ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دورنــما
نیویورک دیلی نیوز (امریکا):
10 روز دیگر دو روز بعد از جشن روز استقلال امریکا قرار است، فعالیتهای تجاری و اجتماعی که به خاطر کرونا محدود شده بود، در نیویورک دوباره از سر گرفته شود. اما همچنان با شمار بالای مبتلایان روزانه نگرانیها درباره شیوع کرونا در امریکا بالا است.
ایندیپندنت (بریتانیا):
این خبر مهمی بود که بسیاری از رسانههای اروپایی و امریکایی این هفته از آن غافل ماندند. دادگاه حقوق بشر اروپا، فرانسه را محکوم کرده و دستور داد، صدهزار یورو به 11 فعال حقوق بشری که دیدگاههای خود را بیان کرده بودند اما به زندان افتادند، جریمه دهد.
چاینا دیلی (چین):
صندوق بینالمللی پول درباره ادامه رکود اقتصادی در جهان هشدار داده و اعلام کرده اگر وضعیت اقتصادی جهان بزودی رو به بهبود نرود، باید انتظار رکودی بسیار بزرگتر از آنچه را که تصور میشد، داشته باشیم. این نگرانیها بویژه با هشدارهای دوباره موج دوم کرونا بیشتر شده است.
آزادی بازداشت شدگان کتائب حزبالله پس از چند ساعت
عراق حضور یک فرمانده ایرانی در بین دستگیر شدگان را تکذیب کرد
زهره صفاری
خبرنگار
کمتر از 24 ساعت پس از حمله شماری از نیروهای امنیتی عراق با حمایت امریکا به دفتر کتائب حزبالله در بغداد و دستگیری 13 نفر از اعضای این نیروها، منابع رسانهای از آزادی این بازداشت شدگان خبر دادند. همزمان با دستگیری این افراد، رویترز در گزارشی ضد ایرانی مدعی شده بود یکی از سه فرمانده دستگیر شده، ایرانی بوده است. این ادعا از سوی مقامات عراقی رد شد.
به گزارش شفقنا به نقل از خبرگزاری ملی «نینا» در عراق، «احمد الاسدی» سخنگوی فراکسیون الفتح در پارلمان عراق از آزادی افرادی که توسط نیروهای دستگاه مبارزه با تروریسم عراق دستگیر شده بودند، همزمان با خروج نیروی ویژه حشد الشعبی از منطقه امنیتی سبز بغداد در ساعات آغازین بامداد دیروز (جمعه) خبر داد. پیش از این برخی منابع نیز مدعی شده بودند که قاضی تحقیق در پرونده این افراد، با آزادی آنها تا زمان تکمیل تحقیقات مخالفت کرده است.
گرچه اخبار و آمارهای ضد و نقیضی از جزییات دستگیریهای حمله پنجشنبه به مقر تیپ 45 گردانهای حزبالله در منطقه البوعثیه در جنوب شرق بغداد منتشر شده است، اما طبق اخبار رسمی عراق نیروهای مبارزه با تروریسم این کشور با حمایت امریکاییها به پایگاه وابسته به گروه حشدالشعبی حمله کرده و علاوه بر توقیف برخی ادوات جنگی، دستکم 16 نفر و حداکثر 23 نفر را دستگیر کردهاند. ساعتی بعد شمار این افراد به طور دقیق 13 نفر اعلام شد. در پی این حمله خبرگزاری امریکایی رویترز در گزارشی مدعی شد یکی از 3 فرمانده دستگیر شده ایرانی بوده است. به گزارش شبکه خبری «الجزیره»، ساعاتی بعد منبع آگاهی از استخبارات عراق، دستگیری فرمانده ایرانی را رد کرد و پس از آن یکی از مقامات ارشد حشدالشعبی نیز تأکید کرد؛ هیچ یک از فرماندهان این پایگاه دستگیر نشدهاند.
بنابر این گزارش، در پی این حمله نیروهای امنیتی عراق، شماری از شبه نظامیان کتائب وارد منطقه سبز بغداد شده و با تصرف یکی از ساختمانهای سازمان مبارزه با تروریسم، خواستار آزادی بازداشت شدگان شده بودند. همزمان دولت عراق نیز برای کنترل منطقه سبز بغداد منع آمد و شد اعلام کرد. خبرگزاری «رویترز» در ادامه ادعاهای خود از وقایع پنجشنبه اعلام کرده بود، شبه نظامیان بازداشت شده تحویل نیروهای امنیتی امریکا شدهاند اما به نوشته «الجزیره» این ادعا نیز از سوی سخنگوی این نهاد تکذیب شد. به باور تحلیلگران، از حدود یک سال پیش، تنشها میان واشنگتن و تهران در خاک عراق تشدید شده و ترور سردار سلیمانی فرمانده سپاه قدس ایران و ابومهندس از فرماندهان ارشد حشدالشعبی اوج این بحران بود.
راه سخت الکاظمی
نخست وزیر عراق پس از 6 ماه از استعفای «عادل عبدالمهدی» و به دنبال عقبنشینی دو نخستوزیر منتخب، با حمایت ایران و امریکا به قدرت رسید. اما اکنون با این حمله در مسیر دشواری قرار گرفته است. اگر هوشیاری طرفین دولت عراق و حشد الشعبی نبود، این حمله و ادعاهای پس از آن میتوانست به تنشی جدی بین آنان منجر شود. روز پنجشنبه همچنین مصطفی الکاظمی در دیدار با روزنامه نگاران با اعلام اینکه عملیاتی را برای کنترل دولت بر گذرگاههای مرزهای عراق آغاز میکند، گفت: نباید اجازه دهیم مداخلههای خارجی، تمامیت ارضی یا بافت اجتماعی عراق را تهدید کند. اجازه نخواهیم داد طرفهای خارجی در عراق دست به ماجراجویی بزنند. آینده عراق مهمتر از هر چیزی است. عراق کشور حاشیهای نیست و ماجراجویی در خاک این کشور غیرقابل قبول است. وی سپس به معضل فساد در کشورش نیز اشاره کرد و گفت: بزودی اقداماتی را برای تغییر در نظام اداری اتخاذ خواهیم کرد. فساد خطرناکتر از تروریسم است؛ زیرا فساد به تروریستها کمک می کند. ما کمپینی را برای پیگیری دلایل این فساد و پیگرد افراد فاسد راهاندازی خواهیم کرد. زمان حل چالشهای اقتصادی فرا رسیده و اولویتهای ما توزیع عادلانه منابع و ثروتها و عدم پرداخت مالی به برخی مردم عراق به ضرر فقرا و نیازمندان است. در همین حال «نوری المالکی»، رهبر ائتلاف دولت قانون و نخستوزیر سابق عراق نیز دستگیری نیروهای حشدالشعبی را محکوم کرد و گفت: «دولت دولت ماست و نیروهای مبارزه با تروریسم فرزندان ما هستند و نباید به حشدالشعبی و دیگر گروههای ملی تجاوز کنند.» وی در گفتوگو با خبرگزاری المعلومه خواستار خویشتنداری و حل مشکلات به دور از کینه و مداخلات خارجی شد.
«سجاد جیاد» تحلیلگر سیاسی نیز به «العربیه» گفت: «بازداشت نیروهای حشدالشعبی توجیه قانونی ندارد چراکه نه آنها تحت تعقیب قضایی بودهاند و نه شواهدی وجود دارد که آنها را مجرم کند. »
با تمام این تلاشها، به باور تحلیلگران الکاظمی میداند بزرگترین معضل او در مسیر موفقیت، حفظ تعادل بین احزاب و گروههای مختلف در کشورش است. با وجودی که او با رایزنیهای چند هفتهای تلاش زیادی برای توزیع عادلانه قدرت در میان احزاب اصلی عراق و راضی نگه داشتن آنها داشت اما آنچه مسلم است در بحران اقتصادی و شیوع کرونا، کسب رضایت توأمان مردم و احزاب به آسانی میسر نخواهد بود.اما با تمام اینها و تنشهای شدید میان امریکا و ایران، بحران اقتصادی ناشی از کرونا و کاهش ارزش نفت، «الکاظمی» برای تضمین نخست وزیری طولانی باید مانند یک بندباز عمل کند تا با برقراری تعادل میان طیفهای مختلف داخلی و خارجی، جایگاه خود را محکم سازد.
اعتراف ترامپ به احتمال شکست از بایدن
رئیس جمهوری امریکا: کسی که نمیتواند حرف بزند [بایدن] قرار است رئیس جمهوری شما شود
ندا آکیش
خبرنگار
اوضاع برای دونالد ترامپ، رئیسجمهوری امریکا در واپسین ماههای انتخابات ریاست جمهوری 2020 با فشارهای داخلی و خارجی، روزبهروز بدتر از روز قبل میشود. اما دو شب پیش خود او به اعتبار سیاسیاش لطمه زد و وقتی مجری شبکه راستگرای فاکس نیوز از او یک سؤال ساده درباره «اولویتهای اصلیاش در دور دوم ریاست جمهوری» پرسید، نتوانست جواب دهد و حتی یک مورد را نام ببرد و طوری رفتار کرد که گویی خودش هم امیدی به پیروزی در ماه نوامبر و رسیدن به دور دوم ریاست جمهوری ندارد.
بهگزارش سایت خبری – تحلیلی سالن، پنجشنبه شب به وقت محلی «سین هانیتی»، مجری فاکس نیوز، شبکه حامی جمهوریخواهان در برنامه «تان هال» مقابل دیدگان 50تن از حامیان رئیس جمهوری امریکا میخواست برای ترامپ تبلیغ کند و به همین خاطر از او یک سؤال ساده پرسید: «اولویتهای اصلیتان برای دور دوم ریاست جمهوری» چیست؟ اما پاسخی دریافت نکرد و مجری هم دیگر روی سؤال خود پافشاری نکرد و موضوعات دیگری را پیش کشید. ترامپ در این مصاحبه حتی یک اذعان تلویحی به بیتجربه بودن خود در اداره کشور کرد و گفت که تا قبل از رئیس جمهور شدن وقت زیادی را در واشنگتن دی سی صرف نکرده بود اما معتقد است، استعداد مهمتر از تجربه است. این تأییدی ناخواسته بر فصل اول کتاب جان بولتون بود که در آن میگوید: «پیروزی دور از انتظار وی (ترامپ) باعث شد که اردوگاه وی از آمادگی لازم برخوردار نباشد... او حتی در دوره انتقالی هم آگاهی چندانی نسبت به این موضوعات پیدا نکرد که همین مسأله نشان داد عملکرد مدیریتی وی در کاخ سفید مطلوب نبوده است.»
ترامپ در مصاحبه پنجشنبه شب همچنین پس از انتقاد از دموکراتها و جو بایدن، همهگیری ویروس کرونا، جنبش ضدنژادپرستی «جان سیاهان ارزش دارد» و... به مجری فاکس نیوز گفت: «کسی که نمیتواند حرف بزند [بایدن] قرار است رئیس جمهوری شما شود چونکه بعضی از مردم [امریکا] شاید از من خوششان نمیآید. من هرچه کردم انجام وظیفه بود.»
این جملات کافی بود که تحلیلگران به این نتیجه برسند که ترامپ پیشاپیش و حدود 5ماه مانده به انتخابات، شکست مقابل رقیب دموکرات را پذیرفته است و خودش هم میداند که در شرایط کنونی شانسی برای پیروزی ندارد. جالب آنکه فاکس نیوز هم پساز این مصاحبه نتایج تازهترین نظرسنجیهای خود را منتشر کرد که حکایت از کاهش محبوبیت ترامپ در برخی ایالتها داشت.
بهگزارش واشنگتن اگزمینر، بر اساس تازهترین نظرسنجیهای فاکس نیوز، بایدن در برخی از ایالتهای امریکایی که به مدت چندین دهه و به طور سنتی حامی جمهوریخواهان بودند، از ترامپ پیشی گرفته است. بر اساس این نظرسنجی که نتایجش روز پنجشنبه منتشر شد، بایدن در ایالت تگزاس 45 درصد آرا را دارد در حالی که آرای ترامپ در این ایالت 44 درصد است. در جورجیا هم فاصله آرای بایدن با ترامپ دو درصد است یعنی بایدن با 47 درصد آرا از ترامپ پیشی گرفته است. بر اساس نظرسنجی فاکس نیوز که بین روزهای 20 تا 23ژوئن انجام شده بایدن همچنین در فلوریدا با 9درصد فاصله و در کارولینای شمالی با دو درصد فاصله از ترامپ جلو افتاده است.اگرچه در این دو ایالت فاصله بایدن و ترامپ بسیار کم است اما همین فاصله اندک هم حائز اهمیت است و نشان میدهد که چالشهای ترامپ برای پیروزی مجدد در ماه نوامبر تا چه اندازه جدی است. در تگزاس که از سال 1980 تاکنون همواره کاندیداهای جمهوریخواه برنده بودهاند، ترامپ در سال 2016 با فاصله 9 درصدی از رقیب دموکرات خود جلو بود اما حالا اهالی این ایالت معتقدند بایدن میتواند مسائل نژادی و مسائل مربوط به همهگیری کرونا را بهتر از ترامپ مدیریت کند. در فلوریدا هم کسانی که در نظرسنجی شرکت کردهاند دلیل تصمیمشان برای رأی دادن به بایدن را ترس از پیروزی مجدد ترامپ اعلام کردهاند و لزوماً تمایل شدید به بایدن نداشتهاند. علاوه بر نظرسنجی فاکس نیوز، در هفته گذشته نظرسنجیهای دیگری هم از پیشتازی بایدن در برخی ایالتها خبر میدادند. البته این شرایط فعلی ترامپ بعد از اعتراضهای اخیر و شیوع کرونا است و کارشناسان معتقدند، تحولات 4ماه آینده ممکن است به بهتر شدن شرایط برای ترامپ یا بدتر شدن آن منجر شود.
یکی از مسائلی که میتواند منجر به بدتر شدن شرایط برای ترامپ شود، انتشار کتاب مری ترامپ، برادرزاده او است که دیروز دادگاهی در نیویورک شکایت خانواده ترامپ از این زن را برای جلوگیری از انتشار کتاب خاطرات جنجالی اش رد کرده است. این کتاب که حاوی افشاگریهایی درباره وضعیت مالی و اقتصادی رئیس جمهوری امریکاست احتمالاً در روزهای آینده منتشر شود. البته خانواده ترامپ گفتهاند در دادگاههای دیگری علیه مری ترامپ طرح شکایت خواهند کرد.کتاب مری ترامپ در حالی به سمت نشر میرود که ترامپ هنوز در کابوس کتاب جان بولتون، مشاور امنیت ملی سابق خود به سر میبرد.
پنجشنبه شب همچنین مجلس نمایندگان امریکا هم در اقدامی خلاف میل ترامپ، پیشنویس اصلاحات در پلیس امریکا را به تصویب رساند و به بخشی از مطالبه معترضان ضدنژادپرستی که از قتل جورج فلوید سیاه پوست به دست پلیس خشمگین بودند، پاسخ داد اما اجرایی شدن چنین پیشنویسی دور از انتظار است زیرا کاخ سفید هشدار داد، ترامپ این قانون را وتو خواهد کرد. ترامپ هم گفت: دموکراتها میخواهند نیروی پلیس ما را تضعیف کنند. ما نمیتوانیم با آن کنار بیاییم.
خاطرات 453 روز حضور در کاخ سفید
اتاقی که در آنجا اتفاق افتاد
جان بولتون / مشاورامنیت ملی سابق ترامپ / مترجمان: مسعود میرزایی و بهجت عباسی
جمع آدمهای بیکار در اردوگاه ترامپ
«پل لاکسالت» سناتور سابق ایالت نوادا که جزو مربیان من هم محسوب میشود همیشه میگفت: «در عالم سیاست از تصورات پاک و معصومانه خبری نیست.» این نوع نکته سنجی، نحوه انتصاب افراد در سمتهای بالای اجرایی را بهخوبی توضیح میدهد. باوجود جملات تکراری نظیر «وقتی فلان رئیس جمهوری از من دعوت کرد من بسیار متعجب شدم و...» که از سوی شخصیتهای مختلف در رسانهها مطرح میشود، باید گفت که چنین اظهار بیعلاقگی (به پست و مقام) در اکثر مواقع نسبت چندانی با واقعیت ندارد. همچنین باید تأکید کنم که رقابت برای به دست آوردن پستهای بالای حکومتی در هیچ زمانی به اندازه دوران انتقال قدرت از رئیس جمهوری قبلی به رئیس جمهوری جدید، شدید و فشرده نیست.
دوران انتقالی در واقع یک بدعت امریکایی است که در دهههای اخیر کاملاً بهعنوان یک سنت، جا افتاده است. بهنظر من تیمهایی که کارهای دوران انتقالی را انجام میدهند در واقع سوژههای خوبی برای مطالعات موردی دانشجویان دانشکدههای بازرگانی و کارآفرینی هستند تا یاد بگیرند چگونه میتوان کاری انجام نداد. این تیمها برای یک دوره مشخص و زودگذر (از زمان انتخاب رئیس جمهوری جدید تا برگزاری مراسم تحلیف) شکل میگیرند و پس از آن برای همیشه ناپدید میشوند. آنها در این دوره کوتاه در معرض سیلی از دادهها و اطلاعات (و حتی اطلاعات نادرست) قرار میگیرند؛ اطلاعاتی که اغلب پیچیده و متناقض هستند.
تحلیلهای مرتبط با سیاستها و راهبردها از دیگر مواردی است که به سوی اعضای تیم انتقالی سرازیر میشود. بسیاری از این مطالب در واقع حاصل تصمیمات افراد شاغل در بوروکراسی دولتی و همچنین نظارتهای رسانهای و اعمال فشار گروههای منفعتی و گروههای ذینفوذ است. نمیتوان انکار کرد که فرآیند انتقال قدرت در برخی دورهها بهتر از دورههای دیگر بوده است. نحوه بروز و ظهور عملکرد تیمهای انتقالی در واقع شکل و شمایل دولت آتی را برای جامعه آشکار میکند.
انتقال قدرت به «ریچارد نیکسون» رئیس جمهوری جدید امریکا در دوره انتقالی 1969-1968 نخستین نمونه از انتقال امروزی و معاصر قدرت در امریکا به شمار میرود که طی آن هر یک از بخشها و سازمانهای اجرایی دولت با دقت تحلیل و بررسی شد. دوره انتقالی رونالد ریگان در 1981-1980نقطه عطفی بود در رسیدن به این اصل که «سیاستگذاری یعنی نیروی انسانی (وفادار)». تیم ریگان بهطور عامدانه تلاش خود را بر انتخاب افرادی متمرکز کرد که به برنامههای انتخاباتی رئیس جمهوری منتخب پایبند و وفادار بودند. اما دوره انتقالی ترامپ در 2017-2016 دورهای مختص خود ترامپ بود.
من شب انتخابات ریاست جمهوری 2016 (هشتم و نهم نوامبر) را در استودیوهای شبکه فاکس نیوز در منهتن نیویورک سپری کردم و منتظر بودم تا بهطور زنده اولویتهای سیاست خارجی رئیس جمهوری جدید را برای بینندگان این شبکه تحلیل کنم. همه منتظر بودیم تا ساعت 10شب (هشتم نوامبر) و بلافاصله با اعلام پیروزی هیلاری کلینتون، کار تحلیل و بررسی را شروع کنیم. اما من در نهایت ساعت سه بامداد روز بعد (نهم نوامبر) روی آنتن رفتم.
وقت زیادی صرف مقدمه چینی و آمادهسازی نه تنها در ساختمان فاکس نیوز بلکه در اردوگاه رئیس جمهوری منتخب شده بود. تعداد معدودی از ناظران باور داشتند که ترامپ ممکن است پیروز انتخابات شود، همان گونه که در انتخابات سال 1996 کمپین انتخاباتی «رابرت (باب) دال» شکست را در برابر بیل کلینتون (شوهر هیلاری) تجربه کرده بود. سطح آماده سازیهای پیشاانتخاباتی ترامپ متوسط و معمولی بود و همین میتوانست از در پیش بودن سرنوشتی شوم برای اردوگاه وی حکایت کند. در مقابل فعالیتهای انتخاباتی هیلاری گسترده و عظیم بود و چنین به نظر میرسید که یک لشکر بزرگ در حال حرکت به سمت تصاحب قدرت است.
بهنظر میرسید فقط تعدادی افراد جان سخت و متعصب دور و بر ترامپ حضور دارند که از بیکاری وقت خود را به بطالت میگذرانند. به همین دلیل پیروزی دور از انتظار وی باعث شد که اردوگاه وی از آمادگی لازم برخوردار نباشد و بلافاصله درگیریهای علنی با داوطلبانی که قرار بود در دوره انتقالی کار کنند بر سر حوزه و نفوذ قدرت آغاز شود که همین مسأله باعث شد تقریباً همه مقدمه چینیها و حاصل کار تیم انتقالی از بین برود. با این اوصاف به سختی میتوان گفت که شروع روز نهم نوامبر، شروعی فرخنده و میمون بود، بویژه که گروهی از مسئولان و کارکنان دوره انتقالی قدرت در واشنگتن مستقر بودند و ترامپ و نزدیکترین دستیارانش در برج ترامپ در منهتن نیویورک به سر میبردند. ترامپ بخش اعظم کارهایی را که توسط دستگاه عظیم فدرال امریکا قبل از پیروزی وی در انتخابات انجام شده بود، درک نمیکرد. او حتی در دوره انتقالی هم آگاهی چندانی نسبت به این موضوعات پیدا نکرد که همین مسأله نشان داد عملکرد مدیریتی وی در کاخ سفید
مطلوب نبوده است.
سالگرد ترور آزادی و گفتوگو؛ آموزههای ۶۰ برای ۱۴۰۰
ادامه از صفحه اول
بهشتی هم مرد قضا بود و هم مرد مناظره، گفتوگو و مباحثه، اما بیان آزاد عقاید برای او یک سیاست قضایی بود. همه تلاش خود را به کار برد تا یک چتر امن حقوقی ایجاد کند بر سر میز مناظره، او تلاش زیادی کرد که حتی رجوی در مناظره حاضر شود. مناظره برای او یک راهبرد برای سلامت و مصونیت جامعه بود.
مشی و منش بهشتی شمولیت دادن به همه جناحها و جریانهای داخلی و یکپارچهسازی آنها و نیز ایجاد زمینه رشد جامعه برای انتخابهای مردم در سایه گسترش گفتوگو، جلوگیری از افراطیگری و تضارب آرا استوار شده بود به نحوی که جامعه رشد یافته بتواند به درستی تصمیمگیری کند اما جریانهایی که بقای خود را با تداوم این گونه منشها پایان یافته تلقی میکردند ادامه رفتار بهشتی و مطهری را برنمیتافتند.
سویه فکری و روانی ترور شهید بهشتی و یاران او در هفتم تیرماه ۱۳۶۰ در حقیقت از مدتها قبل آغاز شده بود و تروریست بمبگذار در واقع مجری حکمی بود که سرکرده تروریستها مسعود رجوی از لحظه بازنمایی بهشتی به شکل یک شخصیت «امریکایی» و «اشرافی» صادر کرده بود.
به طور دقیقتر، از لحظهای که رجوی در ۷ اسفند ۵۹ در گفتوگو با نشریه «مجاهد» شهید بهشتی را مخاطب سخن نفاقآلود خود قرار میدهد و میگوید: «آقای بهشتی! خودتان رابطهها را بگویید و ما را از گفتن و زحمت افشای روابط خود با امپریالیستها خلاص کنید.»
پیشتر نیز رجوی در پیام خود به مناسبت نخستین سالگرد انقلاب در طعنهای آشکار به شهید بهشتی و دیگر همفکرانش، کوشش آنان برای پرهیز از ورود به جنگ مسلحانه و تلاش برای کاهش هزینهها و تلفات انقلاب را امری «سازشکارانه» و «امپریالیستی» خوانده بود: «رهبران سازشکار و محافظهکار، زمانی که مردم فریاد میزدند «رهبران ما را مسلح کنید» در فکر این بودند که انقلاب! را بدون ریختن حتی قطره خونی از یک بینی به پیروزی برسانند.» (نشریه مجاهد، فوقالعاده شماره ۵، بیست و یک بهمن ۱۳۵۸، ص ۷)
آری جرم شهید بهشتی این بود که در کنار دیگر رهبران همفکر در کف خیابانهای تظاهرات ضد سلطنتی تلاش میکردند تا آنجایی که ممکن است از ورود به فاز نبرد مسلحانه پرهیز شود. تئوری رجوی این بود که در صورت تبدیل انقلاب به جنگ مسلحانه داخلی کسانی برصدر انقلاب تکیه خواهند زد که به تئوری «مبارزه ضد امپریالیستی» و به سلاح مجهز هستند و تلاش کامیاب و پیروزمند امثال شهید بهشتی، انقلاب را از ورود به چنین فازی خونین محروم کرد.
آنها در کنایهای آشکار به کسانی که از بروز جنگ داخلی و مسلحانه در فرآیند مبارزه ضد سلطنتی پیشگیری کردند، در پیام خود به مناسبت نخستین سالگرد پیروزی انقلاب مینوشتند: «این قیام شکوهمند و پیروز در عین حال مشت محکمی بود بر دهان سازشکاران فرصتطلبی که در خفا و بیتوجه به حرکت خونین خلق و انبوه شهیدانی که هر روزه در این میهن به دست ایادی امپریالیسم امریکا به خاک و خون میغلتیدند، باز مشغول چانه زدن با دوستان امریکاییشان بوده و سعی میکردند از طریق نصایح دلسوزانه امپریالیسم خوشنیت و غافل! امریکا را سر عقل آورند، از حمایت رژیم شاه و بختیار منصرف و به حمایت از دولت آیندهای که با مرحمت امریکا میبایست سر کار آید و چهره آلوده خود را تطهیر نمایند.» (رجوی، ۲۱ بهمن ۱۳۵۸)
تاریخ انقلاب به طور مستند نشان میدهد مسیر فاجعه آمیزی که در نهایت سر از جنایات تروریستی هفتم تیرماه ۱۳۶۰ در آورد از مسیر برچسب «امپریالیستی» و «امریکایی» زدن به بهشتی و به طور کلی به آن بخش از کادرهای برجسته انقلاب عبور میکرد که نقشی اساسی در کاهش هزینهها و تلفات انقلاب داشتند. تلاش بهشتی همواره معطوف به این بود که این اتهامات و این مسائل از طریق گفتوگو و مباحثه و مناظره حل شود. یک بار یکی از اعضای سازمان مجاهدین خلق در ۲۲ اسفند ۵۸ در اعتراض به نحوه پیشبرد مناظره گفت: «بهنام خدا و بهنام ابوذر. با توجه به دعوتنامهای که به ما داده بودند، در امضای زیر دعوتنامه نوشته شده بود گروهی از استادان دانشگاه صنعتی شریف. ما تصور میکردیم که اساتید دانشگاه هم در این مناظره شرکت میکنند و به این منظور، محور بحثی را که برادرانمان برای این مناظره در نظر گرفته بودند، محور راهگشایی و بنبستشکنی این انقلاب بود که در مبارزه ضدامپریالیستی خلاصه میشد. با توجه به اینکه در آخرین لحظات متوجه شدیم که آقای بهشتی خودشان تنها هستند و با توجه به شناختی که ما نسبت به ایشان داریم دیگر صحبت از مبارزه ضدامپریالیستی معنا پیدا نمیکند. وقتی صحبت از مناظره میشود بایستی امتیازات یکسانی به دو طرف داده شود.»
خط «امپریالیستی» و «امریکایی» جلوه دادن شهید بهشتی توسط سازمان، در پیامد رخداد ۱۳ آبان شدت بیشتری به خود گرفت و همه تلاش سازمان در آن ایام معطوف به آن بود که همه انرژی برخاسته از آن شور و شوق ضد امپریالیستی را علیه بهشتی و یاران بهشتی کانالیزه کنند.
شهید مطهری با چرخش تأکید از پرسش «علی را که کشت؟» به پرسش «علی را چه کشت؟» بصیرت تاریخی بزرگی را به ما آموخت. او میگفت حضرت علی را ترکیبی از «جمود»، «خشک مغزی» و در عین حال «خشکه مقدسی» و عجز از تحلیل کشت. یعنی «قدرت نداشتن بر تجزیه و تحلیل، که بعد به دنبال خودش تنگ نظری و تکفیر و تفسیق میآورد و این که غیر از خودش و گروه خودش همه مردم را دشمنان خدا بداند، همه را معذب بداند، همه را گمراه بداند، که این جریان همیشه در طول تاریخ هست.» (مطهری، م. آ، ج ۱۵، ص ۹۹۶)
بهشتی سه روز قبل از شهادت خود، درحالی که منافقین پاسخ دعوت به مناظرهها را با آشوبهای خیابانی داده بودند، میگفت: «مجاهدین خلق به یک گروه قشری و مرتجع میگویند و به گروه دیگر لیبرال میگویند و مدعی هستند که اصلا اسلام حقیقی را ما شناختیم.» (بهشتی، سخنرانی، ۴/۴/۱۳۶۰)
قدرت برچسبزنی «لیبرال»، «سازشکار»، «امریکایی» و «اشرافی» در واقع پوششی بود که منافقین جهت جبران ضعف در تجزیه و تحلیل به کار میبردند.
تصادفی نیست که امروز قاتلان شهید بهشتی را در صف مخالفان تعامل با جهان میبینیم. همان دستگاه ذهنی تروریستی که دیروز توانایی انقلابی-دیپلماتیک شهید بهشتی در کاهش تلفات و هزینههای پیروزی انقلاب را نوعی «چانه زدن با امریکا» و «سازشکاری» معرفی میکرد امروز در حاشیه لابیها و اتاق فکرهای اسرائیلی به تحریک و تشویق امثال جان بولتون مشغول است تا با تجزیه و تحلیلهای کلیشهای و القای ایرانهراسی در محافل جنگ و تحریم، منافقانه فشار بر مردم ایران را تداوم بخشد.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
دورنــما
-
آزادی بازداشت شدگان کتائب حزبالله پس از چند ساعت
-
اعتراف ترامپ به احتمال شکست از بایدن
-
اتاقی که در آنجا اتفاق افتاد
-
سالگرد ترور آزادی و گفتوگو؛ آموزههای ۶۰ برای ۱۴۰۰
اخبارایران آنلاین