سود میلیاردی حراج شانزدهم به دلال می رسد یا به هنرمند؟
گروه فرهنگی/ شانزدهمین دوره حراج تهران «هنر معاصر ایران» روز جمعه دهم تیرماه با رقم فروش ۷۸ میلیارد و ۱۰۰ میلیون تومان به کار خود پایان داد. رقمی که نسبت به حراج چهاردهم که با همین عنوان برگزار شد، نزدیک به دوبرابر رشد داشته است.
حراج تهران هر سال بعد از برگزاری با واکنشهای بسیاری مواجه است. این رخداد گرچه همانند تمام حراجهای دنیا همچون کریستیز و دوبی یک حراج اقتصادی در عرصه هنر محسوب میشود اما نکته قابل تأمل این است که این حراج از پشتوانه اجتماعی و مردمی برخوردار نیست. به باور برخی کارشناسان اقتصاد فرهنگ و هنر هم سود ناشی از حراج تهران نفعی به حال سود ناخالص ملی کشور ندارد چراکه سود حاصل از حراج تهران مستقیماً به جیب برگزار کنندگان و مجموعهداران حراج تهران میرود و در نهایت نفعی برای جامعهای که اکنون از نظر اقتصادی دچار چالش و مشکلات عدیده هستند، ندارد. برگزاری چنین رویدادی بخصوص اکنون که در تحریمهای اقتصادی به سر میبریم شاید از نگاه برخی کارشناسان موافق حراج، به نوعی به نفع بازار هنر باشد اما در حقیقت این نفع نه نصیب هنرمندان میشود و نه نصیب مردم.
به نظر بیشتر هنرمندان، حراج تهران نفعی به حالشان ندارد. فقط در صورتی حراج برای هنرمند منفعت دارد که اثرش به حراج راه یابد و به فروش برسد. همین عاملی در شهرت و بالا رفتن قیمت سایر آثار هنرمند میشود.
با نگاهی به حراج کنونی هنر معاصر تهران و همچنین دورههای پیشین میبینیم گردانندگان حراج در این دورهها آثار برخی هنرمندان جوان را به حراج میآورند تا اسامی این هنرمندان هم به سایر هنرمندان دوره معاصر بپیوندد و به قول برگزار کنندگان حراج جوان ترها هم به حراج راه یابند.اما سؤال اینجاست که به چه نحوی هنرمندان انتخاب میشوند؟ ساز و کار انتخاب هنرمندان بر چه مبنا و معیاری است؟ برای همین عملاً حراج تهران برای قاطبه هنرمندان از نظر اقتصادی نفعی ندارد و در حقیقت دلالان هنری و مجموعهداران هستند که از این فروشهای میلیاردی به نفع جیبشان بهره میبرند.
با نگاهی به فروش میلیاردی آثار هنرمندان و اسامی آنها در حراج شانزدهم نام میلیاردیهای حراج هم مشخص شد.
میلیاردیهای حراج کدامند؟
در این حراجی «شکار سیمرغ» رضا درخشانی با تکنیک مواد روی بوم با قیمت نهایی هشت میلیارد تومان فروش رفت. این اثر که در سال ۱۳۹۵ خلق شده عنوان گرانترین اثر حراج شانزدهم را به دست آورد.
همچنین منصور قندریز هم هنرمند دیگری بود که اثری بدون عنوان از او به عنوان «قله حراج» خوانده شد و به قیمت ۶ میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان چکش خورد. این قیمت درحالی نهایی شد که پیشتر این اثر بین 7-6 میلیارد تومان تخمین زده شده بود. دومین اثر قندریز هم که بین 4-3 میلیارد تومان تخمین زده شده بود، با آخرین پیشنهادی که از سوی خریداران ارائه شد، درنهایت به قیمت سه میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان چکش خورد.
فریده لاشایی هنرمند دیگری بود که اثری با عنوان «خرگوشها مقدمهای بر آلیس در سرزمین عجایب» از او، به قیمت چهار میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان چکش خورد. اثری بدون عنوان از کوروش شیشهگران که به خطوط معروفش شهرت دارد، درحالی که پیشتر بین 5-4 میلیارد تومان تخمین زده شده بود، به قیمت چهار میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان چکش خورد.
سایر آثار میلیاردی هم با قیمت 3 میلیارد تومان تا نهایت یک میلیارد تومان در این مراسم چکش خورد.
رویا میرعلمی در گفت و گو با «ایران» از حضورش در نقش «جهاندخت» گفت
«مستوران»؛ ملودرامی با لباس تاریخی است
فرهنگی/ فصل نخست از سریال «مستوران» به کارگردانی مسعود آب پرور و سیدجمال سیدحاتمی از دوم تیرماه به روی آنتن شبکه یک سیما آمده است.این سریال برگرفته از قصههای کهن ایرانی است. رویا میرعلمی در «مستوران» نقش جهاندخت را که به نوعی شخصیت منفی قصه است بازی میکند. او که در تلویزیون بیشتر در آثار طنز از جمله «لیسانسهها»ی سروش صحت حضور داشته، کلیشههای ذهنی را شکسته و در یک سریال تاریخی و جدی حاضر شده است. برای این منظور او از پیشینه و تجربه تئاتریاش بهره گرفته که البته گریم و لباس هم به باورپذیری این کاراکتر و فضای داستان کمک کرده است. میرعلمی از تجربه بازی جهاندخت به «ایران» گفته است.
پیش از این در تئاتر فضای تاریخی را تجربه کرده بودید، این تجربیات چگونه در«مستوران» به کمکتان آمد؟
تئاتر و در کل روی صحنه بودن در همه جا به من کمک کرده است. اینجا در بحث دیالوگگویی کمی بیشتر به من کمک کرد. در تئاتر دورههای تاریخی مثل قاجار، پهلوی و... را تجربه کردم و به طور کلی با آن نوع دیالوگگویی آشنا بودم اما نکته مهم این است که زندگی هم در جریان باشد و این نوع بازی و سبک دیالوگگویی بین من بازیگر و مخاطب فاصله نیندازد و مخاطب در برابر کارهای تاریخی، گارد نگیرد.
داستان «مستوران» به چند صد سال قبل برمیگردد و نمونه تصویری بهعنوان الگو وجود ندارد. چطور این فاصله را کم کردید و به نقش نزدیک شدید؟
مهمترین نکته قصهپردازی است. در نگاه اول برای من این مؤلفه خیلی مطرح نیست که قصه در چه دوره تاریخی روایت میشود بلکه کاراکترها، گروه و قصه اهمیت دارد. مهمترین عنصر، قصه و درام است. قصه را میخوانم، کاراکتر را میشناسم و میگویم که او قرار است در این فضا زندگی کند. بعد هم بحثهای مختلف روانشناختی، جامعهشناسی، فضاسازی و... مطرح میشود و در نهایت این که مثلاً در 500 سال پیش آدمها چطور زندگی میکردند؟ راه میرفتند؟ رفتار میکردند و حرف میزدند؟ برخی کارهای تاریخی با زندگی امروز فاصله دارد، یعنی آدمها روبات هستند از حرف زدنشان گرفته تا حرکت و رفتارشان! درست است که ما وارد یک فضای تاریخی خیلی دور میشویم اما فراموش نکنیم که آدمها آدماند و زندگیها هم همان زندگی است. از ازل دروغ، حسادت، جنایت، عشق، امید و همه اینها بوده است. ممکن است براساس تغییر زمانه شکل آنها با تغییراتی روبهرو شده باشد اما اصل همان است. همان طور که همه این عواطف و حسها در آثار شکسپیر هم وجود دارد. من در هر کار سراغ مابهازاهای بیرون این آدمها میروم. مابهازای جهاندخت هم در اطراف ما حضور دارند. او مثل همه آدمهاست ولی بخشی از رفتارش از جمله حسادت اغراق شدهتر است و نمیتواند آن را مدیریت کند.
خودتان شخصیت جهاندخت را چطور تعریف میکنید؟
جهاندخت شاید در قصه نقش زن منفی ماجرا باشد اما اینطور نگاه نمیکنم و به او حق میدهم. در برابر جهاندخت حق به جانب هستم و از او دفاع میکنم چرا که همانطور که گفتم در درون همه ما تمام این رفتارها مثل حسادت، رفاقت و... هست. بستگی به مدیریت این عواطف و کنترل احساسات دارد. جهاندخت نمیتواند بخشی از وجودش را مدیریت کند و آن بخش بیرون میزند و در ادامه باعث میشود اتفاقاتی را رقم بزند و در مقابل زن مثبت قرار بگیرد. با این حال جهاندخت در جایی عاشق است، گاهی فارغ میشود، گاهی مهربان است و کاملاً یک انسان به تمام معناست. طوری این نقش را بازی کردم که بیننده هم به او حق بدهد، در واقع این نقش را کاملاً حق به جانب ایفا کردم. جهاندخت جزو شخصیتهای بسیار چالش برانگیز و مدام در حال تغییر و چرخش است.
فکر میکنید ساخت سریالهایی مثل «مستوران» میتواند تأثیرگذار باشد و اساساً تولید آنها چقدر ضرورت دارد؟
از یک سو ما میخواهیم گذشته و قسمتی از تاریخ را نشان دهیم و از سوی دیگر به افسانههایی مربوط است که در طول آن قصههای ایرانی به درام پیوند میخورد. اینجا بحث افسانه بهصورت جذابی وارد قصه ما میشود و تماشاچی به یاد میآورد که چه تعداد قصه داریم که میتوانیم روی آن کار کنیم و از آن بگوییم. متأسفانه یا کمتر سراغ این قصهها میرویم یا بد سراغش میرویم، آنقدر که تماشاچی هم آن را پس میزند. اغلب سریالهای موفق امریکایی از جمله «بازی تاج و تخت» ممزوج با تخیل، تاریخ، افسانه و... هستند. ما هم افسانه و اسطورههای زیادی داریم که میتوانیم آنها را به قصههای جذاب گره بزنیم. باید نگاه بصری مخاطب را با طراحی صحنه، لباس، گریم و... تغییر دهیم و تقویت کنیم اما از همه اینها مهمتر قصه و درام است. اگر همه اینها را داشته باشیم و قصهای جذاب نداشته باشیم، بیفایده است. خوشبختانه این اتفاق در «مستوران» رخ داده است.
یعنی معتقدید شخصیتهای اسطورهها و افسانههای ایرانی این پتانسیل را دارد که مثل همین سریال «بازی تاج و تخت» در آثار نمایشی طوری باورپذیر و جذاب شوند که به زندگی امروز بخصوص نسل جوان وارد شوند.
اگر در کار ما هم چنین رخدادی پیش نیامد کاش در کارهایی که در آینده قرار است تولید شود، آن را ببینیم. آثاری که آنقدر برای مخاطب و بخصوص جوانها جذاب باشد که مثل جان اسنو که تیشرتهایش هم طرفدار داشت، با آنها برخورد شود. چرا که نه؟ ما قصه و افسانه زیاد داریم ولی همه اینها باید با درام گره بخورد. «مستوران» هم این ویژگیها را دارد و در واقع ملودرامی است که لباس تاریخی تن کرده است. در این سریال هیچ بحث ایدئولوژیکی وجود ندارد. قصه یکسری آدمها و زندگیهایی است که به افسانهها، تخیل و رؤیاپردازی نویسنده گره خورده است.
اندر فواید تدوین همزمان
حسن حسن دوست
تدوینگر
بعد از دو ماه با تغییر کارگردان به مجموعه اضافه شدم. از همان ابتدا شرط کردم که مسئولیت هفت قسمت قبلی را نمیپذیرم و در اصل از قسمت هشت، کارم در این پروژه شروع شد. در آن مقطع حجم زیادی از راش وجود داشت که باید بهصورت فشرده آنها را تدوین میکردم تا به گروه میرسیدم و به شکل روزانه ادامه تدوین را پیش میبردم، اتفاقی که خوشبختانه رخ داد. با این روند کار امروز تصویربرداری میشد و فردای آن تدوین. در واقع من و گروه تصویربرداری تنها یک روز با هم فاصله داشتیم. همزمان کار کردن در یک سریال جزو مزایای پروژه است. اینگونه تدوینگر میتواند در جریان کار باشد تا اگر نکتهای به ذهنش رسید به کارگردان، تهیهکننده یا فیلمنامهنویسها و حتی بازیگرها هم بگوید. فرقی هم نمیکند که کار سینمایی باشد یا تلویزیونی؛ به هر حال تدوینگر باید در جریان کار تولید باشد. در این بین گروه تدوین با فیلمبردار، منشی صحنه، کارگردان و تهیهکننده بیشتر از هر بخش دیگری در ارتباط است. گاهی هم لازم است که با بازیگران ارتباط بگیرد و مواردی را مطرح کند، اتفاقی که البته اگر از طریق کارگردان رخ دهد، بهتر است. با توجه شیوه تولیدی که در ایران داریم لازم است تدوینگر در جریان فیلمنامه باشد. این در حالی است که در تولیدات خارجی، ظاهراً تدوینگر نقش چندانی ندارد و بیشتر فیلمنامهنویسها، طراح صحنه و بازیگران اهمیت دارند ولی در تولیدات داخل نیاز داریم که تدوینگر در طول فیلمنامه حضور داشته باشد چون میتواند به صرفهجویی هزینهها کمک کند. گاهی خیلی از صحنهها تکراری هستند و میشود آنها را حذف کرد و در برخی موارد هم چیزهایی به توصیه تدوینگر اضافه میشود.
روایتی منسجم از قصهها و افسانههای ایرانی
در «مستوران» با یک سریال تاریخی مواجه هستیم اما تاریخ نه به معنای یک برهه مشخص که صرفاً به معنای گذشته. گذشته کهن ایرانی که روزی روزگاری در این جغرافیا تجربه شده. دست بر قضا میتوان گفت که سریال از این حیث به حال و هوا و فضای سریال «روزی روزگاری» بیشباهت نیست. چند ویژگی و مؤلفه مهم برای این سریال میتوان برشمرد که مخاطب را نسبت به تماشای آن کنجکاو میکند. از جمله خلاقیت و نوآوریهای تکنیکی و بصری در تولید آنکه با روایت متفاوتی از قصهای تاریخی همراه شده که لحن و رنگ متفاوتی نسبت به نمونههای مشابه دارد و شاید گزافه نباشد که از این حیث، آن را سریالی جسورانه بدانیم. در واقع با نوعی از ساختارشکنی در ساخت سریال تاریخی مواجه هستیم. هم در مضمون و درونمایه قصه و هم در فرم و ساختار روایی آن. به این موارد میتوان بازی های متفاوت برخی از بازیگران در این مجموعه را هم افزود مثلاً با یک بیژن بنفشه خواه و رابعه اسکویی متفاوت روبهرو هستیم که متفاوت از تصویر مخاطب از نقشهای طنازانه و کمدی آنهاست. نقش پررنگ حمید رضا آذرنگ که از شخصیتهای محوری و اصلی سریال است بر جاذبه آن افزوده است. «مستوران» همچنین یک سریال اقتباسی است که برگرفته از رمان مستوران به قلم محمد حنیف روایت میشود. ساخت آثار اقتباسی در ساحت سریال کمتر سابقه داشته و این میتواند یک اتفاق جریانساز در روند سریالسازی تلویزیونی باشد. «مستوران» پروژه الف ویژه محسوب میشود که قصههای کهن فارسی در هم تنیده شده دارد و در عین حال قصهها، برای کاراکترها و لوکیشنهای ساخته شده، بومیسازی شده است. این نکته را هم باید به موقعیت ژانری سریال افزود که اگرچه در ژانر تاریخی ساخته شده اما میتوان آن را ملودرام خانوادگی هم دانست. ملودرامی خانوادگی که در بستر تاریخ روایت میشود. در اینجا در همه قصهها و داستانکهایی که به درام گره خورده میتوان ردی از خانه و خانواده را پیدا کرد. سریال تلاش کرده تا شمایلی از خانواده ایرانی و اصالتهای آن را به نمایش بگذارد. جنس دیالوگها و لحن و بیان آن هم به مکالمات امروز نزدیک است و از پرطمطراق و ملالآور شدن آن پرهیز شده است.به نظر میرسد سازمان فرهنگی هنری اوج این بار به سراغ مفاهیمی مبتنی بر هویت و حریت ایرانی رفته و تلاش کرده در بستر یک کار تاریخی عظیم وپرهزینه (بیگ پروداکشن)، اعتبار فرهنگ و تمدن ایرانی را به تصویر بکشد. قصه سریال بدون زمان و بدون مکان در جایی در ایران حدود ۵۰۰ سال پیش میگذرد اما در شهری به نام مستوران رخ میدهد. قصهها برگرفته از ادبیات کهن ایرانی است و یادآور هزار و یک شب، کشکول، گلستان و شاهنامه که بومی و به روز شده است. روایتی منسجم از افسانهها و قصههای شفاهی و ادبیات کهن ایرانی که میتواند یک اتفاق خوب در ساخت سریالهای تاریخی تلویزیون باشد.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در آیین بزرگداشت مرحومه مریم کاظمزاده مطرح کرد
مصداقی معتبر برای کنشگری زنان در عرصه اجتماع
محمدمهدی اسماعیلی روز گذشته در آیین بزرگداشت مرحومه مریم کاظمزاده که در مجموعه فرهنگی باغ زیبای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار شد، با تبریک فرارسیدن ایام ذیالحجه و پیوند مبارک امام علی(ع) و فاطمه زهرا(س)، با اشاره به ویژگیهای فردی، اخلاقی و حرفهای این بانوی انقلابی گفت: او یک زن مؤمنه بود که ضمن ایفای نقش همسری و مادری در خانواده، در طول دفاع مقدس تصویرگر و جهادگر بزرگ محسوب میشد که آثار بجا مانده وی نشانگر و گویای این مدعاست... و امروز وظیفه و رسالت این است تا ایشان را به عنوان نمونه زن الگو به جامعه معرفی کنیم.وی در ادامه از برگزاری جایزه ویژه مرحومه مریم کاظمزاده در آینده نزدیک توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خبر داد و از اهالی رسانه خواست در نامگذاری و پیرامون این جایزه این وزارتخانه را یاری کنند.عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در ادامه سخنان خود با ذکر این نکته که طی 200 سال گذشته بسیاری از مسائل مرتبط با تجدد وارد جهان اسلام شد که یکی از آنها موضوع «جایگاه اجتماعی زنان» بود، از این رو پاسخهای مختلفی به این چالش داده شده از آفریقا و شامات تا ایران. با پیروزی انقلاب اسلامی توقع این بود که به عنوان یک نظام دینی به موضوع زن و نگاه به او و کنشگری اجتماعی وی پاسخ داده شود.اسماعیلی همچنین با بیان اینکه امام راحل برای این موضوع پاسخ روشنی داشت، تأکید کرد: بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی(ره) به حضور زنان در جامعه اعتقاد داشت و کنشگری زنان در عرصه اجتماع را در کنار نقشهای اصلی وی همچون مادری و همسری ضروری میدانست.وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با اشاره به اینکه وقتی امروز به کارنامه انقلاب اسلامی نگاه میکنیم، باید بتوانیم در مورد کنشگری زنان و حضورشان پاسخ پیدا کنیم؛ افرادی مانند مرحوم کاظمزاده مصداق پاسخ امام خمینی(ره) و نگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی به حضور زنان در عرصه اجتماع هستند.عضو کابینه دولت مردمی در بخش دیگری از سخنان خود همچنین با اشاره به اینکه نظام رسانهای خارجی و هجمههای فرهنگی تلاش میکنند نقاط افتخار و مثبت و برجسته انقلاب اسلامی دیده نشوند و الگوی بدلی به جامعه معرفی شوند، تصریح کرد: وقتی در مورد زن شایسته ایرانی صحبت میشود به جای کاظمزاده میخواهند عناصر بدلی را برای نسل جوان معرفی کنند، بر این اساس بزرگداشت امروز به روایت مریم برای این است که چنین هدفی محقق شود و معاون مطبوعاتی و اطلاعرسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم تلاش میکند موضوع را به شکل جریانساز دنبال کند.او با اشاره به موضوع در نظر گرفتن جایزه مریم کاظمزاده، خاطرنشان کرد: این جایزه میکوشد از زنانی که در حوزه رسانه کار میکنند تجلیل به عمل آورد. البته امروز دیگر رسانه فقط مطبوعات و رسانههای مکتوب نیستند،در جهان امروز با پدیده «انسان رسانه» مواجه هستیم.
ایفای همزمان نقش خانوادگی و اجتماعی
فاطمه قاسمپور، رئیس فراکسیون زنان و عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی با اشاره به تعبیرات رهبر انقلاب از الگوی زنان اضافه کرد: از اصحاب رسانه خواهش میکنم امثال خانم کاظمزاده را روایت کنند. در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز باید این رویکرد بیش از پیش وجود داشته باشد که امثال خانم کاظمزاده به عنوان یک الگو معرفی شوند. اگر این الگوها به درستی معرفی شوند، میتوانند زن را به میانه میدان بیاورند؛ زنی که هم خانواده را پاس میدارد و هم حضورش در عرصه اجتماع حضور تأثیرگذاری است.فرشاد مهدیپور (معاون امور مطبوعاتی) و حسین شریعتمداری (مدیر مسئول مؤسسه کیهان) از دیگر سخنرانان این مراسم بودند.
ارادت مردم نیشابور به امام رضا(ع)
محمدمهدی اسماعیلی در ادامه سفرهای استانی خود، به منظور شرکت و سخنرانی در مراسم راهپیمایی سالروز ورود تاریخی امام رضا(ع) به شهر نیشابور، ظهر جمعه عازم استان خراسان رضوی شد و با حضور در جمع راهپیمایان نیشابوری ارادت مردم نیشابور به امام رضا(ع) را نشان از عمق عشق مردمان این خطه به خاندان اهل بیت(ع) عنوان کرد. رئیس شورای فرهنگ عمومی کشور، نیشابور را سرزمینی علم پرور و یادگار دوره شکوه خراسان بزرگ برشمرد و گفت: «نیشابور در طول تاریخ به عنوان شهر علم شناخته میشود، شهری که همه آن را با علمای بزرگ، کتابخانههای تاریخی و مشاهیری چون عطار و خیام میشناسند و این موارد از وجود یک سرزمین متعالی و مهد علم و دانش در ایران زمین حکایت دارد.»
مرزبندی بدون لکنت با جریانغربزدگی و تحجر
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی همچنین در مراسم افتتاحیه دوره معرفتی طرح ولایت که در حرم مطهر امام رضا(ع) برگزار شد، گفت: نهضت امام(ره) بدون لکنت و با صراحت با جریانهای تحجر، غربزدگی و روشنفکری مرزبندی دارد و این نهضت همزمان با استعمار خارجی و استبداد داخلی مقابله میکرد زیرا اصول نهضت، صریح و شفاف بود. وی با بیان اینکه طرح ولایت در دهههای اخیر نقش مهمی در ارتقای پایههای فکری و معرفتی جوانان داشته است، تأکید کرد: «طرح ولایت اکنون پس از گذشت دو دهه از آغاز به کار آن، به خط مشی بصیرت افزایی و معرفی صحیح نهضت انقلاب تبدیل شده و میتواند در آینده مسیر انقلاب اسلامی را از گزندهای احتمالی مصون دارد.» حضور در آیین افتتاح طرح ولایت ویژه معلمان و فعالان فرهنگی در مشهد مقدس، بازدید از آرامگاه عطار نیشابوری، مزار کمالالملک و امامزاده محمد محروق و امامزاده ابراهیم نیشابور بخشی از برنامه سفر یک روزه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به استان خراسان رضوی بود.
1-بهار قاسمی بازیگر جوان که این روزها فیلم «طلاخون» ساخته ابراهیم شیبانی را روی پرده سینما دارد درباره همبازی شدن با شهاب حسینی گفت: «حضور شهاب حسینی بیشتر شبیه به یک معجزه بود. او افتخار هنر ایران است و از لحاظ هنری، اخلاقی و شخصیتی همتا ندارد. معتقدم که شهاب حسینی به خاطر دلسوزی و محبت بیش از اندازهاش مورد بیمهری قرار گرفته است. شاید اگر مثل خیلیها سکوت میکرد تا این اندازه مورد قضاوت قرار نمیگرفت.» / ایسنا
2-دومین جلسه مرور فیلمهای مریل استریپ بازیگر برجسته امریکایی در سینماتک خانه هنرمندان ایران روز دوشنبه ۱۳ تیرماه ۱۴۰۱ از ساعت ۱۷:۳۰ در سالن استاد ناصری برگزار میشود. پانصدویازدهمین برنامه سینماتک خانه هنرمندان ایران به نمایش «کریمر علیه کریمر» ساخته رابرت بنتون محصول سال ۱۹۷۹ اختصاص دارد. این فیلم بر اساس رمانی با همین نام به قلمآوری کورمن ساخته شده است. پس از نمایش فیلم، محسن آزرم به نقد و بررسی آن میپردازد./ خبرآنلاین
3-«زالاوا» نخستین ساخته سینمایی ارسلان امیری پس از موفقیتهای بسیاری که در جشنوارههای داخلی و بینالمللی به دست آورد، از چهارشنبه هفته گذشته به روی پرده رفت تا در ۳ روز ابتدایی نمایش خود به فروش ۲۱۰ میلیون تومانی برسد و با توجه به شرایط فعلی سینما، یک افتتاحیه نسبتاً خوب را تجربه کند. طی این ۳ روز، ۲۵۵ سانس در ۹۵ سالن ترتیب داده شد و حدود ۴۸۲۰ نفر هم به تماشای فیلم نشستند./ ایرنا