یادکردی از پیوند معنوی امام و رزمندگان در روزهای آفتابی دفاع مقدس
گرفتن دامن دوست به دست ارادت
حسن عبدالله زاده
اگر بخواهیم به یکی از وجوه ممیزه انقلاب اسلامی اشاره کنیم، بیتردید بعد معنوی آن خواهد بود که به مثابه نقطه عطفی درتاریخ تحولات اجتماعی کشور و در راستای کمالجویی نسل انقلاب ظهور و بروز یافت؛ پدیدهای که در چارچوب منطق تحلیلی هیچ یک از نظریه پردازان نگنجیده و ارزیابی علت وقوع آن نیازمند تأمل بیشتر است. نسل انقلاب با رویکردی جدید به معنویت، بدان ابعاد تازهای بخشید و الهام بخش گروههایی ازهم نسلان خود در سایر جوامع شد. از این رو انقلاب اسلامی با ارائه الگویی نو برای زندگی اجتماعی، واجد خصیصه روشن معنویتگرایی بوده و «انقلاب بهنام خدا» لقب گرفت. این پدیده با شکل دادن به معنویتگرایی فعال و حاضردرعرصههای مختلف اجتماع، فرضیات موجود در قالب تئوریهای فلسفی پیرامون کارکرد مذهب و معنویت را به چالش گرفت.
یکی از جلوههای بارز معنویتگرایی نسل انقلاب رابطه خاص این نسل با رهبر انقلاب و بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی، امام خمینی(ره) و شکل دادن به مفهوم «امام وامت» از پس چندین قرن فاصله و رکود بود؛ رابطهای که ازعمق جان برآمده و با باورهای ایمانی همراه شد. این رابطه در مسلک و مذهب خاصی منحصر نبوده و در مرزهای جغرافیایی نیز محدود نماند و جانهای شیفته و مستعد را مخاطب قرار داد.
معنویت نسل انقلاب حرفهای بسیاری برای گفتن داشت و بهعنوان نهادی اجتماعی – فرهنگی، هدفمندی و آرمانگرایی تازهای را در معرض تجربه بشری قرار داد. با آغاز جنگ تحمیلی و فراهم شدن زمینههای مرگ هدفمند و شهادت طلبی، معنویتگرایی نسل انقلاب با توسعه شتابان مواجه شده و جایگاه ویژهای یافت و از موقعیت کانونی در ایجاد انگیزه ایثار و از خود گذشتگی که در دوران دفاع مقدس بسیار کارایی داشت، برخوردارشد. ترکیب سنی جمعیت کشور در آن دوران که تقریباً نیمی از آن را جوانان شکل میدادند بهدلیل ویژگیهای دوره جوانی، به دامنگیر شدن این پدیده کمک کرد و تاریخی استثنایی در این مقطع رقم خورد.
تغییرات بنیادین در ارزشهای جامعه
تغییرات بنیادین در اصول و ارزشهای یک جامعه معمولاً با شیوهای غیر از شیوههای شورشی و عصیانهای ناگهانی به وقوع میپیوندد، زیرا این شیوهها با عصبانیت و خشونت همراه بوده و به اخلاق فرصت ابراز وجود نمیدهد. در همین راستا تغییرات انقلاب اسلامی نیز از نوع تغییرات تمدنی بود که از انقلاب اسلامی مردم ایران، پدیدهای نادر و استثنایی که از اعمال خشونت بویژه خشونت اجتماعی پرهیز داشت، ساخت و محرومیت طبقه فقیر اجتماع موجب غارت و ایلغار و هرج و مرج نشد چرا که ارزشهای مسلط در شرایط وقوع انقلاب مبتنی براصولی بود که پایبند باید و نبایدهای اخلاقی بود. دلیل این وضعیت شکلگیری انقلاب در بستری معنوی بهصورت روندی و ایجاد نسبتی وثیق میان آرمانهای انقلابی و معنویت اسلامی بتدریج، توسط رهبری آن از ابتدا بود. از آنجا که محور این حرکت، مرجعی عالیقدر – امام خمینی(ره) - بود که خود وی نیز عامل به رویههای پرهیز از خشونت و توأم با رأفت دینی بود، پیروان از وی تأثیر پذیرفته و بجز چند مورد استثنایی، خشونت قابل ذکری در نتیجه انقلاب به وقوع نپیوست.
از اینرو میتوان از کسانی که در جستوجوی قالبهای تحلیلی پیرامون انقلاب اسلامی هستند پرسید، جایگاه انسان در دیدگاههای فلسفی و نظریههای آنان در ارتباط با انقلاب اسلامی مردم ایران کجاست؟ و به جای خالی نظریههایی که به نقش ساختاری انسان انقلاب اسلامی بپردازد اشاره نمود.انسان انقلاب اسلامی، انسانتر از تعالیم مکتب است که همزمان با طلیعه انقلاب اسلامی به صحنه آمد و مجال یافت تا دیدگاههای آرمانی خود را در عرصه حیات اجتماعی جامه عمل پوشاند و براساس اندیشه و الگوی دینی آینده خود را رقم زند. کوشش برای حاکمیت بخشیدن به ارزشهای آرمانی جوهره نهضت مردم ایران را تشکیل میدهد؛ همان ارزشهایی که بیش از یک قرن در آفاق فکری هر ایرانی حضور و نمود داشته و آزادی و استقلال در رأس آنها قرار دارد. با طلوع فجر بهمن 1357 مدیریت توسعه آرمانی کشور به دست فرزندان لایق این مرز و بوم افتاد و اندیشه ملهم از وحی و عقل، ساماندهی اجتماعی برپایه معنویتگرایی را عهدهدار شد.
وجه غالب تجربه انقلاب اسلامی مردم ایران براساس درک دینی استوار است و الگوی رفتاری و هنجاری، مطلوبها و آرمانهای آن نیز بر همین مبنا قابل بازشناسیاند. انقلاب اسلامی رهیافتهای تازهای را پیش روی مردم نهاد تا با یاری آن راههای عبور از «وضعیت موجود» به «وضعیت مطلوب» را بیابند.
با آغاز جنگ تحمیلی دوران پرداختن به مفاهیم توضیحدهنده وضعیت آرمانی گسترش یافت و آموزههای هدایتی کلام وحی و سنتهای معنویت گستر با ویژگیهای فرهنگی – تاریخی جامعه درآمیخت. فصل جامع آن اندیشه و تأثیرگذاری را میتوان در شخصیت امام خمینی(ره) دید. امام خمینی(ره) با عزم راسخ و با اتکا به اراده نستوه مردم، اخلاق را پشتوانه بالندگی و توسعه کشور نمود و با روشناندیشی مدینه فاضله را در عرصه مناسبات دنیایی قابل دسترس نشان داد.
معنویت مورد رواج امام خمینی(ره)، نفی روابط ظالمانه، کسب آزادیهای مشروع و قطع ایادی بیگانه در امور کشور بود که علتالعلل خروش همدلانه مردم سلحشور ایران در روزهای انقلاب برشمرده میشد. ایرانیان با انگیزه الهی پا به معرکه قیام نهادند و با رهبری امام خمینی(ره) سرنوشت کشور را با ایثار جان و مالشان به دست گرفتند و فصلی پرافتخار را در تاریخ ملتها بهنام خود رقم زدند تا انسان ایرانی از موهبت استقلال و آزادی برخوردار باشد ودر پرتو استقلال، فارغ از سیطره اجانب به ایرانی آباد و سربلند بیندیشد و به یمن آزادی، خود برای خود تصمیم بگیرد و امیدوارانه چشم به افقی روشن داشته باشد.
ارتباط امام با رزمندگان در چارچوب ساز و کاری معنوی
امام خمینی(ره) از ارتباط معنوی با رزمندگان سازوکاری کارآمد ایجاد نمود تا از بروز شکاف جلوگیری شده وموجب ایجاد تفاهم و انسجام در جامعه شود. امام براین مبنا ارزشهایی را که مقبولیت عمومی داشته و از موقعیتی معنوی برخوردار بودند رواج داد و از آنها حمایت مؤثر نمود. این ارزشها در طول سالهای دفاع مقدس و در یک فرایند هشت ساله تبدیل به بستری شد که توانست بهعنوان عامل مقوم ساختار درونی فرهنگ عمومی و پایداری سیاسی عمل کند. بیتردید ترویج این ارزشها بر کارکرد آنها افزود و توجه و احترام عمومی را بیش از پیش نسبت به دستاوردهای ارزشی دفاع مقدس جلب کرد.
بر پایه این باور امام خمینی(ره) فرهنگ رزمندگی را گرامی داشت و سمبلهای آن را مورد تجلیل قرار داد. علاوه بر آن نمادها و هنجارهایی با تفسیر و بیانی تازه از زبان امام(ره) به یاری فرهنگ ایثار آمد تا فرهنگ عمومی را ارتقا و جلا دهد.
«....ماها و نویسندگان و گویندگان و سخنوران اگر بخواهیم ارزش عمل این شهیدان و جانبازان راه خدا را و فداکاری آنان و حجم پیامد این شهادت ها و جان نثاریها را بشماریم، شاید ناچار باشیم به عجز خود اعتراف کنیم، تا چه رسد به مراتب معنوی و مسائل انسانی و الهی آن، که بیشک عاجز و وامانده میباشیم. آنان که از اینگونه عشق به لقاءالله و شهادت و بارقههای باطنی و جلوههای روحی که از ثمراتشان اینگونه عشق است، غافل هستند و تا آخر عمر چون من قلم شکسته اسیر گرههای طبیعت و دامهای شیطانی میباشند، دستشان از قله بلند این تحولات معجزه آسای الهی کوتاه است. پس اولی آن است که به بعضی پیامدهای ظاهری مشهود بپردازیم ـ چه ـ که ارزیابی همه جانبه آن نیز میسر نیست. (صحیفه امام جلد 17ص33)
در واقع گرامیداشت معنویت رزمندگان و ایثارگران، گرامیداشت «انسان تراز انقلاب اسلامی» بود که در کوران دفاع مقدس مجال یافت تا دیدگاههای آرمانی خود را در عرصه حیات اجتماعی جامه عمل پوشاند و در یک فرایند معنوی و در راستای اندیشه و الگوی سزاوار دینی حماسه سترگی را رقم زند. پاسداشت این همه کوششی بود برای حاکمیت دادن به ارزشهای متعالی و عینیت بخشیدن به جوهره نهضتهای دیرپای انبیا که ملهم از وحیاند. از اینرو میتوان گفت:وجه غالب تجربه دفاع مقدس براساس درک متقابل معنوی میان امام و رزمندگان استوار است و الگوهای رفتاری و هنجاری، مطلوبها و آرمانهای آن نیز بر همین مبنا قابل بازشناسیاند.
«..... این پیروزی معنوی و مادی مرهون اسلامی بودن انقلاب و مردمی بودن و توجه مردم به اسلام و تحول روحی عظیمی است که خداوند در این ملت، معجزه آسا ایجاد فرمود، از آن جمله این جوانان بسیار عزیز در سطح کشورند که ناگهان با یک جهش برق آسای معنوی و روحی با دست رحمت حق تعالی از منجلابی که برای آنان با دست پلید استکبار جهانی که از آستین امثال رضاخان و محمدرضاخان و دیگر سرسپردگان غرب یا شرق تهیه دیده بودند، نجات یافته و یکشبه ره صدساله را پیمودند و آنچه عارفان و شاعران عارف پیشه در سالیان دراز آرزوی آن را میکردند، اینان ناگهان به دست آوردند و عشق به لقاءالله را از حد شعار به عمل رسانده و آرزوی شهادت را با کردار در جبهه های دفاع از اسلام عزیز به ثبت رساندند و این تحول عظیم معنوی با این سرعت بیسابقه را جز به عنایت پروردگار مهربان و عاشق پرور نتوان توجیه کرد.
اینجانب هنگامی که این جوانان عزیز در عنفوان شباب را، که با گریه از منِ عقب مانده تقاضای دعا برای شهادت میکنند، مشاهده میکنم از خود مأیوس و از آنان شرمنده میشوم و هنگامی که عکسهای متعدد این شهیدان نورس نورانی را مینگرم و ارزشهای انسانی و مقامات الهی آنان، که خود از آنها به مرحلههایی دور هستم غبطه می خورم و چون به مادران و پدران این جوانان و نوجوانان شهید برخورد میکنم و آن شجاعتها و شهامتهای فوق تصور را از آنان مشاهده میکنم احساس حقارت نموده، به پیشگاه پیامبر بزرگ اسلام ـ صلیالله علیهوآله ـ و حضرت بقیةالله ـ روحی لمقدمه الفداء ـ به خاطر چنین امتی و پیروانی متعهد و مجاهد تبریک عرض میکنم و از خداوند تعالی ولی نعمت و حافظ امت سپاسگزارم.(صحیفه امام جلد 17 ص305)
توسعه معنوی اهتمام امام خمینی (ره)
رویکرد مدیریت توسعه آرمانی ومعنوی امام خمینی(ره)برمبنای رهیافتهای دیانت اسلام استوار بود که عبور از «وضعیت بحران» به «وضعیت عادی» را تسهیل میکرد چرا که در این دوران، مفاهیم آرمانی بسیاری به عرصه آمده و آموزههای هدایتی و سنتهای رفتاری بسیاری با ویژگیهای اخلاقی، فرهنگی و تاریخی وجود داشت که با عنصر ایرانیت درآمیخته و میشد فصل جامعی از تأثیرگذاری را در فرهنگ دفاع مقدس مجتمع دید. سلحشور مردان دفاع مقدس با عزم راسخ و با اتکا به اراده نستوه خواستار بالندگی و توسعه کشور بودند و با روشناندیشی مدینه فاضله را بهعنوان یک چشمانداز جستوجو میکردند.
«... مادامی که این ملت، این حالی که الآن دارند که توجه به معنویات تا یک حدودی و این جوانهای ما توجه به معنویات دارند و این تحول عظیم پیدا شده است در آنها که شهادت را با جان و دل میخرند، مادامی که این محفوظ است، این جمهوری اسلامی محفوظ است و هیچ کسی نمیتواند به او تعدی کند. آن روزی که زرق و برق دنیا پیدا بشود و شیطان در بین ما راه پیدا کند و راهنمای ما شیطان باشد، آن روز است که ابرقدرتها میتوانند در ما تأثیر کنند و کشور ما را به تباهی بکشند. همیشه این کشور به واسطه این کاخ نشینها تباهی داشته است. این سلاطین جور که همه کاخ نشین تقریباً بودند، اینها به فکر مردم نمیتوانستند باشند، احساس نمیتوانستند بکنند فقر یعنی چه، احساس نمیتوانستند بکنند بی خانمانی یعنی چه، اینها اصلاً احساس این را نمیتوانستند بکنند. وقتی کسی احساس نکند که فقر معنایش چی است، گرسنگی معنایش چی است، این نمیتواند به فکر گشنهها و به فکر مستمندان باشد. لکن آنهایی که در بین همین جامعه بزرگ شدهاند و احساس کردند فقر چی است، دیدند، چشیدند فقر را، احساس می کردند، ملموسشان بوده است که فقر یعنی چه، اینها میتوانند به حال فقرا برسند. کوشش کنیم که این وضعیت در همه ما محفوظ باشد. در مجلس ما، در ارگانهای دولتی ما، در مجاهدین ما، در ارتش ما، در قوای مسلحه، در قوای قضائیه باید این معنویت محفوظ بماند؛ توجه به خدا محفوظ بماند. توجه به خداست که یک نفر را از آن صحرای گرم عربستان و از آن مرکز همه جهالتها منبعث میکند و یک همچو بساط عادی و یک همچو انسانهایی را تربیت میکند و یک همچو ملتی را ایجاد میکند. از شاهنشاهی این چیزها نمیآید. شبان است که میتواند راه بیفتد و در مقابل فرعون بایستد. از یک نفر نظیر خود فرعون این کار نمیآید. ما باید آدم تربیت کنیم، نه شکمباره. اسلام میخواهد انسان درست کند. اسلام میخواهد که استقلال محفوظ باشد و استقلال با توجه به دنیا ممکن نیست حاصل بشود. اینهایی که الآن هم برای ملت های خودشان آن طور تباهی ایجاد میکنند اینهاییاند که در کاخ نشستهاند و نمیدانند گرسنگی یعنی چه، فقط توجه به منافع خودشان دارند و میبینند که امریکا منافع خودشان را حفظ میکند، منافع خودش را حفظ میکند ومنافع اینها هم تا آن حدودی که اینها محفوظ باشند برای خودش، حفظ میکند. یک همچو اشخاصی نمیتوانند به فکر ملت و استقلال ملت باشند. اینهایی که همه توجهشان به این است که کاخها برای خودشان درست کنند، حتی برای حیوانات خودشان، برای سگهای خودشان کاخ درست میکنند. اینها نمیتوانند به فکر مردم و آن گرسنههایی باشند که در کشورهای خودشان هست و لهذا میبینیم که نفت همین مردم بیچاره را میبرند به جیب امریکا میریزند و ملتشان آن طور گرسنه و پابرهنه هستند. اینها احساس دیگر ندارند، اینها احساس انسانی از دستشان رفته. این توجه به زرق و برق دنیا انسان را از آن احساس انسانی اش میبرد، یک حیوان است در بین مردم راه میرود. کوشش کنید معنویت را تقویت کنید در بین این ملت. با معنویت است که شما میتوانید استقلال خودتان را حفظ کنید و آزادی خودتان را حفظ کنید و به مراتب کمال برسید....»(صحیفه امام جلد 17 ص377)
دفع تجاوز ظالمانه و قطع امید عناصر بیگانه در تهاجم سراسری به کشور، شاهبیت خروش همدلانه رزمندگان سلحشور در طول هشت سال دفاع مقدس بود. حماسهسازان با انگیزه الهی پا به معرکه جنگ گذاشتند و با رهبری هوشمندانه امام خمینی سرنوشت کشور را با ایثار جان و مال به دست گرفتند و فصلی پرافتخار را در تاریخ ملت ایران رقم زدند. امروز هم عنصر ایرانی دل در گرومعنویت و اصالت دوران دفاع مقدس دارد و در راه پاسداری از موهبت استقلال و آزادی آماده فداکاری است.
برش
ضرورت انتقال فرهنگ نسل انقلاب و جنگ به نسلهای بعد
تحول نسلی، امری معمول و از جمله مباحث مطرح در حوزه جامعه شناسی است. امیر المؤمنین علی(ع)نیز در همین ارتباط میفرماید: «لا تقسروا اولادکم علی اخلاقکم، فانهم مخلوقون لزمان غیر زمانکم» فرزندانتان را به اخلاق -آداب - وخویهای خودتان منحصر و مقید مسازید. چه آنها برای زمانی غیر زمان شما آفریده شدهاند. (10 گفتار، مرتضی مطهری) نسل انقلاب و جنگ در دهه اول انقلاب از فرهنگ ویژهای برخوردار بود که آن فرهنگ در نسلهای بعد بهطور طبیعی به نسلی دیگر استمرار نیافت؛ اینکه نسل اول چه بود و از چه ویژگیهایی برخوردار بود یا اینکه میتوان از تعبیر«شکاف نسلی» برای تغییر فرهنگ نسلها استفاده کرد یا نه ،موضوعی است که قابل تأمل است.
اختلافات فردی و گروهی و نیز توضیح فرهنگ و منافع و رفتار نسلها، به اندازه «طبقه اجتماعی» اهمیت دارد؛ اگرفاصله میان تولد والدین و تولد فرزندان را که معمولاً سیسال است یک نسل بهشمار آوریم، دو نسل بعد از نسل جنگ پا به عرصه وجود نهاده و به مرحله درک اجتماعی رسیده است.
از نظر جامعه شناسی، بین آرزوها وآمال دو نسل، تفاوت وجود دارد؛ بهصورت طبیعی، هیچ نسلی آینه تمام نمای آرمانهای نسل قبل و انعکاس دهنده ویژگیهای آنان نیست؛ هر نسل صرفنظر از خوب و بد، شرایط و ویژگیهای خاص خود را دارد که البته بهدلیل شرایط خاص جامعه ما تفاوت نظرگاههای نسلی بیشتر به چشم میآید. شکاف نسلی بهخودی خود نوعی بحران محسوب میشود، زیرا زمینه ساز گسست نسلی و دور شدن نسلها از یکدیگر و آسیبهای ناشی از آن است. فاصله نسلها میتواند از جهات عاطفی و فکری، همچنین ارزشهای مسلط وضعیت جدیدی را در جامعه ایجاد کند؛در این چنین وضعیتی چه باید کرد؟مهمترین آسیب گسست نسلی عدم انتقال تجارب ملی و فرهنگی از نسلی به نسل دیگر است، زیرا نسل جدید با طغیانگری به میراث گذشته خود با همه امتیازات و ویژگیها پشت میکند که در پی آن نظام اجتماعی از حالت عادی خارج و دچاربیخبریهای شکننده میشود. این بیخبری در الگوها، گروههای مرجع، معنای مفاهیم، نوع پوشش ونوع روابط، انتظارات و سبک زندگی تأثیر مستقیم خواهد داشت که مزیت مشترکی که بتوان با تفاخر به آن پیوندها را تقویت کرد بشدت تضعیف میشوند.
دادههای آماری نشانگر آن است که نسلهای دوم وسوم بعد از جنگ 70درصد جمعیت کشور را تشکیل میدهند و این سرمایه بزرگ در وضعیتی متفاوت از نسل جنگ قرار دارد و شناختی صحیح ازاین نسل و ویژگیهایش وجود ندارد.
اما اطلاعات جسته و گریخته حاکی از آن است که این جمعیت انبوه در وضعیتی قرار دارد که به ارزشهای ملی در جزئیات اهمیت چندانی نمیدهد و تنها در هویتی کلان احساس «همبودی» دارد؛ در تظاهر به مظاهر فرهنگی گزینه گریز را ترجیح میدهد و بیشتر برجوهرهها تکیه میکند. این تفاوت اگر بدرستی شناسایی و فهم شوند و با شیوههای صحیح با آنها برخورد شود، نه تنها آسیب محسوب نشده بلکه چه بسا موجب پختگی و ارتقای نسلهای بعد شود.
مهمترین دغدغه نسلهای جدید تحولخواهی، نوگرایی و سرزندگی است ، چنانکه از امام صادق(ع) نقل شده است که فرزندان خود را نه برای امروز، بلکه برای بیست سال آینده تربیت کنید، یعنی در واقع بیست سال بعد، مانند امروز نخواهد بود و فضای معنایی بیست سال بعد نیز با فضای معنایی امروز تفاوت خواهد داشت. بنابراین، دگرگونی در نسلهای بعدی تا اندازه زیادی طبیعی است، اما اگر شکاف نسلها به معنی انقطاع از نسل انقلاب که دو پدیده مهم انقلاب و جنگ را مدیریت کرده است دچاردگردیسی و استحاله شود این استحاله به گونهای خواهد بود که مفاهیم و ارزشهای انقلاب و جنگ در نسلهای جدید مایه تفاخر ملی نخواهد بود و مفاهیم ارزشی و الگوها و گروههای مرجع دیگری جای آنها خواهد نشست. این امر، یک واقعیت گریزناپذیر است که باید بدان توجه داشته باشیم.
قدر مسلّم نسل انقلاب و جنگ هنوز حرفهای بسیاری برای گفتن دارد ودر صورت انتقال فرهنگ دهه اول انقلاب به نسلهای بعد میتواند یار و یاور کشور در شرایط اضطرار باشد.
آرمانهای نسل انقلاب و جنگ کهنه شدنی نیست و همیشه تاریخ دارای اصالت و عظمت است و متعلق به ابدیت اند؛ باید جاذبههای آن را به نسلهای بعد نشان داد تا سلحشوری و اعتماد به نفس در نسل جنگ منحصر نماند؛برای این منظور باید عظمتِ کارهای نسل انقلاب و جنگ را به تمامه و بدون کم و کاست آنگونه که بود به نسلهای بعد منتقل کرد و از اغراقهای مشمئز کننده پیرامون اشخاص و حوادث دوری گزید.