وفاداری والاتر
کلام آخر
جیمزکومی
مترجمان: مسعود میرزایی و بهجت عباسی
من در زمانی این کتاب را به رشته تحریر در میآورم که کشور دچار نگرانی و تشویش بزرگی است. این نگرانی را درک میکنم، اما در عین حال بر این باور هستم که وضعیت امریکا بهبود خواهد یافت. من ترجیح میدهم که در کنار خطر، فرصت را هم ببینم. ریاست جمهوری دونالد ترامپ، بیشتر آنچه را که به نفع کشور است، تهدید میکند. ما همگی مسئول انتخابهای عمیقاً نادرستی هستیم که در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 پیشِ روی رأیدهندگان قرار دادیم و کشور ما تاوان سنگینی بابت آن میپردازد: این رئیس جمهور، پایبند به اخلاقیات نیست و به حقیقت و ارزشهای سازمانی تقیدی ندارد. رهبری او سوداگرانه، بر محور خودخواهی و درباره وفاداری شخصی است. مایه خوشبختی است که برخی از رهبران اخلاقی انتخاب کردهاند که خدمت کنند و در پستهای سطح بالای دولتی بمانند اما آنها نمیتوانند از همه آسیبهای ناشی از آتشی که ریاست جمهوری ترامپ برپا کرده است، جلوگیری کنند. وظیفه آنها مهار این آتش است.
بسیاری از بهاصطلاح مفسران محافظهکار از جمله برخی از رهبران مذهبی را میبینم که توجهشان به طرحهای سیاسی مناسب یا انتصابات در دادگاهها است تا از این طریق پذیرش چنین آسیبی را توجیه کنند، اما از تأثیر این رئیس جمهوری بر هنجارها و اصول اخلاقی ابتدایی غافل هستند. از نظر من، این رفتار از نظر اخلاقی غلط و در عین حال ریاکارانه است. این تزویر و ریاکاری آنها وقتی آشکار میشود که اسامی را تغییر دهید و تصور کنید که مثلاً رئیس جمهوری هیلاری کلینتون به این نحو کشور را اداره میکرد. من قبلاً هم این را گفتهام اما ارزش تکرار را دارد: چشمان خود را ببندید و همین صداها را تصور کنید که رئیس جمهوری هیلاری کلینتون در جریان یکی از تحقیقات درباره مشاور ارشدش به رئیس افبیآی میگفت «امیدوارم از آن صرف نظر کنید.» یا اینکه همان دروغهای گاه و بیگاه و ثابت نشدنی را تقریباً هر روز به زبان میآورد و بعد از ما میخواست که آنها را باور کنیم. این ریاکاری آن قدر شدید است که بهطور غمانگیزی مضحک بهنظر میرسد. من این موضوع را بهعنوان کسی بیان میکنم که همه عمرش را صرف خدمت در یک نهاد مجری قانون کرده و در دولت رؤسای جمهور هر دو حزب اصلی خدمت کرده است. اتفاقاتی که اکنون رخ میدهد، عادی نیستند. این خبر جعلی و ساختگی نیست. وضعیت خوب نیست.
گرایش سیاسی شما هر چه که باشد، این غلط است که به هنجارها و سنتهایی لطمه بزنید که دههها و در بسیاری از موارد از زمان پیدایش این جمهوری، راهنمای ریاست جمهوری و حیات عمومی کشور ما بودهاند. بهعلاوه منفعل بودن کار درستی نیست و بدتر از آن، سکوت کردن در زمانی است که بهتر از هر کسی میدانید که رئیس جمهوری بیشرمانه، بهدنبال تضعیف اعتماد عمومی به نهادهای مجری قانون است؛ نهادهایی که برای نظارت بر رهبران ما تأسیس شدهاند. هر سازمانی ضعفهای خود را دارد اما دادستان و مأموران حرفهای در وزارت دادگستری و اف بیآی برای یک هدف در آنجا حضور دارند- اینکه بالاتر از حزبگرایی قرار گیرند و صرفنظر از دیدگاههای سیاسی خود، آنچه را که مصلحت کشور است، انجام دهند. بدون چنین نظارتی بر عملکرد رهبران ما، بدون وجود چنین نهادهایی که قویاً در مقابل سوءاستفاده از قدرت ایستادهاند، کشور ما نمیتواند کارآمدی خود را بهعنوان کشوری دموکراتیک حفظ کند.
مترجمان: مسعود میرزایی و بهجت عباسی
من در زمانی این کتاب را به رشته تحریر در میآورم که کشور دچار نگرانی و تشویش بزرگی است. این نگرانی را درک میکنم، اما در عین حال بر این باور هستم که وضعیت امریکا بهبود خواهد یافت. من ترجیح میدهم که در کنار خطر، فرصت را هم ببینم. ریاست جمهوری دونالد ترامپ، بیشتر آنچه را که به نفع کشور است، تهدید میکند. ما همگی مسئول انتخابهای عمیقاً نادرستی هستیم که در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 پیشِ روی رأیدهندگان قرار دادیم و کشور ما تاوان سنگینی بابت آن میپردازد: این رئیس جمهور، پایبند به اخلاقیات نیست و به حقیقت و ارزشهای سازمانی تقیدی ندارد. رهبری او سوداگرانه، بر محور خودخواهی و درباره وفاداری شخصی است. مایه خوشبختی است که برخی از رهبران اخلاقی انتخاب کردهاند که خدمت کنند و در پستهای سطح بالای دولتی بمانند اما آنها نمیتوانند از همه آسیبهای ناشی از آتشی که ریاست جمهوری ترامپ برپا کرده است، جلوگیری کنند. وظیفه آنها مهار این آتش است.
بسیاری از بهاصطلاح مفسران محافظهکار از جمله برخی از رهبران مذهبی را میبینم که توجهشان به طرحهای سیاسی مناسب یا انتصابات در دادگاهها است تا از این طریق پذیرش چنین آسیبی را توجیه کنند، اما از تأثیر این رئیس جمهوری بر هنجارها و اصول اخلاقی ابتدایی غافل هستند. از نظر من، این رفتار از نظر اخلاقی غلط و در عین حال ریاکارانه است. این تزویر و ریاکاری آنها وقتی آشکار میشود که اسامی را تغییر دهید و تصور کنید که مثلاً رئیس جمهوری هیلاری کلینتون به این نحو کشور را اداره میکرد. من قبلاً هم این را گفتهام اما ارزش تکرار را دارد: چشمان خود را ببندید و همین صداها را تصور کنید که رئیس جمهوری هیلاری کلینتون در جریان یکی از تحقیقات درباره مشاور ارشدش به رئیس افبیآی میگفت «امیدوارم از آن صرف نظر کنید.» یا اینکه همان دروغهای گاه و بیگاه و ثابت نشدنی را تقریباً هر روز به زبان میآورد و بعد از ما میخواست که آنها را باور کنیم. این ریاکاری آن قدر شدید است که بهطور غمانگیزی مضحک بهنظر میرسد. من این موضوع را بهعنوان کسی بیان میکنم که همه عمرش را صرف خدمت در یک نهاد مجری قانون کرده و در دولت رؤسای جمهور هر دو حزب اصلی خدمت کرده است. اتفاقاتی که اکنون رخ میدهد، عادی نیستند. این خبر جعلی و ساختگی نیست. وضعیت خوب نیست.
گرایش سیاسی شما هر چه که باشد، این غلط است که به هنجارها و سنتهایی لطمه بزنید که دههها و در بسیاری از موارد از زمان پیدایش این جمهوری، راهنمای ریاست جمهوری و حیات عمومی کشور ما بودهاند. بهعلاوه منفعل بودن کار درستی نیست و بدتر از آن، سکوت کردن در زمانی است که بهتر از هر کسی میدانید که رئیس جمهوری بیشرمانه، بهدنبال تضعیف اعتماد عمومی به نهادهای مجری قانون است؛ نهادهایی که برای نظارت بر رهبران ما تأسیس شدهاند. هر سازمانی ضعفهای خود را دارد اما دادستان و مأموران حرفهای در وزارت دادگستری و اف بیآی برای یک هدف در آنجا حضور دارند- اینکه بالاتر از حزبگرایی قرار گیرند و صرفنظر از دیدگاههای سیاسی خود، آنچه را که مصلحت کشور است، انجام دهند. بدون چنین نظارتی بر عملکرد رهبران ما، بدون وجود چنین نهادهایی که قویاً در مقابل سوءاستفاده از قدرت ایستادهاند، کشور ما نمیتواند کارآمدی خود را بهعنوان کشوری دموکراتیک حفظ کند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه