ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
گزارش از دوازده ماه کار سخت و فشرده کادر درمان در مقابله با کووید 19
سال نفسگیر کرونا
فریبا خان احمدی
خبرنگار
سردرگمی، غافلگیری و ترس؛ این توصیف آخرین ماه زمستان سال پیش است. خبر دهشتناک شیوع ویروس نوظهوری که حتی اسمش نیز به گوش کسی نخورده با خرده اطلاعات درز یافته از ووهان چین آغاز میشود. کلیپهایی در شبکههای اجتماعی دستبهدست میشود که چینیها کنار ایستگاه مترو و خیابانها از شدت ضعف و بیحالی یکباره کف خیابان میافتند و جان میدهند. چند روز بعد صداوسیما صحنههایی از ووهان را نشان میدهد که کادر درمان با لباسهای شبیه آدم فضایی مشغول رسیدگی به وضعیت وخیم بیماران هستند و در نهایت گفته میشود این همان کروناست که بشدت هم مسری است. آن روزها کسی تصورش را نمیکرد این ویروس مرموز سراسر دنیا را به سیطره خود درآورد.
مدتی نگذشت که صدای همهگیری کووید19 در برخی کشورهای جهان شنیده شد و بعد در کوتاهترین زمان همهگیری در چین به بزرگترین پاندمی قرن در دنیا بدل شد. در ایران نیز مبدأ شناسایی کرونا به 28 بهمن 98 برمیگردد قاعدتاً فرودگاه امام اولین نقطهای است که به میزبانی از ویروس کرونا میرود، درست زمانی که چینیها سعی در پنهان کردن خبر شیوع ویروس نوپدید دارند تا اقتصادشان ضربهای نبیند و از طرفی سازمان بهداشت جهانی نیز شستش از این همهگیری خبردار نشده است تا اعلام خطر کند.
برای اولین بار وزارت بهداشت شناسایی دو مورد مرگ بر اثر ابتلا به کرونا در قم را تأیید میکند. سمفونی پر سر و صدای کرونا، بیماری و مرگ از بیمارستان کامکار قم در گوش کشور میپیچد. روزهای ابتدای اپیدمی کار شناسایی نمونهها با کیتهای اهدایی سازمان بهداشت جهانی انجام میشود اما چند روز از خبر دیده شدن موارد مبتلا به ویروس کرونا در قم و گیلان نگذشته است که بیمارستانهای پایتخت پر میشود از آدمهایی که با علائم سرماخوردگی، سرفه و تب به اورژانس مراکز درمانی مراجعه میکنند. پزشکان به هر موردی شک میکنند و نمونه را برای تست به انستیتو پاستور یا آزمایشگاه مرجع میفرستند. مراجعان بشدت ترسیدهاند اما کادر درمان که نه کیت آزمایشگاهی دارد و نه امکانات حفاظتی غافلگیر شده و از کمبود ماسک و مواد ضدعفونی کننده گلهمندند.
اوایل اسفند وضعیت در ایران از وضعیت سفید خارج و وارد وضعیت زرد شد. بعد از آن بود که عملاً سال کرونایی در ایران و جهان کلید خورد. از روز 9 اسفند شیب نمودار ابتلا به ویروس کرونا در کشور روند صعودی به خود گرفت و چند روز بعد رئیس جمهوری از درگیری همه استانهای کشور با ویروس کرونا خبر داد و عدد مبتلایان و فوتیها در ایران خیز تندی برداشت و در نهایت ایران از آن برهه تا اواسط فروردین 99 در فهرست 10 کشور اول جهان از نظر همهگیری کووید19 قرار میگیرد.
جانفشانی کادر درمان
5 فروردین با فوت دکتر حسین جوهری اولین متخصص گوش و حلق و بینی در بیمارستان کامکار قم که لقب اولین شهید مدافع سلامت را گرفت، داستان نامعلوم موج ابتلا اول از همه یقه کادر درمان را میگیرد. آمارهای سازمان نظام پزشکی نشان میدهد که ۳۰۰ نفر از کادر درمان در بحران همهگیری کووید19 به شهادت رسیدهاند. بهار و تابستان 99 سختترین روزهای جامعه پزشکی در کشور در حال رقم خوردن بود. مطبهای خصوصی تعطیل میشوند و مراجعه زیاد بیماران به مراکز درمان دولتی کلونیهای خطرناک بیماری زا را شکل دادهاند.
درست در زمانی که ماسک نایاب و از مواد ضدعفونی کننده خبری نیست روزبهروز به آمار مبتلایان و قربانیان ویروس کرونا اضافه میشد و شوک ایجاد شده از این بحران به قدری قوی و گسترده بود که با تبعات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی زیادی گره خورد. در همین زمان نام بیمارستان مسیح دانشوری بر سر زبانها میافتد. در این مرحله که همزمان با ایام عید نوروز بود مردم با توصیه مکرر مسئولان شعار «در خانه بمانیم» را که نوعی قرنطینه خانگی را به ذهنها متبادر کرد به شکل توفیق اجباری برای همدیگر در شبکههای اجتماعی مخابره کردند.
آغاز مبارزه همه جانبه با کرونا
اواخر فروردین تولید دستگاههای ونتیلاتور نیز در کشور ریلگذاری شد تا آیسییوها با تأمین بیشتر اکسیژن از تعداد مرگ و میرها کم کنند. نیاز به ماسک و الکل در کشور تأمین شد و از طرفی مردم به «شعار در خانه میمانیم» و دستورالعملهای بهداشتی روی خوش نشان داده بودند کمکم فرآیند مبارزه همه جانبه با کرونا با تشکیل ستاد ملی مقابله با کرونا در کشور شکل گرفت و حماسه علیه ویروس کرونا وارد فاز جدیتری شد در نهایت ثمره در خانه ماندن مردم در تعطیلات نوروز، تعطیلی ادارات، مشاغل و کسبه و اصناف درایام فروردین ماه تا دو سه هفته بعد به بار نشست و این بار منحنی پیک مبتلایان و فوتیهای ناشی از کرونا در اردیبهشت ماه بشدت نزولی شد تا جایی که آمار مرگ و میر در 5 خرداد به 34 نفر در روز رسید.
با نزدیک شدن به دومین ماه از سال 99 و بازگشایی ادارات دولتی و برخی اصناف، معاونان وزارت بهداشت درباره شیوع کرونا هشدار دادند. بررسیهای اپیدمیولوژیک نشان داد حملونقل به تنهایی عامل 26و نیم درصد تماسهای منجربه بیماری است. تأکید مدیران حوزه سلامت بر این بود که اگر رفت و آمدها کنترل و موارد بهداشتی رعایت نشود احتمالاً آمار ابتلا تا دو هفته بعد و آمار فوتیها سه تا چهار هفته بعد افزایش مییابد. بدین ترتیب رئیس جمهوری به کمیتههای امنیتی و اجتماعی ستاد دستور داد تا هر چه زودتر مقدمات طرح فاصلهگذاری هوشمند اجتماعی انجام گیرد و 23 فروردین نخستین روز اجرای فاصلهگذاری هوشمند اجتماعی به اجرا درآمد.
گرمای تیر و مرداد بر تب و تاب بیماری افزود و این پیک در نیمههای تیر 99 با افزایش آمار مرگ و میر به نقطه اوج خود رسید. آخرین روز تیرماه با سه رکورد در آمار فوتیها همراه شد که نشان میداد شیوع کرونا در کشور در شرایط بسیار نگرانکنندهای قرار دارد. قله مرگ با فوت 229 نفر در 31 تیر ماه خیز شدیدی برداشت در نهایت برآوردها نشان میداد، با فوت ۱۴۲۳ نفر در هفت روز آخر تیر ماه بهدلیل کرونا میزان فوتیهای هفته آخر تیرماه از کل فوتیهای اسفندماه بیشتر بود. بیشترین آمار فوتی کرونا در 7 مرداد با 235 فوتی سیاهترین روز پیک دوم کرونا لقب گرفت.
آغاز مرگبارترین پیک کرونا در کشور
در هر صورت هر چه روند ابتلا بسرعت به جلو پیش میرفت اتوبوسها مملو از مسافر، متروها پر ازدحام، صفهای خرید در فروشگاهها طویل و استفاده از ماسک و رعایت فاصلهگذاری اجتماعی کمرنگتر شد تا جایی که این وضعیت گلایههای رئیس جمهوری را هم در پی داشت. دکتر روحانی گفت ما روز اول بازگشایی با مردم قرار گذاشتیم گشایشها به شرط رعایت پروتکلهای بهداشتی است.
دستور اجباری شدن استفاده از ماسک در مکانهای سرپوشیده صادر شد. تابستان کرونازده با پشت سر گذاشتن تیر و مرداد سیاه کرونایی در نهایت با کاهش شیب ملایم بیماری در اواسط شهریور ماه از سرعت پیشروی بیماری تا حدودی کاسته شد اما این روند چندان طولانی نبود و اگرچه در میانههای شهریور کمی از سرعت پیک دوم کاسته شد اما سفرهای آخر تعطیلات تابستانی، ترددها به مراکز خرید و دورهمیها و کم رنگ شدن استفاده از ماسک ورق را خیلی سریع برگرداند و با وجود تمام هشدارها پیک سوم به فاصله بسیار نزدیک با پیک قبلی موج سوم کرونا را در کشور موجب شد.
اورژانسها از مبتلایان خانوادگی پر شد و کم کم جنوب و شمال کشور بهدلیل سفرها قرمز شد عواقب عدم رعایت محدودیتها بدون ابزار قانونی پاییز سیاه کرونایی را در کشور رقم زد و با مرگ 28هزار و 58 نفر در سه ماهه پاییز سیاهترین روزهای کرونایی ثبت شد. آمار روزانه مرگ و میر 7 آبان برای اولین بار به بیش از 400 نفر رسید بهطوری که در آبان ماه سیاه کرونایی رکورد موارد مرگ و میر 19 بار شکسته شد و حتی اعداد فوتیها در مرز 500 مرگ نیز قرار گرفت.
پاییز ردپایی سهمگین بهجای گذاشت و دیگر رمقی برای کادر درمان باقی نمانده بود. در نهایت ستاد ملی مقابله با کرونا از 14 آبان ماه محدودیتهای متوسط کرونایی را اعمال کرد و در اول آذر ماه طرح محدودیتهای هوشمند در 43 شهرستان قرمز کلید خورد. از آن روز فعالیت سه دسته کسب و کار و گروه شغلی در شهرهای با وضعیت قرمز کرونایی تعطیل شد. این اجبار در تعطیلی یک هفتهای مشاغل این بار هیچ شباهتی به هشدارها و توصیههای 9 ماه گذشته نداشت. این بار سرپیچی از مهمترین مصوبه ستاد ملی کرونا که تعطیلی مشاغل و اماکن در 43 شهرستان کشور بود، مجازات و جریمههای سنگین از سوی مراجع قضایی را هم در بر داشت.
خیز کرونا به سمت موج چهارم
با افزایش تعداد آزمایشهای تشخیصی، اعمال محدودیت تردد بین استانی و... بتدریج آمار بستری و فوت ناشی از کرونا بعد از یک پاییز پُرمرگ، کاهش یافت. 4 بهمن ماه سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا اعلام کرد که روند بیماری در ۳۰ استان کشور نزولی شده و خوشبختانه هیچ شهر قرمزی نداشتیم. این کاهش تا جایی پیش رفت که همزمان با سالروز شیوع کرونا در کشور میزان مرگ و میر کرونایی پس از چندین ماه مجدداً دورقمی شد.
اگرچه همه گمان میکردند تجربه تلخ اردیبهشت دیگر تکرار نمیشود و با ابتلای یک میلیون و 526 هزار و 23نفر و فوت 59 هزار و 28 نفر بر اثر کرونا تا 27 بهمن دیگر در مقابل کرونا درس گرفتهایم اما گویا به محض آنکه تعداد شهرهای قرمز کرونایی به صفر رسید و برخی شهرها به رنگ آبی و زرد و نارنجی تغییر رنگ دادند باز هم عدهای هشدارها را نشنیدند و جدی نگرفتند.
8 بهمن امسال سخنگوی وزارت بهداشت اعلام کرد، آمار رعایت پروتکلها در استان تهران از 81 درصد به 39 درصد رسیده و خیز دوباره کرونا 9 شهر کشور را قرمز کرده است. بدین ترتیب زنگ اعلان خطر برای آغاز پیک چهارم کرونا در کشور به صدا درآمد که البته در سایه چرخش ویروس جهش یافته انگلیسی بحران نفسگیری را برای روزهای پایانی سال پیشبینی میکند. با این حال ایران در حالی در ابتدای گردنه پرالتهاب خیز چهارم کرونا قرار گرفته که فاز امید با ورود واکسن کرونا نیز به کشور شروع شده است.
خبرنگار
سردرگمی، غافلگیری و ترس؛ این توصیف آخرین ماه زمستان سال پیش است. خبر دهشتناک شیوع ویروس نوظهوری که حتی اسمش نیز به گوش کسی نخورده با خرده اطلاعات درز یافته از ووهان چین آغاز میشود. کلیپهایی در شبکههای اجتماعی دستبهدست میشود که چینیها کنار ایستگاه مترو و خیابانها از شدت ضعف و بیحالی یکباره کف خیابان میافتند و جان میدهند. چند روز بعد صداوسیما صحنههایی از ووهان را نشان میدهد که کادر درمان با لباسهای شبیه آدم فضایی مشغول رسیدگی به وضعیت وخیم بیماران هستند و در نهایت گفته میشود این همان کروناست که بشدت هم مسری است. آن روزها کسی تصورش را نمیکرد این ویروس مرموز سراسر دنیا را به سیطره خود درآورد.
مدتی نگذشت که صدای همهگیری کووید19 در برخی کشورهای جهان شنیده شد و بعد در کوتاهترین زمان همهگیری در چین به بزرگترین پاندمی قرن در دنیا بدل شد. در ایران نیز مبدأ شناسایی کرونا به 28 بهمن 98 برمیگردد قاعدتاً فرودگاه امام اولین نقطهای است که به میزبانی از ویروس کرونا میرود، درست زمانی که چینیها سعی در پنهان کردن خبر شیوع ویروس نوپدید دارند تا اقتصادشان ضربهای نبیند و از طرفی سازمان بهداشت جهانی نیز شستش از این همهگیری خبردار نشده است تا اعلام خطر کند.
برای اولین بار وزارت بهداشت شناسایی دو مورد مرگ بر اثر ابتلا به کرونا در قم را تأیید میکند. سمفونی پر سر و صدای کرونا، بیماری و مرگ از بیمارستان کامکار قم در گوش کشور میپیچد. روزهای ابتدای اپیدمی کار شناسایی نمونهها با کیتهای اهدایی سازمان بهداشت جهانی انجام میشود اما چند روز از خبر دیده شدن موارد مبتلا به ویروس کرونا در قم و گیلان نگذشته است که بیمارستانهای پایتخت پر میشود از آدمهایی که با علائم سرماخوردگی، سرفه و تب به اورژانس مراکز درمانی مراجعه میکنند. پزشکان به هر موردی شک میکنند و نمونه را برای تست به انستیتو پاستور یا آزمایشگاه مرجع میفرستند. مراجعان بشدت ترسیدهاند اما کادر درمان که نه کیت آزمایشگاهی دارد و نه امکانات حفاظتی غافلگیر شده و از کمبود ماسک و مواد ضدعفونی کننده گلهمندند.
اوایل اسفند وضعیت در ایران از وضعیت سفید خارج و وارد وضعیت زرد شد. بعد از آن بود که عملاً سال کرونایی در ایران و جهان کلید خورد. از روز 9 اسفند شیب نمودار ابتلا به ویروس کرونا در کشور روند صعودی به خود گرفت و چند روز بعد رئیس جمهوری از درگیری همه استانهای کشور با ویروس کرونا خبر داد و عدد مبتلایان و فوتیها در ایران خیز تندی برداشت و در نهایت ایران از آن برهه تا اواسط فروردین 99 در فهرست 10 کشور اول جهان از نظر همهگیری کووید19 قرار میگیرد.
جانفشانی کادر درمان
5 فروردین با فوت دکتر حسین جوهری اولین متخصص گوش و حلق و بینی در بیمارستان کامکار قم که لقب اولین شهید مدافع سلامت را گرفت، داستان نامعلوم موج ابتلا اول از همه یقه کادر درمان را میگیرد. آمارهای سازمان نظام پزشکی نشان میدهد که ۳۰۰ نفر از کادر درمان در بحران همهگیری کووید19 به شهادت رسیدهاند. بهار و تابستان 99 سختترین روزهای جامعه پزشکی در کشور در حال رقم خوردن بود. مطبهای خصوصی تعطیل میشوند و مراجعه زیاد بیماران به مراکز درمان دولتی کلونیهای خطرناک بیماری زا را شکل دادهاند.
درست در زمانی که ماسک نایاب و از مواد ضدعفونی کننده خبری نیست روزبهروز به آمار مبتلایان و قربانیان ویروس کرونا اضافه میشد و شوک ایجاد شده از این بحران به قدری قوی و گسترده بود که با تبعات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی زیادی گره خورد. در همین زمان نام بیمارستان مسیح دانشوری بر سر زبانها میافتد. در این مرحله که همزمان با ایام عید نوروز بود مردم با توصیه مکرر مسئولان شعار «در خانه بمانیم» را که نوعی قرنطینه خانگی را به ذهنها متبادر کرد به شکل توفیق اجباری برای همدیگر در شبکههای اجتماعی مخابره کردند.
آغاز مبارزه همه جانبه با کرونا
اواخر فروردین تولید دستگاههای ونتیلاتور نیز در کشور ریلگذاری شد تا آیسییوها با تأمین بیشتر اکسیژن از تعداد مرگ و میرها کم کنند. نیاز به ماسک و الکل در کشور تأمین شد و از طرفی مردم به «شعار در خانه میمانیم» و دستورالعملهای بهداشتی روی خوش نشان داده بودند کمکم فرآیند مبارزه همه جانبه با کرونا با تشکیل ستاد ملی مقابله با کرونا در کشور شکل گرفت و حماسه علیه ویروس کرونا وارد فاز جدیتری شد در نهایت ثمره در خانه ماندن مردم در تعطیلات نوروز، تعطیلی ادارات، مشاغل و کسبه و اصناف درایام فروردین ماه تا دو سه هفته بعد به بار نشست و این بار منحنی پیک مبتلایان و فوتیهای ناشی از کرونا در اردیبهشت ماه بشدت نزولی شد تا جایی که آمار مرگ و میر در 5 خرداد به 34 نفر در روز رسید.
با نزدیک شدن به دومین ماه از سال 99 و بازگشایی ادارات دولتی و برخی اصناف، معاونان وزارت بهداشت درباره شیوع کرونا هشدار دادند. بررسیهای اپیدمیولوژیک نشان داد حملونقل به تنهایی عامل 26و نیم درصد تماسهای منجربه بیماری است. تأکید مدیران حوزه سلامت بر این بود که اگر رفت و آمدها کنترل و موارد بهداشتی رعایت نشود احتمالاً آمار ابتلا تا دو هفته بعد و آمار فوتیها سه تا چهار هفته بعد افزایش مییابد. بدین ترتیب رئیس جمهوری به کمیتههای امنیتی و اجتماعی ستاد دستور داد تا هر چه زودتر مقدمات طرح فاصلهگذاری هوشمند اجتماعی انجام گیرد و 23 فروردین نخستین روز اجرای فاصلهگذاری هوشمند اجتماعی به اجرا درآمد.
گرمای تیر و مرداد بر تب و تاب بیماری افزود و این پیک در نیمههای تیر 99 با افزایش آمار مرگ و میر به نقطه اوج خود رسید. آخرین روز تیرماه با سه رکورد در آمار فوتیها همراه شد که نشان میداد شیوع کرونا در کشور در شرایط بسیار نگرانکنندهای قرار دارد. قله مرگ با فوت 229 نفر در 31 تیر ماه خیز شدیدی برداشت در نهایت برآوردها نشان میداد، با فوت ۱۴۲۳ نفر در هفت روز آخر تیر ماه بهدلیل کرونا میزان فوتیهای هفته آخر تیرماه از کل فوتیهای اسفندماه بیشتر بود. بیشترین آمار فوتی کرونا در 7 مرداد با 235 فوتی سیاهترین روز پیک دوم کرونا لقب گرفت.
آغاز مرگبارترین پیک کرونا در کشور
در هر صورت هر چه روند ابتلا بسرعت به جلو پیش میرفت اتوبوسها مملو از مسافر، متروها پر ازدحام، صفهای خرید در فروشگاهها طویل و استفاده از ماسک و رعایت فاصلهگذاری اجتماعی کمرنگتر شد تا جایی که این وضعیت گلایههای رئیس جمهوری را هم در پی داشت. دکتر روحانی گفت ما روز اول بازگشایی با مردم قرار گذاشتیم گشایشها به شرط رعایت پروتکلهای بهداشتی است.
دستور اجباری شدن استفاده از ماسک در مکانهای سرپوشیده صادر شد. تابستان کرونازده با پشت سر گذاشتن تیر و مرداد سیاه کرونایی در نهایت با کاهش شیب ملایم بیماری در اواسط شهریور ماه از سرعت پیشروی بیماری تا حدودی کاسته شد اما این روند چندان طولانی نبود و اگرچه در میانههای شهریور کمی از سرعت پیک دوم کاسته شد اما سفرهای آخر تعطیلات تابستانی، ترددها به مراکز خرید و دورهمیها و کم رنگ شدن استفاده از ماسک ورق را خیلی سریع برگرداند و با وجود تمام هشدارها پیک سوم به فاصله بسیار نزدیک با پیک قبلی موج سوم کرونا را در کشور موجب شد.
اورژانسها از مبتلایان خانوادگی پر شد و کم کم جنوب و شمال کشور بهدلیل سفرها قرمز شد عواقب عدم رعایت محدودیتها بدون ابزار قانونی پاییز سیاه کرونایی را در کشور رقم زد و با مرگ 28هزار و 58 نفر در سه ماهه پاییز سیاهترین روزهای کرونایی ثبت شد. آمار روزانه مرگ و میر 7 آبان برای اولین بار به بیش از 400 نفر رسید بهطوری که در آبان ماه سیاه کرونایی رکورد موارد مرگ و میر 19 بار شکسته شد و حتی اعداد فوتیها در مرز 500 مرگ نیز قرار گرفت.
پاییز ردپایی سهمگین بهجای گذاشت و دیگر رمقی برای کادر درمان باقی نمانده بود. در نهایت ستاد ملی مقابله با کرونا از 14 آبان ماه محدودیتهای متوسط کرونایی را اعمال کرد و در اول آذر ماه طرح محدودیتهای هوشمند در 43 شهرستان قرمز کلید خورد. از آن روز فعالیت سه دسته کسب و کار و گروه شغلی در شهرهای با وضعیت قرمز کرونایی تعطیل شد. این اجبار در تعطیلی یک هفتهای مشاغل این بار هیچ شباهتی به هشدارها و توصیههای 9 ماه گذشته نداشت. این بار سرپیچی از مهمترین مصوبه ستاد ملی کرونا که تعطیلی مشاغل و اماکن در 43 شهرستان کشور بود، مجازات و جریمههای سنگین از سوی مراجع قضایی را هم در بر داشت.
خیز کرونا به سمت موج چهارم
با افزایش تعداد آزمایشهای تشخیصی، اعمال محدودیت تردد بین استانی و... بتدریج آمار بستری و فوت ناشی از کرونا بعد از یک پاییز پُرمرگ، کاهش یافت. 4 بهمن ماه سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا اعلام کرد که روند بیماری در ۳۰ استان کشور نزولی شده و خوشبختانه هیچ شهر قرمزی نداشتیم. این کاهش تا جایی پیش رفت که همزمان با سالروز شیوع کرونا در کشور میزان مرگ و میر کرونایی پس از چندین ماه مجدداً دورقمی شد.
اگرچه همه گمان میکردند تجربه تلخ اردیبهشت دیگر تکرار نمیشود و با ابتلای یک میلیون و 526 هزار و 23نفر و فوت 59 هزار و 28 نفر بر اثر کرونا تا 27 بهمن دیگر در مقابل کرونا درس گرفتهایم اما گویا به محض آنکه تعداد شهرهای قرمز کرونایی به صفر رسید و برخی شهرها به رنگ آبی و زرد و نارنجی تغییر رنگ دادند باز هم عدهای هشدارها را نشنیدند و جدی نگرفتند.
8 بهمن امسال سخنگوی وزارت بهداشت اعلام کرد، آمار رعایت پروتکلها در استان تهران از 81 درصد به 39 درصد رسیده و خیز دوباره کرونا 9 شهر کشور را قرمز کرده است. بدین ترتیب زنگ اعلان خطر برای آغاز پیک چهارم کرونا در کشور به صدا درآمد که البته در سایه چرخش ویروس جهش یافته انگلیسی بحران نفسگیری را برای روزهای پایانی سال پیشبینی میکند. با این حال ایران در حالی در ابتدای گردنه پرالتهاب خیز چهارم کرونا قرار گرفته که فاز امید با ورود واکسن کرونا نیز به کشور شروع شده است.
کرونا درهای مدارس را بست
هدی هاشمی
خبرنگار
کرونا، این دشمن نامرئی بشر آنقدر قدرت داشت که کشورهای پیشرفته و دولتهای مقتدر را هم غافلگیر کند. روزهای اول این همهگیری خیلی از کشورها مانده بودند که چه تصمیمی برای شهروندانشان بگیرند. کووید۱۹ همچون ویروسی که گاهی کامپیوتر را درگیر میکند، باعث «هنگ کردن» ارکان مختلف کشورها از جمله سیستم آموزشی شد. اما باز هم این تکنولوژی بود که به کمک آمد و از طریق آن راهکاری ارائه شد. گرچه در بدو همهگیری کرونا، سیستمهای آموزشی به کل تعطیل شدند اما مدتی بعد دولتهای مختلف در سراسر جهان تصمیم گرفتند آموزش را در بستر فضای مجازی از سر بگیرند. بسیاری از دولتها درهای مدارس را برای اولین بار به روی یک میلیارد و 700 هزار دانشجو و دانشآموز بستند. 91 درصد از کل یادگیرندگان جهان در205 کشور دنیا چند ماهی خانه نشین بودند. دنیا با خانه نشینی دانشآموزان و دانشجویانش شوکه شد و حالا در این یکسالی که از کرونا میگذرد آموزش در دوران کووید19 مهمترین دغدغه دولتها شده است. چرا که از یک طرف سلامت دانشآموزان مهم است و از سوی دیگر بحث تعلیم و تربیت آنها مطرح است بر این اساس بسیاری از دولتها تمایل به متوقف کردن آموزش نداشتند. در همان روزهای اول همه گیری، برای مدتی شهرها خالی از هیاهوی دانشآموزان شد و در نهایت برخی دولتها بسرعت تصمیم گرفتند آموزش مجازی و ترکیبی را جایگزین آموزش حضوری کنند. از 205 کشور دنیا، 28 کشور، آموزش را بهصورت سراسری تعطیل کردند. 47 کشور آموزشها را نیمه حضوری و 130 کشور دیگر هم تصمیم گرفتند که درهای مدارس را باز بگذارند. البته این باز شدن مدارس هم با پروتکلها و دلایلی همراه بود. آنطور که مشاور و دستیار ویژه وزیر آموزش و پرورش به خبرنگار «ایران» میگوید: «بیشتر دولتها درهای مدارس را باز گذاشتند چرا که دانشآموزان بسیاری از اینترنت، ابزارهای دیجیتال مناسب یا مهارتهای رایانهای بیبهره بودند مثلاً در اروپا 14 درصد از خانوارها به اینترنت و 22 درصد به رایانه دسترسی نداشتند و در مجموع 706 میلیون دانشآموز در سراسرجهان از دسترسی مناسب به اینترنت محروم بودند و 56 میلیون دانشآموز بهدلیل زندگی در مناطق دوردست تحت پوشش شبکههای موبایلی قرار نداشتند.» با این همه بسیاری از کشورهای توسعه یافته با این ضرورت که تعطیلی مدارس آسیب جدی به آموزش میزند و روند یادگیری دانشآموزان با مشکل مواجه میشود درهای مدارس را باز کردند، برخی کشورهای اروپایی، ژاپن، کره جنوبی، دانمارک، هلند، سوئد، نروژ، فلاند و فرانسه بازگشایی سریع و از سرگیری فعالیتهای مدارس را در دستور کار خود قرار دادند و کشورهای مرکزی اروپا، مانند آلمان، چک، پرتغال و اتریش متناسب با نوسان تعداد مبتلایان، تصمیماتی اتخاذ کردند. انگلیس هم در مقاطعی مدارسش باز بود و حالا که کرونای انگلیسی شیوع پیدا کرده درهای مدارس را بسته است. روسیه از دوم بهمن ماه مدارس را باز کرد و حالا تمامی مقاطع تحصیلیاش به مدرسه میروند. کشور کویت مدارس را کلاً تعطیل کرد. البته بازگشایی مدارس در کشورها با روشهای مختلفی انجام شد. مثلاً در قرقیزستان فقط پایه اول به مدرسه میروند. در بلژیک اولویت با دانشآموزان پایه آخر ابتدایی و پایه آخر متوسطه بود. در فرانسه اولویت ورود به مدرسه با دانشآموزان 5 تا 6 ساله و دانشآموزان 10 ساله اعلام شد. آلمان و هلند از پایههای پایینتر شروع کردند. امارات هم مدارسش دو روز درمیان باز است. هر کدام از کشورها هم بر اساس پروتکلهای بهداشتی که داشتند مدارس را برگزار کردند. این اطلاعات را غلامرضا کریمی مشاور و دستیار اجرایی وزیر آموزش و پرورش میدهد و تأکید میکند: «کشورهای مختلف اعلام کردند در روند یادگیری دانشآموزان مشکلات بسیاری بوجود آمده، برای همین برای دوران بعد واکسیناسیون در حال برنامهریزی و جبران این مشکل هستند، مثلاً انگلیس اعلام کرده که صبحها و عصرها کلاس جبرانی برگزار میکنند و برخیها هم گفتند در بهار که هوا بهتر شود و بتوانند کلاسها را در فضای باز برگزار کنند کلاسهای فوقالعاده میگذارند.»
در ایران چه گذشت؟
از همان روزهای اول اسفند که کرونا به ایران آمد، خانوادهها نگران سلامت جان فرزندانشان در مدارس بودند، همین موضوع موجب شد ستاد ملی مقابله با کرونا اعلام کند که تمامی مدارس کشور تا پایان سال ٩٨ تعطیل است. در فروردین ماه ٩٩ هم ستاد مقابله با کرونا اجازه فعالیت مدارس را نداد چرا که مسئولان بهداشت و درمان کشور بر این باور بودند که مدارس محل تجمع و کانون شیوع بیماری است. با این همه موضوع آموزش هم برای خانوادهها و مسئولان تعلیم و تربیت بسیار مهم بود، از همان روزهای اول خانهنشینی دانشآموزان، وزارت آموزش و پرورش اعلام کرد که آموزش را در فضای مجازی پیگیری میکند و اجازه نمیدهد که روند آموزش در کشور متوقف شود. اواخر فروردین ماه امسال مسئولان آموزش و پرورش خبر از رونمایی پلتفرم آموزشی «شاد» دادند. شاد مهمترین شبکه آموزشی کشور معرفی شد و مسئولان اعلام کردند که دانشآموزان و معلمان باید برای هرگونه فعالیت آموزشی در این شبکه فعال باشند. بر اساس آخرین آمارهای روابط عمومی شبکه شاد، از ١٤ میلیون و ٧٤٧ هزارو ٩٥٩ نفر دانشآموز حدود ١٢ میلیون و ٤٣٢ هزار و ٢٤٧ نفر در شاد هویت دارند. از این تعداد حدود ١٠ میلیون دانشآموز از شاد استفاده میکنند. آنطور که مسئولان آموزشی میگویند معیار فعال بودن در شبکه شاد هفتگی حداقل ٥ ساعت است و تا امروز، ٨٤ درصد دانشآموزان کل کشور برنامه شاد را نصب کردهاند و حدود ٧٠ درصد از دانشآموزان در آن فعالیت میکنند. بر این اساس، در بین استانهای فعال کشور به ترتیب ٨٢ درصد دانشآموزان استان قم، ٨١ درصد دانشآموزان استان مرکزی، ٧٨ درصد دانشآموزان استان کرمانشاه، ٧٨ درصد دانشآموزان استان قزوین و٧٨ درصد دانشآموزان استان زنجان در شاد فعال هستند. علاوه بر این تعداد پیامهای جابهجا شده بین دانشآموزان و معلمان ٢٤ میلیارد پیام است و تعداد فایلهای جابهجا شده هم حدود ٨ میلیارد و ٨٩٢ میلیون فایل بوده است. با این همه، همان روزهایی که شاد آمد بسیاری از کارشناسان تعلیم و تربیت گفتند این مدل آموزش برای خیلی از دانشآموزان و معلمان مناطق محروم دردسرساز میشود چرا که دانشآموزان در برخی روستاهای استانهای محروم، نه گوشی هوشمند و تبلت دارند و نه دسترسی به اینترنت. مسئولان آموزش و پرورش هم این موضوع را تأیید کردند و گفتند که سه میلیون و ٥٠٠ هزار دانشآموز دسترسی به شاد ندارند. در چنین شرایطی مسئولان از شبکه آموزش هم استفاده کردند اما همچنان معلمان و فعالان تعلیم و تربیت نگران افزایش ترکتحصیل دانشآموزان بهخاطر نداشتن گوشی هوشمند بودند. همین موضوع موجب شد تا خیرین مدرسه ساز، خیرین و فعالان اجتماعی استانی دست به کار شوند. کمپینهای مختلفی راهاندازی شد و خیرین از مردم دعوت کردند تا با اهدای گوشی و تبلت دست دوم و بدون استفادهای که در خانه دارند، زمینه تحصیل دانشآموزان محروم را فراهم کنند.
این موضوع البته یکی از اصلیترین نگرانیهای مسئولان آموزش و پرورش هم بود. در طول این یکسالی که کرونا وارد کشور شده است مسئولان وزارت آموزش و پرورش سه باری تلاش کردند تا به نوعی مدارس را بازگشایی کنند. اولین بار ٢٧ اردیبهشت ماه ٩٩ بود که درهای مدارس به روی دانشآموزان باز شد، گرچه این بازگشایی به معنای حضور اجباری دانشآموزان نبود و همان روزها وزیر آموزش و پرورش اعلام کرد که با اجازه ستاد ملی مقابله با کرونا امتحانات نهایی خرداد ماه هم بهصورت حضوری برگزار میشود. در طول تابستان هم سناریوهای مختلف آموزشی برای بازگشایی مدارس نوشته شد. در این سناریوها البته تقویم آموزشی تغییر کرد و درهای مدارس بهجای اول مهرماه در روز 15 شهریور ماه باز شد. وزیر آموزش و پرورش برای دومین بار خبر از بازگشایی سراسری مدارس داد و اعلام کرد: «همه مدارس کشور از ۱۵ شهریورماه جاری با رعایت شدیدترین پروتکلهای بهداشتی بازگشایی میشوند، فاصله دانشآموزان حداقل یک متر و زمان کلاسهای درسی نیز حداکثر ۳۵ دقیقه خواهد بود.» البته این بازگشایی با استقبال خانوادهها و دانشآموزان مواجه نشد.
خیلی از دانشآموزان در خانه ماندند و از طریق شاد آموزش را پیگیری کردند. اوایل مهرماه هم که کرونا به اوج رسید ستاد ملی مقابله با کرونا، مدارس مناطق قرمز را تعطیل کرد. نهایتاً نیمه دی ماه برای بار سوم، محسن حاجی میرزایی اعلام کرد که برخی پایههای تحصیلی از اول بهمن 99 به مدرسه میروند. وزیر آموزش و پرورش در اجرای مصوبات پنجاه و دومین جلسه ستاد ملی مدیریت و مقابله با کرونا درخصوص آموزش حضوری پایههای اول و دوم ابتدایی، دروس کارگاهی هنرستانها و مدارس دارای جمعیت کمتر از ۵۰ دانشآموز، دستورالعمل بازگشایی کلاسها و مدارس مذکور از اول بهمن ماه سالجاری را در ۶ بند و با رعایت پروتکلهای بهداشتی به ادارات کل استان ارسال کرد.اما همین بخشنامه هم خوشایند خیلی از خانوادهها نبود و آنها اعلام کردند ترجیح میدهند تا در خانه فرزندانشان این آموزشها را دریافت کنند.
حالا این سؤال مطرح میشود که تأثیر این آموزشهای مجازی روی دانشآموزان چگونه بود؟ چقدر وزارت آموزش و پرورش در آموزش مجازی موفق بوده است. رضوانه حکیمزاده معاون ابتدایی وزارت آموزش و پرورش به این پرسش این چنین پاسخ میدهد: «به هیچ عنوان نمیتوانستیم آموزش را متوقف کنیم، با کمک شاد و شبکه آموزش این آموزشها را ارائه کردیم. با این حال هیچ آموزشی مثل آموزش حضوری نیست. افت تحصیلی هم در پایههای ابتدایی وجود دارد، کلاس اولی ها بدون اینکه درکی از معلم داشته باشند، نمیتوانند با معلم ارتباط برقرار کنند و یادگیری الفبا و سواد خواندن و نوشتن قطعاً در گرو تعامل و حضور دانشآموز و مربی است. برای کودکان مهم است چون کودکان به تنهایی نمیتوانند یاد بگیرند و نقش مربی در یادگیری مهم است. قطعاً در طول تابستان باید روی جبران عقب افتادن دانشآموزان کار کنیم. بحث بسیار مهمی است.»
خبرنگار
کرونا، این دشمن نامرئی بشر آنقدر قدرت داشت که کشورهای پیشرفته و دولتهای مقتدر را هم غافلگیر کند. روزهای اول این همهگیری خیلی از کشورها مانده بودند که چه تصمیمی برای شهروندانشان بگیرند. کووید۱۹ همچون ویروسی که گاهی کامپیوتر را درگیر میکند، باعث «هنگ کردن» ارکان مختلف کشورها از جمله سیستم آموزشی شد. اما باز هم این تکنولوژی بود که به کمک آمد و از طریق آن راهکاری ارائه شد. گرچه در بدو همهگیری کرونا، سیستمهای آموزشی به کل تعطیل شدند اما مدتی بعد دولتهای مختلف در سراسر جهان تصمیم گرفتند آموزش را در بستر فضای مجازی از سر بگیرند. بسیاری از دولتها درهای مدارس را برای اولین بار به روی یک میلیارد و 700 هزار دانشجو و دانشآموز بستند. 91 درصد از کل یادگیرندگان جهان در205 کشور دنیا چند ماهی خانه نشین بودند. دنیا با خانه نشینی دانشآموزان و دانشجویانش شوکه شد و حالا در این یکسالی که از کرونا میگذرد آموزش در دوران کووید19 مهمترین دغدغه دولتها شده است. چرا که از یک طرف سلامت دانشآموزان مهم است و از سوی دیگر بحث تعلیم و تربیت آنها مطرح است بر این اساس بسیاری از دولتها تمایل به متوقف کردن آموزش نداشتند. در همان روزهای اول همه گیری، برای مدتی شهرها خالی از هیاهوی دانشآموزان شد و در نهایت برخی دولتها بسرعت تصمیم گرفتند آموزش مجازی و ترکیبی را جایگزین آموزش حضوری کنند. از 205 کشور دنیا، 28 کشور، آموزش را بهصورت سراسری تعطیل کردند. 47 کشور آموزشها را نیمه حضوری و 130 کشور دیگر هم تصمیم گرفتند که درهای مدارس را باز بگذارند. البته این باز شدن مدارس هم با پروتکلها و دلایلی همراه بود. آنطور که مشاور و دستیار ویژه وزیر آموزش و پرورش به خبرنگار «ایران» میگوید: «بیشتر دولتها درهای مدارس را باز گذاشتند چرا که دانشآموزان بسیاری از اینترنت، ابزارهای دیجیتال مناسب یا مهارتهای رایانهای بیبهره بودند مثلاً در اروپا 14 درصد از خانوارها به اینترنت و 22 درصد به رایانه دسترسی نداشتند و در مجموع 706 میلیون دانشآموز در سراسرجهان از دسترسی مناسب به اینترنت محروم بودند و 56 میلیون دانشآموز بهدلیل زندگی در مناطق دوردست تحت پوشش شبکههای موبایلی قرار نداشتند.» با این همه بسیاری از کشورهای توسعه یافته با این ضرورت که تعطیلی مدارس آسیب جدی به آموزش میزند و روند یادگیری دانشآموزان با مشکل مواجه میشود درهای مدارس را باز کردند، برخی کشورهای اروپایی، ژاپن، کره جنوبی، دانمارک، هلند، سوئد، نروژ، فلاند و فرانسه بازگشایی سریع و از سرگیری فعالیتهای مدارس را در دستور کار خود قرار دادند و کشورهای مرکزی اروپا، مانند آلمان، چک، پرتغال و اتریش متناسب با نوسان تعداد مبتلایان، تصمیماتی اتخاذ کردند. انگلیس هم در مقاطعی مدارسش باز بود و حالا که کرونای انگلیسی شیوع پیدا کرده درهای مدارس را بسته است. روسیه از دوم بهمن ماه مدارس را باز کرد و حالا تمامی مقاطع تحصیلیاش به مدرسه میروند. کشور کویت مدارس را کلاً تعطیل کرد. البته بازگشایی مدارس در کشورها با روشهای مختلفی انجام شد. مثلاً در قرقیزستان فقط پایه اول به مدرسه میروند. در بلژیک اولویت با دانشآموزان پایه آخر ابتدایی و پایه آخر متوسطه بود. در فرانسه اولویت ورود به مدرسه با دانشآموزان 5 تا 6 ساله و دانشآموزان 10 ساله اعلام شد. آلمان و هلند از پایههای پایینتر شروع کردند. امارات هم مدارسش دو روز درمیان باز است. هر کدام از کشورها هم بر اساس پروتکلهای بهداشتی که داشتند مدارس را برگزار کردند. این اطلاعات را غلامرضا کریمی مشاور و دستیار اجرایی وزیر آموزش و پرورش میدهد و تأکید میکند: «کشورهای مختلف اعلام کردند در روند یادگیری دانشآموزان مشکلات بسیاری بوجود آمده، برای همین برای دوران بعد واکسیناسیون در حال برنامهریزی و جبران این مشکل هستند، مثلاً انگلیس اعلام کرده که صبحها و عصرها کلاس جبرانی برگزار میکنند و برخیها هم گفتند در بهار که هوا بهتر شود و بتوانند کلاسها را در فضای باز برگزار کنند کلاسهای فوقالعاده میگذارند.»
در ایران چه گذشت؟
از همان روزهای اول اسفند که کرونا به ایران آمد، خانوادهها نگران سلامت جان فرزندانشان در مدارس بودند، همین موضوع موجب شد ستاد ملی مقابله با کرونا اعلام کند که تمامی مدارس کشور تا پایان سال ٩٨ تعطیل است. در فروردین ماه ٩٩ هم ستاد مقابله با کرونا اجازه فعالیت مدارس را نداد چرا که مسئولان بهداشت و درمان کشور بر این باور بودند که مدارس محل تجمع و کانون شیوع بیماری است. با این همه موضوع آموزش هم برای خانوادهها و مسئولان تعلیم و تربیت بسیار مهم بود، از همان روزهای اول خانهنشینی دانشآموزان، وزارت آموزش و پرورش اعلام کرد که آموزش را در فضای مجازی پیگیری میکند و اجازه نمیدهد که روند آموزش در کشور متوقف شود. اواخر فروردین ماه امسال مسئولان آموزش و پرورش خبر از رونمایی پلتفرم آموزشی «شاد» دادند. شاد مهمترین شبکه آموزشی کشور معرفی شد و مسئولان اعلام کردند که دانشآموزان و معلمان باید برای هرگونه فعالیت آموزشی در این شبکه فعال باشند. بر اساس آخرین آمارهای روابط عمومی شبکه شاد، از ١٤ میلیون و ٧٤٧ هزارو ٩٥٩ نفر دانشآموز حدود ١٢ میلیون و ٤٣٢ هزار و ٢٤٧ نفر در شاد هویت دارند. از این تعداد حدود ١٠ میلیون دانشآموز از شاد استفاده میکنند. آنطور که مسئولان آموزشی میگویند معیار فعال بودن در شبکه شاد هفتگی حداقل ٥ ساعت است و تا امروز، ٨٤ درصد دانشآموزان کل کشور برنامه شاد را نصب کردهاند و حدود ٧٠ درصد از دانشآموزان در آن فعالیت میکنند. بر این اساس، در بین استانهای فعال کشور به ترتیب ٨٢ درصد دانشآموزان استان قم، ٨١ درصد دانشآموزان استان مرکزی، ٧٨ درصد دانشآموزان استان کرمانشاه، ٧٨ درصد دانشآموزان استان قزوین و٧٨ درصد دانشآموزان استان زنجان در شاد فعال هستند. علاوه بر این تعداد پیامهای جابهجا شده بین دانشآموزان و معلمان ٢٤ میلیارد پیام است و تعداد فایلهای جابهجا شده هم حدود ٨ میلیارد و ٨٩٢ میلیون فایل بوده است. با این همه، همان روزهایی که شاد آمد بسیاری از کارشناسان تعلیم و تربیت گفتند این مدل آموزش برای خیلی از دانشآموزان و معلمان مناطق محروم دردسرساز میشود چرا که دانشآموزان در برخی روستاهای استانهای محروم، نه گوشی هوشمند و تبلت دارند و نه دسترسی به اینترنت. مسئولان آموزش و پرورش هم این موضوع را تأیید کردند و گفتند که سه میلیون و ٥٠٠ هزار دانشآموز دسترسی به شاد ندارند. در چنین شرایطی مسئولان از شبکه آموزش هم استفاده کردند اما همچنان معلمان و فعالان تعلیم و تربیت نگران افزایش ترکتحصیل دانشآموزان بهخاطر نداشتن گوشی هوشمند بودند. همین موضوع موجب شد تا خیرین مدرسه ساز، خیرین و فعالان اجتماعی استانی دست به کار شوند. کمپینهای مختلفی راهاندازی شد و خیرین از مردم دعوت کردند تا با اهدای گوشی و تبلت دست دوم و بدون استفادهای که در خانه دارند، زمینه تحصیل دانشآموزان محروم را فراهم کنند.
این موضوع البته یکی از اصلیترین نگرانیهای مسئولان آموزش و پرورش هم بود. در طول این یکسالی که کرونا وارد کشور شده است مسئولان وزارت آموزش و پرورش سه باری تلاش کردند تا به نوعی مدارس را بازگشایی کنند. اولین بار ٢٧ اردیبهشت ماه ٩٩ بود که درهای مدارس به روی دانشآموزان باز شد، گرچه این بازگشایی به معنای حضور اجباری دانشآموزان نبود و همان روزها وزیر آموزش و پرورش اعلام کرد که با اجازه ستاد ملی مقابله با کرونا امتحانات نهایی خرداد ماه هم بهصورت حضوری برگزار میشود. در طول تابستان هم سناریوهای مختلف آموزشی برای بازگشایی مدارس نوشته شد. در این سناریوها البته تقویم آموزشی تغییر کرد و درهای مدارس بهجای اول مهرماه در روز 15 شهریور ماه باز شد. وزیر آموزش و پرورش برای دومین بار خبر از بازگشایی سراسری مدارس داد و اعلام کرد: «همه مدارس کشور از ۱۵ شهریورماه جاری با رعایت شدیدترین پروتکلهای بهداشتی بازگشایی میشوند، فاصله دانشآموزان حداقل یک متر و زمان کلاسهای درسی نیز حداکثر ۳۵ دقیقه خواهد بود.» البته این بازگشایی با استقبال خانوادهها و دانشآموزان مواجه نشد.
خیلی از دانشآموزان در خانه ماندند و از طریق شاد آموزش را پیگیری کردند. اوایل مهرماه هم که کرونا به اوج رسید ستاد ملی مقابله با کرونا، مدارس مناطق قرمز را تعطیل کرد. نهایتاً نیمه دی ماه برای بار سوم، محسن حاجی میرزایی اعلام کرد که برخی پایههای تحصیلی از اول بهمن 99 به مدرسه میروند. وزیر آموزش و پرورش در اجرای مصوبات پنجاه و دومین جلسه ستاد ملی مدیریت و مقابله با کرونا درخصوص آموزش حضوری پایههای اول و دوم ابتدایی، دروس کارگاهی هنرستانها و مدارس دارای جمعیت کمتر از ۵۰ دانشآموز، دستورالعمل بازگشایی کلاسها و مدارس مذکور از اول بهمن ماه سالجاری را در ۶ بند و با رعایت پروتکلهای بهداشتی به ادارات کل استان ارسال کرد.اما همین بخشنامه هم خوشایند خیلی از خانوادهها نبود و آنها اعلام کردند ترجیح میدهند تا در خانه فرزندانشان این آموزشها را دریافت کنند.
حالا این سؤال مطرح میشود که تأثیر این آموزشهای مجازی روی دانشآموزان چگونه بود؟ چقدر وزارت آموزش و پرورش در آموزش مجازی موفق بوده است. رضوانه حکیمزاده معاون ابتدایی وزارت آموزش و پرورش به این پرسش این چنین پاسخ میدهد: «به هیچ عنوان نمیتوانستیم آموزش را متوقف کنیم، با کمک شاد و شبکه آموزش این آموزشها را ارائه کردیم. با این حال هیچ آموزشی مثل آموزش حضوری نیست. افت تحصیلی هم در پایههای ابتدایی وجود دارد، کلاس اولی ها بدون اینکه درکی از معلم داشته باشند، نمیتوانند با معلم ارتباط برقرار کنند و یادگیری الفبا و سواد خواندن و نوشتن قطعاً در گرو تعامل و حضور دانشآموز و مربی است. برای کودکان مهم است چون کودکان به تنهایی نمیتوانند یاد بگیرند و نقش مربی در یادگیری مهم است. قطعاً در طول تابستان باید روی جبران عقب افتادن دانشآموزان کار کنیم. بحث بسیار مهمی است.»
تهران شهر بی دفاع
حمیده امینی فرد
خبرنگار
درست یکسال پیش بود، 365 روز پیش، سیام بهمن ماه... یک روز، یک شایعه، یک خبر، یک ویروس....چهره شهرهایمان را تغییر داد... از همان روزی که باور کردیم غافلگیرانه در یک نبرد نابرابر، ایستادهایم، لباس رزممان را پوشیدیم، شبیه همه مدافعان جنگهای خیالی، از ورای سرزمینهای چین باستان گذشتیم و به دنیای واقعی ویروسهای عجیب آمدیم. از آن روز تا بههمین امروز، تسلیم نشدیم، سخت جنگیدیم، تا نزدیکیهای اسارت جلو رفتیم، اما برای «ماندن» کوتاه نیامدیم....
روزهای اول دستمان خالی بود، ویروس جانمان را که نه! همه وجودمان را فشرده بود، کسب و کارهایمان تعطیل شده بود، جیب هایمان هم خالی....ما در آستانه یک فروپاشی عمیق روحی بودیم، ویروس حالمان را تغییر داده بود، در شهرهایمان خبری از «شهروند» نبود، ما مانده بودیم و یک شهر بیصدا! یک شهر سرد، یک شهر بیهوا....
سال که از نیمه گذشت، زیر پاهایمان خالی شد، تعداد فوتیهایمان به اوج رسید، نفسمان به شماره افتاد، بیتاب «ماندن» شدیم. ترس «نماندن» به جانمان افتاد، فهرست از دست دادنهایمان زیاد شد... داغ «مادر»، «پدر»، «همسر»، «خواهر»، «برادر» و «فرزند» دیدیم، حسرت در آغوش کشیدن دوباره آنها (حتی روی خروارها خاک مزاری که میدانستیم ناجوانمردانه، عزیزمان را به دستش سپردهایم) به دلمان ماند، ما اما برای «زندگی» پافشاری کردیم، آنقدر که صدای اندوهمان خاموش شد، نالههایمان درون سینههایمان جا ماند و ما بالاخره از پشت سنگرهای سخت شهرهایمان بیرون آمدیم، از دروازههای دفاعی شهرمان گذشتیم و با شتاب بهسمت نیمههای زمین دویدیم و در نهایت این ما بودیم که به خط حمله رسیدیم... واکسن که آمد، گمانمان به رفتن ویروس بود، ما آدم معمولیها، حتی دلمان برای یک زندگی «نیمه معمولی» هم تنگ شده بود، اما میهمان نوازی مان، کار دستمان داد، راه را برای ماندگاری اش باز کرد، حالا ما نیمه جان شدهایم... شهرهایمان در آستانه سال جدید، رمقی برای چراغانی ندارند، اما میدانیم این پایان راه هیچ کداممان نیست، دیر یا زود ما قهرمان این مستند عجیب خواهیم شد....
مترو یکی از پازلهای کرونا
حملونقل عمومی و بویژه مترو قطعاً یکی از مهمترین بخشهای پازل کرونا خواهد بود. اولین نقطهای که هشدارها را متوجه خود کرد و معلوم شد که مهمترین جا برای شیوع ویروس کروناست. کارشناسان تقریباً چند هفته بعد ازاینکه از شوک آمدن ویروس کرونا بیرون آمدند، هشدارها برای مراقبتهای عمومی در مترو و اتوبوس را شروع کردند و جالب اینکه بسرعت از میزان مسافران حملونقل عمومی کاسته شد. بخشی از این کاهش البته مدیون آزاد شدن محدوده طرح ترافیک در اوایل سال بود که اگرچه بعد از مدتی با مخالفت مدیریت شهری روبهرو شد، اما با تغییر ساعت ماندگار ماند تا وضعیت حملونقل عمومی کمی بهتر شود. نتیجه آنکه میزان مسافران مترو از حدود یک میلیون و 800 هزار نفر پیش از کرونا به یکباره به کمتر از 500 هزار نفر رسید و در ایام عید رکورد شگفت انگیز 100 هزار نفر را هم ثبت کرد. درمقابل اما مردم که فضای ناامن حملونقل عمومی را درک کرده بودند، به سراغ خودروهای شخصی رفتند و در نتیجه در نقاط مرکزی شهر، هجوم خودروها بر بار ترافیکی خیابانها افزود و البته معضل جای پارک را هم به دغدغههای جدید شهروندان اضافه کرد. تا جاییکه پلیس هم از این وضعیت شاکی شد و پارکهای دوبل و چرخیدنهای مدام خودروها برای پیدا کردن جای پارک، نگرانیها را نسبت به افزایش میزان آلایندهها بالا برد. معضلی که البته پایدار ماند و حتی زمانیکه تعداد مسافران مترو به حدود 800 هزار نفر رسید، باز هم ترافیک تهران را کلافه کننده نگه داشت و این سؤال جدی را به وجود آورد که چگونه است که هم حملونقل عمومی و هم خیابانها در ساعات پیک به طرز وحشتناکی شلوغ و پر ترددند؟! سؤالی که البته هنوز بیجواب مانده است، چراکه تعطیلی مدارس، دانشگاهها، کاهش تعداد کارمندان در ادارات و البته تا حدودی در بخش خصوصی و محدودیتهای شبانه این انتظار را بهوجود آورده بود که چهره ترافیکی تهران لااقل دراین یکسال اخیر متفاوتتر از سال های گذشته باشد!
تصویر واگنهای شلوغ، مسافران درهم تنیده، اتوبوسهای پر از مسافر بویژه در خطوط ویژه، البته با هیچ یک از تلاشها و راهکارها نتوانست از قاب پایتخت حذف شود! کاهش تعداد اتوبوس های خصوصی به علت ضرر و زیانهای ناشی از کرونا قطعاً درشلوغی اتوبوسها نقش داشت، اما بیشترین انتقاد در حملونقل عمومی متوجه مسافرانی بود که بدون رعایت پروتکلهای بهداشتی در صف شلوغیها ایستاده بودند. اجباری شدن ماسک در مترو و اتوبوس قطعاً مهمترین تصمیم کارسازی بود که توانست تا حد زیادی از شیوع ویروس جلوگیری کند که البته نباید از نقش ضدعفونی کردن شبانه روزی حملونقل عمومی هم در این میان غافل شد. اگرچه مقاومت در برابر استفاده از ماسک و فرهنگسازی برای افزایش مسئولیت اجتماعی کار چندان سادهای نبود. در روزهای اول اجرای این قانون، برخی لجبازانه ماسکها را از جیب درآورده و بعد هم دوباره بر میداشتند، عدهای گران بودن ماسک را بهانه کرده و در نهایت از چشم مأمور قطار میگریختند. تا اینکه بالاخره ماسکهای نرخ مصوب به داخل ایستگاههای مترو راه یافت و البته سختگیریها و هشدارها توانست بیش از 95 درصد مسافران را متقاعد کند که حتماً ماسک بزنند. به عبارتی در این یکسال حملونقل عمومی، بیش از آنکه جزئی از فضای کالبدی شهر تعریف شود، پایگاه اجتماعی شهروندانی شده بود که در تغییر رفتار اجتماعی یکدیگر نقش جدی داشتند. با این همه نباید تاکسیها را از این فرآیند حذف کرد. ابلاغیه «دو نفر مسافر در صندلی عقب» در نیمههای فروردین ماه، قطعاً چالش برانگیزترین بحثی بود که ازهمان ابتدا گریبان رانندگان تاکسی را گرفت! بعد از تقریباً یک ماه، به خاطر گران نشدن نرخ کرایهها البته صدای رانندهها بلند شد. مسافران اما از این طرح راضی بودند. تا اینکه نوبت به افزایش نرخ کرایهها رسید و افزایش 25 درصدی توانست تا حدودی سروصداها را بخواباند. اگرچه کمبود مسافر، بویژه در ماههای اول، شرایط سختی را پیش روی رانندگان تاکسی گذاشت و برخی از آنها به اجبار تنها دارایی یعنی خودروشان را فروختند تا از مهلکه کرونا جان سالم به در ببرند. تعدادی هم به علت بیماریهای زمینهای، به اجبار خانه نشین شدند و با این همه تا کنون نام حدود 100 نفراز آنها در فهرست فوتیها جا خوش کرده. اتفاق دردناکی که موجب شد شورای شهریها خواستار اضافه شدن فهرست رانندگان در فهرست اولیه واکسیناسیون شوند.
دستفروشان درگیر در غائله کرونا
دستفروشان را نباید از غائله کرونا بیرون گذاشت. شکنندهترین گروهی که از خالی شدن خیابانها و بیرغبتی مردم به خرید آسیب جدی دید و البته با همه این اوصاف نه تنها از تعدادشان کم نشد که اتفاقاً کرونا، حتی قوی ترینها را هم به دام دستفروشی انداخت و موجب شد برخی مغازه دارها، صاحبان تولیدی و زنان خود سرپرست هم به علت وضعیت اقتصادی به این جمع اضافه شوند. کمکهای معیشتی البته طی چند مرحله به حساب آنها که اسم شان در سامانه ثبت شده بود، واریز شد، اما حتی یارانهها، وامهای قرضالحسنه و بستههای مؤمنانه هم نتوانست بارسنگین هزینههای زندگی را از روی دوششان بر دارد. کاهش آمارفوتیها و تا حدی رعایت پروتکلها البته بازارخرید از دستفروشان را از چند ماه پیش کمی پر رونق کرد، اما هشدارها از آمدن موج چهارم کرونا، قطعاً ماه طلایی اسفند را برای آنها همچون سال گذشته سیاه خواهد کرد! دستفروشان مترو هم وضعیت مشابهی دارند. اگرچه ابتکار فروش ماسک و مواد ضدعفونی با نرخهای پایینتر کسب و کار آنها را نسبت به خیابانها بهتر کرده است.
کرونا حتی چهره پسماند را هم در شهرها تغییر داد. تا جایی که تلاشهای چند ساله برای کاهش زباله در پایتخت از 7 هزار و 500 تن به 5 هزار تن با آمدن کرونا رنگ باخت و تولید زباله و عدم تفکیک (در ماههای اول) حجم پسماند را دوباره به عدد 7هزار تن در روز رساند که البته حجم قابل توجهی از ماسکها، دستکشها و ظروف یکبار مصرف و البته خانه نشین شدن شهروندان باعث این مسأله شده بود. اگرچه مجوز برای بازیافت زبالهها بعد از چند ماه رسماً صادر و این فرآیند با رعایت پروتکلهای بهداشتی از سر گرفته شد، اما بحث تفکیک و عدم تفکیک بویژه درباره افرادی که مبتلا به کرونا شده بودند، چالشهای زیادی را به راه انداخت. افزایش حجم زبالههای بیمارستانی و مراکز درمانی ونگرانی از نحوه امحای این نوع زباله هم در نهایت موجب شد تا در این زمینه سختگیریهای بیشتری انجام شود.به روایت برخی آمارها میزان تولید زبالههای عفونی در این دوران 5 برابر شده است.
تعطیلی عروسی و عزا
کرونا در این یکسال بیش از آنکه شادی هایمان را نشانه بگیرد و در تالارها و سالنهای عروسیمان را ببندد، مراسم سوگواریمان را هدف قرار داد و اگر برای شرکت نکردن در مراسم شادی دلیل موجهی داشتیم اما تنها گذاشتن اقوام و آشنایان به وقت مصیبت، روح و روانمان را بشدت به هم ریخت. توصیهها برای شرکت نکردن در مراسم سوگواری البته از بهشت زهرا شروع و طی چند مرحله از ورودی بستگان متوفی جز اقوام درجه اول جلوگیری شد. در دوران اوج حتی اجازه چیدن صندلی و چادر هم داده نمیشد.کانالهای مجازی البته سریع دست به کار شدند و تبریک و تسلیتهای حضوری خیلی زود جای خودش را به صفحات اجتماعی داد. تصویر اعلامیههای عزا شکل متفاوتی گرفت و البته کارتهای عروسی مجازی هم به کمک عروس و دامادهای جوان آمد تا در این یکسال، صدای شادی کاروانهای همراه عروس هم کم کم از یادمان برود.
خبرنگار
درست یکسال پیش بود، 365 روز پیش، سیام بهمن ماه... یک روز، یک شایعه، یک خبر، یک ویروس....چهره شهرهایمان را تغییر داد... از همان روزی که باور کردیم غافلگیرانه در یک نبرد نابرابر، ایستادهایم، لباس رزممان را پوشیدیم، شبیه همه مدافعان جنگهای خیالی، از ورای سرزمینهای چین باستان گذشتیم و به دنیای واقعی ویروسهای عجیب آمدیم. از آن روز تا بههمین امروز، تسلیم نشدیم، سخت جنگیدیم، تا نزدیکیهای اسارت جلو رفتیم، اما برای «ماندن» کوتاه نیامدیم....
روزهای اول دستمان خالی بود، ویروس جانمان را که نه! همه وجودمان را فشرده بود، کسب و کارهایمان تعطیل شده بود، جیب هایمان هم خالی....ما در آستانه یک فروپاشی عمیق روحی بودیم، ویروس حالمان را تغییر داده بود، در شهرهایمان خبری از «شهروند» نبود، ما مانده بودیم و یک شهر بیصدا! یک شهر سرد، یک شهر بیهوا....
سال که از نیمه گذشت، زیر پاهایمان خالی شد، تعداد فوتیهایمان به اوج رسید، نفسمان به شماره افتاد، بیتاب «ماندن» شدیم. ترس «نماندن» به جانمان افتاد، فهرست از دست دادنهایمان زیاد شد... داغ «مادر»، «پدر»، «همسر»، «خواهر»، «برادر» و «فرزند» دیدیم، حسرت در آغوش کشیدن دوباره آنها (حتی روی خروارها خاک مزاری که میدانستیم ناجوانمردانه، عزیزمان را به دستش سپردهایم) به دلمان ماند، ما اما برای «زندگی» پافشاری کردیم، آنقدر که صدای اندوهمان خاموش شد، نالههایمان درون سینههایمان جا ماند و ما بالاخره از پشت سنگرهای سخت شهرهایمان بیرون آمدیم، از دروازههای دفاعی شهرمان گذشتیم و با شتاب بهسمت نیمههای زمین دویدیم و در نهایت این ما بودیم که به خط حمله رسیدیم... واکسن که آمد، گمانمان به رفتن ویروس بود، ما آدم معمولیها، حتی دلمان برای یک زندگی «نیمه معمولی» هم تنگ شده بود، اما میهمان نوازی مان، کار دستمان داد، راه را برای ماندگاری اش باز کرد، حالا ما نیمه جان شدهایم... شهرهایمان در آستانه سال جدید، رمقی برای چراغانی ندارند، اما میدانیم این پایان راه هیچ کداممان نیست، دیر یا زود ما قهرمان این مستند عجیب خواهیم شد....
مترو یکی از پازلهای کرونا
حملونقل عمومی و بویژه مترو قطعاً یکی از مهمترین بخشهای پازل کرونا خواهد بود. اولین نقطهای که هشدارها را متوجه خود کرد و معلوم شد که مهمترین جا برای شیوع ویروس کروناست. کارشناسان تقریباً چند هفته بعد ازاینکه از شوک آمدن ویروس کرونا بیرون آمدند، هشدارها برای مراقبتهای عمومی در مترو و اتوبوس را شروع کردند و جالب اینکه بسرعت از میزان مسافران حملونقل عمومی کاسته شد. بخشی از این کاهش البته مدیون آزاد شدن محدوده طرح ترافیک در اوایل سال بود که اگرچه بعد از مدتی با مخالفت مدیریت شهری روبهرو شد، اما با تغییر ساعت ماندگار ماند تا وضعیت حملونقل عمومی کمی بهتر شود. نتیجه آنکه میزان مسافران مترو از حدود یک میلیون و 800 هزار نفر پیش از کرونا به یکباره به کمتر از 500 هزار نفر رسید و در ایام عید رکورد شگفت انگیز 100 هزار نفر را هم ثبت کرد. درمقابل اما مردم که فضای ناامن حملونقل عمومی را درک کرده بودند، به سراغ خودروهای شخصی رفتند و در نتیجه در نقاط مرکزی شهر، هجوم خودروها بر بار ترافیکی خیابانها افزود و البته معضل جای پارک را هم به دغدغههای جدید شهروندان اضافه کرد. تا جاییکه پلیس هم از این وضعیت شاکی شد و پارکهای دوبل و چرخیدنهای مدام خودروها برای پیدا کردن جای پارک، نگرانیها را نسبت به افزایش میزان آلایندهها بالا برد. معضلی که البته پایدار ماند و حتی زمانیکه تعداد مسافران مترو به حدود 800 هزار نفر رسید، باز هم ترافیک تهران را کلافه کننده نگه داشت و این سؤال جدی را به وجود آورد که چگونه است که هم حملونقل عمومی و هم خیابانها در ساعات پیک به طرز وحشتناکی شلوغ و پر ترددند؟! سؤالی که البته هنوز بیجواب مانده است، چراکه تعطیلی مدارس، دانشگاهها، کاهش تعداد کارمندان در ادارات و البته تا حدودی در بخش خصوصی و محدودیتهای شبانه این انتظار را بهوجود آورده بود که چهره ترافیکی تهران لااقل دراین یکسال اخیر متفاوتتر از سال های گذشته باشد!
تصویر واگنهای شلوغ، مسافران درهم تنیده، اتوبوسهای پر از مسافر بویژه در خطوط ویژه، البته با هیچ یک از تلاشها و راهکارها نتوانست از قاب پایتخت حذف شود! کاهش تعداد اتوبوس های خصوصی به علت ضرر و زیانهای ناشی از کرونا قطعاً درشلوغی اتوبوسها نقش داشت، اما بیشترین انتقاد در حملونقل عمومی متوجه مسافرانی بود که بدون رعایت پروتکلهای بهداشتی در صف شلوغیها ایستاده بودند. اجباری شدن ماسک در مترو و اتوبوس قطعاً مهمترین تصمیم کارسازی بود که توانست تا حد زیادی از شیوع ویروس جلوگیری کند که البته نباید از نقش ضدعفونی کردن شبانه روزی حملونقل عمومی هم در این میان غافل شد. اگرچه مقاومت در برابر استفاده از ماسک و فرهنگسازی برای افزایش مسئولیت اجتماعی کار چندان سادهای نبود. در روزهای اول اجرای این قانون، برخی لجبازانه ماسکها را از جیب درآورده و بعد هم دوباره بر میداشتند، عدهای گران بودن ماسک را بهانه کرده و در نهایت از چشم مأمور قطار میگریختند. تا اینکه بالاخره ماسکهای نرخ مصوب به داخل ایستگاههای مترو راه یافت و البته سختگیریها و هشدارها توانست بیش از 95 درصد مسافران را متقاعد کند که حتماً ماسک بزنند. به عبارتی در این یکسال حملونقل عمومی، بیش از آنکه جزئی از فضای کالبدی شهر تعریف شود، پایگاه اجتماعی شهروندانی شده بود که در تغییر رفتار اجتماعی یکدیگر نقش جدی داشتند. با این همه نباید تاکسیها را از این فرآیند حذف کرد. ابلاغیه «دو نفر مسافر در صندلی عقب» در نیمههای فروردین ماه، قطعاً چالش برانگیزترین بحثی بود که ازهمان ابتدا گریبان رانندگان تاکسی را گرفت! بعد از تقریباً یک ماه، به خاطر گران نشدن نرخ کرایهها البته صدای رانندهها بلند شد. مسافران اما از این طرح راضی بودند. تا اینکه نوبت به افزایش نرخ کرایهها رسید و افزایش 25 درصدی توانست تا حدودی سروصداها را بخواباند. اگرچه کمبود مسافر، بویژه در ماههای اول، شرایط سختی را پیش روی رانندگان تاکسی گذاشت و برخی از آنها به اجبار تنها دارایی یعنی خودروشان را فروختند تا از مهلکه کرونا جان سالم به در ببرند. تعدادی هم به علت بیماریهای زمینهای، به اجبار خانه نشین شدند و با این همه تا کنون نام حدود 100 نفراز آنها در فهرست فوتیها جا خوش کرده. اتفاق دردناکی که موجب شد شورای شهریها خواستار اضافه شدن فهرست رانندگان در فهرست اولیه واکسیناسیون شوند.
دستفروشان درگیر در غائله کرونا
دستفروشان را نباید از غائله کرونا بیرون گذاشت. شکنندهترین گروهی که از خالی شدن خیابانها و بیرغبتی مردم به خرید آسیب جدی دید و البته با همه این اوصاف نه تنها از تعدادشان کم نشد که اتفاقاً کرونا، حتی قوی ترینها را هم به دام دستفروشی انداخت و موجب شد برخی مغازه دارها، صاحبان تولیدی و زنان خود سرپرست هم به علت وضعیت اقتصادی به این جمع اضافه شوند. کمکهای معیشتی البته طی چند مرحله به حساب آنها که اسم شان در سامانه ثبت شده بود، واریز شد، اما حتی یارانهها، وامهای قرضالحسنه و بستههای مؤمنانه هم نتوانست بارسنگین هزینههای زندگی را از روی دوششان بر دارد. کاهش آمارفوتیها و تا حدی رعایت پروتکلها البته بازارخرید از دستفروشان را از چند ماه پیش کمی پر رونق کرد، اما هشدارها از آمدن موج چهارم کرونا، قطعاً ماه طلایی اسفند را برای آنها همچون سال گذشته سیاه خواهد کرد! دستفروشان مترو هم وضعیت مشابهی دارند. اگرچه ابتکار فروش ماسک و مواد ضدعفونی با نرخهای پایینتر کسب و کار آنها را نسبت به خیابانها بهتر کرده است.
کرونا حتی چهره پسماند را هم در شهرها تغییر داد. تا جایی که تلاشهای چند ساله برای کاهش زباله در پایتخت از 7 هزار و 500 تن به 5 هزار تن با آمدن کرونا رنگ باخت و تولید زباله و عدم تفکیک (در ماههای اول) حجم پسماند را دوباره به عدد 7هزار تن در روز رساند که البته حجم قابل توجهی از ماسکها، دستکشها و ظروف یکبار مصرف و البته خانه نشین شدن شهروندان باعث این مسأله شده بود. اگرچه مجوز برای بازیافت زبالهها بعد از چند ماه رسماً صادر و این فرآیند با رعایت پروتکلهای بهداشتی از سر گرفته شد، اما بحث تفکیک و عدم تفکیک بویژه درباره افرادی که مبتلا به کرونا شده بودند، چالشهای زیادی را به راه انداخت. افزایش حجم زبالههای بیمارستانی و مراکز درمانی ونگرانی از نحوه امحای این نوع زباله هم در نهایت موجب شد تا در این زمینه سختگیریهای بیشتری انجام شود.به روایت برخی آمارها میزان تولید زبالههای عفونی در این دوران 5 برابر شده است.
تعطیلی عروسی و عزا
کرونا در این یکسال بیش از آنکه شادی هایمان را نشانه بگیرد و در تالارها و سالنهای عروسیمان را ببندد، مراسم سوگواریمان را هدف قرار داد و اگر برای شرکت نکردن در مراسم شادی دلیل موجهی داشتیم اما تنها گذاشتن اقوام و آشنایان به وقت مصیبت، روح و روانمان را بشدت به هم ریخت. توصیهها برای شرکت نکردن در مراسم سوگواری البته از بهشت زهرا شروع و طی چند مرحله از ورودی بستگان متوفی جز اقوام درجه اول جلوگیری شد. در دوران اوج حتی اجازه چیدن صندلی و چادر هم داده نمیشد.کانالهای مجازی البته سریع دست به کار شدند و تبریک و تسلیتهای حضوری خیلی زود جای خودش را به صفحات اجتماعی داد. تصویر اعلامیههای عزا شکل متفاوتی گرفت و البته کارتهای عروسی مجازی هم به کمک عروس و دامادهای جوان آمد تا در این یکسال، صدای شادی کاروانهای همراه عروس هم کم کم از یادمان برود.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سال نفسگیر کرونا
-
کرونا درهای مدارس را بست
-
تهران شهر بی دفاع
اخبارایران آنلاین