رضا گشتاسب در گفتوگو با «ایران»:
جشنواره برای تئاتر شهرستان اتفاق بزرگی است
احسان زیورعالم
این سالها رضا گشتاسب یکی از موفقترین و پرکارترین نمایشنامهنویسان ایران بوده است. وی ساکن شهر یاسوج است و در اغلب جشنوارههای مهم بهعنوان نویسنده حضور دارد. او پیش از کارهایی چون «چند روایت نامعتبر»، «ندیدنی»، «سهگانه سوءظن و سوسک»، «سه روایت از مردن در یکروز مهآلود»، «خواب برهنه برف»، «مهآلود مثل یک شب»، «مثل روز»، «چاقوی دم کرده شب»، «یک هفته راه رفتن در بهشت» و... در جشنواره تئاتر فجر حاضر بوده است. این نویسنده اجرایی هم در جشنواره روهر آلمان در سال 2009 داشته است. با او درباره کارهایش و تئاتر شهرستان گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
نمایشنامههای رضا گشتاسب با آنچه ما در تهران شاهد هستیم شباهتی ندارد، آثاری به غایت سوررئال و مملو از تخیل هستند. این نگاه غریب تو از کجا ناشی میشود؟
جغرافیای جنوب آیینها و باورها و داستانهای غریبی با خود دارد. زندگی در جنوب مسیرش را از روی همین داستانها و غرایب ادامه میدهد. با همینها معنی دارد. در تهران طور دیگری است همان طور که در جنوب هم کم کم دارد همین طوری میشود. فراموشی قصهها دارد شکل همهگیری به خودش میگیرد. من هم دچار همین فراموشی ناگزیر هستم؛ اما برای عبور از این فراموشی یاد گرفتهام چیزهایی از خودم در بیاورم. من به تجربه شخصی خودم زیاد اهمیت میدهم و کمی هم برایش احترام قائلم. این طوری چیزی درمیآید که شبیه به خودش است. این خلقت تجربه تازهای برای تماشاگر به وجود میآورد. دست کم چنین انتظاری از نوشتن و تولید تئاتر دارم.
بهعنوان نویسنده بسیار در میان کارگردانان محبوب هستی. در تهران آثارت کار میشود؛ ولی هیچگاه تهرانی نشدی. ماندن در یاسوج بابت چیست؟
در تهران و خیلی از شهرهای ایران نمایشهایم اجرا شده. این از خوشبختیهای من است. دوستان زیادی در این مسیر پیدا کردهام و بیگمان این هم از خوشبختیهای من است. من دست کم در این مورد خودم را خوشبخت میدانم؛ چون نمایشنامههایم همه روی صحنه رفتهاند و جاهای خوبی هم روی صحنه رفتهاند. اینها را با در یاسوج ماندن به دست آوردم و اینکه فکر میکنم به جز یاسوج، زندگیکردن در جای دیگری را بلد نباشم.
به نظر تو برای پیشرفت در جهان تئاتر نیاز به حضور در مرکز است؟
حضور در مرکز و نزدیک بودن به اتفاقات و منابع انرژی و امکانات همیشه اتفاقات بزرگتر و گاهی مهمتر و لذتبخشتری را رقم میزند. شاید اگر مرکز میبودم باید کارهای دیگری میکردم. شیوه کار کردنم و حتی قبل از آن نگاه و استراتژیام عوض میشد. در شهرستان مشکلات کم نیست. من مشکلات زیادی برای تئاتر کار کردن دارم؛ اما فکر نمیکنم تهران هم بیمشکل باشد. برای همین فکر میکنم بهتر است هر فکری درباره نزدیک بودن به این مرکز داشته باشم را یک گوشهای از ذهنم بگذارم و از نزدیک شدن به آن پرهیز کنم تا بعدتر و در مواجهه با آن دچار سرخوردگی نشوم. من فکر میکنم میشود هر جا بود و تئاتر خوب تولید کرد. ما یک روز یاسوج بودیم و هفته بعدش در آلمان اجرا کردیم. یک روز یاسوج بودیم و هفته بعدش در شانگهای چین اجرا کردیم. میشود هر جا بود و از خلق کردن لذت برد.
فجر همواره فرصتی برای بچههای غیرتهرانی محسوب شده است. تو سابقه دبیر فجر استانی را هم داری. به نظرت فجر توانایی نجات هنرمندان استانی را دارد؟
فجر برای تئاتر شهرستان اتفاق بزرگی است. پیشتر جشنواره تئاتر مناطق هم بود که اتفاق خوبی بود و مشکلات و مصائب تئاتر که به سمت کوچکتر کردن تئاتر پیش میرود آن را از ما گرفت. من جشنواره تئاتر فجر را مهم میدانم و از اینکه اهمیتِ بیشتری هم به آن بدهم نه تنها واهمهای ندارم، بلکه وظیفه خودم میدانم این کار را بکنم. برای تئاتر شهرستان چیزی جز همین جشنواره نمانده است. آنهایی که با حرفهای گاهی حتی منطقی خود سعی در بد جلوه دادن جشنواره دارند، باید بدانند که جشنواره را برمیدارند و چیزی به جایش نخواهند گذاشت. هیچ جایگزین مناسبی برای جشنواره به وجود نخواهد آمد. تنها حذف میماند. البته که اجراهای عموم و تئاتر برای مردم و خیلی چیزهای خوب دیگر هم هست؛ اما لطفاً جشنواره را از بین نبرید. هر چند به جشنواره همواره انتقاداتی وارد است، بخصوص در نحوه انتخاب آثار؛ اما این تنها لذت باقیمانده برای تئاتر شهرستان است. اگر روزی پیشنهاد بهتری به جای جشنواره باشد من حتماً حمایت میکنم و روی اشتباهم پافشاری نخواهم کرد.
فجر چقدر در معرفی تو اهمیت داشت؟ بدون فجر تو در کدام جغرافیای تئاتر ایران میبودی؟
من از دوره بیست و پنجم تقریباً در تمام دورهها حضور داشتهام. یا کارگردان یا نویسنده. تماشاگران خوبی به دیدن نمایشهایم آمدهاند. خب از این جهت که یا بزرگانی بودهاند که در معرفی من به دیگران نقش داشتهاند یا دوستانی بودهاند که نظرشان فارغ از لذت بردن یا نبردن از اثر باعث شد من در تولیدات بعدی با دقت و وسواس بیشتری کار کنم. پس نقش جشنواره تئاتر فجر برای من نقش مهمی بود. شاید یک ارتباط دوطرفه باشد. من به جشنواره اهمیت میدهم و جشنواره هم خوبیهایی برای من داشته که نباید یادم برود. البته بیرون از جشنواره هم من حضور داشتهام. اجراهای عموم را دوست دارم و در سال چند نمایش از من روی صحنه هست. اضطراب و تنشهای جشنواره در اجراهای عمومی کمتر است. کار آمادهتر است. تنظیم و ترتیب و قانون و قاعده به نظر ما نزدیک است و لذتها هم بیشتر است؛ اما این اجراها شانس هر کسی نیست.
یاسوج شهر شناخته شدهای برای تهران نیست و احتمالاً همین نادیده گرفتن آسیبهای جدی به تئاتر یاسوج زده است. وضعیت امروز تئاتر یاسوج چگونه است؟
من فکر میکنم تئاتر یاسوج یا تئاتر کهگیلویه و بویراحمد تئاتر شناخته شدهای باشد. هر جا که برای اجرا میرویم با استقبال خوبی مواجه میشویم. شاید گاهی این اتفاقات متکی و قائم به فرد باشد. به دو سه نفر. به جریان جدیای تبدیل نشده باشد و هر از گاهی با تصمیمات اشتباه مدیران روزهای سخت و تلخی را بهخود ببیند؛ اما همچنان و از زیر بار همه سختیها دارد راه خودش را میرود. در تئاتر یاسوج هم همیشه کسانی هستند که خودشان را محق میدانند و تمام دنیا را مافیایی میدانند که حقشان را خوردهاند و اجازه رشد به آنها نمیدهند. متأسفانه عمرشان را با همین مشغولیات هدر میدهند. تعداد کمی هستند که همچنان بار فکر کردن و تولید را در تئاتر استان به دوش میکشند. امیدوارم تلاششان دیده شود.
اگر سیاستگذار فجر بودی در جشنواره چه تغییر و تحولی ایجاد میکردی؟
جشنواره تئاتر فجر به دلیلسیاستهای اشتباهی که در طول این سالها به خودش دیده از اهمیتی که دارد دور شده است. رسیدن به فجر برای بعضیها بسیار دور از دسترس و برای بعضیها دمدستی شده است. این اتفاق فارغ از کیفیت آثار است. این میشود که سازوکار محلی میشود برای شک کردن. از طرفی تئاتر فجر بهدلیل مشکلات مالی دارد کوچکتر میشود و یکی دیگر از دلایل کم شدن اهمیتش همین مسأله است. من اگر در تبیین سیاستهای این جشنواره نقشی داشتم فکر میکردم و در فرصت بهتری پاسخ میدادم؛ اما به بخشی برای تمام کشور فکر میکردم. بخشی که هر استان کاری با توجه به فرهنگ و زبان و دغدغههای خودش داشته باشد. این بخش برای من اهمیت بسیار زیادی خواهد داشت.
سعید محسنی در گفتوگو با «ایران» از نمایش «کلاغها» میگوید
یک نمایش درام اصفهانی
سید حسین رسولی
سعیـد محسنی پس از اجـرای نمایشهای «دختـران بابا آنتوان» و «ردپا اگر ماندنی بود کسی راه خانهاش را گم نمیکرد» این بار هم به سراغ نمایشنامهای از کارهای خودش رفته است تا «کلاغها» سومین اثر نمایشی او در دهه نود نام بگیرد. این نویسنده و کارگردان تئاتر اصفهان برای اجرای نمایش «کلاغها» پروسه تولید و تمرین نسبتاً طولانی و هدفمندی را دنبال کرده و با وسواس، تیم اجرایی و بازیگـران را انتخاب کرده است. کار او ریسکی بوده است چون به عناصری توجه کرده که پیش از این در تئاتر اصفهان نبوده است. در این اجرا، محمد ترابی و قادر طباطبایی از نسل بازیگران با تجربه تئاتر در کنار بهاره آقاداوود از جوانان این عرصه، گروه بازیگران را تشکیل میدهند. محسنی معتقد است تئاتر برای کسی در اصفهان مهم نیست، اما هم خودش و هم گروه تولید ایدههایی را برای حرفهای شدن مسیر تولید تئاتر و استفاده از لهجه و جغرافیای اصفهان در این کار پیشنهاد میکنند و بهدنبال راهکارهایی برای ارتقای سطح کیفی تئاتر اصفهان هستند. آنچه میخوانید گفتوگوی ما با سعید محسنی است که یکی از رماننویسان مطرح اصفهان است.
درباره نمایشنامه و شیوه اجرایی و کارگردانی نمایش «کلاغها» بگویید.
قصه نمایش درباره قشر ضعیف جامعه است . من سعی کردم ریختاری رئالیستی در مورد قصه در نظر بگیرم تا لهجه اصفهانی را بهصورت واقعی به کار ببرم. بهنظرم تجربه موفقی شده است چون بازخورد مثبتی از تماشاگران و اجرای عموم گرفتیم. بههر شکل این دغدغه سالیان سال بود که در ذهنم بود. بهنظرم میشود با لهجه اصفهانی یک درام محکم تولید کرد.
اگر امکان دارد از فعالیت هنری خودتان بگویید.
من آخرین بار ۲۰ سال پیش در جشنواره تئاتر فجر شرکت کردم. دوره کارشناسی را در سوره بودم و مقطع ارشد را هم در دانشگاه تربیت مدرس. من دغدغه شرکت در جشنواره را نداشتم و مدتها بود مشغول رماننویسی بودم و دو کار را هم در نشر چشمه دارم. دو رمان به نامهای «دختری که خودش را خورد» و «نهنگی که یونس را خورد هنوز زنده است» را با همکاری نشر چشمه منتشر کردم. چند نمایشنامه دارم که در بوتیمار چاپ شده است. من هیچگاه بیکار نبودم ولی بیشتر مشغول ادبیات و رمان شدم. انجمن نمایش اصفهان به من گفتند که گزارش تئاتر اصفهان را بازبینهای مرکز منتقل خواهند کرد و بضاعت تئاتر استان را باید نشان بدهیم. من تلاش کردم برای اعتبار تئاتر استان در جشنواره شرکت کنم.
متأسفانه در تئاتر خیلی مرکزگرا هستیم. ما هنرمندان فراوانی در شهرهای مختلف ایران داریم ولی دیده نمیشوند و امکانات شهرستانها خیلی کم است. به نظرتان باید چه کاری انجام بدهیم تا وضعیت بهتر بشود؟
اگر صادقانه بگویم باید تئاتر را تعطیل کنیم. متأسفانه همه چیز معطوف به شهر تهران شده است و هیچ دلیلی ندارد که کارهای تئاتری تهرانیها تئاتریتر باشد! تئاتر بماهو تئاتر است که اهمیت دارد. جایزه خیلی خوب است ولی حمایت رسانه خیلی مهم است. من خیلی دوست دارم رسانهها از هنرمندان شهرستان حمایت کنند. من وقتی میخواهم خودم را به شما معرفی کنم باید از کارهای دنیای داستانی خودم بگویم و هیچ کدام از اهالی رسانه چون شما من را در تئاتر نمیشناسید. ای کاش رسانهها به تئاتریهای شهرستان فکر کنند. باید نگاه رسانهای را از تهران برداریم به شهرستان توجه کنیم ولی فکر کنم در واقعیت عملی نشود. اگر به جشنواره فجر توجه بیشتری کنیم و امکان دیده شدن شهرستانیها را در این مراسم بیشتر کنیم شاید همه چیز بهتر بشود. من در گوشه شهری دور از تهران کار میکنم و امیدوارم در این جشنواره از سوی رسانهها دیده بشوم. باور بفرمایید جایزه برای من یکی اهمیتی ندارد ولی دیده شدن از سوی رسانهها مهمتر است.
فکر میکنم در گذشته اینگونه نبود و این روزها همه چیز شده سلبریتیهای تهرانی. فکر میکنم در گذشته دوستان ادبی اصفهانی چون هوشنگ گلشیری و دوستان و هنرمندان خوزستانی خیلی پیشرو بودند و به خوبی دیده میشدند ولی امروز اینگونه نیست. تئاتر اصفهان را چگونه ارزیابی میکنید؟
اصفهان هم تقریباً مثل شهرهای دیگر است. این شهر امکانات نرمافزاری قابل توجهی دارد و بچههای تحصیلکرده فراوانی داریم. دانشگاهی به اسم سپهر داریم که کلی دانشجو دارد و بیشتر استادان هم بومی هستند. این موضوع نشان میدهد از نظر استعداد و پتانسیل نرمافزاری حرفهای فراوانی برای گفتن داریم اما از نظر سختافزاری چیزی نیست. همه چیز در اختیار نهادهایی قرار دارد که دغدغه فرهنگی ندارند. این سازمانها بهدنبال گیشه و درآمد هستند و عملاً به سوی تئاتر آزاد میروند. ما هیچ سالن استانداردی در اصفهان نداریم. تالار هنر شهرداری اصفهان هم در حال بازسازی است. در انتها میتوانم بگویم که تئاتر تنها دغدغه جامعه تئاتری است نه مردم و این جامعه هم دچار تشتت آرا شده است. هر کسی از آن چیزی میگوید که در ذهنش موجود است. ما بشدت موسمی و فردی کار میکنیم و صرفاً چراغ تئاتر روشن مانده و توسعه پیدا نکرده است.
مخاطب تئاتر اصفهان چگونه است؟
هزینه تولید تئاتر خیلی سنگین است. باید هزینه همه چیز را بدهید حتی نور و سیستم صوتی را اجاره کردیم و سالن نداشتیم. مخاطبان اصفهانی از ما حمایت کردند و خیلی خوب است. مردم ما تئاتر را دوست دارند و حتی از تئاترهای آزاد استقبال میکنند و صندلیهای این نمایشها پر است. چرخه مالی هم وجود دارد و واقعاً خوب است. من اگر با ۲۰ سال پیش قیاس کنم با رشد تماشاگر و جامعه مخاطب مواجه هستیم. نمایش «کلاغها» اجرای عموم رفت و مردم خیلی به ما لطف داشتند.
جریان نقد تئاتر در اصفهان چگونه است؟ فکر میکنم جریان نقد در شهرستانها خیلی ضعیف شده است.
تلاشهای پراکندهای میشود و گاهی نقد روزنامهای و تخصصی صورت میگیرد. دورهای بود که فصلنامهای چاپ میشد و نقد هم داشت و گاهی جلسات پرسش و پاسخ هم داریم. فکر میکنم شکلهای اجرایی رشد کرده است ولی نقد و نظریه در سطح پایینتری قرار گرفته است. من احساس میکنم بهعنوان نویسنده و کارگردان نقدهای قابل مکث ندیدم. تا حالا نشده است منتقدی چیزی بگوید که من روی آن اشراف نداشته باشم چه مثبت و چه منفی.
راهنمای تماشای جشنواره فیلم فجر/ شنبه 19 بهمن
مردن در آب مطهر/نوید محمودی
سینماهای نمایش دهنده: آزادی ساعت 16، گالریا ساعت 19:30، تماشا ساعت 22
آبادان یازده 60 /مهرداد خوشبخت
سینماهای نمایش دهنده: آزادی ساعت 19، ماندانا ساعت 22، جوان ساعت 17، شکوفه ساعت 22
آن شب/کوروش آهاری
سینماهای نمایش دهنده: آزادی ساعت 21:30، جوان ساعت 19:30
دوزیست/ برزو نیکنژاد و سعید خانی
سینماهای نمایش دهنده: کوروش ساعت 21:30، باغ کتاب ساعت 16:30
روز بلوا/ بهروز شعیبی
سینماهای نمایش دهنده: کوروش ساعت 16:30، باغ کتاب ساعت 19
درخت گردو/ محمد حسین مهدویان
سینماهای نمایش دهنده: ایران مال ساعت 19:30، فرهنگ ساعت 17
آتابای/ نیکی کریمی
سینماهای نمایش دهنده: آزادی ساعت 22، مگامال ساعت 22، مگامال ساعت 19:30، شکوفه ساعت 19:30
خوب بد جلف 2: ارتش سری/ پیمان قاسمخانی
سینماهای نمایش دهنده: ایران مال ساعت 18:30، فجر اسلامشهر ساعت 16:30
شنای پروانه/ محمد کارت
سینماهای نمایش دهنده: ایران مال ساعت 19، فرهنگ ساعت 16:30
خروج/ ابراهیم حاتمی کیا
سینماهای نمایش دهنده: ایران مال ساعت 21:30، فرهنگ ساعت 19
خون شد/ مسعود کیمیایی
سینماهای نمایش دهنده: ایران مال ساعت 16:30، فرهنگ ساعت 21:30
مغز استخوان/ حمیدرضا قربانی
سینماهای نمایش دهنده: کوروش ساعت 17، باغ کتاب ساعت 19:30
تعارض/ محمدرضا لطفی
سینماهای نمایش دهنده: کوروش ساعت 19:30، باغ کتاب ساعت 22
روز صفر/ سعید ملکان
سینماهای نمایش دهنده: کوروش ساعت 22، باغ کتاب ساعت 17
خورشید/ مجید مجیدی
سینماهای نمایش دهنده:آزادی ساعت 19:30، کوروش ساعت 19، مگامال ساعت 22، ماندانا ساعت17، شکوفه ساعت 17، مگامال
ساعت 17
راهنمای تماشای جشنواره تئاتر فجر/ شنبه 19 بهمن
همه فرزندان مکبث
نویسنده: مهدی شفیعی زرگر
کارگردان: مجتبی رستمیفر
مکان: تئاترشهر-سالن اصلی
زمان: ۱۹/شهر: اهواز
کریملوژی
نویسنده: مهران رنجبر
کارگردان: رضا بهرامی
مکان: تئاترشهر-چهارسو
زمان: ۱۸:۳۰ و ۲۰:۳۰/شهر: تهران
تنها خرچنگ خانگی لای ملافهها خانه میکند اتللو
نویسنده: ابراهیم پشتکوهی
کارگردان: ابراهیم پشتکوهی
مکان: تئاترشهر-قشقایی
زمان: ۱۷:۳۰ و ۱۹:۳۰/شهر: تهران
باغ آلبالو
نویسنده: آنتوان چخوف
کارگردان: علی فتوحی
مکان: تالار مولوی
زمان: ۱۷ و ۱۹/شهر: تبریز
چند روایت نامعتبر از آنچه نمیدیدیم
نویسنده: رضا گشتاسب
کارگردان: کریم علیخواه
مکان: ایرانشهر
زمان: ۱۷ و ۲۰/شهر: ارومیه
مارلون براندو
نویسنده: مهران رنجبر
کارگردان: مهران رنجبر
مکان: ایرانشهر
زمان: ۱۸ و ۲۰:۴۵/شهر: تهران
پشت دیوار عمارت
نویسنده: حمید ابراهیمی
کارگردان: حمید ابراهیمی
مکان: سرو
زمان: ۱۸/شهر: تهران
سردار پرچمدار
نویسنده: سید پویا امامی
کارگردان: سید پویا امامی
مکان: تئاترشهر
زمان: ۱۶/شهر: اصفهان
همنفس
نویسنده: علیمحمد رادمنش
کارگردان: علیمحمد رادمنش
مکان: تئاترشهر
زمان: ۱۶:۳۰/شهر: جیرفت