نجات دهنده در گور خفته است!
مرتضی گلپور
خبرنگار
نجات دهنده امریکایی در گور خفت. «تونی مندز» مأمور سابق سیا که دو سال پس از تسخیر سفارت امریکا، 6 دیپلمات این کشور را از ایران خارج کرد، چندی پیش در سن 78 سالگی درگذشت. این دیپلماتها توانسته بودند پیش از تسخیر کامل سفارت از سوی دانشجویان، از در پشتی خارج شوند و خود را به خانه سفیر وقت کانادا در تهران برسانند. 52 همکار دیگرشان از سوی دانشجویان پیرو خط امام گروگان گرفته شدند. مأموریت جاسوس سیا هم از اینجا شروع شد؛ مأموریتی که نه فقط با سیاست و رابطه ایران و امریکا گره خورده است، بلکه الهامبخش سینماگران هالیوود هم شد. داستان این ماجرا، 7 سال پیش در فیلم سینمایی «آرگو» به تصویر کشیده شد. به باور بسیاری از منتقدان، این فیلم ضعفهای سینمایی بسیاری داشت، اما توانست سه اسکار بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه اقتباسی و بهترین تدوین را دریافت کند. همچنین دریافت دو جایزه از گلدن گلوب و معرفی به عنوان بهترین فیلم جشنواره بفتا، نشان داد که خاطره تسخیر سفارت امریکا در تهران، تا چه حد برای افکارعمومی، سیاست پیشگان و سینماگران این کشور زنده و تازه است. آرگو، روایتی اغراقآمیز از ماجرای فراری دادن دیپلماتهای گریخته از ماجرای تسخیر لانه جاسوسی است. چه، حتی اگر نقش سفیر وقت کانادا در این ماجرا را نادیده بگیریم که پاسپورت کانادایی را به آنان داد، اجرای یک عملیات جاسوسی در ایران انقلابی و دستخوش هیجان آن زمان، چندان دشوار نبود، هرچند نمیتوان تهور موجود در داستان را نادیده گرفت. روایت امریکایی از ماجرا، آنطور که آرگو نشان داد و اطلاعاتی که بعدها از نحوه تصویب و اجرای این عملیات از سوی جاسوس «مندز» منتشر شد، سرشار از قهرمان پروری، حماسهسازی و خودبرتربینی امریکایی است؛ یانکی تیزهوشی که میتواند آخرین امریکاییهای گریخته از ماجرای تسخیر سفارت را از کشور انقلابی ایران خارج کند. این دیپلماتها که به مدد سفیر وقت کانادا، پاسپورت کانادایی داشتند، به عنوان اعضای یک گروه فیلمسازی، از فرودگاه مهرآباد سوار هواپیمای «سوئیس ایر» شدند و همراه با جاسوس مندز به اروپا رسیدند. «بن افلک» بازیگر معروف هالیوودی، که کارگردان این فیلم هم بود، نقش «مندز» را بازی کرد و «جورج کلونی» دیگر ستاره هالیوود نیز یکی از تهیه کنندگان این فیلم است.
می توان اغراقهای موجود در فیلم «آرگو» و قهرمانسازی آن را پاسخی به شکست و تحقیر تاریخی دانست که در آبان ماه 58 برای امریکاییها رقم خورد. حتی برخی از منتقدان سینمایی و سیاستمداران ایرانی معتقدند که دروکردن جوایز جشنوارههای مختلف از سوی یک فیلم متوسط، خود واکنشی عاطفی و سیاسی به ماجرایی است که 40 سال پیش روی داده است. اما اگر فیلم آرگو تلاش میکند از فاجعه آبان ماه 58 امریکاییها، روایتی قهرمانانه و حماسی ارائه دهد، اما واقعیت این است که آن ماجرا، شکستی سخت برای امریکا بود. چه، اگر آن شکست سخت نبود، دلیلی وجود نداشت که دونالد ترامپ اجرای شدیدترین تحریمهای امریکا را به 13 آبان ماه، سالروز تسخیر سفارت این کشور موکول کند. همچنین جالب است که اعلام بهترین فیلم اسکار سال 2012 (سالی که آرگو به عنوان بهترین فیلم شناخته شد) از سوی میشل اوباما، همسر رئیس جمهور وقت امریکا اتفاق افتاد. اما همه این ماجراها معنای دیگری هم دارد؛ این معنا که آینده ایران و امریکا در گذشته ساخته و تعیین شده است. به این معنی که مندز مُرد، اما ماجرایی که او یکی از بازیگران آن بود، همچنان خط سیر سیاست و رابطه ایران و امریکا را تعیین میکند. در اینجا، یعنی در رابطه ایران و امریکا، «گذشته چراغ راه آینده» نیست، بلکه گذشته به مثابه یک انشعاب در ریل روابط دو کشور است. 40 سال بعد از انقلاب اسلامی، برخی از بازیگران بزرگ و کوچک آن رویداد تاریخی، یعنی 13 آبان 58 روی در نقاب خاک کشیدهاند. اما آن رویداد، حالا با مفسرانی تازه، با منادیانی جدید و با روایتهای تازه تر، به حیات خود ادامه میدهد و همچنان مسیر پیش رو را تعیین میکند. به عبارت دیگر چه دانشجویان تسخیرکننده سفارت امریکا (قهرمانان جمهوری اسلامی ایران) و چه مندز جاسوس و دیپلماتهای امریکایی (قهرمانهای امریکا) چه آنان که رفتهاند و چه آنان که هستند، دیگر جز خاطرهای از آن رویداد نیستند. به تعبیر جرج زیمل، آنان فرهنگ سازانی بودند که دیگر هدایت فرهنگ را در دست ندارند و فرهنگ ساخته شده مسیر و زندگی خود را طی میکند و صاحبان جدیدی مییابد. صاحبان جدید فرهنگ ستیز جمهوری اسلامی ایران و امریکا؛ حالا دو سوی جهان ایستادهاند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه