ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
علی اصغر کاراندیش: شهادت سردار سلیمانی منجر به ایجاد جوش و خروش علیه استکبار جهانی شد
مقام معظم رهبری درباره شهید حاج قاسم سلیمانی فرمودند این شهید یک فرد نبود بلکه یک مکتب بود. ما در طول تاریخ بویژه در تاریخ انقلاب همواره شاهد این بودهایم که به دنبال هر شهادتی خون تازهای در رگهای مردم مسلمان به وجود آمده و شهادت خالصانه شهید سردار حاج قاسم سلیمانی هم اینگونه بود. شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی منجر به ایجاد جوش و خروش در مردم کشورمان علیه استکبار جهانی شد.
معاون وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و رئیس کمیته پدافند غیر عامل این وزارتخانه در آیین گرامیداشت شهدای محور مقاومت سخنرانی کرد.
به احترام زادروز مردی که لطف تار بود
نوازندهای که پس از مرگش یکی از لقب هایی که به او دادند «لطف تار» بود انگار که دیگر بعد از لطفی تار لطفی نداشت؛ اما محمدرضا لطفی یک روز سرد زمستان درست در 17 دی ماه 1325 در گرگان به دنیا آمد. تا 67 سالگی که رخت و چشم از جهان فرو بست پروندهای از خود به جا گذاشت که بیشک او را به یکی از ستونهای مهم، معتبر و ارزشمند موسیقی ایرانی تبدیل میکرد. لطفی بنیانگذار کانون فرهنگ و هنری چاووش، گروه شیدا و مکتبخانه میرزاعبدالله بود که در کنار تولید آثار فاخر شاگردان بسیاری را هم تربیت و به جامعه هنری ایران تقدیم کرد. او تجربه همکاری با خوانندگان بسیاری از جمله تاج اصفهانی، غلامحسین بنان، شجریان و شهرام ناظری را داشت و البته مدرس استعدادهای درخشانی مثل هنگامه اخوان، صدیق تعریف، محمد معتمدی و ... بود.محمدرضا لطفی بعد از یک دوره باشکوه 67 ساله 12 اردیبهشت 1393 بر شانههای اهالی موسیقی تا خانه ابدیاش مشایعت شد.
جای خالی استاد...
صدیق تعریف
خواننده و ردیفدان
در این مجال اندک چگونه میتوان مطلبی موجز و پربار و درخور راجع به یکی از بزرگان تأثیرگذار موسیقی معاصر ایران نگاشت اما...
چونکه گل رفت و گلستان شد خراب
بوی گل را از که جوییم از گلاب
چونکه گل رفت و گلستان درگذشت
نشنوی زین پس ز بلبل سرگذشت
استاد لطفی نوازندهای چیره دست و بیبدیل و تارنواز و سه تار نوازی طراز اول بود و با نواختن اغلب سازهای ایرانی آشنایی کامل داشت: نی و کمانچه را بخوبی مینواخت و بر تنبک و دف مسلط بود و با دقایق و ظرایف آوازهم آشنایی فراتر از تصور داشت، هم ازمحضر استاد دوامی بهره برده بود و هم درمکتب استاد برومند واستاد علی اکبرخان شهنازی تلمذ کرده بود. درجلساتی که استاد برومند واستاد دوامی به شاگردانشان درس میدادند، لطفی با سه تارهمراهی میکرد. بسیار به آواز عشق میورزید و براهمیت آواز درموسیقی ایران وقوف کامل داشت که این مهم درآثارش بخوبی مشهود است. لطفی معلمی ممتاز بود و مباحث آکادمیک را با نگاهی زیربنایی، تاریخی و ریشهای آموزش میداد. من شانس و افتخارشاگردی ایشان را در دهه 60 پیدا کردم. به یاد میآورم دراولین آلبوم رسمیام بهنام «به یاد طاهرزاده»، ایشان درانتقال شیوه آوازی طاهرزاده، کلمه به کلمه و تحریر به تحریر با من کار می کرد و من هم با اشتیاق و ولع میآموختم. ما نه تنها برآن بودیم که کاراستاد طاهرزاده را بازآفرینی و اجرا کنیم بلکه میخواستیم درک درست و حس درونی کار را به لحاظ روحی و روانی و معنایی به شنونده منتقل کنیم. این اثر طی یک پروسه و تلاش پنج، شش ماهه به اهتمام استاد لطفی، گروه شیدا وعارف و خوانندگی من به سامان رسید. درمصاحبهای اشاره کرده بودم که لطفی «استاد کامل» بود. این عبارتی بود که خود استاد برای برخی از بزرگان و نامداران موسیقی به کارمی برد که به اعتقاد من، خود ایشان نیزبدرستی مصداق این عبارت بود.تا جایی که به یاد میآورم، ایشان این عبارت را درمورد استادان، طاهرزاده و اقبال و درویش خان و میرزاعبدالله و آقاحسینقلی و در مواردی درباره استاد کسایی واستاد شهنازهم به کار برده بودند. او به معنای درست کلمه، اهل تسامح و تساهل و مدارا بود. سرسختانه به آموزش و انتقال و تداوم سنت موسیقایی به زمان معاصر می پرداخت. مکتب خانه میرزاعبدالله را که بنیان گذاشته بود را میشد حقیقتاً یک مرکز آکادمیک آموزش موسیقی به حساب آورد. ایشان ازساعتهای اولیه بامداد تا حتی پاسی از نیمه شب درکارتعلیم و تدریس و تمرین بود، علاوه برکلاسهای آموزش ساز، کلاسهایی مانند ریتم شناسی، ردیف شناسی، ادوار و... داشت. اکثرشاگردان ایشان جوان بودند و پرانرژی. لطفی سرشار از شوق کار با جوانان بود. او برهمه امور و زمینههای موسیقی احاطه داشت و درهمه زمینههای موسیقی بخصوص جوانان را یاری میکرد، ازجمله در زمینه آواز. اما دریغا و دردا که او به دلایل مختلف نتوانست آن چیزی که درحوزه موسیقی درذهنش داشت را به طورکامل عملی کند. لطفی آرزو و سودای بنیانگذاری دانشگاه مستقلی را همیشه در ذهن و مخیله خود میپروراند. دانشگاهی همانند آنچه که راوی شانکار نوازنده و آهنگساز بزرگ هند درکشمیربنیان نهاده بود که دریغا و دردا، هیچگاه این آرزو محقق نشد. لطفی شهید راه عشق به موسیقی و هنر بود و بیجانشین. دغدغه او فقط و فقط و صرفاً اصل و اساس و خود گوهرموسیقی بود نه حواشی و تبعات آن، هرچند پارهای از اوقات، حواشی و فرعیات، دامن او را هم میگرفت. راجع به استاد محمدرضا لطفی استاد بیبدیل موسیقی ایران بسیار بیشترمیتوان گفت و نوشت اما فرصت کم است و مجال اندک.
یادش عزیز و گرامی، هرچقدر از زمان کوچ آخر او می گذرد جای خالیاش بیشتراحساس میشود و بیتردید درآینده هم بیشتر احساس خواهد شد.
شرح این هجران و این خون جگر
این زمان بگذار تا وقت دگر
ای که ز تو مانده نکویی نشانه...
هنگامه اخوان
خواننده پیشکسوت موسیقی اصیل ایرانی
آشنایی من با زنده یاد محمدرضا لطفی دررادیو شکل گرفت، سالهای قبل ازانقلاب. آن زمان آقای هوشنگ ابتهاج مدیر واحد موسیقی رادیو بود ومن درمحضر مرحوم استاد ادیب خوانساری آموختن ردیف و تکنیکهای آوازی را دررادیو آموزش میدیدم. یک روز آقای ابتهاج به کلاس آمد و من را دید که با یک جثه کوچک و پرازاسترس درحال آوازخوانی هستم- آن زمان 16 سالم بود- و بعد آن دیدار با لطفی صحبت کرد که باهم همکاری داشته باشیم. مرحوم لطفی گفت طرحی درذهن دارم و ازمن خواست تا فردای آن روز به دانشگاه تهران بروم، دراولین ملاقات همکاریمان، لطفی بسیارخوشرو و مؤدب برخورد کرد و از صدایم میگفت که شبیه قمرالملوک وزیری است.به من گفت کجا زندگی می کنی؟ گفتم نازی آباد، مدتی میهمان منزل خواهرم هستم و ازآن روز به بعد تقریباً هر روز با یک اتوبوس دو طبقه به کلاسهای تمرین آقای لطفی میرفتم.درجلسه اول ساز ویولن به دست گرفت و من یک آواز دشتی خواندم وبعد گفت تصمیم دارم کارهای قمررا بازسازی کنم و همانطور که پیشتر گفته بودم صدای شما بیشباهت با این خواننده بزرگ نیست، آیا علاقهمند هستید؟ گفتم بله و بسیار خوشحال شدم وبعد آن از من خواست تصنیف «موسم گل» را بخوانم؛ یکی از مشهورترین و زیباترین تصنیفهای تاریخ ایران در آواز دشتی ساخته موسی خان معروفی که بانو قمر خوانده بود با شعر وحید دستگردی. کاری با تنبک بیژن کامکار و تارنوازی لطفی. بعد آن تصنیفهایی چون «عاشقی محنت بسیار کشید» با شعری از ایرج میزرا را خواندم که درآلبوم چاووش 5 قرار دارد و درادامه «مرغ سحر»، «باز آمدم» که با گروه شیدا اجرا و ضبط شد و... و همکاری های ما همچنان ادامه داشت...
زنده یاد لطفی نگاهش به موسیقی متفاوت بود، هنرمندی خلاق و بداهه نوازی کم نظیرکه اغلب کارهای قدیمی را حفظ و بازسازی کرده بود. از دیدگاه من محمدرضا لطفی از شخصیتهای مطرح و تأثیرگذار موسیقی ایران است. این هنرمند بزرگ آشنا و مسلط به ردیف و موسیقی سنتی ایران بود و در کنار آن در نوازندگی سازهایی همچون تار، سه تار و کمانچه، توانا، شناخته شده و برجسته بود، البته باید بگویم به نواختن تمامی سازهای ایرانی مسلط بوده وحتی در زمینه موسیقی سنتی ایران، تألیف و پژوهشهای بسیار داشته ودر پی سالها فعالیت جدی و حرفهای درموسیقی، آثار قابل توجه و ارزشمندی تولید کرده است. ازدیگرکارهای مهم وتأثیر گذارمحمدرضا لطفی درموسیقی ایران، که اوایل دهه 50 با همکاری و همراهی هوشنگ ابتهاج و زنده یاد حسن کامکار انجام شد، ایجاد کانون چاووش بود که ماحصل آن 12 آلبوم موسیقی ارزشمند است، مرکزی که استادان بزرگی درآنجا حضور داشتند و به تعلیم، تربیت و ترویج موسیقی میپرداختند و درآن دوران مسیر تازهای در موسیقی ایرانی بهوجود آوردند و کارهای بسیار موفقی انجام شد و درکنار آن مؤسسه گروه شیدا و مکتب خانه میرزا عبدالله را راهاندازی کرد. لطفی در سالها فعالیت هنری اش شاگردان بسیار خوبی تربیت کرد که امروز هریک آهنگسازان و نوازندههای توانمندی هستند و در آموزشگاههای موسیقی به تدریس مشغولند. البته این نوع پرورش برخاسته از نگاه جدی و با نفوذ او به موسیقی بود، چرا که دیسیپلین خاصی داشت و در هنگام آموزش و تمرین، کارش شوخی بردار نبود، باید رأس ساعت برسر تمرین حاضر میشدیم و سازهایمان را از قبل کوک کرده باشیم. به یاد دارم یک روز نوبت تمرین آواز شور بود و من 5 دقیقه دیر رسیدم و آقای لطفی 6 ماه من را جریمه کرد و تمرین نداشتم.این جدیت و حرفهای بودن درکاراو بهگونهای بود که کار را با یک بار تمرین ضبط میکردیم و بار دوم و سومی نداشت. فراموش نکنیم یک تعداد وابسته به هنر هستند و یک تعداد پیوسته و پیوسته کسانی هستند که موسیقی را با جان و دل پذیرفتهاند و بهصورت موروثی آن را حفظ کرده اند. محمدرضا لطفی در آهنگسازی هم نام و هنری شناخته شده دارد. موسیقی و هنر درخون او همیشه در جریان بود و آن را تبدیل به عشقی کرد که درآثارش قابل شنیدن و لمس کردن است، موسیقیهایی که از تفکر و دانش بالای او تراوش میکرد، موضوعی که امروزه کمتر دیده و شنیده میشود. آهنگسازانی که با برداشت از موسیقی گلها براین تصورند کاری نو ساختهاند واین جز خیانت به موسیقی چیزی دیگری نیست. این دوستان میخواهند یک شبه ره صدساله را طی کنند شاید هم نمیدانند باید خاک هنر را خورد و دراین راه ریاضت بسیار کشید تا هنرمتولد شود. البته باید بگویم بعد از انقلاب گرایش به موسیقی اصیل ایرانی رشد بیشتری داشته و در دانشگاهها و آموزشگاههای ما هنرجویان بسیاری شرکت دارند و این جای بسی خوشحالی است و میتوان امید به حفظ موسیقی ایران داشت.
به نام تاریخ
17 دی
در برگه تقویم امروز نامهای بزرگی مانند محمدرضا لطفی را میبینیم که به بهانه تولد یا درگذشتشان آثارشان را مرور میکنیم.
تولدها
محمدرضا لطفی: آهنگساز و نوازنده برجسته تار، سه تار و کمانچه سال 1325 در چنین روزی به دنیا آمد. پدر محمدرضا لطفی به موسیقی علاقه داشت و تار مینواخت و برادرش هم نوازنده تار بود و او تحت تأثیر تارنوازی برادرش به این ساز علاقهمند شد. او از سال 1350 شروع به نوازندگی در کنسرتهای مختلف کرد و با حمایت هوشنگ ابتهاج وارد رادیو شد. نخستین کار لطفی که موسیقی اش را روی یکی از شعرهای مولانا ساخته بود سال 1354 از رادیو پخش شد. او در برنامه گلها، سالها نوازنده بود و در همان دوران گروه موسیقی شیدا را تشکیل داد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی کانون چاووش را تشکیل داد و آلبومهای چاووش را تولید کردند. علاوه بر این آلبومهای «به یاد عارف»، «سپیده»، «عشق داند»، «چهارگاه»، «چشمه نوش»، «به یاد درویش خان»، «معمای هستی»، «چهره به چهره»، «رمز عشق»، «صد سال تار»، «قافله سالار»، «پرواز عشق»، «خموشانه»، «وطنم ایران»، «بهانه از توست»، «هنر گام زمان» و «زخمه ساز» و آثار ماندگاری مانند «ایران ای سرای امید»، «کاروان شهید» و «برادر بیقرار» از آثار اوست. محمدرضا لطفی آهنگساز موسیقی متن فیلم «حاجی واشنگتن» هم بود. او سال 1393 درگذشت.
جبران خلیل جبران: نویسنده لبنانی کتاب «پیامبر» سال 1883 به دنیا آمد. جبران خلیل جبران در 23 سالگی و پس از آشنایی با فرد هلند دی به هنر علاقهمند شد و در دوران دانشگاه سرودن شعر را آغاز کرد و در 30 سالگی هم نقاش و هم نویسندهای سرشناس شده بود. مشهورترین کتاب او یعنی «پیامبر» شامل 26 مقاله شاعرانه سال 1923 منتشر شد اما پس از درگذشت جبران بسیار به شهرت رسید و اکنون به 50 زبان زنده دنیا ترجمه شده است. بسیاری از آثار او پس از مرگش منتشر شدند. آثاری مانند «ارواح متمرد»، «اشکی و لبخندی»، «تندبادها»، «آیینههای روح» و «حمام روح». او سال 1931 درگذشت.
روآن اتکینسون: بازیگر مشهور انگلیسی که او را با نام «مستر بین» میشناسید امروز 66 ساله میشود. روآن اتکینسون کارش را با اجرای یک برنامه کمدی برای رادیو بیبیسی آغاز کرد و پس از آن در یک مجموعه تلویزیونی بهنام «اثر دو جانبه» حضور داشت که بسیار موفق بود. او سال 1979 در فیلم «توپ مخفی پلیس» بازی کرد و برایش برنده جایزه بفتا شد. بازی در «دیگر هرگز نگو هرگز» از مجموعه فیلمهای «جیمز باند» یکی دیگر از کارهای اوست. اتکینسون از سال 1990 مجموعه فیلمهای «مستر بین» را برای شبکه تلویزیونی تامس ساخت و این مجموعه موفق تا سال 1995 ساخته و پخش شد و پس از آن دو فیلم سینمایی با نامهای «بین» و «تعطیلات مستربین» ساخته شدند. نام اتکینسون در فهرست بامزهترین کمدینهای بریتانیا و یکی از 50 کمدین برتر تاریخ ثبت شده است.
اشکان خیلنژاد: کارگردان و بازیگر تئاتر سال 1367 به دنیا آمد. اشکان خیلنژاد کارش را از ابتدای دهه 90 در گروه تئاتر تازه با همکاری نوید محمدزاده و هوتن شکیبا آغاز کرد و با نمایش «پچ پچه های پشت خط نبرد» در تئاتر مولوی مطرح شد. نمایش «بالاخره این زندگی مال کیه؟» یکی از بهترین کارهای او بهعنوان کارگردان و دراماتورژ بود و پس از آن نمایشهای «پچ پچههای پشت خط نبرد»، «پرده سوم؛ صحنه چهارم» و «پسران تاریخ» را روی صحنه برد. علاوه بر این او بازیگر نمایشهای «نوشتن در تاریکی» و «آقای اشمیت کیه؟» هم بوده و در فیلمهای «رؤیای خیس» و «خانواده آقای فرشچی» هم بازی کرده است. خیلنژاد برای «پسران تاریخ» جایزه بهترین گارگردانی را در بخش بینالملل جشنواره تئاتر فجر به دست آورد.
آزاده صمدی بازیگر، گلنوش خالقی نوازنده پیانو، نازنین بهادری شاعر، افسانه عیسیزاده داستان نویس و ادی ردمین بازیگر بریتانیایی هم متولد امروز هستند.
درگذشتها
هوشنگ استوار: آهنگساز برجسته موسیقی سمفونیک ایران سال 1394 در چنین روزی درگذشت. هوشنگ استوار متولد 1305 بود و مادرش از نخستین زنان ایرانی بود که پیانو مینواخت و پدرش هم نوازنده پیانو و سازنده ساز بود. او پس از آموختن موسیقی از پرویز محمود راهی اروپا شد و در کنسرواتوار ژنو و بروکسل تحصیل کرد. سال 1336 به ایران بازگشت و در سالهای فعالیتش آهنگهای «سبزه بهار»، «بهار جاودان»، «سوئیت ایرانی» و «طرح سمفونیک ایرانی» را برای ارکستر سمفونیک ساخت. «شب خیام»، «مرثیه برای سوپرانو» و «تأثرات» از دیگر ساختههای او هستند.
لطفالله مفخم پایان نوازنده ویولن و بیژن سمندر نوازنده تار و ترانه سرا هم در چنین روزی درگذشتند.
سیزدهمین دوره جایزه ادبی جلالآلاحمد به پایان رسید
گروه فرهنگی/ سیزدهمین دوره جایزه ادبی جلال آلاحمد به شکلی متفاوت از سالهای گذشته با معرفی برگزیدگان در چهار بخش به کار خود پایان داد. اختتامیه امسال شامگاه دوشنبه از دریچه برنامه زنده تلویزیونی از شبکه چهار و با حضور برخی متصدیان آن، از جمله محسن جوادی معاون فرهنگی وزیر ارشاد برگزار شد.
از آنجایی که عنوان این رویداد ادبی به نام جلال آل احمد گره خورده، شب گذشته در خلال اعلام اسامی برگزیدگان از کتاب «جمال و جمال» هم رونمایی شد. این کتاب ترجمهای از داستانهای کوتاه آلاحمد ازجمله زن زیادی و بچه مردم به زبان اردو است که به همت انتشارات مهر در کشور پاکستان منتشر شده است.
در این برنامه، محسن جوادی معاون فرهنگی وزیر ارشاد ضمن صحبت درباره اهمیت برگزاری جایزه جلال تأکید کرد که کار برگزارکنندگان این رویداد ادبی با معرفی برگزیدگان تمام نمیشود. او با تأکید براین که آثار منتخب در جایزه جلال باید پیشرو و بدیع باشند، گفت: «هدف از برگزاری این جایزه رشد زبان ملی و ایرانی است.»
جوادی از اتفاقات خوبی که برپایی این جایزه سبب شده را جذب مخاطبان و فروش کتابهای برگزیده و شایسته تقدیر عنوان کرد و ادامه داد: «برخی از این آثار به خاطر طرح گرنت یا با معرفی خوب در بازارهای بینالمللی دیده و ترجمه شدهاند اما در برخی بخشها نیز باید بیشتر کار میکردیم که ظرفیتسازی مناسبی صورت نگرفته است. باید روی آثار برگزیده تمرکز بیشتری ایجاد میشد. اکنون در حال برنامهریزی برای طرحی هستیم که این جایزه رویدادی یکروزه نباشد.»
او جایزه جلال را جایزهای ملی دانست و تأکید کرد که همهچیز را نباید از وزارت ارشاد توقع داشت؛ انجمنهای ادبی نباید این جایزه را رقیبی برای دیگر رویدادهای ادبی ببینند و گفت: «جایزه جلال آل احمد نشاندهنده تمرکز همه سلیقهها است و بین جایزه جلال و جامعه ادبی کشور باید همکاری و انسجام صورت بگیرد که بخشی از آن به عهده ماست. در حوزه ادبیات تکثر و تنوع وجود دارد که باید آن را بپذیریم. جایزه جلال نیز حاصل یک نظر جمعی است.»
در بخش «مستندنگاری» داوران دو کتاب «فرکانس 1160 (اینجا آبادان؛ صدای مقاومت و ایستادگی)» نوشته فضلالله صابری و «گوهر صبر(خاطرات گوهرالشریعه دستغیب)» نوشته طیبه پازوکی بهعنوان «برگزیده مشترک» معرفی شدند. در بخش «داستان بلند و رمان» نیز «اوراد نیمروز» نوشته منصور علیمرادی «شایسته تقدیر» اعلام شد.
در بخش «نقد ادبی» هم کتاب «تاریخ بدن در ادبیات» نوشته سید مهدی زرقانی را «شایسته تقدیر» عنوان کردند؛ در بخش «معرفی چهرههای داستاننویسی و مستند نگاری دفاع مقدس» به انتخاب اهالی رسانه، محمدرضا بایرامی، احمد دهقان، مجید قیصری، حبیب احمدزاده، داوود امیریان، قاسمعلی فراست، داوود غفارزادگان، گلعلی بابایی، حمید حسام، اکبر صحرایی، علی مؤذنی و رحیم مخدومی بهعنوان چهرههای برتر معرفی شدند.
نمایشگاه کتاب مجازی؛ تجربهای نو
نکتهای که نباید در شرایط فعلی و شیوع بیماری همهگیر کرونا فراموش کرد، ضرورتهایی است که بیش از پیش متوجه آنها شدیم، از جمله انتقال بخشی از فعالیتهای فرهنگی به فضای مجازی و بهرهمندی هرچه بیشتر از شبکههای اجتماعی و تکنولوژیهای نوین ارتباطی است. در شرایطی که امکان رفتوآمد مردم به مراکز و حتی فروشگاههای فرهنگی به حداقل رسیده یکی از اتفاقات مهم جلبتوجه بیشتر ناشران و کتابفروشان به فروش کتاب از طریق دنیای دیجیتال است؛ فروشی که هم شکلهای الکترونیکی کتاب از جمله کتابهای صوتی و ebookها را شامل میشود و هم نسخه فیزیکی آثار و ارسال آنها از طریق اداره پست یا حتی پیکهای موتوری مرسوم. البته این مسألهای نیست که تنها خاص کشور خودمان باشد و بهنوعی همه جهان را شامل میشود. اگر نگاهی به فعالیت ناشران و کتابفروشان طی ماههای اخیر داشته باشید، آنهایی موفقتر عمل کردهاند که آشنایی بیشتری با تکنولوژیهای ارتباطی ازجمله فضای مجازی داشتهاند. این عده حتی توانستهاند با بهرهگیری از تجربه قبلی و اطلاعات لازم، وضعیت فروششان را ارتقا ببخشند، در این بین آنها که همچنان فعالیت خود را بهطور کامل بر شیوههای سنتی متمرکز کرده بودند نهتنها از وضعیت فعلی بهرهای نصیبشان نشد بلکه با ضرر مالی قابلتوجهی هم روبهرو شدند. در این بین برگزاری نمایشگاه کتاب مجازی میتواند فرصتی برای کسب تجربه در راستای بهرهمندی از فضای مجازی در زمینه فروش کتاب باشد. اما نکتهای که نباید فراموش کنیم این است که در نخستین تجربه ممکن است با نقاط ضعف مختلفی روبهرو شویم. البته اینهم اتفاق ناگزیری است، بنابراین باید قدری صبوری کنیم تا طی برپایی نخستین دوره، تجربهای برای دورههای بعد نصیبمان شود. به گمانم تلنگری که شیوع کرونا در راستای جلب توجهمان به بهرهمندی هر چه بیشتر از فضای مجازی به نشرمان زد بهنوعی حتی بعد از کنترل کامل کرونا هم ادامه خواهد یافت. بنابراین به احتمال بسیار طی سالهای بعد هم باید منتظر برگزاری دورههای دیگر نمایشگاه مجازی در کنار شکل فیزیکی نمایشگاه کتاب تهران باشیم؛ پس چه در جایگاه ناشر و چه به عنوان خریدار کتاب در صورت مواجهه با مشکلات احتمالی کمی صبر به خرج بدهیم تا اندوختهای برای دورههای بعد کسب کنیم.
عکس نوشت
الجزیره در گزارشی به نام تعدادی از نقاشان زن دنیا اشاره کرده که در حال حاضر تابلو نقاشیهایشان میلیونها دلار ارزش دارد.
فریدا کالو نقاش مکزیکی با خودنگارههایش، برت موریسو نقاش فرانسوی با «روزی از تابستان»، آنجلیکا کافمن نقاش سوئیسی با پرترههایی به ارزش ۶۰۰ تا ۸۰۰ هزار دلار و زینایدا سربریاکوآ نقاش روس با تابلوی «هنگام صبحانه» در این فهرست قرار دارند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
علی اصغر کاراندیش: شهادت سردار سلیمانی منجر به ایجاد جوش و خروش علیه استکبار جهانی شد
-
به احترام زادروز مردی که لطف تار بود
-
به نام تاریخ
-
سیزدهمین دوره جایزه ادبی جلالآلاحمد به پایان رسید
-
نمایشگاه کتاب مجازی؛ تجربهای نو
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین