چالش‌هایی تازه برای «بهار عربی»


ایشاک دیوان
مترجم: وصال روحانی
برکناری رهبران اتوکرات دو کشور آفریقایی طی شش هفته گذشته و پایان دادن به حکومت‌های 30 ساله بوتفلیقه در الجزیره و 20 ساله عمرالبشیر بر سودان توقعات فراوانی را بر انگیخته است اما فقط گذشت زمان نشان می‌دهد که آیا موارد تازه و چیزهایی که جانشین دو حاکم فوق شده، زایش تازه‌ای را برای نهضت موسوم به بهار عربی» نوید می‌دهند یا مقدمه‌ای بر آشوب‌های وسیع و کشانده شدن نا‌امنی‌های گسترده کشورهای لیبی، عراق و سوریه به محدوده الجزایر و سودان در آینده نزدیکند.
در هر دو مورد ارتش‌ها قدرت را در دست گرفته و وعده انجام انتخاباتی را داده‌اند که فرجام آن باید روی کارآمدن دولت‌‌های مردمی‌تر از گذشته در شهرهای الجزیره و خارطوم باشد اما هیچ اطمینانی در این زمینه در دست نیست. از یک سو بافت و روش عمل نیروهای نظامی در هر دو کشور توأم با ناپایداری‌ها و در راستای حفظ منافع ارتش است که طبعاً گمان ابقای دولت‌های نظامی را قوت می‌بخشد و از جانب دیگر قدرت هیچ‌یک از احزاب و چهره‌های شاخص سیاسی الجزایر و سودان به حدی نمی‌رسد که بتوانند خود را بی‌نیاز از کمک‌های ارتش جلوه بدهند و قدرت سیاسی لازم را برای جاری کردن یک اراده مردمی و حتی حزبی داشته باشند. نمونه تلخ مصر نیز آشکارا به روی هر دوکشور دهن کجی می‌کند. آنجا که پس‌ از برکناری حسنی‌مبارک و روی‌کار آمدن محمد مرسی، این چهره اسلامگرا را چنان تحت فشار قرار دادند که چاره‌ای جز افتادن در چالش‌های خطرناک نداشت و پس‌از برکناری او ارتشی که قول تصحیح امور را داده بود نه تنها توسط سرکرده خود- عبدالفتاح السیسی- حکومت را رها نکرد بلکه با فتح انتخابات فرمایشی به حکومت کودتایی خود جنبه رسمی بخشید.
مشکلات و مواردی که ریشه در گذشته و فرهنگ دو کشور الجزایر و سودان دارند هر دو را به سوی آینده‌ای نامعلوم در صورت استمرار شرایط فعلی‌شان سوق می‌دهد. هردوی آنان در دهه 2000 که زمان رونق‌شان به لطف فروش گسترده نفت بود، اوج گرفتند و همان مسأله کمک کرد دولت‌های مبتنی بر اخطار قدیمی در آنها حکم برانند و چون شرط ابقای‌شان سرکوب هر نیروی مخالفی بود، هرگز یک تنوع حزبی و آرامش اجتماعی در آنجا شکل نگرفت. یکی از پیامد‌های پول هنگفت فروش نفت توانمندتر شدن تدریجی ارتش‌هایی بود که در ماجراهای اخیر قدرت را از دست سیاستمداران دیکتاتور خارج کرده‌اند. در سودان فرآیندهایی که باعث کاهش میزان فروش نفت و بتدریج کمبود درآمدهای خارجی این کشور شد، نقشی مهم را در تحولات اخیر بازی کرده است و از آنجا که دولت مجبور به اقدامات ترمیمی برای جبران نقیصه فوق شد، فقط مردم عادی بودند که تاوان آن را با کاسته شدن چشمگیر درآمدهای شخصی‌خود در یک بازار کار کوچک شده دادند. الجزایر هم از سال 2014 به بعد دچار عارضه پایین آمدن قیمت نفت خود شد وکار به‌جایی کشید که درآمدهای نفتی این کشور در سال 2017 فقط نصف چیزی شد که در سال 2007 بود. پایین آمدن بودجه اداره کشور شرایطی را فراهم آورد که دیگر نمی‌شد دولت‌های یکسویه نگری را که خواسته‌ها و نیازهای روز را بر نمی‌تابند، تحمل کرد و دلیل پایان زمامداری‌های اخیر بوتفلیقه در الجزایر و عمرالبشیر در سودان همین مسائل بوده است. اما آنچه جانشین‌ آنها شده، حکومت‌های دموکرات و همه‌سو نگری نیست که بهره‌های بزرگی از آنها برای مردم و سیاست‌های منطقه‌ای برخیزد. حتی السیسی که با مشت آهنین بر قاهره حکم راند، نتوانسته است تمام احزاب و آدم‌های درشت سیاسی مصر را متقاعد به پیروی از سیاست‌هایی کند که راه‌های نجات کشور از هرج و مرج‌های بعد از برکناری دولت‌های مردمی نامیده شده است.
در این شرایط ناگفته پیدا است سودان و الجزایر که گرفتار عواقب برکناری دولت‌های خودمحور و طولانی مدت و روی کار آمدن نظامیان غیرقابل اعتماد هستند، تا چه حد با آینده‌های نامعلوم‌تری سروکله می‌زنند و چگونه بهار عربی یک بار دیگر و در خیزش دوم خود به‌سوی افقی موهوم و گمشده سوق می‌یابد.
منبع: Project syndicate

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7043/22/509065/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها