ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
قال علی علیه السلام: به کسی که براو برتری داده شدهای بسیار بنگر، زیرا این کار یکی از انگیزههای شکرگزاری است.(به ضعیفتر از خودت بسیار نگاه کن که موجب شکرگزاریات از خداوند میگردد) / نهج البلاغه(صبحی صالح) ص 460، نامه 69
شاهین فرهت: به آینده موسیقی ایران بیندیشیم
موسیقی پیوستگی عمیق احساسی با زندگی هر فرد دارد و آن را نیرو میبخشد. سرزمین پهناور ایران از موسیقیهای مختلف تشکیل شده است. موسیقی نواحی، نمایشگر احساسات عمیق مردم این سرزمین است و از طرف دیگر موسیقی ردیف دستگاهی یا موسیقی شهری با نظم مشخص آن، نشان دهنده گسترش ملودیهای دلانگیز و احساسات پاک ایرانیان است. با ایجاد مراکز آکادمیک موسیقی، شناخت آهنگسازان بزرگ نیز فراهم شده است و در نتیجه قدرت خلاقیت و درک جوانان ایران را بالا برده است.
رویدادها و جشنوارههای موسیقی از جمله جشنواره موسیقی فجر فرصتی است تا شناختی از وضعیت موسیقی و ظرفیتهای هنرمندان و جوانان و اجرای آثارشان فراهم شود و گونههای مختلف موسیقی متناسب با سلایق متنوع کنار هم ارائه شود. سیوپنجمین جشنواره موسیقی فجر و حضور گروههایی در انواع موسیقی بیانگر بالندگی و پویایی موسیقی است که در متن جامعه امروز ما جریان دارد و ضرورت دارد با شناخت نیازها و توانمندیهای آن به آینده موسیقی ایران بیندیشیم.
پیام دبیر جشنواره موسیقی خطاب به هنرمندان
چرا «کشتارگاه» چهارمین فیلم بلند فیلمساز به بخش نگاه نو رفت
توافق جشنواره و تهیهکننده؛ بیاطلاعی کارگردان
عباس امینی
فیلمساز
«کشتارگاه» چهارمین فیلم
بلنــــد عبــــاس امینــــی بــه تهیهکنندگی جواد نوروزبیگی امسال در بخش نگاه نو که مخصوص کارگردانهای فیلم اولی است به نمایش درآمد و این مسأله زمان برگزاری جشنواره حاشیههای زیادی هم بهوجود آورد. امینی کارگردان فیلم در یادداشتی این اتفاق را زاییده و نتیجه توافق تهیهکننده فیلم با مدیران جشنواره میداند و میگوید چنین تصمیمی بدون آگاهی من گرفته شد و وقتی پیگیر شدم هم کسی به تلفنهای من پاسخ نداد.
امسال برای من سال تلخی بود. اولین اتفاق این بود که فیلم من به بخش نگاه نو رفت و این اولین بلا باعث شد هجمهای علیه من صورت بگیرد و دوستان رسانهای کم تجربه که بیشتر بهدنبال حاشیهسازی بودند سعی کردند که فیلمساز را مقصر این اتفاق معرفی کنند و فکر میکردند من با آگاهی از این مسأله که «کشتارگاه» چهارمین فیلم بلند من است، به انتخاب خودم وارد بخش نگاه نو شدهام؛ در صورتی که اصلاً چنین چیزی صحت ندارد. مسأله اینجاست که بسیاری دوستان بهجای آنکه خواهان و خواستار بازنگری در آییننامه جشنواره شوند نوک پیکان انتقادشان را به سمت من نشانه رفتند. این مسأله حاصل توافق پنهانی و بدون اطلاع من، بین تهیهکننده کشتارگاه و مدیران جشنواره بود و بعد از اینکه متوجه این اتفاق شدم هر چه با مدیران جشنواره تماس گرفتم هیچکس به تلفن من جواب نداد تا پیگیر این مسأله شوم. از طرف دیگر طبیعتاً میدانستم با شناختی که داوران از من دارند و میدانند من کارگردان فیلم اولی نیستم، به این فیلم توجهی نخواهند کرد و انصاف هم همین حکم را میداد که جوانهای فیلم اولی در این داوری دیده شوند نه من که چهارمین فیلم خود را ساخته بودم و بنا به دلایلی که گفتم بدون خواست من بهعنوان کارگردان به بخش نگاه نو رفته بود و همه اینها در کنار هم باعث قربانی شدن کشتارگاه شد. اگر فیلم به بخش سودای سیمرغ میرفت احتمال زیادی داشت که در چندین رشته فیلم نامزد سیمرغ شود اما بههر صورت جشنواره فیلم فجر همین است. پیش از آنکه آرای نهایی اعلام شود من به یکسری از دوستان، بدون اینکه فیلمها را دیده باشم، آرای نهایی را حدس زدم و گفتم که چه فیلمهایی در نهایت نامزدهای نهایی خواهند بود. به عقیده من این اتفاقات در همان زمان تولید قابل پیشبینی است. مثلاً فیلمی که با بودجه شخصی یا مستقل یا حداقل کمتر از فیلمهای دیگر ساخته میشود با فیلمهایی که با بودجههای کلان اینطرفی و آنطرفی ساخته میشود امکان رقابت دارد. در واقع این شکلها و حمایتهای مادی و معنوی هستند که نتیجه را رقم میزنند و طبیعی است که در چنین اتفاقی به این نتیجه خواهیم رسید که نتایج به چه شکل خواهد بود و داوریها چگونه. تمام تلاش ما برای اکران این است که بهترین اکران را داشته باشیم چون فیلمهایی مثل کشتارگاه در کنار آنکه سعی میکند سرگرمکننده باشد و مخاطب را در سالن سینما نگه دارد اما از این مسأله که او را دستخالی از سالن سینما بیرون نفرستد و آینهای باشد از آنچه تجربه و زندگی میکند، غافل نیست. ما امیدی به حمایتهای آنچنانی نداریم و فقط امیدمان به مردم است و تجربه من از اکران در جشنواره این بود که واقعاً کمتر کسی موقع اکران کشتارگاه از سالن خارج میشد و این مسأله امیدوارم میکرد که مردم نظر موافقی به این فیلم دارند و امید دارم که در اکران هم اتفاقات خوبی برای «کشتارگاه» بیفتد.
برای سینما «رادیوسیتی» که ساختمانش به فروش رفت
«رادیو»یی که دهههاست صدایش در «شهر» شنیده نمیشود
حمیدرضا محمدی
خبرنگار
نشانیاش میشد خیابان پهلوی، بین میدان ولیعهد و چهارراه تخت جمشید که امروز میشود خیابان ولیعصر، بین میدان ولیعصر و چهارراه طالقانی، نبش کوچه گیلان.
وقتی آمد، شد پاتوقی برای جوانانِ به اصطلاح انتلکتوئل آن روزگار و وقتی رفت، شد مجمع خاطرات یک نسل. جوانان آن موقع وقتی میآمدند، آلامد میکردند و میآمدند. با هزاروچهارصد صندلی بزرگترین و با هشتاد ریال بهای بلیت گرانترین سینمای تهران بود و شلوغترین روزهایش، جمعهها سانس ساعت 11 صبح بود و جایی بود برای عرض اندام دختران و پسران مرفه پایتختنشین.
دو طبقه بود و کف سالن انتظار، پوشیده از مرمر بود. در آن ستونهای بزرگ مرمرآجین تعبیه شده بود. صندلیهای مبلمانندش از مخمل قرمز بود. عرض پرده نمایش فیلم چهارونیم متر بود. ورودیاش هم که دیگر برای خودش دلبریها میکرد. چراغهای نئون قرمزرنگی روی نمای بیرونی ساختمان سینما نصب شده بودند که جلوهای مدرن به سینما میدادند. ضلع غربی سینما و در ورودی از کف سالن تا سقف شیشهای بودند و از بیرون، سینما پیدا بودند.
اینها همه هنر حیدرقلی خان غیایی شاملو بود و دو سال برای این سینما وقت صرف کرد.
«رادیوسیتی»، 27 شهریور 1337 افتتاح شد، با «گوهرفروشان مهتاب» اثر روژه باردیم. فیلمی با بازی بریژیت باردو و سال ١٩۵٨ و یک دوبله تمامعیار. فیلم بیستوشش شب روی پرده ماند و بعد، از 22 مهرِ همان سال، نوبت به «سلطان و من»، اثر والتر لنگ، محصول 1956 رسید. آنجا جایی برای سینماروهای حرفهای شده بود و حالا که سالها گذشته است احتمالاً آنها مهمترین و تازهترین فیلمهای تاریخ سینما را در این سینما دیدهاند.
جواد مجابی در جایی گفته است که «با افتتاح سینماهایی مثل رادیوسیتی که شاهد ساختنش بودم، بتدریج فیلمهای جدی، مثل «کسوف» آنتونیونی را دیدیم یا «هشت ونیم» و «شب» را و پرویز دوایی در لابهلای متنی بلند اشاره کرده که «فیلم چهار سوار سرنوشت اثر وینسنت مینهلی [که از 25 مرداد 1341 به نمایش درآمد] را در سینما رادیوسیتی دیدیم؛ فیلمی که تأثیری غیرقابلتصور بر من گذاشت.» و البته محمدعلی نجفی هم نوشته اشت که «من دانشجوی معماری بودم که در رادیوسیتی «خشت و آینه» ابراهیم گلستان [که از 29 دی 1344 به مدت سه هفته به نمایش گذاشته شد] و «شب» آنتونیونی را دیدم. سینما رادیوسیتی سالهای طولانی است که تعطیل شده است. احتمالاً الآن اغلب رهگذرانی که از کنار رادیوسیتی سابق عبور میکنند نمیدانند که اینجا روزگاری سینمای مهمی قرار داشته است؛ سینمایی که نیمقرن پیش فیلمهای متفاوت و پیشرو اکران میکرد و این فیلمها بر ذهن و جان جوانهای شیفته و علاقهمند تأثیرات بنیادین میگذاشت.»
و البته، اینها، تنهایی جزئی از انبوه خاطرات رادیوسیتی است.
اما این سینما یک بار در سال 1352 هدف بمب مجاهدین خلق قرار گرفت اما دست آخر در آبان 1357 در آتش سوخت و سینمای 1230 مترمربعی عزیزالله محتشمی دولت مستعجل شد. سینمایی که در سال 1355، 755هزار تماشاگر به خود دید و فیلمهایش 35میلیون و 530هزار ریال فروخت.
حالا در این هیاهوی جشنواره فیلم فجر و درست در روزهایی که یک نمایش با همین نام در عمارت روبهرو تهران در حال برگزاری است، خبر آمده است که سینما را بنیاد شهید و امور ایثارگران فروخته است به یک مالک شخصی، که البته طبق قرارداد، حق ندارد آن را تخریب کند. حالا باید دید این یلِ سینماهای تهران چه میشود. آنقدر میماند تا میپوسد و میریزد یا سرنوشتی دیگر در انتظارش است.
نمایشی برای ندیدن
شاهرخ دولکو
منتقد سینما
- خب بسلامتی جشنواره فیلم فجر هم تمام شد.
+ بله خداروشکر.
- یه سؤال. فکر میکنی در انتها چه چیزی بیشتر از هر کدوم از بخشهای جشنواره تو ذهن شرکتکنندهها باقی میمونه؟
+ با اختلاف، جلسات پرسش و پاسخ!
- واقعا؟
+ بله. قطعاً.
- یعنی با وجود این همه فیلم و حاشیه و ماجرا و نقد و جایزه و اینا، بازم جلسات پرسش و پاسخ بیشر تو ذهنها باقی میمونه؟
+ حتماً
- آخه چرا؟ چه چیزش این قدر عجیب یا جالبه که این قدر موندنی ش میکنه؟
+ خب دلایل زیادی داره.
- یه چندتاشو محض نمونه بگو.
+ اولاً این جلسات مثل جلساتی که تو اغلب جشنوارههای دنیا اتفاق میافته، یه جلسه مطبوعاتیه. اونورِ آبیا هم بهش میگن Press که ظاهراً همین معنی مطبوعاتی مارو داره.
- خب اینجا هم همینه دیگه.
+ اگه همینه پس منتقد فیلم اونجا چکار میکنه؟
- مگه منتقد فیلم، مطبوعاتی نیست؟
+ مطبوعاتی به معنی خبرنگاری، نه. منتقد در هیچ جشنوارهای در دنیا توی کنفرانس مطبوعاتی نمیاد تا فیلمی رو که حداکثر 5 دقیقه پیش دیده نقد کنه.
- منتقد پس چکار میکنه؟
+ منتقد در طول اکران و نمایش فیلم، چندبار دیگه در فضایی آرومتر و بدون پیشداوری یا شلوغی یا جوزدگی جشنواره فیلم رو میبینه و بعد با کلمات درباره اون فیلم مینویسه. مکتوب و مستدل و بدون حواشی نمایشِ جشنوارهای.
- دیگه چی؟
+ دیگه اینکه بقیه جلسه هم به هرحال از آفتهای همیشگی در جامعه ما خلاصی نداره.
- چه آفت هایی؟
+ نداشتن تخصص، گرایشهای صفر و صدی، عوام گرایی، جوزدگی، تسویه حسابهای سیاسی یا جناحی، تلاش برای دیده شدن، تلافی کردن، عصبانی و طلبکار بودن، بیسوادی و خیلی چیزای دیگه...
- منظورت رو درست نمیفهمم!
+ ببین، خیلی از کسانی که در جلسات بهعنوان خبرنگار شرکت میکنن، اولین رسمِ خبرنگاری که نداشتنِ قضاوته رو رعایت نمیکنن. اونا متوجه نیستن که خبرنگارن، نه تحلیلگر یا کنشگرِ سیاسی/ اجتماعی. بهجای پرسیدن و منتظر جواب بودن، خودشون جواب میدن و منتظرِ سؤال یا حداکثر توضیحاتِ فیلمساز میمونن و در نهایت همونو هم قبول نمیکنن.
- دیگه چی؟
+ دیگه اینکه بیشتر سؤالها یا به معنی اینه که دارم مچت رو میگیرم یا حالت رو. بعضی اوقات هم به معنی اینه که من از توی فیلمساز بیشتر میدونم. یا اینکه تو باید اونجوری که من میگم و میخوام فیلم بسازی.
- واقعاً؟
+ واقعاً. یکی به فیلمساز اعتراض میکنه که چرا به یه زبون دیگه غیر از فارسی فیلم ساخته، یکی اعتراض میکنه که چرا قهرمان فیلم این کار رو کرد و اون کارو نکرد، یکی اعتراض میکنه که تو چرا در فلان جشنواره خارجی اینو گفتی بعد در جشنواره داخلی اینو گفتی. خلاصه اینکه هیچ کی با خودِ فیلمه کاری نداره. همه دنبال حاشیه یا مطرح کردن اسم و نظر خودشون هستن.
- آخه خبرنگار که نباید دنبال مطرح کردن خودش باشه.
+ همین دیگه. نه تنها خودشو مطرح میکنه بلکه سعی میکنه با مخالف خوانی و پرسیدن سؤالهای عجیب و غریب، از این فرصت بهترین استفاده رو ببره تا بیشتر یاد آدمها بمونه.
- حالا اینایی که داری میگی، یعنی اینکه مقصر فقط خبرنگارا هستن و فیلمسازا هیچ تقصیری ندارن؟
+ اصلاً و ابداً. ما همه چی مون به همه چی مون میاد بالاخره. همه این چیزایی که گفتم، یه شکل دیگه ش تو صحبتها و رفتارهای بعضی فیلمسازا هم دیده میشه.
- مثلاً؟
+ مثلاً اینکه نمیتونن جلوی خشم شونو بگیرن. با اولین سؤال مخالف مث اسفندِ رو آتیش، از جا میپرن و شروع میکنن کل خبرنگارا رو مزدور و دشمن و نالایق خوندن.
- ای بابا...
+ یا به جای جوابِ مستدل دادن، بنا رو میذارن با خبرنگار کل کل کردن. یا سن و سالشو مسخره میکنن، یا سوادشو زیر سؤال میبرن یا جواب چکشی میدن از جنسِ اینکه «به تو چه؟» و «دلم میخواد» و «به تو مربوط نیست» و اینا...
- عجب حکایتیه ها..
+ بله سایه جان. برای همینه که میگم این بخش از جشنواره بیشتر از کل اون در یادها میمونه...
- راست میگی والله...
فرهادی دوباره در ایران فیلم میسازد
خبرساخت فیلم تازه اصغر فرهادی در ایران را نشریه سینمایی ددلاین منتشر کرد و طبق خبر این نشریه ما میدانیم که پروژه جدید فرهادی فارسی زبان خواهد بود، در شهر شیراز جلوی دوربین میرود و فیلمبرداری آن از تابستان سال آینده آغاز میشود. براساس اعلام ددلاین این فیلم باز هم در فضای تعلیقی آثار فرهادی ساخته میشود و بازیگران سرشناس ایرانی که پیش از این با فرهادی همکاری نداشتهاند دراین فیلم نقشآفرینی خواهند کرد.
این فیلم جدید با عنوان «قهرمان» طی دو ماه آینده وارد مرحله پیش تولید میشود و کمپانی فرانسوی ممنتو پخش بینالمللی ساخته جدید فرهادی را نیز برعهده خواهد داشت. الکساندر مالگی، که با کمپانی ممنتو تهیهکننده سه فیلم اخیر فرهادی را برعهده داشته دراین فیلم جدید نیز به همراه فرهادی تهیهکننده خواهد بود.
رونمایی ازاین پروژه سینمایی جدید، هفته آینده در جشنواره برلین برگزار میشود و قرار است نسخه انگلیسی فیلمنامه آن در جشنواره برلین در اختیار خریداران بینالمللی قرار بگیرد. البته که همچنان جزئیات فیلمنامه آن به بیرون درز پیدا نکرده است اما آنگونه که الکساندر مورو، نایب رئیس فروش و بازاریابی کمپانی ممنتو، درباره این پروژه گفته است: «مفتخریم که یک پروژه جدید سینمایی از سینماگر مؤلف بزرگ اصغر فرهادی ارائه دهیم. او کارگردانی ثابت قدم و استاد تعلیق است که مخاطبان را به سینما میکشاند. فیلمنامه «قهرمان» مشخصاً فوقالعاده است و به بسیاری از مسائل روز و معاصر جوامع مدرن میپردازد.»
بهگزارش ایسنا، گفته میشود فرهادی که برای فیلم «جدایی نادر از سیمین» نامزد اسکار بهترین فیلمنامه شده در فیلم جدیدش نیز از فیلمنامهای به همان اندازه تأثیرگذار و فوقالعاده بهره خواهد برد وبا توجه به موفقیت تاریخی فیلم کرهای «اَنگل» در جوایز اسکار، تقاضا برای ساختههایی این چنین در بازار جشنواره برلین بیشتر خواهد بود.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
#آزادراه_تهران_شمال
قطعه اول آزادراه تهران شمال دیروز با دستور رئیس جمهوری افتتاح شد تا اولین سفرها از این مسیر آغاز شود. البته بهصورت آزمایشی. از دیروز صبح عکسها و فیلمهایی از صف خودروها در انتهای بزرگراه همت غرب و ورودی قطعه یک آزادراه شمال منتشر میشد که منتظر بودند آزاد راه افتتاح شود. درباره این مسأله و با انتشار این عکسها و فیلمها کاربران زیادی به شوخی و جدی نوشتند. خبرنگار ایلنا در توئیترش نوشت که تعدادی از رانندگان این خودروها درباره دلیل حضورشان گفتند میخواهیم اولین نفری باشیم که از این آزادراه عبور میکنیم.
البته به مسأله عوارض این آزادراه هم پرداخته میشد چون اعلام شد عوارض آزادراه حدود 50 هزار تومان است که بهنظر بسیاری از کاربران رقم بالایی است: «شاید الان بهعنوان کسانی که قرار نیست از آزادراه شمال با عوارض ۵۰هزار تومنی استفاده کنیم زیاد بهش اهمیت ندیم ولی تجربه میگه این هزینههای اضافی که به این شکل از مردم گرفته میشه برای مسئولان شیرینه و باید منتظر باشیم چندوقت دیگه برای عبور از بزرگراههای داخل شهر هم پول پرداخت کنیم»، «این عزیزانی که توی صف بازگشایی آزادراه تهران شمال وایسادن میدونن فقط تا شهرستانک میتونن برن؟ چه خبرتونه چه خبرتووونه؟!»، «کاش آزادراه شمال بهطور کامل باز بشه ما بتونیم دوباره از جاده چالوس لذت ببریم»، «عوارض عبور از قطعه یک آزادراه تهران شمال نشون داد که ما مردم عادی نباید خوشحال باشیم! اینرو برای پولدارها ساختند که با پورشه هاشون راحت برن و بیان. ما الان تو جادههای قدیمی مزاحمشونیم و ترافیک درست می کنیم.»، «وام برای پرداخت عوارضی آزادراه تهران شمال نمیدن؟»، «راه دسترسی و تخریب جنگلهای شمال کوتاه شد!»، «این آزادراه تهران شمال یه ذرش درست شده که عوارض شده حدود 50 تومن، تو رو خدا کاملش نکنید، این آزادراه کامل بشه عوارضش یه قیمتی میشه که وقتی بریم شمال باید یه شیش ماهی اونجا بمونیم کار کنیم تا یه پولی پسانداز کنیم بتونیم باز عوارضی بدیم برگردیم خونه مون»، «آزادراه تهران شمال رو چهل ساله دارن میسازن. طرح و نقشه هاش برای حجم خودرو چهل سال پیشه الان پاسخگوی نیاز این حجم خودرو هست؟»، «در حال حاضر تعداد زیادی خودرو در ورودی آزادراه منتظر ایستادند تا با باز شدن آزادراه، وارد آن شوند. بدون شرح واقعاً»، «اونایی که سالها توی ترافیک شمال اذیت شدن الان خیلی ذوقزدهطور رفتن توی ترافیک آزادراه جدید موندن. »، «عوارض آزادراه تهران شمال ٤٨ هزار تومنه، جاده ابریشمه مگه!؟»، «یه عده ساعتها توی ترافیک همت غرب ایستادن تا اولین ماشینی باشن که پا میزاره تو آزادراه تهران شمال. تازه دارم میفهمم سطح زندگیمون نتیجه کیفیت رفتار خودمون هست»، «عوارض قطعه اول آزادراه تهران شمال زیر 50 هزار تومنه. بخوای یه سفر از تهران بری شمال از این آزاد راه هزینه یه بلیت هواپیما رو ازت میگیرن»، «ملتی هستیم که برای آزادراه صف میکشیم.»
آرزوی دختر افغان در اختتامیه جشنواره فجر
مراسم اختتامیه جشنواره فیلم فجر همچنان مورد توجه کاربران شبکههای اجتماعی است و یکی از مسائلی که دربارهاش صحبت میکنند حرفهای شمیلا شیرزاد دختر نوجوان بازیگر فیلم «خورشید» مجید مجیدی است. او پس از اینکه همراه ابوالفضل شیرزاد، روحالله زمانی و سید مهدی موسوی بازیگران نوجوان فیلم «خورشید» از سوی هیأت داوران لوح تقدیر گرفت گفت: «من در مترو برای گذران زندگی کار میکنم. امیدوارم روزی برسد که در جهان هیچ کودک کاری وجود نداشته باشد.» حرفهای او تماشاگران مراسم اختتامیه را تحت تأثیر قرار داد و دیروز هم دربارهاش در شبکههای اجتماعی حرف میزدند و مینوشتند و البته فیلم صحبتهای او را بازنشر میکردند: «آخ چقدر این بچههایی که مجیدی انتخابشون کرده خوبن. اصلاً کلاً فجر یه طرف روحالله و شمیلا هم یه طرف»، «گرتا تونبرگ کیه ما خودمون شمیلا داریم که مانیفست میخونه تو جشنواره فجر»، «حواسمون باشه به جهانی که پیش روی شمیلا و روحاللههای خورشید باز کردیم، رهاشون نکنیم، فراموش شدنشون بعد از این دست و هوراها، پستها و استوریها خطرناکتر از زندگی تلخیه که تا امروز داشتن!»، «هر کی تونست حرفهای شمیلا شیرزاد و روحالله زمانی از بازیگران فیلم خورشید مجید مجیدی رو در اختتامیه جشنواره فیلم فجر ببینه و تونست اشک نریزه خوش به حالش. من در برابر نگهداشتن اشکهام در چنین شرایطی خیلی ناتوانم! خوبه یا بد نمیدونم.»، «شمیلا شیرزاد بازیگر فیلم خورشید توی اختتامیه جشنواره فیلم فجر: «من یک دختر افغانیام و...»حالا اگه یک ایرانی گفته بود ریخته بودند سرش و پدرش رو درآورده بودن که افغانی نه افغانستانی و انگ بیسوادی هم بهش میبستند»، «شمیلا شیرزاد گرچه یک کودک است اما غمهای زندگی عملاً او را بزرگ کرده. حرفهایش محکم و تلخند. کار، رنج آوارگی و سختی کشیدن در کشوری دیگر چون در کشور خودش آرامش نیست و جایی ندارد، سبب شده که امیدوار باشد: «هیچ کودک کاری در جهان نباشد.» براستی که زندگی سخت زنان را میسازد».
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
شاهین فرهت: به آینده موسیقی ایران بیندیشیم
-
توافق جشنواره و تهیهکننده؛ بیاطلاعی کارگردان
-
«رادیو»یی که دهههاست صدایش در «شهر» شنیده نمیشود
-
نمایشی برای ندیدن
-
فرهادی دوباره در ایران فیلم میسازد
-
شهروند مجـــازی
اخبارایران آنلاین