ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
وقتی فرهنگ آپارتمان نشینی رنگ می بازد
سایه سنگین همسایه
مریم طالشی
گزارشنویس
ماهی یک بار در سالن اجتماعات ساختمان جمع میشوند و تشکیل جلسه میدهند. جلسه ها زیر سه ساعت نیست. اولش هم معمولاً با خوش و بش و تعارف و احوالپرسی شروع میشود و در آخر با دعوا و دلخوری به پایان میرسد؛ نتیجه هم هیچ. هرکس حرف خودش را میزند و تمایلی به همکاری با دیگری ندارد. بعضیها با هم در یک گروهند؛ مثلاً ساکنان طبقه آخر که درد مشترک دارند و شکایتشان از این است که چرا فقط آنها باید هزینه ایزوگام را بدهند در حالی که پشت بام مشاع است و بقیه هم از آن استفاده میکنند. بقیه هم شانه بالا میاندازند که پشت بام بالای سر شماست و به ما چه مربوط است که سقف شما مشکل پیدا میکند. مگر در و دیوار خانه ما که ایراد پیدا میکند پولش را از شما میگیریم؟!
این بحثهای تکراری حتماً برای خیلی از شما آشناست؛ بحثهایی که معمولاً بین همسایه ها درمیگیرد و حل شدنش هم گاهی چندان ساده نیست. بعضی وقتها مشکلات مالی است و بعضی وقتها هم ربطی به هزینه و این حرفها ندارد.
«خرج کردن برای کارهای عمومی آپارتمان بزرگترین مصیبتی است که ساکنان دچارش میشوند، خصوصاً اگر شما مدیر ساختمان باشید.»
مرد این را میگوید و ادامه میدهد: «وقتی آدم مدیر ساختمان است همه فکر میکنند باید جور همه ساکنان را بکشد. هرکس هر مشکلی در خانهاش دارد به مدیر ساختمان زنگ میزند حتی اگر آن مشکل ربط چندانی به مسائل عمومی ساختمان نداشته باشد. زمانی هم که جلسه میگذاریم برای آنکه کاری برای ساختمان بکنیم معمولاً دچار مشکل میشویم. مثلاً چند وقت پیش به خاطر اینکه دزد به پارکینگ آمده بود تصمیم گرفتیم دوربین نصب کنیم. اولین مشکل این بود که کسانی که مستأجر بودند میگفتند ما نمیتوانیم از جیب خودمان هزینه کنیم و صاحبخانه هم زیر بار هزینه نمیرود. ساکنانی که خودشان صاحبخانه هستند معمولاً مشکلی ندارند و شکایت آنها هم معمولاً از مستأجرهاست که زیر بار پرداخت هزینه ها نمیروند. در این مورد هیچ راهکار مشخصی وجود ندارد. صاحبخانه میگوید من خانه را اجاره داده ام و خودم آنجا زندگی نمیکنم پس به من ارتباطی ندارد که برای کارهای اینچنینی هزینه کنم. مستأجر هم میگوید من ممکن است دو ماه دیگر از اینجا بروم پس چرا باید این قدر هزینه کنم؟! خلاصه که شرایط پیچیده میشود و در نهایت هم کاری نمیکنیم. ماجرای دوربین نصب کردن ما هم همین طور شد. حالا اگر دوباره دزدی شود همه موضوع دوربین را گردن همدیگر میاندازند .»
خانم نجفی ساکن یک آپارتمان 60متری در مرکز تهران هم از بیملاحظهگی همسایهها شکایت دارد: «چند وقت است که ساکن آپارتمان بالایی خانهاش را تخلیه کرده و رفته اما پنجرهها را باز گذاشته است. باد پنجره را مدام باز و بسته میکند و صدای آن آزاردهنده است. گذشته از آن سرمایی که در آپارتمان بالایی میپیچد روی گرمایش آپارتمان من هم تأثیر میگذارد و در این روزها که هوا اینقدر سرد است، باعث میشود خانه خوب گرم نشود. یک شماره تلفن از او داشتم و تماس گرفتم که در دسترس نبود. نمیدانم اینجا قرار است تا کی به همین شکل بماند اما خوب است آدمها کمی ملاحظه داشته باشند. حتی زباله هایی را که جلوی در گذاشته بود نیامد ببرد و آخر سر خود همسایهها زباله هایش را بیرون بردند.»
به هرحال هر آپارتمانی مشکلات خودش را دارد ولی منطقی به نظر میرسد که ساختمانهای پر واحدتر و با جمعیت بیشتر مشکلات بیشتری داشته باشند. البته برجهای لوکس شمال شهر قطعاً جزو این قاعده محسوب نمیشوند و همه چیزشان مرتب است و خب هرکه بامش بیش برفش هم بیشتر و اصولاً این قسم مشکلات مال آنها نیست. حالا شما تصورش را بکنید در یک ساختمان که 16 واحد دارد، ساکنان تمام واحدهای 50، 60 متری جوری بیخ گوش هم زندگی میکنند که صدای جیغ و فریاد که هیچ، خر و پف و نفس کشیدن هم را هم میشنوند.
خانم لواسانی ساکن یکی از همین آپارتمان هاست. او از مصایب زندگی در ساختمانی شلوغ میگوید که ساکنانش هیچ علاقه ای به مراعات حال همدیگر ندارند.«چون آپارتمانها کوچک است و فضای کافی ندارد میشود درک کرد که بچهها در فضای خانه بازی کنند اما اینکه همسایه پایینی ما برای تنبیه، بچه سه ساله را از خانه بیرون میاندازد تا بچه پشت در بسته جیغ بکشد واقعاً برایم قابل فهم نیست. گذشته از اینکه صدای جیغهای ممتد بچه در راهرو برای همسایه ها آزاردهنده است، فکر میکنم چرا باید بچه به این کوچکی را اینطور تنبیه کرد که با جیغ و فریاد التماس کند که در را برایش باز کنند. همسایه ها چند بار به مادر بچه تذکر دادهاند اما باز همان کار را تکرار میکند. این مسأله خصوصاً بعدازظهر خیلی آزاردهندهتر است. من خودم مادر پیری دارم که دارو میخورد و معمولاً در ساعات بعد از ظهر باید استراحت کند اما صدای جیغ نمی گذارد لحظهای آرام باشد. ما خودمان رفت و آمد چندانی نداریم اما همسایههایی که میهمان دارند گاهی آنقدر سر و صدا راه میاندازند و مزاحمت ایجاد میکنند که واقعاً غیرقابل تحمل است. خصوصاً اینکه بعضی همسایهها میهمانهای چند روزه از شهرستان دارند و تصورش را بکنید که مثلاً برای یکی دو هفته حدود 10 نفر در یک آپارتمان 50 متری زندگی میکنند. ماشین میهمان هم باید حتماً داخل پارکینگ باشد و اگر شکایت هم بکنید که نمیتوانید درست پارک کنید و ماشین اضافه مزاحم است، میگویند چند روز است و تمام میشود.
از انبوه کفشهایی که جلوی در واحدها انباشته میشود هم که دیگر نگویم. چون آپارتمان 15 سال سن دارد هم به خرج افتاده و هر ماه یکی از همسایه ها مشغول تعمیرات میشود که آن هم مخل آسایش است. آسانسور این جور ساختمانها هم دائماً خراب است و مشکل پیدا میکند. بیشترش هم به خاطر این است که همسایهها علی رغم توصیه های مکرر، برای اسبابکشی از آسانسور استفاده میکنند و همین هم باعث میشود زود به زود آسانسور خراب شود. تعداد اسبابکشی هم به خاطر اینکه بیشتر ساکنان مستأجر هستند بالاست. همیشه هم شیرابه زباله داخل آسانسور میریزد و بوی بدی میگیرد و کسی به این مسأله توجه ندارد.»
برای آقای رضایی که سالهاست در یک آپارتمان پر مشکل زندگی میکند، این حرفها دیگر تکراری است و سر و صدا هم چیزی است که دیگر با آن کنار آمده اما با یک چیز نمیتواند کنار بیاید. «نمیدانم آدم چطور میتواند اینقدر بیتوجه و بیمبالات باشد. من فقط انتظار دارم همسایه ها یک کار ساده را انجام دهند و آن بستن در ورودی ساختمان است. بارها هم روی کاغذ تایپ کرده و پرینت گرفتهام و دو طرف در چسباندهام اما باز هم میبینم در همینطور باز مانده و یکی بدون اینکه در را ببندد راهش را گرفته و رفته است. یکی از همسایهها یک بار دیده بوده که یک غریبه آمده داخل پارکینگ و همینطور بین ماشینها دارد میچرخد و وارسی میکند. وقتی از او پرسیده با چه کسی کار دارد، یک چیزی پرانده بوده و کاملاً مشخص بوده که از فرصت باز بودن در استفاده کرده و داخل ساختمان شده است. همسایههای ما ولی حاضر نیستند کمی دقت کنند و از بسته شدن در اطمینان پیدا کنند و بروند. خودشان دارند در این ساختمان زندگی میکنند اما اهمیتی برای امنیت آن قائل نمیشوند.»
با وجود این حرفها، ساختمانهایی هم هستند که ساکنان آن رعایت حال هم را میکنند و به قول معروف بیآزار هستند. یک وقتهایی هم آدم باید شانس بیاورد که فرصت زندگی در چنین آپارتمانی نصیبش شود. گاهی آپارتمانی که میخواهی در آن ساکن شوی، حکم همان هندوانه دربسته را دارد.
گزارشنویس
ماهی یک بار در سالن اجتماعات ساختمان جمع میشوند و تشکیل جلسه میدهند. جلسه ها زیر سه ساعت نیست. اولش هم معمولاً با خوش و بش و تعارف و احوالپرسی شروع میشود و در آخر با دعوا و دلخوری به پایان میرسد؛ نتیجه هم هیچ. هرکس حرف خودش را میزند و تمایلی به همکاری با دیگری ندارد. بعضیها با هم در یک گروهند؛ مثلاً ساکنان طبقه آخر که درد مشترک دارند و شکایتشان از این است که چرا فقط آنها باید هزینه ایزوگام را بدهند در حالی که پشت بام مشاع است و بقیه هم از آن استفاده میکنند. بقیه هم شانه بالا میاندازند که پشت بام بالای سر شماست و به ما چه مربوط است که سقف شما مشکل پیدا میکند. مگر در و دیوار خانه ما که ایراد پیدا میکند پولش را از شما میگیریم؟!
این بحثهای تکراری حتماً برای خیلی از شما آشناست؛ بحثهایی که معمولاً بین همسایه ها درمیگیرد و حل شدنش هم گاهی چندان ساده نیست. بعضی وقتها مشکلات مالی است و بعضی وقتها هم ربطی به هزینه و این حرفها ندارد.
«خرج کردن برای کارهای عمومی آپارتمان بزرگترین مصیبتی است که ساکنان دچارش میشوند، خصوصاً اگر شما مدیر ساختمان باشید.»
مرد این را میگوید و ادامه میدهد: «وقتی آدم مدیر ساختمان است همه فکر میکنند باید جور همه ساکنان را بکشد. هرکس هر مشکلی در خانهاش دارد به مدیر ساختمان زنگ میزند حتی اگر آن مشکل ربط چندانی به مسائل عمومی ساختمان نداشته باشد. زمانی هم که جلسه میگذاریم برای آنکه کاری برای ساختمان بکنیم معمولاً دچار مشکل میشویم. مثلاً چند وقت پیش به خاطر اینکه دزد به پارکینگ آمده بود تصمیم گرفتیم دوربین نصب کنیم. اولین مشکل این بود که کسانی که مستأجر بودند میگفتند ما نمیتوانیم از جیب خودمان هزینه کنیم و صاحبخانه هم زیر بار هزینه نمیرود. ساکنانی که خودشان صاحبخانه هستند معمولاً مشکلی ندارند و شکایت آنها هم معمولاً از مستأجرهاست که زیر بار پرداخت هزینه ها نمیروند. در این مورد هیچ راهکار مشخصی وجود ندارد. صاحبخانه میگوید من خانه را اجاره داده ام و خودم آنجا زندگی نمیکنم پس به من ارتباطی ندارد که برای کارهای اینچنینی هزینه کنم. مستأجر هم میگوید من ممکن است دو ماه دیگر از اینجا بروم پس چرا باید این قدر هزینه کنم؟! خلاصه که شرایط پیچیده میشود و در نهایت هم کاری نمیکنیم. ماجرای دوربین نصب کردن ما هم همین طور شد. حالا اگر دوباره دزدی شود همه موضوع دوربین را گردن همدیگر میاندازند .»
خانم نجفی ساکن یک آپارتمان 60متری در مرکز تهران هم از بیملاحظهگی همسایهها شکایت دارد: «چند وقت است که ساکن آپارتمان بالایی خانهاش را تخلیه کرده و رفته اما پنجرهها را باز گذاشته است. باد پنجره را مدام باز و بسته میکند و صدای آن آزاردهنده است. گذشته از آن سرمایی که در آپارتمان بالایی میپیچد روی گرمایش آپارتمان من هم تأثیر میگذارد و در این روزها که هوا اینقدر سرد است، باعث میشود خانه خوب گرم نشود. یک شماره تلفن از او داشتم و تماس گرفتم که در دسترس نبود. نمیدانم اینجا قرار است تا کی به همین شکل بماند اما خوب است آدمها کمی ملاحظه داشته باشند. حتی زباله هایی را که جلوی در گذاشته بود نیامد ببرد و آخر سر خود همسایهها زباله هایش را بیرون بردند.»
به هرحال هر آپارتمانی مشکلات خودش را دارد ولی منطقی به نظر میرسد که ساختمانهای پر واحدتر و با جمعیت بیشتر مشکلات بیشتری داشته باشند. البته برجهای لوکس شمال شهر قطعاً جزو این قاعده محسوب نمیشوند و همه چیزشان مرتب است و خب هرکه بامش بیش برفش هم بیشتر و اصولاً این قسم مشکلات مال آنها نیست. حالا شما تصورش را بکنید در یک ساختمان که 16 واحد دارد، ساکنان تمام واحدهای 50، 60 متری جوری بیخ گوش هم زندگی میکنند که صدای جیغ و فریاد که هیچ، خر و پف و نفس کشیدن هم را هم میشنوند.
خانم لواسانی ساکن یکی از همین آپارتمان هاست. او از مصایب زندگی در ساختمانی شلوغ میگوید که ساکنانش هیچ علاقه ای به مراعات حال همدیگر ندارند.«چون آپارتمانها کوچک است و فضای کافی ندارد میشود درک کرد که بچهها در فضای خانه بازی کنند اما اینکه همسایه پایینی ما برای تنبیه، بچه سه ساله را از خانه بیرون میاندازد تا بچه پشت در بسته جیغ بکشد واقعاً برایم قابل فهم نیست. گذشته از اینکه صدای جیغهای ممتد بچه در راهرو برای همسایه ها آزاردهنده است، فکر میکنم چرا باید بچه به این کوچکی را اینطور تنبیه کرد که با جیغ و فریاد التماس کند که در را برایش باز کنند. همسایه ها چند بار به مادر بچه تذکر دادهاند اما باز همان کار را تکرار میکند. این مسأله خصوصاً بعدازظهر خیلی آزاردهندهتر است. من خودم مادر پیری دارم که دارو میخورد و معمولاً در ساعات بعد از ظهر باید استراحت کند اما صدای جیغ نمی گذارد لحظهای آرام باشد. ما خودمان رفت و آمد چندانی نداریم اما همسایههایی که میهمان دارند گاهی آنقدر سر و صدا راه میاندازند و مزاحمت ایجاد میکنند که واقعاً غیرقابل تحمل است. خصوصاً اینکه بعضی همسایهها میهمانهای چند روزه از شهرستان دارند و تصورش را بکنید که مثلاً برای یکی دو هفته حدود 10 نفر در یک آپارتمان 50 متری زندگی میکنند. ماشین میهمان هم باید حتماً داخل پارکینگ باشد و اگر شکایت هم بکنید که نمیتوانید درست پارک کنید و ماشین اضافه مزاحم است، میگویند چند روز است و تمام میشود.
از انبوه کفشهایی که جلوی در واحدها انباشته میشود هم که دیگر نگویم. چون آپارتمان 15 سال سن دارد هم به خرج افتاده و هر ماه یکی از همسایه ها مشغول تعمیرات میشود که آن هم مخل آسایش است. آسانسور این جور ساختمانها هم دائماً خراب است و مشکل پیدا میکند. بیشترش هم به خاطر این است که همسایهها علی رغم توصیه های مکرر، برای اسبابکشی از آسانسور استفاده میکنند و همین هم باعث میشود زود به زود آسانسور خراب شود. تعداد اسبابکشی هم به خاطر اینکه بیشتر ساکنان مستأجر هستند بالاست. همیشه هم شیرابه زباله داخل آسانسور میریزد و بوی بدی میگیرد و کسی به این مسأله توجه ندارد.»
برای آقای رضایی که سالهاست در یک آپارتمان پر مشکل زندگی میکند، این حرفها دیگر تکراری است و سر و صدا هم چیزی است که دیگر با آن کنار آمده اما با یک چیز نمیتواند کنار بیاید. «نمیدانم آدم چطور میتواند اینقدر بیتوجه و بیمبالات باشد. من فقط انتظار دارم همسایه ها یک کار ساده را انجام دهند و آن بستن در ورودی ساختمان است. بارها هم روی کاغذ تایپ کرده و پرینت گرفتهام و دو طرف در چسباندهام اما باز هم میبینم در همینطور باز مانده و یکی بدون اینکه در را ببندد راهش را گرفته و رفته است. یکی از همسایهها یک بار دیده بوده که یک غریبه آمده داخل پارکینگ و همینطور بین ماشینها دارد میچرخد و وارسی میکند. وقتی از او پرسیده با چه کسی کار دارد، یک چیزی پرانده بوده و کاملاً مشخص بوده که از فرصت باز بودن در استفاده کرده و داخل ساختمان شده است. همسایههای ما ولی حاضر نیستند کمی دقت کنند و از بسته شدن در اطمینان پیدا کنند و بروند. خودشان دارند در این ساختمان زندگی میکنند اما اهمیتی برای امنیت آن قائل نمیشوند.»
با وجود این حرفها، ساختمانهایی هم هستند که ساکنان آن رعایت حال هم را میکنند و به قول معروف بیآزار هستند. یک وقتهایی هم آدم باید شانس بیاورد که فرصت زندگی در چنین آپارتمانی نصیبش شود. گاهی آپارتمانی که میخواهی در آن ساکن شوی، حکم همان هندوانه دربسته را دارد.
سخنگوی دولت اظهار داشت لایحه بودجه ۱۴۰۲ دو هفته پیش به مجلس ارائه شده است
عدم وصول بودجه مبنای قانونی ندارد
علی بهادری جهرمی گفت: با اعلام وصول و توزیع بودجه بین نمایندگان محترم، ایشان فرصت بیشتری برای بررسی کارشناسی بودجه خواهند داشت. علی بهادری جهرمی، سخنگو و دبیر هیأت دولت گفت: پیش از این مجلس طرحی را در دست بررسی داشت که طبق آن میبایست بودجه بهصورت چندمرحلهای به مجلس ارائه و از سوی نمایندگان محترم بررسی شود.
علی بهادری گفت: طی توافق و تعاملی که با مجلس محترم داشتیم، بنا شد در چهارچوب همین طرح مجلس، بودجه بهصورت چند مرحلهای ارائه گردد؛ به همین دلیل بودجه شرکتهای دولتی زودتر به مجلس ارسال شد. از طرف دیگر، قانون دولت را مکلف کرده که تا 15 آذر هر سال، لایحه بودجه سال آینده را به مجلس ارائه دهد. با توجه به نهایی نشدن طرح مجلس تا 15 آذرماه، تأخیر بیشتر در ارسال لایحه بودجه به مجلس، مشکلاتی را در پی داشت، لذا دولت دو هفته پیش لایحه بودجه سال 1402 را به مجلس محترم ارائه کرد. سخنگوی دولت با اشاره به این موضوع که اجرای بدون تبعیض قانون در چنین مواردی راهگشاست، تأکید کرد: قانون اساسی دولت را مکلف به ارائه لایحه بودجه و مجلس را ملزم به بررسی آن کرده است. پس از ارائه بودجه به مجلس، مبنای قانونی عدم وصول آن برای دولت روشن نیست. توزیع بموقع بودجه بین نمایندگان، فرصت بیشتری در اختیار ایشان قرار میدهد تا به بررسی بودجه بپردازند.
دبیر هیأت دولت در پاسخ به این سؤال که چرا مجلس وصول و بررسی بودجه 1402 را به ارائه لایحه برنامه هفتم منوط کرده است، تصریح کرد: تدوین برنامه هفتم توسعه در مراحل نهایی است و به محض اتمام کار، بزودی به مجلس محترم ارسال خواهد شد. بهادری گفت: فرایند تدوین بودجه 1402 از فروردین آغاز شده بود، اما سیاستهای کلی برنامه هفتم در شهریورماه ابلاغ شد و به محض ابلاغ این سیاستها، تدوین برنامه هفتم هم در دستور کار دولت قرار گرفت. طبعاً بدون ابلاغ سیاستهای کلی، امکان نهایی کردن برنامه هفتم وجود نداشت. از طرف دیگر، تصور اینکه برنامه پنجساله کشور را میتوان دو سه ماهه نوشت، منطبق با واقعیات موجود و یک نظر کارشناسیشده نیست.
سخنگوی دولت با اشاره به این موضوع که بودجه 1402 منطبق بر سیاستهای کلی برنامه هفتم تدوین شده است، تصریح کرد: بودجه، ملاک عمل و دستور کار دولت است. از حقوق کارمندان گرفته تا طرحهای عمرانی ، بهداشتی و... منوط به تصویب این لایحه است. علی بهادری با اشاره به رویه مجلس شورای اسلامی گفت: دولت سیزدهم لایحه بودجه 1402 را دو هفته پیش به مجلس ارائه کرده است، اما در موارد بسیاری مجلس محترم شورای اسلامی، لوایح بودجه را خارج از مواعد قانونی هم اعلام وصول و بررسی کرده است. بهعنوان نمونه، همین مجلس یازدهم لایحه بودجه 1400 را اواخر بهمنماه 1399 از دولت دوازدهم دریافت و آن را اعلام وصول کرد. بهادری در پایان نسبت به وصول و بررسی بودجه 1402 در مجلس ابراز امیدواری و تصریح کرد: همه تلاش دولت، مجلس و قوه قضائیه معطوف به رفع مشکلات جاری و پیشرفت ایران است. تعامل بین قوا در موارد بسیاری راهگشا بوده و مردم طعم این همکاری فراقوهای را چشیدهاند.
علی بهادری گفت: طی توافق و تعاملی که با مجلس محترم داشتیم، بنا شد در چهارچوب همین طرح مجلس، بودجه بهصورت چند مرحلهای ارائه گردد؛ به همین دلیل بودجه شرکتهای دولتی زودتر به مجلس ارسال شد. از طرف دیگر، قانون دولت را مکلف کرده که تا 15 آذر هر سال، لایحه بودجه سال آینده را به مجلس ارائه دهد. با توجه به نهایی نشدن طرح مجلس تا 15 آذرماه، تأخیر بیشتر در ارسال لایحه بودجه به مجلس، مشکلاتی را در پی داشت، لذا دولت دو هفته پیش لایحه بودجه سال 1402 را به مجلس محترم ارائه کرد. سخنگوی دولت با اشاره به این موضوع که اجرای بدون تبعیض قانون در چنین مواردی راهگشاست، تأکید کرد: قانون اساسی دولت را مکلف به ارائه لایحه بودجه و مجلس را ملزم به بررسی آن کرده است. پس از ارائه بودجه به مجلس، مبنای قانونی عدم وصول آن برای دولت روشن نیست. توزیع بموقع بودجه بین نمایندگان، فرصت بیشتری در اختیار ایشان قرار میدهد تا به بررسی بودجه بپردازند.
دبیر هیأت دولت در پاسخ به این سؤال که چرا مجلس وصول و بررسی بودجه 1402 را به ارائه لایحه برنامه هفتم منوط کرده است، تصریح کرد: تدوین برنامه هفتم توسعه در مراحل نهایی است و به محض اتمام کار، بزودی به مجلس محترم ارسال خواهد شد. بهادری گفت: فرایند تدوین بودجه 1402 از فروردین آغاز شده بود، اما سیاستهای کلی برنامه هفتم در شهریورماه ابلاغ شد و به محض ابلاغ این سیاستها، تدوین برنامه هفتم هم در دستور کار دولت قرار گرفت. طبعاً بدون ابلاغ سیاستهای کلی، امکان نهایی کردن برنامه هفتم وجود نداشت. از طرف دیگر، تصور اینکه برنامه پنجساله کشور را میتوان دو سه ماهه نوشت، منطبق با واقعیات موجود و یک نظر کارشناسیشده نیست.
سخنگوی دولت با اشاره به این موضوع که بودجه 1402 منطبق بر سیاستهای کلی برنامه هفتم تدوین شده است، تصریح کرد: بودجه، ملاک عمل و دستور کار دولت است. از حقوق کارمندان گرفته تا طرحهای عمرانی ، بهداشتی و... منوط به تصویب این لایحه است. علی بهادری با اشاره به رویه مجلس شورای اسلامی گفت: دولت سیزدهم لایحه بودجه 1402 را دو هفته پیش به مجلس ارائه کرده است، اما در موارد بسیاری مجلس محترم شورای اسلامی، لوایح بودجه را خارج از مواعد قانونی هم اعلام وصول و بررسی کرده است. بهعنوان نمونه، همین مجلس یازدهم لایحه بودجه 1400 را اواخر بهمنماه 1399 از دولت دوازدهم دریافت و آن را اعلام وصول کرد. بهادری در پایان نسبت به وصول و بررسی بودجه 1402 در مجلس ابراز امیدواری و تصریح کرد: همه تلاش دولت، مجلس و قوه قضائیه معطوف به رفع مشکلات جاری و پیشرفت ایران است. تعامل بین قوا در موارد بسیاری راهگشا بوده و مردم طعم این همکاری فراقوهای را چشیدهاند.
سازمان برنامه و بودجه وضعیت سند مالی امسال را منتشر کرد
کسری بودجه 1401 دروغ است
بر اساس عملکرد 9 ماه سال جاری، بودجه با هیچگونه کسری مواجه نبوده است و پیشبینی وصول منابع و مصارف تا پایان سال نشان میدهد بیش از 97 درصد منابع وصول و مصارف نیز در این سقف انجام خواهد شد. به گزارش مرکز اطلاعرسانی و روابط بینالملل سازمان برنامه و بودجه، جریانهایی که دولت مورد حمایتشان کشور را با کسری بودجه 480 هزار میلیارد تومانی تحویل داد و تمام متغیرهای اقتصادی در طول مدیریتشان سقوط کرد، گویا از اداره کشور بدون استقراض همراه با انجام تعهدات بر زمین مانده دولت قبل برآشفته و مدعی کسری بودجه 400 هزار میلیارد تومانی شدهاند.
بله دولت سیزدهم سنت غلط استقراض و چاپ پول و تحمیل تورم 60 درصد بر مردم را برچیده و این در حالی است که عملکرد ناصواب دولتهای گذشته مانند آیندهفروشی و انتشار بیرویه اوراق، کارش را سخت کرده است.
دولت سیزدهم سال گذشته بهرغم اینکه در زمان تحویل 60 هزار میلیارد تومان در خزانه بدون اعتبار مانده بود؛ 54 هزار میلیارد تومان تنخواه بانک مرکزی هزینه شده بود و هزینه تسویه اوراق ماهانه تا 17 هزار میلیارد تومان رسیده بود، با تمرکز بر درآمدهای پایدار و کنترل هزینهها، هم تعهدات را انجام و هم بیش از 200 هزار میلیارد تومان به بخش عمرانی و اشتغال اختصاص داد؛ رویکردی که در سال جاری نیز تداوم خواهد داشت.
به گزارش سازمان برنامه و بودجه، عملکرد 9 ماه وصولی منابع و پرداختی مصارف در سال جاری بر اساس گزارش خزانهداری کل نشان از تراز منابع و مصارف دارد. در 9 ماه 86 درصد منابع وصول شده و مصارف نیز به نحوی در این سقف پرداخت شده که هیچگونه اخلالی در پرداختهای پرسنلی و سایر هزینههای اجتنابناپذیر به وجود نیامده است.
در بخش عمرانی نیز با تدابیری که انجام شده در 6 ماهه دوم روند پرداختها سرعت گرفته است و این روند تا پایان سال ادامه خواهد داشت.
گفتنی است با وجود اینکه استفاده از تنخواه امری قانونی و استفاده از آن در دولتهای گذشته مرسوم بوده است، اما عملکرد 9 ماه سال جاری نشان میدهد دستیابی به بودجه بدون کسری، با مدیریت منابع و مصارف و بدون استفاده از تنخواه بانک مرکزی محقق شده است؛ لذا اظهار کسری بودجه سال 1401 به دلیل عدم اطلاع از جریان منابع و مصارف به طور کلی رد و اعلام میشود بودجه با هیچگونه کسری مواجه نیست.
خوب است در شرایطی که کشور به امیدآفرینی و انسجام ملی نیاز دارد جریانهای سیاسی با انگیزههای خاص و بدون اطلاع دقیق شبهافکنی نکرده و منافع ملی را در پای اغراض جناحی و سیاسی به مسلخ نبرند.
بله دولت سیزدهم سنت غلط استقراض و چاپ پول و تحمیل تورم 60 درصد بر مردم را برچیده و این در حالی است که عملکرد ناصواب دولتهای گذشته مانند آیندهفروشی و انتشار بیرویه اوراق، کارش را سخت کرده است.
دولت سیزدهم سال گذشته بهرغم اینکه در زمان تحویل 60 هزار میلیارد تومان در خزانه بدون اعتبار مانده بود؛ 54 هزار میلیارد تومان تنخواه بانک مرکزی هزینه شده بود و هزینه تسویه اوراق ماهانه تا 17 هزار میلیارد تومان رسیده بود، با تمرکز بر درآمدهای پایدار و کنترل هزینهها، هم تعهدات را انجام و هم بیش از 200 هزار میلیارد تومان به بخش عمرانی و اشتغال اختصاص داد؛ رویکردی که در سال جاری نیز تداوم خواهد داشت.
به گزارش سازمان برنامه و بودجه، عملکرد 9 ماه وصولی منابع و پرداختی مصارف در سال جاری بر اساس گزارش خزانهداری کل نشان از تراز منابع و مصارف دارد. در 9 ماه 86 درصد منابع وصول شده و مصارف نیز به نحوی در این سقف پرداخت شده که هیچگونه اخلالی در پرداختهای پرسنلی و سایر هزینههای اجتنابناپذیر به وجود نیامده است.
در بخش عمرانی نیز با تدابیری که انجام شده در 6 ماهه دوم روند پرداختها سرعت گرفته است و این روند تا پایان سال ادامه خواهد داشت.
گفتنی است با وجود اینکه استفاده از تنخواه امری قانونی و استفاده از آن در دولتهای گذشته مرسوم بوده است، اما عملکرد 9 ماه سال جاری نشان میدهد دستیابی به بودجه بدون کسری، با مدیریت منابع و مصارف و بدون استفاده از تنخواه بانک مرکزی محقق شده است؛ لذا اظهار کسری بودجه سال 1401 به دلیل عدم اطلاع از جریان منابع و مصارف به طور کلی رد و اعلام میشود بودجه با هیچگونه کسری مواجه نیست.
خوب است در شرایطی که کشور به امیدآفرینی و انسجام ملی نیاز دارد جریانهای سیاسی با انگیزههای خاص و بدون اطلاع دقیق شبهافکنی نکرده و منافع ملی را در پای اغراض جناحی و سیاسی به مسلخ نبرند.
«ایران» از عرضه 12 هزار خودرو در بورس کالا گزارش میدهد
قیمت خودرو در بورس کالا شکست
گروه اقتصادی / بنا به اعلام قبلی، روز یکشنبه دو شرکت خودروساز بزرگ ایران اقدام به عرضه محصولات خود در تالار خودروی بازار فیزیکی کردند که با تقاضای بالاتر نسبت به تعداد خودروهای عرضه شده، روبهرو شد.
بر این اساس، روز یکشنبه شرکت ایران خودرو 4هزار خودروی 207 سفید دستی، 2 هزار خودروی 207 اتوماتیک سفید و 2 هزار خودروی تارا دستی سفید را برای تحویل در 31 فروردین ماه 1402 در بورس کالا عرضه کرد. شرکت ایرانی تولید اتومبیل سایپا نیز با 4 هزار خودروی شاهین سفید، تحویل 31 فروردین 1402، به بازار آمد تا در مجموع 12 هزار دستگاه خودرو توسط این خودروسازان در بازار روز یکشنبه عرضه شده باشد.
کاهش 6.1 درصدی قیمت پژو 207 دستی
عرضه 4 هزار دستگاه خودروی 207 دستی سفید با قیمت پایه 185 میلیون و 500 هزار تومان انجام شد و بیش از 6 هزار و 600 تقاضا برای این خودرو روی تابلو معاملات خودروی بورس کالا نقش بست.
در انتهای زمان معاملات، این خودرو در 375 میلیون و 700 هزار تومان کشف قیمت شد که در مقایسه با قیمت پایه 102 درصد افزایش و در مقایسه با قیمت آخرین عرضه خودرو در تاریخ 11 دی ماه حدود 6.1 درصد کاهش داشت. قیمت کشف شده برای این خودرو در مقایسه با عرضههای روز 4 دی ماه نیز حدود 8.4 درصد کاهش نشان میدهد.
لازم به ذکر است که قیمت تمام شده خودرو برای خریدار پس از اضافه شدن مبلغ مالیات، کارمزد، هزینههای ثبت پلاک و با احتساب مدت زمان مسدود ماندن پول تا تاریخ عرضه، مشخص میشود.
کاهش 13 درصدی قیمت تارا دستی
عرضه 2 هزار دستگاه خودروی تارا دستی سفید با قیمت پایه 256 میلیون و 500 هزار تومان انجام شد و بیش از 2 هزار و 500 تقاضا برای این خودرو به ثبت رسید.
در پایان معاملات، قیمت این خودرو با 37 درصد افزایش نسبت به قیمت پایه، در عدد 351 میلیون و 200 هزار تومان کشف شد که این قیمت در مقایسه با عرضه قبلی تارا در تاریخ 23 آذر ماه حدود 13 درصد کاهش داشت.
شاهین در قیمت 304 میلیون تومان خریدار نداشت
عرضه 4 هزار خودروی شاهین سفید دستی با قیمت پایه 304 میلیون تومان انجام شد که برای این خودرو تنها یک هزار و 500 تقاضا روی تابلو معاملات ثبت شد و این خودرو نیز بدون تغییر نسبت به قیمت پایه و در عدد 304 میلیون تومان معامله شد اما با توجه به تعداد تقاضای ثبت شده، تنها بخشی از خودروهای عرضه شده به فروش رسید و در مجموع استقبال خوبی از شاهین 304 میلیون تومانی در بازار شکل نگرفت.
به نظر میرسد با توجه به قیمت بالای تعیین شده برای این خودرو از طرف شرکت سایپا، خریداران این خودرو را در این قیمت ارزنده ندانستند و تمایلی برای خرید آن از خود نشان ندادند.
پژو 207 اتوماتیک، 9.8 درصد کاهش قیمت داشت
در جریان معاملات روز یکشنبه بورس کالای ایران، عرضه 2 هزار دستگاه خودروی 207 اتوماتیک سفید حسن ختام معاملات بود که برای این خودرو نیز بیش از 2 هزار و 500 تقاضا به ثبت رسید و در قیمت 433 میلیون و 500 هزار تومان کشف قیمت شد.
این قیمت نیز نسبت به آخرین قیمت اعلامی در عرضه روز 26 آذرماه، حدود 9.8 درصد کاهش داشت.
207 اتوماتیک با قیمت پایه 280 میلیون تومان از طرف ایران خودرو عرضه شده بود که قیمت نهایی این خودرو 55 درصد از قیمت پایه بالاتر بود.
بر این اساس، روز یکشنبه شرکت ایران خودرو 4هزار خودروی 207 سفید دستی، 2 هزار خودروی 207 اتوماتیک سفید و 2 هزار خودروی تارا دستی سفید را برای تحویل در 31 فروردین ماه 1402 در بورس کالا عرضه کرد. شرکت ایرانی تولید اتومبیل سایپا نیز با 4 هزار خودروی شاهین سفید، تحویل 31 فروردین 1402، به بازار آمد تا در مجموع 12 هزار دستگاه خودرو توسط این خودروسازان در بازار روز یکشنبه عرضه شده باشد.
کاهش 6.1 درصدی قیمت پژو 207 دستی
عرضه 4 هزار دستگاه خودروی 207 دستی سفید با قیمت پایه 185 میلیون و 500 هزار تومان انجام شد و بیش از 6 هزار و 600 تقاضا برای این خودرو روی تابلو معاملات خودروی بورس کالا نقش بست.
در انتهای زمان معاملات، این خودرو در 375 میلیون و 700 هزار تومان کشف قیمت شد که در مقایسه با قیمت پایه 102 درصد افزایش و در مقایسه با قیمت آخرین عرضه خودرو در تاریخ 11 دی ماه حدود 6.1 درصد کاهش داشت. قیمت کشف شده برای این خودرو در مقایسه با عرضههای روز 4 دی ماه نیز حدود 8.4 درصد کاهش نشان میدهد.
لازم به ذکر است که قیمت تمام شده خودرو برای خریدار پس از اضافه شدن مبلغ مالیات، کارمزد، هزینههای ثبت پلاک و با احتساب مدت زمان مسدود ماندن پول تا تاریخ عرضه، مشخص میشود.
کاهش 13 درصدی قیمت تارا دستی
عرضه 2 هزار دستگاه خودروی تارا دستی سفید با قیمت پایه 256 میلیون و 500 هزار تومان انجام شد و بیش از 2 هزار و 500 تقاضا برای این خودرو به ثبت رسید.
در پایان معاملات، قیمت این خودرو با 37 درصد افزایش نسبت به قیمت پایه، در عدد 351 میلیون و 200 هزار تومان کشف شد که این قیمت در مقایسه با عرضه قبلی تارا در تاریخ 23 آذر ماه حدود 13 درصد کاهش داشت.
شاهین در قیمت 304 میلیون تومان خریدار نداشت
عرضه 4 هزار خودروی شاهین سفید دستی با قیمت پایه 304 میلیون تومان انجام شد که برای این خودرو تنها یک هزار و 500 تقاضا روی تابلو معاملات ثبت شد و این خودرو نیز بدون تغییر نسبت به قیمت پایه و در عدد 304 میلیون تومان معامله شد اما با توجه به تعداد تقاضای ثبت شده، تنها بخشی از خودروهای عرضه شده به فروش رسید و در مجموع استقبال خوبی از شاهین 304 میلیون تومانی در بازار شکل نگرفت.
به نظر میرسد با توجه به قیمت بالای تعیین شده برای این خودرو از طرف شرکت سایپا، خریداران این خودرو را در این قیمت ارزنده ندانستند و تمایلی برای خرید آن از خود نشان ندادند.
پژو 207 اتوماتیک، 9.8 درصد کاهش قیمت داشت
در جریان معاملات روز یکشنبه بورس کالای ایران، عرضه 2 هزار دستگاه خودروی 207 اتوماتیک سفید حسن ختام معاملات بود که برای این خودرو نیز بیش از 2 هزار و 500 تقاضا به ثبت رسید و در قیمت 433 میلیون و 500 هزار تومان کشف قیمت شد.
این قیمت نیز نسبت به آخرین قیمت اعلامی در عرضه روز 26 آذرماه، حدود 9.8 درصد کاهش داشت.
207 اتوماتیک با قیمت پایه 280 میلیون تومان از طرف ایران خودرو عرضه شده بود که قیمت نهایی این خودرو 55 درصد از قیمت پایه بالاتر بود.
«ایران» از چگونگی معاملات فردایی در بازار ارز گزارش میدهد
معامله دلار روی هوا
در معاملات فردایی طرفین هیچ تعهدی برای انجام بیع در روز آینده به یکدیگر نمیدهند، بلکه روی تغییرات نرخ دلار شرطبندی میکنند
طی سالهای اخیر به ابتکار دلالان، معاملات فردایی در بازار ارز شکل گرفته و همواره بهعنوان یکی از معضلات این بازار و کل اقتصاد ایران شناخته میشود. درواقع بازیگران این بازار که همان دلالان هستند، روی تغییرات نرخ ارز در روز بعد شرطبندی میکنند و بهطور معمول بدون اینکه ارزی در میان باشد، براساس قیمت واقعی فردا سود و زیان میکنند. طبق تعریف پژوهشکده پولی و بانکی کشور از معاملات فردایی، منظور از معاملات ارزی یا طلای فردایی، مبادلاتی است که در آن ذینفعان بازار ارز در پایان یک روز معاملاتی، در رابطه با قیمت ارز در روز آینده با یکدیگر وارد معامله میشوند و براساس پیشبینیهایی که از نرخ ارز در روز آینده دارند، طرفین تعهداتی را بر عهده میگیرند.
گروه اقتصادی / طی سالهای اخیر به ابتکار دلالان، معاملات فردایی در بازار ارز شکل گرفته و همواره بهعنوان یکی از معضلات این بازار و کل اقتصاد ایران شناخته میشود. درواقع بازیگران این بازار که همان دلالان هستند، روی تغییرات نرخ ارز در روز بعد شرطبندی میکنند و بهطور معمول بدون اینکه ارزی در میان باشد، براساس قیمت واقعی فردا سود و زیان میکنند.
طبق تعریف پژوهشکده پولی و بانکی کشور از معاملات فردایی، منظور از معاملات ارزی یا طلای فردایی، مبادلاتی است که در آن ذینفعان بازار ارز در پایان یک روز معاملاتی، در رابطه با قیمت ارز در روز آینده با یکدیگر وارد معامله میشوند و براساس پیشبینیهایی که از نرخ ارز در روز آینده دارند، طرفین تعهداتی را بر عهده میگیرند. در واقع تلاش میکنند با پیشبینی صحیح نرخ ارز در آینده به سود مرتبط دست پیدا کنند و طبعاً زیان ناشی از پیشبینی ناصحیح خود را نیز میپردازند. با توجه به غیرواقعی و اقتصادی بودن این معاملات، بازار فردایی سیگنال مخربی به بازار ارز میدهد. ازآنجاکه نرخهایی که در این بازار تعیین میشود تنها بر مبنای تحلیل معاملهگران از بازار انجام میشود، نمیتواند نرخ واقعی و منطقی باشد، این درحالی است که همین نرخهای فردایی روی قیمت بازار آزاد تأثیر مستقیم دارد.
دلار یا هر ارز دیگری نیز میتواند بهصورت فردایی معامله شود، افرادی که فروشنده دلار فردایی هستند در واقع دلاری ندارند و تنها برای هیجانزده کردن بازار و ایجاد تغییر در قیمتها دست به این معاملات میزنند. در این بین خریداران دلار فردایی، افرادی هستند که بهدنبال دستیابی به سود بیشتر، وارد چنین معاملاتی میشوند. بسیاری از دلالان ارز در کنار فروش ارز خارج از بازار رسمی، معاملات فردایی نیز انجام میدهند. از کلمه دلال پیداست که این افراد تنها به منفعت شخصی فکر میکنند و مصالح بازار برای آنها اهمیتی ندارد. در نتیجه هنگامی که قیمتها به ثبات نزدیک میشوند، این افراد با انجام معاملات فردایی با قیمتهایی بالاتر از قیمت رسمی روز، بازار را متشنج میکنند. بنابراین دو دسته از افراد در معاملات فردایی دلار شرکت دارند. عدهای که برای ایجاد نوسان وارد این کار شدند و دیگری کسانی هستند که بهدنبال سودجویی هستند. در معاملات فردایی طرفین هیچ تعهدی برای انجام بیع در روز آینده به یکدیگر نمیدهند، بلکه روی تغییرات نرخ دلار شرطبندی میکنند. بهعبارت دقیقتر، در این تصویر طرفین معامله، ریسک نوسان قیمت ارز را پوشش میدهند. در واقع هر یک از طرفین معامله که پیشبینی ناصحیح انجام دهد، موظف است به اندازه خطا در پیشبینی نرخ فردایی ارز، به طرف مقابل تاوان بپردازد.
برای مثال اگر قیمت ارز در پایان روز جاری 30 هزار تومان باشد، طرف اول که انتظار ثبات یا کاهش قیمت را دارد اعلام میکند که فردا ساعت ۱۵، قیمت دلار کمتر از 30 هزار تومان خواهد بود. طرف دوم که انتظار افزایش قیمت را دارد نیز اعلام میکند که قیمت دلار بالاتر از 30 هزار تومان خواهد بود. حال در ساعت ۱۵ روز آینده، اگر قیمت دلار در بازار هر عددی کمتر از 30 هزار تومان باشد، طرف دوم باید به اندازه مابهالتفاوت به طرف اول تاوان بپردازد. در مقابل اگر در ساعت ۱۵ روز آینده قیمت دلار هر عددی بالاتر از 30 هزار تومان باشد، طرف اول باید به اندازه مابهالتفاوت تاوان به طرف دوم بپردازد.
معاملات فردایی چگونه انجام میشود
با وجود اینکه در سالهای گذشته، تعدادی از دلالان بهصورت حضوری در مکانهایی مانند خیابان فردوسی یا سبزهمیدان اقدام به معاملات فردایی میکردند، اما اخیراً این معاملهگران عموماً به فضای مجازی کوچ کردهاند. دراین نوع از معاملات مجموعهای از افراد دارای اعتبار نسبت به تشکیل یک گروه برای انجام معاملات فردایی اقدام میکنند و یک نفر بهعنوان سرگروه تعیین میشود. سرگروه به منظور بالا بردن تضمین معاملات و پرداخت غرامت در صورت انجام پیشبینی نادرست (که اصطلاحاً تاوان نامیده میشود) متناسب با سقف فعالیت مورد تقاضای عضو، از وی چک تضمین (اصطلاحاً چک گارانتی) دریافت میکند. بهعنوان مثال اگر عضو تقاضای معامله بالای یکمیلیون دلار (اصطلاحاً بالای یک خط) را داشته باشد، باید چک تضمین به مبلغ بالاتری بپردازد.
برای انجام معاملات فردایی ارز، معمولاً در پایان یک روز کاری طرفین معامله براساس پیشبینی خود از قیمت ارز در روز آینده، با یکدیگر معامله میکنند و در پایان روز کاری آتی (معمولاً ساعت ١٥) تسویه انجام میشود. درواقع هر طرفی که پیشبینی ناصحیح انجام داده بود باید تفاوت نرخ واقعی ارز در روز آینده و نرخ پیشبینیشده را بهعنوان غرامت (اصطلاحاً تاوان) بهطرف مقابل بپردازد. فردی هم که به هر دلیل از پرداخت تاوان خودداری کند، از گروه (و طبعاً از بازار) اخراج خواهد شد و اعتبارش برای انجام معاملات فردایی از بین خواهد رفت. در این دسته از معاملات ارزی، هیچنوع متن قرارداد مکتوبی بین طرفین امضا نمیشود و توافقات بهصورت حضوری یا تلفنی صورت میپذیرد، همچنین تحویل ارز هیچگونـه موضوعیتی برای طرفین ندارد.
معاملاتی که منع قانونی و شرعی دارد
ماهیت حقوقی معاملات فردایی ارز درواقع «شرطبندی روی تغییرات آتی نرخ ارز» است که بهلحاظ شرعی با دو چالش قمار و غرر مواجه است. دلیل قمار بودن معامله آن است که طرفین قرارداد روی یک امر کاملاً تصادفی یعنی نرخ ارز در روز آینده به معامله میپردازند و هر یک از آنها موظف است در صورت خطا، تاوان مشخصی بهطرف مقابل بپردازد، بنابراین هیچ نوع فعالیت واقعی اقتصادی اتفاق نمیافتد و صرفاً روی متغیری تصادفی شرطبندی صورت میپذیرد. همچنین بهدلیل مبهم بودن عوض و معوض در این معاملات، چالش غرر بهصورت جدی قابلتوجه است. در همین راستا، براساس ماده 13 بخشنامه مقررات ناظر بر عملیات ارزی صرافیها، انجام این دسته از معاملات توسط افراد حقیقی و حقوقی، جرم بهشمار رفته و به استناد ماده 15 همین قانون و قانون پولی و بانکی کشور، متخلفان به دلیل ایجاد اختلال در نظام اقتصادی و تنظیم بازار غیرپولی، تحت تعقیب قضایی قرار میگیرند. همچنین براساس ویرایش جدید قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز که ابتدای سالجاری توسط رئیس مجلس به دولت ابلاغ شده است، معاملات فردایی ارز غیرقانونی و در حکم قاچاق به شمار میرود.
فعالیت شبانه در بازار ارز
وزیر امور اقتصادی و دارایی با تأکید بر اینکه بنای دولت و بانک مرکزی این است که تقاضاهای ارز را مدیریت کند، گفت: برنامه دولت تثبیت به معنای میخکوب کردن نرخ ارز نیست، بلکه بهدنبال ثباتبخشی به بازار و مدیریت نرخ سامانه نیما است.
سید احسان خاندوزی شامگاه شنبه ۱۷ دیماه در برنامه گفتوگوی ویژه خبری، بیان کرد: بخشی از نیاز ارزی مربوط به واردات غیررسمی و قاچاق است که از خرید و فروشها در کانالهای فردایی تأمین میشود که حدود ۱۵ درصد بازار ارز است، البته بهطور غیرواقعی بر نرخ فروش کالاهای وارداتی تأثیر میگذارد.
وزیر اقتصاد در پاسخ به این سؤال که آیا با تغییر مدیریت بانک مرکزی سیاستهای ارزی نیز تغییر کرده است، گفت: دستور کار جدیدی که در دولت و بانک مرکزی در پیش گرفته شده اجرای تدابیر جدید با تیم جدید است و بنای دولت و بانک مرکزی این است که تقاضاهای ارز را مدیریت کند. خاندوزی با اشاره به اینکه بخشی از نوسانات ارزی ناشی از انتظارات تورمی بود، تأکید کرد: بخش کوچکی از مشکلی که در آبان و آذر ایجاد شد ناشی از اشتباه تخصیص در زیرمجموعههای بانک مرکزی بود و موجب شد در مدت کوتاهی در زمینه تقاضای کالاهایی که باید با درهم وارد میکردند، دچار مشکل شود، زیرا در آن ایام درهم کم بود و تصور شده بود که کشور ارز کم دارد و برای تأمین آن هجوم آورده شد. وی با بیان اینکه باید کمیته تخصیص ارزی تشکیل شود، تصریح کرد: با وجود همه مشکلاتی که در دو سه ماه اخیر در بازار ارز صورت گرفت، مجموعه عملکرد دولت تا شهریور ماه هم در سامانه نیما و هم بازار آزاد غیررسمی به لحاظ مدیریت بازار ارز موفق بود اما در پاییز امسال با توجه به ناآرامیهایی که در فضای جامعه ایجاد شد و با القای اینکه پولها را از بانک خارج و تبدیل به دلار کنید، نوساناتی رخ داد. سخنگوی اقتصادی دولت با اشاره به وضعیت کانالهای فردایی و تعیین نرخهای عجیب ارز در ساعت غیرمتعارف و تعطیل بازار، گفت: این کانالها نه در ایام کاری که خرید و فروش و تجارت انجام میشود بلکه در روزهای تعطیل و ساعات شب قیمت را بالا و پایین میکردند و در خارج از کشور هستند.
گروه اقتصادی / طی سالهای اخیر به ابتکار دلالان، معاملات فردایی در بازار ارز شکل گرفته و همواره بهعنوان یکی از معضلات این بازار و کل اقتصاد ایران شناخته میشود. درواقع بازیگران این بازار که همان دلالان هستند، روی تغییرات نرخ ارز در روز بعد شرطبندی میکنند و بهطور معمول بدون اینکه ارزی در میان باشد، براساس قیمت واقعی فردا سود و زیان میکنند.
طبق تعریف پژوهشکده پولی و بانکی کشور از معاملات فردایی، منظور از معاملات ارزی یا طلای فردایی، مبادلاتی است که در آن ذینفعان بازار ارز در پایان یک روز معاملاتی، در رابطه با قیمت ارز در روز آینده با یکدیگر وارد معامله میشوند و براساس پیشبینیهایی که از نرخ ارز در روز آینده دارند، طرفین تعهداتی را بر عهده میگیرند. در واقع تلاش میکنند با پیشبینی صحیح نرخ ارز در آینده به سود مرتبط دست پیدا کنند و طبعاً زیان ناشی از پیشبینی ناصحیح خود را نیز میپردازند. با توجه به غیرواقعی و اقتصادی بودن این معاملات، بازار فردایی سیگنال مخربی به بازار ارز میدهد. ازآنجاکه نرخهایی که در این بازار تعیین میشود تنها بر مبنای تحلیل معاملهگران از بازار انجام میشود، نمیتواند نرخ واقعی و منطقی باشد، این درحالی است که همین نرخهای فردایی روی قیمت بازار آزاد تأثیر مستقیم دارد.
دلار یا هر ارز دیگری نیز میتواند بهصورت فردایی معامله شود، افرادی که فروشنده دلار فردایی هستند در واقع دلاری ندارند و تنها برای هیجانزده کردن بازار و ایجاد تغییر در قیمتها دست به این معاملات میزنند. در این بین خریداران دلار فردایی، افرادی هستند که بهدنبال دستیابی به سود بیشتر، وارد چنین معاملاتی میشوند. بسیاری از دلالان ارز در کنار فروش ارز خارج از بازار رسمی، معاملات فردایی نیز انجام میدهند. از کلمه دلال پیداست که این افراد تنها به منفعت شخصی فکر میکنند و مصالح بازار برای آنها اهمیتی ندارد. در نتیجه هنگامی که قیمتها به ثبات نزدیک میشوند، این افراد با انجام معاملات فردایی با قیمتهایی بالاتر از قیمت رسمی روز، بازار را متشنج میکنند. بنابراین دو دسته از افراد در معاملات فردایی دلار شرکت دارند. عدهای که برای ایجاد نوسان وارد این کار شدند و دیگری کسانی هستند که بهدنبال سودجویی هستند. در معاملات فردایی طرفین هیچ تعهدی برای انجام بیع در روز آینده به یکدیگر نمیدهند، بلکه روی تغییرات نرخ دلار شرطبندی میکنند. بهعبارت دقیقتر، در این تصویر طرفین معامله، ریسک نوسان قیمت ارز را پوشش میدهند. در واقع هر یک از طرفین معامله که پیشبینی ناصحیح انجام دهد، موظف است به اندازه خطا در پیشبینی نرخ فردایی ارز، به طرف مقابل تاوان بپردازد.
برای مثال اگر قیمت ارز در پایان روز جاری 30 هزار تومان باشد، طرف اول که انتظار ثبات یا کاهش قیمت را دارد اعلام میکند که فردا ساعت ۱۵، قیمت دلار کمتر از 30 هزار تومان خواهد بود. طرف دوم که انتظار افزایش قیمت را دارد نیز اعلام میکند که قیمت دلار بالاتر از 30 هزار تومان خواهد بود. حال در ساعت ۱۵ روز آینده، اگر قیمت دلار در بازار هر عددی کمتر از 30 هزار تومان باشد، طرف دوم باید به اندازه مابهالتفاوت به طرف اول تاوان بپردازد. در مقابل اگر در ساعت ۱۵ روز آینده قیمت دلار هر عددی بالاتر از 30 هزار تومان باشد، طرف اول باید به اندازه مابهالتفاوت تاوان به طرف دوم بپردازد.
معاملات فردایی چگونه انجام میشود
با وجود اینکه در سالهای گذشته، تعدادی از دلالان بهصورت حضوری در مکانهایی مانند خیابان فردوسی یا سبزهمیدان اقدام به معاملات فردایی میکردند، اما اخیراً این معاملهگران عموماً به فضای مجازی کوچ کردهاند. دراین نوع از معاملات مجموعهای از افراد دارای اعتبار نسبت به تشکیل یک گروه برای انجام معاملات فردایی اقدام میکنند و یک نفر بهعنوان سرگروه تعیین میشود. سرگروه به منظور بالا بردن تضمین معاملات و پرداخت غرامت در صورت انجام پیشبینی نادرست (که اصطلاحاً تاوان نامیده میشود) متناسب با سقف فعالیت مورد تقاضای عضو، از وی چک تضمین (اصطلاحاً چک گارانتی) دریافت میکند. بهعنوان مثال اگر عضو تقاضای معامله بالای یکمیلیون دلار (اصطلاحاً بالای یک خط) را داشته باشد، باید چک تضمین به مبلغ بالاتری بپردازد.
برای انجام معاملات فردایی ارز، معمولاً در پایان یک روز کاری طرفین معامله براساس پیشبینی خود از قیمت ارز در روز آینده، با یکدیگر معامله میکنند و در پایان روز کاری آتی (معمولاً ساعت ١٥) تسویه انجام میشود. درواقع هر طرفی که پیشبینی ناصحیح انجام داده بود باید تفاوت نرخ واقعی ارز در روز آینده و نرخ پیشبینیشده را بهعنوان غرامت (اصطلاحاً تاوان) بهطرف مقابل بپردازد. فردی هم که به هر دلیل از پرداخت تاوان خودداری کند، از گروه (و طبعاً از بازار) اخراج خواهد شد و اعتبارش برای انجام معاملات فردایی از بین خواهد رفت. در این دسته از معاملات ارزی، هیچنوع متن قرارداد مکتوبی بین طرفین امضا نمیشود و توافقات بهصورت حضوری یا تلفنی صورت میپذیرد، همچنین تحویل ارز هیچگونـه موضوعیتی برای طرفین ندارد.
معاملاتی که منع قانونی و شرعی دارد
ماهیت حقوقی معاملات فردایی ارز درواقع «شرطبندی روی تغییرات آتی نرخ ارز» است که بهلحاظ شرعی با دو چالش قمار و غرر مواجه است. دلیل قمار بودن معامله آن است که طرفین قرارداد روی یک امر کاملاً تصادفی یعنی نرخ ارز در روز آینده به معامله میپردازند و هر یک از آنها موظف است در صورت خطا، تاوان مشخصی بهطرف مقابل بپردازد، بنابراین هیچ نوع فعالیت واقعی اقتصادی اتفاق نمیافتد و صرفاً روی متغیری تصادفی شرطبندی صورت میپذیرد. همچنین بهدلیل مبهم بودن عوض و معوض در این معاملات، چالش غرر بهصورت جدی قابلتوجه است. در همین راستا، براساس ماده 13 بخشنامه مقررات ناظر بر عملیات ارزی صرافیها، انجام این دسته از معاملات توسط افراد حقیقی و حقوقی، جرم بهشمار رفته و به استناد ماده 15 همین قانون و قانون پولی و بانکی کشور، متخلفان به دلیل ایجاد اختلال در نظام اقتصادی و تنظیم بازار غیرپولی، تحت تعقیب قضایی قرار میگیرند. همچنین براساس ویرایش جدید قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز که ابتدای سالجاری توسط رئیس مجلس به دولت ابلاغ شده است، معاملات فردایی ارز غیرقانونی و در حکم قاچاق به شمار میرود.
فعالیت شبانه در بازار ارز
وزیر امور اقتصادی و دارایی با تأکید بر اینکه بنای دولت و بانک مرکزی این است که تقاضاهای ارز را مدیریت کند، گفت: برنامه دولت تثبیت به معنای میخکوب کردن نرخ ارز نیست، بلکه بهدنبال ثباتبخشی به بازار و مدیریت نرخ سامانه نیما است.
سید احسان خاندوزی شامگاه شنبه ۱۷ دیماه در برنامه گفتوگوی ویژه خبری، بیان کرد: بخشی از نیاز ارزی مربوط به واردات غیررسمی و قاچاق است که از خرید و فروشها در کانالهای فردایی تأمین میشود که حدود ۱۵ درصد بازار ارز است، البته بهطور غیرواقعی بر نرخ فروش کالاهای وارداتی تأثیر میگذارد.
وزیر اقتصاد در پاسخ به این سؤال که آیا با تغییر مدیریت بانک مرکزی سیاستهای ارزی نیز تغییر کرده است، گفت: دستور کار جدیدی که در دولت و بانک مرکزی در پیش گرفته شده اجرای تدابیر جدید با تیم جدید است و بنای دولت و بانک مرکزی این است که تقاضاهای ارز را مدیریت کند. خاندوزی با اشاره به اینکه بخشی از نوسانات ارزی ناشی از انتظارات تورمی بود، تأکید کرد: بخش کوچکی از مشکلی که در آبان و آذر ایجاد شد ناشی از اشتباه تخصیص در زیرمجموعههای بانک مرکزی بود و موجب شد در مدت کوتاهی در زمینه تقاضای کالاهایی که باید با درهم وارد میکردند، دچار مشکل شود، زیرا در آن ایام درهم کم بود و تصور شده بود که کشور ارز کم دارد و برای تأمین آن هجوم آورده شد. وی با بیان اینکه باید کمیته تخصیص ارزی تشکیل شود، تصریح کرد: با وجود همه مشکلاتی که در دو سه ماه اخیر در بازار ارز صورت گرفت، مجموعه عملکرد دولت تا شهریور ماه هم در سامانه نیما و هم بازار آزاد غیررسمی به لحاظ مدیریت بازار ارز موفق بود اما در پاییز امسال با توجه به ناآرامیهایی که در فضای جامعه ایجاد شد و با القای اینکه پولها را از بانک خارج و تبدیل به دلار کنید، نوساناتی رخ داد. سخنگوی اقتصادی دولت با اشاره به وضعیت کانالهای فردایی و تعیین نرخهای عجیب ارز در ساعت غیرمتعارف و تعطیل بازار، گفت: این کانالها نه در ایام کاری که خرید و فروش و تجارت انجام میشود بلکه در روزهای تعطیل و ساعات شب قیمت را بالا و پایین میکردند و در خارج از کشور هستند.
چرا دولت قبل در جذب سرمایه خارجی موفق نبود؟
یادداشت
مسعود براتی
معاون سازمان سرمایهگذاری ایران
چند وقت پیش یکی از روزنامهها تیتر اول خود را به مقایسه آمار سرمایهگذاری خارجی در سال ۹۵، سال اول اجرای برجام و یک سال ابتدایی دولت مردمی اختصاص داده بود. عملکرد یک سال اول دولت مردمی در صدور مجوزهای سرمایهگذاری که ابطال نشده و معتبر هستند (به معنای اینکه سرمایهگذار خارجی فعالیت خود را آغاز کرده و انتقال سرمایه به ایران آغاز شده است) در حدود ۵ میلیارد دلار بوده و این عدد در سال ۹۵ در حدود ۱.۷ میلیارد دلار بوده است.
مقایسه این دو آمار نشان میدهد که عملکرد سال اول دولت مردمی بیش از ۳ برابر عملکرد سال اول برجام است. عملکرد سال ۱۳۹۶ نیز در حدود ۲.۶ میلیارد دلار است و در سال ۹۷ که سال خروج امریکا از برجام است این عدد به زیر یک میلیارد دلار میرسد. احتمالاً خیلی از افراد با دیدن این آمار دچار شک و تردید شدند و تصورشان این است که نمیتواند این آمار درست باشد یا حتی آن را یک کنش سیاسی و به عبارتی آمارسازی تلقی کنند، چرا که حصول توافق برجام در سال ۹۴ و اجرایی شدن آن فضای مثبتی برای ایران ایجاد کرد و نتیجه طبیعی این فضای مثبت که با رفع برخی از تحریمها همراه بود باید اقبال شرکتهای خارجی برای سرمایهگذاری در ایران باشد. از طرف دیگر در سال اول دولت مردمی با وجود تحریمها نباید سرمایهگذاری خارجی در ایران افزایش یابد آن هم به آن میزان که سه برابر سال اول و دو برابر سال دوم برجام باشد.
اما این آمار واقعی است و نشان دهنده یک واقعیت است که در این یادداشت بهدنبال تبیین این واقعیت هستیم. عدم موفقیت برجام در جذب سرمایهخارجی در دو سطح قابل تبیین است؛ یکی سطح راهبردی و کلان و دیگری سطح تحریمها و نوع رفع تحریمها در توافق هستهای که این دو سطح با هم منطبق هستند.
در سطح راهبردی آن چیزی که به ما کمک میکند که واقعیت مذکور (عدم توفیق برجام در جذب سرمایهگذاری خارجی) را درک کنیم، اهداف راهبردی امریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران است. امریکا در مواجهه با ایران اهدافی را دنبال میکند که تحقق آنها مستلزم جلوگیری از قدرتمند شدن ایران است. هرچه ایران ضعیفتر باشد، امریکا راحتتر به اهداف خود میرسد. برای همین است که در ۱۵ سال گذشته بر تضعیف اقتصادی ایران تمرکز کرده است و این مهم را از مسیر اعمال تحریم دنبال میکند. بر همین اساس طبیعی است که امریکا مانع شکلگیری همکاریهایی میان ایران و سایر کشورها شود که موجب افزایش توان و قدرت اقتصادی ایران میشود. در حوزه اقتصادی سرمایهگذاری و انتقال فناوری از مهمترین روشهای افزایش قدرت است و امریکا تمام تلاش خود را برای جلوگیری از آن انجام داده و میدهد. قدیمیترین قانون تحریم ثانویه امریکا (قانون تحریم ایران، آیسا) مربوط به ایجاد محدودیت در فضای سرمایهگذاری در صنایع نفت و گاز ایران است که نشان دهنده سبقه طولانی این موضوع نزد دولتمردان امریکایی است.
اهداف راهبردی امریکا در قبال ایران با توافق برجام تغییری نکرد و برجام نیز با همین نگاه از سوی امریکا دنبال شد، لذا طبیعی است که بعد از توافق امریکا اجازه ندهد همکاریهایی از جنس سرمایهگذاری میان ایران و کشورهای دیگر رخ دهد چرا که آن را زمینهساز افزایش قدرت ایران میداند. در این میان اروپا نیز از امریکا تبعیت میکند. اروپا چه در قضیه ایران و چه در قضیه روسیه نشان داده است که دنبالهرو و تابع حداکثری سیاستهای امریکا است و در این میان استقلال رأی و عمل ندارد و حتی به منافع خودشان نیز توجه نمیکنند.
لذا بعد از اجرای برجام کشورهای اروپایی خلاف لفاظیها و کارهای نمایشی که انجام دادند (هدف این کارها از جمله اعزام هیأتهای متعدد اقتصادی به ایران ایجاد رضایت کاذب در ایرانیها از توافق بود)، ارادهای برای همکاری واقعی و جدی در حوزه اقتصادی نداشتند. البته این واقعیت در داخل ایران درک نشد و لذا تمام تلاش تیم اقتصادی دولت یازدهم و دوازدهم برای جذب سرمایه خارجی با محوریت اروپا مصرف شد و کشورهایی مانند چین را به انتهای این صف راهنمایی کردند و البته نتیجه چندانی در پی نداشت.
در سطح تحریم بخوبی میتوان تناظر واقعیت توصیف شده در سطح راهبردی را دید. توافق برجام موفق به رفع برخی از تحریمها شد اما رفع تحریم به گونهای مهندسی شده بود که ریسک همکاری میان مدت و بلند مدت اقتصادی با ایران را کاهش نداد و در سطح بالا حفظ کرد. حفظ ریسک از دو مسیر محقق شد؛
الف) حفظ ساختار تحریمهای ثانویه بانکی ریسک محور: برجام نتوانست نسبت به لغو یا تعلیق و یا حتی توقف کامل ساختار تحریمهای ثانویه بانکی ریسک محور دستاوردی داشته باشد. لذا این ساختار مانند قبل فعال باقی ماند. ساختار این نوع تحریم طی چهار قانون وضع شده از سوی کنگره امریکا ایجاد شده بود. (قانون جامع تحریم ایران ۲۰۱۰، قانون اختیارات دفاع ملی ۲۰۱۲، قانون کاهش تهدید ایران ۲۰۱۲، قانون حمایت از آزادی در ایران ۲۰۱۳) باقی ماندن این نوع تحریم سبب شد که بانکهای بزرگ بینالمللی از ایجاد روابط کارگزاری با بانکهای ایرانی خارج شده از لیست تحریم خودداری کنند. (موضوع پاورقی شماره ۱۶ ضمیمه دوم برجام) طبق این نوع تحریمها بانکها و مؤسسات مالی موظف به رعایت تحریم هستند و باید مراقبت کنند که حتی بهصورت غیرمستقیم تحریمها را نقض نکنند. در صورت نقض تحریم، بانک متخلف محکوم به قطع دسترسی به شبکه پرداخت دلار میشود. این ریسک آنچنان زیاد هست که بانکها بعد از اجرایی شدن برجام حاضر به برقراری روابط کارگزاری با بانکهای ایرانی خارج شده از تحریم نشدند. در این وضعیت ارائه خدمات بانکی بینالمللی که لازمه حضور شرکتهای بزرگ و چند ملیتی است مهیا نبود و در نتیجه اثر منفی و محدود کننده بر تمایل شرکتهای خارجی برای حضور در اقتصاد ایران داشت.
ب) خطر بازگشتپذیری تحریمهای امریکا: ریسک مهمتر که به طور مستقیم شرکتهای خارجی را تهدید میکرد موضوع بازگشتپذیری تحریمهای امریکا بود. برجام برای بازگشت تحریمهای ذیل قطعنامههای شورای امنیت یک مکانیسم طراحی کرده بود که بهعنوان «مکانیسم ماشه» شناخته میشود اما بازگشت تحریمهای امریکا و اروپا بدون هیچ مکانیسمی است و هر کدام از این طرفها میتوانند بدون تشریفات خاصی تحریمهای خود را بازگردانند.
همین موضوع سبب شده بود که شرکتهای خارجی با دقت نظر بالا در مسائل حقوقی و تحریمی، تا زمان زیادی بعد از اجرا شدن برجام (به طور مشخص تا آذر ۱۳۹۵) در حالت ابهام باشند. ابهام هم ناشی از این موضوع بود که طبق برجام امریکا میتوانست تحریمهای خود را بدون تشریفات خاصی برگرداند و این برای شرکتهای خارجی به معنای نامشخص بودن آینده بود.
در آذر ۱۳۹۵ وزارت خزانهداری امریکا موضوع بازگشت تحریمهای امریکا را شفاف کرد. طبق اعلام وزارت خزانهداری امریکا بعد از بازگشت تحریمهای امریکا (فارغ از علت آن) شرکتهای خارجی که در ایران حضور پیدا کردهاند، ۱۸۰ روز فرصت دارند که به همکاری خود پایان بدهند. برای شرکتهای خارجی که میخواهند در چهارچوب توافق برجام با ایران همکاری اقتصادی تعریف کنند و سرمایه خود را به ایران منتقل کنند، فرصت ۱۸۰ روزه یعنی «تقریباً هیچ!»
بر این اساس بسیاری از آنهایی که در حال بررسی فرصت سرمایهگذاری در ایران در چهارچوب توافق برجام بودند، منصرف شدند. تنها چند شرکت خاص که اکثر آنها فرانسوی بودند وارد شدند و قرارداد امضا کردند. البته مجوز بزرگترین آن یعنی قرارداد توتال فرانسه، بهدلیل عدم ثبت سرمایه که نشان دهنده انتقال سرمایه به داخل ایران است، ابطال شد. برجام به دلایل فوقالذکر در جذب سرمایه خارجی موفق نبود، لذا پایین بودن عدد سرمایهگذاری خارجی واقعی در سالهای ۹۵ و ۹۶ قابل پیشبینی بود، هرچند در فضای رسانهای آن زمان کسی نمیتوانست آن را باور کند. حال که چند سال از آن زمان گذشته است میتوان آن را بررسی کرد و از درسهای آن بهره برد.
مسعود براتی
معاون سازمان سرمایهگذاری ایران
چند وقت پیش یکی از روزنامهها تیتر اول خود را به مقایسه آمار سرمایهگذاری خارجی در سال ۹۵، سال اول اجرای برجام و یک سال ابتدایی دولت مردمی اختصاص داده بود. عملکرد یک سال اول دولت مردمی در صدور مجوزهای سرمایهگذاری که ابطال نشده و معتبر هستند (به معنای اینکه سرمایهگذار خارجی فعالیت خود را آغاز کرده و انتقال سرمایه به ایران آغاز شده است) در حدود ۵ میلیارد دلار بوده و این عدد در سال ۹۵ در حدود ۱.۷ میلیارد دلار بوده است.
مقایسه این دو آمار نشان میدهد که عملکرد سال اول دولت مردمی بیش از ۳ برابر عملکرد سال اول برجام است. عملکرد سال ۱۳۹۶ نیز در حدود ۲.۶ میلیارد دلار است و در سال ۹۷ که سال خروج امریکا از برجام است این عدد به زیر یک میلیارد دلار میرسد. احتمالاً خیلی از افراد با دیدن این آمار دچار شک و تردید شدند و تصورشان این است که نمیتواند این آمار درست باشد یا حتی آن را یک کنش سیاسی و به عبارتی آمارسازی تلقی کنند، چرا که حصول توافق برجام در سال ۹۴ و اجرایی شدن آن فضای مثبتی برای ایران ایجاد کرد و نتیجه طبیعی این فضای مثبت که با رفع برخی از تحریمها همراه بود باید اقبال شرکتهای خارجی برای سرمایهگذاری در ایران باشد. از طرف دیگر در سال اول دولت مردمی با وجود تحریمها نباید سرمایهگذاری خارجی در ایران افزایش یابد آن هم به آن میزان که سه برابر سال اول و دو برابر سال دوم برجام باشد.
اما این آمار واقعی است و نشان دهنده یک واقعیت است که در این یادداشت بهدنبال تبیین این واقعیت هستیم. عدم موفقیت برجام در جذب سرمایهخارجی در دو سطح قابل تبیین است؛ یکی سطح راهبردی و کلان و دیگری سطح تحریمها و نوع رفع تحریمها در توافق هستهای که این دو سطح با هم منطبق هستند.
در سطح راهبردی آن چیزی که به ما کمک میکند که واقعیت مذکور (عدم توفیق برجام در جذب سرمایهگذاری خارجی) را درک کنیم، اهداف راهبردی امریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران است. امریکا در مواجهه با ایران اهدافی را دنبال میکند که تحقق آنها مستلزم جلوگیری از قدرتمند شدن ایران است. هرچه ایران ضعیفتر باشد، امریکا راحتتر به اهداف خود میرسد. برای همین است که در ۱۵ سال گذشته بر تضعیف اقتصادی ایران تمرکز کرده است و این مهم را از مسیر اعمال تحریم دنبال میکند. بر همین اساس طبیعی است که امریکا مانع شکلگیری همکاریهایی میان ایران و سایر کشورها شود که موجب افزایش توان و قدرت اقتصادی ایران میشود. در حوزه اقتصادی سرمایهگذاری و انتقال فناوری از مهمترین روشهای افزایش قدرت است و امریکا تمام تلاش خود را برای جلوگیری از آن انجام داده و میدهد. قدیمیترین قانون تحریم ثانویه امریکا (قانون تحریم ایران، آیسا) مربوط به ایجاد محدودیت در فضای سرمایهگذاری در صنایع نفت و گاز ایران است که نشان دهنده سبقه طولانی این موضوع نزد دولتمردان امریکایی است.
اهداف راهبردی امریکا در قبال ایران با توافق برجام تغییری نکرد و برجام نیز با همین نگاه از سوی امریکا دنبال شد، لذا طبیعی است که بعد از توافق امریکا اجازه ندهد همکاریهایی از جنس سرمایهگذاری میان ایران و کشورهای دیگر رخ دهد چرا که آن را زمینهساز افزایش قدرت ایران میداند. در این میان اروپا نیز از امریکا تبعیت میکند. اروپا چه در قضیه ایران و چه در قضیه روسیه نشان داده است که دنبالهرو و تابع حداکثری سیاستهای امریکا است و در این میان استقلال رأی و عمل ندارد و حتی به منافع خودشان نیز توجه نمیکنند.
لذا بعد از اجرای برجام کشورهای اروپایی خلاف لفاظیها و کارهای نمایشی که انجام دادند (هدف این کارها از جمله اعزام هیأتهای متعدد اقتصادی به ایران ایجاد رضایت کاذب در ایرانیها از توافق بود)، ارادهای برای همکاری واقعی و جدی در حوزه اقتصادی نداشتند. البته این واقعیت در داخل ایران درک نشد و لذا تمام تلاش تیم اقتصادی دولت یازدهم و دوازدهم برای جذب سرمایه خارجی با محوریت اروپا مصرف شد و کشورهایی مانند چین را به انتهای این صف راهنمایی کردند و البته نتیجه چندانی در پی نداشت.
در سطح تحریم بخوبی میتوان تناظر واقعیت توصیف شده در سطح راهبردی را دید. توافق برجام موفق به رفع برخی از تحریمها شد اما رفع تحریم به گونهای مهندسی شده بود که ریسک همکاری میان مدت و بلند مدت اقتصادی با ایران را کاهش نداد و در سطح بالا حفظ کرد. حفظ ریسک از دو مسیر محقق شد؛
الف) حفظ ساختار تحریمهای ثانویه بانکی ریسک محور: برجام نتوانست نسبت به لغو یا تعلیق و یا حتی توقف کامل ساختار تحریمهای ثانویه بانکی ریسک محور دستاوردی داشته باشد. لذا این ساختار مانند قبل فعال باقی ماند. ساختار این نوع تحریم طی چهار قانون وضع شده از سوی کنگره امریکا ایجاد شده بود. (قانون جامع تحریم ایران ۲۰۱۰، قانون اختیارات دفاع ملی ۲۰۱۲، قانون کاهش تهدید ایران ۲۰۱۲، قانون حمایت از آزادی در ایران ۲۰۱۳) باقی ماندن این نوع تحریم سبب شد که بانکهای بزرگ بینالمللی از ایجاد روابط کارگزاری با بانکهای ایرانی خارج شده از لیست تحریم خودداری کنند. (موضوع پاورقی شماره ۱۶ ضمیمه دوم برجام) طبق این نوع تحریمها بانکها و مؤسسات مالی موظف به رعایت تحریم هستند و باید مراقبت کنند که حتی بهصورت غیرمستقیم تحریمها را نقض نکنند. در صورت نقض تحریم، بانک متخلف محکوم به قطع دسترسی به شبکه پرداخت دلار میشود. این ریسک آنچنان زیاد هست که بانکها بعد از اجرایی شدن برجام حاضر به برقراری روابط کارگزاری با بانکهای ایرانی خارج شده از تحریم نشدند. در این وضعیت ارائه خدمات بانکی بینالمللی که لازمه حضور شرکتهای بزرگ و چند ملیتی است مهیا نبود و در نتیجه اثر منفی و محدود کننده بر تمایل شرکتهای خارجی برای حضور در اقتصاد ایران داشت.
ب) خطر بازگشتپذیری تحریمهای امریکا: ریسک مهمتر که به طور مستقیم شرکتهای خارجی را تهدید میکرد موضوع بازگشتپذیری تحریمهای امریکا بود. برجام برای بازگشت تحریمهای ذیل قطعنامههای شورای امنیت یک مکانیسم طراحی کرده بود که بهعنوان «مکانیسم ماشه» شناخته میشود اما بازگشت تحریمهای امریکا و اروپا بدون هیچ مکانیسمی است و هر کدام از این طرفها میتوانند بدون تشریفات خاصی تحریمهای خود را بازگردانند.
همین موضوع سبب شده بود که شرکتهای خارجی با دقت نظر بالا در مسائل حقوقی و تحریمی، تا زمان زیادی بعد از اجرا شدن برجام (به طور مشخص تا آذر ۱۳۹۵) در حالت ابهام باشند. ابهام هم ناشی از این موضوع بود که طبق برجام امریکا میتوانست تحریمهای خود را بدون تشریفات خاصی برگرداند و این برای شرکتهای خارجی به معنای نامشخص بودن آینده بود.
در آذر ۱۳۹۵ وزارت خزانهداری امریکا موضوع بازگشت تحریمهای امریکا را شفاف کرد. طبق اعلام وزارت خزانهداری امریکا بعد از بازگشت تحریمهای امریکا (فارغ از علت آن) شرکتهای خارجی که در ایران حضور پیدا کردهاند، ۱۸۰ روز فرصت دارند که به همکاری خود پایان بدهند. برای شرکتهای خارجی که میخواهند در چهارچوب توافق برجام با ایران همکاری اقتصادی تعریف کنند و سرمایه خود را به ایران منتقل کنند، فرصت ۱۸۰ روزه یعنی «تقریباً هیچ!»
بر این اساس بسیاری از آنهایی که در حال بررسی فرصت سرمایهگذاری در ایران در چهارچوب توافق برجام بودند، منصرف شدند. تنها چند شرکت خاص که اکثر آنها فرانسوی بودند وارد شدند و قرارداد امضا کردند. البته مجوز بزرگترین آن یعنی قرارداد توتال فرانسه، بهدلیل عدم ثبت سرمایه که نشان دهنده انتقال سرمایه به داخل ایران است، ابطال شد. برجام به دلایل فوقالذکر در جذب سرمایه خارجی موفق نبود، لذا پایین بودن عدد سرمایهگذاری خارجی واقعی در سالهای ۹۵ و ۹۶ قابل پیشبینی بود، هرچند در فضای رسانهای آن زمان کسی نمیتوانست آن را باور کند. حال که چند سال از آن زمان گذشته است میتوان آن را بررسی کرد و از درسهای آن بهره برد.
سازنده «زیر نور ماه»، «نامها» را میسازد
روایت انیمیشنی میرکریمی از سرداران وطن
نیلوفر ساسانی/ «دلم سرود میخواهد؛ پر از شور، شعر و موسیقی... دلم رقص میخواهد؛ همین بالای آسمان، بالای دماوند، قلب ضحاک همیشه دربند... اینجا «وطن من» است، انگار زمان از لحظه رفتنم متوقف شده بود.» این عبارات با صدای پرویز پرستویی برشی از اپیزود «مصطفی» است که شامگاه پنجشنبه 15 دیماه روی آنتن رفت. «مصطفی»، «عباس»، «حسن» و «مهدی» روایت رضا میرکریمی از سرداران بزرگ ایران است که تحت عنوان مجموعه انیمیشن «نامها» قرار است پنجشنبهها روی آنتن شبکه دو سیما برود. روایت میرکریمی با شهید مصطفی چمران آغاز شده و قرار است در سه قسمت بعدی زندگی شهید عباس دوران، شهید مهدی باکری و شهید حسن باقری به تصویر کشیده شود.
آشنایی با نامها و تصاویری که در سطح شهر روبهرو میشویم
اوایل دهه 90 سازنده آثار سینمایی موفقی چون «زیر نور ماه»، «خیلی دور خیلی نزدیک»، «به همین سادگی»، «یه حبه قند» و... بر مبنای دغدغه شخصیاش طرح معرفی قهرمانان نامدار میهن را به حوزه هنری مطرح میکند. او که همیشه قصد ساخت مستندهایی درباره شهدا را با هدفگذاری مخاطب نوجوان داشته، این بار سراغ تجربه مدیوم تازه برای ارتباط بهتر با مخاطب هدف میرود. رضا میرکریمی قصد دارد در قالب مجموعه کمیکموشن با زبان غیررسمی و گویاتر شهدایی که تنها با نام و تصویر آنها در سطح شهر روبهرو میشویم را برای نسل جوان معرفی کند. از زمان شکل گرفتن پروژه رویکرد تیم سازنده این است که پیچیدگیها، شخصیت چندوجهی و شاخصه شخصیتی هر شهید تعریف شود اما در عین حال آنان را شخصیتهای دستیافتنی تصویر کنند. میرکریمی گفته است: «آنچه مرا نگران میکند، این است که درباره شهدا در آثار هنری خصوصاً در فیلمها یک قرائت ثابت و امروزی وجود دارد و متأسفانه وقتی همه این فیلمها را کنار هم میگذاریم متوجه میشویم که همه شهدا در فیلمهای مختلف شبیه هم هستند، به همین دلیل ما سعی کردیم همان چیزی که شهدا بودند را نشان بدهیم. به هرحال آنها در زندگی با هم تفاوتهایی داشتهاند اما قطعاً در نقطه شهادت همه یکی میشوند ولی قبلاً از آن، با هم فرق دارند و دیدگاهشان متفاوت است.»
هدیهای برای نوه عباس دوران
فرایند پژوهش و نگارش متن با همین رویکرد آغاز میشود. یک بخش کار فیلمنامه، طراحی قصه و شخصیتپردازی و کارگردانی است و بخش دیگر تکنیک پیادهسازی انیمیشن که امیر مهران بهعنوان دستیار به کمک میرکریمی میآید. یک دغدغه ملی میهنی برای معرفی قهرمانان واقعی این سرزمین، چهرههای مطرح و حرفهایهای عرصه سینما را زیر چتر «نامها» گرد میآورد؛ از پرویز پرستویی و فرهاد اصلانی برای گویندگی تا محمدرضا علیقلی و امین هنرمند برای آهنگسازی. محمد پیرهادی تهیهکننده آثاری چون «گزارش یک جشن»، «دعوت»، «به نام پدر» و... تهیهکنندگی کار را به عهده دارد.
در لیست اولیه نام تعداد قابلتوجهی از شهدای شاخص دفاع مقدس همچون شهید علیاکبر شیرودی، شهید ابراهیم همت، شهید حسین خرازی و شهید صیاد شیرازی فهرست شده است اما فرایند تولید طی دورههای مختلف با تغییر مدیریتها طولانی میشود و در نهایت در سالهای ۹۸ - ۹۷ با تصویر زندگی مصطفی چمران، عباس دوران، شهید مهدی باکری و شهید حسن باقری به سرانجام میرسد. برخی از اپیزودها در فرصتهای مختلف از جمله بخش خارج از مسابقه جشنواره فیلم کوتاه تهران یا اکرانهای خصوصی به نمایش درمیآید. یکی از این اکرانها، نمایش خصوصی «عباس» با حضور خانواده شهید عباس دوران است؛ تنها اپیزودی که بازخورد خانواده شهدا را پیش از پخش دریافت میکند. مهناز دلیررویفرد همسر شهید دوران، «عباس» را کاری متفاوت و هدیه خوبی برای نوهاش «فربد عباس» میخواند: «این اثر هنری، هدیه خوبی است تا برای او در سالهای آینده، ماجرا را بتوانیم توضیح بدهیم.»
چهرههای سینما زیر چتر «نامها»
هر اپیزود این مجموعه، کمیک موشن 30 دقیقهای است و در قالب عادی امکان نمایش سینمایی آن وجود ندارد. رایزنی مدیریتهای مختلف سازمان سینمایی سوره و سازندگان آثار در نهایت در دیماه سال 1401 به این تصمیم میرسد که «نامها» در قالب یک مجموعه نمایشی بهصورت هفتگی روی آنتن برود. پس از چند سال سکوت خبری، با انتشار خبر پخش هفتگی این مجموعه آنچه در نگاه اول کنجکاویها را جلب میکند فارغ از نام کارگردان، چهرههای سینمایی است که بهعنوان گوینده با رضا میرکریمی همکاری کردهاند. پس از انیمیشن «تهران ۱۵۰۰» و «آخرین داستان» که به خاطر حضور چهرهها، در کانون توجه قرار گرفت، «نامها» اولین مجموعهای است که از حضور پرتعداد بازیگران سینمایی بهعنوان صداپیشه بهره برده است. پرویز پرستویی صداپیشه شهید مصطفی چمران، فرهاد اصلانی صداپیشه شهید مهدی باکری، امیر جعفری صداپیشه شهید عباس دوران و افشین هاشمی نیز صداپیشه شهید حسن باقری است. کار آنها البته به صداپیشگی محدود نمیشود و راوی هر داستان، خود شهید است. در جاهایی قصه از روایت آنها شنیده میشود و در جاهایی بهعنوان بازیگر نقش بازی میکنند. علاوه بر راوی و گوینده شهدا، ریما رامینفر گوینده نقش مهناز دلیری فرد همسر شهید دوران است و شبنم مقدمی نیز گویندگی نقش پروین داعیپور همسر شهید باقری را برعهده دارد.
نگاه
روایت دانش اقباشاوی از تجربه همکاری با «نامها»
قهرمان دارد و قهرمانان خوبی انتخاب شدهاند
پرده اول از روایت «نامها» محصول سازمان سینمایی سوره، شامگاه پنجشنبه ۱۵ دی ماه روی آنتن شبکه دو سیما رفت. زندگی شهید مصطفی چمران با صدای پرویز پرستویی به دور از روایتهای کلیشهای رسمی و از زبان شهید مصطفی چمران مبارز آرمانخواه در فضایی نو با لحن صمیمی از تحصیل و آشنایی با همسرش در امریکا تا دوران فعالیت اجتماعی در کشور لبنان و آشنایی با غاده جابر و در نهایت لحظه شهادت روایت شد.
دانش اقباشاوی که در این اپیزود صداپیشگی نقش «یوسف» محافظ شهید چمران در لبنان را بر عهده داشته درباره همکاری با میرکریمی در تجربه تازهاش میگوید: «بعد از فیلم «تاج محل» آقای میرکریمی گفت میتوانی نقش محافظ چمران در لبنان را با ته لهجه عربی بگویی. گفتم صداپیشگی نکردم اما اگر فکر میکنید از پس آن بر میآیم تست میزنیم. چند ماه بعد یک نمایش خصوصی در سینما استقلال داشتیم. خروجی گرم و دلچسب بود. ایده میرکریمی برای بردن داستانهایی که روایتشان در سینمای رئال کار سختی است به مدیوم کمیک موشن هوشمندانه بود. همیشه حسرت میخوردم که این پروژه فراموش شده است و حالا خوشحالم که بالاخره این آثار به نمایش در میآید. امیدوارم کاری که آقای میرکریمی برای روایت شهدا نیت کرده بود ادامه پیدا کند.»
او درباره انگیزهاش برای همکاری با این اثر میگوید: «اول اینکه قهرمان دارد و قهرمانان خوبی انتخاب شدهاند. مصطفی چمران، حسن باقری، عباس دوران، مهدی باکری و... قهرمانان جذابی هستند و لازم است قصه زندگیشان تعریف شود تا نسل جوان بدانند در سپهر اجتماعی ایران در 50 ساله گذشته قهرمانانی داشتیم که شجاعت و نوآوری داشتند و در عین حال باهوش و تحصیلکرده بودند. روایت داستان قهرمانانی از جنس آنها حس خود کمتربینی را کاهش میدهد. یکی از سموم ناخودآگاه جمعی جوانان در کل جهان همین است که احساس خودکم بینی و به اصطلاح جامعهشناسان غربی اضطراب منزلتی دارند. این احساس خود کمبینی آنها را به سمت و سوی انفعال، یا خود تخریبی یا کارهای متهورانه خطرناک سوق میدهد و مثلاً یک جوان بلژیکی سر از داعش درمیآورد. بازخوانی الگوهایی مثل شهید چمران که جامع الاطراف است؛ هم تحصیلکرده است و هم چریک و هم عارف و.... در یک مدیوم هنرمندانه، نسل جوان را به حس خودباوری میرساند.»
این کارگردان سینما در ادامه میافزاید: «نکته مهم بعدی ایده جذاب انتخاب این مدیوم برای روایت قصه سخت قهرمانان بود. کمیک موشن مدیوم خوبی است. همیشه علاقهمند این کارها بودم. نه سختیهای انیمیشن را دارد و نه رئال است. مضاف بر اینکه فرصت میدهد کارگردان در قصه گویی و تصویرسازی نوآوری کند و بلندپروازی داشته باشد و کارهایی که اجرایش در صحنه سخت است را اجرا کنند.»
اقباشاوی با تأکید بر نقش رضا میرکریمی بهعنوان کارگردان برای همکاری با این اثر ادامه میدهد: «کسی کار را ساخته که استانداردها را خوب میشناسد و آدم ظریف بینی است. در هر کار هنری که میکند اگر دبیر جشنواره است اگر رئیس خانه سینماست یا اگر فیلمنامه نویس است و سریال میسازد، با دقت و ظرافت و هنرمندانه کار میکند.»
او در پایان میافزاید: «از حوزه هنری تشکر میکنم که این امکان را ایجاد کرده است. توصیه میکنم محصولات جانبی مثل کمیک بوک، تیشرت، کلاه، ماگ، کیف و کوله پشتی و... تولید شود. پخش محصولات جانبی میتواند در فرهنگسازی کمک کند نمونهاش جنگهای ستارهای است که امریکاییها سالهاست انجام میدهند. در نهایت امیدوارم این مسیرها توسط نیروهای جوانتر گسترش پیدا کند و کمیک موشن از قهرمان زن هم ساخته شود.»
آشنایی با نامها و تصاویری که در سطح شهر روبهرو میشویم
اوایل دهه 90 سازنده آثار سینمایی موفقی چون «زیر نور ماه»، «خیلی دور خیلی نزدیک»، «به همین سادگی»، «یه حبه قند» و... بر مبنای دغدغه شخصیاش طرح معرفی قهرمانان نامدار میهن را به حوزه هنری مطرح میکند. او که همیشه قصد ساخت مستندهایی درباره شهدا را با هدفگذاری مخاطب نوجوان داشته، این بار سراغ تجربه مدیوم تازه برای ارتباط بهتر با مخاطب هدف میرود. رضا میرکریمی قصد دارد در قالب مجموعه کمیکموشن با زبان غیررسمی و گویاتر شهدایی که تنها با نام و تصویر آنها در سطح شهر روبهرو میشویم را برای نسل جوان معرفی کند. از زمان شکل گرفتن پروژه رویکرد تیم سازنده این است که پیچیدگیها، شخصیت چندوجهی و شاخصه شخصیتی هر شهید تعریف شود اما در عین حال آنان را شخصیتهای دستیافتنی تصویر کنند. میرکریمی گفته است: «آنچه مرا نگران میکند، این است که درباره شهدا در آثار هنری خصوصاً در فیلمها یک قرائت ثابت و امروزی وجود دارد و متأسفانه وقتی همه این فیلمها را کنار هم میگذاریم متوجه میشویم که همه شهدا در فیلمهای مختلف شبیه هم هستند، به همین دلیل ما سعی کردیم همان چیزی که شهدا بودند را نشان بدهیم. به هرحال آنها در زندگی با هم تفاوتهایی داشتهاند اما قطعاً در نقطه شهادت همه یکی میشوند ولی قبلاً از آن، با هم فرق دارند و دیدگاهشان متفاوت است.»
هدیهای برای نوه عباس دوران
فرایند پژوهش و نگارش متن با همین رویکرد آغاز میشود. یک بخش کار فیلمنامه، طراحی قصه و شخصیتپردازی و کارگردانی است و بخش دیگر تکنیک پیادهسازی انیمیشن که امیر مهران بهعنوان دستیار به کمک میرکریمی میآید. یک دغدغه ملی میهنی برای معرفی قهرمانان واقعی این سرزمین، چهرههای مطرح و حرفهایهای عرصه سینما را زیر چتر «نامها» گرد میآورد؛ از پرویز پرستویی و فرهاد اصلانی برای گویندگی تا محمدرضا علیقلی و امین هنرمند برای آهنگسازی. محمد پیرهادی تهیهکننده آثاری چون «گزارش یک جشن»، «دعوت»، «به نام پدر» و... تهیهکنندگی کار را به عهده دارد.
در لیست اولیه نام تعداد قابلتوجهی از شهدای شاخص دفاع مقدس همچون شهید علیاکبر شیرودی، شهید ابراهیم همت، شهید حسین خرازی و شهید صیاد شیرازی فهرست شده است اما فرایند تولید طی دورههای مختلف با تغییر مدیریتها طولانی میشود و در نهایت در سالهای ۹۸ - ۹۷ با تصویر زندگی مصطفی چمران، عباس دوران، شهید مهدی باکری و شهید حسن باقری به سرانجام میرسد. برخی از اپیزودها در فرصتهای مختلف از جمله بخش خارج از مسابقه جشنواره فیلم کوتاه تهران یا اکرانهای خصوصی به نمایش درمیآید. یکی از این اکرانها، نمایش خصوصی «عباس» با حضور خانواده شهید عباس دوران است؛ تنها اپیزودی که بازخورد خانواده شهدا را پیش از پخش دریافت میکند. مهناز دلیررویفرد همسر شهید دوران، «عباس» را کاری متفاوت و هدیه خوبی برای نوهاش «فربد عباس» میخواند: «این اثر هنری، هدیه خوبی است تا برای او در سالهای آینده، ماجرا را بتوانیم توضیح بدهیم.»
چهرههای سینما زیر چتر «نامها»
هر اپیزود این مجموعه، کمیک موشن 30 دقیقهای است و در قالب عادی امکان نمایش سینمایی آن وجود ندارد. رایزنی مدیریتهای مختلف سازمان سینمایی سوره و سازندگان آثار در نهایت در دیماه سال 1401 به این تصمیم میرسد که «نامها» در قالب یک مجموعه نمایشی بهصورت هفتگی روی آنتن برود. پس از چند سال سکوت خبری، با انتشار خبر پخش هفتگی این مجموعه آنچه در نگاه اول کنجکاویها را جلب میکند فارغ از نام کارگردان، چهرههای سینمایی است که بهعنوان گوینده با رضا میرکریمی همکاری کردهاند. پس از انیمیشن «تهران ۱۵۰۰» و «آخرین داستان» که به خاطر حضور چهرهها، در کانون توجه قرار گرفت، «نامها» اولین مجموعهای است که از حضور پرتعداد بازیگران سینمایی بهعنوان صداپیشه بهره برده است. پرویز پرستویی صداپیشه شهید مصطفی چمران، فرهاد اصلانی صداپیشه شهید مهدی باکری، امیر جعفری صداپیشه شهید عباس دوران و افشین هاشمی نیز صداپیشه شهید حسن باقری است. کار آنها البته به صداپیشگی محدود نمیشود و راوی هر داستان، خود شهید است. در جاهایی قصه از روایت آنها شنیده میشود و در جاهایی بهعنوان بازیگر نقش بازی میکنند. علاوه بر راوی و گوینده شهدا، ریما رامینفر گوینده نقش مهناز دلیری فرد همسر شهید دوران است و شبنم مقدمی نیز گویندگی نقش پروین داعیپور همسر شهید باقری را برعهده دارد.
نگاه
روایت دانش اقباشاوی از تجربه همکاری با «نامها»
قهرمان دارد و قهرمانان خوبی انتخاب شدهاند
پرده اول از روایت «نامها» محصول سازمان سینمایی سوره، شامگاه پنجشنبه ۱۵ دی ماه روی آنتن شبکه دو سیما رفت. زندگی شهید مصطفی چمران با صدای پرویز پرستویی به دور از روایتهای کلیشهای رسمی و از زبان شهید مصطفی چمران مبارز آرمانخواه در فضایی نو با لحن صمیمی از تحصیل و آشنایی با همسرش در امریکا تا دوران فعالیت اجتماعی در کشور لبنان و آشنایی با غاده جابر و در نهایت لحظه شهادت روایت شد.
دانش اقباشاوی که در این اپیزود صداپیشگی نقش «یوسف» محافظ شهید چمران در لبنان را بر عهده داشته درباره همکاری با میرکریمی در تجربه تازهاش میگوید: «بعد از فیلم «تاج محل» آقای میرکریمی گفت میتوانی نقش محافظ چمران در لبنان را با ته لهجه عربی بگویی. گفتم صداپیشگی نکردم اما اگر فکر میکنید از پس آن بر میآیم تست میزنیم. چند ماه بعد یک نمایش خصوصی در سینما استقلال داشتیم. خروجی گرم و دلچسب بود. ایده میرکریمی برای بردن داستانهایی که روایتشان در سینمای رئال کار سختی است به مدیوم کمیک موشن هوشمندانه بود. همیشه حسرت میخوردم که این پروژه فراموش شده است و حالا خوشحالم که بالاخره این آثار به نمایش در میآید. امیدوارم کاری که آقای میرکریمی برای روایت شهدا نیت کرده بود ادامه پیدا کند.»
او درباره انگیزهاش برای همکاری با این اثر میگوید: «اول اینکه قهرمان دارد و قهرمانان خوبی انتخاب شدهاند. مصطفی چمران، حسن باقری، عباس دوران، مهدی باکری و... قهرمانان جذابی هستند و لازم است قصه زندگیشان تعریف شود تا نسل جوان بدانند در سپهر اجتماعی ایران در 50 ساله گذشته قهرمانانی داشتیم که شجاعت و نوآوری داشتند و در عین حال باهوش و تحصیلکرده بودند. روایت داستان قهرمانانی از جنس آنها حس خود کمتربینی را کاهش میدهد. یکی از سموم ناخودآگاه جمعی جوانان در کل جهان همین است که احساس خودکم بینی و به اصطلاح جامعهشناسان غربی اضطراب منزلتی دارند. این احساس خود کمبینی آنها را به سمت و سوی انفعال، یا خود تخریبی یا کارهای متهورانه خطرناک سوق میدهد و مثلاً یک جوان بلژیکی سر از داعش درمیآورد. بازخوانی الگوهایی مثل شهید چمران که جامع الاطراف است؛ هم تحصیلکرده است و هم چریک و هم عارف و.... در یک مدیوم هنرمندانه، نسل جوان را به حس خودباوری میرساند.»
این کارگردان سینما در ادامه میافزاید: «نکته مهم بعدی ایده جذاب انتخاب این مدیوم برای روایت قصه سخت قهرمانان بود. کمیک موشن مدیوم خوبی است. همیشه علاقهمند این کارها بودم. نه سختیهای انیمیشن را دارد و نه رئال است. مضاف بر اینکه فرصت میدهد کارگردان در قصه گویی و تصویرسازی نوآوری کند و بلندپروازی داشته باشد و کارهایی که اجرایش در صحنه سخت است را اجرا کنند.»
اقباشاوی با تأکید بر نقش رضا میرکریمی بهعنوان کارگردان برای همکاری با این اثر ادامه میدهد: «کسی کار را ساخته که استانداردها را خوب میشناسد و آدم ظریف بینی است. در هر کار هنری که میکند اگر دبیر جشنواره است اگر رئیس خانه سینماست یا اگر فیلمنامه نویس است و سریال میسازد، با دقت و ظرافت و هنرمندانه کار میکند.»
او در پایان میافزاید: «از حوزه هنری تشکر میکنم که این امکان را ایجاد کرده است. توصیه میکنم محصولات جانبی مثل کمیک بوک، تیشرت، کلاه، ماگ، کیف و کوله پشتی و... تولید شود. پخش محصولات جانبی میتواند در فرهنگسازی کمک کند نمونهاش جنگهای ستارهای است که امریکاییها سالهاست انجام میدهند. در نهایت امیدوارم این مسیرها توسط نیروهای جوانتر گسترش پیدا کند و کمیک موشن از قهرمان زن هم ساخته شود.»
استوارنامه سفرای جدید روسیه، مالی، ونزوئلا و مالزی تقدیم رئیسجمهور شد
نقشه اقتصادی روی میز دیپلماسی
گروه سیاسی/ رئیس جمهور در جلسه روز گذشته هیأت دولت، اقدام وقیحانه نشریه فرانسوی در اهانت به مرجعیت و ارزشهای دینی و انسانی مردم ایران را محکوم و تصریح کرد: توسل به توهین و اهانت آن هم به بهانه آزادی، گواه روشنی بر پوچی منطق هتاکان و ناامیدی آنها از به ثمر رسیدن توطئه آشوب و ناامنی در کشور است.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، آیتالله رئیسی همچنین با اشاره به سخنان سخیف رئیس جمهور امریکا که همه کشورهای جهان را به وصله شلوار امریکاییها تشبیه کرده بود، صحبتهای رؤسای جمهور امریکا در تحقیر ملتها و دولتها را مسبوق به سابقه دانست و گفت: این سخنان به نوعی بازگشت به فرهنگ دوران استعمارگری و دلیلی بر این مدعاست که پشت ژستهای فریبنده امریکا در دفاع از حقوق بشر و حقوق زنان، هیبت وحشی و روحیه فرعونی پنهان است.
رئیس جمهور در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به دیدارها و جلسات متعدد خود با مردم، در سفرهای استانی و دیدارهای عمومی، از مسئولان و مدیران خواست بازدیدهای میدانی و پیگیری حل مشکلات و دغدغههای مردم را در دستور کار خود قرار دهند. گرامیداشت یاد شهدای پرواز ۷۵۲ و تأکید بر پیگیری کامل پرونده و همچنین گرامیداشت سالروز قیام ۱۹ دی و حرکت بیدارگرانه مردم قم به عنوان مبدأ اوجگیری نهضت اسلامی از دیگر محورهای سخنان رئیس جمهور در جلسه روز گذشته هیأت دولت بود.
دیدار سفرای جدید 4 کشور با رئیس جمهور
همچنین آیتالله رئیسی پیش از ظهر دیروز در مراسم دریافت استوارنامه سفرای چهار کشور آسیایی، آفریقایی و اروپایی به طور ویژه بر همکاری اقتصادی با این کشورها تأکید کرد تا بار دیگر اولویت همکاریهای اقتصادی ایران با کشورهای مختلف جهان در دولت سیزدهم مورد توجه قرار بگیرد. رئیسجمهور در آیین دریافت استوارنامه «آلکسی ددوف» سفیر جدید فدراسیون روسیه روابط تهران-مسکو را راهبردی توصیف و تأکید کرد: ایران و روسیه زمینههای خوبی برای همکاری در عرصه دوجانبه، منطقهای و بینالمللی دارند.
رئیس جمهور در این دیدار با اشاره به افزایش تعاملات دیپلماتیک دو کشور، بر ضرورت شکلگیری و تقویت همکاریهای راهبردی اقتصادی ایران و روسیه نیز تأکید کرد.
«آلکسی ددوف» سفیر جدید فدراسیون روسیه نیز در این مراسم افزایش مستمر همکاریهای همهجانبه اقتصادی را از اولویتهای برنامه کاری خود بیان کرد و افزود: همکاریهای راهبردی اقتصادی بین ایران و روسیه موجب ناامیدی کشورهای غربی از سیاست تحریم شده است.
توسعه روابط با کشورهای آفریقایی
رئیسجمهور همچنین در مراسم دریافت استوارنامه «محمد مایگا» سفیر جدید مالی، اظهار داشت: جمهوری اسلامی ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، توسعه روابط با کشورهای آفریقایی را دنبال کرده است. دکتر رئیسی ضمن تقبیح سیاست دولتهای غربی در قبال کشورهای آفریقایی با بیان اینکه غربیها نه برای کمک، بلکه برای استعمار و غارت ثروت مردم آفریقا به این قاره ورود کردهاند، اظهار داشت: معتقدیم کشورهای آفریقایی با توجه به ذخایر و منابع غنی و همچنین برخورداری از نیروی انسانی، بدون دخالت غربیها خواهند توانست با استقلال به توسعه و پیشرفت بیشتر برسند. رئیسجمهور با بیان اینکه حضور غربیها در نقاط مختلف جهان نهتنها امنیتساز نیست، بلکه مخل امنیت است، افزود: امیدواریم دولت جدید مالی با کمک مردم این کشور گامهای بلندی در جهت استقلال و توسعه بردارد. دکتر رئیسی همچنین گفت: با توجه به ظرفیتهای عظیم ایران، آمادگی داریم روابط اقتصادی خود را با کشورهای مختلف آفریقایی از جمله مالی افزایش دهیم.
«محمد مایگا» سفیر جدید مالی نیز با تمجید از پیشرفتهای اقتصادی جمهوری اسلامی ایران، گفت: در محافل علمی و سیاسی آفریقا، ایران را به عنوان یکی از اقتصادهای نوظهور میشناسند و از این منظر تقویت روابط با جمهوری اسلامی ایران خواسته ما است.
تعمیق روابط با کشورهای مسلمان
علاوه بر این آیتالله رئیسی ظهر دیروز در مراسم دریافت استوارنامه «خیری بنعمر» سفیر جدید مالزی با بیان اینکه روابط دو کشور مسلمان ایران و مالزی بویژه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در مسیر توسعه بوده است، تصریح کرد: اولویت دولت ایران تعمیق و توسعه روابط اقتصادی، فرهنگی و سیاسی با کشورهای مسلمان است.
دکتر رئیسی با بیان اینکه جمهوری اسلامی ایران به رغم تحریمها و تهدیدها، گامهای بلندی در جهت توسعه و پیشرفت برداشته است، تصریح کرد: با توجه به ظرفیتهای بزرگ موجود در دو کشور امیدواریم این ظرفیتها در جهت پیشرفت هر چه بیشتر همکاری بین ایران و مالزی به کار گرفته شود.
«خیری بنعمر» سفیر جدید مالزی نیز در این مراسم ضمن ابلاغ سلامها و تحیات پادشاه و نخستوزیر جدید و مردم مالزی به دولت و ملت جمهوری اسلامی ایران، گفت: تجارت، سرمایهگذاری، آموزش، علم و فناوری و گردشگری از جمله حوزههایی است که میتواند زمینهساز توسعه روابط ایران و مالزی باشد.
نیاز امریکاییها به نفت ونزوئلا
رئیسجمهور در آیین دریافت استوارنامه «خوزه رافائل سیلوا آپونته» سفیر جدید جمهوری بولیواری ونزوئلا نیز با بیان اینکه روابط دو کشور بسیار صمیمی و دوستانه است، گفت: در سفر آقای مادورو به تهران مذاکرات سازندهای داشتیم که به توافقات مفیدی برای گسترش روابط فیمابین منتج شد.
رئیسجمهور با اظهار امیدواری از اینکه در دوره مأموریت سفیر جدید ونزوئلا گامهای مؤثری در مسیر اجرای این توافقات برداشته شود، افزود: اجرای این تفاهمات میتواند ظرفیتهای متنوع دو کشور را در مسیر گسترش همکاریهای دوجانبه عملیاتی کند. دکتر رئیسی در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه روحیه استقلالطلبی مردم ونزوئلا آنها را به ملتی ممتاز در منطقه تبدیل کرده است، اظهار داشت: تمایل امروز امریکاییها برای نزدیکی به ونزوئلا نه از سر دوستی بلکه ناشی از نیاز این کشور به منابع انرژی است.
«خوزه رافائل سیلوا آپونته» سفیر جدید جمهوری بولیواری ونزوئلا نیز در این مراسم با ابلاغ سلام رئیسجمهور و مردم ونزوئلا به آیتالله رئیسی تصریح کرد: ملت و دولت ونزوئلا قدردان حمایتهای دولت و مردم ایران هستند و بنده در دوره مأموریتم تمام تلاش خود را برای گسترش و تقویت همکاریهای اقتصادی دو کشور به کار خواهم گرفت.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، آیتالله رئیسی همچنین با اشاره به سخنان سخیف رئیس جمهور امریکا که همه کشورهای جهان را به وصله شلوار امریکاییها تشبیه کرده بود، صحبتهای رؤسای جمهور امریکا در تحقیر ملتها و دولتها را مسبوق به سابقه دانست و گفت: این سخنان به نوعی بازگشت به فرهنگ دوران استعمارگری و دلیلی بر این مدعاست که پشت ژستهای فریبنده امریکا در دفاع از حقوق بشر و حقوق زنان، هیبت وحشی و روحیه فرعونی پنهان است.
رئیس جمهور در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به دیدارها و جلسات متعدد خود با مردم، در سفرهای استانی و دیدارهای عمومی، از مسئولان و مدیران خواست بازدیدهای میدانی و پیگیری حل مشکلات و دغدغههای مردم را در دستور کار خود قرار دهند. گرامیداشت یاد شهدای پرواز ۷۵۲ و تأکید بر پیگیری کامل پرونده و همچنین گرامیداشت سالروز قیام ۱۹ دی و حرکت بیدارگرانه مردم قم به عنوان مبدأ اوجگیری نهضت اسلامی از دیگر محورهای سخنان رئیس جمهور در جلسه روز گذشته هیأت دولت بود.
دیدار سفرای جدید 4 کشور با رئیس جمهور
همچنین آیتالله رئیسی پیش از ظهر دیروز در مراسم دریافت استوارنامه سفرای چهار کشور آسیایی، آفریقایی و اروپایی به طور ویژه بر همکاری اقتصادی با این کشورها تأکید کرد تا بار دیگر اولویت همکاریهای اقتصادی ایران با کشورهای مختلف جهان در دولت سیزدهم مورد توجه قرار بگیرد. رئیسجمهور در آیین دریافت استوارنامه «آلکسی ددوف» سفیر جدید فدراسیون روسیه روابط تهران-مسکو را راهبردی توصیف و تأکید کرد: ایران و روسیه زمینههای خوبی برای همکاری در عرصه دوجانبه، منطقهای و بینالمللی دارند.
رئیس جمهور در این دیدار با اشاره به افزایش تعاملات دیپلماتیک دو کشور، بر ضرورت شکلگیری و تقویت همکاریهای راهبردی اقتصادی ایران و روسیه نیز تأکید کرد.
«آلکسی ددوف» سفیر جدید فدراسیون روسیه نیز در این مراسم افزایش مستمر همکاریهای همهجانبه اقتصادی را از اولویتهای برنامه کاری خود بیان کرد و افزود: همکاریهای راهبردی اقتصادی بین ایران و روسیه موجب ناامیدی کشورهای غربی از سیاست تحریم شده است.
توسعه روابط با کشورهای آفریقایی
رئیسجمهور همچنین در مراسم دریافت استوارنامه «محمد مایگا» سفیر جدید مالی، اظهار داشت: جمهوری اسلامی ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، توسعه روابط با کشورهای آفریقایی را دنبال کرده است. دکتر رئیسی ضمن تقبیح سیاست دولتهای غربی در قبال کشورهای آفریقایی با بیان اینکه غربیها نه برای کمک، بلکه برای استعمار و غارت ثروت مردم آفریقا به این قاره ورود کردهاند، اظهار داشت: معتقدیم کشورهای آفریقایی با توجه به ذخایر و منابع غنی و همچنین برخورداری از نیروی انسانی، بدون دخالت غربیها خواهند توانست با استقلال به توسعه و پیشرفت بیشتر برسند. رئیسجمهور با بیان اینکه حضور غربیها در نقاط مختلف جهان نهتنها امنیتساز نیست، بلکه مخل امنیت است، افزود: امیدواریم دولت جدید مالی با کمک مردم این کشور گامهای بلندی در جهت استقلال و توسعه بردارد. دکتر رئیسی همچنین گفت: با توجه به ظرفیتهای عظیم ایران، آمادگی داریم روابط اقتصادی خود را با کشورهای مختلف آفریقایی از جمله مالی افزایش دهیم.
«محمد مایگا» سفیر جدید مالی نیز با تمجید از پیشرفتهای اقتصادی جمهوری اسلامی ایران، گفت: در محافل علمی و سیاسی آفریقا، ایران را به عنوان یکی از اقتصادهای نوظهور میشناسند و از این منظر تقویت روابط با جمهوری اسلامی ایران خواسته ما است.
تعمیق روابط با کشورهای مسلمان
علاوه بر این آیتالله رئیسی ظهر دیروز در مراسم دریافت استوارنامه «خیری بنعمر» سفیر جدید مالزی با بیان اینکه روابط دو کشور مسلمان ایران و مالزی بویژه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در مسیر توسعه بوده است، تصریح کرد: اولویت دولت ایران تعمیق و توسعه روابط اقتصادی، فرهنگی و سیاسی با کشورهای مسلمان است.
دکتر رئیسی با بیان اینکه جمهوری اسلامی ایران به رغم تحریمها و تهدیدها، گامهای بلندی در جهت توسعه و پیشرفت برداشته است، تصریح کرد: با توجه به ظرفیتهای بزرگ موجود در دو کشور امیدواریم این ظرفیتها در جهت پیشرفت هر چه بیشتر همکاری بین ایران و مالزی به کار گرفته شود.
«خیری بنعمر» سفیر جدید مالزی نیز در این مراسم ضمن ابلاغ سلامها و تحیات پادشاه و نخستوزیر جدید و مردم مالزی به دولت و ملت جمهوری اسلامی ایران، گفت: تجارت، سرمایهگذاری، آموزش، علم و فناوری و گردشگری از جمله حوزههایی است که میتواند زمینهساز توسعه روابط ایران و مالزی باشد.
نیاز امریکاییها به نفت ونزوئلا
رئیسجمهور در آیین دریافت استوارنامه «خوزه رافائل سیلوا آپونته» سفیر جدید جمهوری بولیواری ونزوئلا نیز با بیان اینکه روابط دو کشور بسیار صمیمی و دوستانه است، گفت: در سفر آقای مادورو به تهران مذاکرات سازندهای داشتیم که به توافقات مفیدی برای گسترش روابط فیمابین منتج شد.
رئیسجمهور با اظهار امیدواری از اینکه در دوره مأموریت سفیر جدید ونزوئلا گامهای مؤثری در مسیر اجرای این توافقات برداشته شود، افزود: اجرای این تفاهمات میتواند ظرفیتهای متنوع دو کشور را در مسیر گسترش همکاریهای دوجانبه عملیاتی کند. دکتر رئیسی در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه روحیه استقلالطلبی مردم ونزوئلا آنها را به ملتی ممتاز در منطقه تبدیل کرده است، اظهار داشت: تمایل امروز امریکاییها برای نزدیکی به ونزوئلا نه از سر دوستی بلکه ناشی از نیاز این کشور به منابع انرژی است.
«خوزه رافائل سیلوا آپونته» سفیر جدید جمهوری بولیواری ونزوئلا نیز در این مراسم با ابلاغ سلام رئیسجمهور و مردم ونزوئلا به آیتالله رئیسی تصریح کرد: ملت و دولت ونزوئلا قدردان حمایتهای دولت و مردم ایران هستند و بنده در دوره مأموریتم تمام تلاش خود را برای گسترش و تقویت همکاریهای اقتصادی دو کشور به کار خواهم گرفت.
«ایران» مأموریتهای فرمانده جدید فراجا را بررسی میکند
بهروز رسانی نرمافزار امنیت
گــــروه سیاســــی/ توصــــیهها و مأموریتهای مصرح رهبر معظم انقلاب در حکم انتصاب سردار احمدرضا رادان به فرماندهی کل انتظامی جمهوری اسلامی ایران، نویدبخش افق تازهای از حیات این نهاد انتظامی و امنیتی است. رهبر انقلاب در این حکم، نخست بر جلب رضایت مردم در حراست از امنیت و تأمین آسایش عمومی تأکید کرده و سپس دستورکارهایی چون ارتقای تواناییهای سازمان، صیانت از شأن کارکنان و پرورش پلیس تخصصی برای بخشهای گوناگون امنیت را برای فرمانده جدید این نیرو ترسیم و تبیین کردهاند. ناظران بر این باورند که حرکت فراجا در مسیر تعیین شده، میتواند به ارتقای بیش از پیش از این نهاد بینجامد، نهادی که امروز در کنار ارتش و سپاه، سومین رکن امنیتی و انتظامی کشور، البته صرفاً با رویکرد داخلی و امنیت درونزا، محسوب میشود.
تغییر فراجا و مأموریتهای جدید
فراجا، یا فرماندهی کل نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران که تأمین امنیت مرزها و امنیت درونی کشور را برعهده دارد، ارتقا یافته ناجا یا نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران است. این تغییر راهبردی، اردیبهشت ماه امسال رسماً اعمال شد. سردار مهدی حاجیان، سخنگوی فراجا در این خصوص گفت که طرح تغییرات ساختاری نیروی انتظامی پس از بررسیها و پژوهشهای ستاد کل نیروهای مسلح آماده شد و به تأیید فرمانده کل قوا رسید. نیروی انتظامی به نوبه خود، در سال 1370 با ادغام سه نیروی شهربانی، ژاندارمری و کمیته انقلاب اسلامی تشکیل شد. هرچند این ادغام، حوزه کار این نیرو را گسترش داد، اما در 31 سالگی عمر خود و با ارتقا به فراجا، کار و حوزه مأموریت این نیرو بیش از پیش گسترش یافت و متنوعتر شد. به عنوان مثال پیش از این پلیس اطلاعات و امنیت عمومی، یکی از بخشهای ناجا بود که در فراجا، این دو بخش تفکیک شده و بخش اطلاعات آن به سازمان اطلاعات فراجا ارتقا یافت.
همچنین در ساختار جدید معاونت اجتماعی ناجا به معاونت اجتماعی و فرهنگی تغییر یافت و یک معاونت جدید برای حوزه علوم، تحقیقات و فناوری هم در نظر گرفته شده است. این تغییرات، به همراه واحدهایی چون پلیس آگاهی، پلیس فتا یا فضای مجازی، مرزبانی، پلیس پیشگیری، پلیس امنیت، پلیس بینالملل و پلیس مبارزه با مواد مخدر، نشاندهنده مأموریتهای چندگانه و متنوع این نهاد است، امری که میتوان آن را در راستای مأموریت اصلی، یعنی تأمین امنیت داخلی دانست. فراجا امروز از بخشهای تحقیقاتی و دانشگاهی مختص به خود هم بهره میبرد که دانشگاه علوم انتظامی امین و مرکز مطالعات راهبردی فراجا از آن جمله است. این بخشها، نیازهای پژوهشی، علمی و نیز تربیت نیرو و جذب افسر و کادر مورد نیاز فراجا را تأمین میکند.
امنیت؛ اولین مأموریت فراجا
در حکم انتصاب سردار رادان به فرماندهی فراجا بر «حراست از امنیت» تأکید شده است. واقعیت این است که برخلاف سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی که اغلب در حوزه سخت و معطوف به بیرون تعریف میشوند، نیروی انتظامی در حوزه امنیت نرم و معطوف به درون جایگاه منحصر به فردی داشته و در حقیقت چنین زمینه فعالیتی پیچیدگیهای خاص خود را دارد.
هرچند تنوع سازمانها و ساختارها در فراجا، نشاندهنده نگاه چند بعدی این نهاد به مقوله امنیت است، اما تهدیدهای جدید امنیتی، بویژه با جنگ ترکیبی که اکنون علیه جمهوری اسلامی ایران در جریان است، نیازمند بازطراحیها و نوآوریهای تازه است؛ هرچند نیروی انتظامی از گذشته نشان داده است که همواره بر امنیت مردمپایه و اجتماعی تأکید دارد، اما امروز با توجه به تنوع مقولههای مخرب و ضدامنیتی، فرایندهای معطوف به امنیت باید با لحاظ کردن این مقولهها دنبال شود.
تأمین آسایش عمومی
در گذشته فعالیت ناجا، نوآوریهایی مانند پلیس 110 باعث تحرک فزاینده در انجام مأموریتهای این سازمان شد. این امر، به علاوه بر جدیت این نیرو در برخورد با مقولههای ضدامنیتی، اعم از جمعآوری اراذل و اوباش یا مقابله با باندهای قاچاق مواد مخدر، توانست درک عمومی از امنیت را ارتقا داده و زمینهساز آسایش بیش از پیش ایرانیان شود.
باوجود این، تأمین آسایش عمومی، به عنوان یکی دیگر از تأکیدات رهبرانقلاب، نیازمند توانافزایی و کوشش مضاعف از سوی این نیرو است. مسألهای که البته با گسترش فضای مجازی و ارتباطات در این حوزه نیز حائز اهمیت دو چندان شده است. پلیس علاوه بر آنکه آسایش عمومی در معابر و جادهها را تأمین میکند، این آسایش را باید در عرصه مجازی نیز دنبال نماید.
ارتقای تواناییهای سازمان
تأکید رهبرانقلاب بر ارتقای تواناییهای سازمان، در حکم انتصاب سردار رادان را میتوان ناظر بر چالشهای جدیدی دانست که نه تنها پیش روی این نیرو، بلکه پیش روی جامعه ایرانی قرار دارد. امروز گسترش فناوریهای نوین، علاوه بر ایجاد تغییرات جدی در چهارچوبهای جامعه و نوع زندگی ایرانیان، تعریف امنیت مبتنی بر آنها را نیز پیچیدهتر کرده است. هرچند ناجا در گذشته با ایجاد پلیس پیشگیری یا پلیس فتا تلاش کرده است به این نیازهای جدید پاسخ گوید، اما شواهد نشان میدهد فراجا نیازمند بازتعریف توانمندیها و ظرفیتهای خود برای مواجه شدن با این پدیدهها و تغییرات اجتماعی جدید است.
اشاره و تأکید رهبر انقلاب به «پرورش پلیس تخصصی برای بخشهای گوناگون امنیت» را میتوان در همین راستا ارزیابی کرد.
صیانت از شأن کارکنان
صیانت از شأن کارکنان، یکی از بخشهای مهم حکم فرمانده جدید فراجا است و نشاندهنده توجه فرمانده کل قوا، به سطح زندگی، معیشت و اساساً رفاه و جایگاه اجتماعی کارکنان این نیرو است. در سالهای گذشته، هرچند تحولاتی در سطح معیشت کارکنان فراجا صورت گرفته است، اما واقعیت این است که در حوزههای گوناگون، بویژه در میزان حقوق یا امکانات رفاهی دیگر همچون تأمین مسکن، کاستیهای جدی وجود دارد، اما واقعیت این است که به رغم این کاستیها، به لحاظ ساختاری و بوروکراسی، فراجا در سالهای گذشته ارتقاهای چشمگیری را تجربه کرده است، امری که نشاندهنده پویایی و بهینه شدن فرایند جذب نیرو و نیز نظارتهای درونی در این سازمان است. باوجود این، نمیتوان این واقعیت را کتمان کرد که صیانت از شأن کارکنان فراجا، هدفی نیست که تنها بر عهده خود این سازمان باشد. در اینجا است که اهمیت فراز پایانی حکم رهبرانقلاب روشن میشود، یعنی جایی که معظم له خطاب به دستگاههای گوناگون کشوری، بر همکاری با سازمان انتظامی کشور، تأکید کردند.
تقویت انسجام و امنیت داخلی
سردار احمدرضا رادان نه تنها سابقه حضور جدی در بخش عملیاتی نیروی انتظامی را دارد، در سالهای اخیر، ریاست بخش مطالعات راهبردی ناجا را نیز به عهده داشت. از این رو میتوان گفت حضور این چهره که هم سابقه کار میدانی را دارد و هم به لحاظ مطالعاتی و علمی با ضعفها، نقاط قوت و راهبردهای فراجا آشنا است، میتواند نویدبخش تحول راهبردی در این نیرو باشد؛ تحولی که در صورت کاربست تأکیدات رهبرانقلاب، میتواند زمینهساز تقویت انسجام داخلی شود تا به این ترتیب مردم بیش از پیش طعم امنیت و آسایش را بچشند.
تغییر فراجا و مأموریتهای جدید
فراجا، یا فرماندهی کل نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران که تأمین امنیت مرزها و امنیت درونی کشور را برعهده دارد، ارتقا یافته ناجا یا نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران است. این تغییر راهبردی، اردیبهشت ماه امسال رسماً اعمال شد. سردار مهدی حاجیان، سخنگوی فراجا در این خصوص گفت که طرح تغییرات ساختاری نیروی انتظامی پس از بررسیها و پژوهشهای ستاد کل نیروهای مسلح آماده شد و به تأیید فرمانده کل قوا رسید. نیروی انتظامی به نوبه خود، در سال 1370 با ادغام سه نیروی شهربانی، ژاندارمری و کمیته انقلاب اسلامی تشکیل شد. هرچند این ادغام، حوزه کار این نیرو را گسترش داد، اما در 31 سالگی عمر خود و با ارتقا به فراجا، کار و حوزه مأموریت این نیرو بیش از پیش گسترش یافت و متنوعتر شد. به عنوان مثال پیش از این پلیس اطلاعات و امنیت عمومی، یکی از بخشهای ناجا بود که در فراجا، این دو بخش تفکیک شده و بخش اطلاعات آن به سازمان اطلاعات فراجا ارتقا یافت.
همچنین در ساختار جدید معاونت اجتماعی ناجا به معاونت اجتماعی و فرهنگی تغییر یافت و یک معاونت جدید برای حوزه علوم، تحقیقات و فناوری هم در نظر گرفته شده است. این تغییرات، به همراه واحدهایی چون پلیس آگاهی، پلیس فتا یا فضای مجازی، مرزبانی، پلیس پیشگیری، پلیس امنیت، پلیس بینالملل و پلیس مبارزه با مواد مخدر، نشاندهنده مأموریتهای چندگانه و متنوع این نهاد است، امری که میتوان آن را در راستای مأموریت اصلی، یعنی تأمین امنیت داخلی دانست. فراجا امروز از بخشهای تحقیقاتی و دانشگاهی مختص به خود هم بهره میبرد که دانشگاه علوم انتظامی امین و مرکز مطالعات راهبردی فراجا از آن جمله است. این بخشها، نیازهای پژوهشی، علمی و نیز تربیت نیرو و جذب افسر و کادر مورد نیاز فراجا را تأمین میکند.
امنیت؛ اولین مأموریت فراجا
در حکم انتصاب سردار رادان به فرماندهی فراجا بر «حراست از امنیت» تأکید شده است. واقعیت این است که برخلاف سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی که اغلب در حوزه سخت و معطوف به بیرون تعریف میشوند، نیروی انتظامی در حوزه امنیت نرم و معطوف به درون جایگاه منحصر به فردی داشته و در حقیقت چنین زمینه فعالیتی پیچیدگیهای خاص خود را دارد.
هرچند تنوع سازمانها و ساختارها در فراجا، نشاندهنده نگاه چند بعدی این نهاد به مقوله امنیت است، اما تهدیدهای جدید امنیتی، بویژه با جنگ ترکیبی که اکنون علیه جمهوری اسلامی ایران در جریان است، نیازمند بازطراحیها و نوآوریهای تازه است؛ هرچند نیروی انتظامی از گذشته نشان داده است که همواره بر امنیت مردمپایه و اجتماعی تأکید دارد، اما امروز با توجه به تنوع مقولههای مخرب و ضدامنیتی، فرایندهای معطوف به امنیت باید با لحاظ کردن این مقولهها دنبال شود.
تأمین آسایش عمومی
در گذشته فعالیت ناجا، نوآوریهایی مانند پلیس 110 باعث تحرک فزاینده در انجام مأموریتهای این سازمان شد. این امر، به علاوه بر جدیت این نیرو در برخورد با مقولههای ضدامنیتی، اعم از جمعآوری اراذل و اوباش یا مقابله با باندهای قاچاق مواد مخدر، توانست درک عمومی از امنیت را ارتقا داده و زمینهساز آسایش بیش از پیش ایرانیان شود.
باوجود این، تأمین آسایش عمومی، به عنوان یکی دیگر از تأکیدات رهبرانقلاب، نیازمند توانافزایی و کوشش مضاعف از سوی این نیرو است. مسألهای که البته با گسترش فضای مجازی و ارتباطات در این حوزه نیز حائز اهمیت دو چندان شده است. پلیس علاوه بر آنکه آسایش عمومی در معابر و جادهها را تأمین میکند، این آسایش را باید در عرصه مجازی نیز دنبال نماید.
ارتقای تواناییهای سازمان
تأکید رهبرانقلاب بر ارتقای تواناییهای سازمان، در حکم انتصاب سردار رادان را میتوان ناظر بر چالشهای جدیدی دانست که نه تنها پیش روی این نیرو، بلکه پیش روی جامعه ایرانی قرار دارد. امروز گسترش فناوریهای نوین، علاوه بر ایجاد تغییرات جدی در چهارچوبهای جامعه و نوع زندگی ایرانیان، تعریف امنیت مبتنی بر آنها را نیز پیچیدهتر کرده است. هرچند ناجا در گذشته با ایجاد پلیس پیشگیری یا پلیس فتا تلاش کرده است به این نیازهای جدید پاسخ گوید، اما شواهد نشان میدهد فراجا نیازمند بازتعریف توانمندیها و ظرفیتهای خود برای مواجه شدن با این پدیدهها و تغییرات اجتماعی جدید است.
اشاره و تأکید رهبر انقلاب به «پرورش پلیس تخصصی برای بخشهای گوناگون امنیت» را میتوان در همین راستا ارزیابی کرد.
صیانت از شأن کارکنان
صیانت از شأن کارکنان، یکی از بخشهای مهم حکم فرمانده جدید فراجا است و نشاندهنده توجه فرمانده کل قوا، به سطح زندگی، معیشت و اساساً رفاه و جایگاه اجتماعی کارکنان این نیرو است. در سالهای گذشته، هرچند تحولاتی در سطح معیشت کارکنان فراجا صورت گرفته است، اما واقعیت این است که در حوزههای گوناگون، بویژه در میزان حقوق یا امکانات رفاهی دیگر همچون تأمین مسکن، کاستیهای جدی وجود دارد، اما واقعیت این است که به رغم این کاستیها، به لحاظ ساختاری و بوروکراسی، فراجا در سالهای گذشته ارتقاهای چشمگیری را تجربه کرده است، امری که نشاندهنده پویایی و بهینه شدن فرایند جذب نیرو و نیز نظارتهای درونی در این سازمان است. باوجود این، نمیتوان این واقعیت را کتمان کرد که صیانت از شأن کارکنان فراجا، هدفی نیست که تنها بر عهده خود این سازمان باشد. در اینجا است که اهمیت فراز پایانی حکم رهبرانقلاب روشن میشود، یعنی جایی که معظم له خطاب به دستگاههای گوناگون کشوری، بر همکاری با سازمان انتظامی کشور، تأکید کردند.
تقویت انسجام و امنیت داخلی
سردار احمدرضا رادان نه تنها سابقه حضور جدی در بخش عملیاتی نیروی انتظامی را دارد، در سالهای اخیر، ریاست بخش مطالعات راهبردی ناجا را نیز به عهده داشت. از این رو میتوان گفت حضور این چهره که هم سابقه کار میدانی را دارد و هم به لحاظ مطالعاتی و علمی با ضعفها، نقاط قوت و راهبردهای فراجا آشنا است، میتواند نویدبخش تحول راهبردی در این نیرو باشد؛ تحولی که در صورت کاربست تأکیدات رهبرانقلاب، میتواند زمینهساز تقویت انسجام داخلی شود تا به این ترتیب مردم بیش از پیش طعم امنیت و آسایش را بچشند.
نگاهی به پشت پرده هتاکی نشریه فرانسوی به اعتقادات ایرانی ها
سرخوردگی از آشوب انتقام گیری در شارلی ابدو
علیرضا تقوی نیا / کاریکاتور موهن نشریه فرانسوی شارلی ابدو نسبت به رهبر معظم انقلاب اسلامی اگرچه انتقادات بسیاری را در مجامع داخلی و بینالمللی برانگیخته، اما با توجه به ماهیت این کشور و بویژه مواضع کنونی سران آن نسبت به اتفاقات اخیر ایران چندان غیر طبیعی نیست و اتفاقاً با دیگر اقدامات دولت فرانسه همخوانی معناداری دارد. در حقیقت اگر فرانسه جز این عمل میکرد جای تعجب بود؛ چرا که هویت این کشور با چنین اقداماتی گره خورده و نمیتوان آنها را از هم تفکیک کرد.
به نظر میرسد وضعیت سیاسی فرانسه که زمانی کشوری قابل توجه در اروپا بود، اکنون تا حد زیادی تنزل یافته و از برخی جهات دچار ابتذال شده است. باید توجه داشته باشیم که امانوئل مکرون رئیسجمهور کشوری شده که عضو شورای امنیت سازمان ملل و اقتصاد سوم اروپاست و پرورش متفکرانی چون ژان ژاک روسو و مونتسکیو را در سابقه خود دارد. حال وضعیت سیاست این کشور بهحدی تنزل یافته که رئیسجمهور این کشور با شخصیتهای دست چندمی نظیر معصومه علینژاد دیدار میکند؛ وقتی جایگاه ریاستجمهوری در این کشور به این روز افتاده باشد دیگر چه انتظاری از یک نشریه فکاهی در پاریس میتوان داشت؟
البته از جنبهای فرانسه حق دارد عصبانی باشد زیرا روزگاری همراه با بریتانیا چنان قدرت و نفوذی داشتند که متصرفات عثمانی در غرب آسیا را تقسیم میکردند و اتفاقاً لبنان و سوریه به فرانسه رسید. اهمیت سوریه برای پاریس تا بدانجا بود که وقتی یک پادشاه نزدیک به انگلیس به نام فیصل (فرزند شریف حسین) در دمشق تاجگذاری کرد، آنها تحمل نکردند و با لشکرکشی پاسخ دادند. یا لبنان سرزمینی بود که فرانسه حرف اول را در آن میزد و تمام رؤسایجمهور لبنان پس از استقلال ظاهری آن در 1943 با هماهنگی فرانسه انتخاب میشدند و اتفاقاً پس از حادثه انفجار بندر بیروت نیز مکرون که خیال میکرد هنوز در لبنان کارهای است به سان پدرخواندهها به آنجا رفت و ضربالاجلی تعیین کرد که البته هیچگاه کسی آن را جدی نگرفت و به او بیتوجهی معناداری شد. طبیعی است که فرانسهای که دیگر بر اثر سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی، هیچ نفوذی بر سوریه و لبنان ندارد از دست ایران و بویژه از رهبر معظم انقلاب اسلامی که محبوب قلبهای شیعیان جهان و معمار راهبردهای منطقهای ایران است، خشمگین باشد.
از سویی دیگر عراق، روزگاری یکی از عابربانکهای فرانسه بود تا جایی که در دوره ریاست جمهوری ژیسکاردستن قصد داشت در ازای هزینهای هنگفت، به حکومت بعثی تأسیسات اتمی با کاربرد نظامی بدهد. در سالهای اخیر مکرون بارها سعی کرد مجدداً نقشه راه ژنرال دوگل مشهور به گُلیسم را در عراق پیاده کند و کالاها و تسلیحات فرانسوی را در سرزمین رافدین عرضه نماید که با روی کار آمدن دولتی نزدیک به محور مقاومت در بغداد، فرانسویها در آنجا نیز ناکام گشتند.
ایضاً استراتژی هستهای ایران، نوید ظهور یک قدرت جدید در این زمینه را میدهد و بیتردید میتوان گفت انحصار اتمی غربیها در سالهای آتی توسط یک کشور شرقی دیگر که مؤلفههای قدرت مهمی چون جمعیت بالا، نفوذ ژئوپلیتیکی تأثیرگذار، قدرت نظامی چشمگیر، ظرفیتهای جغرافیایی و انرژی بیبدیلی دارد، شکسته خواهد شد.
موارد فوق را باید اضافه کرد به تلاشهای ناکام کشورهای اروپایی در 3 ماه اخیر جهت افزایش دامنه و سطح اغتشاشات ایران که با بیاهمیتی از سوی تودههای اجتماعی درون جغرافیای تحت حاکمیت جمهوری اسلامی مواجه شد.
از سویی بحران اوکراین که تأثیر مستقیمی بر امنیت اتحادیه اروپا دارد، با ورود غیر مستقیم جمهوری اسلامی ایران در حمایت از روسیه در راستای تضعیف راهبردهای ناتو و غرب در قبال کشورهای جهان دوم و سوم وارد فاز جدیدی شده و ناتوانی اروپاییها در جلوگیری از تأمین روسیه توسط جمهوری اسلامی ایران، مزید بر دلایل فوق گشته تا شاهد عقده گشایی یک نشریه نهچندان خوشنام در خصوص رهبر معظم انقلاب اسلامی باشیم.
البته هدفگذاری و تشخیص فرانسویها درست و دقیق به نظر میرسد؛ زیرا مسبب تمام ناکامیهای آنان و سایر کشورهای غربی در راهبردهایی که برای منطقه غرب آسیا تدوین کرده بودند، تدابیر و مدیریت رهبر فرزانه جمهوری اسلامی است. بهروشنی مشخص شد با حذف فیزیکی ژنرال قاسم سلیمانی، تغییر محسوسی در سیاستهای منطقهای ایران رخ نداد. به این دلیل که قضایا نه توسط یک شخص یا فرمانده بلکه توسط عقلانیت کارآمد جمهوری اسلامی بویژه در عرصه سیاست خارجی مدیریت شده و میشود. با در نظر گرفتن شرایطی که در بالا توضیح داده شد میتوان گفت که طبیعی است تمسخر و توهین، تنها کاری باشد که این روزها از دست فرانسویها در قبال پیشرویهای جمهوری اسلامی ایران برمی آمد؛ آنها برای کسی کاریکاتور میکشند که منطقه غرب آسیا را تا حد زیادی از زیر نفوذ و سیطره آنان خارج کرده است. فرانسویها هنوز ملتفت نگشتهاند که قرن 21 با قرن قبل از آن برای اروپاییها از زمین تا آسمان تفاوت دارد.
به نظر میرسد وضعیت سیاسی فرانسه که زمانی کشوری قابل توجه در اروپا بود، اکنون تا حد زیادی تنزل یافته و از برخی جهات دچار ابتذال شده است. باید توجه داشته باشیم که امانوئل مکرون رئیسجمهور کشوری شده که عضو شورای امنیت سازمان ملل و اقتصاد سوم اروپاست و پرورش متفکرانی چون ژان ژاک روسو و مونتسکیو را در سابقه خود دارد. حال وضعیت سیاست این کشور بهحدی تنزل یافته که رئیسجمهور این کشور با شخصیتهای دست چندمی نظیر معصومه علینژاد دیدار میکند؛ وقتی جایگاه ریاستجمهوری در این کشور به این روز افتاده باشد دیگر چه انتظاری از یک نشریه فکاهی در پاریس میتوان داشت؟
البته از جنبهای فرانسه حق دارد عصبانی باشد زیرا روزگاری همراه با بریتانیا چنان قدرت و نفوذی داشتند که متصرفات عثمانی در غرب آسیا را تقسیم میکردند و اتفاقاً لبنان و سوریه به فرانسه رسید. اهمیت سوریه برای پاریس تا بدانجا بود که وقتی یک پادشاه نزدیک به انگلیس به نام فیصل (فرزند شریف حسین) در دمشق تاجگذاری کرد، آنها تحمل نکردند و با لشکرکشی پاسخ دادند. یا لبنان سرزمینی بود که فرانسه حرف اول را در آن میزد و تمام رؤسایجمهور لبنان پس از استقلال ظاهری آن در 1943 با هماهنگی فرانسه انتخاب میشدند و اتفاقاً پس از حادثه انفجار بندر بیروت نیز مکرون که خیال میکرد هنوز در لبنان کارهای است به سان پدرخواندهها به آنجا رفت و ضربالاجلی تعیین کرد که البته هیچگاه کسی آن را جدی نگرفت و به او بیتوجهی معناداری شد. طبیعی است که فرانسهای که دیگر بر اثر سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی، هیچ نفوذی بر سوریه و لبنان ندارد از دست ایران و بویژه از رهبر معظم انقلاب اسلامی که محبوب قلبهای شیعیان جهان و معمار راهبردهای منطقهای ایران است، خشمگین باشد.
از سویی دیگر عراق، روزگاری یکی از عابربانکهای فرانسه بود تا جایی که در دوره ریاست جمهوری ژیسکاردستن قصد داشت در ازای هزینهای هنگفت، به حکومت بعثی تأسیسات اتمی با کاربرد نظامی بدهد. در سالهای اخیر مکرون بارها سعی کرد مجدداً نقشه راه ژنرال دوگل مشهور به گُلیسم را در عراق پیاده کند و کالاها و تسلیحات فرانسوی را در سرزمین رافدین عرضه نماید که با روی کار آمدن دولتی نزدیک به محور مقاومت در بغداد، فرانسویها در آنجا نیز ناکام گشتند.
ایضاً استراتژی هستهای ایران، نوید ظهور یک قدرت جدید در این زمینه را میدهد و بیتردید میتوان گفت انحصار اتمی غربیها در سالهای آتی توسط یک کشور شرقی دیگر که مؤلفههای قدرت مهمی چون جمعیت بالا، نفوذ ژئوپلیتیکی تأثیرگذار، قدرت نظامی چشمگیر، ظرفیتهای جغرافیایی و انرژی بیبدیلی دارد، شکسته خواهد شد.
موارد فوق را باید اضافه کرد به تلاشهای ناکام کشورهای اروپایی در 3 ماه اخیر جهت افزایش دامنه و سطح اغتشاشات ایران که با بیاهمیتی از سوی تودههای اجتماعی درون جغرافیای تحت حاکمیت جمهوری اسلامی مواجه شد.
از سویی بحران اوکراین که تأثیر مستقیمی بر امنیت اتحادیه اروپا دارد، با ورود غیر مستقیم جمهوری اسلامی ایران در حمایت از روسیه در راستای تضعیف راهبردهای ناتو و غرب در قبال کشورهای جهان دوم و سوم وارد فاز جدیدی شده و ناتوانی اروپاییها در جلوگیری از تأمین روسیه توسط جمهوری اسلامی ایران، مزید بر دلایل فوق گشته تا شاهد عقده گشایی یک نشریه نهچندان خوشنام در خصوص رهبر معظم انقلاب اسلامی باشیم.
البته هدفگذاری و تشخیص فرانسویها درست و دقیق به نظر میرسد؛ زیرا مسبب تمام ناکامیهای آنان و سایر کشورهای غربی در راهبردهایی که برای منطقه غرب آسیا تدوین کرده بودند، تدابیر و مدیریت رهبر فرزانه جمهوری اسلامی است. بهروشنی مشخص شد با حذف فیزیکی ژنرال قاسم سلیمانی، تغییر محسوسی در سیاستهای منطقهای ایران رخ نداد. به این دلیل که قضایا نه توسط یک شخص یا فرمانده بلکه توسط عقلانیت کارآمد جمهوری اسلامی بویژه در عرصه سیاست خارجی مدیریت شده و میشود. با در نظر گرفتن شرایطی که در بالا توضیح داده شد میتوان گفت که طبیعی است تمسخر و توهین، تنها کاری باشد که این روزها از دست فرانسویها در قبال پیشرویهای جمهوری اسلامی ایران برمی آمد؛ آنها برای کسی کاریکاتور میکشند که منطقه غرب آسیا را تا حد زیادی از زیر نفوذ و سیطره آنان خارج کرده است. فرانسویها هنوز ملتفت نگشتهاند که قرن 21 با قرن قبل از آن برای اروپاییها از زمین تا آسمان تفاوت دارد.
«ایران» چرایی کمبود داروهای اعصاب و روان را بررسی میکند
معضلی به نام سبدفروشی دارو
فریبا خان احمدی
خبرنگار
فعالان حوزه دارو میگویند؛ کمبودهای دارویی نسبت به چند ماه گذشته بهتر شده به طوری که طبق اعلام کمیسیون بهداشت مجلس شورای اسلامی کمبود دارو به حدود 200 قلم کاهش پیدا کرده است با این حال در آن سوی ماجرا خبرهای رسیده از سطح داروخانهها بیانگر این واقعیت است که وضعیت موجودی داروهای اعصاب و روان که تولید داخلی دارند، مطلوب نیست. کمبودهای دارویی که در ابتدای پاییز امسال یعنی حدود سه تا چهار ماه بعد از آغاز طرح دارویاری در اقلام مختلف نظیر سرم، آنتی بیوتیکها، شربتهای سرماخوردگی کودکان و برخی از داروهای بیماران سرطانی به نارضایتیها دامن زده بود، در هفتههای اخیر جبران شده اما با وجود این بازار دارویی کشور همچنان در بعضی اقلام دچار کمبودهایی است که از جمله این اقلام میتوان به داروهای اعصاب و روان اشاره کرد.
فعالان حوزه دارو، چالشهای نقدینگی و برخی تصمیمات دیرهنگام هیأت مقررات زدایی درباره کاهش مالیات واردات مواد اولیه از یک درصد به 9 درصد و نیز کاهش یک درصدی تعرفه گمرکی دارو را از جمله دلایل کمبودهای مقطعی برخی داروها از جمله داروهای اعصاب و روان عنوان میکنند. داروهای اعصاب و روان از جمله «رسپریدون یک و دو»، «تری فلوپرازین»، «سدیم والپروات» و «کاربامازپین» در حالی در مرز کمبود قرار گرفته که چندی پیش رئیس سازمان غذا و دارو طی نامهای رسمی، شرکتهای داروساز کشور را برای مقابله با کمبودهای دارویی در کشور برخط کرده است. به رغم آنکه تولید برخی اقلام دارویی در کشور در حاشیه زیان است و سودده نیست اما سیاستگذاریها در چند ماه اخیر به سمت کاهش کمبود اقلام دارویی و مرتفع کردن چالشها و مشکلات صنعت داروسازی بوده است. در این میان باید توجه کرد که آزادسازی ارز دارو و نیاز به ارز نیمایی برای تأمین دارو، نقدینگی مورد نیاز شرکتهای تولیدکننده و واردکننده دارو را برای تأمین دارو افزایش داد؛ موضوعی که در مهرماه منجر به برخی کمبودهای دارویی شده و اعلام شد که بخش عمدهای از کمبود دارویی به دلیل نبود نقدینگی در شرکتها و پرداختیشان در گمرک است. بعد از آن بود که دولت در راستای اصلاح سیاستهای ارزی دارو امتیازهای ویژهای را برای صنایع تولید دارو در نظر گرفت اما بازهم به دلیل بدعهدی بانکها در ارائه تسهیلات داروسازان در مضیقه قرار دارند؛ این یعنی همان اتفاقی که در تأمین اقلام داروهای آنتیبیوتیک افتاد در حال تکرار است و این بار داروهای اعصاب و روان در مرز کمبود قرار گرفتهاند. سؤال این است چرا با وجود رفع چالشهای دارویی بازهم کمبودهای دارویی در کشور به صورت کامل برطرف نمیشود بلکه صرفاً از دارویی به داروی دیگر تغییر میکند؟ دکتر ندا دانایی فر مسئول فنی داروخانه علت کمبود داروهای اعصاب و روان را وارد نکردن ماده اولیه این داروها و به صرفه نبودن هزینه تولید برای تولید کننده داروهای اعصاب و روان عنوان میکند. او به «ایران» میگوید: نزدیک به دو سال است که داروهای اعصاب و روان دچار کمبود است به تازگی نیز داروهای «رسپریدون»، «تری فلوپرازین»، «سدیم والپروات» و «کاربامازپین» دچار کمبود شدهاند چون ماده اولیه این داروها وارد نمیشود و دارو نیز تولید و توزیع نمیشود.
تغییر خط تولید دارو به سمت تولید مکملها
با وجود آنکه پرس و جوی ما از داروخانهها نشان میدهد که برخی از این داروهای اعصاب روان ارزش ریالی آنچنانی ندارند اما سؤالی وجود دارد که چرا یک مرتبه داروهای اعصاب و روان دچار کمبود شدهاند؟ دکتر داناییفر در پاسخ به این سؤال میگوید: علاوه بر عدم واردات مواد اولیه داروهای اعصاب و روان همچنین تولید این داروها برای کارخانهها به صرفه نیست به طوری که برخی از کارخانهها خط تولید دارو را به سمت مکملها بردهاند تا اینکه دارویی را تولید کنند که ارزش ریالی چندانی ندارند بنابراین تولید کننده دنبال خط تولید داروهای پرسود است.
او با بیان اینکه برخی اقلام داروهای اعصاب و روان در انبار شرکتهای دارویی موجود است، میافزاید: با توجه به اینکه این داروها دچار کمبود است برخی شرکتها داروهای اعصاب و روان را شرایطی میفروشند یعنی دارو را به شرط خرید داروهای دیگر وارد چرخه توزیع میکنند.یعنی برای اینکه بتوانند برخی اقلام دارویی را که روی دست مانده است بفروشند این داروها را گرو نگه میدارند. در حالی که تغییر نوع و دوز داروهای اعصاب و روان بدون دخالت پزشک جایز نیست و داروخانهها حتی نمیتوانند دوز 200 را به جای دوز 400 دارو جایگزین کنند یعنی جایگزینی مسأله بسیار خطیری در این حوزه است.
دکتر بهمن صبور رئیس انجمن داروسازان تهران نیز دلیل کمبود داروهای اعصاب و روان را بحث قیمت گذاری دارو و عدم نقدینگی شرکتهای داروسازی میداند و به «ایران» میگوید: همان اتفاقی که برای داروهای آنتیبیوتیک افتاد برای داروهای اعصاب و روان نیز افتاده است. البته بحث کمبود داروهایی از جمله رسپریدون نسبت به یک ماه قبل بهتر شده است و به شکل سهمیهای در داروخانهها توزیع میشود.
رئیس انجمن داروسازان تهران با بیان اینکه قیمتگذاری این اقلام دارویی برای تولید کنندهها مقرون به صرفه نیست عنوان میکند: پروسه تولید دارو از واردات مواد اولیه گرفته تا قرنطینه مواد اولیه، تأیید آزمایشگاه مرجع دارو و تولید و توزیع بین 6 تا 7 ماه زمانبر است بنابراین نمیتوان کمبودها را به تنهایی گردن سازمان غذا و دارو انداخت در واقع اوضاع اگر بخوبی مدیریت شود با امتیازهایی که دولت به صنایع تولیدی در قالب طرح دارویاری داده است مشکلات ظرف یک ماه آینده حل میشود.
دکتر صبور در ادامه تأکید میکند که تصمیمات هیأت مقرراتزدایی در حوزه دارو باید بموقع باشد و این هیأت نباید نگاه کالای مصرفی به دارو داشته باشد چرا که عوارض دارو بسیار سریع دامنگیر میشود. منظور این است که بحث کاهش تعرفه گمرکی واردات مواد اولیه دارویی نیمه اول آبان ماه به صنایع تولید و تأمین دارو ابلاغ شده است و تا زمان آزادسازی ماده اولیه وتولید دارو یک کمبود مقطعی داروهای اعصاب و روان را شاهد هستیم.
کمبود اقلام دارویی نسبت به دو ماه قبل خیلی بهتر شده است
دکتر حمید خیری عضو هیأت مدیره انجمن داروسازان ایران معتقد است که اگرچه نمیتوان کمبود دارو از جمله داروهای اعصاب و روان و اسپریهای تنفسی را انکار کرد اما نکتهای که بدان تأکید دارد بهبود وضعیت دسترسی به اقلام دارویی به نسبت دو ماه پیش است. او با تأکید بر اینکه باید تمهیدات لازم برای تأمین منابع مالی مورد نیاز در اختیار تولیدکننده و واردکننده دارو قرار گیرد به «ایران» میگوید: دسترسی به اقلام دارویی در بازار دارو به نسبت دو ماه پیش بسیار بهتر شده اما اینکه بگوییم هیچ گونه کمبودی نداریم درست نیست.
به گفته عضو هیأت مدیره انجمن داروسازان ایران؛ برخی از کمبود اقلام دارویی به دلیل «سبدفروشی دارو» به داروخانهها است به این معنا که شرکتهای تولید و توزیع دارو به داروخانهها میگویند اگر فلان داروی مورد نیاز را میخواهید حتماً باید سبدی از داروها را تهیه کنید.
دکتر سجاد اسماعیلی مشاور رئیس سازمان غذا و دارو نیز با بیان اینکه کمبود داروهای اعصاب و روان دغدغه مسئولان سازمان غذا و دارو نیز هست درباره کمبودهای حوزه دارو به «ایران» میگوید: «کمبودهای ما در حوزه دارو متفاوت است؛ مثلاً طی دو ماه گذشته در بحث آنتیبیوتیکها و سرم مشکل داشتیم که رفع شده است و مشکل خاصی نداریم و حاشیه امنی ایجاد شده و الان دغدغه ما داروهای اعصاب و روان است، آن هم برخی از داروها که با تمهیدات لازم با تولید داخلی و واردات در حال جبران است. به صورت کلی سیاستهای سازمان غذا و دارو این است که برنامهریزی پایدار داشته باشد یعنی اینکه داروهایی که تولید داخل ندارد از طریق واردات جبران شود.»
به گفته دکتر اسماعیلی، سازمان غذا و دارو در این رابطه از تأمینکنندگان داروهای خارجی خواسته است تا با برنامهریزی ارزشان را از بانک مرکزی دریافت و با خیال راحت دارو تأمین کنند. از سوی دیگر بر دغدغههای داروسازان داخلی هم تمرکز کردهایم و از آنها حمایت میکنیم تا در زمان مناسب نیازهای خود را تأمین کرده و تولید را انجام دهند تا بتوانیم یک زنجیره تأمین در دسترس و پایداری داشته باشیم.
خبرنگار
فعالان حوزه دارو میگویند؛ کمبودهای دارویی نسبت به چند ماه گذشته بهتر شده به طوری که طبق اعلام کمیسیون بهداشت مجلس شورای اسلامی کمبود دارو به حدود 200 قلم کاهش پیدا کرده است با این حال در آن سوی ماجرا خبرهای رسیده از سطح داروخانهها بیانگر این واقعیت است که وضعیت موجودی داروهای اعصاب و روان که تولید داخلی دارند، مطلوب نیست. کمبودهای دارویی که در ابتدای پاییز امسال یعنی حدود سه تا چهار ماه بعد از آغاز طرح دارویاری در اقلام مختلف نظیر سرم، آنتی بیوتیکها، شربتهای سرماخوردگی کودکان و برخی از داروهای بیماران سرطانی به نارضایتیها دامن زده بود، در هفتههای اخیر جبران شده اما با وجود این بازار دارویی کشور همچنان در بعضی اقلام دچار کمبودهایی است که از جمله این اقلام میتوان به داروهای اعصاب و روان اشاره کرد.
فعالان حوزه دارو، چالشهای نقدینگی و برخی تصمیمات دیرهنگام هیأت مقررات زدایی درباره کاهش مالیات واردات مواد اولیه از یک درصد به 9 درصد و نیز کاهش یک درصدی تعرفه گمرکی دارو را از جمله دلایل کمبودهای مقطعی برخی داروها از جمله داروهای اعصاب و روان عنوان میکنند. داروهای اعصاب و روان از جمله «رسپریدون یک و دو»، «تری فلوپرازین»، «سدیم والپروات» و «کاربامازپین» در حالی در مرز کمبود قرار گرفته که چندی پیش رئیس سازمان غذا و دارو طی نامهای رسمی، شرکتهای داروساز کشور را برای مقابله با کمبودهای دارویی در کشور برخط کرده است. به رغم آنکه تولید برخی اقلام دارویی در کشور در حاشیه زیان است و سودده نیست اما سیاستگذاریها در چند ماه اخیر به سمت کاهش کمبود اقلام دارویی و مرتفع کردن چالشها و مشکلات صنعت داروسازی بوده است. در این میان باید توجه کرد که آزادسازی ارز دارو و نیاز به ارز نیمایی برای تأمین دارو، نقدینگی مورد نیاز شرکتهای تولیدکننده و واردکننده دارو را برای تأمین دارو افزایش داد؛ موضوعی که در مهرماه منجر به برخی کمبودهای دارویی شده و اعلام شد که بخش عمدهای از کمبود دارویی به دلیل نبود نقدینگی در شرکتها و پرداختیشان در گمرک است. بعد از آن بود که دولت در راستای اصلاح سیاستهای ارزی دارو امتیازهای ویژهای را برای صنایع تولید دارو در نظر گرفت اما بازهم به دلیل بدعهدی بانکها در ارائه تسهیلات داروسازان در مضیقه قرار دارند؛ این یعنی همان اتفاقی که در تأمین اقلام داروهای آنتیبیوتیک افتاد در حال تکرار است و این بار داروهای اعصاب و روان در مرز کمبود قرار گرفتهاند. سؤال این است چرا با وجود رفع چالشهای دارویی بازهم کمبودهای دارویی در کشور به صورت کامل برطرف نمیشود بلکه صرفاً از دارویی به داروی دیگر تغییر میکند؟ دکتر ندا دانایی فر مسئول فنی داروخانه علت کمبود داروهای اعصاب و روان را وارد نکردن ماده اولیه این داروها و به صرفه نبودن هزینه تولید برای تولید کننده داروهای اعصاب و روان عنوان میکند. او به «ایران» میگوید: نزدیک به دو سال است که داروهای اعصاب و روان دچار کمبود است به تازگی نیز داروهای «رسپریدون»، «تری فلوپرازین»، «سدیم والپروات» و «کاربامازپین» دچار کمبود شدهاند چون ماده اولیه این داروها وارد نمیشود و دارو نیز تولید و توزیع نمیشود.
تغییر خط تولید دارو به سمت تولید مکملها
با وجود آنکه پرس و جوی ما از داروخانهها نشان میدهد که برخی از این داروهای اعصاب روان ارزش ریالی آنچنانی ندارند اما سؤالی وجود دارد که چرا یک مرتبه داروهای اعصاب و روان دچار کمبود شدهاند؟ دکتر داناییفر در پاسخ به این سؤال میگوید: علاوه بر عدم واردات مواد اولیه داروهای اعصاب و روان همچنین تولید این داروها برای کارخانهها به صرفه نیست به طوری که برخی از کارخانهها خط تولید دارو را به سمت مکملها بردهاند تا اینکه دارویی را تولید کنند که ارزش ریالی چندانی ندارند بنابراین تولید کننده دنبال خط تولید داروهای پرسود است.
او با بیان اینکه برخی اقلام داروهای اعصاب و روان در انبار شرکتهای دارویی موجود است، میافزاید: با توجه به اینکه این داروها دچار کمبود است برخی شرکتها داروهای اعصاب و روان را شرایطی میفروشند یعنی دارو را به شرط خرید داروهای دیگر وارد چرخه توزیع میکنند.یعنی برای اینکه بتوانند برخی اقلام دارویی را که روی دست مانده است بفروشند این داروها را گرو نگه میدارند. در حالی که تغییر نوع و دوز داروهای اعصاب و روان بدون دخالت پزشک جایز نیست و داروخانهها حتی نمیتوانند دوز 200 را به جای دوز 400 دارو جایگزین کنند یعنی جایگزینی مسأله بسیار خطیری در این حوزه است.
دکتر بهمن صبور رئیس انجمن داروسازان تهران نیز دلیل کمبود داروهای اعصاب و روان را بحث قیمت گذاری دارو و عدم نقدینگی شرکتهای داروسازی میداند و به «ایران» میگوید: همان اتفاقی که برای داروهای آنتیبیوتیک افتاد برای داروهای اعصاب و روان نیز افتاده است. البته بحث کمبود داروهایی از جمله رسپریدون نسبت به یک ماه قبل بهتر شده است و به شکل سهمیهای در داروخانهها توزیع میشود.
رئیس انجمن داروسازان تهران با بیان اینکه قیمتگذاری این اقلام دارویی برای تولید کنندهها مقرون به صرفه نیست عنوان میکند: پروسه تولید دارو از واردات مواد اولیه گرفته تا قرنطینه مواد اولیه، تأیید آزمایشگاه مرجع دارو و تولید و توزیع بین 6 تا 7 ماه زمانبر است بنابراین نمیتوان کمبودها را به تنهایی گردن سازمان غذا و دارو انداخت در واقع اوضاع اگر بخوبی مدیریت شود با امتیازهایی که دولت به صنایع تولیدی در قالب طرح دارویاری داده است مشکلات ظرف یک ماه آینده حل میشود.
دکتر صبور در ادامه تأکید میکند که تصمیمات هیأت مقرراتزدایی در حوزه دارو باید بموقع باشد و این هیأت نباید نگاه کالای مصرفی به دارو داشته باشد چرا که عوارض دارو بسیار سریع دامنگیر میشود. منظور این است که بحث کاهش تعرفه گمرکی واردات مواد اولیه دارویی نیمه اول آبان ماه به صنایع تولید و تأمین دارو ابلاغ شده است و تا زمان آزادسازی ماده اولیه وتولید دارو یک کمبود مقطعی داروهای اعصاب و روان را شاهد هستیم.
کمبود اقلام دارویی نسبت به دو ماه قبل خیلی بهتر شده است
دکتر حمید خیری عضو هیأت مدیره انجمن داروسازان ایران معتقد است که اگرچه نمیتوان کمبود دارو از جمله داروهای اعصاب و روان و اسپریهای تنفسی را انکار کرد اما نکتهای که بدان تأکید دارد بهبود وضعیت دسترسی به اقلام دارویی به نسبت دو ماه پیش است. او با تأکید بر اینکه باید تمهیدات لازم برای تأمین منابع مالی مورد نیاز در اختیار تولیدکننده و واردکننده دارو قرار گیرد به «ایران» میگوید: دسترسی به اقلام دارویی در بازار دارو به نسبت دو ماه پیش بسیار بهتر شده اما اینکه بگوییم هیچ گونه کمبودی نداریم درست نیست.
به گفته عضو هیأت مدیره انجمن داروسازان ایران؛ برخی از کمبود اقلام دارویی به دلیل «سبدفروشی دارو» به داروخانهها است به این معنا که شرکتهای تولید و توزیع دارو به داروخانهها میگویند اگر فلان داروی مورد نیاز را میخواهید حتماً باید سبدی از داروها را تهیه کنید.
دکتر سجاد اسماعیلی مشاور رئیس سازمان غذا و دارو نیز با بیان اینکه کمبود داروهای اعصاب و روان دغدغه مسئولان سازمان غذا و دارو نیز هست درباره کمبودهای حوزه دارو به «ایران» میگوید: «کمبودهای ما در حوزه دارو متفاوت است؛ مثلاً طی دو ماه گذشته در بحث آنتیبیوتیکها و سرم مشکل داشتیم که رفع شده است و مشکل خاصی نداریم و حاشیه امنی ایجاد شده و الان دغدغه ما داروهای اعصاب و روان است، آن هم برخی از داروها که با تمهیدات لازم با تولید داخلی و واردات در حال جبران است. به صورت کلی سیاستهای سازمان غذا و دارو این است که برنامهریزی پایدار داشته باشد یعنی اینکه داروهایی که تولید داخل ندارد از طریق واردات جبران شود.»
به گفته دکتر اسماعیلی، سازمان غذا و دارو در این رابطه از تأمینکنندگان داروهای خارجی خواسته است تا با برنامهریزی ارزشان را از بانک مرکزی دریافت و با خیال راحت دارو تأمین کنند. از سوی دیگر بر دغدغههای داروسازان داخلی هم تمرکز کردهایم و از آنها حمایت میکنیم تا در زمان مناسب نیازهای خود را تأمین کرده و تولید را انجام دهند تا بتوانیم یک زنجیره تأمین در دسترس و پایداری داشته باشیم.
اولین تظاهرات گسترده علیه دولت جدید رژیم صهیونیستی برگزار شد
ماه عسل کوتاه نتانیاهو
حسین فاطمی/ تنها 10 روز بعد از آغاز بهکار دولت بنیامین نتانیاهو، هزاران نفر از شهروندان تل آویو، در اعتراض به سیاستهای کابینه دستراستی وی به خیابانها رفتند و علیه او و کابینهاش شعار دادند.
به گزارش الجزیره، معترضان در میدان «هبیما» در مرکز تلآویو با در دست داشتن پلاکاردهایی با شعار «برو»، «در کنار هم علیه فاشیسم»، «دموکراسی در خطر است» و «این خانه همه ماست» تظاهرات کردند. آنها همچنین شعارهایی در حمایت از حقوق شهروندی اعراب و لزوم خودداری از رفتارهای نژادپرستانه سردادند و به طور خاص از «ایتامار بن گویر» و «بتسلئیل اسموتریچ»، دو وزیر راست افراطی کابینه نتانیاهو، انتقاد کردند.
میراو میخائیلی، رهبر حزب کار رژیم صهیونیستی با انتشار توئیتی نوشت: «با هزاران تظاهرات کننده به خیابان آمدیم تا به صراحت اعلام کنیم، اجازه ویران کردن کشورمان را نمیدهیم و برای دموکراسی به مبارزه ادامه میدهیم.»
کابینه جدید نتانیاهو که در 29 دسامبر فعالیت خود را آغاز کرد، دست راستیترین کابینه رژیم صهیونیستی دانسته میشود. توسعه شهرکسازی در مناطق اشغالی کرانه باختری و تضعیف نظارت دستگاه قضایی از برنامههای اصلی این کابینه است. یاریو لوین، وزیر دادگستری این کابینه در حال تلاش برای ایجاد اکثریت پارلمانی برای نقض احکام قضایی و نیز تغییر ترکیب شورای عالی قضایی رژیم صهیونیستی است.
تصمیم جدید بن گویر علیه اسیران فلسطینی
اعتراضها به حضور وزرای افراطی در کابینه نتانیاهو در حالی است که وزیر امنیت ملی رژیم صهیونیستی در ادامه تصمیمهای افراطی خود، فرمان جدیدی را درباره ممنوعیت ملاقات با اسیران فلسطینی در زندانهای این رژیم گرفت. به گزارش شبکه رسمی رژیم صهیونیستی «کان»، ایتامار بن گویر، روند وزیران پیش از خود را که به نمایندگان پارلمان رژیم صهیونیستی اجازه میدادند با زندانیان امنیتی (اسیران فلسطینی) در زندانهای این رژیم ملاقات کنند، لغو کرد. بر این اساس بن گویر به تنها یک عضو از هر فراکسیون پارلمان اجازه میدهد تا با زندانیان آن هم تحت نظارت ملاقات کند. این در حالی است که تا پیش از این اعضای عرب کنست به طور مرتب از زندانیان فلسطینی، از جمله زندانیانی که اعتصاب غذا کردهاند، در زندان و بیمارستانهایی که به آنها منتقل شده بودند، ملاقات میکردند تا از شرایط آنها مطلع شوند و با آنها ابراز همبستگی کنند.
همزمان با اقدامات افراطی بین گویر، یوآف گالانت، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی نیز مجوزهای تردد سه نفر از رهبران فتح را بدلیل ملاقاتشان با یک اسیر آزاده لغو کرد.
اختلاف جدید بین بایدن و نتانیاهو
بنیامین نتانیاهو در حالی که در فضای داخلی رژیم خود با این اعتراضها و تصمیمهای افراطی روبهرو است، در فضای خارج از سرزمینهای اشغالی نیز درگیر چالشها با امریکا است. به گزارش روزنامه عبری یدیعوت آحارونوت، تحریمهای اعمال شده توسط رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیان حلقه مهمی در مناقشات واشنگتن و تلآویو خواهد بود. کابینه امنیتی رژیم صهیونیستی روز جمعه تصمیماتی در پاسخ به اقدام فلسطین در مراجعه به دادگاه لاهه از جمله غرامت فوری پرداخت تشکیلات خودگردان فلسطین به «تروریستها و خانوادههای آنها»، تعلیق طرحهای ساخت و ساز فلسطینیان در منطقه و محرومیت سران تشکیلات خودگردان فلسطین اتخاذ کرد. بنابر این گزارش، دولت امریکا از طرح وزیر دادگستری رژیم صهیونیستی برای اصلاح نظام قضایی ناخرسند است و معتقد است که این اصلاحات به دستگاه قضایی این رژیم آسیب میزند. بر همین اساس خبرگزاری اسپوتنیک نیز خبر داده است، مسئولان ارشد دولت امریکا اعلام کردند، تحرکات دولت جدید رژیم صهیونیستی علیه سیستم قضایی و نگرانی درباره آسیب زدن به نهادهای دموکرات تلآویو محور مذاکرات کاخ سفید در هفتههای اخیر درباره سیاستهای امریکا در قبال دولت بنیامین نتانیاهو بوده است.
نگرانی در اردوی سازشکاران
این در حالی است که روند رویارویی میان فلسطینیها و رژیم اشغالگر بویژه پس از یورش وزیر امنیت ملی این رژیم به مسجدالاقصی، تلآویو را به هراس انداخته و کشورهایی را که با این رژیم صلح کردهاند از وقوع یک جنگ مذهبی در میان ملت خود به خاطر مسجدالاقصی نگران کرده است. در همین ارتباط جکی خوجی، سردبیر امور عربی رادیو رژیم صهیونیستی معتقد است: «تصور غالب در میان کشورهایی که روابط خود را با این رژیم عادی کردهاند این است که اگر سیاست دولت جدید رژیم صهیونیستی این است، باید بدانیم تصمیمگیرنده کیست، نتانیاهو یا بن گویر و اینکه چه کسی دیگری را تحریک میکند، زیرا این کشورها میدانند که روزهای سختی پیش رو دارند، به همین دلیل نیز با الفاظی تند این یورش را محکوم کردند هر چند برخی از آنها هم تلاش کردند الفاظ خیلی تندی به کار نبرند و به جای «محکوم کردن» تنها «اظهار پشیمانی» کردند.» به گفته این تحلیلگر مسائل فلسطین، «اگر مسأله به کشورهای سازشگر با رژیم صهیونیستی کشیده شود و آنها مجبور شوند بین مسجدالاقصی و روابط با اسرائیل یکی را انتخاب کنند، ممکن است تصمیماتی بگیرند که به روابط آسیب برساند، البته این به آن معنا نیست که مسجدالاقصی برای آنها اهمیت دارد بلکه به این دلیل است که میترسند با خطر اعتراضات مردم خود مواجه شوند.»
به گزارش الجزیره، معترضان در میدان «هبیما» در مرکز تلآویو با در دست داشتن پلاکاردهایی با شعار «برو»، «در کنار هم علیه فاشیسم»، «دموکراسی در خطر است» و «این خانه همه ماست» تظاهرات کردند. آنها همچنین شعارهایی در حمایت از حقوق شهروندی اعراب و لزوم خودداری از رفتارهای نژادپرستانه سردادند و به طور خاص از «ایتامار بن گویر» و «بتسلئیل اسموتریچ»، دو وزیر راست افراطی کابینه نتانیاهو، انتقاد کردند.
میراو میخائیلی، رهبر حزب کار رژیم صهیونیستی با انتشار توئیتی نوشت: «با هزاران تظاهرات کننده به خیابان آمدیم تا به صراحت اعلام کنیم، اجازه ویران کردن کشورمان را نمیدهیم و برای دموکراسی به مبارزه ادامه میدهیم.»
کابینه جدید نتانیاهو که در 29 دسامبر فعالیت خود را آغاز کرد، دست راستیترین کابینه رژیم صهیونیستی دانسته میشود. توسعه شهرکسازی در مناطق اشغالی کرانه باختری و تضعیف نظارت دستگاه قضایی از برنامههای اصلی این کابینه است. یاریو لوین، وزیر دادگستری این کابینه در حال تلاش برای ایجاد اکثریت پارلمانی برای نقض احکام قضایی و نیز تغییر ترکیب شورای عالی قضایی رژیم صهیونیستی است.
تصمیم جدید بن گویر علیه اسیران فلسطینی
اعتراضها به حضور وزرای افراطی در کابینه نتانیاهو در حالی است که وزیر امنیت ملی رژیم صهیونیستی در ادامه تصمیمهای افراطی خود، فرمان جدیدی را درباره ممنوعیت ملاقات با اسیران فلسطینی در زندانهای این رژیم گرفت. به گزارش شبکه رسمی رژیم صهیونیستی «کان»، ایتامار بن گویر، روند وزیران پیش از خود را که به نمایندگان پارلمان رژیم صهیونیستی اجازه میدادند با زندانیان امنیتی (اسیران فلسطینی) در زندانهای این رژیم ملاقات کنند، لغو کرد. بر این اساس بن گویر به تنها یک عضو از هر فراکسیون پارلمان اجازه میدهد تا با زندانیان آن هم تحت نظارت ملاقات کند. این در حالی است که تا پیش از این اعضای عرب کنست به طور مرتب از زندانیان فلسطینی، از جمله زندانیانی که اعتصاب غذا کردهاند، در زندان و بیمارستانهایی که به آنها منتقل شده بودند، ملاقات میکردند تا از شرایط آنها مطلع شوند و با آنها ابراز همبستگی کنند.
همزمان با اقدامات افراطی بین گویر، یوآف گالانت، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی نیز مجوزهای تردد سه نفر از رهبران فتح را بدلیل ملاقاتشان با یک اسیر آزاده لغو کرد.
اختلاف جدید بین بایدن و نتانیاهو
بنیامین نتانیاهو در حالی که در فضای داخلی رژیم خود با این اعتراضها و تصمیمهای افراطی روبهرو است، در فضای خارج از سرزمینهای اشغالی نیز درگیر چالشها با امریکا است. به گزارش روزنامه عبری یدیعوت آحارونوت، تحریمهای اعمال شده توسط رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیان حلقه مهمی در مناقشات واشنگتن و تلآویو خواهد بود. کابینه امنیتی رژیم صهیونیستی روز جمعه تصمیماتی در پاسخ به اقدام فلسطین در مراجعه به دادگاه لاهه از جمله غرامت فوری پرداخت تشکیلات خودگردان فلسطین به «تروریستها و خانوادههای آنها»، تعلیق طرحهای ساخت و ساز فلسطینیان در منطقه و محرومیت سران تشکیلات خودگردان فلسطین اتخاذ کرد. بنابر این گزارش، دولت امریکا از طرح وزیر دادگستری رژیم صهیونیستی برای اصلاح نظام قضایی ناخرسند است و معتقد است که این اصلاحات به دستگاه قضایی این رژیم آسیب میزند. بر همین اساس خبرگزاری اسپوتنیک نیز خبر داده است، مسئولان ارشد دولت امریکا اعلام کردند، تحرکات دولت جدید رژیم صهیونیستی علیه سیستم قضایی و نگرانی درباره آسیب زدن به نهادهای دموکرات تلآویو محور مذاکرات کاخ سفید در هفتههای اخیر درباره سیاستهای امریکا در قبال دولت بنیامین نتانیاهو بوده است.
نگرانی در اردوی سازشکاران
این در حالی است که روند رویارویی میان فلسطینیها و رژیم اشغالگر بویژه پس از یورش وزیر امنیت ملی این رژیم به مسجدالاقصی، تلآویو را به هراس انداخته و کشورهایی را که با این رژیم صلح کردهاند از وقوع یک جنگ مذهبی در میان ملت خود به خاطر مسجدالاقصی نگران کرده است. در همین ارتباط جکی خوجی، سردبیر امور عربی رادیو رژیم صهیونیستی معتقد است: «تصور غالب در میان کشورهایی که روابط خود را با این رژیم عادی کردهاند این است که اگر سیاست دولت جدید رژیم صهیونیستی این است، باید بدانیم تصمیمگیرنده کیست، نتانیاهو یا بن گویر و اینکه چه کسی دیگری را تحریک میکند، زیرا این کشورها میدانند که روزهای سختی پیش رو دارند، به همین دلیل نیز با الفاظی تند این یورش را محکوم کردند هر چند برخی از آنها هم تلاش کردند الفاظ خیلی تندی به کار نبرند و به جای «محکوم کردن» تنها «اظهار پشیمانی» کردند.» به گفته این تحلیلگر مسائل فلسطین، «اگر مسأله به کشورهای سازشگر با رژیم صهیونیستی کشیده شود و آنها مجبور شوند بین مسجدالاقصی و روابط با اسرائیل یکی را انتخاب کنند، ممکن است تصمیماتی بگیرند که به روابط آسیب برساند، البته این به آن معنا نیست که مسجدالاقصی برای آنها اهمیت دارد بلکه به این دلیل است که میترسند با خطر اعتراضات مردم خود مواجه شوند.»
چگونه سازمان پیمان آتلانتیک شمالی کشورها را به زیر سلطه خود در میآورد؟
«ناتو»ی ناتو!
فائزه سادات یوسفی
روزنامه نگار
ناتو گرچه یک سازمان پیمان نظامی است که در ظاهر برای حمایت از اعضای خود هنگام تهاجم مسلحانه ساخته شده است، اما با رصد اقدامات آن، میتوان به این نتیجه رسید که این سازمان به طور اصیلتری به منظور یک همافزایی به منظور تسلط و استثمار کشورهای مختلف با ابزارهای متنوع تشکیل شده است. ناتو برای تحت سلطه در آوردن هر کشوری که در لیست سیاه خود قرار داده باشد، از پنج فرایند مکانیابی، وابستگی، فساد، کنترل غیرنظامی و زور استفاده میکند. این لیست سیاه وابسته به زمان است و ناتو ابتدا تصمیم میگیرد که در هر زمان، کدام کشور را بهصورت ضمنی مستعمره کند. بنابراین ارائه تعریفی از ناتو با توجه به سیر زمانی، امکانپذیر است؛ زیرا این نهاد، در حقیقت گروهی با اعضای شناور است و طبق نظریه چرچیل، ناتو دوستان دائمی ندارد؛ بلکه فقط منافع دائمی دارد. این منافع، انگیزه ناتو را برای هدف قرار دادن کشورهایی مانند نیجریه یا عراق که از نظر منابع غنی هستند یا کشورهای دیگری مانند ایرلند، صربستان یا استونی که میتوانند در هر زمانی اهرمهای جغرافیایی یا سیاسی لازم را در اختیار بگذارند، فراهم کرده است.
هنگامی که ناتو کشور مورد نظر خود را برای استعمارگری انتخاب میکند، با مکانیسم وابسته کردن آن، به مثابه طعمه بقایش را مشروط به وجود خود میسازد. یکی از روشهای مورد استعمال، کنترل درآمدهای صادراتی کشور طعمه است که به دقیقترین شکل انجام میشود.
در این حالت کشور مورد نظر، فقط میتواند با شرایط ناتو و با ارز مورد نظر او صادرات داشته باشد که تقریباً همیشه دلار باید مورد استفاده قرار گیرد. ناتو این درآمدها را طبق آنچه در مجله اکونومیست آمده، «تجارت آزاد» مینامد.
بهعنوان نمونه، پس از اینکه انگلیسیها در سال 1922 دولت دست نشانده خود در ایرلند را ایجاد کردند، ستون پنجم آنها همچنان صنایع گوشت گاو، بانکداری، بیسکویت و آبجوی ایرلند را کنترل میکرد. همانطور که ایرلند نتوانست ارباب استعمارگر خود را به چالش بکشد، همه کشورهای غنی از منابع در امریکای لاتین و آفریقا در مدار ناتو نیز قادر نیستند اربابان خود را به چالش بکشند. فرانسه در یمن، امریکا در عراق و سوریه یا اتحادیه اروپا در اوکراین، از کشور هدف بهعنوان مرکز پولشویی و تجارت بردگان سفید استفاده کرده و سرمایههای آنها را غارت میکنند.
با وجود اینکه کشورهایی چون ایرلند، نیجریه، اوکراین یا هر جای دیگری میتوانند با ایجاد کادر رهبری مناسب و اتخاذ تدابیر لازم، ناتو را به چالش بکشند، اما بهدلیل همین وابستگی و کنترل درآمدهای صادراتی، سرمایهگذاریهای خارجی و مالیاتها توانایی مقابله را نداشته و باید با این واقعیت روبهرو شوند که در مکانیسم مورد نظر، امکانی برای این کار باقی نمانده است. این مسأله به وضوح در ایرلند دیده میشود؛ ایرلند توسط شرکتهای امریکایی سیلیکونولی و شرکتهای مطرح انفورماتیک جهان مستعمره شده است. ایرلندی که در ظاهر پررونق و شکوفا است، اما اگر امریکا ارتباط ایرلند را بهعنوان عضو اتحادیه اروپا قطع کند، اقتصادش دچار فروپاشی خواهد شد.
منافع ناتو نه منافع ملی!
رهبران و دولتمردان این کشورها، به جای اینکه به منافع ملی خود توجه کنند در وهله اول در مسیری قرار دارند که باید منافع ناتو را تأمین کنند. بهطور غیرملموسی هدایت و فرماندهی آنها در پشت صحنه توسط ناتو طراحی میشود و آنها لازم است که فرامین را پیادهسازی کنند. بنابراین این تصور که نامگذاری دولت دراین کشورها بر اساس خدماتی که باید صرفاً برای مردم درنظر گرفته شود، صورت میگیرد، تصوری اشتباه است.
ابزار کنترلگری برای سیاستمداران و مسئولانِ دارای پستهای مهم، رشوههای بزرگی است که توسط ناتو و بر طبق آوردههای داخلی همان کشور به فرد تعلق میگیرد؛ بهعنوان مثال، برای پروژه بازسازی اوکراین که توسط ناتو پیشنهاد شده بود، رژیم ایرلند قول داد که استان ریونه از اوکراین را بازسازی کند، اما این بازسازی به معنای قراردادهای مالی وسیع برای شرکت بزرگCRH (یک شرکت ساخت و ساز ایرلندی) است که از همان ابتدای شکلگیری ایرلند فسادهای بزرگی را در کارنامه خود داشته است. بنابراین آنچه در قالب بازسازی، در انتظار اوکراین است، رسوخ شرکتها برای به دست گرفتن سرمایههای داخلی آن است و بازسازی، تنها بهانهای برای تسهیل نفوذ مالی- سیاسی ناتو در اوکراین است. از اینرو با وعده ترمیم و بازسازی، عوایدی نصیب اوکراینیها نخواهد شد و اگر آنها فکر میکنند که ورود چنین شرکتهایی برای بهبود شرایط و به نفع مردم است، سخت در اشتباهند؛ زیرا پروژهای که برای آنها بزک کردهاند همانند بادکنکی تو خالی است و تنها کارکرد آن آیندهنگاری جعلی است. میلیاردرهای امریکایی چون چاک فینی که به خیر بزرگ ایرلندی-امریکایی شهرت دارد و جورج سوروس، همکار سابق نازیها، مجرای اصلی ارسال میلیاردها رشوه و کمک مالی به این کشور بودند. بر این اساس سازمان سیا میلیاردها دلار را برای خرید رهبران حزب شین فین از طریق چاک فینی تخصیص داد. شین فین، اکنون یکی از احزاب بزرگ و ریشهدار ایرلند است که برای مدتها از نظر سیاسی مطرود تلقی میشد، تا اینکه توانست پس از بحران مالی ایرلند، جایگاه خود را بهعنوان سومین حزب بزرگ ایرلند تثبیت کند. حزب «فینه گایل» که حزب محافظهکار اصلی ایرلند است و حزب کارگر این کشور نیز از این امر مستثنا نیستند؛ حزب کارگر، اکنون توسط ایوانا باچیک که زنی ضدروس است، رهبری میشود؛ زنی که پدربزرگش، چهار کارخانه عظیم را در چکسلواکی برای حزب سبز ایرلندی اداره میکرد. به طور کلی هرگز ناتو دوستداران و جنبشهای احزاب سبز را بدون قید و شرط حمایت نکرده است. بنابراین میتوان گفت که رهبران فاسد ایرلند اکنون با تیم ناتو توافق کامل دارند.
فساد؛ ابزار نفوذ!
نکته اصلی که در مورد همه این سیاستمداران وجود دارد این است که آنها تحت سلطه ناتو و گوش به فرمان آن هستند؛ مانند زلنسکی یا انگلیسیهایی که 200 سال از طریق شرکت هند شرقی که کاملاً همسو با ناتو بود، بر هند حکومت کردند. ناتو در عراق، در اقلیم کردستان که سرشار از نفت و انرژی است به بهانه مشاوره نظامی علیه نیروی تروریسم داعش وارد عمل شد، اما در عمل سعی دارد سیاستهای متجاوزانه خود را در عراق به پیش ببرد. آنها در حال گسترش دامنه مأموریت و افزایش نیروهای خود در عراق هستند تا بهرهکشی از منابع طبیعی را تضمین کرده و بیشتر در این منطقه حساس نفوذ داشته باشند. اگر کریمه هم به روسیه ملحق نمیشد، ناتو بیشک به حفاری نفت در آنجا میپرداخت و اکنون نیز که شعار الحاق آن را به اوکراین سر میدهد، دقیقاً برای انتفاع از این منابع است.
بنابراین، فساد از مفیدترین ابزار ناتو برای رسوخ در کشورها محسوب میشود زیرا میداند که بیشتر رهبران دولتها و سیاستمداران هدفگذاری شده را میتوان با رشوه خرید یا حتی با ابزار زور مرعوب کرد. از طرفی میتوان به تضعیف کسانی که در برابر فرامین آنها مقاومت میکنند، پرداخت. ناتو در اینجا ابزار خشونت علیه مخالفان را برای رهبران متبوعش فراهم میکند. در این میان، تبلیغات انبوه به ظاهر بشردوستانه مانند مؤسسات خیریه، سازمانهای غیردولتی و مثلاً مردمنهاد مرتبط و اقدامات افرادی مانند گرتا تونبرگ و زلنسکی برای جهتدهی و اثرگذاری بر افکار عمومی وارد میشوند. این تبلیغات راهی برای فریب مردم و سرپوشی برای کنشهای زیرپوستی ناتو است.
اروپاییها به رهبری چهرههایی چون گرتا تونبرگ و رهبران حزب سبز اروپا و حامیان امریکایی اعتقاد داشتند که رابطه سالم با کره زمین در گرو کمیاب کردن انرژی است. ناتو با چنین جذابیتهای تصنعی و با استفاده از واژههای عوامفریبانهای چون دموکراسی، حمایت از مردم و ملت، رابطه خود با کشورها را به مثابه سیرک تعریف کرده و آنها را مجذوب نمایشهای خود میکند تا بتواند با اغفال در پشت صحنه به غارتگری و سلطهاش ادامه دهد.
در برابر وعدههای دروغین!
در راهبرد ناتو اگر جوامع بیتفاوت نگه داشته شوند، دیگر اهمیتی به مسائل دیگر نداده و راه را برای عملیاتهای ناتو هموار میکنند. تصور میشود که اگر امریکاییها بدانند ارتشهایشان با دختران و پسران کوچک عراقی و افغان چه میکنند، اوضاع بهتر میشود. در صورتی که چنین نیست و اوج درک جامعه امریکا در حد فیلمهای هالیوود چون American Sniper، Black Hawk Down وRambo نگه داشته شده است. پاریسیها بعد از قهرمانی فرانسه در جام جهانی، بیشتر از زمان آزادی دوگل در سال 1944 به خیابانهای پاریس آمدند، اما اگر فردی در کشوری چون ایرلند بخواهد این ارباب شوم را به چالش بکشد، متوجه خواهد شد که شبکههای گستردهای از سازمانهای غیردولتی جعلی ناتو و مؤسسات خیریه در مقابل او خواهند بود و این شبکهها معمولاً برای مقابله با هر گونه چالشی که ممکن است برای ناتو ایجاد شود کافی هستند. بهعنوان نمونه میتوان به قتل فجیع پاتریس لومومبا، رهبر جنبش ملی کنگو که در مقابل استعمارگری بلژیک و امریکا ایستاده بود، اشاره کرد.
اما ناتو نمیتواند بر کشورهایی چون ایران، سوریه و روسیه چیره شود، زیرا سیاستمداران و سران حکومتی با آگاهی از سازکارهای ناتو حاضر نیستند به وعدههای دروغین و خیالی آنها جامه عمل بپوشانند. این موضوع سبب میشود ناتو از مقاومت این کشورها در برابر جبههگیریهای خود هراس داشته باشد و بکوشد تا از اقدامات بازدارنده آنها ممانعت به عمل بیاورد. کارشناسانی که به نقد سیاستهای متجاوزانه ناتو میپردازند، امید دارند که کشورهای اروپایی بزودی از چنگال ناتو خلاص شوند زیرا از نظر آنها در دنیای مملو از خدعه امروز، حداقل تا زمانی که ناتو هست، نبرد حقیقت و دروغ هرگز پایان نخواهد یافت.
روزنامه نگار
ناتو گرچه یک سازمان پیمان نظامی است که در ظاهر برای حمایت از اعضای خود هنگام تهاجم مسلحانه ساخته شده است، اما با رصد اقدامات آن، میتوان به این نتیجه رسید که این سازمان به طور اصیلتری به منظور یک همافزایی به منظور تسلط و استثمار کشورهای مختلف با ابزارهای متنوع تشکیل شده است. ناتو برای تحت سلطه در آوردن هر کشوری که در لیست سیاه خود قرار داده باشد، از پنج فرایند مکانیابی، وابستگی، فساد، کنترل غیرنظامی و زور استفاده میکند. این لیست سیاه وابسته به زمان است و ناتو ابتدا تصمیم میگیرد که در هر زمان، کدام کشور را بهصورت ضمنی مستعمره کند. بنابراین ارائه تعریفی از ناتو با توجه به سیر زمانی، امکانپذیر است؛ زیرا این نهاد، در حقیقت گروهی با اعضای شناور است و طبق نظریه چرچیل، ناتو دوستان دائمی ندارد؛ بلکه فقط منافع دائمی دارد. این منافع، انگیزه ناتو را برای هدف قرار دادن کشورهایی مانند نیجریه یا عراق که از نظر منابع غنی هستند یا کشورهای دیگری مانند ایرلند، صربستان یا استونی که میتوانند در هر زمانی اهرمهای جغرافیایی یا سیاسی لازم را در اختیار بگذارند، فراهم کرده است.
هنگامی که ناتو کشور مورد نظر خود را برای استعمارگری انتخاب میکند، با مکانیسم وابسته کردن آن، به مثابه طعمه بقایش را مشروط به وجود خود میسازد. یکی از روشهای مورد استعمال، کنترل درآمدهای صادراتی کشور طعمه است که به دقیقترین شکل انجام میشود.
در این حالت کشور مورد نظر، فقط میتواند با شرایط ناتو و با ارز مورد نظر او صادرات داشته باشد که تقریباً همیشه دلار باید مورد استفاده قرار گیرد. ناتو این درآمدها را طبق آنچه در مجله اکونومیست آمده، «تجارت آزاد» مینامد.
بهعنوان نمونه، پس از اینکه انگلیسیها در سال 1922 دولت دست نشانده خود در ایرلند را ایجاد کردند، ستون پنجم آنها همچنان صنایع گوشت گاو، بانکداری، بیسکویت و آبجوی ایرلند را کنترل میکرد. همانطور که ایرلند نتوانست ارباب استعمارگر خود را به چالش بکشد، همه کشورهای غنی از منابع در امریکای لاتین و آفریقا در مدار ناتو نیز قادر نیستند اربابان خود را به چالش بکشند. فرانسه در یمن، امریکا در عراق و سوریه یا اتحادیه اروپا در اوکراین، از کشور هدف بهعنوان مرکز پولشویی و تجارت بردگان سفید استفاده کرده و سرمایههای آنها را غارت میکنند.
با وجود اینکه کشورهایی چون ایرلند، نیجریه، اوکراین یا هر جای دیگری میتوانند با ایجاد کادر رهبری مناسب و اتخاذ تدابیر لازم، ناتو را به چالش بکشند، اما بهدلیل همین وابستگی و کنترل درآمدهای صادراتی، سرمایهگذاریهای خارجی و مالیاتها توانایی مقابله را نداشته و باید با این واقعیت روبهرو شوند که در مکانیسم مورد نظر، امکانی برای این کار باقی نمانده است. این مسأله به وضوح در ایرلند دیده میشود؛ ایرلند توسط شرکتهای امریکایی سیلیکونولی و شرکتهای مطرح انفورماتیک جهان مستعمره شده است. ایرلندی که در ظاهر پررونق و شکوفا است، اما اگر امریکا ارتباط ایرلند را بهعنوان عضو اتحادیه اروپا قطع کند، اقتصادش دچار فروپاشی خواهد شد.
منافع ناتو نه منافع ملی!
رهبران و دولتمردان این کشورها، به جای اینکه به منافع ملی خود توجه کنند در وهله اول در مسیری قرار دارند که باید منافع ناتو را تأمین کنند. بهطور غیرملموسی هدایت و فرماندهی آنها در پشت صحنه توسط ناتو طراحی میشود و آنها لازم است که فرامین را پیادهسازی کنند. بنابراین این تصور که نامگذاری دولت دراین کشورها بر اساس خدماتی که باید صرفاً برای مردم درنظر گرفته شود، صورت میگیرد، تصوری اشتباه است.
ابزار کنترلگری برای سیاستمداران و مسئولانِ دارای پستهای مهم، رشوههای بزرگی است که توسط ناتو و بر طبق آوردههای داخلی همان کشور به فرد تعلق میگیرد؛ بهعنوان مثال، برای پروژه بازسازی اوکراین که توسط ناتو پیشنهاد شده بود، رژیم ایرلند قول داد که استان ریونه از اوکراین را بازسازی کند، اما این بازسازی به معنای قراردادهای مالی وسیع برای شرکت بزرگCRH (یک شرکت ساخت و ساز ایرلندی) است که از همان ابتدای شکلگیری ایرلند فسادهای بزرگی را در کارنامه خود داشته است. بنابراین آنچه در قالب بازسازی، در انتظار اوکراین است، رسوخ شرکتها برای به دست گرفتن سرمایههای داخلی آن است و بازسازی، تنها بهانهای برای تسهیل نفوذ مالی- سیاسی ناتو در اوکراین است. از اینرو با وعده ترمیم و بازسازی، عوایدی نصیب اوکراینیها نخواهد شد و اگر آنها فکر میکنند که ورود چنین شرکتهایی برای بهبود شرایط و به نفع مردم است، سخت در اشتباهند؛ زیرا پروژهای که برای آنها بزک کردهاند همانند بادکنکی تو خالی است و تنها کارکرد آن آیندهنگاری جعلی است. میلیاردرهای امریکایی چون چاک فینی که به خیر بزرگ ایرلندی-امریکایی شهرت دارد و جورج سوروس، همکار سابق نازیها، مجرای اصلی ارسال میلیاردها رشوه و کمک مالی به این کشور بودند. بر این اساس سازمان سیا میلیاردها دلار را برای خرید رهبران حزب شین فین از طریق چاک فینی تخصیص داد. شین فین، اکنون یکی از احزاب بزرگ و ریشهدار ایرلند است که برای مدتها از نظر سیاسی مطرود تلقی میشد، تا اینکه توانست پس از بحران مالی ایرلند، جایگاه خود را بهعنوان سومین حزب بزرگ ایرلند تثبیت کند. حزب «فینه گایل» که حزب محافظهکار اصلی ایرلند است و حزب کارگر این کشور نیز از این امر مستثنا نیستند؛ حزب کارگر، اکنون توسط ایوانا باچیک که زنی ضدروس است، رهبری میشود؛ زنی که پدربزرگش، چهار کارخانه عظیم را در چکسلواکی برای حزب سبز ایرلندی اداره میکرد. به طور کلی هرگز ناتو دوستداران و جنبشهای احزاب سبز را بدون قید و شرط حمایت نکرده است. بنابراین میتوان گفت که رهبران فاسد ایرلند اکنون با تیم ناتو توافق کامل دارند.
فساد؛ ابزار نفوذ!
نکته اصلی که در مورد همه این سیاستمداران وجود دارد این است که آنها تحت سلطه ناتو و گوش به فرمان آن هستند؛ مانند زلنسکی یا انگلیسیهایی که 200 سال از طریق شرکت هند شرقی که کاملاً همسو با ناتو بود، بر هند حکومت کردند. ناتو در عراق، در اقلیم کردستان که سرشار از نفت و انرژی است به بهانه مشاوره نظامی علیه نیروی تروریسم داعش وارد عمل شد، اما در عمل سعی دارد سیاستهای متجاوزانه خود را در عراق به پیش ببرد. آنها در حال گسترش دامنه مأموریت و افزایش نیروهای خود در عراق هستند تا بهرهکشی از منابع طبیعی را تضمین کرده و بیشتر در این منطقه حساس نفوذ داشته باشند. اگر کریمه هم به روسیه ملحق نمیشد، ناتو بیشک به حفاری نفت در آنجا میپرداخت و اکنون نیز که شعار الحاق آن را به اوکراین سر میدهد، دقیقاً برای انتفاع از این منابع است.
بنابراین، فساد از مفیدترین ابزار ناتو برای رسوخ در کشورها محسوب میشود زیرا میداند که بیشتر رهبران دولتها و سیاستمداران هدفگذاری شده را میتوان با رشوه خرید یا حتی با ابزار زور مرعوب کرد. از طرفی میتوان به تضعیف کسانی که در برابر فرامین آنها مقاومت میکنند، پرداخت. ناتو در اینجا ابزار خشونت علیه مخالفان را برای رهبران متبوعش فراهم میکند. در این میان، تبلیغات انبوه به ظاهر بشردوستانه مانند مؤسسات خیریه، سازمانهای غیردولتی و مثلاً مردمنهاد مرتبط و اقدامات افرادی مانند گرتا تونبرگ و زلنسکی برای جهتدهی و اثرگذاری بر افکار عمومی وارد میشوند. این تبلیغات راهی برای فریب مردم و سرپوشی برای کنشهای زیرپوستی ناتو است.
اروپاییها به رهبری چهرههایی چون گرتا تونبرگ و رهبران حزب سبز اروپا و حامیان امریکایی اعتقاد داشتند که رابطه سالم با کره زمین در گرو کمیاب کردن انرژی است. ناتو با چنین جذابیتهای تصنعی و با استفاده از واژههای عوامفریبانهای چون دموکراسی، حمایت از مردم و ملت، رابطه خود با کشورها را به مثابه سیرک تعریف کرده و آنها را مجذوب نمایشهای خود میکند تا بتواند با اغفال در پشت صحنه به غارتگری و سلطهاش ادامه دهد.
در برابر وعدههای دروغین!
در راهبرد ناتو اگر جوامع بیتفاوت نگه داشته شوند، دیگر اهمیتی به مسائل دیگر نداده و راه را برای عملیاتهای ناتو هموار میکنند. تصور میشود که اگر امریکاییها بدانند ارتشهایشان با دختران و پسران کوچک عراقی و افغان چه میکنند، اوضاع بهتر میشود. در صورتی که چنین نیست و اوج درک جامعه امریکا در حد فیلمهای هالیوود چون American Sniper، Black Hawk Down وRambo نگه داشته شده است. پاریسیها بعد از قهرمانی فرانسه در جام جهانی، بیشتر از زمان آزادی دوگل در سال 1944 به خیابانهای پاریس آمدند، اما اگر فردی در کشوری چون ایرلند بخواهد این ارباب شوم را به چالش بکشد، متوجه خواهد شد که شبکههای گستردهای از سازمانهای غیردولتی جعلی ناتو و مؤسسات خیریه در مقابل او خواهند بود و این شبکهها معمولاً برای مقابله با هر گونه چالشی که ممکن است برای ناتو ایجاد شود کافی هستند. بهعنوان نمونه میتوان به قتل فجیع پاتریس لومومبا، رهبر جنبش ملی کنگو که در مقابل استعمارگری بلژیک و امریکا ایستاده بود، اشاره کرد.
اما ناتو نمیتواند بر کشورهایی چون ایران، سوریه و روسیه چیره شود، زیرا سیاستمداران و سران حکومتی با آگاهی از سازکارهای ناتو حاضر نیستند به وعدههای دروغین و خیالی آنها جامه عمل بپوشانند. این موضوع سبب میشود ناتو از مقاومت این کشورها در برابر جبههگیریهای خود هراس داشته باشد و بکوشد تا از اقدامات بازدارنده آنها ممانعت به عمل بیاورد. کارشناسانی که به نقد سیاستهای متجاوزانه ناتو میپردازند، امید دارند که کشورهای اروپایی بزودی از چنگال ناتو خلاص شوند زیرا از نظر آنها در دنیای مملو از خدعه امروز، حداقل تا زمانی که ناتو هست، نبرد حقیقت و دروغ هرگز پایان نخواهد یافت.
مقصرآلودگی دردناک هوا کیست؟
وارونگی جوی یا مدیریت شهری!
وارونگی هوا، همچنان که از نامش پیداست پدیدهای وارون در جو زمین و به تشبیه حافظ در خلاف آمد عادت، است. مختصات فیزیکی جو زمین توسط چند فراسنج فیزیکی از جمله فشار، دما، رطوبت، سمت و سرعت باد اندازهگیری میشود. همچنین در هواشناسی دهها پدیده جوی مانند برف، باران، تگرگ، مه و رعد و برق و پدیدههای ترکیبی دیگر مانند برف و کولاک و ترکیب انواع بارش با وزش باد و تلاطم جوی و غیره وجود دارد. چنانچه پدیدههای جوی مانند بارندگیها، وزش باد، گرما و سرما اگر از دامنه قابل تحمل انسان فراتر روند، سبب ایجاد خسارت میشوند.
محمدطالب حیدری
مدیر سابق هواشناسی کردستان و کرمانشاه
وارونگی هوا، همچنان که از نامش پیداست پدیدهای وارون در جو زمین و به تشبیه حافظ در خلاف آمد عادت، است. مختصات فیزیکی جو زمین توسط چند فراسنج فیزیکی از جمله فشار، دما، رطوبت، سمت و سرعت باد اندازهگیری میشود. همچنین در هواشناسی دهها پدیده جوی مانند برف، باران، تگرگ، مه و رعد و برق و پدیدههای ترکیبی دیگر مانند برف و کولاک و ترکیب انواع بارش با وزش باد و تلاطم جوی و غیره وجود دارد. چنانچه پدیدههای جوی مانند بارندگیها، وزش باد، گرما و سرما اگر از دامنه قابل تحمل انسان فراتر روند، سبب ایجاد خسارت میشوند. در پدیدههای طبیعی بزرگ مقیاس مانند زلزله و طوفانها و پدیدههای اقیانوسی مانند النینو و لانینا، برخلاف مشکلات اجتماعی و اقتصادی درون جامعه انسانی، پیشبینی نمیشود که روزی انسان بتواند یا بخواهد این پدیدهها را حذف یا کاهش دهد، بلکه مواجهه انسان با این پدیدهها یک مواجهه شناختی به منظور تطبیق و سازگارشدن با آنهاست، یعنی انسان با شناخت پدیده و پیشبینی آن و با ایجاد آمادگی، خسارات را به حداقل میرساند. این فرایند ایجاد آمادگی، هم جنبه بلندمدت و راهبردی مانند ساخت و سازهای مقاوم در برابر زلزله دارد و هم جنبه مدیریتی بهنگام و در زمان وقوع پدیده مانند پیشبینی نسبتاً دقیق پدیدههای جوی یا توان پیشبینی وقوع زلزله که البته هنوز به طور مؤثر میسر نشده است.
وارونگی به خودی خود آلودگی نیست
موضوع آلودگی هوا بسته به شرایط ایجاد آن انواع مختلفی دارد. وارونگی یکی از شرایط زمینهای در تشدید آلودگی هوا محسوب میشود. در حقیقت وارونگی به خودی خود آلودگی نیست، بلکه در صورت وجود منابع آلودهکننده در شرایط پدیده وارونگی مرتب، این آلایندهها در هوا تجمع و روی هم انباشته میشود. این پدیده حتی با آلودگی ناشی از ریزگردها نیز متفاوت است. در اینجا تنها به توضیح مختصر آلودگی متعاقب وارونگی هوا پرداخته میشود . پدیده وارونگی پدیدهای نسبتاً ترکیبی، پیچیده و مستتر است که پرده برافکندن از آن تنها به وسیله اندازهگیری موسوم به رادیوسوند (کاوش جوی) امکانپذیر است. در حالت عادی در لایه نخست جو زمین به نام وردسپهر (troposphere) با افزایش ارتفاع، دمای هوا کاهش مییابد اما این قاعده گاهی تحت شرایطی ویژه و در لایهای محدود از اتمسفر زمین برعکس میشود که پدیده حاصل در علم هواشناسی به نام اینورشن (inversion) یا وارونگی شناخته میشود. از بدو شروع اندازهگیری فراسنجهای جوی در نمایه قائم اتمسفر یعنی از اواسط قرن بیستم این پدیده به صورت کمی و در جزئیات به صورت روزانه مورد ارزیابی فنی و مهندسی هواشناسی قرار میگیرد. در سامانه هواشناسی ایران نیز در بیشتر فرودگاههای بینالمللی روزانه دو بار این اندازهگیری صورت میگیرد. بنابراین،ما مصالح و دادههای لازم برای شناخت دقیق و روزانه این پدیده را در اختیار داریم. وقتی پدیده وارونگی اتفاق میافتد، دمای هوا بین دو ارتفاع محدود یا از سطح زمین تا ارتفاع محدودی به جای سرد شدن با روندی بسیار تدریجی گرمتر شده یا ثابت میماند؛ این حالت را وارونگی مینامند که عکس روند عمومی رفتار جو زمین است. برای روشن شدن بیشتر مطلب بهتر است نگاهی به رادیوسوند ایستگاه مهرآباد در ساعت سه و نیم صبح سهشنبه (13 دی) سال جاری بیندازیم. دمای هوا در 2 متری سطح زمین یعنی در ارتفاع هزار و 191 متری از سطح دریا 4/1 درجه سانتیگراد بوده، اما در ارتفاع هزار و 283 متری یعنی 92 متر بالاتر دمای هوا به 5 درجه رسیده است، یعنی 6/3 درجه هوا گرمتر شده است. این پدیده بر خلاف روال عادی جو است که دمای هوا با افزایش ارتفاع کاهش می یابد. آلودگی هوا در لایه سردتر زیرین تراکم یافته و به دلیل سنگینی ناشی از سرما قادر به صعود نبوده و چون وزش باد نیز به دلیل پایداری دینامیکی جو عملاً وجود ندارد، کل آلایندههای ناشی از فعالیتهای انسانی و غیرانسانی در لایه نسبتاً باریکی از جو متراکم میشود. معمولاً دوام این وضعیت 3-4 روزه است اما این دوام از قاعده خاصی تبعیت نمیکند، هر چند ممکن است به صورت نابهنجار مثلاً 10-15 روز دوام آورد.
کلید درک موضوع
بنابراین مدیریت کلانشهرها باید از طریق یک روش محاسباتی مدلی مبتنی بر اندازهگیریهای میزان آلودگی، خود را برای مواجهه با سناریوهای مختلف آماده کنند. کلید درک موضوع درترکیب اطلاعات هواشناسی بویژه پیشبینی هوا با اطلاعات شهری نهفته است. وارونگی خود حاصل یک عامل کلان و دینامیکی در جو زمین بوده و اصطلاحاً رفتار هوای پایدار است. پایداری هوا در تعریف برخلاف تلقی عادی از واژه پایداری به معنای ماندگاری و دوام نیست، بلکه به جوی پایدار گفته میشود که در آن شرایط برای حرکت هوا هم به صورت وزش باد و هم به صورت صعود هوا فراهم نبوده و شرایط سکون و آرامش هوا در منطقه وسیعی مثلاً در مقیاس نصف کشور ما اتفاق میافتد. ناپایداری هوا حالت مقابل پایداری است که حرکت افقی و عمودی در هوا را امکانپذیر میکند. حرکت افقی هوا بهصورت وزش باد و حرکت عمودی نیز به تشکیل ابر و بارندگی یا گردباد میانجامد. جو زمین در تناوبی مدام با پدیدههای پایداری و ناپایداری قرار دارد. این دو حالت کلان روی نقشههای هواشناسی بهسرعت قابل شناسایی بوده ، لذا پیشبینی رفتار آنها نیز امکانپذیر میشود.
لازم به توضیح است پدیده وارونگی، نامحسوس و بی سر و صدا شروع میشود؛ برخلاف سایر پدیدههای جوی مانند بارندگیها و پوشش ابر و طوفانهاست. بنابراین اطلاع از شروع و وقوع آن تنها توسط روش اندازهگیریهای موسوم به رادیوسوند (کاوشگرجوی) در سازمان هواشناسی میسر است.
ابعاد خطرناک آلودگی هوا ناشی از وارونگی
تکرار این هشدار خالی از فایده نیست که این پدیده در صورت دوام غیرعادی در چند ماه سرد سال در شرایط کلانشهرها خطرناک بوده و باید نسبت به مدیریت هوشمندانه تبعات ناخوشایند آن در سلامتی انسانها اقدامات پیشگیرانه و جدی به عمل آورد،زیرا گاه حتی مدیران اجرایی این مسائل از مبانی مشکل بیخبرند. برای درک ابعاد خطرناک آلودگی ناشی از وارونگی، تصور کنید که اگر سکون و پایداری هوا به جای چهار پنج روز معمول، 15 روز در یک کلانشهر دوام آورد برای رفع معضل کمبود هوای مناسب برای تنفس چه اقدامی باید انجام داد؟ آیا اقدامی مؤثر از عهده هیچ دولتی برمیآید؟
در پدیده دوام سامانههای جوی گاهی شرایط حدی غیرمنتظره پیش میآید. وارونگی هوا بیشتر یک پدیده بزرگ مقیاس بوده و در همین مورد اخیر از شمال غرب کشور (تبریز) تا مرکز کشور (اصفهان) را در برگرفت. وارونگی که به معنای نشست و لایهبندی هوای سرد نزدیک سطح زمین در زیر لایهای گرمتر است به سکونی می انجامد که نمیتوان به وسیله بادبزن یا پاشیدن آب با هواپیما (در دهه 80 یک مورد در تهران اقدام شد) آن را آشفته و متلاطم کرد. اجرا و پیشنهاد چنین راه حلهایی، نشانه درک نادرست از بزرگی نیروی این اقیانوس هواست؛ در حال حاضر تنها راه حل مفید در برابر پدیدههای کلان جوی، شناخت روند پدیده و حتیالمقدور دور کردن جان و مال مردم از عرصه خطر است. به جرأت میتوان گفت در بحث آلودگی هوا این بعد قضیه به یک دلیل همواره نادیده گرفته میشود. این که بالاخره حداقلی از هوا همواره در دسترس بوده و تجربه بحران تمام شدن هوای مورد نیاز تنفس را نداریم اما این بحران در جهان سابقه دارد. 5 تا 9 دسامبر سال 1952 در لندن فاجعهای اتفاق افتاد که در تاریخ به «مه دود بزرگ» شهرت دارد؛ حادثهای که به مرگ 4 هزار نفر و بیماری بیش از صد هزار نفر انجامید، همچنین در دسامبر 1930 در دره میوز بلژیک، دهها نفر جان خود را از دست دادند.
آیا میتوان آلودگی هوا در شرایط وقوع وارونگی را کمتر کرد؟
تجربه نشان داده است که شرایط بحرانی آلودگی ناشی از وارونگی هوا بیشتر در ماههای آذر و دی اتفاق میافتد. در این دو ماه بنا به یک دلیل شناخته شده جوی، وزش باد روی فلات ایران کم شده و هوا بیشتر پایدار است. امروزه خدمات هواشناسی این امکان را دارد که یک چشمانداز 15 روزه را کم و بیش از نظر وقوع پایداری یا ناپایداری جوی استنتاج نماید، یعنی مدیریت شهری، 10 تا 15 روز مهلت و فرصت دارد تا مانع تراکم آلایندهها در لایه باریکی از هوا شده و در واقع از هوایی که جنبه حیاتی دارد محافظت کند. تمهیدات لازم برای این امر، اعمال محدودیتهای شدید و لازم در انتشار آلایندههای مضر است، اعم از خودروها و کارگاهها و کارخانهها؛ این راه حل ساده در واقع تنها راه حل است؛ نه میتوان جمعیت را جابهجا کرد و نه میتوان هوا را جابه جا ،اما چرا این راه حل اجرایی نمیشود؟ شاید چون در شرح وظایف دستگاههای مسئول نیامده است اما به نظر میرسد بیشتر به دلیل ماهیت بی سر و صدا و خاموش شروع و استقرار این پدیده است که وقوع خود را مانند رعد و برق یا برف و باران اعلام نمیکند، اما باید توجه داشت که مدیران کلانشهرهای ایران بویژه در این دو ماه، باید همواره نگران وقوع این پدیده بوده و اقدامات جدی پیشگیرانه در این زمینه به عمل آورند. طبیعتاً باید سامانه مسئول هواشناسی کشور در زمان لازم، زنگ این هشدار را برای مسئولین اجرایی به صدا درآورد.
محمدطالب حیدری
مدیر سابق هواشناسی کردستان و کرمانشاه
وارونگی هوا، همچنان که از نامش پیداست پدیدهای وارون در جو زمین و به تشبیه حافظ در خلاف آمد عادت، است. مختصات فیزیکی جو زمین توسط چند فراسنج فیزیکی از جمله فشار، دما، رطوبت، سمت و سرعت باد اندازهگیری میشود. همچنین در هواشناسی دهها پدیده جوی مانند برف، باران، تگرگ، مه و رعد و برق و پدیدههای ترکیبی دیگر مانند برف و کولاک و ترکیب انواع بارش با وزش باد و تلاطم جوی و غیره وجود دارد. چنانچه پدیدههای جوی مانند بارندگیها، وزش باد، گرما و سرما اگر از دامنه قابل تحمل انسان فراتر روند، سبب ایجاد خسارت میشوند. در پدیدههای طبیعی بزرگ مقیاس مانند زلزله و طوفانها و پدیدههای اقیانوسی مانند النینو و لانینا، برخلاف مشکلات اجتماعی و اقتصادی درون جامعه انسانی، پیشبینی نمیشود که روزی انسان بتواند یا بخواهد این پدیدهها را حذف یا کاهش دهد، بلکه مواجهه انسان با این پدیدهها یک مواجهه شناختی به منظور تطبیق و سازگارشدن با آنهاست، یعنی انسان با شناخت پدیده و پیشبینی آن و با ایجاد آمادگی، خسارات را به حداقل میرساند. این فرایند ایجاد آمادگی، هم جنبه بلندمدت و راهبردی مانند ساخت و سازهای مقاوم در برابر زلزله دارد و هم جنبه مدیریتی بهنگام و در زمان وقوع پدیده مانند پیشبینی نسبتاً دقیق پدیدههای جوی یا توان پیشبینی وقوع زلزله که البته هنوز به طور مؤثر میسر نشده است.
وارونگی به خودی خود آلودگی نیست
موضوع آلودگی هوا بسته به شرایط ایجاد آن انواع مختلفی دارد. وارونگی یکی از شرایط زمینهای در تشدید آلودگی هوا محسوب میشود. در حقیقت وارونگی به خودی خود آلودگی نیست، بلکه در صورت وجود منابع آلودهکننده در شرایط پدیده وارونگی مرتب، این آلایندهها در هوا تجمع و روی هم انباشته میشود. این پدیده حتی با آلودگی ناشی از ریزگردها نیز متفاوت است. در اینجا تنها به توضیح مختصر آلودگی متعاقب وارونگی هوا پرداخته میشود . پدیده وارونگی پدیدهای نسبتاً ترکیبی، پیچیده و مستتر است که پرده برافکندن از آن تنها به وسیله اندازهگیری موسوم به رادیوسوند (کاوش جوی) امکانپذیر است. در حالت عادی در لایه نخست جو زمین به نام وردسپهر (troposphere) با افزایش ارتفاع، دمای هوا کاهش مییابد اما این قاعده گاهی تحت شرایطی ویژه و در لایهای محدود از اتمسفر زمین برعکس میشود که پدیده حاصل در علم هواشناسی به نام اینورشن (inversion) یا وارونگی شناخته میشود. از بدو شروع اندازهگیری فراسنجهای جوی در نمایه قائم اتمسفر یعنی از اواسط قرن بیستم این پدیده به صورت کمی و در جزئیات به صورت روزانه مورد ارزیابی فنی و مهندسی هواشناسی قرار میگیرد. در سامانه هواشناسی ایران نیز در بیشتر فرودگاههای بینالمللی روزانه دو بار این اندازهگیری صورت میگیرد. بنابراین،ما مصالح و دادههای لازم برای شناخت دقیق و روزانه این پدیده را در اختیار داریم. وقتی پدیده وارونگی اتفاق میافتد، دمای هوا بین دو ارتفاع محدود یا از سطح زمین تا ارتفاع محدودی به جای سرد شدن با روندی بسیار تدریجی گرمتر شده یا ثابت میماند؛ این حالت را وارونگی مینامند که عکس روند عمومی رفتار جو زمین است. برای روشن شدن بیشتر مطلب بهتر است نگاهی به رادیوسوند ایستگاه مهرآباد در ساعت سه و نیم صبح سهشنبه (13 دی) سال جاری بیندازیم. دمای هوا در 2 متری سطح زمین یعنی در ارتفاع هزار و 191 متری از سطح دریا 4/1 درجه سانتیگراد بوده، اما در ارتفاع هزار و 283 متری یعنی 92 متر بالاتر دمای هوا به 5 درجه رسیده است، یعنی 6/3 درجه هوا گرمتر شده است. این پدیده بر خلاف روال عادی جو است که دمای هوا با افزایش ارتفاع کاهش می یابد. آلودگی هوا در لایه سردتر زیرین تراکم یافته و به دلیل سنگینی ناشی از سرما قادر به صعود نبوده و چون وزش باد نیز به دلیل پایداری دینامیکی جو عملاً وجود ندارد، کل آلایندههای ناشی از فعالیتهای انسانی و غیرانسانی در لایه نسبتاً باریکی از جو متراکم میشود. معمولاً دوام این وضعیت 3-4 روزه است اما این دوام از قاعده خاصی تبعیت نمیکند، هر چند ممکن است به صورت نابهنجار مثلاً 10-15 روز دوام آورد.
کلید درک موضوع
بنابراین مدیریت کلانشهرها باید از طریق یک روش محاسباتی مدلی مبتنی بر اندازهگیریهای میزان آلودگی، خود را برای مواجهه با سناریوهای مختلف آماده کنند. کلید درک موضوع درترکیب اطلاعات هواشناسی بویژه پیشبینی هوا با اطلاعات شهری نهفته است. وارونگی خود حاصل یک عامل کلان و دینامیکی در جو زمین بوده و اصطلاحاً رفتار هوای پایدار است. پایداری هوا در تعریف برخلاف تلقی عادی از واژه پایداری به معنای ماندگاری و دوام نیست، بلکه به جوی پایدار گفته میشود که در آن شرایط برای حرکت هوا هم به صورت وزش باد و هم به صورت صعود هوا فراهم نبوده و شرایط سکون و آرامش هوا در منطقه وسیعی مثلاً در مقیاس نصف کشور ما اتفاق میافتد. ناپایداری هوا حالت مقابل پایداری است که حرکت افقی و عمودی در هوا را امکانپذیر میکند. حرکت افقی هوا بهصورت وزش باد و حرکت عمودی نیز به تشکیل ابر و بارندگی یا گردباد میانجامد. جو زمین در تناوبی مدام با پدیدههای پایداری و ناپایداری قرار دارد. این دو حالت کلان روی نقشههای هواشناسی بهسرعت قابل شناسایی بوده ، لذا پیشبینی رفتار آنها نیز امکانپذیر میشود.
لازم به توضیح است پدیده وارونگی، نامحسوس و بی سر و صدا شروع میشود؛ برخلاف سایر پدیدههای جوی مانند بارندگیها و پوشش ابر و طوفانهاست. بنابراین اطلاع از شروع و وقوع آن تنها توسط روش اندازهگیریهای موسوم به رادیوسوند (کاوشگرجوی) در سازمان هواشناسی میسر است.
ابعاد خطرناک آلودگی هوا ناشی از وارونگی
تکرار این هشدار خالی از فایده نیست که این پدیده در صورت دوام غیرعادی در چند ماه سرد سال در شرایط کلانشهرها خطرناک بوده و باید نسبت به مدیریت هوشمندانه تبعات ناخوشایند آن در سلامتی انسانها اقدامات پیشگیرانه و جدی به عمل آورد،زیرا گاه حتی مدیران اجرایی این مسائل از مبانی مشکل بیخبرند. برای درک ابعاد خطرناک آلودگی ناشی از وارونگی، تصور کنید که اگر سکون و پایداری هوا به جای چهار پنج روز معمول، 15 روز در یک کلانشهر دوام آورد برای رفع معضل کمبود هوای مناسب برای تنفس چه اقدامی باید انجام داد؟ آیا اقدامی مؤثر از عهده هیچ دولتی برمیآید؟
در پدیده دوام سامانههای جوی گاهی شرایط حدی غیرمنتظره پیش میآید. وارونگی هوا بیشتر یک پدیده بزرگ مقیاس بوده و در همین مورد اخیر از شمال غرب کشور (تبریز) تا مرکز کشور (اصفهان) را در برگرفت. وارونگی که به معنای نشست و لایهبندی هوای سرد نزدیک سطح زمین در زیر لایهای گرمتر است به سکونی می انجامد که نمیتوان به وسیله بادبزن یا پاشیدن آب با هواپیما (در دهه 80 یک مورد در تهران اقدام شد) آن را آشفته و متلاطم کرد. اجرا و پیشنهاد چنین راه حلهایی، نشانه درک نادرست از بزرگی نیروی این اقیانوس هواست؛ در حال حاضر تنها راه حل مفید در برابر پدیدههای کلان جوی، شناخت روند پدیده و حتیالمقدور دور کردن جان و مال مردم از عرصه خطر است. به جرأت میتوان گفت در بحث آلودگی هوا این بعد قضیه به یک دلیل همواره نادیده گرفته میشود. این که بالاخره حداقلی از هوا همواره در دسترس بوده و تجربه بحران تمام شدن هوای مورد نیاز تنفس را نداریم اما این بحران در جهان سابقه دارد. 5 تا 9 دسامبر سال 1952 در لندن فاجعهای اتفاق افتاد که در تاریخ به «مه دود بزرگ» شهرت دارد؛ حادثهای که به مرگ 4 هزار نفر و بیماری بیش از صد هزار نفر انجامید، همچنین در دسامبر 1930 در دره میوز بلژیک، دهها نفر جان خود را از دست دادند.
آیا میتوان آلودگی هوا در شرایط وقوع وارونگی را کمتر کرد؟
تجربه نشان داده است که شرایط بحرانی آلودگی ناشی از وارونگی هوا بیشتر در ماههای آذر و دی اتفاق میافتد. در این دو ماه بنا به یک دلیل شناخته شده جوی، وزش باد روی فلات ایران کم شده و هوا بیشتر پایدار است. امروزه خدمات هواشناسی این امکان را دارد که یک چشمانداز 15 روزه را کم و بیش از نظر وقوع پایداری یا ناپایداری جوی استنتاج نماید، یعنی مدیریت شهری، 10 تا 15 روز مهلت و فرصت دارد تا مانع تراکم آلایندهها در لایه باریکی از هوا شده و در واقع از هوایی که جنبه حیاتی دارد محافظت کند. تمهیدات لازم برای این امر، اعمال محدودیتهای شدید و لازم در انتشار آلایندههای مضر است، اعم از خودروها و کارگاهها و کارخانهها؛ این راه حل ساده در واقع تنها راه حل است؛ نه میتوان جمعیت را جابهجا کرد و نه میتوان هوا را جابه جا ،اما چرا این راه حل اجرایی نمیشود؟ شاید چون در شرح وظایف دستگاههای مسئول نیامده است اما به نظر میرسد بیشتر به دلیل ماهیت بی سر و صدا و خاموش شروع و استقرار این پدیده است که وقوع خود را مانند رعد و برق یا برف و باران اعلام نمیکند، اما باید توجه داشت که مدیران کلانشهرهای ایران بویژه در این دو ماه، باید همواره نگران وقوع این پدیده بوده و اقدامات جدی پیشگیرانه در این زمینه به عمل آورند. طبیعتاً باید سامانه مسئول هواشناسی کشور در زمان لازم، زنگ این هشدار را برای مسئولین اجرایی به صدا درآورد.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سایه سنگین همسایه
-
عدم وصول بودجه مبنای قانونی ندارد
-
کسری بودجه 1401 دروغ است
-
قیمت خودرو در بورس کالا شکست
-
معامله دلار روی هوا
-
چرا دولت قبل در جذب سرمایه خارجی موفق نبود؟
-
روایت انیمیشنی میرکریمی از سرداران وطن
-
نقشه اقتصادی روی میز دیپلماسی
-
بهروز رسانی نرمافزار امنیت
-
سرخوردگی از آشوب انتقام گیری در شارلی ابدو
-
معضلی به نام سبدفروشی دارو
-
ماه عسل کوتاه نتانیاهو
-
«ناتو»ی ناتو!
-
وارونگی جوی یا مدیریت شهری!
اخبارایران آنلاین