایران» میگوید: این روزها با جوانانی روبهروهستیم که در دوراهی تصمیم به ازدواج کردن و ازدواج نکردن، گزینه دوم را انتخاب میکنند. براستی مهمترین دلایل ازدواج نکردن جوانان چیست؟ آیا «اقتصاد» به عنوان مؤثرترین عامل میتواند مانع اصلی بر سر راه ازدواج جوانان باشد؟ متغیرهای پنهان و مداخلهگر بر سر راه ازدواج کدامند؟
او در پاسخ به پرسشهای فوق توضیح میدهد: مسأله ازدواج نکردن جوانان تنها دغدغه و مختص جامعه ما نیست. میل به مجرد بودن در جوانان در حد یک مقیاس جهانی است و در همه جوامع این مشکل به چشم میخورد. این روش به یک سبک زندگی تبدیل شده و روز به روز بر شمار طرفدارانش افزوده میشود. در یک نگاه کلی میتوان مهمترین دلایل در تعیین این سبک زندگی را، فردگرایی، آزادی بیشتر، عدم تعهد و مسئولیتناپذیری دانست. تمایل نداشتن به ازدواج در میان جوانان به عنوان مسألهای مهم در جامعه ما شناخته شده و از این حیث یک دغدغه جدی محسوب میشود که برخلاف توصیههای مؤکد دینی، برنامهها، سیاستگذاریهای جمعیتی نهادها و سازمانهاست، در عینحال هم بهمنظور راههای ایجاد افزایش جمعیت، ترغیب جوانان به ازدواج در طی سالهای متمادی تبلیغ شده است اما با تمام این توصیهها گویا دیگر ازدواج در اولویت زندگی جوانان جامعه قرار ندارد و تمایل برای تشکیل خانواده روزبهروز رو به کاهش و در مقابل تمایل به زندگی مجردی با افزایش همراه شده است.
به گفته نظری، هنوز هم نزد جوانان، اقتصاد مهمترین عامل، در سروسامان دادن زندگی شناخته میشود و نقش بسیار مهم و پیشبرنده دارد اما آنها به دلایل ضمنی و مهم دیگری اشاره میکنند که بهطور جدی از موانع ازدواج جوانان محسوب میشود. برای اثبات این ادعا میتوان به شمار زیادی از جوانانی که دغدغه مالی - اقتصادی ندارند ولی تمایل به ازدواج هم ندارند اشاره کرد. به همین دلیل نیاز است تا علل این ناخواستگیها را جستوجو نمود، یکی از مهمترین دلایل، حرکت جامعه از سنتی به مدرن شدن است. هنگامی که جامعه با تغییرات زیادی مواجه میشود و بین برزخ سنت و مدرن شدن قرار میگیرد، مؤلفههایی چون تغییر و جابهجایی ارزشها، تغییر در سبک زندگی، تغییر در انتظارات و توقعات رخ خواهد داد و متغیرهایی چون فردگرایی و خودخواهی، تبعیت از الگوهای جهانی، عدم تعهد و مسئولیت نپذیرفتن و تغییر الگوها و مرجعیتها بروز خواهد کرد. در واقع حضور همین متغیرهای جدید است که زمینه چالشهایی برای ازدواج و طلاق را فراهم کرده است. مورد دیگری که میتوان به آن اشاره کرد، این است که نهاد خانواده در گذشته نقش و وظایف مشخص و محدودتری نسبت به نقش و وظایف حال حاضر خود داشته است.
او میگوید: در گذشته تعداد فرزندان بیشتر از زمان حاضر بود اما پدر و مادر نقش حمایتی خود را در یک بسته مشخص ارائه میکرد. بعضاً این حمایتها از آغاز زندگی فرزندان تا جدا شدن فرزندان از خانه پدری ادامه مییافت و خانواده در ادامه حمایتهای اقتصادی به حمایتهای عاطفی خود ادامه میداد. ولی امروزه وظایف خانواده بیشتر از حد و توان گذشته شده و این حمایتها که بیشتر از جنس اقتصادی است تا سالها پس از ازدواج فرزندان نیز ادامه دارد. حمایتی که بوی خستگی برای خانواده داشته و موجب شده تا جوانان با عادت کردن به این سبک زندگی، به ازدواج تن ندهند.
به اعتقاد این جامعهشناس، در گذر جامعه سنتی به جامعه مدرن؛ بسیاری از ارزشها تغییر یافتهاند، اخلاق دیگر سرلوحه امور نیست و اعتماد رنگ باخته است. بیاعتمادی و شک بهصورت جدی از موانع و بازدارندههای ذهنی جوانان، برای انتخاب شریک زندگی محسوب میشود، به همین لحاظ انتخاب یک شریک خوب و مناسب و قابل اعتماد سختتر از گذشته شده است. یکی دیگر از چالشهای جدی که خانواده در ایران بهمثابه نهادی تنها و بدون پشتوانه با آن مواجه است، «طلاق» است. گزارشها نشان میدهد از هر 3 ازدواج یکی از آنها منجر به طلاق میشود. در واقع جوانان میدانند با انتخاب غلط یا اجبار به ازدواج از سوی والدین، یا نداشتن علاقه به زندگی مشترک و نداشتن مهارت زندگی، زمینه جدی برای طلاق و از همپاشیدگی خانواده آتی فراهم میشود. نکته دیگر برخورد سطحی و راهکارهای سطحی توسط مسئولان است که بهمنظور حل بحران جمعیت بدون توجه به آسیبهای جدیای که خانواده با آن مواجه است، نظیر فقر و ناامنی، بیکاری، تورم و نظایر اینها و بسندهکردن تنها به دستورالعملهایی که موجب باز نگه داشته شدن پنجره جمعیتی است، اکتفا میکند اما این نمیتواند یک راهحل مناسب برای تشویق جوانان به امر ازدواج باشد. قبل از هر چیز مسئولان باید مشکلات را به شکل واقعی ببینند تا بتوان در سریعترین زمان ممکن از سد مشکلات عبور کرد.
شرایط امروز جامعه ما موجب ناامیدی افراطی و توقعات بالایی شده که جوانان از خود و از فضای اقتصادی و سیاسی دارند و عاملی مهم و بازدارنده در امر ازدواج است. نظری با بیان این جملات میافزاید: در حال حاضر مهمترین و قدیمیترین نهاد اجتماعی یعنی خانواده هستهای، در حال عبور به خانواده مدرن است. خانواده مدرن از الگوهای غربی پیروی میکند. ازدواج سفید، ازدواج آزاد و دیگر انواع روابط بین دختر و پسر نشأت گرفته از همین الگوهای غلط است.
چند توصیه و راهکار
این استاد دانشگاه ضمن بیان مشکلات در این حوزه، به راهکارهایی عملی در زمینه افزایش گرایش جوانان به ازدواج اشاره کرد و گفت: خانواده در ایران نیازمند حمایت جدی و کمک دولت در زمینههای تأمین شغل، کار، مسکن و بهبود اوضاع اقتصادی خانوادهها است و این امر میسر نمیشود مگر با عزم جدی و قائل به برنامهریزی درست و منطقی که از سوی دولت باید صورت پذیرد. کنار زدن برخی سنتها، آداب و رسوم قدیمی در جامعه و در میان خانوادهها میتواند بهطور جدی معضلاتی را از سر راه ازدواج بردارد. مهریه بالا، مراسم عروسی پرهزینه و جهیزیه گرانقیمت که مبنای دینی ندارند، مخارج زیادی را پیش از ازدواج روی دست جوانان گذاشته است. لزوم ایجاد برنامههای آموزشی از سوی رسانه بهصورت مدون، دقیق و مستمر احساس میشود. برنامههایی که دانش جوانان را در زمینه مهارتهای زندگی، احساس مسئولیتپذیری و دانستن قواعد رفتاری زندگی اجتماعی افزایش دهد. همچنین موظف کردن دستگاههای متولی در امور جوانان چون سازمان بهزیستی، فرهنگ و ارشاد اسلامی، ورزش و جوانان، شهرداری و... از سوی نهادهای بالادست به منظور ارائه نقشه راه عملی و واقعی میتواند موجب تسهیل در ازدواج شود.
لزوم ارتقای سطح آگاهیهای جوانان درحوزه ازدواج
دکتر محمدرضا ایمانی، روانشناس، با بیان اینکه مسائل پیچیدهای به مقوله ازدواج بازمیگردد، به ما توضیح میدهد: نظام خانوادگی و فرهنگی فرد و نوع تفکر او ازجمله این مسائل هستند. برخی خانوادهها بهطورکلی هیچ اعتقادی به تشکیل زندگی مشترک ندارند و بهمرور زمان این اعتقاد شخصی به یک فرهنگ در آن خانواده بدل میشود. بخشی از ماجرا به موضوع مسئولیتپذیری متعهدانه و توأمان بازمیگردد، علاوه بر اینها هم در بحث روحی و هم اقتصادی، فردی که تصمیم به ازدواج دارد، باید آمادگی مواجهه با این موارد را داشته باشد. در حال حاضر با بحث خصوصیات اجتماعی در جامعه و بازخوردهایی که بیامان از جامعه شکل میگیرد نیز مواجه هستیم، مواردی مانند همسرآزاری، طلاق و مشکلات روحی – روانی که فرد ممکن است از قبل داشته باشد و تا بعد از ازدواج آن را برملا نسازد، همگی سبب میشوند برخی نسبت به ازدواج سست شوند.
همواره شنیدهایم که دخالتهای خانوادگی میتواند ازجمله مواردی باشد که برهمزننده زندگی زوجین باشد، این در حالی است که ایمانی معتقد است این مقوله حتی میتواند جوانان را از ازدواج هم دور کند. به این صورت که فرد به بلوغ فکری و استقلال رسیده اما همچنان خانواده میخواهد برای او خطمشی تعیین کند. بیان بازخوردهای این چنینی سبب میشود، بقیه افراد هم تحت تأثیر قرار گرفته و از تشکیل زندگی مشترک بهراسند. مورد مهم دیگری هم که در جامعه ما به نوعی حرف زدن درباره آن هنوز، تابو محسوب میشود، بحث نیازهای جنسی است که نقطه آغاز یک رابطه بهشمار میرود. در زمانه حاضر، نوع و شکل رابطه از موضوع ازدواج فاصله گرفته و تبدیل به دوستی میشود اما به ازدواج نمیرسد. شاید همان الگوهای خانوادگی غلط مانند سختگیریهای وحشتناک والدین است که دستهای از جوانان را به سمت ازدواج نه سفید بلکه ازدواجی سیاه پیش میراند. سیاه به این دلیل که در ازدواجهایی این چنینی، امنیت ذهنی، عاطفی و زیستی وجود ندارد، این در حالی است که باید بستر امنیت در یک ازدواج وجود داشته باشد تا دلبستگی در ارتباط ایجاد شود. از آنجا که در ازدواجهای سفید هنگام جدایی افراد تعهدی نسبت به هم ندارند، ارتباط عاطفی عمیقی نیز بین ایشان شکل نمیگیرد.
این روانشناس در ادامه با تأکید بر این نکته که بسیاری از جوانان تمایل به تشکیل زندگی مشترک دارند اما درگیر موضوعات مختلفی شدهاند که ایشان را از این هدف دور کرده است، میگوید: ازجمله این موارد که اهمیت زیادی هم دارد، این است که یک جوان هنگام ازدواج نیاز دارد در اجتماع تشخص و بلوغ فکری داشته باشد، این مقوله نیز ارتباط مستقیم با اشتغال دارد، چنانچه فردی فاقد شغل و مهارت باشد، آن تشخص مدنظر را که میتواند لازمه ازدواج باشد هم نمیتواند کسب کند و در روابط دوستانه باقی میماند. به موازات این مسأله، طولانی شدن یک سبک زندگی، سبب عادت کردن به آن میشود، به تعبیری با طولانیتر شدن رابطه دوستی، فرد به آن سبک زندگی عادت میکند و در نهایت، عادت به تنهایی، تبدیل به مانعی بر سر راه ازدواج خواهد شد. در آن صورت چنانچه در آینده تمامی شرایط لازم هم فراهم باشد، به دلیل عادتی که ایجاد شده، رغبتی به ازدواجکردن وجود نخواهد داشت. از طرفی با این رویه زندگی، احتمال ازدیاد روابط نیز وجود دارد و فرد ممکن است، به مشکل تنوعطلبی دچار شود، در عین حال، قطعاً و بیشک روابط متعدد در طول زندگی، آسیبهای زیادی به افراد وارد کرده و آنها را از ازدواج دور میکند، به علاوه ازدواج برای این قبیل افراد فاقد هرگونه جذابیتی خواهد بود، در حالی که با ازدواج و تشکیل خانواده شخصیت هر فردی ارتقا مییابد.
ازدواج، عاملی برای افزایش احساس امنیت و آرامش جوانان
ایمانی درباره افزایش سطح تحصیلات، تخصص، سواد و مهارت دختران در سالهای اخیر و تأثیر آن بر روند ازدواج میگوید: این موارد همگی ازجمله فرصتهای بینظیری هستند که برای ایرانیان ایجاد شده، اما با افزایش استقلال مالی و اقتصادی بانوان، گروهی ممکن است، دیگر تمایلی به ازدواج نداشته باشند و این امر میتواند سبب بالا رفتن سن ازدواج شود، بالا رفتن سن هم با کاهش انتخابها ارتباط مستقیمی دارد و میتواند در این مهم، دخیل باشد. از اینرو، باید سطح آگاهی جوانان در این حوزه ارتقا پیدا یابد. افراد پیش از ازدواج باید در خصوص ادامه اشتغال دختر و داشتن استقلال مالی و آزادیهای مورد نظر با یکدیگر صحبت کنند، مردان باید بپذیرند که یک زن هم باید احساس تشخص بالا در جامعه داشته باشد. در مقابل، برخی پسرها با توجه به مشکلات اقتصادی بشدت تمایل به ازدواج با دختران شاغل دارند تا در هزینههای زندگی با هم سهیم باشند، از طرفی دستهای از دختران معتقدند با توجه به مقوله فرهنگی ما، مرد موظف است تمام هزینههای زندگی را به تنهایی متقبل شود. این تفکرات باید توسط جوانان بازنگری شود.
به اعتقاد ایمانی، در ساختار زندگی، زن و مرد به یک اندازه سهیم هستند، با ازدواج، هر فرد میتواند فرصتهای جدیدی برای خود ایجاد کند اما طبیعی است که احتمالاً از دست دادن یکسری از فرصتها هم ممکن است، وجود داشته باشد. دختر و پسر باید بپذیرند در موضوعات مختلف زندگی با یکدیگر سهیم و شریک باشند. البته تا زمان پیش از ازدواج در خصوص میزان سهم هر فرد در حوزههای مختلف با صحبت کردن میتوان به نتایج و توافقات مورد نظر دست یافت. پیشرفت دختران در عرصههای مختلف در اجتماع بیشک فرصت است و نباید به عنوان یک تهدید به این مقوله نگاه شود.
ایمانی در خاتمه با اشاره به اینکه هیچ گاه دو نفر به لحاظ رفتاری و فکری نمیتوانند کاملاً به هم شبیه باشند، بیان میکند: هدف از ازدواج، افزایش احساس امنیت و آرامش طرفین است، قرار نیست دو نفر مثل هم فکر کنند و مانند هم باشند، با درک این موضوع امنیت و آرامش بیشتری در خانوادهها برقرار میشود.
سدسازی، زهکشی و برداشت بیرویه منابع آبی، تالاب الله آباد را به کانون ریزگردها تبدیل میکند
گرد و غبار تالابی در کمین 4 استان
بیتا میرعظیمی
خبرنگار
تالاب «اللهآباد» یکی از تالابهای فصلی استان قزوین و محل فرود بسیاری از پرندگان مهاجر به شمار میرود؛ تالابی که در ترسالی پرآب و شاداب و در خشکسالی، خشکیده و غمگین میشود. با کاهش رطوبت، تالاب خشک شده و با کمترین وزش باد رسوبات تجمیع شده در کف آن به گردوغبار تبدیل میشود. با بلند شدن ریزدانههای خاک در هوا، هوای استان آلوده شده و نفس شهروندان قزوینی هر بار تنگ و تنگتر میشود. با ادامه این وضعیت، اللهآباد به کانون مهمی از ریزگردها تبدیل شده و دود آن حتی به چشم مردم استانهای قزوین، قم، البرز و تهران خواهد رفت. اگرچه تغییرات اقلیمی سالها است که متهم شماره یک خشکیدگی تالابهای کشور معرفی شده و هر بار انگشت اتهام به سوی عوامل طبیعی نشانه رفته است اما طبق گفته معاون محیطزیست طبیعی اداره کل حفاظت محیطزیست قزوین به «ایران»، عوامل انسانی نظیر سدسازیها، زهکشیهای انجام شده، برداشتهای بیرویه آب توسط کشاورزان و... سالها است که امان این تالاب را بریده است.
گلوی اللهآباد خشک است
رامین رمضانی، معاون محیطزیست طبیعی اداره کل حفاظت محیطزیست قزوین، تالاب اللهآباد واقع در شهرستان آبیک را تالابی فصلی دانسته و به «ایران» میگوید: این تالاب در فصول تابستان و پاییز و تا قبل از شروع فصل بارندگی کاملاً خشک شده و معمولاً در مواقع ترسالی از حالت شورهزار درآمده و در فصل بهار نیز آبدار میشود. این تالاب تا پیش از سال ۱۳۹۹ در فصل بهار آب داشت اما طی چند سال اخیر به دلیل تشدید خشکسالی ناشی از تغییرات اقلیمی، در فصل بهار به صورت محدود آبگیری میشود.
او میگوید: باید توجه داشت که خشکیدگی در این موقع سال کاملاً طبیعی است. با شروع بارش پاییزی، این تالاب باتلاقی میشود، اما پرآبی و مراجعت دوباره آبزیان و پرندگان دریایی تالاب، نیازمند بارندگی بیشتری است. به گفته رمضانی، تالاب اللهآباد از زمانهای قدیم از رودهای خررود، ابهررود و رودخانه شور آبگیری میشد، اما طی 15-10 سال اخیر به واسطه احداث سدهای مختلف و استفاده از آب برای کشاورزی، این آبگیری به درستی انجام نشده و در نتیجه آب اندکی وارد تالاب شده است. البته در سالهای گذشته نیز حجم اندکی از این حقابه به تالاب رسیده و عمده آن از طریق سیلابهای فصلی تأمین شده است.
سدسازیها بلای جان تالاب
او تصریح میکند: اگرچه تغییرات اقلیمی به صورت طبیعی مهمترین عامل خشک شدن این تالاب است، اما سدسازیها، زهکشیهای انجام شده، برداشت بیرویه آب توسط کشاورزان و... تأثیرات عمدهای بر روند خشکیدگی تالاب گذاشته است. سازمان جهاد کشاورزی استان قزوین در دهه 80، زهکشی را برای کاهش شوری خاک در مواقع بارندگی احداث کرد. بهرغم هدفگذاری احداث زهکش در راستای کاهش شوری خاک، این زهکش در فصول پرآبی بخشی از آب تالاب را به سمت خانههای پایین دست هدایت میکند و از طرفی آب تالاب را بیش از حد معمولی میکشد و همزمان از رطوبت خاک میکاهد. از طرفی به دلیل نصب دایک در قسمت شمالی این زهکشها، آب بیشتری در این نقطه از زهکش باقی میماند اما آب قسمتهای جنوبی زهکش کاملاً تخلیه میشود.
کانون ریزگردهای قزوین، تهران، قم، البرز
طبق گفته این مقام مسئول، این تالاب در محدوده دشت نمکی قرار داشته و در صورت مرطوب نبودن، میتواند به کانون ریزگردهای تهران، البرز و قزوین تبدیل شود. تاکنون طرحهای زیادی برای نجات تالاب از خشکیدگی و جلوگیری از تبدیل آن به کانون ریزگردها انجام شده است. طرحهایی مانند اجرای طرحهای بیابانزدایی، کاشت نهال توسط محیطزیست، منابع طبیعی، جهاد کشاورزی و... از سوی دیگر طرحهایی مانند زراعت چوب و دریافت حقابهای از آب تصفیهخانههای شهری به منظور سیراب کردن بخشی از تالاب و طرحهای دانشبنیان توسط دستگاههای اجرایی استان در دست بررسی است. مالچپاشی نیز بهعنوان طرحی دیگر مطرح شده است. در این میان عدهای پیشنهاد ورود پسابهای شهری و صنعتی برای مرطوب کردن این تالاب ارائه دادهاند که یکی از این طرحها از سوی محیطزیست و جهاد کشاورزی ارائه شده و قرار است از پساب تصفیهخانههای شهری مانند البرز، قزوین و شرکتهای صنعتی پس از تصفیه و تبدیل آن به آب سالم، رهاسازیهایی به تالاب انجام شود. چنانچه این طرح اجرایی شده و پسابها به صورت خام وارد تالاب نشود، میتوان به آبگیری دوباره تالاب اللهآباد و نجات آن از خشکیدگی امید داشت.
خبرنگار
تالاب «اللهآباد» یکی از تالابهای فصلی استان قزوین و محل فرود بسیاری از پرندگان مهاجر به شمار میرود؛ تالابی که در ترسالی پرآب و شاداب و در خشکسالی، خشکیده و غمگین میشود. با کاهش رطوبت، تالاب خشک شده و با کمترین وزش باد رسوبات تجمیع شده در کف آن به گردوغبار تبدیل میشود. با بلند شدن ریزدانههای خاک در هوا، هوای استان آلوده شده و نفس شهروندان قزوینی هر بار تنگ و تنگتر میشود. با ادامه این وضعیت، اللهآباد به کانون مهمی از ریزگردها تبدیل شده و دود آن حتی به چشم مردم استانهای قزوین، قم، البرز و تهران خواهد رفت. اگرچه تغییرات اقلیمی سالها است که متهم شماره یک خشکیدگی تالابهای کشور معرفی شده و هر بار انگشت اتهام به سوی عوامل طبیعی نشانه رفته است اما طبق گفته معاون محیطزیست طبیعی اداره کل حفاظت محیطزیست قزوین به «ایران»، عوامل انسانی نظیر سدسازیها، زهکشیهای انجام شده، برداشتهای بیرویه آب توسط کشاورزان و... سالها است که امان این تالاب را بریده است.
گلوی اللهآباد خشک است
رامین رمضانی، معاون محیطزیست طبیعی اداره کل حفاظت محیطزیست قزوین، تالاب اللهآباد واقع در شهرستان آبیک را تالابی فصلی دانسته و به «ایران» میگوید: این تالاب در فصول تابستان و پاییز و تا قبل از شروع فصل بارندگی کاملاً خشک شده و معمولاً در مواقع ترسالی از حالت شورهزار درآمده و در فصل بهار نیز آبدار میشود. این تالاب تا پیش از سال ۱۳۹۹ در فصل بهار آب داشت اما طی چند سال اخیر به دلیل تشدید خشکسالی ناشی از تغییرات اقلیمی، در فصل بهار به صورت محدود آبگیری میشود.
او میگوید: باید توجه داشت که خشکیدگی در این موقع سال کاملاً طبیعی است. با شروع بارش پاییزی، این تالاب باتلاقی میشود، اما پرآبی و مراجعت دوباره آبزیان و پرندگان دریایی تالاب، نیازمند بارندگی بیشتری است. به گفته رمضانی، تالاب اللهآباد از زمانهای قدیم از رودهای خررود، ابهررود و رودخانه شور آبگیری میشد، اما طی 15-10 سال اخیر به واسطه احداث سدهای مختلف و استفاده از آب برای کشاورزی، این آبگیری به درستی انجام نشده و در نتیجه آب اندکی وارد تالاب شده است. البته در سالهای گذشته نیز حجم اندکی از این حقابه به تالاب رسیده و عمده آن از طریق سیلابهای فصلی تأمین شده است.
سدسازیها بلای جان تالاب
او تصریح میکند: اگرچه تغییرات اقلیمی به صورت طبیعی مهمترین عامل خشک شدن این تالاب است، اما سدسازیها، زهکشیهای انجام شده، برداشت بیرویه آب توسط کشاورزان و... تأثیرات عمدهای بر روند خشکیدگی تالاب گذاشته است. سازمان جهاد کشاورزی استان قزوین در دهه 80، زهکشی را برای کاهش شوری خاک در مواقع بارندگی احداث کرد. بهرغم هدفگذاری احداث زهکش در راستای کاهش شوری خاک، این زهکش در فصول پرآبی بخشی از آب تالاب را به سمت خانههای پایین دست هدایت میکند و از طرفی آب تالاب را بیش از حد معمولی میکشد و همزمان از رطوبت خاک میکاهد. از طرفی به دلیل نصب دایک در قسمت شمالی این زهکشها، آب بیشتری در این نقطه از زهکش باقی میماند اما آب قسمتهای جنوبی زهکش کاملاً تخلیه میشود.
کانون ریزگردهای قزوین، تهران، قم، البرز
طبق گفته این مقام مسئول، این تالاب در محدوده دشت نمکی قرار داشته و در صورت مرطوب نبودن، میتواند به کانون ریزگردهای تهران، البرز و قزوین تبدیل شود. تاکنون طرحهای زیادی برای نجات تالاب از خشکیدگی و جلوگیری از تبدیل آن به کانون ریزگردها انجام شده است. طرحهایی مانند اجرای طرحهای بیابانزدایی، کاشت نهال توسط محیطزیست، منابع طبیعی، جهاد کشاورزی و... از سوی دیگر طرحهایی مانند زراعت چوب و دریافت حقابهای از آب تصفیهخانههای شهری به منظور سیراب کردن بخشی از تالاب و طرحهای دانشبنیان توسط دستگاههای اجرایی استان در دست بررسی است. مالچپاشی نیز بهعنوان طرحی دیگر مطرح شده است. در این میان عدهای پیشنهاد ورود پسابهای شهری و صنعتی برای مرطوب کردن این تالاب ارائه دادهاند که یکی از این طرحها از سوی محیطزیست و جهاد کشاورزی ارائه شده و قرار است از پساب تصفیهخانههای شهری مانند البرز، قزوین و شرکتهای صنعتی پس از تصفیه و تبدیل آن به آب سالم، رهاسازیهایی به تالاب انجام شود. چنانچه این طرح اجرایی شده و پسابها به صورت خام وارد تالاب نشود، میتوان به آبگیری دوباره تالاب اللهآباد و نجات آن از خشکیدگی امید داشت.
در حمله اشرار مسلح صورت گرفت
شهادت سرباز مدافع امنیت در چابهار
گروه حوادث/ حمله اشرار مسلح به دو سرباز وظیفه پلیس راهور شهرستان چابهار منجر به شهادت یکی از مدافعان امنیت شد.
سردار «محمد قنبری» فرمانده انتظامی استان سیستان و بلوچستان در این باره گفت: ساعت 19 یکشنبه 13 آذر دو شرور مسلح که یکی از آنها لباس محلی به تن داشت، در محل دکه بازار واقع در خیابان امام خمینی شهرستان چابهار به دو سرباز وظیفه پلیس راهور که در حال ارائه خدمات ترافیکی به مردم بودند، تیراندازی کرده و متواری شدند. براثر این تیراندازی سرباز وظیفه «بنیامین فاضلی» و «عارف هوتی» مجروح شدند که پس از انتقال به بیمارستان، عارف هوتی اهل چابهار بهدلیل شدت جراحات وارده در ساعت ۰۵:۱۰ صبح دوشنبه به فیض شهادت نائل آمد و سرباز وظیفه بنیامین فاضلی اهل سراوان که از ناحیه کتف مجروح شده بود تحت درمان قرار دارد.
سردار قنبری با اشاره به اینکه از لحظات ابتدایی این حادثه با تشکیل تیم ویژه و سرنخهای به دست آمده، شناسایی و دستگیری عاملان تیراندازی آغازشده گفت: امنیت خط قرمز پلیس بوده و در راه حفظ امنیت مردم با اراده استوار تا پایان جان ایستادهایم و شهادت این سرباز سرافراز انتظامی را خدمت مردم شریف استان و خانواده و بستگانش تبریک و تسلیت عرض میکنیم.
سردار «محمد قنبری» فرمانده انتظامی استان سیستان و بلوچستان در این باره گفت: ساعت 19 یکشنبه 13 آذر دو شرور مسلح که یکی از آنها لباس محلی به تن داشت، در محل دکه بازار واقع در خیابان امام خمینی شهرستان چابهار به دو سرباز وظیفه پلیس راهور که در حال ارائه خدمات ترافیکی به مردم بودند، تیراندازی کرده و متواری شدند. براثر این تیراندازی سرباز وظیفه «بنیامین فاضلی» و «عارف هوتی» مجروح شدند که پس از انتقال به بیمارستان، عارف هوتی اهل چابهار بهدلیل شدت جراحات وارده در ساعت ۰۵:۱۰ صبح دوشنبه به فیض شهادت نائل آمد و سرباز وظیفه بنیامین فاضلی اهل سراوان که از ناحیه کتف مجروح شده بود تحت درمان قرار دارد.
سردار قنبری با اشاره به اینکه از لحظات ابتدایی این حادثه با تشکیل تیم ویژه و سرنخهای به دست آمده، شناسایی و دستگیری عاملان تیراندازی آغازشده گفت: امنیت خط قرمز پلیس بوده و در راه حفظ امنیت مردم با اراده استوار تا پایان جان ایستادهایم و شهادت این سرباز سرافراز انتظامی را خدمت مردم شریف استان و خانواده و بستگانش تبریک و تسلیت عرض میکنیم.
کیروش از چند بازیکن در قطر استفاده کرد؟
ایران سومین تیم دونده جام 2022
گروه مطالعات فنی فیفا (TSG) با حضور کارشناسانی همچون آرسن ونگر و یورگن کلینزمن، یکشنبه در نشستی با حضور نمایندگان رسانههای مختلف گزارشهای فنی خود را از مرحله گروهی مسابقات جامجهانی 2022 قطر ارائه و تجزیه و تحلیل کردند. این گزارش که توسط گروه مطالعات فنی فیفا و دپارتمان توسعه فنی فدراسیون جهانی فوتبال (فیفا) تهیه شده، حاوی تجزیه و تحلیل بازی به بازی، آمار دقیق و همچنین ارزیابی عملکرد هر تیم است. بر اساس این گزارش، تیمملی فوتبال ایران که با کسب یک برد و قبول 2 شکست نتوانست از گروه B مسابقات جامجهانی 2022 قطر صعود کند، در مرحله گروهی این رقابتها از حیث پوشش مناطق زمین بازی با دوندگی بازیکنانش، رتبه سوم را در جریان هر بازی در اختیار دارد. بر این اساس امریکا با 123 کیلومتر پوشش زمین بازی و استرالیا با 120 کیلومتر پوشش زمین بازی در ردههای اول و دوم قرار دارند و ایران با پوشش 120 کیلومتر از زمین بازی در هر دیدار خود در رتبه سوم این ردهبندی ایستاده است. تیمملی از این حیث بالاتر از تیمهایی همچون آلمان، اسپانیا، پرتغال، بلژیک، کرواسی، اروگوئه، انگلیس، هلند و برزیل قرار دارد. بدترین تیم این ردهبندی هم آرژانتین با 105 کیلومتر پوشش زمین بازی است. ایران همچنین از نظر استفاده از بازیکنان خود در رده پنجم به صورت مشترک با تیمهای تونس، مکزیک و آرژانتین قرار دارد. کارلوس کیروش سرمربی ایران در مرحله گروهی این دوره از مسابقات از بین 25 بازیکنی که برای این مسابقات انتخاب کرده بود، به 21 بازیکن بازی داد. برزیل در مرحله گروهی از 25 بازیکن خود استفاده کرد و تنها یک بازیکن این تیم فرصت بازی پیدا نکرد و به همین خاطر در رده اول این ردهبندی است. پرتغال و فرانسه با استفاده از 24 بازیکن در رده دوم مشترک هستند، سوئیس و عربستان با استفاده از 23 بازیکن نیز رتبه سوم مشترک را در اختیار دارند. صربستان، ژاپن، کاستاریکا و کامرون با استفاده از 22 بازیکن در مکان چهارم مشترک هستند. در این میان زلاتکو دالیچ سرمربی کرواسی هم دست به تغییر زیادی در ترکیب تیمش در 3 بازی مرحله گروهی نزد و با استفاده از 16 بازیکن، در رده پایانی این ردهبندی ایستاده است. از نظر تلاش برای گلزنی در این رقابتها هم ایران صاحب رتبه یازدهم شده است و بالاتر از تیمهایی همچون بلژیک، اروگوئه، کرواسی و هلند قرار دارد. ایران بین تیمهای آسیایی پس از کرهجنوبی (با 39 تلاش برای گلزنی) دومین تیم برتر این ردهبندی است و ژاپن (با 30 تلاش برای گلزنی)، عربستان (با 29 تلاش برای گلزنی)، قطر (با 21 تلاش برای گلزنی) و استرالیا (با 20 تلاش برای گلزنی) در ردههای بعدی ایستادهاند. آلمان با 67 تلاش برای گلزنی بهترین تیم این ردهبندی است، هرچند این تلاشها بیفایده بود و شاگردان هانسی فلیک نتوانستند راهی دور بعدی مسابقات شوند. کاستاریکا هم با 11 تلاش برای گلزنی، تیم آخر این ردهبندی لقب گرفت.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
انقلاب پیوند اعضا در ایران
-
بازار در تب وتاب شب یلدا
-
پایان تاریخ امریکایی !
-
صدای پای نظم جدید جهانی در روابط تهران- بلگراد
-
بازار آفریقا در تیررس تجار ایرانی
-
افت 7/24 درصدی تورم پیشنگر در یک سال اخیر
-
کمک 6 میلیارد دلاری دانشبنیانها به صنعت برق
-
سفر ریلی از تهران به نصف جهان در کمتر از دو ساعت
-
رمزگشایی از یک سکوت
-
خاموشی اجباری در جنوب امریکا
-
حیات دوباره آواهای فراموش شده
-
گوارا مثل دریاچه آزاد
-
فوبیای ازدواج
-
گرد و غبار تالابی در کمین 4 استان
-
شهادت سرباز مدافع امنیت در چابهار
-
ایران سومین تیم دونده جام 2022
اخبارایران آنلاین