ترسیم آینده روشن موسیقی برای نسل جوان
صفحه 15
اتفاقی که «زنده بودن انقلاب» را به رخ دنیا کشید
شهادت حاج قاسم سلیمانی، نخ تار انسجام جامعه را به ریسمان محکم همبستگی گره زد
حجتالاسلام والمسلمین دکتر شمسالله مریجی
رئیس دانشگاه باقرالعلوم(ع)
1 اگرچه خالق متعال قوه کمالطلبی را در سرشت انسانها به ودیعت نهاده است، اما این قوه خدادادی برای به فعلیت رسیدن نیاز به ظرف مناسبی دارد که به اعتقاد اندیشمندان انسانشناس، جامعه همان ظرفی است که بشر میتواند در طول حیات جمعی، «شدن» حقیقی خود را در آن تجربه کند. پر واضح است که هر جمع و جامعهای هم قادر نیست که سفره مناسبی را جهت تحقق کمال انسانی پیشروی بشر پهن نماید؛ زیرا جامعهای میتواند راه رسیدن به کمال انسانی را هموار کند که خود کامل باشد چه اینکه فاقد شیء معطی شیء نخواهد بود. بیتردید انسجام و همبستگی اجتماعی، ابتداییترین شرط کمال هر جمع و جامعهای است. بههمین جهت از دغدغههای اصلی جوامع بشری بویژه جوامع صنعتی و تکنولوژیک عصر حاضر شده است و جوامع بشری نیز با توجه به مبانی معرفتی و انسان شناختی خود برای رسیدن به این مهم، سازوکاری را درپیش گرفتهاند و تلاش میکنند با تکیه بر ویژگیهای عام و مشترکی نظیر زبان و نژاد و امثال آن، جامعه و افراد آن را همبسته نموده تا در پرتو آن بستر مناسب رسیدن به کمال را مهیا نمایند.
اما خداوند متعال ضمن تأیید این دغدغه، کارش را غیر از آنی میداند که دیگران در پی آن هستند؛ شاید مناسبترین آیه درباره «همبستگی اجتماعی» آیه 103 سوره آلعمران باشد که خداوند حکیم ضمن مهم دانستن همبستگی اجتماعی، سازوکارش را نیز اینگونه بیان میفرماید: وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِالله جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْکرُوا نِعْمَتَالله عَلَیکمْ إِذْ کنْتُمْ اَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَینَ قُلُوبِکمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَکنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَة مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکمْ مِنْهَا کذَٰلِک یبَینُالله لَکمْ آیاتِهِ لَعَلَّکمْ تَهْتَدُونَ.
چنانچه ملاحظه میشود، از منظر خالق عالم و آدم در این آیه، هیچ یک از ویژگیهای انسانی از جمله مشترکات قومی، خونی، نژادی، زبانی و... بهعنوان عامل همبستگی شناخته نشده است زیرا هیچ یک از این ویژگیها برخاسته از فطرت مشترک همه انسانها نیست. در نتیجه، هرچند در مواردی موجب همگرایی و جمع کردن عدهای میشود، اما عده بیشتری را خارج کرده و حتی ممکن است این امر خود، عامل گسست و جدایی شود.
عاملی که در این آیه، مورد تأکید قرار گرفته «پیروی عقیدتی و التزام عملی به دین اسلام» است و از همگی خواسته است که به ریسمان الهی چنگ زده و از هرگونه تفرقه پرهیز کنند. خداوند متعال در این آیه از مسلمانان خواسته، همگی بهصورت همبسته و در قالب امت اسلامی بر محور دین اسلام و آموزههای آن، بهصورت یک اجتماع واحد دور هم جمع شوند و به ریسمان الهی چنگ زنند، نه آنکه هر یک از آنها بهصورت جداگانه و فردی مؤمن شوند و ایمان آورند.
امیرالمؤمنین(ع) نیز در خطبهها و بیانات متعددی بر اهمیت آن تأکید داشته و با صراحت بیان داشتند که عدم انسجام و همدلی موجب انحطاط جوامع شده و ظرف رسیدن کمال انسانی را متزلزل میکند. آن حضرت حتی نحوه بروز و ظهور این عدم همدلی و ازهمگسیختگی را در قالب کینهتوزی، بخل و حسد، پشت کردن و کمک نکردن به یکدیگر در جامعه بیان کردند. خطبه 29 نهجالبلاغه نشان میدهد که آن حضرت از نبود همبستگی در میان مسلمین رنج میبرد. آنجا که میفرماید: «...ای مردمی که بدنهایتان جمع و افکار و خواستههای شما پراکنده است، سخنان داغ شما سنگهای سخت را درهم میشکند ولی اعمال سست شما دشمنانتان را به طمع میاندازد، در مجالس و محافل میگویید: چنین و چنان خواهیم کرد.»
2بیتردید یکی از عوامل مهمِ ایجاد همبستگی در جامعه مسلمین، رعایت تقوا و پایبندی به ارزشهای الهی و اسلامی است؛ چنانچه در معارف بلند الهی داریم که اگر کسی مبنای اندیشه و عمل خود را خدا قرار داده و رفتار خود را بر پایه ارزشهای الهی سامان دهد خداوند محبت او را در دل همگان قرار داده و هم او را منشأ بهمپیوستگی در جامعه قرار خواهد داد؛ تألیف قلوب تنها در دست قدرت الهی است ولاغیر. خدای متعال در سوره الأنفال به این حقیقت اشاره کرده و میفرماید: لَو اَنفَقتَ ما فِی الأَرضِ جَمیعًا ما اَلَّفتَ بَینَ قُلوبِهِم وَلکنَّالله اَلَّفَ بَینَهُم إِنَّهُ عَزیزٌ حَکیمٌ﴿۶۳﴾؛ یعنی هر آنچه را که روی زمین است صرف میکردی که میان دلهای آنان الفت دهی، نمیتوانستی! ولی خداوند در میان آنها الفت ایجاد کرد! او توانا و حکیم است!
جامعه مسلمان ایران، اگرچه پیش از انقلاب با برخورداری از ارزشهای اسلامی نسبت به جوامع دیگر از همبستگی بیشتری برخوردار بوده است، اما این انسجام پس از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی(ره)، به برکت اجرای ارزشهای دینی بسیار پررنگتر و با استحکام بیشتری رخ نمایانده تا جایی که ملت ایران به پشتوانه این همبستگی انسجام الهی بخوبی توانستند در برابرهجمه سنگین دشمنان بویژه جنگ تحمیلی هشت ساله مقاومت نموده و سرانجام شیرینی ظفر را بچشند؛ اما پس از اتمام جنگ و به نوعی هم کمرنگتر شدن ارزشها بخصوص در دو دهه اخیر، با پدیده اجتماعی متعددی مواجه شده است که گاه تا مرز ازهمگسیختگی اجتماعی پیش رفته و موجب تشتت در میان افراد و حتی نیروهای انقلاب شده بود؛ اما هر بار با بروز و ظهور یکی از ارزشهای الهی در حیات جمعی، وحدت و همبستگی پررنگتر شد و جامعه اسلامی را همبستهتر نمود.
دفاع از ارزشهای دینی و حفظ و احیای شعائر دینی شهادت، ایثار و از خودگذشتگی، از جمله عوامل مهمی است که دارای ظرفیت بسیار بالایی جهت همبستگی در جامعه اسلامی است. صد البته این مفاهیم از طریق رفتار و عمل فرد یا افراد در جامعه ظهور و بروز خواهد نمود.
3 شهادت «سردار سرافراز حاج قاسم سلیمانی» بدونشک یکی از مصادیق بارز ایجاد همبستگی و انسجام در جامعه اسلامی بوده است؛ چون همگان شاهد بودیم که حتی در سالهای اخیر جامعه اسلامی ایران در اثر هجمه سنگین دشمنان بینالمللی به فرماندهی امریکا و اذناب آن، در خطر ازهم گسیختگی قرار گرفته بود تاجایی که بدخواهان به گمان اینکه نظام اسلامی در ورطه اضمحلال قرار گرفته است، آشکارا به سرور و شادمانی پرداختند و هر یک سهم خود را در این موفقیت بیش از دیگری دانستهاند؛ حتی سلطنتطلبان و منافقان و پشتیبانان مادی و معنوی آنان خود را آماده حضور در ایران کرده بودند! در این میان کسانی که چشم امیدشان به این نظام اسلامی بوده و هست نیز به نوعی نگران شده بودند. اما شهادت سردار سلیمانی، که تمام قد پایبند به ارزشهای الهی بوده و چهل سال در راه اجرا و تثبیت آن قدم برداشته بود، مثل بیرقی سرخ همه دلباختگان به ارزشها با احساسات و سلایق مختلف را به دور خود جمع نموده و نخ تار انسجام جامعه را به ریسمان محکم همبستگی گره زد.
تشییع بینظیر او در حقیقت خود گواه صادقی بود بر این حقیقت. صدالبته این حرکت مردمی خود نشانی بود از پایبندی ارزشی و دینی آن سردار خونین بدن. حضرت آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب، نیز این برکات عظیم و قیامتی را که در تشییع جنازه آن شهید گرانقدر و همراهانش به پا شد نتیجه معنویت او برشمردند و در تاریخ 18 دی در جمع مردم قم فرمودند: «آن بدرقههای ایرانی را و همچنین آن بدرقههای عراقی را در کاظمین، بغداد، نجف و کربلا و آن تشییعی را که نسبت به این پیکرِ قطعهقطعه شد، دیدید. از روح مطهر آن شهید بزرگوار از اعماق دل تشکر میکنم.»
ایشان با تأکید بر اینکه شهادت حاج قاسم سلیمانی و آن تشییعهای بینظیر، زنده بودن انقلاب را به رخ دنیا کشید، خاطرنشان کردند: «عدهای میخواستند وانمود کنند که انقلاب اسلامی در ایران تمام شده است و البته عدهای هم سعی میکنند این اتفاق بیفتد، اما شهادت حاج قاسم نشان داد که انقلاب زنده است و همه دیدند که چه قیامتی در تهران و دیگر شهرها به پا شد».
4 بیتردید ویژگیهای شخصیتی سردار سلیمانی در این وحدت و همبستگی تأثیر مستقیم داشته است؛ اما آنچه که اغلب در این پدیده نادر تاریخی، شاید از چشم اندیشمندان اجتماعی سکولار مغفول میماند، منشأ این تأثیر شگرف است؛ چه اینکه شکی نیست که اگر قاتلان این «سردار سرافراز اسلام» از آن باخبر بوده و از چنین پیامدی مطلع میبودند، هرگز دست به چنین حرکت ناجوانمردانه نزده و در تاریکی شب او را با موشکهای کینه خود ترور نمیکردند؛ چون بر اساس شواهد و اسناد فراوان، ازهمگسیختگی و عدم انسجام در میان ملت ایران اسلامی بیش از هرچیزی برای آنان مطلوبتر بوده است!
منشأ تأثیر این شهادت در حقیقت اعتقادات و اعمال و رفتار چهل ساله این «فرمانده رشید اسلام» بود که در پرتو آن مبنای نظری و رفتار عملی خود سامان داده بود؛ همان که خدا در آیه 103 سوره آل عمران فرمود: و همگی به ریسمان خدا [= قرآن و اسلام، و هرگونه وسیله وحدت]، چنگ زنید، و پراکنده نشوید! و نعمت (بزرگِ) خدا را بر خود، به یاد آرید که چگونه دشمن یکدیگر بودید، و او میان دلهای شما، الفت ایجاد کرد، و به برکتِ نعمتِ او، برادر شدید! و شما بر لبِ حفرهای از آتش بودید، خدا شما را از آن نجات داد؛ این چنین، خداوند آیات خود را برای شما آشکار میسازد؛ شاید پذیرای هدایت شوید.
تلاش چهل ساله سردار بخوبی نشان میدهد که تنها مستمسک سردار در حیات فردی و اجتماعی، حبلالله بود؛ شاهد صادقش عشق میلیونها انسان ایرانی و خارجی بود که در تشییع جنازه و مراسم بزرگداشت چند روزهاش به نمایش گذاشتند؛ صد البته این الفت تنها در ید قدرت خداست که میفرماید: «و دلهای آنها را با هم، الفت داد! اگر تمام آنچه را روی زمین است صرف میکردی که میان دلهای آنان الفت دهی، نمیتوانستی! ولی خداوند در میان آنها الفت ایجاد کرد! او توانا و حکیم است!»؛ و خداوند نیز محبت کسانی را در دل انسانها قرار میدهد که در خلوت و جلوت خود را در محضر خدا دیده و اعمال و افکار خود بر مدار رضای خدا و خواست او قرار میدهند.( ان الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا) مریم/96 (این وعده خداوند است که محبت افراد شایسته و با ایمان را خدا در دلهای دیگران قرار میدهد. این وعده کذببردار نیست.)
گفتوگو با جواد نوبهار استاد هنرهای تجسمی درباره نمایشگاه جدیدش
طبیعتی که جامعه را تفسیر میکند
صفحه 14
حاج قاسم سلیمانی به روایت صادق آهنگران،مداح جبهه ها
صمیمی و با صلابت همچون بسیجیها
صفحه 16
اندیشه و عمل سردار سلیمانی چگونه به «مکتب» بدل شد؟
نقشه راهی برای عقلانیت انقلابی
حجتالاسلام والمسلمین دکتر سیدسجاد ایزدهی
استاد حوزه و دانشگاه
1 «مکتب» به نظریه و طرح کلّی و جامعی اطلاق میشود که بایستهها و ضوابط زندگی انسانی را ترسیم میکند و علاوه بر اینکه در راستای جهانبینی انسان قرار دارد، عملاً یک نظام ارزشی و ضوابط حاکم بر زندگی و کیفیت آن را معلوم میکند و از آنجا که مکتب اسلام، نمایانگر رویکرد کلان اسلام نسبت به مجموعهای از باورها و رفتارها است و میتواند محکی بر حقانیت و صحت اندیشه و عمل باشد، لذا در شناخت باور و شناخت صحیح و مسیر مناسب زندگی و رفتارهای مطلوب، باید به «مکتب حاکم بر یک فرهنگ» مراجعه کرد.
از آنجا که مکتب، نرمافزاری مشتمل بر باورها و ضوابط حاکم است و باور و رفتار انسانها به ملاک انطباق با آن سنجیده میشود بنابراین اغلب انسانها که امکان خطا و انحراف در آنان وجود دارد، ملاک در باور و رفتار بهشمار نمیروند؛ زیرا همانگونه که شخصیتهای جامعه میتوانند مردم را به سوی کمال هدایت کنند، به همان نسبت میتوانند عامل انحطاط و انحراف مردم نیز محسوب شوند. قرآن کریم با تأکید بر این رفتار اجتماعی، شخصیتمحوری و الگومحوری نسنجیده را نفی کرده و از زبان مردمى که گمراه شدهاند، نقل میکند که در روز قیامت میگویند:
«رَبَّنا إِنَّا اَطَعْنا سادَتَنا وَ کبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبِیلَا؛(احزاب: 67) پروردگارا! ما بزرگان و اکابر خویش را اطاعت و پیروى کردیم و در نتیجه ما را گمراه ساختند».
جنگ جمل نمونهای واضح از تردید بسیاری از مردم در شناخت مسیر صحیح و منطق حق بود؛ زیرا برخی، حضور همسر پیامبر(ص) و بزرگان صحابه در سپاه جمل و وجود حضرت علی(ع) و بسیاری از یاران پیامبر(ص) در سپاه حضرت علی(ع) را دلیل بر حقانیت آن گروه میدانستند. عدهای نیز به واسطه وجود افراد شاخص در دو سپاه، در شناخت ملاک حقانیت به تردید افتادند. حضرت علی(ع) در پاسخ به فردی که در شناخت حق و باطل در این فضا گرفتار تردید شده بود، ضمن رد قرار دادن ملاک حقانیت بر شخصیت افراد، وی را به شناخت ملاک حق و باطل سوق داد: «همانا حق بر تو پوشیده ماند. حق و باطل با مقیاس افراد شناخته نمیشوند. حق را بشناس تا اهل حق را بشناسی و باطل را بشناس تا اهل باطل را بشناسی»(محمدباقر محمودی؛ نهجالسعاده، ج1، ص312)
این عبارت در حالی از سوی حضرت به آن شخص القا شد که همگان میدانستند سپاه جمل، بر حاکم مشروع و مستند به بیعت فراگیر مردم، سر برتافته و با نقض بیعت خویش، بر وی خروج کرده است. حضرت با یادآوری ملاک حق و باطل، وی را به تبعیت از حق و نه افراد، هدایت کرد.
2 در برخی موارد، میتوان به جای مراجعه به معارف و معیارهای موجود در کتب و سیره اهل بیت(ع)، جهت فهم حجیت باورها و رفتارها، به سیره و رفتار برخی انسانها در این خصوص استناد کرد؛ زیرا از یک سو، برخی توانایی فهم آموزههای دینی و تحلیل و بررسی آن را ندارند و از سوی دیگر، برخی انسانها از چنان ویژگیها و امتیازاتی برخوردارند که رفتار آنان برای دیگران میتواند معیار و سنجه حق از باطل قرار گیرد و نماد یک «مکتب» (مشتمل بر جهانبینی و ایدئولوژی) به شمار آیند.در عصر حاضر نیز میتوان به دو طریق به مکتب حق و مسیر صحیح دست یافت. از یک سو، برخی افراد قادرند با استفاده از مؤلفههای ارزشی در حوزه باورها و رفتارها، مسیر حق از باطل را تشخیص دهند و لذا مسیر خود را از متن آموزههای دینی بهدست میآورند. بنابراین برخی افراد به خاطر سیره زندگیشان، عملاً نماد مکتب اسلام بوده و باورها و رفتارهای آنان نمادی از مکتب اسلام به شمار میرود و میتوان از آنان بهعنوان نماد مکتب حق و الگوی زندگی یاد کرد. از جمله افرادی که در این راستا، مدنظر قرار گرفته و میتوانند بهعنوان سنجه حق از باطل تلقی شوند میتوان به حضرت امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب اشاره کرد.
راهبران فکری ـ رفتاری نظام اسلامی، علاوه بر اینکه خود، الگویی برای دیگران در پیروی محسوب میشوند، عملاً با الگوسازی برخی از شخصیتهایی با اوصافی مثل پاکی، پرهیزگاری، شجاعت، فداکاری، تواضع، انصاف، عدالت و خدمت، راهی روشن و مسیری هموار را برای سایر افراد جامعه فراهم میکنند.
3 شخصیتی مانند سردار شهید حاجقاسم سلیمانی که در سالیان زندگی خویش، انسانی وفادار به انقلاب و آرمانهای آن بوده و به گونهای زیست که همواره نمونهای از باورهای صحیح و رفتارهای مطلوب و پسندیده را تداعی میکرد و بدرقه با شکوه مردم در تشییع جنازهاش، نمایانگر قدردانی و علاقه مردم به این رفتار بوده است، از این روی، در دیدگاه رهبر معظم انقلاب به مثابه یک «مکتب» و نه یک فرد، تلقی شده است تا نقشه راهی برای انسانهای خوب و «عقلانیت انقلابی» به شمار رود:
«به شهید حاج قاسم سلیمانی به چشم یک فرد نگاه نکنیم؛ به چشم یک مکتب، یک راه و یک مدرسه درسآموز نگاه کنیم.» (بیانات رهبر معظم انقلاب در نماز جمعه، 27/10/1398)