به مناسبت جدیدترین اظهارات سلبریتیها
معاف از همه چیز
محدثه مطهری
همانطور که میدانید بعضی از هنرمندان قرار شده از مالیات دادن معاف شوند که خب، لابد این را هم میدانید بعضیشان سلبریتی هستند. اما بعضاً دیده شده ایشان قبل ترها، از خیلی چیزهای دیگر هم معاف بودهاند؛ یکیاش حرف مفت است! قدیمیها میگفتند حرف که باد هواست و مالیات ندارد. چه برسد به حرف مفت. حالا شاید این وسط بعضیها از بالاخانه هم معاف باشند که اصلاً به ما چه؟! ما اینجاییم تا شما را به بازی مهیج حدس سلبریتیها دعوت کنیم. شما باید با توجه به توضیحات هر مورد، حدس بزنید او کیست.
آقایی ۷۵ ساله. یک بار ازدواج کرده بود و سر پیری تجدید فراش کرد. دخترش در کمال ناباوری تکذیب کرد ولی دخترش را هم ضایع کرد. اصلاً دلش میخواست، به ما چه! هی دنبال اخبار زردید! داشتم میگفتم... او با اعدام قاتلها مخالف است، از آنها حمایت میکند و هشتگ میزند؛ چون معتقد است از زنده بودن خودش خسته شده. از خودم نمیگویمها! واقعاً در صفحه مجازیاش نوشته! اهل نوشیدن مشروبات الکلی نیست و مخصوصاً از نوع روسی آن بدش میآید ولی محض تزئینات در خانهاش نگه میدارد و توی آن آب هویج، عرق اسطوخودوس و ماءالشعیراستوایی میریزد. اصلاً اگر اینطور نبود که نمیدادند نقش دکتر، آن هم دکتر قریب را بازی کند. او عادت دارد از هر چیز خوشش نمیآید، آن را پرت کند و رویش صدای افکت شیشه شکستن بگذارد. اگر افکت دم دست نباشد، با دهن صدای شیشه شکستن درمیآورد. از عادات دیگرش این است که یک ویدیوی جنجالی از خودش منتشر میکند و وقتی گندش درآید میگوید تبلیغ تئاترم بود. او یکی از بهترین نمک خورهاییاست که نمکدان را آسیاب میکنند.
او کیست؟
مردی ۵۲ ساله. اگرچه خانوادهاش آن سوی دنیا زندگی میکنند ولی او خیلی خانوادهدوست است و حاضر است زیر بار ۱۰هزار دلار ناقابلی که باید برای زن و فرزندش بفرستد، بزاید و کیست که نداند تحمل درد زایمان برای یک مرد چقدر سخت است! برای به دست آوردن این مقدار بسیار ناچیز، نه تنها در هر فیلمی به او پیشنهاد شود بازی میکند؛ بلکه کار را دست میگیرد و هر فیلم را تا ۳۱ فصل ادامه میدهد. گاهی محض تفنن و ادای مردمدوستی درآوردن، جشنوارههایی که در آن فیلمی ندارد را تحریم میکند. از طرفی معتقد است حتی اگر همه هشتاد و اندی میلیون نفرمان پیجش را فالو داشته باشیم، ارزشی نداریم و فدای یک تار موی پسرش! ولی برخی از ما باز هم فالویش میکنیم. او اصلاً اهل کلاس گذاشتن نیست و حتی اگر در یک جشنواره خارجی برنده شود و جایزهای به او بدهند، با جایزهاش پز نمیدهد؛ بلکه پولش را میخورد و پوستش را... ببخشید تندیسش را به نشانه اعتراض به جنگ تف میکنـَد و… چیز، پس میدهد. او هم حرف زدن بلد نیست. حرف نزدن هم همینطور. برای همین سعیاش را میکند در هر موردی حرف بزند تا مبادا کسی شک کند که ممکن است لال باشد.
او کیست؟
زنی ۳۸ ساله. فمینیست است و معتقد است خانمها در ایران خیلی بدبخت هستند. به قدری که حتی شنا هم برایشان ممنوع است. او در پانزده سالگی در فیلمی… ولش کنید، داشتم شنا را میگفتم. او احتمالاً هیچوقت به استخر نرفته و نهایتاً در کودکی کفشور حمام را میبسته تا آب جمع شود و در آن آببازی میکرده. البته میگویند چون پدرش فوتبالیست بوده، زندگیاش مثل ما نبوده و شاید وان داشتهاند! والا ما چه میدانیم! خلاصه همین شنا بلد نبودنش باعث شده بود در یکی از فیلمهایش در ساحل دریای خزر غرق شود و بمیرد! بعد از آن شنا را بهطور جدی دنبال کرد و در سالهای اخیر با هر موجی که در رسانهها بالا آمده، بسیار حرفهای شنا کرده است. طوری که در آخرین فیلمش در نقش یک قهرمان شنا بازی میکند.
او کیست؟
علیرضا عبدی
بابا...
جان بابا؟!
بابا، میخوام جایزهای که سر صف از ناظممون گرفتم رو پس بدم.
چرا پسرم؟!
آخه ناظممون بغلدستی منو دعوا کرد وگوشش رو پیچوند.
الکی؟
نه، تف کرده بود توی چای یکی از معلمامون.
- خب پس حقش بوده آخه.
بغلدستیم رو ولش، میگم اگه این کار رو کنم خیلی توی مدرسه شاخ میشم.
فقط جایزه دادن بهت؟!
یه کارت هدیه هم بود.
خب فرخ جان دلبندم، اون هم باید پس بدی دیگه.
نه دیگه، فقط اون پارچ و لیوانی که گرفتم رو پس میدم. مهم اینه که بعداً میتونم از این روش استفاده کنم واسه رأیگرفتن از بچهها.
(از پاسخ میمانم!)
زهرا آراستهنیا
ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت
با من راهنشین باده مستانه زدند
ای صاحب فال، انصافاً این فال است که تو داری؟! خودت که هیچ پخی نمیشوی هیچ! کلی بچه سر به زیر و آفتاب مهتاب ندیده ساکن حرم ستر و عفاف را هم با خودت از راه به در میکنی.
حالا کمی بنشین تا با هم موسیقی لایت گوش کنیم و بعد ادامه فالت را بگویم.
(ده دقیقه بعد)
و اما ادامه فالت...
ادامه فالت در بازداشتگاه خواهد بود چون من دلم به حال ساکنان حرم ستر سوخت و به ۱۱۰ زنگ زدم پیش از بدبختی، آنها بیایند تو را ببرند.
محمدعلی النجانی
به طرحی برای جایگزینی شفافیت آرا جهت رأی آوردن در انتخابات مجلس نیازمندیم.
فرصت ارائه طرح تا زمستان ۱۴۰۲
طرح شفافیت آرا
آکبند - دستنخورده - فقط کمی خاک خورده
فروش به بالاترین پیشنهاد
افشار جابری و حافظ شیرازی
«معاشران گره از زلف یار باز کنید»
هرآنچه شانه زدم آخرش نشد که نشد
بهزاد توفیقفر
شما یادتون نمیاد، قدیمترها توی هرفصلی از سال، نه فقط گشت وگذار و مسافرت، بلکه خوردنیهای همان فصل هم گیر فلک نمیآمد چه رسد به خوردنیهای فصلهای دیگر و هر آخر هفته جاده شمال. اغلب مردم پولش را نداشتند و اغلبتر، با یک حساب، یک ضربدر یک، میشود یک! مجبور بودند همان یک دانه نان شب را خریداری کنند و آن هم چه نانی! اینطوری بود که میوه فصل که میرسید آن را با احترام، نوبرانه صدا میکردند و از دور، آب دهانشان را قورت داده میگفتند: «هنوز آقاخور نشده.»
حالا اما امکانات زیاد شده و خیلی خوردنها چه بسا مد حساب میشود. مثلاً الان توی چهار فصل سال، اغلب مردم بستنی میخورند و حتی برخی، سر اینکه بستنیشان بزرگتر باشد یا روی آن چتر و مبلمان و چراغ عقب خودرو داشته باشد، با هم رقابت میکنند. ترب و کدو و شلغم و آب انار و آلبالو و دوغ هم که خدا بدهد برکت. حتی دیده شده بعضیها هرروز سال، عنبرنسارا... بگذریم، این شعر از سالنامه توفیق، نوروز 1346 صفحه 13 انتخاب شده است:
باز شد فصل بهار و وقت گشت توده شد
موسم پالوده شد
ماه فروردین بیامد جسمها آسوده شد
موسم پالوده شد
بستنی آمد بزد اردنگ محکم بر لبو
رفت ترب، هم کدو
شلغم و ترب و چغندر خوردنش بیهوده شد
موسم پالوده شد
آب آلو آمد و دوغ عرب(۱)، آب زرشک
هست بر صفرا پزشک
گرچه با دست کثیف صاحبش آلوده شد
موسم پالوده شد
درب دکان حلیم و آش کشکی تخته گشت
از کسادی اخته گشت
در عوض درب دکان «رویخی»(۲) بگشوده شد
موسم پالوده شد
گرچه بر سال گذشته هم زمستانی نشد
برف و بارانی نشد
دیو منحوس زمستان قامتش فرسوده شد
موسم پالوده شد
بنده خوردم بس برای قافیه دود چراغ
هم زحلق و هم دماغ
رودههایم از سر شب تا سحر پُردوده شد
موسم پالوده شد
کرد «پُرچانه» زکسر قافیه ختم چرند
نطق او آمد به بند
گرچه در اشعار دیگر بیجهت پُرروده(۳) شد
موسم پالوده شد
۱) نوعی دوغ که با ماست درست شده است، نه با شیر
۲) فرنی. خوراکی که از شیر و آرد و برنج پزند (رقیق) و روی یخ گذارند تا خنک شود و شیره شهد روی آن ریزند.
۳) روده دراز، پر حرف