ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
درباره پرسپولیسی ها که چهارمین قهرمانی پیاپی شان را به دست آوردند
ویترین سرخ کلکسیون جام
حامد جیرودی
خبرنگار
افتخار پشت افتخار. این رویهای است که پرسپولیس در طول سالهای اخیر در فوتبال ایران داشته است. سرخپوشان پایتخت که 3 فصل پیاپی با برانکو ایوانکوویچ جام قهرمانی لیگ برتر را بالای سر بردند و شمار قهرمانیهای خود در ادوار لیگهای فوتبال ایران را به عدد ۱۲ رسانده بودند، این بار بدون حضور پروفسور اما به پشتوانه تیمی که او ساخت و با تدبیر گابریل کالدرون و ادامه دهنده راه او یحیی گلمحمدی، به چهارمین قهرمانی متوالی هم دست پیدا کردند تا به عنوان اولین تیم فوتبال ایران دست به پوکر بزنند و سیزدهمین قهرمانی لیگی خود را جشن بگیرند. پرسپولیس که با پیروزی 2-1 مقابل نفت مسجد سلیمان برای اولین بار مقابل این تیم به پیروزی رسید و قهرمانی خود در لیگ نوزدهم را قطعی کرد، پیشتر در دهه های ۵۰ و ۷۰ موفق به دبل قهرمانی شده بود و در لیگ برتر هم در قهرمانی هتتریک کرد. عنوانی که پیش از آنها توسط سپاهان با 3 قهرمانی پیاپی کسب شد ولی هیچ تیمی پوکر را به دست نیاورد تا اینکه پرسپولیس موفق به ثبت این رکورد تاریخی شد. قرمزها که در 4 هفته مانده به پایان لیگ قهرمان شدند، حالا به سریعترین قهرمان لیگ برتر خلیج فارس هم تبدیل شدهاند و در 4 بازی بعدی میتوانند به رکوردهایی مانند بیشترین امتیاز، بهترین خط حمله، بهترین خط دفاع، آقای گلی و آقای پاس گلی نیز حمله کنند.
آمارهایی که پرسپولیس
به ثبت رساند
پرسپولیس در شرایطی با 6 قهرمانی رکورددار قهرمانی در ادوار لیگ برتر است که آمارهای جالبی را هم به ثبت رسانده است. کسب 62 امتیاز از 26 بازی که 28 امتیاز آن با یحیی از 10 بازی و کسب 9 برد و یک تساوی برابر استقلال بود، نشان میدهد لیاقت این تیم برای رسیدن به پوکر قهرمانی کمتر از دوران باشکوه برانکو نبوده است. خط دفاعی مستحکم قرمزها تاکنون تنها 12 بار مغلوب رقبا شده و خط حمله این تیم با زدن 39 گل، بعد از استقلال بهترین خط حمله لیگ است. پرسپولیس در حالی 20 برد تا اینجای رقابتها کسب کرده که نزدیکترین رقیب آنها از نظر تعداد برد تراکتور با 13برد است.
پوکر برای 1+7 پرسپولیسی
در جمع بازیکنان حال حاضر پرسپولیس، 7 بازیکن هستند که در شکلگیری هر 4 قهرمانی نقش داشتهاند. سیدجلال حسینی کاپیتان ارزشمند سرخپوشان، در تمام این 4 سال با لباس پرسپولیس به میدان رفته و از ارکان اصلی پوکر قرمزهاست. علیرضا بیرانوند که چندی پیش از این تیم جدا شد و به آنتورپ بلژیک پیوست، در این سالها سنگربان شماره یک پرسپولیس بود. هر چند او در زمان تثبیت قهرمانی چهارم جدا شده بود، ولی نقش بسزایی در قهرمانیهای این تیم داشت. علی علیپور مهاجم سرخپوشان و بهترین گلزن این تیم طی سالهای اخیر، یکی دیگر از بازیکنانی است که در تمام قهرمانیهای این تیم حضور داشته و در فصل جاری هم تاکنون 9 گل زده است. کمال کامیابینیا، محمد انصاری، محسن ربیعخواه و بوژیدار رادوشوویچ دیگر بازیکنانی هستند که در شکلگیری پوکر پرسپولیس سهم داشته و در تمام قهرمانیهای پرسپولیس نقشآفرینی کردهاند. البته احمد نوراللهی هم در لیگ برتر شانزدهم که نخستین قهرمانی سرخپوشان از 4 قهرمانی اخیر شکل گرفت در نیم فصل اول پیراهن پرسپولیس را به تن داشت اما نیم فصل دوم برای گذراندن دوران سربازی به تیم تراکتور پیوست.
سیدجلال پر افتخارترین فوتبالیست لیگ برتر
حالا شمار قهرمانیهای سیدجلال حسینی از همه بازیکنان ادوار لیگ برتر بیشتر است. او لیگ ششم با سایپا و لیگهای نهم، دهم و یازدهم با سپاهان قهرمان شد و حالا با 4 قهرمانی پیاپی با پرسپولیس با 8 قهرمانی در لیگ برتر، پرافتخارترین فوتبالیست ایرانی محسوب میشود. حسینی این تعداد قهرمانی را در 17 سال بازی در لیگ برتر به دست آورده و حدوداً هر 2 سال یک بار فاتح لیگ بوده است. البته حسینی 3 قهرمانی سوپرجام و یک قهرمانی جام حذفی هم با پرسپولیس به دست آورده تا 8 جام با پرسپولیس و در مجموع 12 جام کسب کرده باشد. ارزش کار سیدجلال زمانی مشخص میشود که بدانیم 188 بازی در 6 فصل برای پرسپولیس انجام داده و این فصل هم در 16 بازی لیگ برتر فیکس بوده است. کاپیتان 38 ساله پرسپولیس حالا منتظر این است که جام را بالای سر ببرد؛ اتفاقی تکراری که در این سالها هواداران پرسپولیس به آن عادت کردهاند اما خود سیدجلال نه. این همان رازی است که کاپیتان شماره 4 را از بقیه متمایز میکند و در جایگاهی قرار میدهد که به تنهایی پرافتخارترین فوتبالیست لیگ حرفهای ایران باشد.
دروازهای که پس از 379 دقیقه باز شد
دقیقه 70 بازی نفت مسجدسلیمان و پرسپولیس، توپ به دست سیدجلال حسینی برخورد کرد و سیدرضا مهدوی داور مسابقه به نشانه پنالتی در سوت خود دمید. حسین ابراهیمی پشت توپ ایستاد و دروازه بوژیدار رادوشوویچ را گشود. به این ترتیب، رادوشوویچ پس از 379 دقیقه، بالاخره دروازهاش را باز شده دید. آخرین بار دروازه رادو در بازی مقابل شهرخودرو که 8 اسفند 98 برگزار شده بود، توسط فرشاد فرجی در دقیقه 52 باز شد و حالا پس از 4 ماه و 26 روز او گل خورد. این دروازهبان 31 ساله کروات در فصل جاری موفق شده برابر شاهین، ماشین سازی، فولاد، پارس جنوبی (رفت و برگشت)، صنعت نفت، نساجی، ذوب آهن وسایپا کلین شیت کند. ضمن اینکه در بازی مرحله یکچهارم نهایی جام حذفی برابر شهرداری ماهشهر هم دروازه خود را بسته نگهداشت. رادو در 12 بازی لیگ و جام حذفی تنها 2 بار دروازهاش باز شده و در 10 بازی کلین شیت کرده است.
گلزنی زوج قائمشهری
در بازی با نفت مسجد سلیمان زوج قائمشهری زننده گلهای پرسپولیس بودند. علی علیپور در دقیقه 39 روی سانتر مهدی شیری گل اول را برای قرمزها زد و در ادامه مهدی عبدی هم در دقیقه 58 گل دوم پرسپولیس را به ثمر رساند. علیپور با این گل، نهمین گل خود در لیگ را زد تا در کنار امیر ارسلان مطهری و مهدی قائدی از استقلال در رده سوم گلزنان برتر لیگ قرار بگیرد. مهاجم شماره 70 سرخپوشان همچنین شصت و هشتمین گل خود را برای پرسپولیس زد تا جایگاه خود در رده ششم بهترین گلزنان تاریخ این باشگاه را تقویت کند و به حسین کلانی 71 گله که در رده پنجم قرار دارد، نزدیکتر شود. عبدی هم که پیش از این در بازی با استقلال گل زده و در دیدار با پیکان هم دبل کرده بود، در این مسابقه یک گل دیگر زد تا 4 گله شود و به نوعی زننده گل قهرمانی پرسپولیس باشد.
خبرنگار
افتخار پشت افتخار. این رویهای است که پرسپولیس در طول سالهای اخیر در فوتبال ایران داشته است. سرخپوشان پایتخت که 3 فصل پیاپی با برانکو ایوانکوویچ جام قهرمانی لیگ برتر را بالای سر بردند و شمار قهرمانیهای خود در ادوار لیگهای فوتبال ایران را به عدد ۱۲ رسانده بودند، این بار بدون حضور پروفسور اما به پشتوانه تیمی که او ساخت و با تدبیر گابریل کالدرون و ادامه دهنده راه او یحیی گلمحمدی، به چهارمین قهرمانی متوالی هم دست پیدا کردند تا به عنوان اولین تیم فوتبال ایران دست به پوکر بزنند و سیزدهمین قهرمانی لیگی خود را جشن بگیرند. پرسپولیس که با پیروزی 2-1 مقابل نفت مسجد سلیمان برای اولین بار مقابل این تیم به پیروزی رسید و قهرمانی خود در لیگ نوزدهم را قطعی کرد، پیشتر در دهه های ۵۰ و ۷۰ موفق به دبل قهرمانی شده بود و در لیگ برتر هم در قهرمانی هتتریک کرد. عنوانی که پیش از آنها توسط سپاهان با 3 قهرمانی پیاپی کسب شد ولی هیچ تیمی پوکر را به دست نیاورد تا اینکه پرسپولیس موفق به ثبت این رکورد تاریخی شد. قرمزها که در 4 هفته مانده به پایان لیگ قهرمان شدند، حالا به سریعترین قهرمان لیگ برتر خلیج فارس هم تبدیل شدهاند و در 4 بازی بعدی میتوانند به رکوردهایی مانند بیشترین امتیاز، بهترین خط حمله، بهترین خط دفاع، آقای گلی و آقای پاس گلی نیز حمله کنند.
آمارهایی که پرسپولیس
به ثبت رساند
پرسپولیس در شرایطی با 6 قهرمانی رکورددار قهرمانی در ادوار لیگ برتر است که آمارهای جالبی را هم به ثبت رسانده است. کسب 62 امتیاز از 26 بازی که 28 امتیاز آن با یحیی از 10 بازی و کسب 9 برد و یک تساوی برابر استقلال بود، نشان میدهد لیاقت این تیم برای رسیدن به پوکر قهرمانی کمتر از دوران باشکوه برانکو نبوده است. خط دفاعی مستحکم قرمزها تاکنون تنها 12 بار مغلوب رقبا شده و خط حمله این تیم با زدن 39 گل، بعد از استقلال بهترین خط حمله لیگ است. پرسپولیس در حالی 20 برد تا اینجای رقابتها کسب کرده که نزدیکترین رقیب آنها از نظر تعداد برد تراکتور با 13برد است.
پوکر برای 1+7 پرسپولیسی
در جمع بازیکنان حال حاضر پرسپولیس، 7 بازیکن هستند که در شکلگیری هر 4 قهرمانی نقش داشتهاند. سیدجلال حسینی کاپیتان ارزشمند سرخپوشان، در تمام این 4 سال با لباس پرسپولیس به میدان رفته و از ارکان اصلی پوکر قرمزهاست. علیرضا بیرانوند که چندی پیش از این تیم جدا شد و به آنتورپ بلژیک پیوست، در این سالها سنگربان شماره یک پرسپولیس بود. هر چند او در زمان تثبیت قهرمانی چهارم جدا شده بود، ولی نقش بسزایی در قهرمانیهای این تیم داشت. علی علیپور مهاجم سرخپوشان و بهترین گلزن این تیم طی سالهای اخیر، یکی دیگر از بازیکنانی است که در تمام قهرمانیهای این تیم حضور داشته و در فصل جاری هم تاکنون 9 گل زده است. کمال کامیابینیا، محمد انصاری، محسن ربیعخواه و بوژیدار رادوشوویچ دیگر بازیکنانی هستند که در شکلگیری پوکر پرسپولیس سهم داشته و در تمام قهرمانیهای پرسپولیس نقشآفرینی کردهاند. البته احمد نوراللهی هم در لیگ برتر شانزدهم که نخستین قهرمانی سرخپوشان از 4 قهرمانی اخیر شکل گرفت در نیم فصل اول پیراهن پرسپولیس را به تن داشت اما نیم فصل دوم برای گذراندن دوران سربازی به تیم تراکتور پیوست.
سیدجلال پر افتخارترین فوتبالیست لیگ برتر
حالا شمار قهرمانیهای سیدجلال حسینی از همه بازیکنان ادوار لیگ برتر بیشتر است. او لیگ ششم با سایپا و لیگهای نهم، دهم و یازدهم با سپاهان قهرمان شد و حالا با 4 قهرمانی پیاپی با پرسپولیس با 8 قهرمانی در لیگ برتر، پرافتخارترین فوتبالیست ایرانی محسوب میشود. حسینی این تعداد قهرمانی را در 17 سال بازی در لیگ برتر به دست آورده و حدوداً هر 2 سال یک بار فاتح لیگ بوده است. البته حسینی 3 قهرمانی سوپرجام و یک قهرمانی جام حذفی هم با پرسپولیس به دست آورده تا 8 جام با پرسپولیس و در مجموع 12 جام کسب کرده باشد. ارزش کار سیدجلال زمانی مشخص میشود که بدانیم 188 بازی در 6 فصل برای پرسپولیس انجام داده و این فصل هم در 16 بازی لیگ برتر فیکس بوده است. کاپیتان 38 ساله پرسپولیس حالا منتظر این است که جام را بالای سر ببرد؛ اتفاقی تکراری که در این سالها هواداران پرسپولیس به آن عادت کردهاند اما خود سیدجلال نه. این همان رازی است که کاپیتان شماره 4 را از بقیه متمایز میکند و در جایگاهی قرار میدهد که به تنهایی پرافتخارترین فوتبالیست لیگ حرفهای ایران باشد.
دروازهای که پس از 379 دقیقه باز شد
دقیقه 70 بازی نفت مسجدسلیمان و پرسپولیس، توپ به دست سیدجلال حسینی برخورد کرد و سیدرضا مهدوی داور مسابقه به نشانه پنالتی در سوت خود دمید. حسین ابراهیمی پشت توپ ایستاد و دروازه بوژیدار رادوشوویچ را گشود. به این ترتیب، رادوشوویچ پس از 379 دقیقه، بالاخره دروازهاش را باز شده دید. آخرین بار دروازه رادو در بازی مقابل شهرخودرو که 8 اسفند 98 برگزار شده بود، توسط فرشاد فرجی در دقیقه 52 باز شد و حالا پس از 4 ماه و 26 روز او گل خورد. این دروازهبان 31 ساله کروات در فصل جاری موفق شده برابر شاهین، ماشین سازی، فولاد، پارس جنوبی (رفت و برگشت)، صنعت نفت، نساجی، ذوب آهن وسایپا کلین شیت کند. ضمن اینکه در بازی مرحله یکچهارم نهایی جام حذفی برابر شهرداری ماهشهر هم دروازه خود را بسته نگهداشت. رادو در 12 بازی لیگ و جام حذفی تنها 2 بار دروازهاش باز شده و در 10 بازی کلین شیت کرده است.
گلزنی زوج قائمشهری
در بازی با نفت مسجد سلیمان زوج قائمشهری زننده گلهای پرسپولیس بودند. علی علیپور در دقیقه 39 روی سانتر مهدی شیری گل اول را برای قرمزها زد و در ادامه مهدی عبدی هم در دقیقه 58 گل دوم پرسپولیس را به ثمر رساند. علیپور با این گل، نهمین گل خود در لیگ را زد تا در کنار امیر ارسلان مطهری و مهدی قائدی از استقلال در رده سوم گلزنان برتر لیگ قرار بگیرد. مهاجم شماره 70 سرخپوشان همچنین شصت و هشتمین گل خود را برای پرسپولیس زد تا جایگاه خود در رده ششم بهترین گلزنان تاریخ این باشگاه را تقویت کند و به حسین کلانی 71 گله که در رده پنجم قرار دارد، نزدیکتر شود. عبدی هم که پیش از این در بازی با استقلال گل زده و در دیدار با پیکان هم دبل کرده بود، در این مسابقه یک گل دیگر زد تا 4 گله شود و به نوعی زننده گل قهرمانی پرسپولیس باشد.
پاسخ معاون پارلمانی رئیس جمهور ی به درخواست برخی نمایندگان
ارائه گزارش سالانه دولت به مجلس تکلیف نیست
گروه سیاسی/ یک هفته پیش رئیس مجلس در صحن بهارستان از معاون پارلمانی رئیس جمهوری خواست تا زمینه اجرای قانون گزارش عملکرد سالانه دولت در مردادماه در مجلس را آماده سازد. دیروز اما معاون پارلمانی رئیس جمهوری به «ایرنا» گفت که ارائه این گزارش برای دولت «تکلیف» نیست؛ سخنی که بهصورت روشن رد درخواست رئیس مجلس در این زمینه است.
ماجرای ارائه گزارش سالانه دولت به مجلس در مردادماه هر سال از تیرماه سال 96 آغاز شد. جایی که نمایندگان مجلس دهم طرحی ارائه دادند تا بر اساس آن طی اصلاحاتی در قانون آییننامه داخلی مجلس، اعضای دولت ملکف شوند هر ساله در موعد مردادماه گزارشی سالانه از عملکرد خود به نمایندگان بدهند. این طرح درست یک سال بعد یعنی تیرماه 97 به تصویب مجلس رسید. این بخش جدید از آییننامه داخلی مجلس همچنین میگوید که نمایندگان بعد از دریافت گزارش وزرا، درباره اینکه از این گزارش قانع شدهاند یا خیر نیز رأی خود را اعلام میکنند. در سال 97 اما کار تأیید مصوبه در شورای نگهبان قدری طول کشید و عملاً به موعد مردادماه نرسید. یک سال بعد از تصویب این طرح در مجلس، موضوع اما تبدیل به یک چالش سیاسی تازه بین دو قوه شد؛ در آستانه مردادماه سال 98 برخی نمایندگان مجلس تأکید داشتند که وزرا باید گزارش عملکرد خود را تا آخر این ماه به بهارستان بیاورند و بابت آن از مجلس رأی بگیرند. تأکیدی که از نظر دولت وجاهت قانونی نداشت. اصرار نمایندگان و انکار دولت آنقدر جدی شد که در نهایت در ابتدای مردادماه 98 رئیس جمهوری با نگارش نامهای به رهبر معظم انقلاب خواستار ارجاع این موضوع به شورای عالی حل اختلاف قوا شد. البته در همان زمان هم علی اصغر یوسفنژاد، عضو هیأت رئیسه مجلس دهم گفته بود که پیش از این اقدام حسن روحانی، علی لاریجانی نامهای به رئیس جمهوری نوشته و در آن خواستار ارائه این گزارش شده بود. این موضوع در جلسه روز 6 مرداد 98 هم توسط خود علی لاریجانی تأیید شد.
رفع اختلاف قانونی، به نفع دولت
از جمله مهمترین اشکالاتی که دولت بهصورت مکرر به این مصوبه میگرفت به مسأله رأیگیری پس از ارائه گزارش وزرا مربوط میشد. رأیگیری که در حکم رأی اعتماد مجدد به وزرا بود و دولت میگفت این خلاف قانون اساسی است. این بخش از آییننامه داخلی مجلس بعد از شرح چگونگی اجرای ارائه گزارش عملکرد وزرا به مجلس میگوید: «چنانچه عملکرد هر یک از وزرا به تأیید مجلس نرسید، طرح استیضاح با رعایت اصل هشتاد و نهم (89) قانون اساسی و قانون آییننامه داخلی در دستور کار مجلس قرار میگیرد.»
علاوه بر این دولتیها بر نفس اجبار وزرا به ارائه گزارش سالانه به مجلس هم انتقاد حقوقی داشتند. اسحاق جهانگیری در 16 مردادماه 98 در حاشیه جلسه هیأت دولت این اجبار را «دخالت قوا در کار هم» دانسته و گفته بود: «دولت میتواند هر زمانی که نیاز باشد و خودش تشخیص دهد، به مجلس گزارش دهد. طبق قانون یک قوه نمیتواند قوه دیگری را ملزم به انجام کاری کند، ولی دولت به مجلس همواره گزارش کار میدهد.» حرف دولت این بود که وزرا به طور مکرر در قالب طرح سؤال و استیضاح بهصورت مکفی به مجلس گزارش میدهند و ارائه گزارش سالانه فقط یک کار اضافی است. ضمن اینکه موضوع گنجاندن بررسی عملکرد رئیس جمهوری در این قانون همخود حساسیتهایی ایجاد کرده بود. در نهایت هم روز 17 مرداد 98، حسین میرمحمد صادقی، معاون قوانین مجلس دهم اعلام کرد که بر اساس نظر و رأی شورای عالی حل اختلاف قوا موضوع گزارش دهی سالانه دولت به مجلس «اختیاری» است و «الزامی» در انجام آن وجود ندارد. روز 24 مرداد هم حسینعلی امیری، معاون پارلمانی رئیس جمهوری اعلام کرد که طبق نظر شورای عالی حل اختلاف قوا، هم موضوع گزارشدهی رئیسجمهوری و هم گزارش وزرا منتفی شده است. امیری در آن تاریخ گفته بود: «نظر هیأت این بود که الزامی به حضور آقای رئیس جمهوری و وزرا برای اعلام گزارشی که موضوع همین اختلاف نظر بود دیگر وجود ندارد اما تأکید میکنم که دولت همیشه بهمناسبتهای مختلف پاسخگو بوده است؛ هم اعضای دولت و هم آقای رئیسجمهور.»
دولت گزارش سالانه نمیآورد
با وجود همه این مقدمات باز هم موضوع گزارشدهی سالانه دولت در مجلس یازدهم مطرح شد. در هفتههای اخیر برخی چهرهها نظیر حسینعلی حاجی دلیگانی، احمد امیرآبادی فراهانی، سید ناصر موسوی لارگانی و احد آزادیخواه از لزوم ارائه این گزارش گفته بودند. اما موضوع وقتی جدیتر شد که محمدباقر قالیباف شخصاً در این باره اظهارنظر کرد. در جلسه روز 29 تیرماه محمدرضا صباغیان طی تذکری خواستار پیگیری ارائه گزارش عملکرد سالانه وزرا به مجلس شد. محمدباقر قالیباف در پاسخ به این تذکر هر چند اشکالات قانون آییننامه داخلی مجلس و نظر شورای عالی حل اختلاف قوا را یادآوری کرد اما در ادامه هم گفت: «معاون پارلمانی رئیس جمهوری در جلسه علنی حضور دارند و هماهنگ کنند تا وزرا برای حضور در صحن یا کمیسیونها برنامهای را قرار دهند تا بعد از ارائه گزارش خود در دو ماه گذشته، در ماههای آینده هم گزارشهای مربوط به عملکرد خود را به نمایندگان ارائه کنند تا مشکلات موجود شناسایی شوند.
مجلس براساس وظایف قانونی خود موضوع ارائه گزارش عملکرد سالانه دولت را پیگیری میکند.» همین هم باعث شد تا دوباره بحثها بر سر این موضوع آغاز شود. حالا حسینعلی امیری روز گذشته در همین رابطه به «ایرنا» گفت که «بر اساس نظر هیأت عالی حل اختلاف و تنظیم روابط قوای
سه گانه حضور رئیس جمهوری و وزیران جهت ارائه گزارش سالانه به مجلس شورای اسلامی در مرداد ماه هر سال تکلیفی نیست.» او البته افزود: «وزیران و رؤسای سازمانهای دولتی آمادگی دارند داوطلبانه و بر اساس توافق با رئیس و هیأت رئیسه مجلس در جلسات علنی و غیرعلنی حضور پیدا کنند.»
چنانکه از ابتدای شروع به کار مجلس یازدهم بسیاری از وزیران به دعوت مجلس در بهارستان حاضر شده و گزارشهایی را به نمایندگان دادهاند. امیری این را هم گفت که گفتوگوهای مستقیم نمایندگان با مقامات دولتی در وزارتخانهها یا در معاونت پارلمانی دولت بهصورت مستمر ادامه دارد. با این اظهارنظر به نظر میرسد موضع قاطع دولت همچنان مانند سال گذشته بر این مسأله باشد که ارائه گزارش عملکرد وزرا به مجلس و رأی نمایندگان به این گزارشها ضرورت حقوقی ندارد و برگزار نخواهد شد.
ماجرای ارائه گزارش سالانه دولت به مجلس در مردادماه هر سال از تیرماه سال 96 آغاز شد. جایی که نمایندگان مجلس دهم طرحی ارائه دادند تا بر اساس آن طی اصلاحاتی در قانون آییننامه داخلی مجلس، اعضای دولت ملکف شوند هر ساله در موعد مردادماه گزارشی سالانه از عملکرد خود به نمایندگان بدهند. این طرح درست یک سال بعد یعنی تیرماه 97 به تصویب مجلس رسید. این بخش جدید از آییننامه داخلی مجلس همچنین میگوید که نمایندگان بعد از دریافت گزارش وزرا، درباره اینکه از این گزارش قانع شدهاند یا خیر نیز رأی خود را اعلام میکنند. در سال 97 اما کار تأیید مصوبه در شورای نگهبان قدری طول کشید و عملاً به موعد مردادماه نرسید. یک سال بعد از تصویب این طرح در مجلس، موضوع اما تبدیل به یک چالش سیاسی تازه بین دو قوه شد؛ در آستانه مردادماه سال 98 برخی نمایندگان مجلس تأکید داشتند که وزرا باید گزارش عملکرد خود را تا آخر این ماه به بهارستان بیاورند و بابت آن از مجلس رأی بگیرند. تأکیدی که از نظر دولت وجاهت قانونی نداشت. اصرار نمایندگان و انکار دولت آنقدر جدی شد که در نهایت در ابتدای مردادماه 98 رئیس جمهوری با نگارش نامهای به رهبر معظم انقلاب خواستار ارجاع این موضوع به شورای عالی حل اختلاف قوا شد. البته در همان زمان هم علی اصغر یوسفنژاد، عضو هیأت رئیسه مجلس دهم گفته بود که پیش از این اقدام حسن روحانی، علی لاریجانی نامهای به رئیس جمهوری نوشته و در آن خواستار ارائه این گزارش شده بود. این موضوع در جلسه روز 6 مرداد 98 هم توسط خود علی لاریجانی تأیید شد.
رفع اختلاف قانونی، به نفع دولت
از جمله مهمترین اشکالاتی که دولت بهصورت مکرر به این مصوبه میگرفت به مسأله رأیگیری پس از ارائه گزارش وزرا مربوط میشد. رأیگیری که در حکم رأی اعتماد مجدد به وزرا بود و دولت میگفت این خلاف قانون اساسی است. این بخش از آییننامه داخلی مجلس بعد از شرح چگونگی اجرای ارائه گزارش عملکرد وزرا به مجلس میگوید: «چنانچه عملکرد هر یک از وزرا به تأیید مجلس نرسید، طرح استیضاح با رعایت اصل هشتاد و نهم (89) قانون اساسی و قانون آییننامه داخلی در دستور کار مجلس قرار میگیرد.»
علاوه بر این دولتیها بر نفس اجبار وزرا به ارائه گزارش سالانه به مجلس هم انتقاد حقوقی داشتند. اسحاق جهانگیری در 16 مردادماه 98 در حاشیه جلسه هیأت دولت این اجبار را «دخالت قوا در کار هم» دانسته و گفته بود: «دولت میتواند هر زمانی که نیاز باشد و خودش تشخیص دهد، به مجلس گزارش دهد. طبق قانون یک قوه نمیتواند قوه دیگری را ملزم به انجام کاری کند، ولی دولت به مجلس همواره گزارش کار میدهد.» حرف دولت این بود که وزرا به طور مکرر در قالب طرح سؤال و استیضاح بهصورت مکفی به مجلس گزارش میدهند و ارائه گزارش سالانه فقط یک کار اضافی است. ضمن اینکه موضوع گنجاندن بررسی عملکرد رئیس جمهوری در این قانون همخود حساسیتهایی ایجاد کرده بود. در نهایت هم روز 17 مرداد 98، حسین میرمحمد صادقی، معاون قوانین مجلس دهم اعلام کرد که بر اساس نظر و رأی شورای عالی حل اختلاف قوا موضوع گزارش دهی سالانه دولت به مجلس «اختیاری» است و «الزامی» در انجام آن وجود ندارد. روز 24 مرداد هم حسینعلی امیری، معاون پارلمانی رئیس جمهوری اعلام کرد که طبق نظر شورای عالی حل اختلاف قوا، هم موضوع گزارشدهی رئیسجمهوری و هم گزارش وزرا منتفی شده است. امیری در آن تاریخ گفته بود: «نظر هیأت این بود که الزامی به حضور آقای رئیس جمهوری و وزرا برای اعلام گزارشی که موضوع همین اختلاف نظر بود دیگر وجود ندارد اما تأکید میکنم که دولت همیشه بهمناسبتهای مختلف پاسخگو بوده است؛ هم اعضای دولت و هم آقای رئیسجمهور.»
دولت گزارش سالانه نمیآورد
با وجود همه این مقدمات باز هم موضوع گزارشدهی سالانه دولت در مجلس یازدهم مطرح شد. در هفتههای اخیر برخی چهرهها نظیر حسینعلی حاجی دلیگانی، احمد امیرآبادی فراهانی، سید ناصر موسوی لارگانی و احد آزادیخواه از لزوم ارائه این گزارش گفته بودند. اما موضوع وقتی جدیتر شد که محمدباقر قالیباف شخصاً در این باره اظهارنظر کرد. در جلسه روز 29 تیرماه محمدرضا صباغیان طی تذکری خواستار پیگیری ارائه گزارش عملکرد سالانه وزرا به مجلس شد. محمدباقر قالیباف در پاسخ به این تذکر هر چند اشکالات قانون آییننامه داخلی مجلس و نظر شورای عالی حل اختلاف قوا را یادآوری کرد اما در ادامه هم گفت: «معاون پارلمانی رئیس جمهوری در جلسه علنی حضور دارند و هماهنگ کنند تا وزرا برای حضور در صحن یا کمیسیونها برنامهای را قرار دهند تا بعد از ارائه گزارش خود در دو ماه گذشته، در ماههای آینده هم گزارشهای مربوط به عملکرد خود را به نمایندگان ارائه کنند تا مشکلات موجود شناسایی شوند.
مجلس براساس وظایف قانونی خود موضوع ارائه گزارش عملکرد سالانه دولت را پیگیری میکند.» همین هم باعث شد تا دوباره بحثها بر سر این موضوع آغاز شود. حالا حسینعلی امیری روز گذشته در همین رابطه به «ایرنا» گفت که «بر اساس نظر هیأت عالی حل اختلاف و تنظیم روابط قوای
سه گانه حضور رئیس جمهوری و وزیران جهت ارائه گزارش سالانه به مجلس شورای اسلامی در مرداد ماه هر سال تکلیفی نیست.» او البته افزود: «وزیران و رؤسای سازمانهای دولتی آمادگی دارند داوطلبانه و بر اساس توافق با رئیس و هیأت رئیسه مجلس در جلسات علنی و غیرعلنی حضور پیدا کنند.»
چنانکه از ابتدای شروع به کار مجلس یازدهم بسیاری از وزیران به دعوت مجلس در بهارستان حاضر شده و گزارشهایی را به نمایندگان دادهاند. امیری این را هم گفت که گفتوگوهای مستقیم نمایندگان با مقامات دولتی در وزارتخانهها یا در معاونت پارلمانی دولت بهصورت مستمر ادامه دارد. با این اظهارنظر به نظر میرسد موضع قاطع دولت همچنان مانند سال گذشته بر این مسأله باشد که ارائه گزارش عملکرد وزرا به مجلس و رأی نمایندگان به این گزارشها ضرورت حقوقی ندارد و برگزار نخواهد شد.
خطر القای بی دولتی
«ایران» اهداف پشت پرده القای بی دولتی و منفعل بودن دولت را بررسی میکند
رئیس جمهوری: ایجاد دوگانگی «جان و نان» و «عزاداری و سلامت» غلط است
3 و 5
رئیس جمهوری: ایجاد دوگانگی «جان و نان» و «عزاداری و سلامت» غلط است
3 و 5
وزیر راه و شهرسازی در گفتوگو با «ایران» جزئیات تازهای از طرح پرداخت ودیعه به مستأجران را تشریح کرد
وزیر به دنبال ودیعه مستأجران
- ثبت 400 هزار درخواست وام ودیعه در چند ساعت
- پرداخت وام کمک ودیعه در تمام مناطق تهران یکسان است
وزیر راه و شهرسازی گفت: بر اساس ارزیابی دستگاهها و نهادهای متولی، 600 هزار خانوار بیشترین آسیبپذیری را در میان دهکهای کمدرآمد دارند، بنابراین وام کمک ودیعه اجاره در مرحله اول به این 600 هزار خانوار پرداخت میشود. هفته گذشته رئیس جمهوری طرح دولت برای کمک به مستأجران آسیبپذیر از کرونا را اعلام کرد. براساس این طرح به مستأجران واجد شرایط تسهیلاتی بهعنوان کمک ودیعه اجاره پرداخت میشود. محمد اسلامی وزیر راه و شهرسازی، در گفتوگو با «ایران» در مورد اینکه خانوار مستأجر دارای شرایط دریافت وام کمک ودیعه چگونه شناسایی میشوند، گفت: مستأجرانی که متقاضی دریافت تسهیلات کمک ودیعه اجاره هستند، گروهبندی میشوند و اولویت پرداخت با مستأجرانی است که آسیبپذیری بیشتری از نظر مالی دارند.
اسلامی شرایط مستأجران واجد شرایط را اینگونه توضیح داد که اولویت با خانوادههای 5 نفره به بالا است.به گفته اسلامی علاوه بر این، تسهیلات به متقاضیان واجد شرایطی پرداخت میشود که حقوقبگیر ثابت هستند یعنی «کسانی که در بنگاهی کار میکنند و کارفرمایی دارند که ماهانه به آنها حقوق پرداخت میکند.» وزیر راه و شهرسازی خاطرنشان کرد: سه گروه وام ۵۰ میلیون تومانی، ۳۰ میلیون تومانی و ۱۵ میلیون تومانی برای متقاضیان در نظر گرفته شده که به ترتیب برای شهر تهران، کلانشهرها و شهرهای دیگر است. اقساط وام ۵۰ میلیون تومانی، ماهی ۵۴۰ هزار تومان، ۳۰ میلیون تومانی، ماهی ۳۲۵ هزار و ۱۵ میلیون تومانی، ماهی ۱۶۰ هزار تومان با نرخ سود ۱۳ درصد است. مستأجران فقط کارمزد ماهانه را پرداخت میکنند. تسهیلات با نرخ سود 13 درصد پرداخت میشود و پرداخت ماهانه بستگی به میزان وام دریافتی دارد. مستأجران صرفاً سود تسهیلات را میپردازند و اصل را در پایان سال به بانک برمیگردانند. داشتن قرارداد اجاره رسمی یعنی قراردادی که کد رهگیری دارد به گفته وزیر راه و شهرسازی برای تقاضای وام لازم است.
اسلامی در مورد نحوه پرداخت وام به خانوار تحت پوشش نهادهای حمایتی گفت: خانوادههای تحت حمایت بهزیستی و کمیته امداد باید تسهیلات خود را از این نهادها درخواست کنند. در واقع منابع در اختیار این دو سازمان است که آنها رأساً به خانوادههای تحت حمایت که برای پرداخت اجاره مشکل دارند با مبالغی که خودشان در نظر گرفتند، وام را پرداخت میکنند.
به گفته وزیر راه و شهرسازی، کل منابعی که برای پرداخت وام ودیعه اجاره در نظر گرفته شده 20 هزار میلیارد تومان است که در مرحله اول اجرای طرح به 600 هزار خانوار پرداخت میشود. وزیر راه و شهرسازی در پاسخ به این سؤال که متقاضیان شاید بیشتر از تعداد وامی باشد که دولت در نظر گرفته است، گفت: با توجه به ارزیابی ما که آسیبپذیرترینها را در اولویت قرار دادیم، پرداخت وام به 600 هزار خانوار کفایت میکند چون آسیبپذیرترین خانوار هستند و اگر منابع لازم در اختیار باشد در مراحل بعد پرداخت وام کمک ودیعه به متقاضیان دیگر شروع میشود. اسلامی همچنین اولویت بعدی دریافت وام کمک ودیعه اجاره را شامل خانواری دانست که ازدواج آنان در سالجاری است و در سال 99 خانه اولی محسوب میشوند. وزیر راه و شهرسازی همچنین تأکید کرد: میزان وام در تمام کلانشهر تهران و مناطق بیست و دوگانه یکسان است و اولویتبندی خانوار واجد شرایط مهم است نه منطقهای که واجد اجارهای در آنجا قرار دارد.
وی اضافه کرد: مستأجران صرفاً سود تسهیلات را میپردازند و اصل را در پایان سال به بانک برمیگردانند. وزیر راه و شهرسازی گفت: ثبتنام تسهیلات کمکودیعه مسکن از دیروز و به صورت پیامکی در سامانه وزارت راه و شهرسازی شروع شده است.
اسلامی شرایط مستأجران واجد شرایط را اینگونه توضیح داد که اولویت با خانوادههای 5 نفره به بالا است.به گفته اسلامی علاوه بر این، تسهیلات به متقاضیان واجد شرایطی پرداخت میشود که حقوقبگیر ثابت هستند یعنی «کسانی که در بنگاهی کار میکنند و کارفرمایی دارند که ماهانه به آنها حقوق پرداخت میکند.» وزیر راه و شهرسازی خاطرنشان کرد: سه گروه وام ۵۰ میلیون تومانی، ۳۰ میلیون تومانی و ۱۵ میلیون تومانی برای متقاضیان در نظر گرفته شده که به ترتیب برای شهر تهران، کلانشهرها و شهرهای دیگر است. اقساط وام ۵۰ میلیون تومانی، ماهی ۵۴۰ هزار تومان، ۳۰ میلیون تومانی، ماهی ۳۲۵ هزار و ۱۵ میلیون تومانی، ماهی ۱۶۰ هزار تومان با نرخ سود ۱۳ درصد است. مستأجران فقط کارمزد ماهانه را پرداخت میکنند. تسهیلات با نرخ سود 13 درصد پرداخت میشود و پرداخت ماهانه بستگی به میزان وام دریافتی دارد. مستأجران صرفاً سود تسهیلات را میپردازند و اصل را در پایان سال به بانک برمیگردانند. داشتن قرارداد اجاره رسمی یعنی قراردادی که کد رهگیری دارد به گفته وزیر راه و شهرسازی برای تقاضای وام لازم است.
اسلامی در مورد نحوه پرداخت وام به خانوار تحت پوشش نهادهای حمایتی گفت: خانوادههای تحت حمایت بهزیستی و کمیته امداد باید تسهیلات خود را از این نهادها درخواست کنند. در واقع منابع در اختیار این دو سازمان است که آنها رأساً به خانوادههای تحت حمایت که برای پرداخت اجاره مشکل دارند با مبالغی که خودشان در نظر گرفتند، وام را پرداخت میکنند.
به گفته وزیر راه و شهرسازی، کل منابعی که برای پرداخت وام ودیعه اجاره در نظر گرفته شده 20 هزار میلیارد تومان است که در مرحله اول اجرای طرح به 600 هزار خانوار پرداخت میشود. وزیر راه و شهرسازی در پاسخ به این سؤال که متقاضیان شاید بیشتر از تعداد وامی باشد که دولت در نظر گرفته است، گفت: با توجه به ارزیابی ما که آسیبپذیرترینها را در اولویت قرار دادیم، پرداخت وام به 600 هزار خانوار کفایت میکند چون آسیبپذیرترین خانوار هستند و اگر منابع لازم در اختیار باشد در مراحل بعد پرداخت وام کمک ودیعه به متقاضیان دیگر شروع میشود. اسلامی همچنین اولویت بعدی دریافت وام کمک ودیعه اجاره را شامل خانواری دانست که ازدواج آنان در سالجاری است و در سال 99 خانه اولی محسوب میشوند. وزیر راه و شهرسازی همچنین تأکید کرد: میزان وام در تمام کلانشهر تهران و مناطق بیست و دوگانه یکسان است و اولویتبندی خانوار واجد شرایط مهم است نه منطقهای که واجد اجارهای در آنجا قرار دارد.
وی اضافه کرد: مستأجران صرفاً سود تسهیلات را میپردازند و اصل را در پایان سال به بانک برمیگردانند. وزیر راه و شهرسازی گفت: ثبتنام تسهیلات کمکودیعه مسکن از دیروز و به صورت پیامکی در سامانه وزارت راه و شهرسازی شروع شده است.
مشقتهاو الزامهای در خانه ماندن در دوره درمان بیماری کرونا
بیمارستان خانگی
ترانه بنی یعقوب
گزارش نویس
وقتی دکتر توی چشمهایش نگاه کرد و گفت باید دوهفته توی خانه قرنطینه بشود اولین فکری که به ذهنش رسید این بود که چطور میتواند در یک آپارتمان کوچک 60 متری طوری خودش را قرنطینه کند که همسر و فرزندش درگیر کرونا نشوند. واقعاً چطور با یک دستشویی و حمام مشترک میتواند پروتکلهای بهداشتی را طوری رعایت کند که آنها مریض نشوند برای همین سختی را به جان خرید و قبل از ورود به خانه آنها را راهی شهرستان کرد: «میدانی آنقدر تب و بدن درد داشتم که حتی برداشتن یک لیوان آب و خوردن آن هم برایم سخت بود اما این برایم تحملش راحتتر از زندگی با دو نفر دیگر در یک فضای کوچک بود. ترس از هر لحظه بیمار شدنشان بیشتر مرا عذاب میداد اما چارهای نبود. تازه مجبور بودم خودم به هر جان کندنی برای خرید بروم بیرون؛ البته یکی از دوستانم هم دوبار سه باری برایم سوپ آورد و دم منزل تحویل داد و رفت.»
همسر و فرزندش تست دادند و متوجه شدند کرونا ندارند اما آمد و رفتش به بیرون از خانه در دوره بیماری آیا موجب بیمار شدن عدهای دیگر نشد: «راستش سعی میکردم فاصلهام را با دیگران حفظ کنم اما چند باری به سوپر مارکت و نانوایی رفتم ماسک هم داشتم. باور کن چاره دیگری نداشتم.»
اما واقعاً این روزها که کرونا نفس خیلی هایمان را بریده و به هر کسی یک جور سختی و فشار وارد میکند با سختیهای قرنطینه خانگی در دوران بیماری چه باید کرد و چطور میتوان از پس مشکلاتش برآمد. در برخی کشورها معمولاً کسی که قرنطینه خانگی میشود تحت نظارت سیستم درمانی آن کشور قرار میگیرد. یعنی پزشکان مدام با فرد بیمار در تماسند و از او میخواهند تا دائم آنها را از حالش باخبر کند. همچنین در آن سیستم از یکی از اعضای خانواده یا دوستان نزدیک بیمار خواسته میشود مسئولیت خرید مایحتاج اولیه دوره بیماری را بر عهده بگیرد تا او و بستگانش که در قرنطینه خانگی هستند مجبور به خروج از خانه نشوند و بیماری گسترش پیدا نکند. اما کسانی که در ایران تجربه قرنطینه و گذراندن دوره بیماری در خانه را دارند در این باره چه میگویند.
چند روز قبل تست کرونای برادر اعظم مثبت شد: «معمولاً بیمارانی را که اکسیژن خونشان زیر 93 نمیآید بیمارستان نمیپذیرد و باید در خانه قرنطینه شوند یا آنهایی که نوع سبکتر بیماری را گرفتهاند، البته اگر حالشان بد شد و اکسیژن خون پایین آمد باید به بیمارستان مراجعه کنند. شرایط قرنطینه برای کسانی که با هم داخل یک خانه زندگی میکنند، سخت میشود. بعضی اوقات شخص در خانه تنها میماند اما گاهی مثل بیماری برادر من این مسأله ممکن نبود. بیماری بهدلیل ناشناخته بودن و درمان نداشتن استرس زیادی دارد مخصوصاً با اخبار فوتیها که هر روز اعلام میشود. فکر کن بیمار با این شرایط باید قرنطینه را تحمل کند. در حالی که همه میدانند استرس بیشترین آسیب را به بدن میزند و سیستم ایمنی را پایین میآورد. میدانید در این شرایط فضای باز و هوای تازه در بهبود بیمار نقش دارد و اینکه بیمار بتواند به وسایل سرگرمکننده مثل تلویزیون در خانه دسترسی داشته باشد یا در مدتی که قرنطینه است دغدغه مسائل مالی نداشته باشد.»
برادر من در خانه و در یک اتاق مجزا با دستشویی جداگانه خودش را قرنطینه کرد و طبق دستور پزشک دارو مصرف کرد. خانوادهاش در بخش دیگر خانه زندگی میکردند و همسرش با ماسک در خانه رفت و آمد میکرد. برادرم در مدت بیماری اصلاً از اتاق خارج نشد در را هم با پارچه پوشانده بودند و پنجره اتاق هم دائم باز بود اما باز هم وقتی خانم برادرم آزمایش داد مشخص شد که در خونش آنتی بادی وجود داشته یعنی مبتلا شده و بیماری را رد کرده. واقعیتش در این زمان کار زیادی هم از خانواده برنمیآید جز اینکه غذا و تقویتکننده را برای بیمار آماده کند. راستش ما خودمان تا قبل از مبتلا شدن برادرم به کرونا خبرهای فوتیهای کرونا را در گروههای خانوادگیمان مدام به اشتراک میگذاشتیم تا برای بقیه هشدار باشد و مسائل بهداشتی را بیشتر رعایت کنند اما از وقتی برادرم مبتلا شد تلاش کردیم خبرهای منفی و بد را به اشتراک نگذاریم تا روحیهاش حفظ شود. هر بار هم ما خواهرها و برادرها یا مادرم غذاهایی را که دوست داشت میپختیم و برایش میبردیم که بداند همه به فکرش هستیم.
سعید 25 ساله اما شرایط کاملاً متفاوتی داشت. تنها زندگی میکند و تصمیم گرفت بیماریاش را از همه پنهان کند: «راستش میترسیدم بقیه من را در بیمار شدنشان مقصر بدانند برای همین سختی را پذیرفتم و تنهایی خودم را در خانه قرنطینه کردم اما برای خرید بیرون میرفتم مجبور بودم میوه و سبزیجات تازه و مرغ بخرم تا زنده بمانم. بعد از بیماری خیلیها سرزنشم کردند که چرا موضوع را پنهان کردهام؛ تا خوب شدم این حرفها را میزدند. آن موقع اگر کسی عطسه میکرد من مقصر میشدم.» سعید تنها کسی نیست که در دوره قرنطینه خانگیاش بیماری را از بقیه پنهان کرده چون معتقد بوده که دیگران سرزنشش میکنند و با رفتن به کوچه و خیابان تنها موجب گسترش بیماری شده.
مریم و مادرش هر دو با هم به کرونا مبتلا شدند. بنابراین سختی خاصی از نظر قرنطینه در خانه نداشتند: «اما سختیهای ما یک جور دیگر بود مثل اینکه خرید نمیتوانستیم برویم و از دوستانمان کمک میگرفتیم که اتفاقاً دوستانمان کمک هم کردند. در این دوران به سبزیجات و مرغ برای سوپ و نان احتیاج است. ما واقعاً ناتوان بودیم، ضعف عضلانی شدید داشتیم و حتی درست کردن اینها هم برایمان سخت بود. انرژیمان را باید دائم ذخیره میکردیم تا غذایی درست کنیم این خودش سخت بود. دوبار هم دوستان سوپ آوردند ولی خودمان در ضعف کامل نهایتاً یک تیکه گوشت را در آب میانداختیم و آب پز میکردیم و میخوردیم. برای همین فکر میکنم حمایت آدمها از یکدیگر در این زمان بسیار مهم و اساسی است. خوشبختانه دایره دوستان ما بزرگ بود و با حمایتشان ما از خانه خارج نشدیم. اگر این حمایتها نبود ممکن بود ما این بیماری را به دهها نفر دیگر منتقل کنیم.» حالا مریم و مادرش در روز یازدهم قرنطینه هستند او میگوید کسانی که بیماریشان خفیفتر است بیشتر از 14 روز باید در خانه بمانند تا کامل بهبود پیدا کنند اما آنها قرنطینهشان را تا 21 روز ادامه و بعد دوباره تست کرونا میدهند.
مرتضی 35 ساله روز هشتم بیماری را میگذراند. او با مادرش که مبتلا به پارکینسون است، زندگی میکند. چند روز پیش احساس تب خفیف و بدن درد کرد و روی بدنش کهیرهای بزرگ زد، تست داد و فهمید کروناست.« برای من تنها ترسم مادرم و سرکار نرفتنم بود وگرنه یکی از بستگان پزشک است و مدام با او در تماس هستم. در اتاق قرنطینهام و از اتاق هم بیرون میآیم ماسک میزنم و مادرم غذا را برایم پشت در میگذارد و همه ظرفها را چندبار ضدعفونی میکنیم. از سرویس بهداشتی جدا هم استفاده میکنم. راستش از نظر روحی تحت فشار شدیدی هستم میخواهم بگویم بیماری کرونا خیلی پیچیده است و اقعاً حمایت اطرافیان را لازم دارد تا آدم روحیهاش را نبازد.»
پروانه پرستار یکی از بیمارستانهای تهران است تأکید میکند که به همه بگویم وقتی قرنطینه خانگی هستند موضوع بیماریشان را از دیگران پنهان نکنند از دوست و خانواده کمک بخواهند و خودشان برای خرید بیرون نروند تا زنجیره انتقال بیماری گسسته شود: «دائم با پزشکشان در تماس باشند؛ به خدا کرونا ننگ و عار ندارد این جور وقتها یکدیگر را دورادور حمایت کنیم و فکر کنیم امروز اگر بیماری سراغ دوستمان آمده ممکن است فردا سراغ خودمان را بگیرد اگر در زمان بیماری به کمک هم نیاییم پس چه زمان میتوانیم به کمک هم بشتابیم.»
تعدادی از بیمارانی که با آنها گفتوگو میکنم از کتمان کردن بیماری توسط دیگران هم گلایه دارند. خیلی هایشان میگویند بیماری را از کسانی گرفتهاند که در محل کار یا اطرافشان دائم بیماریشان را پنهان کرده و میگفتند به خاطر باد کولر سرما خوردهاند، همچنین آنها تأکید میکنند که قرنطینه خانگی هزینه بر است و بدون حمایت خانواده و دوستان و جامعه امکان پذیر نیست. بدون این حمایتها تنها چرخه انتقال بیماری تشدید میشود.
گزارش نویس
وقتی دکتر توی چشمهایش نگاه کرد و گفت باید دوهفته توی خانه قرنطینه بشود اولین فکری که به ذهنش رسید این بود که چطور میتواند در یک آپارتمان کوچک 60 متری طوری خودش را قرنطینه کند که همسر و فرزندش درگیر کرونا نشوند. واقعاً چطور با یک دستشویی و حمام مشترک میتواند پروتکلهای بهداشتی را طوری رعایت کند که آنها مریض نشوند برای همین سختی را به جان خرید و قبل از ورود به خانه آنها را راهی شهرستان کرد: «میدانی آنقدر تب و بدن درد داشتم که حتی برداشتن یک لیوان آب و خوردن آن هم برایم سخت بود اما این برایم تحملش راحتتر از زندگی با دو نفر دیگر در یک فضای کوچک بود. ترس از هر لحظه بیمار شدنشان بیشتر مرا عذاب میداد اما چارهای نبود. تازه مجبور بودم خودم به هر جان کندنی برای خرید بروم بیرون؛ البته یکی از دوستانم هم دوبار سه باری برایم سوپ آورد و دم منزل تحویل داد و رفت.»
همسر و فرزندش تست دادند و متوجه شدند کرونا ندارند اما آمد و رفتش به بیرون از خانه در دوره بیماری آیا موجب بیمار شدن عدهای دیگر نشد: «راستش سعی میکردم فاصلهام را با دیگران حفظ کنم اما چند باری به سوپر مارکت و نانوایی رفتم ماسک هم داشتم. باور کن چاره دیگری نداشتم.»
اما واقعاً این روزها که کرونا نفس خیلی هایمان را بریده و به هر کسی یک جور سختی و فشار وارد میکند با سختیهای قرنطینه خانگی در دوران بیماری چه باید کرد و چطور میتوان از پس مشکلاتش برآمد. در برخی کشورها معمولاً کسی که قرنطینه خانگی میشود تحت نظارت سیستم درمانی آن کشور قرار میگیرد. یعنی پزشکان مدام با فرد بیمار در تماسند و از او میخواهند تا دائم آنها را از حالش باخبر کند. همچنین در آن سیستم از یکی از اعضای خانواده یا دوستان نزدیک بیمار خواسته میشود مسئولیت خرید مایحتاج اولیه دوره بیماری را بر عهده بگیرد تا او و بستگانش که در قرنطینه خانگی هستند مجبور به خروج از خانه نشوند و بیماری گسترش پیدا نکند. اما کسانی که در ایران تجربه قرنطینه و گذراندن دوره بیماری در خانه را دارند در این باره چه میگویند.
چند روز قبل تست کرونای برادر اعظم مثبت شد: «معمولاً بیمارانی را که اکسیژن خونشان زیر 93 نمیآید بیمارستان نمیپذیرد و باید در خانه قرنطینه شوند یا آنهایی که نوع سبکتر بیماری را گرفتهاند، البته اگر حالشان بد شد و اکسیژن خون پایین آمد باید به بیمارستان مراجعه کنند. شرایط قرنطینه برای کسانی که با هم داخل یک خانه زندگی میکنند، سخت میشود. بعضی اوقات شخص در خانه تنها میماند اما گاهی مثل بیماری برادر من این مسأله ممکن نبود. بیماری بهدلیل ناشناخته بودن و درمان نداشتن استرس زیادی دارد مخصوصاً با اخبار فوتیها که هر روز اعلام میشود. فکر کن بیمار با این شرایط باید قرنطینه را تحمل کند. در حالی که همه میدانند استرس بیشترین آسیب را به بدن میزند و سیستم ایمنی را پایین میآورد. میدانید در این شرایط فضای باز و هوای تازه در بهبود بیمار نقش دارد و اینکه بیمار بتواند به وسایل سرگرمکننده مثل تلویزیون در خانه دسترسی داشته باشد یا در مدتی که قرنطینه است دغدغه مسائل مالی نداشته باشد.»
برادر من در خانه و در یک اتاق مجزا با دستشویی جداگانه خودش را قرنطینه کرد و طبق دستور پزشک دارو مصرف کرد. خانوادهاش در بخش دیگر خانه زندگی میکردند و همسرش با ماسک در خانه رفت و آمد میکرد. برادرم در مدت بیماری اصلاً از اتاق خارج نشد در را هم با پارچه پوشانده بودند و پنجره اتاق هم دائم باز بود اما باز هم وقتی خانم برادرم آزمایش داد مشخص شد که در خونش آنتی بادی وجود داشته یعنی مبتلا شده و بیماری را رد کرده. واقعیتش در این زمان کار زیادی هم از خانواده برنمیآید جز اینکه غذا و تقویتکننده را برای بیمار آماده کند. راستش ما خودمان تا قبل از مبتلا شدن برادرم به کرونا خبرهای فوتیهای کرونا را در گروههای خانوادگیمان مدام به اشتراک میگذاشتیم تا برای بقیه هشدار باشد و مسائل بهداشتی را بیشتر رعایت کنند اما از وقتی برادرم مبتلا شد تلاش کردیم خبرهای منفی و بد را به اشتراک نگذاریم تا روحیهاش حفظ شود. هر بار هم ما خواهرها و برادرها یا مادرم غذاهایی را که دوست داشت میپختیم و برایش میبردیم که بداند همه به فکرش هستیم.
سعید 25 ساله اما شرایط کاملاً متفاوتی داشت. تنها زندگی میکند و تصمیم گرفت بیماریاش را از همه پنهان کند: «راستش میترسیدم بقیه من را در بیمار شدنشان مقصر بدانند برای همین سختی را پذیرفتم و تنهایی خودم را در خانه قرنطینه کردم اما برای خرید بیرون میرفتم مجبور بودم میوه و سبزیجات تازه و مرغ بخرم تا زنده بمانم. بعد از بیماری خیلیها سرزنشم کردند که چرا موضوع را پنهان کردهام؛ تا خوب شدم این حرفها را میزدند. آن موقع اگر کسی عطسه میکرد من مقصر میشدم.» سعید تنها کسی نیست که در دوره قرنطینه خانگیاش بیماری را از بقیه پنهان کرده چون معتقد بوده که دیگران سرزنشش میکنند و با رفتن به کوچه و خیابان تنها موجب گسترش بیماری شده.
مریم و مادرش هر دو با هم به کرونا مبتلا شدند. بنابراین سختی خاصی از نظر قرنطینه در خانه نداشتند: «اما سختیهای ما یک جور دیگر بود مثل اینکه خرید نمیتوانستیم برویم و از دوستانمان کمک میگرفتیم که اتفاقاً دوستانمان کمک هم کردند. در این دوران به سبزیجات و مرغ برای سوپ و نان احتیاج است. ما واقعاً ناتوان بودیم، ضعف عضلانی شدید داشتیم و حتی درست کردن اینها هم برایمان سخت بود. انرژیمان را باید دائم ذخیره میکردیم تا غذایی درست کنیم این خودش سخت بود. دوبار هم دوستان سوپ آوردند ولی خودمان در ضعف کامل نهایتاً یک تیکه گوشت را در آب میانداختیم و آب پز میکردیم و میخوردیم. برای همین فکر میکنم حمایت آدمها از یکدیگر در این زمان بسیار مهم و اساسی است. خوشبختانه دایره دوستان ما بزرگ بود و با حمایتشان ما از خانه خارج نشدیم. اگر این حمایتها نبود ممکن بود ما این بیماری را به دهها نفر دیگر منتقل کنیم.» حالا مریم و مادرش در روز یازدهم قرنطینه هستند او میگوید کسانی که بیماریشان خفیفتر است بیشتر از 14 روز باید در خانه بمانند تا کامل بهبود پیدا کنند اما آنها قرنطینهشان را تا 21 روز ادامه و بعد دوباره تست کرونا میدهند.
مرتضی 35 ساله روز هشتم بیماری را میگذراند. او با مادرش که مبتلا به پارکینسون است، زندگی میکند. چند روز پیش احساس تب خفیف و بدن درد کرد و روی بدنش کهیرهای بزرگ زد، تست داد و فهمید کروناست.« برای من تنها ترسم مادرم و سرکار نرفتنم بود وگرنه یکی از بستگان پزشک است و مدام با او در تماس هستم. در اتاق قرنطینهام و از اتاق هم بیرون میآیم ماسک میزنم و مادرم غذا را برایم پشت در میگذارد و همه ظرفها را چندبار ضدعفونی میکنیم. از سرویس بهداشتی جدا هم استفاده میکنم. راستش از نظر روحی تحت فشار شدیدی هستم میخواهم بگویم بیماری کرونا خیلی پیچیده است و اقعاً حمایت اطرافیان را لازم دارد تا آدم روحیهاش را نبازد.»
پروانه پرستار یکی از بیمارستانهای تهران است تأکید میکند که به همه بگویم وقتی قرنطینه خانگی هستند موضوع بیماریشان را از دیگران پنهان نکنند از دوست و خانواده کمک بخواهند و خودشان برای خرید بیرون نروند تا زنجیره انتقال بیماری گسسته شود: «دائم با پزشکشان در تماس باشند؛ به خدا کرونا ننگ و عار ندارد این جور وقتها یکدیگر را دورادور حمایت کنیم و فکر کنیم امروز اگر بیماری سراغ دوستمان آمده ممکن است فردا سراغ خودمان را بگیرد اگر در زمان بیماری به کمک هم نیاییم پس چه زمان میتوانیم به کمک هم بشتابیم.»
تعدادی از بیمارانی که با آنها گفتوگو میکنم از کتمان کردن بیماری توسط دیگران هم گلایه دارند. خیلی هایشان میگویند بیماری را از کسانی گرفتهاند که در محل کار یا اطرافشان دائم بیماریشان را پنهان کرده و میگفتند به خاطر باد کولر سرما خوردهاند، همچنین آنها تأکید میکنند که قرنطینه خانگی هزینه بر است و بدون حمایت خانواده و دوستان و جامعه امکان پذیر نیست. بدون این حمایتها تنها چرخه انتقال بیماری تشدید میشود.
رؤسای کانون های بازنشستگی از ترمیم حقوق بازنشستگان تأمین اجتماعی پس از 14 سال به«ایران » می گویند
افزایش 80 درصدی حقوق بازنشستگان حداقل بگیر
گروه اجتماعی/ پس از گذشت ١٤ سال یکی از جدیترین و قدیمیترین مطالبات بر زمین مانده بازنشستگان تأمین اجتماعی که بحث متناسبسازی حقوق بود، سرانجام با مساعدت دولت در مسیر پرداخت قرار گرفت، دو هفته پیش با مصوبه دولت ٣٢ هزار میلیارد تومان از بدهیهای دولت به سازمان تأمین اجتماعی پرداخت شد. بخشی از این بدهی که حدود ٣٠ درصد برآورد شده، برای متناسب سازی و ترمیم حقوق بازنشستگان استفاده خواهد شد. کارشناسان بیمه اختصاص این مبلغ را -آن هم در شرایطی که در ابتدای سال هم یکبار افزایش ٢٦ درصدی حقوقها اعمال شده است- گام مهمی برای ترمیم حقوق و ارتقای معیشت حداقلبگیران سازمان تأمین اجتماعی میدانند. آنها میگویند میزان دریافتی سه میلیون و 300 هزار بازنشسته سازمان تأمین اجتماعی با اجرای متناسبسازی حقوق در مرداد ماه افزایش قابل توجهی خواهد داشت.
ترمیم حقوق بازنشستگان
محمد اسدی، رئیس کانون بازنشستگان قزوین و دبیر کانون عالی بازنشستگان و مستمریبگیران کشور با اشاره به تصویب پرداخت ٥٠ هزار میلیارد تومان از بدهیهای برجای مانده دولت طی ١٠ سال گذشته به سازمان تأمین اجتماعی در مجلس میگوید: براساس این مصوبه سازمان هم مکلف شده است ٣٠ درصد این مبلغ در حدود ١٥ هزار میلیارد تومان را به بحث متناسبسازی حقوق بازنشستگان اختصاص دهد، این اتفاق مهم میتواند فاصله معوقات حقوق بازنشستگان را به علت درست اجرا نشدن ماده ٩٦ قانون (افزایش دستمزد مطابق با تورم) بوده تا حد زیادی جبران کند. وی با بیان اینکه برای ترمیم حقوق بازنشستگان باید این متناسبسازی انجام میشد، اظهار میدارد: در سال ٨٨ یکبار این همسانسازی انجام شده بود، اما در آن سال به صورت یارانه دولتی و نه به صورت جزئی از حقوق انجام گرفت و از آن سال تاکنون ترمیم حقوقها انجام نشده بود. به گفته او این همسانسازی تأثیر مثبت خود رابر معیشت بازنشستگان خواهد گذاشت و بخشی از ترمیم حقوق در قالب آن انجام میشود که بسته به جدول حقوق از ٣٠ تا ٧٠ درصد متغیر است و در کنار افزایش حقوقی که در ابتدای امسال صورت گرفت میتواند تأثیر خوبی در قدرت خرید بازنشستگان داشته باشد، برای مثال بازنشسته حداقلبگیر با ٣٠ سال سابقه خدمت که در اسفند ٩٨، یک میلیون و ٥١٧ هزار تومان حقوق دریافت میکرد، حالا حدوداً ٢ میلیون و ٨٠٠ هزار تومان دریافتی خواهد داشت که افزایش قابل توجهی پیدا کرده است. او ادامه میدهد: این افزایش حقوق شاید با توجه به نرخ تورم چشمگیر نباشد، اما عدد بزرگی است.
افزایش بن و حق مسکن علی دهقانکیا، رئیس کانون بازنشستگان و کارگران تأمین اجتماعی استان تهران به «ایران» میگوید: با تلاشهای دولت و مدیرعامل سازمان در خصوص متناسبسازی حقوق نتایج مثبتی گرفته شده است. او اضافه میکند: در روش اول، آن دسته از افرادی که ۳۰ سال سابقه دارند و در زمان بازنشستگی حداقل دستمزد را میگرفتند و امروز هم همان حداقل را میگیرند، حدود ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان دریافتی خواهند داشت و آن دسته از افرادی که با ۳۵ سال سابقه بازنشسته شده بودند و حداقل حقوق را دریافت میکردند و در زمان حال نیز حداقل را میگیرند، چیزی در حدود سه میلیون تومان دریافتی خواهند داشت. روش دوم در خصوص همسانسازی حقوقها، شامل چند آیتم میشود. به گفته دهقانکیا، در این روش، میزان سوابق در نظر گرفته میشود. همچنین میزان پرداختیها را در نظر خواهیم داشت و به افرادی که بالای ۲۵ سال سابقه دارند، نیز امتیازاتی تعلق خواهد گرفت. در این روش افرادی که ۱۰ سال سابقه دارند، تا ۱۵۰ هزار تومان و به ترتیب با افزایش سنوات این رقم تا سابقه ۳۰ سال به ۴۰۰ هزار تومان میرسد. در این شیوه افرادی که ۳۵ سال سابقه کار دارند، چیزی در حدود ۴۸۰ و ۵۰۰ هزار تومان افزایش حقوق خواهند داشت. امتیاز دومی که این افراد میگیرند، این است که افرادی که با بیش از ۲۵ سال سابقه بازنشسته شدند و از حداقل حقوق بالاتر دریافت میکردند و یا سقف حقوق را داشتند، متفاوت عمل میشود، به نحوی که به عنوان مثال، کسی که با ۳۰ سال بازنشسته شده و در زمان بازنشستگی ۴ برابر حقوق میگرفت اما حقوق او، امروز به میزان دو برابر رسیده است، در فرمولی قرار میگیرد که تا ۴۰۰ هزار تومان اضافه پرداختی خواهد داشت. زیرا این فرد زمان بازنشستگی معادل چهار برابر میگرفته اما این رقم به دو برابر رسیده است. امتیاز دیگر مربوط به افرادی است که بالای ۲۵ سال سابقه دارند، درخصوص این افراد نیز از یک درصد تا ۷ درصد حداقل دستمزد افزایش پیدا میکند. این ۷ درصد هم مربوط به کسانی است که ۳۵ سال سابقه کار دارند. باید منتظر باشیم تا ببینیم پایان ماه جاری به چه اعداد و ارقامی میرسیم.
دو فاکتور مهم در متناسبسازی حقوق مستمری بگیران
رئیس کانون بازنشستگان استان البرز، پرداخت بدهی دولت به سازمان تأمین اجتماعی را اقدام بسیار خوب و ارزندهای میخواند و به «ایران» میگوید: 32 هزار میلیارد تومان بدهی دولت به سازمان تأمین اجتماعی از طریق رد شرکتهایی که دولت در اختیار دارد به سازمان تأمین اجتماعی واگذار شد و این اقدام دولت در شرایط اینچنینی تقریباً بینظیر است به هر حال دولت و سپس وزرای اقتصاد و تعاون، کار و رفاه اجتماعی در به ثمر رسیدن پرداخت بدهیها نقش مؤثری داشتند. قلی شادبخش میافزاید: اقدام اخیر دولت موجب ایجاد منابع جدید در سازمان تأمین اجتماعی میشود و به دنبال آن بحث متناسبسازی حقوق مستمریبگیران پیگیری میشود.
توجه به ضریب پایه سنوات
ناهید حیدری، مدیر کل امور فنی مستمریهای تأمین اجتماعی نیز درخصوص همسانسازی حقوق بازنشستگان به «ایران» میگوید: با توجه به بند ب ماده ۱۲ قانون برنامه ششم توسعه، سازمان ملزم شد که حقوق بازنشستگان را متناسبسازی نماید. بدینترتیب این امر در دستور کار سازمان قرار گرفت و با استفاده از مشارکتهای حداکثری و استفاده از نقطه نظرات کانونهای عالی بازنشستگان، بر اساس فرمولهای بیمهای و میزان مشارکت هر فرد در پرداخت حق بیمه و همچنین مدت زمان پرداخت حق بیمه، ضمن رعایت اصل عدالت، همسانسازی حقوق بازنشستگان به سرانجام رسید.
به گفته او، در این امر، ضریب پایه سنوات در نظر گرفته شد و مبنای آن از صفر تا ۱۰ سال و از ۱۰ سال تا ۳۵ سال است و هر مستمریبگیر بر اساس مدت سابقه و ضریب پایه حق بیمه مشمول همسانسازی حقوق میشود. از طرفی برای اینکه بتوانیم تشویقی هم برای سنوات بالاتر داشته باشیم، سابقه بالای ۲۵ تا ۳۵ سال را نیز در نظر گرفتهایم و همچنین از این ماه میزان دریافت کمک هزینه معیشتی یا همان بن و حق مسکن نیز نسبت به سال گذشته ۱۷۲ درصد رشد داشته است و از ۹۰ هزار تومان در خرداد ماه به ۱۹۰ هزار تومان رسیده است.
مدیر کل امور فنی مستمریهای تأمین اجتماعی، می افزاید: مشمولین متناسب سازی، کلیه بازنشستگان، ازکارافتادگان و بازماندگان آنها هستند و این افزایش به همه سطوح دستمزد تعلق میگیرد. به گفته حیدری حدود 17 هزار و 500 میلیارد تومان برای متناسب سازی حقوق بازنشستگان اعتبار اختصاص داده شده است.
سید محمد صدر در گفت و گو با «ایران» از راهکارهایی برای بهبود حکمرانی میگوید
رویکردهای فرهنگیرا در حکمرانی برجسته کنیم
- زمینههای همبستگی اجتماعی هنوز وجود دارد
- گفتوگوی ملی راه حل خیلی از مشکلات است
ابراهیم بهشتی/ احسان بداغی
خبرنگار
جزو اولین چهرههای سیاسی است که در اسفندماه و در ابتدای شیوع ویروس کرونا به این بیماری مبتلا شد و البته با رعایت دستورالعملهای پزشکی و خودمراقبتی این دوره را به سلامت پشت سر گذاشت. سید محمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام کرونا را تجربه متفاوت و جدیدی هم در ایران و هم در سایر کشورها میداند که در کنار تبعات منفی، برخی ویژگیهای مثبت را نیز به همراه آورد از جمله اینکه در جامعه نوعی همبستگی اجتماعی را تقویت کرد و در سطح تصمیمسازیها نیز نوعی هماهنگی و تسریع در تصمیمسازیها را به ارمغان آورد. صدر هم مانند بسیاری دیگر از صاحب نظران معتقد است که این تجربه مدیریتی متفاوت را میتوان و باید به دیگر حوزهها و بحرانها یا مشکلات تعمیم داد. او در این گفتوگو از کرونا و تحریم میگوید که کار را برای مسئولان و مردم سختتر کرده است اما معتقد است در این میان میتوان با استفاده از راهکارهایی دشواری زندگی را کمتر کرد و چشم به آینده داشت. تغییر نگاه به مردم از رویکردهای امنیتی به فرهنگی و استفاده از صاحب نظران اقتصادی دو پیشنهاد مهم این عضو اصلاحطلب مجمع تشخیص مصلحت نظام است برای عبور از وضعیت فعلی و حرکت در مسیر بهبود شرایط. صدر از مدعیان دو آتشه انقلابی سخن میگوید که نه انقلاب را دیدهاند و نه آن را فهم کردهاند اما با تندرویهای خود تلاش دارند روند حذف مجموعههای مختلف را شدت ببخشند. او که خود از مبارزان قبل از انقلاب است، دو سال ابتدایی پس از پیروزی انقلاب را به لحاظ تقویت وحدت داخلی و آزادیهای مدنی و ارتباط و اعتماد مردم با حاکمیت جزو بهترین تجربهها میداند و معتقد است که سیستم سیاسی باید برگردد به حال و هوای همان دوره. مذاکره با ترامپ در شرایط فعلی را نیز مفید فایده نمی داند و منتقد کسانی است که همزمان که زیر برند مقاومت عکس یادگاری میاندازند اما وقتی بحث به هزینههای مقاومت میرسد، خود را کنار میکشند و دولت را وسط گود میاندازند و همه مشکلات را متوجه پاستور میکنند. گفتوگو با سید محمد صدر را در ادامه میخوانید.
آقای دکتر! این روزها ایران مثل بسیاری از کشورها درگیر ویروس کرونا است. شما در ابتدای شیوع کرونا به این بیماری مبتلا شدید. اگر موافق هستید از تجربه درگیری شما با این بیماری شروع کنیم بخصوص که مردم هم نگران هستند. چطور سلامتتان را به دست آوردید؟
نکته اول اینکه برای خود من این بیماری تجربه جدیدی بود. چون در سالها و ادوار گذشته که من محیطهای سیاسی و تحصیل در دانشکده داروسازی و مبارزه انقلابی و امثال اینها را دیده بودم، این تجربه را نداشتیم؛ یعنی همین تجربه همهگیری و پاندمی یا ابتلای جهان به یک بیماری. البته خوانده بودیم که زمانی ایران با اپیدمی وبا یا طاعون مواجه بود و همین طور در دنیا نمونههای مشابهی بود. ولی به طور مستقیم این تجربه را نداشتیم. نهایت آن هم همین بحث آنفلوانزا بود که دنیا و ایران توان مقابله با آن را داشت و خیلی چیز مهمی نبود. درست است که خیلی تلفات و خسارات زیادی وارد کرد، اما بالاخره زندگی همین است و مخلوطی است از خوشی و ناخوشی. بنابراین اگر چه ابتدا یک مقداری در ایران به دلیل آماده نبودن خساراتی وارد شد اما به مرور زمان ستاد مقابله با کرونا تشکیل شد و الان به نظرم دارند خوب عمل میکنند. بویژه که همکاریهای مردمی در این زمینه خیلی جدی است. یعنی من میتوانم بگویم بعد از آن نمایش تشییع پیکر شهید سلیمانی که نشان داد وحدت ملی چیست، این ماجرای کرونا و همکاری مردم در مقابله با آن هم نمایش بسیار خوبی است از همبستگی اجتماعی.
من در اسفندماه مبتلا شدم ولی به لطف خدا خیلی جدی نبود و ریههای من خیلی کم درگیر شده بود. دختر من پزشک است و رئیس تیم پزشکی بود که با افراد مختلف متخصص در تماس بود. بنابراین من در خانه این بیماری را جمع کردم. یک مقداری هم از تجربیات داروسازی خودم استفاده کردم. مخصوصاً آن موقع که چه دارویی برای این بیماری درمانگر است و هنوز هم مشخص نیست، خودم تعدادی آنتیبیوتیک قوی مصرف کردم که مؤثر بود و گذشت. اما نکته من این است که بحث کرونا و ویروس آن یک نکته صدها نفر است، ترس از آن یک بیماری نکته دیگر. میبینیم که هر روز چند هزار نفر مبتلا میشوند و صدها جان خود را از دست میدهند. ولی ترس از کرونا خیلی وسیعتر از آن است. ضمن اینکه باید تمام دستورات بهداشتی و پروتکلها را جدی عمل کرد، در عین حال نباید یک بیماری روانی جدی به نام ترس از کرونا بیاید که خیلی ایجاد نگرانی و ناراحتی کند و ان شاءالله با روندی که در پیش است، این امیدواری وجود دارد که تا چند ماه دیگر واکسن بیماری تهیه شود که خود آن هم پیشرفت بسیار عالی علمی است. آخرین نکته من این است که واقعاً کادر پزشکی اعم از پزشکان، پرستاران، بهیاران و داروسازان و تمام گروهی که در این قضیه دخیل بودند، خیلی صادقانه و خوب عمل کردند.
کرونا به هر روی بار مضاعفی بود که هم به مدیریت سیاسی و هم به جامعه ایران تحمیل شد که همزمان زیر بار فشار تحریمها هم قرار دارد و اوضاع را قدری سختتر کرد. با این حساب از جمله محسنات و ویژگیهای مثبتی که برای کرونا مطرح میکنند، این است که یک مقداری سیستم مدیریتی را در کشور تکان داد و در قالب ستاد مقابله با کرونا، تصمیمگیریها قدری تسریع شد، هماهنگیهایی بین بخشهای مختلف حاکمیت به وجود آمد و بحث مشارکت عمومی را هم تقویت کرد. از همین حیث توصیههایی میشود که ما همین شیوه مدیریت را به حوزههای دیگر کشور تسری دهیم و تلاش کنیم برای اجماع سازی در موضوعات مختلف. شما فکر میکنید میشود امیدوار بود که این ایده به حوزههای دیگر تسری و تعمیم داده شود؟
قطعاً میشود و قطعاً هم اگر تسری دهیم موفقیتآمیز خواهد بود. من در فروردینماه که بعد از دوره بیماری خودم بود مقالهای نوشتم و در آنجا به نوروز و کرونا اشاره کردم. نوروز و بهار پیام تازگی، شکفتگی و نوسازی طبیعت و در واقع پیام زندگی جدید را برای ما به ارمغان میآورد. نوروز در ایران سابقه طولانی دارد و باعث میشود که یک روح جدید در زندگی مردم دمیده شود. روحی که از زایندگی طبیعت به انسان منتقل میشود و این بسیار فرصت خوبی است. ما در نوروز دید و بازدید داریم، همبستگی داریم، عیدی گرفتن داریم، احترام داریم، آشتی داریم و یک زندگی جدید شروع کردن را داریم. این چیزی بود که ما در کرونا هم دیدیم. غیر از زحمات کادر پزشکی در این بیماری مهم است توجه کنیم مردم چقدر همکاری کردند، بویژه به طبقه محروم و فرودستی که با مشکلات جدی روبهرو شدند، دیدیم چقدر کمک مردمی شد و هنوز هم ادامه دارد.
من فکر میکنم این یک تجربه خوبی بود برای من که در جریان انقلاب بودم، دقیقاً آن جو را به یاد میآورد. سال 56 که دیگر تظاهرات شروع شده بود، آنجا دورانی بود که مردم عاشق هم شده بودند. یعنی آنچنان همدیگر را دوست داشتند و آنچنان به هم محبت میکردند که سابقه نداشت. نه تنها در تظاهرات که میآمدند و مثلاً خوراکی پخش میکردند و یا شیلنگ آب برای خنک کردن تظاهرکنندگان میگرفتند، حتی خارج از این در حالت عادی هم این گونه بود. الان شما وقتی میبینید که دو نفر در حالت عادی با هم تصادف میکنند، برخورد آنها با هم چگونه است؟ در آن زمان همبستگی اجتماعی ایجاد شده بود. اگر دو نفر تصادف میکردند، میآمدند همدیگر را میبوسیدند و میگفتند به خاطر امام و انقلاب میبخشیم. الان اما غیر از پرخاش در این جور موارد چیز دیگری نیست. اما بعد از شیوع کرونا به نظر میرسد رفتارهای مردم نسبت به همدیگر تغییراتی داشته و آن پرخاشها تا حدودی تبدیل به گذشت و همکاری شده است. کرونا و آثار اجتماعیاش، آن خاطره را زنده میکند. این نشان میدهد که کاملاً زمینه اجتماعی و فرهنگی در بین مردم ما وجود دارد برای اینکه یک همبستگی ملی دوباره به وجود بیاید. امیدواریم که هم این نوع مدیریت و هماهنگی و هم این رویکرد جدید مردم به طرف دولت و حاکمیت ادامه پیدا کند. البته عملکرد دولت و حاکمیت در گسترش این روحیه مؤثر خواهد بود.
اینکه بشود موضوع را به حوزههای دیگر تعمیم داد و اینکه میشود این همبستگی اجتماعی را حفظ کرد، چه باید کرد؟ آیا باید نگاه متفاوتتری به کنشگری مدنی مردم داشته باشیم؟ آیا در حوزه سیاستگذاری باید تحولاتی ناظر به مشارکت بیشتر مردم صورت بگیرد؟ از این همبستگی اجتماعی که شما به آن اشاره میکنید چطور میتوان برای حکمرانی بهتر کمک گرفت؟
پاسخ این سؤال که با مردم باید چه کار کنیم یک جمله است؛ رویکردهای امنیتی را باید تبدیل کنیم به رویکرد فرهنگی و سیاسی. این یعنی چه؟ ما سه نوع رویکرد حکومتی داریم؛ رویکرد فرهنگی، رویکرد سیاسی و رویکرد امنیتی. رویکرد فرهنگی رویکرد خوشبینانه است. یعنی حاکمیت همه مردم را خوب میبیند و با آنها از این دید برخورد میکند. رویکرد سیاسی رویکرد واقعبینانه است. یعنی رویکردی که واقعیات جامعه را خیلی دقیق مورد توجه قرار میدهد. رویکرد امنیتی رویکرد بدبینانه است که به همه شک دارد و فکر میکند همه دارند توطئه میکنند، همه جاسوس هستند، همه وابسته هستند. به نظر میرسد در حال حاضر به رویکردهای فرهنگی توجه کافی نمیشود.
ما تجربه دو رویکرد سیاسی و فرهنگی را داشتیم. در سیاست داخلی باید رویکرد فرهنگی داشته باشیم، یعنی استراتژی ما باید استراتژی لبخند به مردم خودمان باشد. در سیاست خارجی باید رویکرد سیاسی- امنیتی داشته باشیم. یعنی هم واقعیات را ببینیم و هم این موضوع را توجه کنیم که در سیاست خارجی هم دشمن داریم و هم رقیب. حالا حداقل با رقبای خودمان سیاسی برخورد کنیم و با دشمنانمان امنیتی. خب ما این تجربه را داریم یا خیر؟ من در سؤال قبل درباره پیش از انقلاب گفتم. حالا میروم سراغ بعد از انقلاب و پیروزی نهضت.
ایدهآلترین حکومت ما همان دو سال اول بعد از پیروزی انقلاب است. دو سالی که همه آزاد هستند، حرفشان را میزنند، یک چریک فدایی مارکسیست، یک تودهای مارکسیست که رسماً میگوید خدا را قبول ندارم و قانون اساسی و جمهوری اسلامی و نظام که دیگر هیچ، ما به اینها اجازه میدهیم که بیایند در تلویزیون انقلاب اسلامی نظریاتشان را مطرح کنند. بعد این فرد بیاید چه بگوید؟ بیاید بگوید من که مارکسیست-لنینیست هستم با قانون اساسی که شما میخواهید تصویب کنید مخالف هستم. جالب توجه این است که شخص امام (ره) به برگزاری این مناظرهها اصرار داشتند. ایشان حتی در پاریس هم همین حرف را میزد. یا تعداد روزنامهها نشانه دیگری از آزادی بود. من خودم در آن زمان که با شهید رجایی کار میکردم مسئول بررسی روزنامههایی بودم که مخالف انقلاب اسلامی بودند. تعداد آن روزنامهها از تعداد روزنامههای مدافع جمهوری اسلامی بیشتر بود. شهید رجایی هم شخصاً اصرار داشت در جریان تفکرات و نوشتههای اینها باشد که من این کار را انجام میدادم. در این شرایط رفراندوم انجام شد، کسی نگفت تقلب شده. بعد از آن انتخابات ریاست جمهوری و مجلس بود. حتی مسعود رجوی هم در دوره اول انتخابات کاندیدا بود که پیروز نشد. ما این تجربه را داشتیم و مردم واقعاً هیچ مشکلی نداشتند و همه نظراتشان را میگفتند. البته این را هم باید گفت که در آن زمان نه جنگ شروع شده بود و نه ترورهای دار و دسته منافقین. طبیعتاً جو لطیف جامعه را این اتفاقات تغییر داد. این دو عامل باعث شد تا لطافت انقلاب اسلامی که رویکردی کاملاً فرهنگی داشت دستخوش تغییراتی شود. چون در اثر اینها خشونت در نهایت خودش در مقابل جامعه ایرانی قرار گرفت. الزامی که برای برخورد با این پدیدهها پیش آمد تا حدی خشونت را تحمیل کرد. حالا که دیگر نه جنگی هست و نه مجاهدین خلقی هستند و آثار آنها وجود ندارد، باید برگردیم به رویکرد فرهنگی سالهای اول انقلاب.
مطمئن هم باشید که در این شرایط یعنی شرایطی که امریکا و ترامپ و بقیه تصمیم جدی دارند با ایجاد آشفتگی در مسائل اقتصادی و معیشتی کشور، آشوب ایجاد کنند، مقاومت استراتژیکی که باید انجام دهیم از طریق رضایت مردم است. به مردم احترام بگذاریم، برخی بینشها را تغییر دهیم تا انتقادات مطرح شود. آنقدر انقلاب اسلامی پایگاههای قوی دارد که به هیچ وجه با بادهایی از این دست به لرزه درنمیآید. ما باید اعتماد به نفسی را که در گذشته و همان دوره داشتیم دوباره پیدا کنیم و بگذاریم که مردم با آزادی کامل حرفشان را بزنند، اعتقاداتشان را بگویند، هیچ مشکلی هم پیش نمیآید. بحث انتقاد از مسئولین و پاسخگویی آنها باعث میشود ریشههای انقلاب مستحکم تر شود.
مخاطب صحبتهای شما اگر طیفهایی باشند که این روزها سنگ معیشت مردم را به سینه میزنند، احتمالاً میگویند آقای دکتر صدر بسیار سرخوش است و در این روزهای گرانی سنگ چیزهای فرعی را به سینه میزند. الان دغدغه مردم گرانی است نه اینکه کدام گروه حذف شده. ارتباط بین مشکلات اقتصادی و تغییر رویکردها به جامعه از این جنسی که شما پیشنهاد می دهید چیست؟ یعنی آیا قائل به این هستید که اگر رویکردها را درست کنیم و سرمایه اجتماعی را تقویت کنیم چه بسا در گذر از مشکلات اقتصادی هم موفق شویم؟
الان وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم خوب نیست، در این هیچ شکی نداریم. خصوصاً بعد از قضیه کرونا و تعطیل شدن کارها اوضاع بدتر هم شده. اما همین الان وضعیت اقتصادی مردم با زمان جنگ قابل قیاس نیست. زمان جنگ خیلی وضعیت اقتصادی بدتر از الان بود. اصلاً این فراوانی و کالاهایی که الان میبینیم، در آن زمان وجود نداشت. اما روحیات مردم و وضع داخلی خیلی بهتر بود. چرا؟ چون مردم با دولت و نظام و حاکمیت بودند. علی رغم اینکه مشکلات اقتصادی و معیشتی داشتند، هر چند وقت یکبار بمباران هوایی و موشکباران هم بود. شما میدانید در دزفول چند بار بمباران شد و مردم چند بار شهر را ترک کردند؟ یا در شهرهای دیگری نظیر ایلام. یا در خود همین تهران چقدر بمباران هوایی شد. چه شبها که برخیها غسل شهادت میکردند و میگفتند که ممکن است خواب که هستیم موشک بیاید و شهید شویم. این روحیات چرا الان نیست؟ علی رغم اینکه وضعیت معیشتی بدتر بود و چه از نظر غذا، چه دارو و چه دیگر نیازهای اولیه کمبود فراوان داشتیم. برای تهیه پنیر باید از کوپن استفاده میشد. بنابراین نکته مهم این است که آن موقع مردم احساس آزادی میکردند، مردم احساس میکردند که در مقابل یک دشمن خارجی که تمامیت ارضی کشور را مورد تجاوز قرار داده و در همان ابتدا بخشهایی از کشور را اشغال کرده، باید همه چیز خود را بدهند تا تمامیت ارضی کشور حفظ شود. مهم اینکه این است که حاکمیت هم در همین جهت بود و از افتخارات آن دوره حاکمیت این است که اجازه نداد یک سانتیمتر از کشور در حالی که تمام دنیا علیه ما بودند، جدا شود. تنها دلیلش این است که علیرغم همه آن سختیها مردم و حاکمیت با هم بودند، یعنی در مرحله اول، حاکمیت با مردم بود و مردم هم احساس متقابلی داشتند.
در زمانی که من معاون سیاست خارجی و روابط بینالملل مرکز تحقیقات استراتژیک بودم، دیدارهای مختلفی با محققان داشتم، از جمله دیدار با یک محقق انگلیسی. در آن دیدار بحث جنگ پیش آمد. من گفتم متأسفانه صدام تنها با ما نمیجنگید و قدرتهای دیگری هم پشت او بودند و ما مقاومت کردیم. این فرد به من گفت که روی جنگ ایران و عراق کار کردهام و به شما میگویم که 34 کشور که فقط دو تای آنها امریکا و شوروی بودند صدام را کمک میکردند که با شما بجنگد، این یعنی همه دنیا. این ملت در مقابل آن وضعیت ایستاد، چون فاصلهای بین ملت و حاکمیت نبود و اعتماد متقابل وجود داشت. اما الان به دلیل عملکردهای بد، مخصوصاً عدم توجه به برخی آزادیها وضعیت این طور شده. شما همین انتخابات اخیر مجلس را ببینید؛چرا باید برای اولین بار آمار شرکتکنندگان در کل کشور زیر 50 درصد و در تهران 26 درصد باشد؟ این شاید به دلیل همان باشد که رویکردهای فرهنگی محور نبوده و اینکه برخی مدام اصرار دارند باید افراد و گروههای مختلف حذف شوند. این حذفها نتیجهاش این میشود که افتخار ما که همان انتخابات و دموکراسی است، حالا با آسیب روبهرو شود که برای دورههای آینده حتماً باید برای مشارکت مردم چارهاندیشی شود.
با این اوصاف آیا ارزیابی شما این است که ما به سمت و سویی میرویم که در جهت تغییر وضعیت به نفع بهبود است؟
هنوز انقلابیون اولیه در کشور ما بر سر کار هستند و آنها تجربیاتی در این خصوص دارند. یعنی آنها هم تجربه قبل از انقلاب را دارند و هم پس از آن را. هنوز در موزه عبرت که من هم در دوران دانشجویی آنجا بودم، سلول بسیاری از چهرههای شاخص انقلاب و مسئولان فعلی کشور هم آنجا هست یعنی بسیاری از مسئولان فعلی هم وضعیت قبل از انقلاب را دیدهاند و هم وضعیت فعلی را درک میکنند.
مشکل ما الان کسانی هستند که من به آنها میگویم تازه به انقلاب رسیدهها. طرف میآید و چنان از انقلاب، آن هم مقابل کسانی که خودشان در آن دوره فعال بودهاند حرف میزند که گویی تمام آن تحولات را درک کرده. اما یک ساعت هم آنجا نبوده. یعنی نه در انقلاب بوده، نه میداند انقلاب چیست و یا اصلاً سن و سالش اجازه میدهد آن دوران را دیده باشد. حتی ما در مسئولان داریم کسانی را که سنشان به انقلاب میخورد اما نه تنها در انقلاب نبودهاند بلکه مواضعشان خلاف آن تحولات بوده. اتفاقاً اینها امروز تندتر هستند. اینها در زدن انقلابیون و افکار گوناگونی که وجود دارد، خیلی بیشتر اصرار دارند. انقلابی تا زمانی ارزش دارد که پای هزینه دادن در میان باشد و به قدرت نرسیده باشند. انقلابی بودن بعد از رسیدن به قدرت که خیلی هنر نیست. مسألهای که من دیدم این است که متأسفانه نفاق، ریا و چاپلوسی رشد پیدا کرده. این است که متأسفانه میبینیم فلان فرد برای اینکه مسئول بالادستش خوشش بیاید خیلی تندتر از خود او مسائل را مطرح میکند. اگر روزی بخواهیم آسیبشناسی بکنیم جمهوری اسلامی را ، یکی از مسائل بسیار مهم این قضایایی است که اشاره کردم، چاپلوسی و وفادار نمایی.
اشاره کردید که مردم از ابتدای انقلاب و بخصوص در دوره جنگ سختیهایی را تحمل کردند و ایستادگی کردند، بنابراین ارتباط بین حاکمیت و ملت برقرار بود. به تعبیری ما الان هم در حال جنگ هستیم و مردم دارند ایستادگی میکنند. اما وقتی از این طرف قضیه هم نگاه کنیم، مردم هم انتظاراتی دارند و میپرسند که آیا سرنوشت محتوم ما این است که مدام ایستادگی کنیم؟ بعد میگویند آیا ما باید ایستادگی کنیم تا به تعبیر شما برخی انقلابیهای انقلاب ندیده بیایند شعار دهند و از جانب ما افتخار کنند. مردم هم انتظار دارند که گشایشهایی اتفاق بیفتد. معطوف به وضعیت موجود فکر میکنید این گرهگشایی باید در حوزه سیاست داخلی رخ دهد یا باید ترکیبی از تحول در سیاست داخلی و خارجی باشد؟
حرف شما بسیار درست است. یعنی حق مردم است که امنیت داشته باشند، حق مردم است که آسایش داشته باشند، حق مردم است که آرامش و آزادی داشته باشند. حق مردم است که در حاکمیت نقش داشته باشند و حکومت را تشکیل بدهند و زمانی که میخواهند آن را جابهجا کنند. مهمترین وظایفی که دولتها دارند همین چیزهاست. یعنی دولت اول باید امنیت ایجاد کند، بعد به آسایش مردم که هم مادی است و هم معنوی برسد و بعد به بهداشت و درمان مردم برسد و بعد وارد بقیه مسائل شود. بنابراین اینها وظایف حاکمیت و دولت است. باید هم اینها را با کمترین هزینهها برای مردم تأمین کند. یعنی این طور نباشد که بخواهد کاری را انجام دهد اما به قول شما بیش از اندازه مردم در فشار باشند. در شرایط فعلی چرا مردم ما اینقدر تحت فشار هستند؟ علت اصلی آن حاکمیت یک دیوانهای به نام ترامپ در امریکا است. علی رغم اینکه همیشه مذاکره با امریکا تابو بوده اما چند سال پیش مذاکره شروع شد. نزدیک دو سال شبانه روز زحمت کشیدند و به توافقی هم با امریکا و هم با بقیه قدرتهای جهان رسیدند. توافقی به نام برجام انجام شد و تمام آن خطراتی که در زمان دولت آقای احمدینژاد ایران را تهدید میکرد و ما
7 قطعنامه تحریمی گرفته بودیم از بین رفت. یعنی نه تنها تمام مسائل اقتصادی امروز، آن موقع هم بود بلکه ما به لحاظ امنیتی هم در خطر قرار داشتیم و اگر آن وضعیت ادامه پیدا میکرد، چه بسا خطر حمله نظامی و یک جنگ به ایران تحمیل میشد. اینها از بین رفت و یک مذاکره برد-برد صورت گرفت. یک ایران این طرف و تمام دنیا آن طرف قرار داشت. ما مذاکره کردیم و به برجام رسیدیم. مذاکرهای که به لحاظ دیپلماتیک یک افتخار برای ایران است. یعنی تاریخ دیپلماسی ایران مذاکرهای به این افتخارآمیزی نداشته است. مذاکره هم برد-برد بود. یعنی هم طرف ایرانی برد کرد و هم طرف مقابل. آنها میگفتند ما نمیخواهیم ایران به سلاح هستهای دست پیدا کند و ایران هم میگفت تمام تحریمها و قطعنامههای علیه ایران باید برداشته شود. هر دو به هدفشان رسیدند و اوضاع هم بد نشد. تا اینکه دیوانهای به نام ترامپ بر سر کار آمد. شما جملات ترامپ را راجع به برجام ببینید. این اصولگرایان تندی که این روزها علیه برجام سخن میگویند هم کاش این سخنان را ببینند. ترامپ آمده و گفته ایرانیان سر امریکا کلاه گذاشتند. میگوید یک میلیارد و 800 میلیون دلار پول از ما گرفتند و هیچی هم به ما ندادند. میگوید حق غنیسازی که تابو برای غربیها بود هم توسط ایرانیها اخذ شد و خلاصه اینکه این قرارداد صددرصد به نفع ایران است و به همین دلیل من از آن خارج میشوم.
حالا بازگشت موقعیت بینالمللی ایران که در آن زمان به نازلترین وضع افتاده بود را هم نمیگوییم. ترامپ آمد شروع کرد به فشار آوردن که بیایید دوباره مذاکره کنیم. خب این کار که معنی ندارد، آن هم با آدمی که به چیزی پایبند نیست. بعد هم ایران میگوید تو که تنها نیستی و چند کشور دیگر هم هستند و ثانیاً چطور باید به تو اعتماد کنیم؟ دیدید که بولتون که مشاورش بوده می گوید ترامپ عصر یک حرف میزد، فردا صبح آن حرف را رد میکرد و روز بعد هم یک طور دیگر. یعنی به هیچ وجه نمیشود به او اعتماد کرد. یا مطالبی که الان خواهرزادهاش نوشته و گفته او سر پدر ما کلاه گذاشت، بعدش هم آمد سر دولت هم کلاه گذاشت و مالیات نداد و در دانشگاه هم کس دیگری را فرستاد که در امتحان شرکت کند. حالا این آدم میگوید بیایید با هم مذاکره کنید. گویی کشورهای دیگری هم در این برجام نیستند.
همه اینها درست است، اما مسأله این است که ما چه کار باید بکنیم؟ چه کاری میشود برای مردم کرد؟
من همه این مقدمات را گفتم تا بگویم در سیاست خارجی به نظر من نظام راه را جلو رفته و وقتی با یک دیوانه گردن کلفت مواجه هستیم آیا جز مقاومت کار دیگری میشود کرد؟ به نظر من نمیشود. باید صبر کرد تا معلوم شود که در امریکا چه میشود و بعد کاری کرد. در این شرایط برای سیاست خارجی کاری نمیشود کرد. اما در داخل چه میتوانیم بکنیم؟ همان حرفهایی است که قبلاً گفتم. باید سعی کنیم استراتژی لبخند به مردم، جلب رضایت مردم و نگاه خوشبینانه به مردم داشته باشیم. هر کاری هم در ارتباط با مسائل اقتصادی که میتواند معیشت مردم را بهبود دهد، باید انجام دهیم. حالا جملهای بگویم که قبلاً در مجمع تشخیص هم گفتهام. ببینید ما مشکلات سیاسی داریم، مشکلات فرهنگی داریم، مشکلات اجتماعی داریم و مشکلات اقتصادی هم داریم. من معتقدم که توان حل کردن مشکلات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی را داریم اما نمیکنیم. مشکلات اقتصادی را اما معتقدم نمیتوانیم حل کنیم و توان حل کردن آن را نداریم.
اگر این را بپذیریم میشود از دولت اصلاحات الگو گرفت. آقای خاتمی اقتصاد بلد نبود، شعار اقتصادی هم نداد. تمام شعار آقای خاتمی توسعه سیاسی بود و گسترش روابط خارجی که در هر دو هم موفق بود. بنده هم مثل آقای خاتمی اقتصاد بلد نیستم، اما چرا اقتصاددانان میگویند 8 سال دولت آقای خاتمی به لحاظ اقتصادی، بهترین دولت بود؟ و این در حالی است که آقای خاتمی اقتصاد نمیدانست. دلیلش این بود که به نابلدی خودش واقف بود و اقتصاد را سپرد دست اقتصاددانان و گذاشت سیستم اقتصادی کار خودش را بکند، بدون آنکه دخالت سیاسی در آن بشود. الان هم راه حل همین است، باید از دانش و تجربه اقتصاددانان بیشتر استفاده شود.
اشاره کردید که نظام به هر شکلی استراتژی مقاومت را انتخاب کرده. اینجا یک دوگانگی میبینیم از سوی برخیها که اتفاقاً مخالف دولت هم هستند. قاعدتاً مقاومت هزینه هم دارد اما برخی میآیند و با برند مقاومت عکس میگیرند و شعار میدهند اما وقتی بحث هزینهها میرسد، کلاً دولت را وسط میاندازند و میگویند مشکلات به ناتوانی دولت برمیگردد.
این کاملاً درست است. اینجا برمیگردد به همان خصوصیات فردی که اشاره کردم. صداقت در سیاست خیلی مهم است. اینکه من رقیبم را بخواهم از صحنه خارج کنم به چه وسایلی روی میآورم برمیگردد به صداقتی که آدم دارد. یک موقعی هست که شما واقعاً معتقدید این رقیب ضعیف است، مدیریت ندارد و به نفع مملکت نیست و میخواهید بگذارید کنار. بنده نسبت به آقای احمدینژاد چنین حسی داشتم. یعنی فکر میکردم آقای احمدینژاد جمهوری اسلامی را عقب برد. اما وقتی هست که آدم میبیند کسی فرد کارآمدی است و به درد هم میخورد، منتها خودش میخواهد جای او بنشیند. اینجا هست که صداقت عملکرد آدم را شکل میدهد که آیا من برای نفع مملکت و پیشبرد مملکت با یکی مخالفت میکنم یا اینکه میخواهم بروم جای او بنشینم. این نکته واقعاً باید آسیبشناسی شود. غیر از بحث صداقت، چیزی که من دیدیم بحث حسادت است. میزان حسادت در برخی مسئولین بالاست. یعنی هیچ گاه یک نفر حاضر نیست بپذیرد که فلانی مدیریتش از من قویتر است و وقتی میبیند قویتر است نه تنها او را تقویت نمیکند بلکه سعی میکند او را یک جوری پایین بکشد. من این را در مردم ایران ندیدم، ولی در برخی مسئولین دیدهام که بحث حسادت یک بحث خیلی جدی است، در کنار آن نفاق و چاپلوسی که گفتم.
شما از سالهای گذشته جزو کسانی بودید که پروژهای را به نام گفتوگوی ملی دنبال میکردید که قبل از انتخابات قدری پررنگتر شد، اما به نظر میرسد به جایی منتهی نشد. اولاً آیا این بحث گفتوگوی ملی منتفی شد و چرا؟ ثانیاً فکر میکنید که آیا روزنههای امیدی برای شکلگیری آن هست؟
اولاً گفتوگوی ملی تعطیل نشد، طبیعتاً یک مقداری وقفه افتاد که بیشتر به خاطر کرونا بود. به هر حال کل کارهایی که در مملکت انجام میشود یک مقدار با افت مواجه شد، اما گفتوگوی ملی به نظر من راه حل خیلی از مشکلات است. واقعاً باید گروههای مختلف، افراد مختلف، نخبگان مختلف و کسانی که دارای دیدگاههای مختلف و متضاد هستند، باید بنشینند و با هم صحبت کنند. هیچ کدام از ما حاضر نیستیم نظر مخالف را تحمل کنیم. حاضر نیستیم بپذیریم کسی با ما مخالفت کند. این هم جزو آسیبهایی است که داریم و ماها هم مشمول آن میشویم که باید از بین ببریم. گفتوگو مقدمهاش از بین بردن این ویژگی است که بپذیرم شما عقایدتان صددرصد با من مخالف است و وقتی این را پذیرفتم، نباید عصبانی شوم و نباید رگ گردنم متورم شود. گفتوگو که معنایش قبول شنیدن نظر مخالف است، مقدمهای است برای حل تمامی مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و چیزهای دیگر.
نیم نگاه
مشکل ما کسانی هستند که من به آنها میگویم تازه به انقلاب رسیدهها. طرف میآید و چنان از انقلاب، آن هم مقابل کسانی که خودشان در آن دوره فعال بودهاند حرف میزند که گویی تمام آن تحولات را درک کرده. اما یک ساعت هم آنجا نبوده. یعنی نه در انقلاب بوده، نه میداند انقلاب چیست
چرا باید برای اولین بار آمار شرکتکنندگان در کل کشور زیر 50درصد و در تهران 26 درصد باشد؟ این شاید به دلیل همان باشد که رویکردهای فرهنگی محور نبوده و اینکه برخی مدام اصرار دارند باید افراد و گروههای مختلف حذف شوند
انقلاب اسلامی آنقدر پایگاههای قوی دارد که به هیچ وجه با بادهایی از این دست ( انتقادهای درونی) به لرزه درنمیآید. باید اعتماد به نفسی را که در گذشته داشتیم دوباره پیدا کنیم و بگذاریم که مردم با آزادی کامل حرفشان را بزنند
سه نوع رویکرد حکومتی داریم؛ رویکرد فرهنگی، رویکرد سیاسی و رویکرد امنیتی. رویکرد فرهنگی رویکرد خوشبینانه است. رویکرد سیاسی واقعبینانه است. رویکرد امنیتی بدبینانه است. در سیاست داخلی باید رویکرد فرهنگی داشته باشیم، یعنی استراتژی ما باید استراتژی لبخند به مردم خودمان باشد. در سیاست خارجی باید رویکرد سیاسی- امنیتی داشته باشیم. یعنی هم واقعیات را ببینیم و هم این موضوع را توجه کنیم که در سیاست خارجی هم دشمن داریم و هم رقیب. حداقل با رقبای خودمان سیاسی برخورد کنیم و با دشمنانمان امنیتی
قبل از برجام نه تنها تمام مسائل اقتصادی امروز، وجود داشت بلکه به لحاظ امنیتی هم در خطر قرار داشتیم و اگر آن وضعیت ادامه پیدا میکرد، چه بسا خطر حمله نظامی و یک جنگ به ایران تحمیل میشد
خبرنگار
جزو اولین چهرههای سیاسی است که در اسفندماه و در ابتدای شیوع ویروس کرونا به این بیماری مبتلا شد و البته با رعایت دستورالعملهای پزشکی و خودمراقبتی این دوره را به سلامت پشت سر گذاشت. سید محمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام کرونا را تجربه متفاوت و جدیدی هم در ایران و هم در سایر کشورها میداند که در کنار تبعات منفی، برخی ویژگیهای مثبت را نیز به همراه آورد از جمله اینکه در جامعه نوعی همبستگی اجتماعی را تقویت کرد و در سطح تصمیمسازیها نیز نوعی هماهنگی و تسریع در تصمیمسازیها را به ارمغان آورد. صدر هم مانند بسیاری دیگر از صاحب نظران معتقد است که این تجربه مدیریتی متفاوت را میتوان و باید به دیگر حوزهها و بحرانها یا مشکلات تعمیم داد. او در این گفتوگو از کرونا و تحریم میگوید که کار را برای مسئولان و مردم سختتر کرده است اما معتقد است در این میان میتوان با استفاده از راهکارهایی دشواری زندگی را کمتر کرد و چشم به آینده داشت. تغییر نگاه به مردم از رویکردهای امنیتی به فرهنگی و استفاده از صاحب نظران اقتصادی دو پیشنهاد مهم این عضو اصلاحطلب مجمع تشخیص مصلحت نظام است برای عبور از وضعیت فعلی و حرکت در مسیر بهبود شرایط. صدر از مدعیان دو آتشه انقلابی سخن میگوید که نه انقلاب را دیدهاند و نه آن را فهم کردهاند اما با تندرویهای خود تلاش دارند روند حذف مجموعههای مختلف را شدت ببخشند. او که خود از مبارزان قبل از انقلاب است، دو سال ابتدایی پس از پیروزی انقلاب را به لحاظ تقویت وحدت داخلی و آزادیهای مدنی و ارتباط و اعتماد مردم با حاکمیت جزو بهترین تجربهها میداند و معتقد است که سیستم سیاسی باید برگردد به حال و هوای همان دوره. مذاکره با ترامپ در شرایط فعلی را نیز مفید فایده نمی داند و منتقد کسانی است که همزمان که زیر برند مقاومت عکس یادگاری میاندازند اما وقتی بحث به هزینههای مقاومت میرسد، خود را کنار میکشند و دولت را وسط گود میاندازند و همه مشکلات را متوجه پاستور میکنند. گفتوگو با سید محمد صدر را در ادامه میخوانید.
آقای دکتر! این روزها ایران مثل بسیاری از کشورها درگیر ویروس کرونا است. شما در ابتدای شیوع کرونا به این بیماری مبتلا شدید. اگر موافق هستید از تجربه درگیری شما با این بیماری شروع کنیم بخصوص که مردم هم نگران هستند. چطور سلامتتان را به دست آوردید؟
نکته اول اینکه برای خود من این بیماری تجربه جدیدی بود. چون در سالها و ادوار گذشته که من محیطهای سیاسی و تحصیل در دانشکده داروسازی و مبارزه انقلابی و امثال اینها را دیده بودم، این تجربه را نداشتیم؛ یعنی همین تجربه همهگیری و پاندمی یا ابتلای جهان به یک بیماری. البته خوانده بودیم که زمانی ایران با اپیدمی وبا یا طاعون مواجه بود و همین طور در دنیا نمونههای مشابهی بود. ولی به طور مستقیم این تجربه را نداشتیم. نهایت آن هم همین بحث آنفلوانزا بود که دنیا و ایران توان مقابله با آن را داشت و خیلی چیز مهمی نبود. درست است که خیلی تلفات و خسارات زیادی وارد کرد، اما بالاخره زندگی همین است و مخلوطی است از خوشی و ناخوشی. بنابراین اگر چه ابتدا یک مقداری در ایران به دلیل آماده نبودن خساراتی وارد شد اما به مرور زمان ستاد مقابله با کرونا تشکیل شد و الان به نظرم دارند خوب عمل میکنند. بویژه که همکاریهای مردمی در این زمینه خیلی جدی است. یعنی من میتوانم بگویم بعد از آن نمایش تشییع پیکر شهید سلیمانی که نشان داد وحدت ملی چیست، این ماجرای کرونا و همکاری مردم در مقابله با آن هم نمایش بسیار خوبی است از همبستگی اجتماعی.
من در اسفندماه مبتلا شدم ولی به لطف خدا خیلی جدی نبود و ریههای من خیلی کم درگیر شده بود. دختر من پزشک است و رئیس تیم پزشکی بود که با افراد مختلف متخصص در تماس بود. بنابراین من در خانه این بیماری را جمع کردم. یک مقداری هم از تجربیات داروسازی خودم استفاده کردم. مخصوصاً آن موقع که چه دارویی برای این بیماری درمانگر است و هنوز هم مشخص نیست، خودم تعدادی آنتیبیوتیک قوی مصرف کردم که مؤثر بود و گذشت. اما نکته من این است که بحث کرونا و ویروس آن یک نکته صدها نفر است، ترس از آن یک بیماری نکته دیگر. میبینیم که هر روز چند هزار نفر مبتلا میشوند و صدها جان خود را از دست میدهند. ولی ترس از کرونا خیلی وسیعتر از آن است. ضمن اینکه باید تمام دستورات بهداشتی و پروتکلها را جدی عمل کرد، در عین حال نباید یک بیماری روانی جدی به نام ترس از کرونا بیاید که خیلی ایجاد نگرانی و ناراحتی کند و ان شاءالله با روندی که در پیش است، این امیدواری وجود دارد که تا چند ماه دیگر واکسن بیماری تهیه شود که خود آن هم پیشرفت بسیار عالی علمی است. آخرین نکته من این است که واقعاً کادر پزشکی اعم از پزشکان، پرستاران، بهیاران و داروسازان و تمام گروهی که در این قضیه دخیل بودند، خیلی صادقانه و خوب عمل کردند.
کرونا به هر روی بار مضاعفی بود که هم به مدیریت سیاسی و هم به جامعه ایران تحمیل شد که همزمان زیر بار فشار تحریمها هم قرار دارد و اوضاع را قدری سختتر کرد. با این حساب از جمله محسنات و ویژگیهای مثبتی که برای کرونا مطرح میکنند، این است که یک مقداری سیستم مدیریتی را در کشور تکان داد و در قالب ستاد مقابله با کرونا، تصمیمگیریها قدری تسریع شد، هماهنگیهایی بین بخشهای مختلف حاکمیت به وجود آمد و بحث مشارکت عمومی را هم تقویت کرد. از همین حیث توصیههایی میشود که ما همین شیوه مدیریت را به حوزههای دیگر کشور تسری دهیم و تلاش کنیم برای اجماع سازی در موضوعات مختلف. شما فکر میکنید میشود امیدوار بود که این ایده به حوزههای دیگر تسری و تعمیم داده شود؟
قطعاً میشود و قطعاً هم اگر تسری دهیم موفقیتآمیز خواهد بود. من در فروردینماه که بعد از دوره بیماری خودم بود مقالهای نوشتم و در آنجا به نوروز و کرونا اشاره کردم. نوروز و بهار پیام تازگی، شکفتگی و نوسازی طبیعت و در واقع پیام زندگی جدید را برای ما به ارمغان میآورد. نوروز در ایران سابقه طولانی دارد و باعث میشود که یک روح جدید در زندگی مردم دمیده شود. روحی که از زایندگی طبیعت به انسان منتقل میشود و این بسیار فرصت خوبی است. ما در نوروز دید و بازدید داریم، همبستگی داریم، عیدی گرفتن داریم، احترام داریم، آشتی داریم و یک زندگی جدید شروع کردن را داریم. این چیزی بود که ما در کرونا هم دیدیم. غیر از زحمات کادر پزشکی در این بیماری مهم است توجه کنیم مردم چقدر همکاری کردند، بویژه به طبقه محروم و فرودستی که با مشکلات جدی روبهرو شدند، دیدیم چقدر کمک مردمی شد و هنوز هم ادامه دارد.
من فکر میکنم این یک تجربه خوبی بود برای من که در جریان انقلاب بودم، دقیقاً آن جو را به یاد میآورد. سال 56 که دیگر تظاهرات شروع شده بود، آنجا دورانی بود که مردم عاشق هم شده بودند. یعنی آنچنان همدیگر را دوست داشتند و آنچنان به هم محبت میکردند که سابقه نداشت. نه تنها در تظاهرات که میآمدند و مثلاً خوراکی پخش میکردند و یا شیلنگ آب برای خنک کردن تظاهرکنندگان میگرفتند، حتی خارج از این در حالت عادی هم این گونه بود. الان شما وقتی میبینید که دو نفر در حالت عادی با هم تصادف میکنند، برخورد آنها با هم چگونه است؟ در آن زمان همبستگی اجتماعی ایجاد شده بود. اگر دو نفر تصادف میکردند، میآمدند همدیگر را میبوسیدند و میگفتند به خاطر امام و انقلاب میبخشیم. الان اما غیر از پرخاش در این جور موارد چیز دیگری نیست. اما بعد از شیوع کرونا به نظر میرسد رفتارهای مردم نسبت به همدیگر تغییراتی داشته و آن پرخاشها تا حدودی تبدیل به گذشت و همکاری شده است. کرونا و آثار اجتماعیاش، آن خاطره را زنده میکند. این نشان میدهد که کاملاً زمینه اجتماعی و فرهنگی در بین مردم ما وجود دارد برای اینکه یک همبستگی ملی دوباره به وجود بیاید. امیدواریم که هم این نوع مدیریت و هماهنگی و هم این رویکرد جدید مردم به طرف دولت و حاکمیت ادامه پیدا کند. البته عملکرد دولت و حاکمیت در گسترش این روحیه مؤثر خواهد بود.
اینکه بشود موضوع را به حوزههای دیگر تعمیم داد و اینکه میشود این همبستگی اجتماعی را حفظ کرد، چه باید کرد؟ آیا باید نگاه متفاوتتری به کنشگری مدنی مردم داشته باشیم؟ آیا در حوزه سیاستگذاری باید تحولاتی ناظر به مشارکت بیشتر مردم صورت بگیرد؟ از این همبستگی اجتماعی که شما به آن اشاره میکنید چطور میتوان برای حکمرانی بهتر کمک گرفت؟
پاسخ این سؤال که با مردم باید چه کار کنیم یک جمله است؛ رویکردهای امنیتی را باید تبدیل کنیم به رویکرد فرهنگی و سیاسی. این یعنی چه؟ ما سه نوع رویکرد حکومتی داریم؛ رویکرد فرهنگی، رویکرد سیاسی و رویکرد امنیتی. رویکرد فرهنگی رویکرد خوشبینانه است. یعنی حاکمیت همه مردم را خوب میبیند و با آنها از این دید برخورد میکند. رویکرد سیاسی رویکرد واقعبینانه است. یعنی رویکردی که واقعیات جامعه را خیلی دقیق مورد توجه قرار میدهد. رویکرد امنیتی رویکرد بدبینانه است که به همه شک دارد و فکر میکند همه دارند توطئه میکنند، همه جاسوس هستند، همه وابسته هستند. به نظر میرسد در حال حاضر به رویکردهای فرهنگی توجه کافی نمیشود.
ما تجربه دو رویکرد سیاسی و فرهنگی را داشتیم. در سیاست داخلی باید رویکرد فرهنگی داشته باشیم، یعنی استراتژی ما باید استراتژی لبخند به مردم خودمان باشد. در سیاست خارجی باید رویکرد سیاسی- امنیتی داشته باشیم. یعنی هم واقعیات را ببینیم و هم این موضوع را توجه کنیم که در سیاست خارجی هم دشمن داریم و هم رقیب. حالا حداقل با رقبای خودمان سیاسی برخورد کنیم و با دشمنانمان امنیتی. خب ما این تجربه را داریم یا خیر؟ من در سؤال قبل درباره پیش از انقلاب گفتم. حالا میروم سراغ بعد از انقلاب و پیروزی نهضت.
ایدهآلترین حکومت ما همان دو سال اول بعد از پیروزی انقلاب است. دو سالی که همه آزاد هستند، حرفشان را میزنند، یک چریک فدایی مارکسیست، یک تودهای مارکسیست که رسماً میگوید خدا را قبول ندارم و قانون اساسی و جمهوری اسلامی و نظام که دیگر هیچ، ما به اینها اجازه میدهیم که بیایند در تلویزیون انقلاب اسلامی نظریاتشان را مطرح کنند. بعد این فرد بیاید چه بگوید؟ بیاید بگوید من که مارکسیست-لنینیست هستم با قانون اساسی که شما میخواهید تصویب کنید مخالف هستم. جالب توجه این است که شخص امام (ره) به برگزاری این مناظرهها اصرار داشتند. ایشان حتی در پاریس هم همین حرف را میزد. یا تعداد روزنامهها نشانه دیگری از آزادی بود. من خودم در آن زمان که با شهید رجایی کار میکردم مسئول بررسی روزنامههایی بودم که مخالف انقلاب اسلامی بودند. تعداد آن روزنامهها از تعداد روزنامههای مدافع جمهوری اسلامی بیشتر بود. شهید رجایی هم شخصاً اصرار داشت در جریان تفکرات و نوشتههای اینها باشد که من این کار را انجام میدادم. در این شرایط رفراندوم انجام شد، کسی نگفت تقلب شده. بعد از آن انتخابات ریاست جمهوری و مجلس بود. حتی مسعود رجوی هم در دوره اول انتخابات کاندیدا بود که پیروز نشد. ما این تجربه را داشتیم و مردم واقعاً هیچ مشکلی نداشتند و همه نظراتشان را میگفتند. البته این را هم باید گفت که در آن زمان نه جنگ شروع شده بود و نه ترورهای دار و دسته منافقین. طبیعتاً جو لطیف جامعه را این اتفاقات تغییر داد. این دو عامل باعث شد تا لطافت انقلاب اسلامی که رویکردی کاملاً فرهنگی داشت دستخوش تغییراتی شود. چون در اثر اینها خشونت در نهایت خودش در مقابل جامعه ایرانی قرار گرفت. الزامی که برای برخورد با این پدیدهها پیش آمد تا حدی خشونت را تحمیل کرد. حالا که دیگر نه جنگی هست و نه مجاهدین خلقی هستند و آثار آنها وجود ندارد، باید برگردیم به رویکرد فرهنگی سالهای اول انقلاب.
مطمئن هم باشید که در این شرایط یعنی شرایطی که امریکا و ترامپ و بقیه تصمیم جدی دارند با ایجاد آشفتگی در مسائل اقتصادی و معیشتی کشور، آشوب ایجاد کنند، مقاومت استراتژیکی که باید انجام دهیم از طریق رضایت مردم است. به مردم احترام بگذاریم، برخی بینشها را تغییر دهیم تا انتقادات مطرح شود. آنقدر انقلاب اسلامی پایگاههای قوی دارد که به هیچ وجه با بادهایی از این دست به لرزه درنمیآید. ما باید اعتماد به نفسی را که در گذشته و همان دوره داشتیم دوباره پیدا کنیم و بگذاریم که مردم با آزادی کامل حرفشان را بزنند، اعتقاداتشان را بگویند، هیچ مشکلی هم پیش نمیآید. بحث انتقاد از مسئولین و پاسخگویی آنها باعث میشود ریشههای انقلاب مستحکم تر شود.
مخاطب صحبتهای شما اگر طیفهایی باشند که این روزها سنگ معیشت مردم را به سینه میزنند، احتمالاً میگویند آقای دکتر صدر بسیار سرخوش است و در این روزهای گرانی سنگ چیزهای فرعی را به سینه میزند. الان دغدغه مردم گرانی است نه اینکه کدام گروه حذف شده. ارتباط بین مشکلات اقتصادی و تغییر رویکردها به جامعه از این جنسی که شما پیشنهاد می دهید چیست؟ یعنی آیا قائل به این هستید که اگر رویکردها را درست کنیم و سرمایه اجتماعی را تقویت کنیم چه بسا در گذر از مشکلات اقتصادی هم موفق شویم؟
الان وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم خوب نیست، در این هیچ شکی نداریم. خصوصاً بعد از قضیه کرونا و تعطیل شدن کارها اوضاع بدتر هم شده. اما همین الان وضعیت اقتصادی مردم با زمان جنگ قابل قیاس نیست. زمان جنگ خیلی وضعیت اقتصادی بدتر از الان بود. اصلاً این فراوانی و کالاهایی که الان میبینیم، در آن زمان وجود نداشت. اما روحیات مردم و وضع داخلی خیلی بهتر بود. چرا؟ چون مردم با دولت و نظام و حاکمیت بودند. علی رغم اینکه مشکلات اقتصادی و معیشتی داشتند، هر چند وقت یکبار بمباران هوایی و موشکباران هم بود. شما میدانید در دزفول چند بار بمباران شد و مردم چند بار شهر را ترک کردند؟ یا در شهرهای دیگری نظیر ایلام. یا در خود همین تهران چقدر بمباران هوایی شد. چه شبها که برخیها غسل شهادت میکردند و میگفتند که ممکن است خواب که هستیم موشک بیاید و شهید شویم. این روحیات چرا الان نیست؟ علی رغم اینکه وضعیت معیشتی بدتر بود و چه از نظر غذا، چه دارو و چه دیگر نیازهای اولیه کمبود فراوان داشتیم. برای تهیه پنیر باید از کوپن استفاده میشد. بنابراین نکته مهم این است که آن موقع مردم احساس آزادی میکردند، مردم احساس میکردند که در مقابل یک دشمن خارجی که تمامیت ارضی کشور را مورد تجاوز قرار داده و در همان ابتدا بخشهایی از کشور را اشغال کرده، باید همه چیز خود را بدهند تا تمامیت ارضی کشور حفظ شود. مهم اینکه این است که حاکمیت هم در همین جهت بود و از افتخارات آن دوره حاکمیت این است که اجازه نداد یک سانتیمتر از کشور در حالی که تمام دنیا علیه ما بودند، جدا شود. تنها دلیلش این است که علیرغم همه آن سختیها مردم و حاکمیت با هم بودند، یعنی در مرحله اول، حاکمیت با مردم بود و مردم هم احساس متقابلی داشتند.
در زمانی که من معاون سیاست خارجی و روابط بینالملل مرکز تحقیقات استراتژیک بودم، دیدارهای مختلفی با محققان داشتم، از جمله دیدار با یک محقق انگلیسی. در آن دیدار بحث جنگ پیش آمد. من گفتم متأسفانه صدام تنها با ما نمیجنگید و قدرتهای دیگری هم پشت او بودند و ما مقاومت کردیم. این فرد به من گفت که روی جنگ ایران و عراق کار کردهام و به شما میگویم که 34 کشور که فقط دو تای آنها امریکا و شوروی بودند صدام را کمک میکردند که با شما بجنگد، این یعنی همه دنیا. این ملت در مقابل آن وضعیت ایستاد، چون فاصلهای بین ملت و حاکمیت نبود و اعتماد متقابل وجود داشت. اما الان به دلیل عملکردهای بد، مخصوصاً عدم توجه به برخی آزادیها وضعیت این طور شده. شما همین انتخابات اخیر مجلس را ببینید؛چرا باید برای اولین بار آمار شرکتکنندگان در کل کشور زیر 50 درصد و در تهران 26 درصد باشد؟ این شاید به دلیل همان باشد که رویکردهای فرهنگی محور نبوده و اینکه برخی مدام اصرار دارند باید افراد و گروههای مختلف حذف شوند. این حذفها نتیجهاش این میشود که افتخار ما که همان انتخابات و دموکراسی است، حالا با آسیب روبهرو شود که برای دورههای آینده حتماً باید برای مشارکت مردم چارهاندیشی شود.
با این اوصاف آیا ارزیابی شما این است که ما به سمت و سویی میرویم که در جهت تغییر وضعیت به نفع بهبود است؟
هنوز انقلابیون اولیه در کشور ما بر سر کار هستند و آنها تجربیاتی در این خصوص دارند. یعنی آنها هم تجربه قبل از انقلاب را دارند و هم پس از آن را. هنوز در موزه عبرت که من هم در دوران دانشجویی آنجا بودم، سلول بسیاری از چهرههای شاخص انقلاب و مسئولان فعلی کشور هم آنجا هست یعنی بسیاری از مسئولان فعلی هم وضعیت قبل از انقلاب را دیدهاند و هم وضعیت فعلی را درک میکنند.
مشکل ما الان کسانی هستند که من به آنها میگویم تازه به انقلاب رسیدهها. طرف میآید و چنان از انقلاب، آن هم مقابل کسانی که خودشان در آن دوره فعال بودهاند حرف میزند که گویی تمام آن تحولات را درک کرده. اما یک ساعت هم آنجا نبوده. یعنی نه در انقلاب بوده، نه میداند انقلاب چیست و یا اصلاً سن و سالش اجازه میدهد آن دوران را دیده باشد. حتی ما در مسئولان داریم کسانی را که سنشان به انقلاب میخورد اما نه تنها در انقلاب نبودهاند بلکه مواضعشان خلاف آن تحولات بوده. اتفاقاً اینها امروز تندتر هستند. اینها در زدن انقلابیون و افکار گوناگونی که وجود دارد، خیلی بیشتر اصرار دارند. انقلابی تا زمانی ارزش دارد که پای هزینه دادن در میان باشد و به قدرت نرسیده باشند. انقلابی بودن بعد از رسیدن به قدرت که خیلی هنر نیست. مسألهای که من دیدم این است که متأسفانه نفاق، ریا و چاپلوسی رشد پیدا کرده. این است که متأسفانه میبینیم فلان فرد برای اینکه مسئول بالادستش خوشش بیاید خیلی تندتر از خود او مسائل را مطرح میکند. اگر روزی بخواهیم آسیبشناسی بکنیم جمهوری اسلامی را ، یکی از مسائل بسیار مهم این قضایایی است که اشاره کردم، چاپلوسی و وفادار نمایی.
اشاره کردید که مردم از ابتدای انقلاب و بخصوص در دوره جنگ سختیهایی را تحمل کردند و ایستادگی کردند، بنابراین ارتباط بین حاکمیت و ملت برقرار بود. به تعبیری ما الان هم در حال جنگ هستیم و مردم دارند ایستادگی میکنند. اما وقتی از این طرف قضیه هم نگاه کنیم، مردم هم انتظاراتی دارند و میپرسند که آیا سرنوشت محتوم ما این است که مدام ایستادگی کنیم؟ بعد میگویند آیا ما باید ایستادگی کنیم تا به تعبیر شما برخی انقلابیهای انقلاب ندیده بیایند شعار دهند و از جانب ما افتخار کنند. مردم هم انتظار دارند که گشایشهایی اتفاق بیفتد. معطوف به وضعیت موجود فکر میکنید این گرهگشایی باید در حوزه سیاست داخلی رخ دهد یا باید ترکیبی از تحول در سیاست داخلی و خارجی باشد؟
حرف شما بسیار درست است. یعنی حق مردم است که امنیت داشته باشند، حق مردم است که آسایش داشته باشند، حق مردم است که آرامش و آزادی داشته باشند. حق مردم است که در حاکمیت نقش داشته باشند و حکومت را تشکیل بدهند و زمانی که میخواهند آن را جابهجا کنند. مهمترین وظایفی که دولتها دارند همین چیزهاست. یعنی دولت اول باید امنیت ایجاد کند، بعد به آسایش مردم که هم مادی است و هم معنوی برسد و بعد به بهداشت و درمان مردم برسد و بعد وارد بقیه مسائل شود. بنابراین اینها وظایف حاکمیت و دولت است. باید هم اینها را با کمترین هزینهها برای مردم تأمین کند. یعنی این طور نباشد که بخواهد کاری را انجام دهد اما به قول شما بیش از اندازه مردم در فشار باشند. در شرایط فعلی چرا مردم ما اینقدر تحت فشار هستند؟ علت اصلی آن حاکمیت یک دیوانهای به نام ترامپ در امریکا است. علی رغم اینکه همیشه مذاکره با امریکا تابو بوده اما چند سال پیش مذاکره شروع شد. نزدیک دو سال شبانه روز زحمت کشیدند و به توافقی هم با امریکا و هم با بقیه قدرتهای جهان رسیدند. توافقی به نام برجام انجام شد و تمام آن خطراتی که در زمان دولت آقای احمدینژاد ایران را تهدید میکرد و ما
7 قطعنامه تحریمی گرفته بودیم از بین رفت. یعنی نه تنها تمام مسائل اقتصادی امروز، آن موقع هم بود بلکه ما به لحاظ امنیتی هم در خطر قرار داشتیم و اگر آن وضعیت ادامه پیدا میکرد، چه بسا خطر حمله نظامی و یک جنگ به ایران تحمیل میشد. اینها از بین رفت و یک مذاکره برد-برد صورت گرفت. یک ایران این طرف و تمام دنیا آن طرف قرار داشت. ما مذاکره کردیم و به برجام رسیدیم. مذاکرهای که به لحاظ دیپلماتیک یک افتخار برای ایران است. یعنی تاریخ دیپلماسی ایران مذاکرهای به این افتخارآمیزی نداشته است. مذاکره هم برد-برد بود. یعنی هم طرف ایرانی برد کرد و هم طرف مقابل. آنها میگفتند ما نمیخواهیم ایران به سلاح هستهای دست پیدا کند و ایران هم میگفت تمام تحریمها و قطعنامههای علیه ایران باید برداشته شود. هر دو به هدفشان رسیدند و اوضاع هم بد نشد. تا اینکه دیوانهای به نام ترامپ بر سر کار آمد. شما جملات ترامپ را راجع به برجام ببینید. این اصولگرایان تندی که این روزها علیه برجام سخن میگویند هم کاش این سخنان را ببینند. ترامپ آمده و گفته ایرانیان سر امریکا کلاه گذاشتند. میگوید یک میلیارد و 800 میلیون دلار پول از ما گرفتند و هیچی هم به ما ندادند. میگوید حق غنیسازی که تابو برای غربیها بود هم توسط ایرانیها اخذ شد و خلاصه اینکه این قرارداد صددرصد به نفع ایران است و به همین دلیل من از آن خارج میشوم.
حالا بازگشت موقعیت بینالمللی ایران که در آن زمان به نازلترین وضع افتاده بود را هم نمیگوییم. ترامپ آمد شروع کرد به فشار آوردن که بیایید دوباره مذاکره کنیم. خب این کار که معنی ندارد، آن هم با آدمی که به چیزی پایبند نیست. بعد هم ایران میگوید تو که تنها نیستی و چند کشور دیگر هم هستند و ثانیاً چطور باید به تو اعتماد کنیم؟ دیدید که بولتون که مشاورش بوده می گوید ترامپ عصر یک حرف میزد، فردا صبح آن حرف را رد میکرد و روز بعد هم یک طور دیگر. یعنی به هیچ وجه نمیشود به او اعتماد کرد. یا مطالبی که الان خواهرزادهاش نوشته و گفته او سر پدر ما کلاه گذاشت، بعدش هم آمد سر دولت هم کلاه گذاشت و مالیات نداد و در دانشگاه هم کس دیگری را فرستاد که در امتحان شرکت کند. حالا این آدم میگوید بیایید با هم مذاکره کنید. گویی کشورهای دیگری هم در این برجام نیستند.
همه اینها درست است، اما مسأله این است که ما چه کار باید بکنیم؟ چه کاری میشود برای مردم کرد؟
من همه این مقدمات را گفتم تا بگویم در سیاست خارجی به نظر من نظام راه را جلو رفته و وقتی با یک دیوانه گردن کلفت مواجه هستیم آیا جز مقاومت کار دیگری میشود کرد؟ به نظر من نمیشود. باید صبر کرد تا معلوم شود که در امریکا چه میشود و بعد کاری کرد. در این شرایط برای سیاست خارجی کاری نمیشود کرد. اما در داخل چه میتوانیم بکنیم؟ همان حرفهایی است که قبلاً گفتم. باید سعی کنیم استراتژی لبخند به مردم، جلب رضایت مردم و نگاه خوشبینانه به مردم داشته باشیم. هر کاری هم در ارتباط با مسائل اقتصادی که میتواند معیشت مردم را بهبود دهد، باید انجام دهیم. حالا جملهای بگویم که قبلاً در مجمع تشخیص هم گفتهام. ببینید ما مشکلات سیاسی داریم، مشکلات فرهنگی داریم، مشکلات اجتماعی داریم و مشکلات اقتصادی هم داریم. من معتقدم که توان حل کردن مشکلات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی را داریم اما نمیکنیم. مشکلات اقتصادی را اما معتقدم نمیتوانیم حل کنیم و توان حل کردن آن را نداریم.
اگر این را بپذیریم میشود از دولت اصلاحات الگو گرفت. آقای خاتمی اقتصاد بلد نبود، شعار اقتصادی هم نداد. تمام شعار آقای خاتمی توسعه سیاسی بود و گسترش روابط خارجی که در هر دو هم موفق بود. بنده هم مثل آقای خاتمی اقتصاد بلد نیستم، اما چرا اقتصاددانان میگویند 8 سال دولت آقای خاتمی به لحاظ اقتصادی، بهترین دولت بود؟ و این در حالی است که آقای خاتمی اقتصاد نمیدانست. دلیلش این بود که به نابلدی خودش واقف بود و اقتصاد را سپرد دست اقتصاددانان و گذاشت سیستم اقتصادی کار خودش را بکند، بدون آنکه دخالت سیاسی در آن بشود. الان هم راه حل همین است، باید از دانش و تجربه اقتصاددانان بیشتر استفاده شود.
اشاره کردید که نظام به هر شکلی استراتژی مقاومت را انتخاب کرده. اینجا یک دوگانگی میبینیم از سوی برخیها که اتفاقاً مخالف دولت هم هستند. قاعدتاً مقاومت هزینه هم دارد اما برخی میآیند و با برند مقاومت عکس میگیرند و شعار میدهند اما وقتی بحث هزینهها میرسد، کلاً دولت را وسط میاندازند و میگویند مشکلات به ناتوانی دولت برمیگردد.
این کاملاً درست است. اینجا برمیگردد به همان خصوصیات فردی که اشاره کردم. صداقت در سیاست خیلی مهم است. اینکه من رقیبم را بخواهم از صحنه خارج کنم به چه وسایلی روی میآورم برمیگردد به صداقتی که آدم دارد. یک موقعی هست که شما واقعاً معتقدید این رقیب ضعیف است، مدیریت ندارد و به نفع مملکت نیست و میخواهید بگذارید کنار. بنده نسبت به آقای احمدینژاد چنین حسی داشتم. یعنی فکر میکردم آقای احمدینژاد جمهوری اسلامی را عقب برد. اما وقتی هست که آدم میبیند کسی فرد کارآمدی است و به درد هم میخورد، منتها خودش میخواهد جای او بنشیند. اینجا هست که صداقت عملکرد آدم را شکل میدهد که آیا من برای نفع مملکت و پیشبرد مملکت با یکی مخالفت میکنم یا اینکه میخواهم بروم جای او بنشینم. این نکته واقعاً باید آسیبشناسی شود. غیر از بحث صداقت، چیزی که من دیدیم بحث حسادت است. میزان حسادت در برخی مسئولین بالاست. یعنی هیچ گاه یک نفر حاضر نیست بپذیرد که فلانی مدیریتش از من قویتر است و وقتی میبیند قویتر است نه تنها او را تقویت نمیکند بلکه سعی میکند او را یک جوری پایین بکشد. من این را در مردم ایران ندیدم، ولی در برخی مسئولین دیدهام که بحث حسادت یک بحث خیلی جدی است، در کنار آن نفاق و چاپلوسی که گفتم.
شما از سالهای گذشته جزو کسانی بودید که پروژهای را به نام گفتوگوی ملی دنبال میکردید که قبل از انتخابات قدری پررنگتر شد، اما به نظر میرسد به جایی منتهی نشد. اولاً آیا این بحث گفتوگوی ملی منتفی شد و چرا؟ ثانیاً فکر میکنید که آیا روزنههای امیدی برای شکلگیری آن هست؟
اولاً گفتوگوی ملی تعطیل نشد، طبیعتاً یک مقداری وقفه افتاد که بیشتر به خاطر کرونا بود. به هر حال کل کارهایی که در مملکت انجام میشود یک مقدار با افت مواجه شد، اما گفتوگوی ملی به نظر من راه حل خیلی از مشکلات است. واقعاً باید گروههای مختلف، افراد مختلف، نخبگان مختلف و کسانی که دارای دیدگاههای مختلف و متضاد هستند، باید بنشینند و با هم صحبت کنند. هیچ کدام از ما حاضر نیستیم نظر مخالف را تحمل کنیم. حاضر نیستیم بپذیریم کسی با ما مخالفت کند. این هم جزو آسیبهایی است که داریم و ماها هم مشمول آن میشویم که باید از بین ببریم. گفتوگو مقدمهاش از بین بردن این ویژگی است که بپذیرم شما عقایدتان صددرصد با من مخالف است و وقتی این را پذیرفتم، نباید عصبانی شوم و نباید رگ گردنم متورم شود. گفتوگو که معنایش قبول شنیدن نظر مخالف است، مقدمهای است برای حل تمامی مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و چیزهای دیگر.
نیم نگاه
مشکل ما کسانی هستند که من به آنها میگویم تازه به انقلاب رسیدهها. طرف میآید و چنان از انقلاب، آن هم مقابل کسانی که خودشان در آن دوره فعال بودهاند حرف میزند که گویی تمام آن تحولات را درک کرده. اما یک ساعت هم آنجا نبوده. یعنی نه در انقلاب بوده، نه میداند انقلاب چیست
چرا باید برای اولین بار آمار شرکتکنندگان در کل کشور زیر 50درصد و در تهران 26 درصد باشد؟ این شاید به دلیل همان باشد که رویکردهای فرهنگی محور نبوده و اینکه برخی مدام اصرار دارند باید افراد و گروههای مختلف حذف شوند
انقلاب اسلامی آنقدر پایگاههای قوی دارد که به هیچ وجه با بادهایی از این دست ( انتقادهای درونی) به لرزه درنمیآید. باید اعتماد به نفسی را که در گذشته داشتیم دوباره پیدا کنیم و بگذاریم که مردم با آزادی کامل حرفشان را بزنند
سه نوع رویکرد حکومتی داریم؛ رویکرد فرهنگی، رویکرد سیاسی و رویکرد امنیتی. رویکرد فرهنگی رویکرد خوشبینانه است. رویکرد سیاسی واقعبینانه است. رویکرد امنیتی بدبینانه است. در سیاست داخلی باید رویکرد فرهنگی داشته باشیم، یعنی استراتژی ما باید استراتژی لبخند به مردم خودمان باشد. در سیاست خارجی باید رویکرد سیاسی- امنیتی داشته باشیم. یعنی هم واقعیات را ببینیم و هم این موضوع را توجه کنیم که در سیاست خارجی هم دشمن داریم و هم رقیب. حداقل با رقبای خودمان سیاسی برخورد کنیم و با دشمنانمان امنیتی
قبل از برجام نه تنها تمام مسائل اقتصادی امروز، وجود داشت بلکه به لحاظ امنیتی هم در خطر قرار داشتیم و اگر آن وضعیت ادامه پیدا میکرد، چه بسا خطر حمله نظامی و یک جنگ به ایران تحمیل میشد
پروژهای برای رونق زندگی و اقتصاد در حاشیه کویر
آب خلیج فارس تا مهر ماه به کرمان میرسد
گروه ایران زمین - هرچند وجود معادن بیشمار فولاد، زغال سنگ، مس و... ظرفیتهای بینظیری را برای استان کرمان و یزد فراهم آورده اما کمبود آب در این استانهای کویری راه توسعه این صنایع را دشوار کرده است. تأمین آب برای کامل شدن زنجیره تولید این صنایع هدفی است که مسئولان استانی و کشوری همواره بهدنبال آن بودهاند تا بتوانند با استفاده از این ظرفیت زمینه رونق چرخ صنعت را در این استانها فراهم کنند.
در این راستا طرح انتقال آب خلیج فارس به نواحی مرکزی ایران از سال 95 در دستور کار قرار گرفته و حالا بعد از گذشت 4 سال بنا به گفته استاندار کرمان بزودی شاهد افتتاح این طرح بزرگ در استان کرمان خواهیم بود. البته فدایی پیشتر نیز اعلام کرده بود طرح انتقال آب خلیجفارس به استان تا تیر ماه 99 افتتاح میشود که متأسفانه بهدلیل تحریمها و شیوع کرونا افتتاح آن به ماههای بعد موکول شد.
«محمد جواد فدایی»، استاندار کرمان در گفتوگو با «ایران» با اشاره به اینکه نیمه اول مهر ماه طرح انتقال آب از خلیج فارس به گلگهر توسط رئیس جمهوری به بهرهبرداری میرسد، اظهار داشت: بهمنظور رفع مشکل کمآبی استان طرح انتقال آب از خلیج فارس و دریای عمان در دستور کار بوده و قرار است خط اول انتقال آب از خلیج فارس برای صنایع استان بزودی به بهرهبرداری برسد. همچنین بخش مربوط به آبرسانی به سرچشمه و چادرملو نیز 22 بهمن افتتاح خواهد شد.
وی ادامه داد: با توجه به وقفه پیش آمده در افتتاح خط اول تمام کارها برای اجرای خط ۲ انجام شده و بزودی در این زمینه مذاکراتی با یک شرکت داخلی خواهیم داشت. همچنین در نظر داریم بررسی و امکان سنجی خط سوم که برای مصارف کشاورزی در نظر گرفته شده را نیز بزودی با همراهی بخش خصوصی آغاز کنیم. در این راستا متقاضی بخش خصوصی اعلام آمادگی کرده و قرار است بعد از بررسیهای اولیه تفاهمنامهای با این شرکت امضا شود.
استاندار کرمان با اشاره به اینکه شرکتهای شاخص میتوانند به میزان دلخواه در این طرح سهامدار شوند، افزود: شرکت انتقال آب خلیج فارس به نمایندگی از گلگهر، مس و چادرملو به میزان زیرساختها بهعنوان آورده خود برای اجرای خط دوم انتقال آب به قیمت کارشناسی سهامدار شرکت جدید خط دوم خواهند بود. در سفر اخیری که به تهران داشتهام در جلسات متعددی با مسئولان در رابطه با پیشرفت و توسعه اقتصادی استان صحبت کردم. در نهایت قرار شده سازمان تأمین اجتماعی نیروهای مسلح یک میلیارد دلار در حوزه معدن استان سرمایهگذاری کند.
وی خاطرنشان کرد: مصرف اقتصادی آب استحصالی از خط دوم در نشستی با حضور وزرای نیرو، صنعت و معدن، کشاورزی و اقتصاد و دارایی برای بخشهای صنعت، کشاورزی و شرب مشخص خواهد شد و مسئولان مربوطه باید با جمعآوری اطلاعات لازم گزارشی کارشناسی و فنی را برای جلسه با وزرا تهیه کنند.
«احمد انارکی محمدی» مدیر مالی طرح انتقال آب خلیج فارس در گفتوگو با ایرنا با اشاره به اینکه این طرح با اعتباری بالغ بر ۶۰هزار میلیارد ریال در دست انجام است، گفت: برای تأمین این اعتبار در نشستی که کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی با وزیران صنعت، معدن و تجارت و اقتصاد و دارایی داشته مقرر شده ۲۰ هزار میلیارد ریال تسهیلات به وسیله هفت بانک عامل به این پروژه اختصاص یابد و ۴۰هزار میلیارد ریال باقیمانده را نیز معادن گلگهر سیرجان، مس سرچشمه رفسنجان و چادرملوی استان یزد تأمین کنند.
وی در خصوص مراحل کامل اجرای این طرح، افزود: ابتدا آب از خلیج فارس گرفته و بعد از شیرینسازی به یزد و کرمان منتقل میشود. در واقع ایستگاههای پمپاژ و خطوط انتقال آب را از سایت شیرینسازی بندرعباس به طول یکهزار کیلومتر به 2 استان کویری انتقال میدهند.
انارکی محمدی افزود: طبق تعهد وزارت صمت، شهرکهای صنعتی که در مسیر انتقال آب قرار دارند میتوانند از این آب خریداری و استفاده کنند. همچنین برای آب آشامیدنی و بهداشتی هم با توجه به وضعیت موجود منابع آبی در رفسنجان، یکی از تعهدات وزارت نیرو این است که آب را از این خط لوله بخرد و برای آشامیدن مردم تصفیه و واگذار کند. باقیمانده این آب هم قرار است برای تعادل بخشی سفره آبهای زیرزمینی به این سفرهها تزریق شود تا در امر کشاورزی مورد استفاده قرار گیرد.
وی ادامه داد: امیدوارم با همکاری و هماهنگی میان دولت و بخش خصوصی و بانکها با اجرای این طرح مشکل کمبود آب در بخش صنعت استانهای کرمان و یزد رفع شود.
در این راستا طرح انتقال آب خلیج فارس به نواحی مرکزی ایران از سال 95 در دستور کار قرار گرفته و حالا بعد از گذشت 4 سال بنا به گفته استاندار کرمان بزودی شاهد افتتاح این طرح بزرگ در استان کرمان خواهیم بود. البته فدایی پیشتر نیز اعلام کرده بود طرح انتقال آب خلیجفارس به استان تا تیر ماه 99 افتتاح میشود که متأسفانه بهدلیل تحریمها و شیوع کرونا افتتاح آن به ماههای بعد موکول شد.
«محمد جواد فدایی»، استاندار کرمان در گفتوگو با «ایران» با اشاره به اینکه نیمه اول مهر ماه طرح انتقال آب از خلیج فارس به گلگهر توسط رئیس جمهوری به بهرهبرداری میرسد، اظهار داشت: بهمنظور رفع مشکل کمآبی استان طرح انتقال آب از خلیج فارس و دریای عمان در دستور کار بوده و قرار است خط اول انتقال آب از خلیج فارس برای صنایع استان بزودی به بهرهبرداری برسد. همچنین بخش مربوط به آبرسانی به سرچشمه و چادرملو نیز 22 بهمن افتتاح خواهد شد.
وی ادامه داد: با توجه به وقفه پیش آمده در افتتاح خط اول تمام کارها برای اجرای خط ۲ انجام شده و بزودی در این زمینه مذاکراتی با یک شرکت داخلی خواهیم داشت. همچنین در نظر داریم بررسی و امکان سنجی خط سوم که برای مصارف کشاورزی در نظر گرفته شده را نیز بزودی با همراهی بخش خصوصی آغاز کنیم. در این راستا متقاضی بخش خصوصی اعلام آمادگی کرده و قرار است بعد از بررسیهای اولیه تفاهمنامهای با این شرکت امضا شود.
استاندار کرمان با اشاره به اینکه شرکتهای شاخص میتوانند به میزان دلخواه در این طرح سهامدار شوند، افزود: شرکت انتقال آب خلیج فارس به نمایندگی از گلگهر، مس و چادرملو به میزان زیرساختها بهعنوان آورده خود برای اجرای خط دوم انتقال آب به قیمت کارشناسی سهامدار شرکت جدید خط دوم خواهند بود. در سفر اخیری که به تهران داشتهام در جلسات متعددی با مسئولان در رابطه با پیشرفت و توسعه اقتصادی استان صحبت کردم. در نهایت قرار شده سازمان تأمین اجتماعی نیروهای مسلح یک میلیارد دلار در حوزه معدن استان سرمایهگذاری کند.
وی خاطرنشان کرد: مصرف اقتصادی آب استحصالی از خط دوم در نشستی با حضور وزرای نیرو، صنعت و معدن، کشاورزی و اقتصاد و دارایی برای بخشهای صنعت، کشاورزی و شرب مشخص خواهد شد و مسئولان مربوطه باید با جمعآوری اطلاعات لازم گزارشی کارشناسی و فنی را برای جلسه با وزرا تهیه کنند.
«احمد انارکی محمدی» مدیر مالی طرح انتقال آب خلیج فارس در گفتوگو با ایرنا با اشاره به اینکه این طرح با اعتباری بالغ بر ۶۰هزار میلیارد ریال در دست انجام است، گفت: برای تأمین این اعتبار در نشستی که کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی با وزیران صنعت، معدن و تجارت و اقتصاد و دارایی داشته مقرر شده ۲۰ هزار میلیارد ریال تسهیلات به وسیله هفت بانک عامل به این پروژه اختصاص یابد و ۴۰هزار میلیارد ریال باقیمانده را نیز معادن گلگهر سیرجان، مس سرچشمه رفسنجان و چادرملوی استان یزد تأمین کنند.
وی در خصوص مراحل کامل اجرای این طرح، افزود: ابتدا آب از خلیج فارس گرفته و بعد از شیرینسازی به یزد و کرمان منتقل میشود. در واقع ایستگاههای پمپاژ و خطوط انتقال آب را از سایت شیرینسازی بندرعباس به طول یکهزار کیلومتر به 2 استان کویری انتقال میدهند.
انارکی محمدی افزود: طبق تعهد وزارت صمت، شهرکهای صنعتی که در مسیر انتقال آب قرار دارند میتوانند از این آب خریداری و استفاده کنند. همچنین برای آب آشامیدنی و بهداشتی هم با توجه به وضعیت موجود منابع آبی در رفسنجان، یکی از تعهدات وزارت نیرو این است که آب را از این خط لوله بخرد و برای آشامیدن مردم تصفیه و واگذار کند. باقیمانده این آب هم قرار است برای تعادل بخشی سفره آبهای زیرزمینی به این سفرهها تزریق شود تا در امر کشاورزی مورد استفاده قرار گیرد.
وی ادامه داد: امیدوارم با همکاری و هماهنگی میان دولت و بخش خصوصی و بانکها با اجرای این طرح مشکل کمبود آب در بخش صنعت استانهای کرمان و یزد رفع شود.
«ایران» از تحولات 50 ساله قیمت جهانی طلا گزارش میدهد
طلا بهدنبال فتح کانال 2000 دلار در هر اونس
20 دلار تا قله تاریخی رشد 479 دلاری طلا در یکسال
سیاوش رضایی
خبرنگار
قیمت جهانی اونس طلا تا شکستن رکورد تاریخی خود تنها 20 دلار فاصله دارد. درحالی که بالاترین رکورد تاریخی قیمت اونس جهانی طلا با نرخ 1921 دلار به ثبت رسیده است، درحالی که در طول دورههای مختلف و از سال 1971 که امریکا قابلیت تبدیل دلار امریکا به طلا را به شکل یکطرفه فسخ کرد و عملاً به نظام برتون وودز پایان داد طلای جهانی به دلایل مختلف سیاسی و اقتصادی تغییر کرده است، در ماههای اخیر این شیوع ویروس «کووید 19» است که مهمترین عامل رکوردشکنی فلز زرد شده است. هرگاه شرایط اقتصادی جهان با افت مواجه میشود و تأثیر خود را بر بازارهای مالی و ارزش برابری ارزها میگذارد، سرمایهگذاران (حقیقی و حقوقی) به سراغ خرید و نگهداری طلا میروند که تجربه پنج دهه اخیر نشان داده است ضمن اینکه سرمایهگذاری امنی محسوب میشود، بازدهی قابل قبولی هم به همراه دارد.
در آذرماه سال گذشته و همزمان با انتشار نخستین اخبار از شیوع کرونا در چین قیمت اونس طلای جهانی در کانال 1470 دلار بود که تا روز گذشته بیش از 430 دلار افزایش یافته است. هرچند در ماههایی که از ورود میهمان ناخوانده کرونا به اقتصاد جهانی میگذرد، طلا بهدلیل انتشاراخبار مختلف از افت و خیز همهگیری این ویروس با نوسان بالایی همراه بوده است، اما بررسی نمودار آن در این ماهها حاکی از روند صعودی آن است به طوری که در این مدت اونس طلا 5 کانال قیمتی (از 1400 تا 1900 دلار) را فتح کرده است. تا روز گذشته طلا توانسته است رکورد 9 سال گذشته قیمتی خود را بشکند، روندی که به اعتقاد کارشناسان و تحلیلگران بازار بزودی رکورد تاریخی جدیدی با عبور از محدوده 1921 دلار بر جای خواهد گذاشت و بهدنبال آن وارد کانال 2 هزار دلاری خواهد شد. دراین مدت تأثیر عمیق همهگیری کرونا بر اقتصاد تکتک کشورهای درگیر و در مجموع اقتصاد جهان، طلا را بهعنوان امنترین محل سرمایهگذاری برای سرمایهگذاران جهانی جذاب کرده است. این درحالی است که در خلال مشکلاتی که کرونا بهدلیل رکود شدید در اقتصاد جهان بر جای گذاشته است، بالا گرفتن جنگ تجاری میان امریکا و چین و همچنین تنشهای ژئوپلیتیک در بخشهایی از دنیا به همراه افت چشمگیر بازارهای سهام در جهان روند صعودی بهای اونس طلا را تقویت کرده است.
فتح 5 کانال در 7 ماه
در شرایطی که نخستین نشانههای شیوع ویروس کرونا در آذرماه سال گذشته در کشور چین مشاهده شد و در این مقطع طلای جهانی در محدوده 1470 دلار قرار داشت، در 5 دی ماه طلا توانست با نرخ 1511 دلار وارد کانال 1500 دلاری شود. بهدنبال آن در 29 بهمن ماه سال گذشته نیز قیمت جهانی طلا کانال بالاتر یعنی 1600 دلار در هر اونس را به دست آورد به طوری که ظرف هشت روز به میانه کانال 1600 دلاری رسید.
با وجودی که سال شمسی 98 با قیمت طلای 1600 دلاری در هر اونس به پایان رسید ولی شیوع دوباره این بیماری در جهان و انتشار گزارشهای مأیوسکننده از بهبود اقتصاد جهان باعث شد در 25 فروردین ماه امسال اونس وارد کانال 1700 دلار شود. پس از دو ماه نوسان و در شرایطی که موج دوم کرونا در بسیاری از کشورها آغاز شد و همچنان امید به ساخت واکسن مؤثر برای مقابله با این بیماری حداقل در کوتاه مدت وجود ندارد، در 18 تیرماه امسال پس از سالها طلا به کانال قیمتی 1800 دلار رسید. این درحالی است که در روز گذشته طلا بعد از 9 سال به کانال 1900 دلار رسید، کانالی که مشکلات بحران بدهی در جهان در سال 2011 میلادی آن را تجربه کرده بود. اما به نظر میرسد عمق مشکلاتی که ویروس کرونا برای اقتصاد جهان به همراه آورده قرار است رکورد تاریخی قیمت طلا شکسته شود.
این درحالی است که تغییرات بهای اونس طلا بر بازارهای ایران نیز تأثیر مستقیمی دارد. طبق قانون پولی و بانکی هر ریال باید برابر با یک صدم گرم طلا باشد که افت و خیز قیمت طلای جهانی و بهدنبال آن طلای داخلی این رابطه را تحت تأثیر قرار میدهد. از سوی دیگر قیمت طلا و سکه در بازار ایران بر اساس فرمولی که یک بال آن دلار و بال دیگر آن اونس طلاست ارزشگذاری میشود و به همین دلیل هرگاه شاهد رشد اونس طلا در بازار جهانی هستیم، به طور معمول قیمت طلا در بازار ایران نیز با رشد همراه میشود.
قیمت هر اونس طلا 54 برابر شده است
در سال 1971 میلادی و پس از تغییر در پیمان برتون وودز که امریکا به دلیل مشکلات اقتصادی پیمان قبلی را تغییر داد و ارزش دلار در مقابل طلا افت کرد، هر اونس طلا 35 دلار قیمت داشت، قیمتی که پس از نزدیک به 50 سال 54 برابر شده و به 1901 دلار رسیده است. بررسی جهشهای قیمت طلا در طول 50 سال گذشته حکایت از تأثیر عوامل سیاسی و اقتصادی بر قیمت این فلز زرد دارد. به طوری که در سال 1980 رشد نرخ تورم در جهان به همراه حمله شوروی سابق به افغانستان به یکباره قیمت هر اونس طلا را به 850 دلار رساند. پس از آن در سال 2008 میلادی بحران اقتصادی که اتحادیه اروپا را فراگرفت و تأثیر زیادی بر اقتصاد جهان گذاشت توانست طلا را به قله تاریخی خود تا آن زمان یعنی 1030 دلار برساند. در سال 2009 میلادی نیز افت دوباره ارزش دلار موجب شد طلا به 1200 دلار برسد. اما در سال 2010 و بعد از آنکه انتظارات برای عبور اقتصاد اروپا و جهان از پیامدهای بحران اقتصادی 2008 برآورده نشد یک بار دیگر قیمت طلا افزایش یافت و به 1269 دلار رسید. در سال 2011 میلادی نیز بحران بدهی در جهان باعث شد اونس طلا با 1921 دلار بالاترین رکورد تاریخی خود را به ثبت برساند که تاکنون این رکورد شکسته نشده است. با این حال ورود طلا به کانال 1900 دلاری در روز گذشته پیشبینیهای گذشته تحلیلگران را به واقعیت نزدیک کرد. درهمین زمینه بلومبرگ روز گذشته گزارش داد، قیمت اونس طلا در بازار جهانی به بالای 1900 دلار- بالاترین قیمت در 9 سال گذشته- نزدیک شد زیرا نگرانی از رشد اقتصاد جهانی باعث افزایش تقاضا برای داراییهای امن شده است. همچنین، اثرات رشد همهگیری کرونا بر بهبود اقتصادی و افزایش تنشهای بین امریکا و چین موجب شده است تقاضا برای طلا افزایش یابد. قیمت نقره نیز به بالاترین افزایش هفتگی در چهار دهه اخیر دست یافت. عواملی همچون نرخ بهره پایین، تضعیف دلار، اثرات بحران همهگیری کرونا بر اقتصاد و ابهامات ژئوپلیتیکی، دو فلز طلا و نقره را در مسیر بزرگترین افزایش سالانه در یک دهه قرار داده است. گروه یوبیسی پیشبینی میکند قیمت طلا تا پایان ماه سپتامبر به 2000 دلار در اونس برسد.
در بخش سیاسی نیز، وزیر امور خارجه امریکا، رهبران چین را به تمایل به سلطه جهانی متهم کرد. این اظهارات پس از آن صورت گرفت که امریکا به طور غیرمنتظرهای دستور داد چین کنسولگری خود را در هیوستون بهدلیل سالها جاسوسی در مورد داراییهای تجاری و امنیتی امریکا تعطیل کند. چین این اتهامات را رد کرد و در روز جمعه دستور داد تا امریکا کنسولگری خود را در شهر جنوبی چنگدو چین تعطیل کند. در همین حال، سرمایهگذاران انتظار دارند اقدامات بیشتری در رابطه با سیاستهای مالی و پولی صورت گیرد، زیرا چشمانداز بهبود اقتصادی همچنان نامشخص است. رهبران اتحادیه اروپا در این هفته در مورد محرک بیسابقهای به ارزش 750 میلیارد یورو به توافق رسیدند. فدرال رزرو نیز در هفته آینده در مورد حمایتهای اقتصادی تصمیمگیری خواهد کرد.
رشد 479 دلاری قیمت طلا در یکسال
براساس اطلاعات ارائه شده قیمت اونس جهانی طلا در یک ماه اخیر 137 دلار رشد داشته است که این میزان افزایش در 6 ماه گذشته به 325 دلار میرسد. همچنین اونس طلا در مقایسه با یکسال اخیر با رشد 479 دلاری مواجه شده است، رقمی که اگر نسبت به 5 سال گذشته بررسی شود به 805 دلار میرسد. همچنین اونس طلا در 20 سال گذشته نیز 1622 دلار رشد داشته است.
خبرنگار
قیمت جهانی اونس طلا تا شکستن رکورد تاریخی خود تنها 20 دلار فاصله دارد. درحالی که بالاترین رکورد تاریخی قیمت اونس جهانی طلا با نرخ 1921 دلار به ثبت رسیده است، درحالی که در طول دورههای مختلف و از سال 1971 که امریکا قابلیت تبدیل دلار امریکا به طلا را به شکل یکطرفه فسخ کرد و عملاً به نظام برتون وودز پایان داد طلای جهانی به دلایل مختلف سیاسی و اقتصادی تغییر کرده است، در ماههای اخیر این شیوع ویروس «کووید 19» است که مهمترین عامل رکوردشکنی فلز زرد شده است. هرگاه شرایط اقتصادی جهان با افت مواجه میشود و تأثیر خود را بر بازارهای مالی و ارزش برابری ارزها میگذارد، سرمایهگذاران (حقیقی و حقوقی) به سراغ خرید و نگهداری طلا میروند که تجربه پنج دهه اخیر نشان داده است ضمن اینکه سرمایهگذاری امنی محسوب میشود، بازدهی قابل قبولی هم به همراه دارد.
در آذرماه سال گذشته و همزمان با انتشار نخستین اخبار از شیوع کرونا در چین قیمت اونس طلای جهانی در کانال 1470 دلار بود که تا روز گذشته بیش از 430 دلار افزایش یافته است. هرچند در ماههایی که از ورود میهمان ناخوانده کرونا به اقتصاد جهانی میگذرد، طلا بهدلیل انتشاراخبار مختلف از افت و خیز همهگیری این ویروس با نوسان بالایی همراه بوده است، اما بررسی نمودار آن در این ماهها حاکی از روند صعودی آن است به طوری که در این مدت اونس طلا 5 کانال قیمتی (از 1400 تا 1900 دلار) را فتح کرده است. تا روز گذشته طلا توانسته است رکورد 9 سال گذشته قیمتی خود را بشکند، روندی که به اعتقاد کارشناسان و تحلیلگران بازار بزودی رکورد تاریخی جدیدی با عبور از محدوده 1921 دلار بر جای خواهد گذاشت و بهدنبال آن وارد کانال 2 هزار دلاری خواهد شد. دراین مدت تأثیر عمیق همهگیری کرونا بر اقتصاد تکتک کشورهای درگیر و در مجموع اقتصاد جهان، طلا را بهعنوان امنترین محل سرمایهگذاری برای سرمایهگذاران جهانی جذاب کرده است. این درحالی است که در خلال مشکلاتی که کرونا بهدلیل رکود شدید در اقتصاد جهان بر جای گذاشته است، بالا گرفتن جنگ تجاری میان امریکا و چین و همچنین تنشهای ژئوپلیتیک در بخشهایی از دنیا به همراه افت چشمگیر بازارهای سهام در جهان روند صعودی بهای اونس طلا را تقویت کرده است.
فتح 5 کانال در 7 ماه
در شرایطی که نخستین نشانههای شیوع ویروس کرونا در آذرماه سال گذشته در کشور چین مشاهده شد و در این مقطع طلای جهانی در محدوده 1470 دلار قرار داشت، در 5 دی ماه طلا توانست با نرخ 1511 دلار وارد کانال 1500 دلاری شود. بهدنبال آن در 29 بهمن ماه سال گذشته نیز قیمت جهانی طلا کانال بالاتر یعنی 1600 دلار در هر اونس را به دست آورد به طوری که ظرف هشت روز به میانه کانال 1600 دلاری رسید.
با وجودی که سال شمسی 98 با قیمت طلای 1600 دلاری در هر اونس به پایان رسید ولی شیوع دوباره این بیماری در جهان و انتشار گزارشهای مأیوسکننده از بهبود اقتصاد جهان باعث شد در 25 فروردین ماه امسال اونس وارد کانال 1700 دلار شود. پس از دو ماه نوسان و در شرایطی که موج دوم کرونا در بسیاری از کشورها آغاز شد و همچنان امید به ساخت واکسن مؤثر برای مقابله با این بیماری حداقل در کوتاه مدت وجود ندارد، در 18 تیرماه امسال پس از سالها طلا به کانال قیمتی 1800 دلار رسید. این درحالی است که در روز گذشته طلا بعد از 9 سال به کانال 1900 دلار رسید، کانالی که مشکلات بحران بدهی در جهان در سال 2011 میلادی آن را تجربه کرده بود. اما به نظر میرسد عمق مشکلاتی که ویروس کرونا برای اقتصاد جهان به همراه آورده قرار است رکورد تاریخی قیمت طلا شکسته شود.
این درحالی است که تغییرات بهای اونس طلا بر بازارهای ایران نیز تأثیر مستقیمی دارد. طبق قانون پولی و بانکی هر ریال باید برابر با یک صدم گرم طلا باشد که افت و خیز قیمت طلای جهانی و بهدنبال آن طلای داخلی این رابطه را تحت تأثیر قرار میدهد. از سوی دیگر قیمت طلا و سکه در بازار ایران بر اساس فرمولی که یک بال آن دلار و بال دیگر آن اونس طلاست ارزشگذاری میشود و به همین دلیل هرگاه شاهد رشد اونس طلا در بازار جهانی هستیم، به طور معمول قیمت طلا در بازار ایران نیز با رشد همراه میشود.
قیمت هر اونس طلا 54 برابر شده است
در سال 1971 میلادی و پس از تغییر در پیمان برتون وودز که امریکا به دلیل مشکلات اقتصادی پیمان قبلی را تغییر داد و ارزش دلار در مقابل طلا افت کرد، هر اونس طلا 35 دلار قیمت داشت، قیمتی که پس از نزدیک به 50 سال 54 برابر شده و به 1901 دلار رسیده است. بررسی جهشهای قیمت طلا در طول 50 سال گذشته حکایت از تأثیر عوامل سیاسی و اقتصادی بر قیمت این فلز زرد دارد. به طوری که در سال 1980 رشد نرخ تورم در جهان به همراه حمله شوروی سابق به افغانستان به یکباره قیمت هر اونس طلا را به 850 دلار رساند. پس از آن در سال 2008 میلادی بحران اقتصادی که اتحادیه اروپا را فراگرفت و تأثیر زیادی بر اقتصاد جهان گذاشت توانست طلا را به قله تاریخی خود تا آن زمان یعنی 1030 دلار برساند. در سال 2009 میلادی نیز افت دوباره ارزش دلار موجب شد طلا به 1200 دلار برسد. اما در سال 2010 و بعد از آنکه انتظارات برای عبور اقتصاد اروپا و جهان از پیامدهای بحران اقتصادی 2008 برآورده نشد یک بار دیگر قیمت طلا افزایش یافت و به 1269 دلار رسید. در سال 2011 میلادی نیز بحران بدهی در جهان باعث شد اونس طلا با 1921 دلار بالاترین رکورد تاریخی خود را به ثبت برساند که تاکنون این رکورد شکسته نشده است. با این حال ورود طلا به کانال 1900 دلاری در روز گذشته پیشبینیهای گذشته تحلیلگران را به واقعیت نزدیک کرد. درهمین زمینه بلومبرگ روز گذشته گزارش داد، قیمت اونس طلا در بازار جهانی به بالای 1900 دلار- بالاترین قیمت در 9 سال گذشته- نزدیک شد زیرا نگرانی از رشد اقتصاد جهانی باعث افزایش تقاضا برای داراییهای امن شده است. همچنین، اثرات رشد همهگیری کرونا بر بهبود اقتصادی و افزایش تنشهای بین امریکا و چین موجب شده است تقاضا برای طلا افزایش یابد. قیمت نقره نیز به بالاترین افزایش هفتگی در چهار دهه اخیر دست یافت. عواملی همچون نرخ بهره پایین، تضعیف دلار، اثرات بحران همهگیری کرونا بر اقتصاد و ابهامات ژئوپلیتیکی، دو فلز طلا و نقره را در مسیر بزرگترین افزایش سالانه در یک دهه قرار داده است. گروه یوبیسی پیشبینی میکند قیمت طلا تا پایان ماه سپتامبر به 2000 دلار در اونس برسد.
در بخش سیاسی نیز، وزیر امور خارجه امریکا، رهبران چین را به تمایل به سلطه جهانی متهم کرد. این اظهارات پس از آن صورت گرفت که امریکا به طور غیرمنتظرهای دستور داد چین کنسولگری خود را در هیوستون بهدلیل سالها جاسوسی در مورد داراییهای تجاری و امنیتی امریکا تعطیل کند. چین این اتهامات را رد کرد و در روز جمعه دستور داد تا امریکا کنسولگری خود را در شهر جنوبی چنگدو چین تعطیل کند. در همین حال، سرمایهگذاران انتظار دارند اقدامات بیشتری در رابطه با سیاستهای مالی و پولی صورت گیرد، زیرا چشمانداز بهبود اقتصادی همچنان نامشخص است. رهبران اتحادیه اروپا در این هفته در مورد محرک بیسابقهای به ارزش 750 میلیارد یورو به توافق رسیدند. فدرال رزرو نیز در هفته آینده در مورد حمایتهای اقتصادی تصمیمگیری خواهد کرد.
رشد 479 دلاری قیمت طلا در یکسال
براساس اطلاعات ارائه شده قیمت اونس جهانی طلا در یک ماه اخیر 137 دلار رشد داشته است که این میزان افزایش در 6 ماه گذشته به 325 دلار میرسد. همچنین اونس طلا در مقایسه با یکسال اخیر با رشد 479 دلاری مواجه شده است، رقمی که اگر نسبت به 5 سال گذشته بررسی شود به 805 دلار میرسد. همچنین اونس طلا در 20 سال گذشته نیز 1622 دلار رشد داشته است.
گزارشی از اولین تجربه پخش زنده تئاتر، همزمان با اجرای صحنهای آن در ایران
به احترام کودکان میهن
نمایش «افسانه پری دریایی» طلسم تئاتر آنلاین را شکست
محسن بوالحسنی
خبرنگار
بالاخره تئاتر آنلاین یا همان پخش همزمان با اجرای صحنهای در ایران و در تالار هنر که اصولاً مخاطب نمایشهایش کودکان و نوجوانان هستند با نمایش «افسانه پری دریایی» به نویسندگی و کارگردانی رضا بیات کلید خورد. حسین موذن مدیر تالار هنر میگوید: «ویروس کرونا به این زودیها قرار نیست دست از سر مردم بردارد و در حال حاضر زندگی طبیعی و جاری همه را تحت تأثیر خود قرار داده و در چنین شرایطی نمیشود از تولید و حرکت بازایستاد و به فکر ایدههای تازه و خلاق نبود. اگر همه چیز دچار ایستایی و خمودگی شود، نهال نازک هنری مانند تئاتر و البته طبیعتاً هنرمندانش خواهد شکست و چرخه ضعیف اقتصاد این حوزه و اهالیاش با مشکلاتی بیش از امروز روبهرو خواهد شد.» آنطور که موذن میگوید پخش زنده این نمایش با همکاری تیوال محقق شده و بستر این سایت پخش همزمان اجرای «افسانه پری دریایی» را برای مخاطبین کودک و نوجوان در خانه فراهم کرده است.
تئاتر با وجود کرونا
بدون شک داستان ما با ویروس کرونا بهاین زودیها تمام شدنی نیست و حتی اگر سالنهای تئاتر مثل امروز با ظرفیتی بسیار کمتر از گذشته بازگشایی شوند باز هم باید به الگوهای موفق در جایگزینی تئاتر صحنهای با تئاتر آنلاین و استفاده از ظرفیتهای تکنولوژیهای جدید توجه کرد که این رویکردهای تازه هم میتواند از آسیببیشتر به هنرمندان تئاتر به لحاظ مادی و معنوی جلوگیری کند و هم فاصله مخاطب و تئاتر را از چیزی که امروز شاهد آن هستیم بیشتر نکند. قدم اولی که تالار هنر در این زمینه برداشته قدمی است در همین راه و حتماً با اجراهای بیشتر و مشارکت دیگر گروههای تئاتری در ردههای سنی مختلف و البته هنرمندان و کارگردانهای صاحبنام و شناخته شده، روزبهروز باتجربهتر و کمنقصتر خواهد شد.
حسین موذن هم با تأکید به همین مسأله تجربهگرایی و استفاده از ظرفیتهای پخش زنده نمایش معتقد است: «پخش زنده تئاتر یکی از بسترهای مناسبی است که از طریق آن هم میتوانیم نگرانی مخاطب و هنرمندان عرصه نمایش را نسبت به ابتلا به بیماری کاهش دهیم و هم تئاتر و هنرمندان و البته مخاطبان را با آن سرپا نگه داریم و حالا این اتفاق خوب رخ داده و امیدواریم دیگر همکاران ما هم به این تجربه روی خوش نشان بدهند و پا بهعرصه بگذارند.» مدیر تالار هنر البته به این نکته هم تأکید میکند که «طبیعی است که پخش زنده و همزمان تئاتر با اجرای صحنهای مفهومش این نیست که مخاطبین تئاتر ممنوعیتی (تا جایی که رسماً اعلام نشود) برای ورود به سالنهای نمایش دارند. حضور فیزیکی مردم اولویت ماست اما از آن مهمتر اعتمادسازی و آمادهکردن منطقی مخاطب است و نمیخواهیم (با وجود رعایت و اجرای پروتکلهای بهداشتی در تالار) آنها با نگرانی پا به سالن بگذارند. پس استفاده از بسترها و راهکارهایی مثل پخش همزمان نمایش، خواست دوم و اراده دوم ماست که عملیاتی شده و اولویت اول برای ما حضور مخاطب در سالن و ارتباط مستقیم با اثر است اما ویروس کرونا به ما این فرصت را داده تا درباره امکانات و جایگزینها و مکملهایی فکر کنیم که شاید تا پیش از این کمتر به آنها فکر کردهایم.
راهی جز این پیشروی نداریم
نمایش «افسانه پری دریایی» با سه دوربین فیلمبرداری و همانطور که پیشتر اشاره شد برای کاربران اینترنتی و تماشاگران خانگی بهصورت زنده روی سایت تیوال قرار میگرفت و تجربه اجراهای اول و دوم نشان داد که مشکل خاصی در زمینه اینترنت و قطعی احتمالی و... وجود نداشت و البته ضعفهایی بود که میشود آنها را بهحساب تجربه و کارآموزی گذاشت و بیشتر برای رفع آنها وقت و انرژی گذاشت تا مخاطب را با تجربهلذت بخش همراه کرد.
رضا بیات کارگردان این نمایش را باید اولین کارگردان ایرانی تئاتر دانست که تن به چنین تجربهای داده و تئاترش را همزمان با صحنه جلوی لنز دوربینها برده تا مخاطبان را بهصورت غیرحضوری در خانههایشان با خود همراه کند. بیات در گفتوگو با «ایران» بیش و پیش از ورود به هر بحثی به مهجوری تئاتر، علیالخصوص تئاتر کودک اشاره میکند و میگوید: «باعث تأسف است که هنری مثل نمایش که میتواند تأثیر بسیار زیادی بر فرهنگ اجتماعی مردم داشته باشد اینقدر در کشور ما غریب افتاده است. واقعاً راهی جز این پیشروی نداریم و باید به این نکته دقت کنیم که حوزه کاری ما تئاتر کودک و نوجوان است و مخاطبان ما در شرایط بسیار حساس و ویژهای هستند و ما همیشه در این حوزه میتوانیم با اجراهای خوب و آموزنده و مناسب با شرایط سنی این نسل، تأثیر بسیاری بر آنها داشته باشیم؛ مخصوصاً در این روزها که این بیماری تقریباً تمامی فعالیتها و بسترهای فرهنگی را از بزرگ و کوچک دربرگرفته و عمیقتر شدن این خلأ به سود هیچکس نیست. نه کودکان و نه خانوادههایشان و نه هنرمندان.» سرپرست گروه نمایشی «قبیله» به تجربه روی صحنه رفتن در چنین روزهایی هم اشاره میکند و میگوید: «دغدغه تولید محتوا در حوزه نمایش برای کودکان، اصلیترین دغدغه ما بوده است و با تمام مشکلاتی که طی چند ماه اخیر داشتیم و سختیهای بسیار و البته ریسک بالا تصمیم گرفتیم که این کار را انجام بدهیم و باعشق برای کودکان روی صحنه برویم و تکتک همکاران هنرمند من در افسانه پری دریایی از جان مایه گذاشتند تا برای بچههایی که چندماهی است خانهنشین شدهاند و با وجود نیاز و خصوصیات مقطع سنیشان از بسیاری امکانات دورماندهاند، کاری کند تا حداقل از خانه بتوانند به جای تماشای بسیاری از محتواهای نامناسب که از تلویزیونهای داخلی و خارجی پخش میشود به نمایشی ایرانی نگاه کنند که همزمان با تماشای مجازی آنها کمی آنطرفتر روی صحنه هم در حال اجراست. تیوال و «مؤسسه تئاترو» هم واقعاً زحمت زیادی کشیدند تا همه بچهها از هر کجای ایران بتوانند بهصورت زنده و همزمان نمایش ما را ببینند.» او درباره هزینههایی که برای چنین اتفاقی انجام شده هم میگوید: «راستش این کار برای من کم هزینه نداشت اما همانطور که گفتم ما قبول کردیم چنین ریسکی را به احترام بچههای سرزمینمان به جان بخریم و همین که تا امروز آنها و خانوادههایشان به نسبت از ما راضی بودند برای ما بهترین اتفاقی است که رخ داده است.»
امنیت روانی به مدد اینترنت
رضا بیات کارگردان جوان نمایش «افسانه پری دریایی» درباره استقبال و حضور مردم در سالن نمایش میگوید: «میدانستیم که شرایط مثل گذشتهها نخواهد بود ولی گمان میکردیم استقبال بیشتری در سالن نمایش داشته باشیم اما هنوز مردم نمیتوانند اعتماد کنند. حق هم دارند نگران باشند و حالا با امکان پخشزنده میتوانند این نگرانی برای دردانههاشان را فراموش کرده و با خیال راحت در محیط امن منزل نمایش ببینند و همانقدر هیجان داشته باشند که تماشای حضوری نمایش دارد. امروز اینترنت و فضاهای مجازی توانسته به یاری ما بیاید و همه چیز برای اتفاقات زیبا و خاطرات زیباتر برای خانوادهها و گروه اجرایی آماده است.» او گلایهای هم از عدم حضور مدیران فرهنگی دارد و میگوید: «تنها جای خالی و غایب این جمع مربوط به مدیران فرهنگی علیالخصوص تئاتریهاست. انتظار داشتیم حالا که گام اول را برداشتیم چند نفر برای حمایت از ما کنارمان باشند؛ اما راستش تنها ماندیم. با اینهمه بهنظرم هنوز دیر نشده و هنوز منتظریم تا دستی بیاید و دست ما را که آماده است به دوستی و یاری بفشارد. من مطمئن هستم با حمایت مردم و مسئولان حتماً روزهای روشنی خواهیم ساخت.»
آرزوهایی که صرفاً آرزو نیستند
او در بخشهای پایانی گفتوگوی خود با «ایران» به شباهت فوتبال و تئاتر اشاره میکند و زنده بودن این دو را دلیل بر این شباهت میداند و میگوید: «شاید بیراه نباشد اگر با اغماض، تئاتر آنلاین را با پخش زنده فوتبال شبیه بدانیم. تماشاگرانی در استادیوم حضور دارند و تماشاگرانی میلیونی هم در منزل یا در مکان های عمومی و... بازی فوتبال را تماشا میکنند. درست است که تئاتر هنری نفسبهنفس و زنده است اما شک نداشته باشیم تماشای تئاتر اگر همزمان و زنده باشد هم از تأثیرگذاریاش کاسته نخواهد شد؛ مگر تماشاگران فیلم با تماشای فیلم در خانههایشان ارتباط برقرار نمیکنند؟ برای من که هم تجربه تئاتر دارم و هم فیلمسازی این نکته روشن است که مخاطب آنلاین چیزی را از دست نمیدهد. کاش میتوانستم فیلمهای ارسالی از مخاطبین آنلاین را با شما به اشتراک بگذارم که ببینید کودکان چگونه با نمایش آنلاین ارتباط برقرار میکنند و همانطور که تماشاگران حضوری ما هیجان زده میشوند، با هیجان و اشتیاق نمایش «افسانه پری دریایی» را میبینند و لذت میبرند.» کارگردان نمایش «افسانه پری دریایی» از یقیناش برای جا افتادن و جاری شدن این شیوه از نمایش میگوید و از زاویهای دیگر هم به این داستان نگاه میکند.
او میگوید: «به تمام همکارانم این نوید را میدهم که از این به بعد گستره بیشتری از مخاطبین را خواهند داشت. دغدغهای که پیش از این داشتیم مخاطبین بیشتر در سالنهای نمایش بود و از این به بعد این خواسته و آرزو نه فقط دغدغه، که فرصتی است دست یافتنی. کارگردانها همیشه دوست دارند در شهرهای مختلف، روستاها و نقاط دور افتاده اجرا داشته باشند و حالا این علاقه دیگر صرفاً یک آرزو نیست.این امکان را تئاتر آنلاین در اختیار ما قرار داده پس همت کنیم و همگی از این فرصت استفاده کنیم و برای رشد و پیشرفت کمی و کیفی آن تلاش کنیم. ما هنرمندان، علیالخصوص در حوزه کودک و نوجوان حالا دیگر میتوانیم حرفهایمان را بلندتر بگوییم و تماشاگر بیشتری داشته باشیم.»
خبرنگار
بالاخره تئاتر آنلاین یا همان پخش همزمان با اجرای صحنهای در ایران و در تالار هنر که اصولاً مخاطب نمایشهایش کودکان و نوجوانان هستند با نمایش «افسانه پری دریایی» به نویسندگی و کارگردانی رضا بیات کلید خورد. حسین موذن مدیر تالار هنر میگوید: «ویروس کرونا به این زودیها قرار نیست دست از سر مردم بردارد و در حال حاضر زندگی طبیعی و جاری همه را تحت تأثیر خود قرار داده و در چنین شرایطی نمیشود از تولید و حرکت بازایستاد و به فکر ایدههای تازه و خلاق نبود. اگر همه چیز دچار ایستایی و خمودگی شود، نهال نازک هنری مانند تئاتر و البته طبیعتاً هنرمندانش خواهد شکست و چرخه ضعیف اقتصاد این حوزه و اهالیاش با مشکلاتی بیش از امروز روبهرو خواهد شد.» آنطور که موذن میگوید پخش زنده این نمایش با همکاری تیوال محقق شده و بستر این سایت پخش همزمان اجرای «افسانه پری دریایی» را برای مخاطبین کودک و نوجوان در خانه فراهم کرده است.
تئاتر با وجود کرونا
بدون شک داستان ما با ویروس کرونا بهاین زودیها تمام شدنی نیست و حتی اگر سالنهای تئاتر مثل امروز با ظرفیتی بسیار کمتر از گذشته بازگشایی شوند باز هم باید به الگوهای موفق در جایگزینی تئاتر صحنهای با تئاتر آنلاین و استفاده از ظرفیتهای تکنولوژیهای جدید توجه کرد که این رویکردهای تازه هم میتواند از آسیببیشتر به هنرمندان تئاتر به لحاظ مادی و معنوی جلوگیری کند و هم فاصله مخاطب و تئاتر را از چیزی که امروز شاهد آن هستیم بیشتر نکند. قدم اولی که تالار هنر در این زمینه برداشته قدمی است در همین راه و حتماً با اجراهای بیشتر و مشارکت دیگر گروههای تئاتری در ردههای سنی مختلف و البته هنرمندان و کارگردانهای صاحبنام و شناخته شده، روزبهروز باتجربهتر و کمنقصتر خواهد شد.
حسین موذن هم با تأکید به همین مسأله تجربهگرایی و استفاده از ظرفیتهای پخش زنده نمایش معتقد است: «پخش زنده تئاتر یکی از بسترهای مناسبی است که از طریق آن هم میتوانیم نگرانی مخاطب و هنرمندان عرصه نمایش را نسبت به ابتلا به بیماری کاهش دهیم و هم تئاتر و هنرمندان و البته مخاطبان را با آن سرپا نگه داریم و حالا این اتفاق خوب رخ داده و امیدواریم دیگر همکاران ما هم به این تجربه روی خوش نشان بدهند و پا بهعرصه بگذارند.» مدیر تالار هنر البته به این نکته هم تأکید میکند که «طبیعی است که پخش زنده و همزمان تئاتر با اجرای صحنهای مفهومش این نیست که مخاطبین تئاتر ممنوعیتی (تا جایی که رسماً اعلام نشود) برای ورود به سالنهای نمایش دارند. حضور فیزیکی مردم اولویت ماست اما از آن مهمتر اعتمادسازی و آمادهکردن منطقی مخاطب است و نمیخواهیم (با وجود رعایت و اجرای پروتکلهای بهداشتی در تالار) آنها با نگرانی پا به سالن بگذارند. پس استفاده از بسترها و راهکارهایی مثل پخش همزمان نمایش، خواست دوم و اراده دوم ماست که عملیاتی شده و اولویت اول برای ما حضور مخاطب در سالن و ارتباط مستقیم با اثر است اما ویروس کرونا به ما این فرصت را داده تا درباره امکانات و جایگزینها و مکملهایی فکر کنیم که شاید تا پیش از این کمتر به آنها فکر کردهایم.
راهی جز این پیشروی نداریم
نمایش «افسانه پری دریایی» با سه دوربین فیلمبرداری و همانطور که پیشتر اشاره شد برای کاربران اینترنتی و تماشاگران خانگی بهصورت زنده روی سایت تیوال قرار میگرفت و تجربه اجراهای اول و دوم نشان داد که مشکل خاصی در زمینه اینترنت و قطعی احتمالی و... وجود نداشت و البته ضعفهایی بود که میشود آنها را بهحساب تجربه و کارآموزی گذاشت و بیشتر برای رفع آنها وقت و انرژی گذاشت تا مخاطب را با تجربهلذت بخش همراه کرد.
رضا بیات کارگردان این نمایش را باید اولین کارگردان ایرانی تئاتر دانست که تن به چنین تجربهای داده و تئاترش را همزمان با صحنه جلوی لنز دوربینها برده تا مخاطبان را بهصورت غیرحضوری در خانههایشان با خود همراه کند. بیات در گفتوگو با «ایران» بیش و پیش از ورود به هر بحثی به مهجوری تئاتر، علیالخصوص تئاتر کودک اشاره میکند و میگوید: «باعث تأسف است که هنری مثل نمایش که میتواند تأثیر بسیار زیادی بر فرهنگ اجتماعی مردم داشته باشد اینقدر در کشور ما غریب افتاده است. واقعاً راهی جز این پیشروی نداریم و باید به این نکته دقت کنیم که حوزه کاری ما تئاتر کودک و نوجوان است و مخاطبان ما در شرایط بسیار حساس و ویژهای هستند و ما همیشه در این حوزه میتوانیم با اجراهای خوب و آموزنده و مناسب با شرایط سنی این نسل، تأثیر بسیاری بر آنها داشته باشیم؛ مخصوصاً در این روزها که این بیماری تقریباً تمامی فعالیتها و بسترهای فرهنگی را از بزرگ و کوچک دربرگرفته و عمیقتر شدن این خلأ به سود هیچکس نیست. نه کودکان و نه خانوادههایشان و نه هنرمندان.» سرپرست گروه نمایشی «قبیله» به تجربه روی صحنه رفتن در چنین روزهایی هم اشاره میکند و میگوید: «دغدغه تولید محتوا در حوزه نمایش برای کودکان، اصلیترین دغدغه ما بوده است و با تمام مشکلاتی که طی چند ماه اخیر داشتیم و سختیهای بسیار و البته ریسک بالا تصمیم گرفتیم که این کار را انجام بدهیم و باعشق برای کودکان روی صحنه برویم و تکتک همکاران هنرمند من در افسانه پری دریایی از جان مایه گذاشتند تا برای بچههایی که چندماهی است خانهنشین شدهاند و با وجود نیاز و خصوصیات مقطع سنیشان از بسیاری امکانات دورماندهاند، کاری کند تا حداقل از خانه بتوانند به جای تماشای بسیاری از محتواهای نامناسب که از تلویزیونهای داخلی و خارجی پخش میشود به نمایشی ایرانی نگاه کنند که همزمان با تماشای مجازی آنها کمی آنطرفتر روی صحنه هم در حال اجراست. تیوال و «مؤسسه تئاترو» هم واقعاً زحمت زیادی کشیدند تا همه بچهها از هر کجای ایران بتوانند بهصورت زنده و همزمان نمایش ما را ببینند.» او درباره هزینههایی که برای چنین اتفاقی انجام شده هم میگوید: «راستش این کار برای من کم هزینه نداشت اما همانطور که گفتم ما قبول کردیم چنین ریسکی را به احترام بچههای سرزمینمان به جان بخریم و همین که تا امروز آنها و خانوادههایشان به نسبت از ما راضی بودند برای ما بهترین اتفاقی است که رخ داده است.»
امنیت روانی به مدد اینترنت
رضا بیات کارگردان جوان نمایش «افسانه پری دریایی» درباره استقبال و حضور مردم در سالن نمایش میگوید: «میدانستیم که شرایط مثل گذشتهها نخواهد بود ولی گمان میکردیم استقبال بیشتری در سالن نمایش داشته باشیم اما هنوز مردم نمیتوانند اعتماد کنند. حق هم دارند نگران باشند و حالا با امکان پخشزنده میتوانند این نگرانی برای دردانههاشان را فراموش کرده و با خیال راحت در محیط امن منزل نمایش ببینند و همانقدر هیجان داشته باشند که تماشای حضوری نمایش دارد. امروز اینترنت و فضاهای مجازی توانسته به یاری ما بیاید و همه چیز برای اتفاقات زیبا و خاطرات زیباتر برای خانوادهها و گروه اجرایی آماده است.» او گلایهای هم از عدم حضور مدیران فرهنگی دارد و میگوید: «تنها جای خالی و غایب این جمع مربوط به مدیران فرهنگی علیالخصوص تئاتریهاست. انتظار داشتیم حالا که گام اول را برداشتیم چند نفر برای حمایت از ما کنارمان باشند؛ اما راستش تنها ماندیم. با اینهمه بهنظرم هنوز دیر نشده و هنوز منتظریم تا دستی بیاید و دست ما را که آماده است به دوستی و یاری بفشارد. من مطمئن هستم با حمایت مردم و مسئولان حتماً روزهای روشنی خواهیم ساخت.»
آرزوهایی که صرفاً آرزو نیستند
او در بخشهای پایانی گفتوگوی خود با «ایران» به شباهت فوتبال و تئاتر اشاره میکند و زنده بودن این دو را دلیل بر این شباهت میداند و میگوید: «شاید بیراه نباشد اگر با اغماض، تئاتر آنلاین را با پخش زنده فوتبال شبیه بدانیم. تماشاگرانی در استادیوم حضور دارند و تماشاگرانی میلیونی هم در منزل یا در مکان های عمومی و... بازی فوتبال را تماشا میکنند. درست است که تئاتر هنری نفسبهنفس و زنده است اما شک نداشته باشیم تماشای تئاتر اگر همزمان و زنده باشد هم از تأثیرگذاریاش کاسته نخواهد شد؛ مگر تماشاگران فیلم با تماشای فیلم در خانههایشان ارتباط برقرار نمیکنند؟ برای من که هم تجربه تئاتر دارم و هم فیلمسازی این نکته روشن است که مخاطب آنلاین چیزی را از دست نمیدهد. کاش میتوانستم فیلمهای ارسالی از مخاطبین آنلاین را با شما به اشتراک بگذارم که ببینید کودکان چگونه با نمایش آنلاین ارتباط برقرار میکنند و همانطور که تماشاگران حضوری ما هیجان زده میشوند، با هیجان و اشتیاق نمایش «افسانه پری دریایی» را میبینند و لذت میبرند.» کارگردان نمایش «افسانه پری دریایی» از یقیناش برای جا افتادن و جاری شدن این شیوه از نمایش میگوید و از زاویهای دیگر هم به این داستان نگاه میکند.
او میگوید: «به تمام همکارانم این نوید را میدهم که از این به بعد گستره بیشتری از مخاطبین را خواهند داشت. دغدغهای که پیش از این داشتیم مخاطبین بیشتر در سالنهای نمایش بود و از این به بعد این خواسته و آرزو نه فقط دغدغه، که فرصتی است دست یافتنی. کارگردانها همیشه دوست دارند در شهرهای مختلف، روستاها و نقاط دور افتاده اجرا داشته باشند و حالا این علاقه دیگر صرفاً یک آرزو نیست.این امکان را تئاتر آنلاین در اختیار ما قرار داده پس همت کنیم و همگی از این فرصت استفاده کنیم و برای رشد و پیشرفت کمی و کیفی آن تلاش کنیم. ما هنرمندان، علیالخصوص در حوزه کودک و نوجوان حالا دیگر میتوانیم حرفهایمان را بلندتر بگوییم و تماشاگر بیشتری داشته باشیم.»
ضرورتهای فعلی اقتصاد از مسکن تا بورس
آلبرت بغزیان
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران
در شرایط فعلی اقتصاد ضرورت دارد که بانک مرکزی تخصیص ارز را بخوبی انجام دهد و آن را بدرستی مدیریت کند. این اقدام به تصمیم گیران و فعالان اقتصادی کمک میکند تا نیازی نباشد که دائم در تصمیمهایشان تجدید نظر کنند، وارد سودهای کوتاه مدت شوند و به بازارهای دیگر روی آورند. پس در مرحله نخست تخصیص ارز در این زمینه اهمیت دارد. بهعنوان مثال در حال حاضر قیمت طلا بالاست. مردم ترس نوسانات بازار را دارند و کسی که 20 میلیون تومان دارد از داشتن آن احساس امنیت نمیکند چون احساس میکند با این مبلغ نمیتواند هیچ نوع سرمایهگذاری داشته باشد. اعتماد مردم در بازار از بین رفته است. پس تا نرخ ارز آرام نگیرد مشکل حل نمیشود. علاوه بر تخصیص ارز میبایست نرخ ارز کاهش پیدا کند یعنی الان قیمتها همچنان بالاست و بنابراین تقاضا و عرضه کم و بهدنبال آن رکود عمیقتر میشود. ضرورت دیگر بحث جدی گرفتن پروندههای اختلاس است که در این زمینه اهمیت دارد. در حال حاضر قوه قضائیه دراین زمینه خوب عمل میکند و امیدواریم ادامه داشته باشد. در بحث قوه مقننه نمایندهها نظرات عجیب و غریبی دارند و راهکارهای آنها نخریدن کالاهای لوکس و میوه است. نخریدن راحت نیست و نباید جیرهبندی کرد. نباید به جای مداوا به سمت مسکن پیش برویم. راهکار دیگر این است که به تولید کمک کنیم که هزینهاش کمتر شود و به سمت تقاضا گرایش پیدا نکنیم. کمک به تولید این گونه است که به جای اینکه وام به افراد تقاضاکننده داده شود به تولیدکننده اختصاص یابد. یعنی به کسانی که خانهسازی و انبوهسازی میکنند. تخصیص وام به بخش تقاضاکننده موجب افزایش قیمت میشود بدون اینکه بتواند تولید را تکان دهد و اکثراً مشکل قطعات یدکی و برخی مسائل دیگر را دارد. اما اولویت نرخ است که برای بازار و افزایش قیمت بهانه نشود .جریان فعلی اقتصاد و بازار بر مسکن و خودرو و لوازم خانگی تأثیر گذاشت که بالا رود و توان خرید کاهش پیدا کند. بحث دیگر در این زمینه بحث بازار سرمایه است. بازار سرمایه را باید عمیقتر کنیم و این هدف با افزایش درصد شناوریها و کاهش درصد تصدی گری دولت محقق میشود. دولت باید درصد سهامداریاش را کم کند اما همچنان نظارت داشته باشد تا بازار سرمایه بتواند چیزی برای عرضه داشته باشد. اقدام دیگر در این زمینه معرفی ابزارهای مالی جدید به تولیدکنندههاست که این کار آسانی است. بهعنوان مثال درحال حاضر شما قدرت خرید یک خانه را ندارید اما قدرت خرید 10 متر زمین را دارید چون با 300 میلیون تومان نمیتوانید مسکن خریداری کنید به جای آن در بازار طلا، بورس و ارز و خرید و فروش آن میتوانید فعال باشید. از سوی دیگر اگر کارگزاریها و صندوقهای سرمایهگذاری با کمک سازمان بورس و بانک مرکزی صندوق زمین و مسکن، مستغلات را ایجاد کنند، مشکل تأمین مالی به وجود نمیآید و تولیدکننده اگر مشکل مالی داشته باشد و بخواهد از بانک وام بگیرد به سراغ ابزار بازار سرمایه میرود و سهامی را میفروشد تا تأمین مالی کند. انبوه ساز هنگامی که املاک را برای پیش فروش عرضه کند، میگوید من یک هزار آپارتمان دارم و همه اینها را به بازار عرضه میکند و هرکس به اندازه توانش مقداری از آن را خریداری میکند. از یک طرف تأمین مالی انجام گرفته و خانه در حال ساخت و ساز است. از طرف دیگر طرف نگران نیست که چه زمانی ساختمان را بفروشد چون اوراق آن را فروخته است. و هرکسی که بتواند به اندازه آن متراژ سهم بیاورد میتواند از آن مسکن استفاده کند. با این راهکار مشکل مسکن حل میشود و هم مسکن ارزانتر میشود و هم مردم میتوانند اگر هم بودجه کافی ندارند چند متر خریداری کنند. همه اینها یعنی در نهایت مهار استرس و بار روانی مردم اهمیت دارد.
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران
در شرایط فعلی اقتصاد ضرورت دارد که بانک مرکزی تخصیص ارز را بخوبی انجام دهد و آن را بدرستی مدیریت کند. این اقدام به تصمیم گیران و فعالان اقتصادی کمک میکند تا نیازی نباشد که دائم در تصمیمهایشان تجدید نظر کنند، وارد سودهای کوتاه مدت شوند و به بازارهای دیگر روی آورند. پس در مرحله نخست تخصیص ارز در این زمینه اهمیت دارد. بهعنوان مثال در حال حاضر قیمت طلا بالاست. مردم ترس نوسانات بازار را دارند و کسی که 20 میلیون تومان دارد از داشتن آن احساس امنیت نمیکند چون احساس میکند با این مبلغ نمیتواند هیچ نوع سرمایهگذاری داشته باشد. اعتماد مردم در بازار از بین رفته است. پس تا نرخ ارز آرام نگیرد مشکل حل نمیشود. علاوه بر تخصیص ارز میبایست نرخ ارز کاهش پیدا کند یعنی الان قیمتها همچنان بالاست و بنابراین تقاضا و عرضه کم و بهدنبال آن رکود عمیقتر میشود. ضرورت دیگر بحث جدی گرفتن پروندههای اختلاس است که در این زمینه اهمیت دارد. در حال حاضر قوه قضائیه دراین زمینه خوب عمل میکند و امیدواریم ادامه داشته باشد. در بحث قوه مقننه نمایندهها نظرات عجیب و غریبی دارند و راهکارهای آنها نخریدن کالاهای لوکس و میوه است. نخریدن راحت نیست و نباید جیرهبندی کرد. نباید به جای مداوا به سمت مسکن پیش برویم. راهکار دیگر این است که به تولید کمک کنیم که هزینهاش کمتر شود و به سمت تقاضا گرایش پیدا نکنیم. کمک به تولید این گونه است که به جای اینکه وام به افراد تقاضاکننده داده شود به تولیدکننده اختصاص یابد. یعنی به کسانی که خانهسازی و انبوهسازی میکنند. تخصیص وام به بخش تقاضاکننده موجب افزایش قیمت میشود بدون اینکه بتواند تولید را تکان دهد و اکثراً مشکل قطعات یدکی و برخی مسائل دیگر را دارد. اما اولویت نرخ است که برای بازار و افزایش قیمت بهانه نشود .جریان فعلی اقتصاد و بازار بر مسکن و خودرو و لوازم خانگی تأثیر گذاشت که بالا رود و توان خرید کاهش پیدا کند. بحث دیگر در این زمینه بحث بازار سرمایه است. بازار سرمایه را باید عمیقتر کنیم و این هدف با افزایش درصد شناوریها و کاهش درصد تصدی گری دولت محقق میشود. دولت باید درصد سهامداریاش را کم کند اما همچنان نظارت داشته باشد تا بازار سرمایه بتواند چیزی برای عرضه داشته باشد. اقدام دیگر در این زمینه معرفی ابزارهای مالی جدید به تولیدکنندههاست که این کار آسانی است. بهعنوان مثال درحال حاضر شما قدرت خرید یک خانه را ندارید اما قدرت خرید 10 متر زمین را دارید چون با 300 میلیون تومان نمیتوانید مسکن خریداری کنید به جای آن در بازار طلا، بورس و ارز و خرید و فروش آن میتوانید فعال باشید. از سوی دیگر اگر کارگزاریها و صندوقهای سرمایهگذاری با کمک سازمان بورس و بانک مرکزی صندوق زمین و مسکن، مستغلات را ایجاد کنند، مشکل تأمین مالی به وجود نمیآید و تولیدکننده اگر مشکل مالی داشته باشد و بخواهد از بانک وام بگیرد به سراغ ابزار بازار سرمایه میرود و سهامی را میفروشد تا تأمین مالی کند. انبوه ساز هنگامی که املاک را برای پیش فروش عرضه کند، میگوید من یک هزار آپارتمان دارم و همه اینها را به بازار عرضه میکند و هرکس به اندازه توانش مقداری از آن را خریداری میکند. از یک طرف تأمین مالی انجام گرفته و خانه در حال ساخت و ساز است. از طرف دیگر طرف نگران نیست که چه زمانی ساختمان را بفروشد چون اوراق آن را فروخته است. و هرکسی که بتواند به اندازه آن متراژ سهم بیاورد میتواند از آن مسکن استفاده کند. با این راهکار مشکل مسکن حل میشود و هم مسکن ارزانتر میشود و هم مردم میتوانند اگر هم بودجه کافی ندارند چند متر خریداری کنند. همه اینها یعنی در نهایت مهار استرس و بار روانی مردم اهمیت دارد.
نسل پنجم تلفن همراه یک فناوری تحول آفرین
ستار هاشمی
معاون فناوری و نوآوری وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات
نسل پنجم تلفن همراه (5G) مهمتر از آنکه زیرساختی پرسرعت و قابل اطمینان باشد، زیست بوم نوآورانهای است که در آن بازیگران و کنشگران متعددی ایفای نقش میکنند و همافزایی آنها، بسترساز شکلگیری کسب و کارهای نوین و موتور محرکه اقتصاد دیجیتال کشور خواهد بود.
این فناوری پاسخی به نیازهای امروز و آینده زندگی بشری است که با استفاده از ظرفیتهای بیبدیل هوش مصنوعی، امکان ارائه خدمات متنوع و توسعه عادلانه آن را برای همه افراد جامعه میسر مینماید.
یکی از کاربردهای مهم نسل پنجم ارتباطات بحث جراحی از راه دور است که نیاز به زیرساخت ارتباطی با ویژگیهای خاص مانند قابلیت اطمینان بسیار زیاد و تأخیر کم(Ultra Reliable and Low Latency Communications) دارد که پس از پیادهسازی کامل نسل پنجم میتواند ارائه خدمت بهصورت عادلانه را در همه نقاط جغرافیایی کشور فراهم کند. از دیگر کارکردهای این تکنولوژی ارتقای قابل توجه بهرهوری در صنایع میباشد که این مهم با استفاده از قابلیت دیگر فناوری نسل پنجم تحت عنوان ارتباط ماشینی انبوه (Massive Machine Type Communications) و روباتهای همکار (Cobot) در خط تولید رقم میخورد.
مدیریت منابع کمیاب و استفاده بهینه مصرف انرژی از دیگر کاربستهای این فناوری محسوب میشود که با استفاده از ظرفیتهای اینترنت اشیا امکان تحقق پیدا میکند. در این خصوص میتوان مدیریت مصرف آب و کشاورزی هوشمند را بهعنوان مصادیق روشن و ضرورت استفاده از این فناوری بر شمرد.
نسل پنجم شبکههای ارتباطی (5G) بهعنوان یک فناوری تحول آفرین در عرصههای مختلف فنی، اقتصادی و اجتماعی مطرح شده و نهادها و مؤسسات تحقیقاتی و تجاری تلاشهای زیادی برای تحقق این فناوری انجام دادهاند. در روند حرکت به سمت 5G و به منظور بهرهبرداری کامل از ظرفیتها و پتانسیلهای آن، هدفگذاری صحیح و اجرای یک برنامه مدون و دقیق در این حوزه، امری ضروری است. به هر میزان که برنامهریزی بهصورت همه جانبه انجام شده و اقدام در زمینه آماده سازیهای لازم برای 5G سریعتر آغاز شود، بهرهمندی از مزایای آن بیشتر خواهد بود. بر همین اساس وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات به منظور مواجهه فعال با این فناوری و استفاده حداکثری از مزایای مربوطه، برنامه ای مطالعاتی را با مشارکت خبرگان و صاحبنظران مرتبط طی دو سال گذشته در دستور کار قرار داده و متناسب با تکالیف قانونی و اسناد بالادستی مانند معماری کلان و اهداف شبکه ملی اطلاعات نقشه راه این فناوری را تدوین کرده است.
در این نقشه راه ضمن تدوین ماتریس مسئولیتها و نگاشت نهادی حوزههای مختلف، به منظور ایجاد ظرفیت انتقال و جذب تکنولوژی در داخل کشور، معماری فناوری نسل پنجم مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. نتایج مطالعات تطبیقی و تعاملات بینالمللی انجام شده در این خصوص حاکی از آن است که طراحی این تکنولوژی وابستگی حداقلی به سخت افزار داشته و عمدتاً مبتنی بر نرم افزار پایهگذاری شده است. با توجه به پتانسیل و دستاوردهای فاخر جوانان توانمند کشور در توسعه سامانههای نرم افزاری و ارائه خدمات کیفی حوزه فاوا در سالهای اخیر و همچنین قرار گرفتن ایران در بین کشورهای پیشتاز دنیا در زمینه هوش مصنوعی، معتقدیم که کشور ما در خصوص 5G دارای مزیت رقابتی است.
بنابراین با شناسایی نقطه عطف ورود به فناوری نسل پنجم و ایجاد آمادگی استفاده حداکثری از ظرفیتهای آن و با مشارکت و همراهی شرکت ایرانسل، پایلوت فناوری نسل پنجم کشور در قالب اولین سایت، در پژوهشگاه ارتباطات و فناوری اطلاعات آغاز به کار کرد. سایر اپراتورها نیز متناسب با مطالعات اقتصادی و استراتژی ورود به بازار، سرمایهگذاری برای توسعه این فناوری را در دستور خواهند داشت. پژوهشگاه ارتباطات و فناوری اطلاعات نیز با استفاده توامان بستر پایلوت ایجاد شده و ظرفیت مرکز هوش مصنوعی 176، امکان ارائه خدمات آموزشی و ارزیابی خدمات نرم افزاری و محصولات تولیدی حوزه ارتباطات وفناوری اطلاعات را در دستور کار دارد.
معاون فناوری و نوآوری وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات
نسل پنجم تلفن همراه (5G) مهمتر از آنکه زیرساختی پرسرعت و قابل اطمینان باشد، زیست بوم نوآورانهای است که در آن بازیگران و کنشگران متعددی ایفای نقش میکنند و همافزایی آنها، بسترساز شکلگیری کسب و کارهای نوین و موتور محرکه اقتصاد دیجیتال کشور خواهد بود.
این فناوری پاسخی به نیازهای امروز و آینده زندگی بشری است که با استفاده از ظرفیتهای بیبدیل هوش مصنوعی، امکان ارائه خدمات متنوع و توسعه عادلانه آن را برای همه افراد جامعه میسر مینماید.
یکی از کاربردهای مهم نسل پنجم ارتباطات بحث جراحی از راه دور است که نیاز به زیرساخت ارتباطی با ویژگیهای خاص مانند قابلیت اطمینان بسیار زیاد و تأخیر کم(Ultra Reliable and Low Latency Communications) دارد که پس از پیادهسازی کامل نسل پنجم میتواند ارائه خدمت بهصورت عادلانه را در همه نقاط جغرافیایی کشور فراهم کند. از دیگر کارکردهای این تکنولوژی ارتقای قابل توجه بهرهوری در صنایع میباشد که این مهم با استفاده از قابلیت دیگر فناوری نسل پنجم تحت عنوان ارتباط ماشینی انبوه (Massive Machine Type Communications) و روباتهای همکار (Cobot) در خط تولید رقم میخورد.
مدیریت منابع کمیاب و استفاده بهینه مصرف انرژی از دیگر کاربستهای این فناوری محسوب میشود که با استفاده از ظرفیتهای اینترنت اشیا امکان تحقق پیدا میکند. در این خصوص میتوان مدیریت مصرف آب و کشاورزی هوشمند را بهعنوان مصادیق روشن و ضرورت استفاده از این فناوری بر شمرد.
نسل پنجم شبکههای ارتباطی (5G) بهعنوان یک فناوری تحول آفرین در عرصههای مختلف فنی، اقتصادی و اجتماعی مطرح شده و نهادها و مؤسسات تحقیقاتی و تجاری تلاشهای زیادی برای تحقق این فناوری انجام دادهاند. در روند حرکت به سمت 5G و به منظور بهرهبرداری کامل از ظرفیتها و پتانسیلهای آن، هدفگذاری صحیح و اجرای یک برنامه مدون و دقیق در این حوزه، امری ضروری است. به هر میزان که برنامهریزی بهصورت همه جانبه انجام شده و اقدام در زمینه آماده سازیهای لازم برای 5G سریعتر آغاز شود، بهرهمندی از مزایای آن بیشتر خواهد بود. بر همین اساس وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات به منظور مواجهه فعال با این فناوری و استفاده حداکثری از مزایای مربوطه، برنامه ای مطالعاتی را با مشارکت خبرگان و صاحبنظران مرتبط طی دو سال گذشته در دستور کار قرار داده و متناسب با تکالیف قانونی و اسناد بالادستی مانند معماری کلان و اهداف شبکه ملی اطلاعات نقشه راه این فناوری را تدوین کرده است.
در این نقشه راه ضمن تدوین ماتریس مسئولیتها و نگاشت نهادی حوزههای مختلف، به منظور ایجاد ظرفیت انتقال و جذب تکنولوژی در داخل کشور، معماری فناوری نسل پنجم مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. نتایج مطالعات تطبیقی و تعاملات بینالمللی انجام شده در این خصوص حاکی از آن است که طراحی این تکنولوژی وابستگی حداقلی به سخت افزار داشته و عمدتاً مبتنی بر نرم افزار پایهگذاری شده است. با توجه به پتانسیل و دستاوردهای فاخر جوانان توانمند کشور در توسعه سامانههای نرم افزاری و ارائه خدمات کیفی حوزه فاوا در سالهای اخیر و همچنین قرار گرفتن ایران در بین کشورهای پیشتاز دنیا در زمینه هوش مصنوعی، معتقدیم که کشور ما در خصوص 5G دارای مزیت رقابتی است.
بنابراین با شناسایی نقطه عطف ورود به فناوری نسل پنجم و ایجاد آمادگی استفاده حداکثری از ظرفیتهای آن و با مشارکت و همراهی شرکت ایرانسل، پایلوت فناوری نسل پنجم کشور در قالب اولین سایت، در پژوهشگاه ارتباطات و فناوری اطلاعات آغاز به کار کرد. سایر اپراتورها نیز متناسب با مطالعات اقتصادی و استراتژی ورود به بازار، سرمایهگذاری برای توسعه این فناوری را در دستور خواهند داشت. پژوهشگاه ارتباطات و فناوری اطلاعات نیز با استفاده توامان بستر پایلوت ایجاد شده و ظرفیت مرکز هوش مصنوعی 176، امکان ارائه خدمات آموزشی و ارزیابی خدمات نرم افزاری و محصولات تولیدی حوزه ارتباطات وفناوری اطلاعات را در دستور کار دارد.
شکست یک طرح پیچیده برای هواپیمایی ماهان
محمود خاقانی
کارشناس بینالمللی انرژی
درپی تغییر مواضع دولت ترامپ در کشور لیبی و حمایت ترامپ از ژنرال خلیفه حفتر و نزدیک شدن تاریخ انتخابات ریاست جمهوری امریکا رئیس ستاد مشترک ارتش امریکا ژنرال مایک میلی بدون برنامهریزی قبلی و با شتاب روز جمعه سوم مردادماه 1399 برای تبادل نظر نظامی و اطلاعاتی به اسرائیل سفر کرد. چرا؟
کارشناسان آشنا به مسائل خاورمیانه با توجه به اقدام تروریستی جنگندههای امریکایی به منظور فراهم آوردن شرایطی نظیر آنچه قبلاَ جنگندههای اسرائیلی تجربه کرده و موجب سرنگونی یک هواپیمای روسی توسط پدافند سوریه شده بودند، قصد داشتند که هواپیمای مسافربری ماهان هنگام پرواز درآسمان سوریه مورد اصابت موشکهای ضد هوایی پدافند سوریه قرار بگیرد و بهدلیل تنوع ملیت مسافرانی که با هواپیمای ماهان عازم بیروت بودند یک بحران جدی بین عراق، سوریه، لبنان و ایران ایجاد کنند. درهمین حال کارشناسان آشنا به فنون هوانوردی معتقدند تجربه خوب خلبان هواپیمای ماهان و اقدام و عمل فوری با کاهش غیرمنتظره ارتفاع و آشکار کردن موقعیت دو جنگنده امریکایی در رادارهای زمینی پدافند سوریه و روسیه که منجر به فرار دو جنگنده امریکایی شد، یک طرح نظامی و اطلاعاتی امریکا و اسرائیل را که بخوبی برای اجرا طراحی شده بود ، شکست داد.
مدت توقف کوتاه
رسانههای اسرائیلی اذعان کردهاند که سفر غیرمنتظره ژنرال مایک میلی به اسرائیل همزمان با آمادگی نظامیان اسرائیلی در مزرهای شمال اسرائیل و احتمال درگیری نظامی با حزبالله از اهمیت خاصی برخوردار میباشد. درگفتوگو بین ژنرال امریکایی با وزیر دفاع، رئیس ستاد ارتش، یوسی کوهن، رئیس موساد و نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل آنطور که خبرگزاریها گزارش کردهاند به منظور هماهنگی عملیات نظامی بوده است. این احتمال داده شده است که ژنرال میلی شخصاً به اسرائیل رفته تا بهدلیل شکست عملیات سرنگون کردن هواپیمای مسافربری ماهان درباره نحوه ادامه عملیاتهای مرتبط و با متوقف کردن آنها اتخاذ تصمیم فوری بعمل آورند. زیرا مدت توقف ژنرال مایک میلی دراسرائیل فقط چند ساعت بوده و فوری اسرائیل را ترک کرده است.
نقش ژنرال مایک میلی در عملیات تروریستی شهادت سردار سلیمانی
آقای الون بن داوید گزارشگر شبکه 13 تلویزیون اسرائیل که متخصص امور نظامی است سفر ژنرال مایک میلی به اسرائیل را ازاین جهت حائز اهمیت توصیف کرده که وی قبل از ترور سردار قاسم سلیمانی هم برای تبادل نظر و هماهنگیهای لازم به اسرائیل سفر کرده بود.
نشریه فوربس به نقل از مقامات مطلع اطلاعاتی امریکا گزارش کرده است که از حدود دوسال قبل بدستور مستقیم دونالد ترامپ جنگ سایبری علیه نظام جمهوری اسلامی ایران شروع شده و رئیس جمهوری امریکا به سازمان سیا و بخشهای ذی ربط نظامی اجازه داده است که بدون نیاز به مجوز از کاخ سفید هر فرصتی را که مناسب تشخیص دادند برای حمله به ایران از دست ندهند. نشریه فرانکفورتر آلگماینه چاپ آلمان اخیراَ گزارش کرده بود که امریکا و اسرائیل اینگونه تصور میکردند که با ترور سردار قاسم سلیمانی ایران درشرایطی قرار خواهد گرفت که ناگزیر با دولت ترامپ وارد مذاکره میشود. اما، درگزارشهای محرمانه اذعان کردهاند که این نظریه اشتباه بود و پایههای نظام جمهوری اسلامی ایران همچنان مستحکم میباشد و متزلزل نشده است.
نبرد برای تسلط برمنابع نفت وگاز؟
برای تسلط برمنابع نفت وگاز و جلوگیری از توسعه انقلاب اسلامی درمنطقه خاورمیانه (خلیج فارس)، شمال آفریقا، آسیای مرکزی و قفقاز (حوزه دریای خزر) طرح فاسدسازی و اختلاسگرایی اقلیتها در کشورهای منطقه (بهطور مثال درایران) و جنگ داخلی برای دستیابی به قدرت و حکومت (بهطور مثال درلیبی، سوریه و...) به اجرا درآمد. لیبی یک نمونه بسیار خوبی است. ائتلاف نظامی ناتو با سرنگون کردن حکومت معمر قذافی لیبی را چند تکه کرده است. چرا؟ برای اینکه لیبی بهترین نفت و گازرا برای مقاصد اروپا و امریکا دارد. یکی از ژنرالهای ارتش سابق لیبی به نام خلیفه حفتر با حمایت نظامی مصر، روسیه و اخیراَ دولت ترامپ سعی دارد که برسراسر لیبی حاکم شود ویک حکومت شبه قذافی را حاکم کند. درواقع امریکا و متحدانش با روسیه درلیبی رقابت و رفاقت میکنند. هم امریکا و هم روسیه و هم ترکیه درلیبی به منابع نفت و گاز لیبی علاقه دارند و بس. علاوه برآن حضور و تسلط در لیبی، لبنان و سوریه مواضع اسرائیل و امریکا و نیز روسیه ومتحدانشان را در دریای مدیترانه و منابع غنی گاز دریای مدیترانه تقویت خواهد کرد.
گروه دیگری که در طرابلس پایتخت لیبی حاکم هستند از حمایت سازمان ملل، اروپا و تا همین اواخر امریکا برخوردار میباشند. دراین میان دولت ترکیه هم از نخستوزیر لیبی فائز سراج حمایت نظامی میکند.
قرن بیست و یکم = قرن بیستم؟
درقرن بیستم رقابتها و رفاقتها برای استثمار و استعمار کشورهای ثروتمند دارانی منابع غنی نفت و گاز درخاورمیانه، شمال آفریقا، آسیای مرکزی و قفقاز به «بازی بزرگ» شهرت یافت، تصور میشد با پیشرفت تکنولوژی و فناوریهای استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر دوران نفت به پایان رسیده و گاز طبیعی هم بهعنوان یک انرژی فسیلی عبوری از نفت خام به تجدید پذیرها ایفای نقش خواهد کرد. اما، برنامههای راهبردی رفاقتها و رقابتهای قدرتهای جهانی درمنطقه خاورمیانه برای سرنگون کردن دولتهای منتخب مردم و روی کار آوردن دیکتاتوریهای نظامی یا حاکمانی که از حمایتهای نظامی برخوردار هستند درقرن بیست و یکم، واقعیتهای تاریخی قرن بیستم نظیر کودتای نظامی علیه ملی شدن صنعت نفت درایران را یادآوری میکند. نهایتاَ کارشناسان مستقل طرفدار نظامهای مردم سالار نظیر نظام جمهوری اسلامی ایران معتقدند که جمهوری اسلامی ایران درحال حاضر مثل یک استخوان در گلوی استثمارگران و استعمارگران نوپای قرن بیست ویکمی گیر کرده است و مردم ایران باید با تعمق و هوشیاری بیشتری درمنطقه حضور داشته باشند و ایفای نقش کنند.
کارشناس بینالمللی انرژی
درپی تغییر مواضع دولت ترامپ در کشور لیبی و حمایت ترامپ از ژنرال خلیفه حفتر و نزدیک شدن تاریخ انتخابات ریاست جمهوری امریکا رئیس ستاد مشترک ارتش امریکا ژنرال مایک میلی بدون برنامهریزی قبلی و با شتاب روز جمعه سوم مردادماه 1399 برای تبادل نظر نظامی و اطلاعاتی به اسرائیل سفر کرد. چرا؟
کارشناسان آشنا به مسائل خاورمیانه با توجه به اقدام تروریستی جنگندههای امریکایی به منظور فراهم آوردن شرایطی نظیر آنچه قبلاَ جنگندههای اسرائیلی تجربه کرده و موجب سرنگونی یک هواپیمای روسی توسط پدافند سوریه شده بودند، قصد داشتند که هواپیمای مسافربری ماهان هنگام پرواز درآسمان سوریه مورد اصابت موشکهای ضد هوایی پدافند سوریه قرار بگیرد و بهدلیل تنوع ملیت مسافرانی که با هواپیمای ماهان عازم بیروت بودند یک بحران جدی بین عراق، سوریه، لبنان و ایران ایجاد کنند. درهمین حال کارشناسان آشنا به فنون هوانوردی معتقدند تجربه خوب خلبان هواپیمای ماهان و اقدام و عمل فوری با کاهش غیرمنتظره ارتفاع و آشکار کردن موقعیت دو جنگنده امریکایی در رادارهای زمینی پدافند سوریه و روسیه که منجر به فرار دو جنگنده امریکایی شد، یک طرح نظامی و اطلاعاتی امریکا و اسرائیل را که بخوبی برای اجرا طراحی شده بود ، شکست داد.
مدت توقف کوتاه
رسانههای اسرائیلی اذعان کردهاند که سفر غیرمنتظره ژنرال مایک میلی به اسرائیل همزمان با آمادگی نظامیان اسرائیلی در مزرهای شمال اسرائیل و احتمال درگیری نظامی با حزبالله از اهمیت خاصی برخوردار میباشد. درگفتوگو بین ژنرال امریکایی با وزیر دفاع، رئیس ستاد ارتش، یوسی کوهن، رئیس موساد و نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل آنطور که خبرگزاریها گزارش کردهاند به منظور هماهنگی عملیات نظامی بوده است. این احتمال داده شده است که ژنرال میلی شخصاً به اسرائیل رفته تا بهدلیل شکست عملیات سرنگون کردن هواپیمای مسافربری ماهان درباره نحوه ادامه عملیاتهای مرتبط و با متوقف کردن آنها اتخاذ تصمیم فوری بعمل آورند. زیرا مدت توقف ژنرال مایک میلی دراسرائیل فقط چند ساعت بوده و فوری اسرائیل را ترک کرده است.
نقش ژنرال مایک میلی در عملیات تروریستی شهادت سردار سلیمانی
آقای الون بن داوید گزارشگر شبکه 13 تلویزیون اسرائیل که متخصص امور نظامی است سفر ژنرال مایک میلی به اسرائیل را ازاین جهت حائز اهمیت توصیف کرده که وی قبل از ترور سردار قاسم سلیمانی هم برای تبادل نظر و هماهنگیهای لازم به اسرائیل سفر کرده بود.
نشریه فوربس به نقل از مقامات مطلع اطلاعاتی امریکا گزارش کرده است که از حدود دوسال قبل بدستور مستقیم دونالد ترامپ جنگ سایبری علیه نظام جمهوری اسلامی ایران شروع شده و رئیس جمهوری امریکا به سازمان سیا و بخشهای ذی ربط نظامی اجازه داده است که بدون نیاز به مجوز از کاخ سفید هر فرصتی را که مناسب تشخیص دادند برای حمله به ایران از دست ندهند. نشریه فرانکفورتر آلگماینه چاپ آلمان اخیراَ گزارش کرده بود که امریکا و اسرائیل اینگونه تصور میکردند که با ترور سردار قاسم سلیمانی ایران درشرایطی قرار خواهد گرفت که ناگزیر با دولت ترامپ وارد مذاکره میشود. اما، درگزارشهای محرمانه اذعان کردهاند که این نظریه اشتباه بود و پایههای نظام جمهوری اسلامی ایران همچنان مستحکم میباشد و متزلزل نشده است.
نبرد برای تسلط برمنابع نفت وگاز؟
برای تسلط برمنابع نفت وگاز و جلوگیری از توسعه انقلاب اسلامی درمنطقه خاورمیانه (خلیج فارس)، شمال آفریقا، آسیای مرکزی و قفقاز (حوزه دریای خزر) طرح فاسدسازی و اختلاسگرایی اقلیتها در کشورهای منطقه (بهطور مثال درایران) و جنگ داخلی برای دستیابی به قدرت و حکومت (بهطور مثال درلیبی، سوریه و...) به اجرا درآمد. لیبی یک نمونه بسیار خوبی است. ائتلاف نظامی ناتو با سرنگون کردن حکومت معمر قذافی لیبی را چند تکه کرده است. چرا؟ برای اینکه لیبی بهترین نفت و گازرا برای مقاصد اروپا و امریکا دارد. یکی از ژنرالهای ارتش سابق لیبی به نام خلیفه حفتر با حمایت نظامی مصر، روسیه و اخیراَ دولت ترامپ سعی دارد که برسراسر لیبی حاکم شود ویک حکومت شبه قذافی را حاکم کند. درواقع امریکا و متحدانش با روسیه درلیبی رقابت و رفاقت میکنند. هم امریکا و هم روسیه و هم ترکیه درلیبی به منابع نفت و گاز لیبی علاقه دارند و بس. علاوه برآن حضور و تسلط در لیبی، لبنان و سوریه مواضع اسرائیل و امریکا و نیز روسیه ومتحدانشان را در دریای مدیترانه و منابع غنی گاز دریای مدیترانه تقویت خواهد کرد.
گروه دیگری که در طرابلس پایتخت لیبی حاکم هستند از حمایت سازمان ملل، اروپا و تا همین اواخر امریکا برخوردار میباشند. دراین میان دولت ترکیه هم از نخستوزیر لیبی فائز سراج حمایت نظامی میکند.
قرن بیست و یکم = قرن بیستم؟
درقرن بیستم رقابتها و رفاقتها برای استثمار و استعمار کشورهای ثروتمند دارانی منابع غنی نفت و گاز درخاورمیانه، شمال آفریقا، آسیای مرکزی و قفقاز به «بازی بزرگ» شهرت یافت، تصور میشد با پیشرفت تکنولوژی و فناوریهای استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر دوران نفت به پایان رسیده و گاز طبیعی هم بهعنوان یک انرژی فسیلی عبوری از نفت خام به تجدید پذیرها ایفای نقش خواهد کرد. اما، برنامههای راهبردی رفاقتها و رقابتهای قدرتهای جهانی درمنطقه خاورمیانه برای سرنگون کردن دولتهای منتخب مردم و روی کار آوردن دیکتاتوریهای نظامی یا حاکمانی که از حمایتهای نظامی برخوردار هستند درقرن بیست و یکم، واقعیتهای تاریخی قرن بیستم نظیر کودتای نظامی علیه ملی شدن صنعت نفت درایران را یادآوری میکند. نهایتاَ کارشناسان مستقل طرفدار نظامهای مردم سالار نظیر نظام جمهوری اسلامی ایران معتقدند که جمهوری اسلامی ایران درحال حاضر مثل یک استخوان در گلوی استثمارگران و استعمارگران نوپای قرن بیست ویکمی گیر کرده است و مردم ایران باید با تعمق و هوشیاری بیشتری درمنطقه حضور داشته باشند و ایفای نقش کنند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
# من - ماسک - میزنم
-
ویترین سرخ کلکسیون جام
-
ارائه گزارش سالانه دولت به مجلس تکلیف نیست
-
خطر القای بی دولتی
-
وزیر به دنبال ودیعه مستأجران
-
بیمارستان خانگی
-
افزایش 80 درصدی حقوق بازنشستگان حداقل بگیر
-
رویکردهای فرهنگیرا در حکمرانی برجسته کنیم
-
آب خلیج فارس تا مهر ماه به کرمان میرسد
-
طلا بهدنبال فتح کانال 2000 دلار در هر اونس
-
به احترام کودکان میهن
-
صفحه ویژه ایران قرن
-
ضرورتهای فعلی اقتصاد از مسکن تا بورس
-
نسل پنجم تلفن همراه یک فناوری تحول آفرین
-
شکست یک طرح پیچیده برای هواپیمایی ماهان
اخبارایران آنلاین