رئیس دولتهای یازدهم و دوازدهم در اظهاراتی مدعی شد خزانه را پر تحویل دولت داده و واکسنهای کرونا را او خریده است!
یک کلام از سلطان ناکارآمدی و ناامیدی
گروه سیاسی/ حسن روحانی رئیس دولتهای یازدهم و دوازدهم روز دوشنبه به بهانه دیدار با جمعی از استانداران دولتهای یازدهم و دوازدهم تلاش کرد تا با حمله به دولت سیزدهم بار دیگر گفتمان شکستخورده دولت خود را که منجر به ایجاد ناامیدی و یأس در بدنه مردم شد بار دیگر بهعنوان گفتمانی کارآمد معرفی کند. روحانی که در فروش 200 هزار بشکه نفت نیز عاجز مانده بود در این جلسه مدعی شد: «برخلاف آنچه تحویل گرفته بودیم، خزانه را پر تحویل دادیم. موجودی ارزی را چند صد میلیون دلار تحویل گرفتیم ولی با چند میلیارد دلار تحویل دادیم. برای خرید ۲۰۰ میلیون دوز واکسن کرونا اقدام کردیم».
وی در حالی مدعی شده که خزانه پر و با موجودی ارزی بالا را تحویل داده است که اسناد ریاستجمهوری در هفتههای پایانی دولت قبل نشان میدهد ادعاهای او با واقعیت فاصله ای پر ناشدنی دارد.
نامه مشهور واعظی به نوبخت
بر اساس نامهای که 28 تیرماه 1400 توسط محمود واعظی رئیس دفتر رئیسجمهور خطاب به نوبخت رئیس سازمان برنامه و بودجه نوشته شده است از وی خواسته تا مبلغی از خزانه به منظور تکمیل و بهرهبرداری از پروژه آبرسانی به آبیک انجام شود. اما نوبخت این نامه را به حسن روحانی داده و رئیسجمهور وقت با پاراف روی این نامه مینویسد: «همه موجودی خزانه بر اساس درخواستهای جنابعالی تخلیه شده است. موجودی وجود ندارد.» این نامه نه تنها اعترافی به پولپاشی و بحران اقتصادی ساخته شده توسط دولت دوازدهم است که بهخوبی اختلافات دولتمردان را هم فاش کرده است.
تحریف تاریخ در روز روشن
ماههای پایانی دولت روحانی در حالی سپری شد که کشته شدن روزانه 700 نفر و حتی کمبود مداوم سرم، مردم را برای نیازهای اولیه خود به سختی جانکاه کشانده بود. حال روحانی که دولتمردان و منصوبانش هر بار با بهانه قرار دادن مسأله FATF مدعی میشدند علت عدم تأمین واکسن توسط دولت عدم تصویب خواستههای FATF است اکنون خود را ناجی مردم نشان میدهند! سخنگوی وقت دولت بهصراحت گفته بود: «در مورد واکسن قبلاً همکاران من در وزارت بهداشت توضیحات مفصلی ارائه دادند اما در مورد انتقال پول بنابر قوانین تحریم و قواعد FATF چندین مرحله امکان انتقال پول با مشکل مواجه شد و با موانعی روبهرو بودیم.»
در اسفند 99 چه گذشت؟
حسن روحانی در این دیدار همچنین بار دیگر با بیان این ادعا که میتوانسته تحریمها را رفع کند و برجام را به نتیجه برساند گفت: «اگر برخی موانع پیش نمیآمد ما میتوانستیم در اسفند ۹۹ تحریم را تمام کنیم» روحانی درحالی برای چندمین بار وانمود میکند که میتوانسته برجام را در اسفند سال 99 به نتیجه برساند که در همان موقع تمامی نزدیکان، دولت وقت امریکا را مانع رسیدن به توافق اعلام کرده بودند. به عنوان نمونه سرمقاله معروف دیپلمات نزدیک به تیم مذاکره کننده با عنوان «آقای بایدن قرارمان این نبود» این مسأله را فاش کرد که توافق روی میز در اسفند ماه سال 99 به مراتب از توافق پیشین نیز فاجعه بارتر بوده است.
علی خرم در این یادداشت خطاب به جو بایدن نوشته بود: «خیلی شرمآور است که شما هم همان استدلالهای دونالد ترامپ را تکرار میکنید و تصور مینمایید حداکثر امتیازی که به ایران خواهید داد این است که سیاست «نفت در برابر غذا و دارو» اعمال شود و این برای مردم ایران تحقیرآمیز است.»
علاوه بر این علی واعظ، مسئول پروژه ایران در گروه امریکایی بحران که اتفاقاً به دولتمردان گذشته نزدیک بوده است در گفتوگویی فاش کرد امریکا در توافق خود با دولت روحانی به دنبال تعطیلی غنیسازی ۲۰ درصدی ایران در ازای آزادسازی تنها یک میلیارد دلار از داراییهای ایران بوده است! افشا شدن این پیشنهاد ناچیز و عجیب خود از روند ضدمنافع ملی مذاکرات سابق حکایت دارد و نشان میدهد مذاکرات تا چه حداز حصول توافق در دولت گذشته دور بوده است.
اقتصاد برجامیزه شده
روحانی همچنان با معرفی کردن برجام به عنوان راه حل مشکلات اقتصادی گفت: «دولت سیزدهم اگر میخواست، میتوانست از اجرایی شدن برجام به خوبی استفاده کند. اگر بخواهند در مسائل اقتصادی تحول رخ دهد یک شرط آن احیای برجام است.» سابقه دولت روحانی گویای این مسأله است که اقتصاد برجامی یکی از عوامل مهم وضعیت اقتصادی هشت ساله دولت روحانی است. حتی یکسال قبل از خروج امریکا از برجام با آغاز روند افزایش قیمتها اعتراضات اقتصادی در سال 1396 با شعار «مرگ بر گرانی» آغاز شد. این مسأله خود را در سال 1397 و فاجعه دولت ساخته آبان 98 نیز خود را نشان داد و یکبار دیگر ثابت کرد ایده وابسته کردن کشور به مذاکرات تا چه میزان از ناکارآمدی رنج میبرد. اما روحانی که یکبار مدعی شده بود دولت وی چنان کاسه تحریمها را شکسته که هیچ بند زنی نمیتواند آن را ترمیم کند بار دیگر از رویکرد شکست خورده خود سخن گفته است.
روحانی چطور مردم را ناامید کرد؟
حال دولت روحانی با کارنامه فاجعه بار مدیریتی خود که منجر به کاهش نسبی مشارکت مردم در انتخابات 1400 شده گفته است: «در انتخابات اگر مردم را از صندوق مأیوس کردید یعنی به خیابان میرانید. اگر میخواهیم مردم را به کف خیابان نرانیم، راه آن این است که جاذبه صندوق رأی را از بین نبریم.» وی در حالی که خود و عملکرد دولتش اصلیترین دلیل فاصله گرفتن مردم با صندوق رأی بوده است اکنون با طلبکاری در جایگاه مدعی نشسته است. حال آنکه زخمهای روی تن معیشت مردم و اقتصاد و سیاست خارجی ایران آنقدر زیاد است که اجازه بزک کارنامه و ادعاگری را به او نمیدهد.
اندیشکده مشهور امریکایی مدعی شد
ائتلاف روسی - ایرانی در حال ظهور است
گروه سیاسی/ اندیشکده «جیمز تاون» در مقالهای با اشاره به همکاریهای دفاعی، سیاسی و اقتصادی ایران و روسیه، تأکید کرد: ائتلافی روسی ایرانی در حال ظهور است. بهگزارش دیپلماسی پلاس به نقل از مرکز مطالعات سورین، اندیشکده جیمز تاون در مقالهای بهقلم «استفان بلنک» با تکرار ادعای کاخ سفید مبنی بر انتقال پهپادهای ایرانی به روسیه برای مشارکت در جنگ اوکراین، مدعی شد: این همکاری دوجانبه به پهپادها محدود نشده است، بلکه به تحویل منظم تسلیحات از سوی تهران به مسکو، انتقال تسلیحات روسی به ایران و برنامه رو به رشد همکاریهای امنیتی، تعمیق یافته است.
تسلیحات اروپا در راه ایران!
نویسنده این مقاله در ادامه با اشاره به ادعای دیگر مبنی بر درخواست روسیه برای دریافت دومین محموله پهپادی از ایران، اینگونه تحلیل کرد: در مقابل، مسکو ظاهراً سلاحهای دزدیده شده از غرب و همچنین پول نقد را به تهران ارائه کرده است. نگارنده مقاله البته در توجیه ادعای محمولههای سرقتی در جنگ اوکراین و انتقال آنها به ایران نوشت: «بنابراین، ایران قادر خواهد بود این تسلیحات را مطالعه کرده و نحوه ساخت آنها را از طریق مهندسی معکوس سامانهها بیاموزد.» استفان بلنک در اینباره و در ادامه مقاله خود اظهار میکند: «همانطور که در حمله پهپادی به یک نفتکش متعلق به اسرائیل در 15 نوامبر مشخص شد. در این صورت، این پهپادهای ایرانی که دوباره مهندسی شدهاند، میتوانند تهدیدی جدی برای مسیرهای کشتیرانی نه تنها در خلیجفارس، بلکه در دریاهای سیاه، بالتیک، مدیترانه و همچنین اقیانوس هند باشند.»
در واقع این اندیشکده در این بخش از مقاله خود، مسأله پهپادها در اوکراین را به اساس فعالیتهای پهپادی ایران در منطقه کشاند. مسألهای که در سخنان اخیر فرمانده نیروهای امریکایی در خاورمیانه موسوم به سنتکام نیز به آن اشاره کرده بود و آن اینکه امریکا در تلاش است با دستیابی به فناوریهای جدید، توان پهپادی ایران را مدیریت کند. نویسنده در این باره نوشت: «با توجه به جاهطلبیهای دریایی گسترده ایران در دریای مدیترانه، خلیجفارس و اقیانوس هند، این تسلیحات میتواند بهعنوان بخشی از استراتژی انکار دریا باشد که اولین گام برای تحقق بخشی از جاهطلبیهای تهران خواهد بود.»
همکاریهای ایران و روسیه در زمینه ماهواره
نویسنده مقاله در ادامه به نمونههای دیگری از همکاریها میان ایران و روسیه اشاره کرد. وی دراینباره اظهار داشت: «در نمونههای دیگری از همکاریهای دفاعی، آسیا تایمز آنلاین در آگوست 2022 گزارش داد که ایران ماهواره خیام خود را با استفاده از موشک سایوز روسی از پایگاه فضایی بایکونور پرتاب کرده است. منابع ایرانی گزارش میدهند که این ماهواره میتواند برای «نظارت مرزی کشاورزی، نظارت بر تغییرات کاربری اراضی مانند ساختوسازهای غیرمجاز، جنگلزدایی و مخاطرات زیستمحیطی و جستوجو برای ذخایر معدنی و غیره» مورد استفاده قرار گیرد.» وی همچنین مدعی شد که این ماهواره میتواند برای شناسایی گروهها و سیستمهای تسلیحاتی اوکراینی مورد استفاده قرار بگیرد. در بخش دیگری از این مقاله جیمز تاون همچنین علت تشدید همگرایی ایران و روسیه «احساسات مشترک ضدامریکایی» تلقی شده است.
پهپاد، کابوس جدید امریکا
نویسنده مقاله مذکور در اندیشکده مشهور امریکایی «جیمز تاون» تحلیلهای خود را در حالی ارائه داده است که اخبار محل اتکای آن، همان اتهامات قبلی کاخ سفید است. اگرچه ایران با محکوم کردن جنگ در اوکراین خواستار پایان آن شده است اما همکاریهای دفاعی میان کشورمان و روسیه که پیش از بحران اوکراین در جریان بوده، به محملی برای تحت فشار قرار دادن ایران با رمز «مشارکت در جنگ» شده است. مسألهای که پیش از این بارها از سوی مقامات کاخ سفید مطرح شد و آنها به استناد سخنان دولت زلنسکی آن را مطرح کردند. پس از آنکه ایران درخواست کرد تا دولت اوکراین اسناد ادعای خود مبنی بر استفاده روسیه از تسلیحات و پهپادهای ایرانی را منتشر کند و یا حداقل در مذاکره در کشور ثالث(لهستان) آن را به اشتراک بگذارد، هیأت اوکراینی با وجود موافقت اولیه با مذاکره، سرانجام در لهستان حاضر نشد. به عقیده ناظران، عدم حضور اوکراین در نشست دوجانبه با ایران به دلیل فشارهای امریکایی و تمایل برای تکرار ادعای بدون سند دراینباره بوده است. در آخرین پرده از این نمایش اگرچه امریکا سعی کرد با درخواست کمیته حقیقتیاب از سوی سازمان ملل به ادامه روند فشار بر ایران مبادرت ورزد اما سازمان ملل نیز به جهت نداشتن هرگونه مستندات و صرف ادعا از سوی مقامات اوکراین، حاضر به اقدام در این خصوص نشد. مسألهای که دست خالی امریکا را رو کرد و به همین خاطر اندیشکدههای دولتی امریکایی را برآن داشت تا با استناد بر یک اتهام موهوم، به پروژه تبلیغاتی دولت امریکا علیه ایران همچنان دامن بزنند.
«ایران» از نقش مخرب رسانههای بیگانه در قبال خانواده متوفیانی گزارش میدهد که آنها را به عنوان کشتهشدگان حوادث اخیر جا زدند
کشتهسازی یا قربانی کردن حریم خانواده
گروه سیاسی/ توسل به کشتهسازی به عنوان نفس مصنوعی رسانههای معاند برای زنده نگاه داشتن اغتشاشات حریم خصوصی شهروندان را به مسلخ برده است. وضعیتی که برخی داغدیدگان را به همراهی ناگزیر با روایت این رسانهها میکشاند تنها به این دلیل که انتشار حقایق در جریان رسیدگی قضایی به پرونده فوت عزیزشان حیثیت و حریم خصوصیشان را در مخاطره قرار داده است. اظهارات پدر «آیلار حقی» دختر جوانی که 25 آبان در تبریز جان باخت و بلافاصله ماجرای فوتش دستاویز رسانههای ضد انقلاب شد، نمونه بارزی از همین ماجرا است. پدری که 40 روز پیش از سوء استفاده اغتشاشگران از مراسم تشییع و خاکسپاری دخترش به فغان بود و تأکید داشت: «مرگ دخترم هیچ ربطی به حوادث اخیر ندارد»، «پیگیری را به مراجع قضایی سپردم» و «از افرادی که در برگزاری مراسم خاکسپاری دخترش، اخلال ایجاد کردند بیزار است»، حالا در اظهاراتی متفاوت مدعی دروغ بودن گزارش مستند صدا و سیما از این ماجرا شده و با گفتن این جملات احساسی که «من شاید از خونش میگذشتم، اما از گزارشگر صدا و سیما که آبرو و حیثیتش را پایمال کرد، نمیگذرم» خواسته و ناخواسته در خدمت سناریوپردازی رسانههای معاند قرار میگیرد.
سوژه کشته سازی
خلاصه ماجرای فوت «آیلار حقی»، دانشجوی پزشکی ۲۳ ساله بر اساس مستندات برگرفته از تصاویر دوربینهای مداربسته و اظهارات دو مردی که پیش از حادثه آیلار در خانهشان مهمان بوده این است که او پس از میهمانی در حالی که تعادل نداشته است از یک خودرو 206 پیاده شده و به سمت منزل حرکت میکند اما به دلیل همان بیتعادلی و ناهوشیاری در گودال ناشی از گودبرداری ساختمانسازی که در شهرک محل زندگیاش وجود داشته، سقوط میکند. به روایت آتشنشانانی که با اطلاع نگهبان شهرک برای امدادرسانی رفته بودند آیلار هنوز تنفس و نبض داشته اما شکمش متورم شده و خونریزی داخلی داشت و شدت جراحت در نهایت منجر به فوت او شد.
این حادثه تلخ مثل هر حادثه دیگری از این دست میتوانست خبری در بخش حوادث رسانهها باشد، اما همچون دیگر مرگهایی که مختصات مناسب برای داستانپردازی دارند سوژه کشتهسازی قرار میگیرند. همزمانی حادثه با یکی از روزهای فراخوان برای تجمعات پراکنده اغتشاشگران و نیز نامتعارف بودن نحوه و مکان فوت همه آن چیزی بود که این رسانهها و عوامل مرتبط با آنها در ایران برای تهیه سناریوی مساعد برای به جوش آوردن احساسات جامعه و تبدیل کردن مراسم سوگواری به محلی برای طرح شعارهای ضد انقلابی نیاز داشتند.
مقدماتی که در مورد مرحوم آیلار حقی فراهم بود و به همین دلیل بلافاصله نام او تبدیل به هشتگ، تصویر چهره و جزئیات زندگیاش برای تحت تأثیر قرار دادن و همراه کردن افکار عمومی با سناریو در شبکههای اجتماعی بازنشر شد و داستانی تخیلی روایت شد مبنی بر اینکه او در جریان تجمعات و با شلیک گلوله به سرش جان باخته و نیروهای امنیتی برای صحنهسازی پیکرش را در گودال انداختهاند. عوامل اغتشاشگر با همین داستان سرایی مراسم تشییع و تدفین را به محلی برای ناآرامی تبدیل کردند و در میان شعارهای براندازانه خود مدعی شدند «ما همه آیلار هستیم، بجنگ تا بجنگیم» سناریوپردازی و شعاری که با ضروری ساختن افشای حقیقت ماجرا به قیمت قربانی شدن حریم خصوصی آیلار حقی و خانوادهاش تمام شد.
بازخوانی مواضع امجد امینی
انتشار گزارش درباره این حادثه فوت و ماوقع آن در رسانه ملی که تنها چند روز پس از در گذشت دختر تبریزی و برای پیشگیری از دامنهدار شدن ماجرا و تبدیل آن به بهانهای برای دامن زدن به اغتشاش در تبریز و استان آذربایجان شرقی انجام شد اما یکی از تبعاتش برانگیخته شدن احساسات مدافعانه جویانه پدر آیلار بود. احساساتی که چند هفته بعد خود را در مراسم چهلم نشان داد و باعث شد بار دیگر رسانهها با سوءاستفاده از آن تلاش کنند تا فوت این دانشجوی پزشکی دانشگاه تبریز را برخلاف مدارک منتشر شده به مسأله اغتشاشات مرتبط کنند.
این البته نخستین بار نبود که مرگ یک شهروند مستمسک رسانههای معاند قرار میگرفت. جوان بودن، داشتن مؤلفههای مشارکت اجتماعی و تحصیلات دانشگاهی از جمله فاکتورهایی بودند که از ابتدای آغاز اغتشاشات میتوانستند به فرد جانباخته امتیازی برای تبدیل شدن به سوژه کشتهسازی بدهند؛چیزی که عجیب نبود زیرا هدایت کنندگان ناآرامیها از همان آغاز، ماجرا را با انتشار خبر فوت مهسا امینی و به واقع با کشتهسازی از او و دروغ پردازی درباره دلایل فوتش کلید زده بودند. در این میان بعضاً خود خانوادهها نیز با انگیزههای متفاوت با پروژه همراهی کردند، چنانکه امجد امینی پدر مهسا امینی تا مدتها مدعی بود که فرزندش در هنگام بازداشت شدن توسط پلیس امنیت اخلاقی در سلامت کامل بوده و اصولاً هیچ بیماری نداشته است و نیز میگفت که پس از انتقال مهسا به بیمارستان نتوانسته فرزندش را ببیند.
بعدها البته چارهای جز آن نبود که پرونده پزشکی مهسا امینی، سابقه بیماری و جراحیاش که زمینهساز فوت او شد اعلام عمومی شود یا نامه پدرش که به دلیل همان بیماری دخترش خواستار انتقالی بوده در اختیار رسانهها قرار گیرد و حتی فیلم حضور او در بیمارستان منتشر شود که برخلاف ادعاهای پس از فوت مهسا اذعان دارد که ضربهای به سر او وارد نشده است.
این انتشار ناگزیر جزئیات خصوصی از مسائل خانوادگی و شخصی افراد وضعیتی بود که درباره برخی دیگر از سوژههای کشتهسازی همچون نیکا شاکرمی نیز رخ داد. گزارشهایی که با هدف امنیت بخشیدن به جامعه و جلوگیری از ترور افکار عمومی به دست رسانههای معاند انجام شد، زیرا اگر چه در نظام قضایی جمهوری اسلامی ایران قوانین بر اساس حفظ حریم شخصی افراد تنظیم شده است اما همچنان ضرورت و مصلحتی بالاتر از امنیت کشور و حفظ کیان آن در مقابل توطئه و خدعه دشمنان وجود ندارد.
انتساب عبارت کذب به آیتالله جوادی آملی
در روزنامه اصلاحطلب
خبر اول اینکه، این روزها رسانههای اصلاحطلب از هیچ اقدامی در جهت تخریب و مخدوش کردن وجهه دولت سیزدهم دریغ نمیکنند. در آخرین مورد از این اقدامات کینهتوزانه، روزنامه اصلاحطلب «آرمان امروز» در گزارشی سطحی به جعل سخنانی از آیتالله جوادی آملی دست زده است. این روزنامه گزارشی با روتیتر «توصیه مشفقانه آیتالله به دولت» و تیتر «جادهای که رئیسی در آن ایستاده، احمدینژاد در انتهای آن است» همراه با عکس آیتالله جوادی آملی در صفحه اصلی خود کار کرده است. این اتفاق درحالی است که آیتالله جوادی آملی هیچ گاه چنین سخنی نسبت به دولت رئیسی بیان نداشته و این تیتر برگرفته از نوشتههای خبرنگار این گزارش است. آیتالله جوادی آملی همواره، در همه دولتها، توصیههای دلسوزانهای خطاب به مسئولان داشتهاند. ایشان در دیداری با محمدرضا عارف، کاندیدای پوششی اصلاحطلبان در انتخابات ۹۲، در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۹۵ با طرح بحث «دیاثت سیاسی» نسبت به غربگرایی دولت وقت هشدار دادند. همچنین رجانیوز نوشت: روزنامه «آرمان امروز» به دلیل تخلفات بسیاری که داشته لغو مجوز شده و بزودی به این رسانه ابلاغ خواهد شد.
کشتی روسی برای تعمیر به ایران آمد
خبر دیگر اینکه، برای نخستین بار شناوری از کشور روسیه در ۴ دی ماه سالجاری برای تعمیر و بهروزرسانی وارد مجتمع کاسپین شرکت صنعتی دریایی ایران (صدرا) شد. به گزارش تسنیم به نقل از میثم رعیتآزاد سرپرست مجموعه کاسپین شرکت صدرا، این مجتمع در تلاش است تا در آینده نزدیک 20 درصد از بازار تعمیرات انواع شناورهای دریای کاسپین را در اختیار بگیرد. متخصصان و کارکنان شرکت صدرا هم اکنون در تلاش برای رفع برخی آسیبهای وارد شده به این کشتی فلهبر هستند که در رودخانه ولگا به قطعات بزرگ یخ برخورد کرده است. کشتی یادشده با آبخور 3.2 متر و 1400 تن وزن، 5 متر ارتفاع، 108 متر طول و 14.20 متر عرض دارد. به دنبال تشدید تحریمهای بینالمللی علیه روسیه پس از وقوع جنگ اوکراین و محدودیتهای ترانزیتی فراروی این کشور، روسیه همکاری با ایران جهت استفاده از ظرفیتهای کشورمان برای انتقال انواع کالا را افزایش داده و دریای کاسپین به عنوان یک مسیر کشتیرانی امن، ارزان و مناسب مورد توجه هر دو کشور قرار گرفته است.
«مابین کانادا و مکزیک»
اصطلاح جدید BBC فارسی برای «امریکا»!
شنیدیم که،BBC فارسی با هدف پنهان کردن خسارتهای سنگین زمستان سخت و توفان سهمگین برف و سرما در امریکا، در اخبار خود این کشور را از نقشه جغرافیای قاره امریکای شمالی سانسور کرد. رسانه کاخ باکینگهام، در خبر اعلام تعداد کشتههای امریکا بهدلیل کولاک زمستانی، به جای اشاره مستقیم به نام این امریکا، مدعی شد که «شماره کشتههای کولاک زمستانی از کانادا تا مرز مکزیک به 56 نفر رسید»! حذف نام امریکا در خبر رسانه دولت انگلیس در حالی صورت گرفت که نهتنها بین کانادا تا مکزیک چیزی جز امریکا نیست، بلکه اکثریت قریب به اتفاق کشتهها در کشور امریکا بودند. کما اینکه رسانه مطرح امریکا CNBS در گزارشی نوشت که در جریان این کولاک زمستانی دستکم 57 امریکایی جان خود را از دست دادند. به این ترتیب، به نظر میرسد BBC فارسی بهعنوان رسانه دولت انگلیس، نقش دایه مهربانتر از مادر را برای دولت امریکا ایفا کرده است تا شاید از این طریق به بینندگان و خوانندگان فارسی زبان خود بقبولاند که وضع این کشور در بحران اخیر آنچنان هم بدنیست که رسانههای امریکایی عنوان میکنند!
واکنش انگلیس به بازداشت افراد مرتبط با این کشور
با خبر شدیم که،وزارت خارجه انگلیس در پی بازداشت عوامل مرتبط با این کشور و افراد دو تابعیتی در ایران به دلیل نقش داشتن در ناآرامیها، با مطرح کردن ادعاهایی خواستار اعمال تحریمهای حقوق بشری علیه ایران شد. به گزارش ایسنا به نقل از وبگاه روزنامه نشنال، دولت انگلیس با تکرار اظهارات مداخلهجویانه درباره امور داخلی ایران، خواستار اعمال تحریمهای حقوق بشری بیشتر علیه آنچه «افراد دخیل در سرکوب معترضان در ایران» میخواند، شد. این درخواست از سوی دیوید لامی، وزیر خارجه دولت سایه انگلیس پس از آن مطرح میشود که هفت نفر مرتبط با دولت انگلیس در ایران بازداشت شدند. وزارت خارجه انگلیس درباره بازداشت اخیر افراد مرتبط با انگلیس و افراد دو تابعیتی در ایران، گفت که به دنبال کسب اطلاعات بیشتر از مقامات ایران درباره گزارشهای مربوط به این بازداشتهاست. اظهارات مقامات دولت انگلیس در پی این موضوع مطرح میشود که روابط عمومی سپاه ثارالله استان کرمان، روز یکشنبه در اطلاعیهای از ضربه به شبکه سازمان یافته مرتبط با انگلیس و فعال در جریان آشوبهای اخیر در کرمان و دستگیری ۷ لیدر و عنصر اصلی آن خبر داد.
قیمت دلار را بالاتر ببر!
دست آخر اینکه، یک گاف در کانال تلگرامی، نقش برخی کانالها و رسانههای خبری در دستکاری نرخ دلار را برملا کرد. ماجرا از این قرار بود که یک کانال خبری که مدعی انتشار لحظهای نرخ دلار در بازار آزاد بود، بهصورت دقیقه از نرخ 43 هزار و 100 تومان برای هر دلار شروع کرد تا به نرخ 43 هزار و 160 تومان رسید. در این هنگام، ناگهان پیامی در این کانال منتشر شد که در آن نوشته شده بود: «قفلی زدی روی ۴۳ بابا، برو روی 44 و ۴۵» این گاف نشان داد که هدایتکنندگان اصلی این کانال، که چهبسا از کاسبان اصلی نرخهای اعلامی باشند، انتظار داشتند که ادمین کانال، زودتر از قیمت 43 هزار تومان عبور کرده و خود را به قیمت 44 و 45 هزار تومان برای هر دلار برساند که وقتی این کار با وقفه انجام شد، ناچار شدند بهصورت مستقیم پیغام بدهند که به این گاف منجر شد. این مسأله از این رو مهم است که برخی نقش دلالیها، قیمتگذاریهای کاذب و نرخسازیهای صوری در بازار دلار را کاملاً نفی میکنند.