بهنام محمودی در گفتوگو با «ایران»:
وطنم را با هیچ جای دنیا عوض نمیکنم
ورزش را به جوانها بسپاریم تا اتفاقات خوبی رقم بزنند
آذین آقاجانی
خبرنگار
«چشمانداز آینده ایران»؛ مسألهای که برای همه ما مهم است. بدون تردید یکی از اقدامات مؤثر در ترسیم آیندهای بهتر برای ایران، پرداختن به ورزش و در اولویت قرار دادن آن است. چرا که موفقیت هر کشوری در گرو سلامت تک تک افراد جامعهاش است و سلامت نیز از ورزش جدا نیست. حال ورزش ایران خود در چه وضعیتی به سر میبرد و آیا از سلامت کافی برخوردار است؟! آیا چشمانداز روشنی را میتوان برای آینده آن متصور شد؟ چرا برخی ورزشکاران ما تصمیم به مهاجرت میگیرند؟ این پرسشها ما را بر آن داشت تا به سراغ بهنام محمودی که دارای مدرک دکترای مدیریت ورزش است، برویم. وی بازیکن سابق تیم ملی والیبال و اولین لژیونر مطرح ورزش ایران بوده که سایت فدراسیون جهانی والیبال نیز از او به عنوان یکی از بهترین اسپکرهای آسیا نام برده است. گفتوگوی «ایران» با بهنام محمودی که اصالتاً آذری زبان و اهل میانه است، پیش روی شما قرار دارد.
ارزیابی شما از شرایط فعلی ورزش کشور چه به لحاظ کیفی و چه کمی چیست؟
از نظر کمی ورزش ما نیاز به یک انقلاب دارد؛ همان طور که میدانیم، مربیان خارجی به ایران نمیآیند چرا که به خاطر تحریمها و تفاوت سیستمهای بانکی، نمیتوانیم به حسابشان پول واریز کنیم. مربیان پرسپولیس و استقلال هم شاهد بودیم که رفتند. از سویی متأسفانه به مربیان داخلی هم آن طور که باید بها ندادهایم. باید به سمت و سویی برویم که در هر زمینهای خودکفا شویم. بخصوص در بدنه مربیان باشگاهها و حتی مدیرهایمان، مخصوصاً مدیران فدراسیونها از جامعه ورزشی استفاده کنیم چرا که دلسوزتر هستند و تخصص لازم را دارند. یکی از سیاستهای نظام این است که از جوانترها استفاده کند اما متأسفانه برخی بازنشستهها حاضر نمیشوند به راحتی میز خود را رها کنند. مسئولانی که در سطح بالا هستند باید به افراد مسن تذکر دهند، قانون را درست اجرا کنند تا بازنشستگان بروند و میز خود را به جوانان بدهند. آینده برای جوانهاست. اگر این اتفاق نیفتد، ورزش ما در آیندهای نه چندان دور هم در زمینه مربیگری و هم در زمینه مدیریت دچار افتهای بیشتری میشود. باید ورزش را دست جوانها داد تا اتفاقات خوبی رقم بزنند.
ورزشکاران به لحاظ فنی و استعدادیابی در چه وضعیتی هستند؟
ما جزو کشورهایی هستیم که به لحاظ ژنتیکی استعدادهای خوب و ضریب هوشی بالایی داریم. اما از نظر روشهای استعدادیابی، خدماتی، و روشهایی که بتوانیم اینها را مدیریت کنیم، کمی ضعیف هستیم که آنهم به فقدان مدیران تخصصی بازمیگردد.
چه مسائلی را بیشتر باید مورد توجه قرار دهیم که منجر به رشد ورزشمان شود و بتوان چشمانداز روشنی برای آینده رقم زد؟
باید ورزش را در اولویتهای بالاتر قرار دهیم زیرا ورزش، نشاط، شور و سلامتی برای کشور میآورد. هر اندازه در ورزش هزینه کنیم، از میزان بزهکاری، بیماری، اعتیاد و... کمتر میشود و در واقع از وقوع آنها پیشگیری میکنیم. اگر این دیدگاه را داشته باشیم که مدیران ما باید از بدنه ورزشیها باشند و این تفکرات جاری و ساری شود مطمئن هستم که میتوانیم هم در بحث بزهکاری پیشگیری کنیم، هم بهداشت و درمان و سلامت جسم و روح را ارتقا دهیم. اما اگر ورزش در اولویت نباشد و سنبلکاری کنیم، قطعاً آسیبهایی خواهیم دید. زیرا یکی از سرگرمیهایی که مردم با آن احساس لذت میکنند و میتوانند از طریق آن مشکلات جسمانی و همچنین روحی خود را حل کنند، ورزش است. به خصوص برای خانمها که شاید به واسطه شرایط جامعه، فعالیت کمتری دارند.
یکی از مشکلات موجود بویژه در زمینه ورزش بانوان که بیشتر نیازمند فضاهای سرپوشیده هستند، هزینههای ثبت نام در باشگاههای ورزشی است. طوری که موجب شده بسیاری از بانوان ما نتوانند در رشته مورد علاقه خود فعالیت کنند و در نتیجه انگیزه خود را برای ورزش کردن از دست بدهند. در این زمینه چه راهکاریی را توصیه میکنید؟
من چه موقعی که ورزشکار بودم چه موقعی که مدیر، همواره گفتهام که ورزش باید برای همه رایگان باشد. بخصوص ورزشگاههایی که زیر نظر دولت و شهرداری هستند. اگر ورزش رایگان شود، مردم هم بیشتر به آن علاقهمند میشوند. زیرا فرد با این هدف به سمت آن میرود که سلامت باشد. نتیجه این سلامت بودن هم این میشود که ما کمتر بیمارستان میرویم، بزه کمتر میشود و جوانان انرژی خود را تخلیه میکنند؛ در واقع پیشگیری است. نه تنها نباید هدفمان از ورزش کسب درآمد باشد بلکه باید برای آن هزینه هم کنیم. اگر هزار تومان برای ورزش هزینه کنیم، از آن طرف 10 هزار تومان پیشگیری کردهایم.
در رابطه با خود ورزشکاران چطور؟ چه پیشنهاداتی دارید که ورزشکاران بیش از اینها در سطح دنیا بدرخشند؟
اکثر ورزشکاران ما که در سطح تیم ملی، المپیک و جهانی کار میکنند نخبه هستند. پس باید برای آنان تسهیلاتی را در نظر گرفت و حداقل در مسائلی همچون تحصیل، معاش و مسکن مورد حمایت قرار گیرند. واقعیت این است که اکنون نحوه برطرف کردن نیازهای ورزش ما به سمت و سویی میرود که بسیاری از ورزشکارانمان گلایه دارند از اینکه به آنها اهمیتی داده نمیشود؛ به عنوان مثال مصوبهای داریم که اگر کسی قهرمان المپیک شد به او 50 سکه میدهند. با 100 یا 200 میلیون تومان یک ورزشکار که 8 – 9 ماه در اردوی تیم ملی بوده و زحمت کشیده، کار خاصی نمیتواند انجام دهد. در ورزشهای گروهی همچون والیبال، بسکتبال یا فوتبال که لیگ دارند، کمی شرایط بهتر است. چرا که بازیکنان آنها پس از فارغ شدن از تیم ملی، وارد لیگ شده و پولی میگیرند که زندگیشان را تأمین میکند. اما در سایر رشتهها از جمله رشتههای انفرادی که لیگ ندارند، ورزشکارانشان نمیتوانند برای زندگی خود برنامهریزی کنند. تیم ملی هم پول چشمگیری به آنها نمیدهد که بتوانند امور خود را بگذرانند. در واقع اگر مقام نیاورند، هیچ چیزی به آنها نمیدهند، آنهایی هم که مقام میآورند آنچه میگیرند بسیار ناچیز است. برای همین دلخوری پیش میآید و این گونه میشود که اکثر ورزشکاران ما گلایه دارند. پس باید یک فکر اساسی داشته باشیم. فکر میکنم در این زمینه آقای صالحی امیری رئیس کمیته ملی المپیک پیشقدم شده است و امیدوارم که بتوانیم نتیجه خوبی از دولت و مجلس بگیریم که به ورزشکاران اهمیت بیشتری داده شود.
مشکلات اقتصادی تا چه حد بر عملکرد و بازدهی ورزشکاران تأثیر دارد؟
قطعاً بحث روحی، روانی و مالی تأثیر بسزایی در بازدهی ورزشکاران خواهد داشت. یک ورزشکار هراندازه هم که تعصب داشته باشد، بالاخره یکی از انگیزههایش تأمین منابع مالی و خانوادهاش است. همه اینها مانند یک پکیجی است که منجر به موفقیت فرد میشود. اگر ورزشکاری پول تو جیبی نداشته باشد و نگران آینده و خانوادهاش باشد، طبیعتاً از کاراییاش کم میشود. انشاءالله که مسئولان تدبیرهایی داشته باشند.
یکی از مسائلی که موجب مهاجرت تعدادی از ورزشکاران شد، همین مشکلات اقتصادی است. نظر شما چیست؟
من در کل مخالف مهاجرت هستم. اما خب اگر کسی بخواهد خارج از کشور زندگی کند، اختیارش با خودش است. یک ورزشکار یا هر فرد عادی میتواند برای تحصیل یا اشتغال مهاجرت کند. اما اینکه ورزشکاری بخواهد زیر پرچم کشور دیگری بازی کند، خیلی زیبنده ما جوانان ایرانی نیست. مسأله مهاجرت و اینکه جوانان ما چرا دارند میروند، باید ریشهیابی و آسیبشناسی شود. مسئولان ما باید به ورزشکاران اهمیت دهند. باید در مجلس و وزارت ورزش مصوباتی داشته باشیم که قهرمانانی که سهمیه المپیک یا مدال کسب میکنند مورد حمایت بیشتری قرار گیرند. شاید یک حداقلی به آنها برسد اما آیا واقعاً کفاف زندگی این دوستان را میدهد؟ مطمئناً خیر. پس باید به آنها بیشتر اهمیت دهیم. فکر میکنم که اگر این اتفاق بیفتد ورزشکاران ما هم کمتر مهاجرت میکنند. یکی از علتهای مهاجرت همین نارضایتیهاست.
آیا برای شما شرایطی به واسطه پیشنهاد مالی خوب برای مهاجرت به وجود آمد؟
بله؛ من هم از سوی کشورهایی همچون ایتالیا و کشورهای عربی پیشنهاد داشتم اما نرفتم. من کشور خودم را خیلی دوست دارم. همیشه به عنوان یک سرباز خاک ایران هستم و مردم کشورم را دوست دارم. یک وجب خاک ایران را با هیچ جای دنیا عوض نمیکنم. شاید هم خیلی جاها مورد بیمهری و سیاسیکاریها قرار گرفته باشم اما اینها گذراست.
در کل ترسیم شما از آینده ورزش ایران چیست؟ چه چشماندازی دارید؟
اگر ما در ورزش ثبات مدیریت و بدنه ورزشی نداشته باشیم، متأسفانه آینده خیلی خوبی نخواهیم داشت. باید ورزش خود را در اولویتهای بالاتر بیاوریم. از مدیران ورزشی استفاده کنیم، مدیران سیاسی را برداریم. همان طور که رهبر انقلاب اسلامی در بیانیه «گام دوم انقلاب» با مرور تجربه ۴۰ ساله انقلاب اسلامی اعلام کردند: «انقلاب وارد دوّمین مرحله خودسازی و جامعهپردازی و تمدّنسازی شده است.» گامی که باید در چارچوب «تلاش و مجاهدت جوانان ایران اسلامی» برداشته شود.
ایران جوانان توانمندی دارد. بنابراین باید جوانترها را بیاوریم و آنها را دور نزنیم. با تمام احترامی که نسبت به پیشکسوتان و قدیمیها داریم از آنان به عنوان مشاور و متخصص استفاده کنیم.
بــــرش
برای رسیدن به این اهداف چه انتظاراتی از مسئولان دارید؟
جوانان را هم در عرصه ورزش و مربیگری و هم در عرصه مدیریت بکار گیرند. در بدنه خود ورزش از جوانان ورزشکار و تحصیلکرده استفاده شود. به علاوه اینکه باید در این حوزه سرمایهگذاری زیادی کنند و ورزش عمومی و همگانی، رایگان شود. دولتمردان هم ورزش را جزو اولویتهایشان قرار دهند.