گفتوگو با ملکمحمد مسعودی خواننده موسیقی سنتی و بختیاری
لالایی های بختیاری برای ایران زمین
ندا سیجانی
خبرنگار
در گستره آواها و نواهای متنوع و رنگارنگ موسیقی اقوام، گونهای ازموسیقی به گوش میرسد که قدمت آن حتی به سالها پیش برمیگردد؛ آواهایی برخاسته از زاگرسنشینان و نغمههایی که از دل کارون شنیده میشود. ایل بختیاری از عشایر کهن ایران است و بیتردید فرهنگ و هنر آن یکی از غنیترین ذخایر فرهنگی و هنری ایران زمین است. قلمرو آن از استانهای چهار محال و بختیاری آغاز میشود و مناطقی از اصفهان، کهگیلویه و خوزستان و جنوب لرستان را دربرمیگیرد. مردمانی که به شجاعت، دلاوری و سلحشوری شهرهاند، اما افسوس که مسئولان فرهنگ و هنر کشورمان کمتر به پخش و انتشار آثار موسیقی این بخش از موسیقی نواحی توجه کردهاند. ملکمحمد مسعودی یکی از هنرمندان موسیقی سنتی و بختیاری است؛ او زاده شهر بروجن از توابع استان چهارمحال و بختیاری است و از سالها پیش به تدریس موسیقی در اصفهان مشغول بوده و آلبومهای بسیاری در زمینه موسیقی ایرانی و بختیاری منتشر کرده که ماندگارترینشان «پیر مغان» با محوریت بزرگداشت حافظ و «مندیر» هستند که جزو پرفروشترین آلبومهای موسیقی بعد از انقلاب در زمینه موسیقی بختیاری به حساب میآیند. مسعودی باوجود کمکاری در سالهای اخیر، همچنان از چهرههای شاخص موسیقی نواحی در ایران به شمار میرود. پخش سریال «بانوی سردار» و موسیقی تیتراژ این اثر انگیزهای بود تا با ملکمحمد مسعودی خواننده موسیقی بختیاری گفتوگویی داشته باشیم.
ابتدا در خصوص آغاز فعالیت خود درعرصه موسیقی کمی توضیح دهید.
نام کوچک من ملکمحمد و نام فامیلیام مسعودی است اما به ضرورت انتخاب یک نام هنری و ثبت آثارم درکتابخانه ملی و همچنین اصرار برتشابه نداشتن با اسمی دیگر مجبور به تغییر نام خود شدم. زمانی که کارم را بهصورت حرفهای شروع کردم اسم «ملک» بسیار رایج بود. فامیلی مسعودی هم اختصاص داشت به یکی از خوانندگان خوب کشورمان، آقای ناصر مسعودی که در اجرای موسیقی فولک گیلان سرآمد بودند. بههمین دلیل نام هنری «ملک مسعودی» را برای خودم انتخاب کردم. مردم هم تصور میکنند از ابتدا فامیلی من ملکمسعودی بوده است. تحصیلات عالیه خود را در رشته زبان و ادبیات انگلیسی شروع کردم و بعدها به رشته پزشکی روی آوردم که البته آن را ناتمام رها کردم. دلیلش علاقه بسیاری بود که به موسیقی بخصوص آواز داشتم. من درخانوادهای اهل فرهنگ و هنرمتولد شدم و رشد کردم. مادرم صدای زیبایی داشت و صدای خوش را از مادرم به ارث بردهام. برای خواندن آواز ایرانی مانند اپرا باید دارای صدا و موهبت آسمانی باشید و نمیتوان تنها با توانمندیهای خود و بدون داشتن صدای خوب تحریر بزنید. درواقع ویبره و نوانسهای زیبایی در موسیقی آوازی یا موسیقیسازی ما وجود دارد که بدون آنها نمیتوان خواننده یا نوازنده خوبی بود. اما آغاز فعالیت من به 40 سال گذشته میرسد و آموزش موسیقی را نزد استادان بزرگ آواز ایران همچون جلالالدین تاج اصفهانی، علی خان ساغری و حسن کسایی بهصورت غیر حضوری آموختم و بهدنبال آن درمحضر استاد سیروس ساغری و همچنین در تهران هم حدود دو سال در مکتب استاد اسماعیل مهرتاش و درجامعه باربد موسیقی اصیل ایرانی را تلمذ کردم. بعد از آن فعالیتم در هنرستان موسیقی اصفهان آغاز شد. ناگفته نماند با هنرمندان بزرگ کشورم همچون استادان فرامرز پایور، هادی منتظری، ناصر فرهنگفر و دیگر بزرگان موسیقی نیز آشنایی داشتم و وامدار محبت آنها هستم. اولین آلبومی که بعد از انقلاب منتشر کردم «از یاد رفته» نام داشت به هنرمندی شادروان عبدالحسین برازنده که درگوشه «افشاری» و «ابوعطا» و به تنظیم هادی منتظری منتشر شد.
با وجود آموزشهای بسیار در محضر استادان بزرگ موسیقی چه اتفاقی باعث شد به موسیقی فولکلوریک علاقهمند شوید و در این زمینه فعالیت کنید؟
موسیقی درکشورما به لحاظ ردیف آوازی و موسیقی مقامی بسیار گسترده است؛ مانند یک قالی ایرانی که هر کدام آن دارای یک طرح و رنگی است اما درنهایت این موسیقی معرف گنجینه معنوی و ارزشمند نیاکان ما است؛ از گیلان، مازندران، ترکمن، ترک، کرد، لر، شیراز، اصفهان و... که هر کدام موسیقیهای مقامی خاص خود را دارند و موسیقی بختیاری مستثنی از آن نیز نیست. علاقه من به موسیقی فولک و بویژه موسیقی بختیاری به سال های دور برمی گردد آن زمان که درمناطق بختیاری بهعنوان دبیر تدریس میکردم و شاگردانم و مردم آواز بختیاری میخواندند و من عاشق این موسیقی شدم و آرام آرام تمام عمرخود را با عشق، روی این موسیقی گذاشتم، برای مردمی که دارای خصوصیات بارز میهمان نوازی، ادب، سلحشوری و ایران پرستی و ایرانمداری هستند ودراین زمینه تلاش بسیاری کردم و حقیقتاً باید بگویم از همه آنها سپاسگزارم که نهایت قدرشناسی را نسبت به من دارند و من را مورد محبت خود قرار میدهند. در واقع بهتر است بگویم علاقه من به موسیقی فولک از آنجا آغاز شد که دوست عزیز آقای شهرام ناظری در استودیو بل آواز منطقه خود را میخواندند و من از درون برانگیخته شدم که من هم موسیقی منطقه خود را اجرا کنم و بنابراین آلبوم «مندیر» آغاز راهم بود.
موسیقی بختیاری یکی از موسیقیهای کهن و اصیل ایران زمین است، اما آنطور که باید و شاید در برنامههای فرهنگی موردتوجه نبوده به نظر شما علت این موضوع چیست؟
همه اقوام به موسیقی، زبان و قومیت شان میبالند و عشق میورزند، بنابراین قوم بزرگ و جلیل بختیاری و لر از این قاعده مستنثی نبوده و نیست و بسیار از موسیقی شان استقبال میکنند و هنرمندان بسیاری هم در این زمینه زحمت کشیدند بخصوص شادروان خواننده بزرگ بختیاری مسعود علاالدین و آقای قنادیان و... اما خوشحالم بگویم یک کارجدید انجام دادهام که دررثای مسعود علاالدین است وان شاءالله به دست دوستدارانش برسد. اما در خصوص کم توجهی به موسیقی اقوام باید بگویم هر قوم و ملتی که سرمایههای معنوی نیاکان خود را از یاد ببرد این قوم محکوم به فنا است، به قول «ویل دورانت» تمدن مانند رودخانه آبی است که درحال حرکت است و مردم در دو طرف این رودخانه زندگی میکنند و این تمدنها با هم در تقابل و درحال تعامل هستند، بنابراین بگذاریم مردم آوازها و زبان خودشان را داشته باشند و این رنگ آمیزی زیبا در تمدن فرهنگ بشری وجود داشته باشد.
خانمها هم در اجرای موسیقی بختیاری نقش جدی دارند؟
بله. در بعضی از آثار من بخصوص در آلبوم «شور گل» که موسیقی آن لری است با لهجه خاص کهگیلویه و بویراحمد که کرال خواند شده با صدای خانمها بوده است. اما درزمینه موسیقی بختیاری باید بگویم زنان بختیاری در موسیقی جایگاه خاصی دارند و در زمان کار، شیر دوشیدن مشک و ملار، برداشت محصول، بافتن جاجیم و لباسهای محلی و حتی لالاییهایی که برای فرزندان شان میخوانند و جالبتر از همه موسیقی سرو یا سرود یعنی موسیقی غم انگیز که اسمهای دیگری هم دارد بهنام موسیقی «پلکنون» (پل به معنای مو است یعنی مویه کنان) یا موسیقی «خون خون گروی» یعنی خون گریه کردن. این موسیقی بهصورت کرال است و شخصی که متوفی است معمولاً نزدیکترین فرد به آن خانم خواننده بوده که با توجه به شخصیت آن فرد و نوع مرگش شروع به خواندن میکند و بقیه خانمها همسرایی میکنند.کاری بسیار زیبا و شنیدنی است و پیش از آنکه در اروپا شاهد موسیقیهای مذهبی بهصورت کرال در کلیسا باشیم، این نوع موسیقی در مملکت خود ما وجود داشت البته با توجه به مسائل مذهبی کشورمان موسیقی بانوان معذوریتهایی دارد و خانمها تنها میتوانند برای خودشان با نوازنده و شنوندگان خانم اجرای برنامه داشته باشند و البته با محدودیتهای بسیار.
آیا گونههای مختلف موسیقی بختیاری چون موسیقی کار، موسیقی غم، شادی و...که به آن اشاره کردید امروزه هم کاربردی دارد؟
بله. دقیقاً. موسیقی همیشه و در همه جا کاربرد دارد، از اولین سلولهایی که در یک کودک شروع به تپیدن میکند و صدای آهنگ حیات است تا آنجا که درهمه سطوح زندگی از کار، سیاست، جنگ، تولید، فیلم و همه عرصههای زندگی هر ملتی موسیقی جریان دارد. شما کدام ملتی را میشناسید که سرود ملی نداشته باشد! این مسأله مهمی است و موسیقی میتواند بهعنوان یکی از ارکان مهم زندگی بر فرهنگ و تمدن یک ملت محسوب شود.
در سالهای اخیر موسیقیهای اصیل و مقامی ایران کمی جنبه شهری شده پیدا کردهاند، آیا در موسیقی بختیاری هم این موضوع به چشم میخورد؟
نمیدانم منظور از شهری شدن به چه معنا است اگراستفاده از تکنیکها و بهکارگیری سازهای فرنگی و ایرانی با هم است باید بگویم بله، چرا که موسیقی هم مانند هر پدیدهای در هر زمان تحولات خودش را دارد اما متأسفانه موسیقی مقامی بیش از هر ژانر موسیقی حتی موسیقی ملی مورد آسیب بوده است آن هم نه بهدلیل بهکاربردن سازها بلکه متأسفانه گاهی دیده میشود یک خواننده و موسیقیدان یک قطعه یا موتیفی را از موسیقی شمال مازندران یا گیلان با گویش شعر بختیاری اجرا میکند که یک خلط نازیبایی است و در واقع بهکار بردن سازها در کنار هم با متدهای امروزی بوده اما نمیتوان موسیقی شهری نامگذاریاش کرد بلکه باید بگوییم این موسیقیها شاید کمی علمیتر شده است و این اتفاق برمیگردد به سیستمهای جدید کامپیوتری و ضبط که بسیار علمی و دقیقتر شده بنابراین موسیقی ما هم از این قاعده مستثنی نبوده و موسیقی مقامی و موسیقی شهری هم دارای تحولات گوناگونی شدهاند.
از دیگر نکات مورد نقد و توجه در موسیقی ملی و سنتی که بسیار هم دیده میشود مبحث تقلید و الگوبرداری است، با توجه به تجربه شما در بحث آموزش آیا در موسیقی اقوام هم این اتفاقات به چشم میخورد؟ منظور کمبود ملودیها و اشعار کهن است.
خیر. با توجه به سوابقم در تدریس و تولید موسیقی مقامی باید بگویم نبود یا کمبود ملودیها و اشعار کهن باعث تکرار تقلید نشده است چرا که سراسر کشورمان سرشار از ملودیهای موسیقی مقامی است. مانند موسیقی کار، موسیقی عاشقانه، موسیقیهای مراسم و اعیاد و... یا موسیقی فولک و... بنابراین کمبود منابع نیست بلکه کمبود همت داریم. اما بین یک موسیقیدان با یک آوازخوان تفاوت بسیار است. موزیسین کسی است که موسیقی خلق میکند و شناخت درستی از جنبه عملی و جنبه نظری موسیقی دارد. گاهی اوقات هنرجویان و دانشجویان از من درخواست کمک دارند تا در مورد نوشتن یک موضوع یا پایاننامه به آنها مشاوره بدهم و میگویم بروید در خصوص موسیقی کار در گویش بختیاری یا بهطور مثال در فرهنگ لر تحقیق کنید، این دوستان ابتدا بر این نظرند کار بسیار ساده و آسانی است در صورتی که یکی از بخشهای مهم موسیقی مقامی کشورمان است و پژوهش و تحقیق بر این موضوع آنقدر گسترده است که شاید 12 -10 سال تلاش بسیار طاقت فرسا میخواهد. کما اینکه شادروان محمد تقی مسعودیه زمانی که موسیقی مذهبی ما را بررسی و تحقیق میکرد بیش از 10 سال از عمرشان روی یک موضوع موسیقی مقامی صرف شد.
اتفاقی که دراین سالها به وفور دیده میشود تلفیق در موسیقی است بهطورمثال تلفیق موسیقی سنتی با موسیقی نواحی یا موسیقی غربی؛نظر شما در این باره چیست؟
ساز یک وسیله است و به ضرورت آهنگساز و نیاز به صدای خاص مورد استفاده قرار میگیرد حال آن ساز برای هر قوم یا هر ملت یا فرهنگی باشد هیچ اشکالی ندارد کمااینکه میبینیم در موسیقی عرب هم از سازهای مختلف استفاده میشود از جمله ساز نی یا بربط که یک ساز اصیل و ایرانی است اما چون شاکله موسیقی عربی است شما هر کجا آن را بشنوید متوجه میشوید این موسیقی عربی است. به قول آقای محمد جواد کسایی، اروپاییها از اینکه موسیقی ایرانی یا به طور کلی موسیقی شرق آرام آرام خود را در مقابل موسیقی مغرب زمین قرار داده هراس داشتند مانند امروز که میبینید از پیشرفت کشورهای جهان مانند ایران دچار وحشت شدهاند و با وجود اظهار آزادگی و آزاد منشی با کمال تأسف به گونه ای صحبت میکنند که گویا هر چیزی که روی آن دست گذاشتهاند هنر است و آنها باید تعریف کنند؛ ای کاش جوانان ما بدانند خودشان باید بتوانند خود را بازتعریف کنند و بدانند آنچه نیاکان ما دارند ریشه در تاریخ کهنسال ما دارد و بسیار بسیار ارزشمند است تا این خودباختگی فرهنگی از بین برود.
موسیقی مذهبی در ماندگاری موسیقی ما چقدر اثرگذار بوده است؟
بسیار؛ چه بسا که اغلب جوانان ما برای فراموش نشدن آوازهای ایرانی در مراسم مذهبی و پاسداشت آیینهای ملی و مذهبی از ردیفهای موسیقی استفاده میکنند، یا دورانی که رنسانس در اروپا شکل میگیرد.
میبینید که بزرگترین موسیقیدانها در کلیسا به وجود میآیند و مذهب در کلیساها باعث خلق آثار گوناگون توسط موسیقیدانان بزرگشان میشود مانند سپاستین باخ و...که از روی کتاب مقدسشان انجیل، آفرینش انسان و رنجهای مسیح را به روایت موسیقایی ترسیم میکنند و به فراخور زمان موسیقی آرام آرام با موضوعات دیگری هم پیش میرود و فرمها و شکلهای دیگری پیدا میکند.
سالهای بسیاری است که به تدریس موسیقی مشغول هستید؛ آیا همچنان در زمینه موسیقی آوازی فعالیت میکنید یا به موسیقی مقامی ایران هم میپردازید؟
بله به همراه فرزندم. پسرم هم آواز میخواند و هم نوازنده تاراست و در یک آموزشگاه موسیقی دراصفهان به تدریس و تولید موسیقی مشغول هستیم، بنابراین در همه زمینهها تلاش میکنیم تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.
شرایط موسیقی آوازی را در حال حاضر چگونه ارزیابی میکنید؟
این سؤال را باید مسئولان صدا و سیما پاسخ بدهند! آنها باید بگویند چرا تصویری از ابزار و سازهای موسیقی در تلویزیون نیست! موسیقی که در زندگی و تاریخ اجتماعی و سیاسی امروز ما بسیار بسیار تأثیرگذار است؛ مانند آن زمان که در جبهههای جنگ موسیقی به فرم آواز یا استفاده از ملودیهای مذهبی و نوحه در تهییج جوانان ما در دفاع از مملکت، ناموس و کشورشان مؤثر و مورد استفاده بود. یا در جنگ جهانی دوم وقتی که آلمانها به شوروی حمله کردند و در پشت درهای لنینگراد ماندند، تاریخ آن زمان میگوید چایکوفسکی و گروه کوچکش بهصورت زنده شبانه روز از رادیو سرودهای ملی و میهنی را که سریعاً ساخته میشد بهصورت بداهه پخش میکردند تا سربازان در آن سرمای کشنده زنده بمانند و در مقابل آلمانها ایستادگی کنند که سرانجام به پیروزی میرسند و بیتردید یکی از درخشانترین قسمتهای زندگی چایکوفسکی همین قسمت است و ما نیز باید این موضوع را الگوی خود قرار بدهیم و در درجه نخست به آموزش موسیقی که بسیار مهم است اهمیت دهیم. بهطور مثال وزیر کار سابق جناب آقای ربیعی که در حال حاضر سخنگوی دولت هستند از ایشان سؤال دارم آقای ربیعی شما و کارشناسانتان ازکجا متوجه شدید که یک هنرجو با 120 یا 150 ساعت آموزش میتواند دیپلم بینالمللی در زمینه آموزش ساز و نواختن دریافت کند؟ بنده بهعنوان یک کارشناس کوچک این کشور که سالها به تدریس موسیقی مشغول هستم براین نظرم یک هنرجو با هفت سال تلاش آن هم زیر نظر دو وزارتخانه ارشاد و آموزش و پرورش میتواند دیپلم موسیقی بگیرد، حال این تئوری چگونه است نمیدانم؟ کما اینکه خود ما هم با وجود گذراندن هفت سال باز هم از نحوه آموختن این هنرجویان راضی نبودیم. نکته دیگر بخش بزرگ موسیقی ما بانوان هستند که متأسفانه نمیتوانند به راحتی در این زمینه فعالیت کنند.
رسانه ملی در ارائه موسیقی خوب برای مردم چقدر مؤثر عمل کردهاند و دیگر اینکه بهعنوان یک هنرمند آشنا به ترانههای محلی و موسیقی مقامی چرا اغلب در تلویزیون، به اجرای موسیقیهای سنتی میپردازید؟
من از صداوسیما گلایهمند هستم، متأسفانه ردیفهای آوازی و آوازهای خوب از صداوسیما شنیده نمیشود و کارهایی به گوش میرسد که دچار تاریخ مصرف شدهاند، البته خود را در جایگاهی نمیدانم که قضاوت کنم آثاری که تولید میشود با عنوان موسیقیهای مردمی خوب است یا بد! اما تأکید میکنم در رسانه ملی نه از سازهای ما خبری است و نه ملودیهای خوب کما اینکه همین رسانه ملی استادان بزرگ موسیقی ما را گوشه نشین و دل خسته کرده و دل آزرده شدهاند و این شایسته ملتی که داعیه آواز جهان را در سر میپروراند نیست و باید در آموزش همه هنرها بخصوص موسیقی تجدیدنظر کنیم. نکته دیگر در خصوص حق مؤلف است که متأسفانه قانون مؤلفین و مصنفین به هیچ وجه اجرا نمیشود، این درحالی است که هنرمندان زمان و هزینه بسیاری در این راه صرف میکنند اما آثارشان به راحتی دانلود و تکثیر میشود و به هرجا که مراجعه کنید فریادرسی در این زمینه نیست.
خبرنگار
در گستره آواها و نواهای متنوع و رنگارنگ موسیقی اقوام، گونهای ازموسیقی به گوش میرسد که قدمت آن حتی به سالها پیش برمیگردد؛ آواهایی برخاسته از زاگرسنشینان و نغمههایی که از دل کارون شنیده میشود. ایل بختیاری از عشایر کهن ایران است و بیتردید فرهنگ و هنر آن یکی از غنیترین ذخایر فرهنگی و هنری ایران زمین است. قلمرو آن از استانهای چهار محال و بختیاری آغاز میشود و مناطقی از اصفهان، کهگیلویه و خوزستان و جنوب لرستان را دربرمیگیرد. مردمانی که به شجاعت، دلاوری و سلحشوری شهرهاند، اما افسوس که مسئولان فرهنگ و هنر کشورمان کمتر به پخش و انتشار آثار موسیقی این بخش از موسیقی نواحی توجه کردهاند. ملکمحمد مسعودی یکی از هنرمندان موسیقی سنتی و بختیاری است؛ او زاده شهر بروجن از توابع استان چهارمحال و بختیاری است و از سالها پیش به تدریس موسیقی در اصفهان مشغول بوده و آلبومهای بسیاری در زمینه موسیقی ایرانی و بختیاری منتشر کرده که ماندگارترینشان «پیر مغان» با محوریت بزرگداشت حافظ و «مندیر» هستند که جزو پرفروشترین آلبومهای موسیقی بعد از انقلاب در زمینه موسیقی بختیاری به حساب میآیند. مسعودی باوجود کمکاری در سالهای اخیر، همچنان از چهرههای شاخص موسیقی نواحی در ایران به شمار میرود. پخش سریال «بانوی سردار» و موسیقی تیتراژ این اثر انگیزهای بود تا با ملکمحمد مسعودی خواننده موسیقی بختیاری گفتوگویی داشته باشیم.
ابتدا در خصوص آغاز فعالیت خود درعرصه موسیقی کمی توضیح دهید.
نام کوچک من ملکمحمد و نام فامیلیام مسعودی است اما به ضرورت انتخاب یک نام هنری و ثبت آثارم درکتابخانه ملی و همچنین اصرار برتشابه نداشتن با اسمی دیگر مجبور به تغییر نام خود شدم. زمانی که کارم را بهصورت حرفهای شروع کردم اسم «ملک» بسیار رایج بود. فامیلی مسعودی هم اختصاص داشت به یکی از خوانندگان خوب کشورمان، آقای ناصر مسعودی که در اجرای موسیقی فولک گیلان سرآمد بودند. بههمین دلیل نام هنری «ملک مسعودی» را برای خودم انتخاب کردم. مردم هم تصور میکنند از ابتدا فامیلی من ملکمسعودی بوده است. تحصیلات عالیه خود را در رشته زبان و ادبیات انگلیسی شروع کردم و بعدها به رشته پزشکی روی آوردم که البته آن را ناتمام رها کردم. دلیلش علاقه بسیاری بود که به موسیقی بخصوص آواز داشتم. من درخانوادهای اهل فرهنگ و هنرمتولد شدم و رشد کردم. مادرم صدای زیبایی داشت و صدای خوش را از مادرم به ارث بردهام. برای خواندن آواز ایرانی مانند اپرا باید دارای صدا و موهبت آسمانی باشید و نمیتوان تنها با توانمندیهای خود و بدون داشتن صدای خوب تحریر بزنید. درواقع ویبره و نوانسهای زیبایی در موسیقی آوازی یا موسیقیسازی ما وجود دارد که بدون آنها نمیتوان خواننده یا نوازنده خوبی بود. اما آغاز فعالیت من به 40 سال گذشته میرسد و آموزش موسیقی را نزد استادان بزرگ آواز ایران همچون جلالالدین تاج اصفهانی، علی خان ساغری و حسن کسایی بهصورت غیر حضوری آموختم و بهدنبال آن درمحضر استاد سیروس ساغری و همچنین در تهران هم حدود دو سال در مکتب استاد اسماعیل مهرتاش و درجامعه باربد موسیقی اصیل ایرانی را تلمذ کردم. بعد از آن فعالیتم در هنرستان موسیقی اصفهان آغاز شد. ناگفته نماند با هنرمندان بزرگ کشورم همچون استادان فرامرز پایور، هادی منتظری، ناصر فرهنگفر و دیگر بزرگان موسیقی نیز آشنایی داشتم و وامدار محبت آنها هستم. اولین آلبومی که بعد از انقلاب منتشر کردم «از یاد رفته» نام داشت به هنرمندی شادروان عبدالحسین برازنده که درگوشه «افشاری» و «ابوعطا» و به تنظیم هادی منتظری منتشر شد.
با وجود آموزشهای بسیار در محضر استادان بزرگ موسیقی چه اتفاقی باعث شد به موسیقی فولکلوریک علاقهمند شوید و در این زمینه فعالیت کنید؟
موسیقی درکشورما به لحاظ ردیف آوازی و موسیقی مقامی بسیار گسترده است؛ مانند یک قالی ایرانی که هر کدام آن دارای یک طرح و رنگی است اما درنهایت این موسیقی معرف گنجینه معنوی و ارزشمند نیاکان ما است؛ از گیلان، مازندران، ترکمن، ترک، کرد، لر، شیراز، اصفهان و... که هر کدام موسیقیهای مقامی خاص خود را دارند و موسیقی بختیاری مستثنی از آن نیز نیست. علاقه من به موسیقی فولک و بویژه موسیقی بختیاری به سال های دور برمی گردد آن زمان که درمناطق بختیاری بهعنوان دبیر تدریس میکردم و شاگردانم و مردم آواز بختیاری میخواندند و من عاشق این موسیقی شدم و آرام آرام تمام عمرخود را با عشق، روی این موسیقی گذاشتم، برای مردمی که دارای خصوصیات بارز میهمان نوازی، ادب، سلحشوری و ایران پرستی و ایرانمداری هستند ودراین زمینه تلاش بسیاری کردم و حقیقتاً باید بگویم از همه آنها سپاسگزارم که نهایت قدرشناسی را نسبت به من دارند و من را مورد محبت خود قرار میدهند. در واقع بهتر است بگویم علاقه من به موسیقی فولک از آنجا آغاز شد که دوست عزیز آقای شهرام ناظری در استودیو بل آواز منطقه خود را میخواندند و من از درون برانگیخته شدم که من هم موسیقی منطقه خود را اجرا کنم و بنابراین آلبوم «مندیر» آغاز راهم بود.
موسیقی بختیاری یکی از موسیقیهای کهن و اصیل ایران زمین است، اما آنطور که باید و شاید در برنامههای فرهنگی موردتوجه نبوده به نظر شما علت این موضوع چیست؟
همه اقوام به موسیقی، زبان و قومیت شان میبالند و عشق میورزند، بنابراین قوم بزرگ و جلیل بختیاری و لر از این قاعده مستنثی نبوده و نیست و بسیار از موسیقی شان استقبال میکنند و هنرمندان بسیاری هم در این زمینه زحمت کشیدند بخصوص شادروان خواننده بزرگ بختیاری مسعود علاالدین و آقای قنادیان و... اما خوشحالم بگویم یک کارجدید انجام دادهام که دررثای مسعود علاالدین است وان شاءالله به دست دوستدارانش برسد. اما در خصوص کم توجهی به موسیقی اقوام باید بگویم هر قوم و ملتی که سرمایههای معنوی نیاکان خود را از یاد ببرد این قوم محکوم به فنا است، به قول «ویل دورانت» تمدن مانند رودخانه آبی است که درحال حرکت است و مردم در دو طرف این رودخانه زندگی میکنند و این تمدنها با هم در تقابل و درحال تعامل هستند، بنابراین بگذاریم مردم آوازها و زبان خودشان را داشته باشند و این رنگ آمیزی زیبا در تمدن فرهنگ بشری وجود داشته باشد.
خانمها هم در اجرای موسیقی بختیاری نقش جدی دارند؟
بله. در بعضی از آثار من بخصوص در آلبوم «شور گل» که موسیقی آن لری است با لهجه خاص کهگیلویه و بویراحمد که کرال خواند شده با صدای خانمها بوده است. اما درزمینه موسیقی بختیاری باید بگویم زنان بختیاری در موسیقی جایگاه خاصی دارند و در زمان کار، شیر دوشیدن مشک و ملار، برداشت محصول، بافتن جاجیم و لباسهای محلی و حتی لالاییهایی که برای فرزندان شان میخوانند و جالبتر از همه موسیقی سرو یا سرود یعنی موسیقی غم انگیز که اسمهای دیگری هم دارد بهنام موسیقی «پلکنون» (پل به معنای مو است یعنی مویه کنان) یا موسیقی «خون خون گروی» یعنی خون گریه کردن. این موسیقی بهصورت کرال است و شخصی که متوفی است معمولاً نزدیکترین فرد به آن خانم خواننده بوده که با توجه به شخصیت آن فرد و نوع مرگش شروع به خواندن میکند و بقیه خانمها همسرایی میکنند.کاری بسیار زیبا و شنیدنی است و پیش از آنکه در اروپا شاهد موسیقیهای مذهبی بهصورت کرال در کلیسا باشیم، این نوع موسیقی در مملکت خود ما وجود داشت البته با توجه به مسائل مذهبی کشورمان موسیقی بانوان معذوریتهایی دارد و خانمها تنها میتوانند برای خودشان با نوازنده و شنوندگان خانم اجرای برنامه داشته باشند و البته با محدودیتهای بسیار.
آیا گونههای مختلف موسیقی بختیاری چون موسیقی کار، موسیقی غم، شادی و...که به آن اشاره کردید امروزه هم کاربردی دارد؟
بله. دقیقاً. موسیقی همیشه و در همه جا کاربرد دارد، از اولین سلولهایی که در یک کودک شروع به تپیدن میکند و صدای آهنگ حیات است تا آنجا که درهمه سطوح زندگی از کار، سیاست، جنگ، تولید، فیلم و همه عرصههای زندگی هر ملتی موسیقی جریان دارد. شما کدام ملتی را میشناسید که سرود ملی نداشته باشد! این مسأله مهمی است و موسیقی میتواند بهعنوان یکی از ارکان مهم زندگی بر فرهنگ و تمدن یک ملت محسوب شود.
در سالهای اخیر موسیقیهای اصیل و مقامی ایران کمی جنبه شهری شده پیدا کردهاند، آیا در موسیقی بختیاری هم این موضوع به چشم میخورد؟
نمیدانم منظور از شهری شدن به چه معنا است اگراستفاده از تکنیکها و بهکارگیری سازهای فرنگی و ایرانی با هم است باید بگویم بله، چرا که موسیقی هم مانند هر پدیدهای در هر زمان تحولات خودش را دارد اما متأسفانه موسیقی مقامی بیش از هر ژانر موسیقی حتی موسیقی ملی مورد آسیب بوده است آن هم نه بهدلیل بهکاربردن سازها بلکه متأسفانه گاهی دیده میشود یک خواننده و موسیقیدان یک قطعه یا موتیفی را از موسیقی شمال مازندران یا گیلان با گویش شعر بختیاری اجرا میکند که یک خلط نازیبایی است و در واقع بهکار بردن سازها در کنار هم با متدهای امروزی بوده اما نمیتوان موسیقی شهری نامگذاریاش کرد بلکه باید بگوییم این موسیقیها شاید کمی علمیتر شده است و این اتفاق برمیگردد به سیستمهای جدید کامپیوتری و ضبط که بسیار علمی و دقیقتر شده بنابراین موسیقی ما هم از این قاعده مستثنی نبوده و موسیقی مقامی و موسیقی شهری هم دارای تحولات گوناگونی شدهاند.
از دیگر نکات مورد نقد و توجه در موسیقی ملی و سنتی که بسیار هم دیده میشود مبحث تقلید و الگوبرداری است، با توجه به تجربه شما در بحث آموزش آیا در موسیقی اقوام هم این اتفاقات به چشم میخورد؟ منظور کمبود ملودیها و اشعار کهن است.
خیر. با توجه به سوابقم در تدریس و تولید موسیقی مقامی باید بگویم نبود یا کمبود ملودیها و اشعار کهن باعث تکرار تقلید نشده است چرا که سراسر کشورمان سرشار از ملودیهای موسیقی مقامی است. مانند موسیقی کار، موسیقی عاشقانه، موسیقیهای مراسم و اعیاد و... یا موسیقی فولک و... بنابراین کمبود منابع نیست بلکه کمبود همت داریم. اما بین یک موسیقیدان با یک آوازخوان تفاوت بسیار است. موزیسین کسی است که موسیقی خلق میکند و شناخت درستی از جنبه عملی و جنبه نظری موسیقی دارد. گاهی اوقات هنرجویان و دانشجویان از من درخواست کمک دارند تا در مورد نوشتن یک موضوع یا پایاننامه به آنها مشاوره بدهم و میگویم بروید در خصوص موسیقی کار در گویش بختیاری یا بهطور مثال در فرهنگ لر تحقیق کنید، این دوستان ابتدا بر این نظرند کار بسیار ساده و آسانی است در صورتی که یکی از بخشهای مهم موسیقی مقامی کشورمان است و پژوهش و تحقیق بر این موضوع آنقدر گسترده است که شاید 12 -10 سال تلاش بسیار طاقت فرسا میخواهد. کما اینکه شادروان محمد تقی مسعودیه زمانی که موسیقی مذهبی ما را بررسی و تحقیق میکرد بیش از 10 سال از عمرشان روی یک موضوع موسیقی مقامی صرف شد.
اتفاقی که دراین سالها به وفور دیده میشود تلفیق در موسیقی است بهطورمثال تلفیق موسیقی سنتی با موسیقی نواحی یا موسیقی غربی؛نظر شما در این باره چیست؟
ساز یک وسیله است و به ضرورت آهنگساز و نیاز به صدای خاص مورد استفاده قرار میگیرد حال آن ساز برای هر قوم یا هر ملت یا فرهنگی باشد هیچ اشکالی ندارد کمااینکه میبینیم در موسیقی عرب هم از سازهای مختلف استفاده میشود از جمله ساز نی یا بربط که یک ساز اصیل و ایرانی است اما چون شاکله موسیقی عربی است شما هر کجا آن را بشنوید متوجه میشوید این موسیقی عربی است. به قول آقای محمد جواد کسایی، اروپاییها از اینکه موسیقی ایرانی یا به طور کلی موسیقی شرق آرام آرام خود را در مقابل موسیقی مغرب زمین قرار داده هراس داشتند مانند امروز که میبینید از پیشرفت کشورهای جهان مانند ایران دچار وحشت شدهاند و با وجود اظهار آزادگی و آزاد منشی با کمال تأسف به گونه ای صحبت میکنند که گویا هر چیزی که روی آن دست گذاشتهاند هنر است و آنها باید تعریف کنند؛ ای کاش جوانان ما بدانند خودشان باید بتوانند خود را بازتعریف کنند و بدانند آنچه نیاکان ما دارند ریشه در تاریخ کهنسال ما دارد و بسیار بسیار ارزشمند است تا این خودباختگی فرهنگی از بین برود.
موسیقی مذهبی در ماندگاری موسیقی ما چقدر اثرگذار بوده است؟
بسیار؛ چه بسا که اغلب جوانان ما برای فراموش نشدن آوازهای ایرانی در مراسم مذهبی و پاسداشت آیینهای ملی و مذهبی از ردیفهای موسیقی استفاده میکنند، یا دورانی که رنسانس در اروپا شکل میگیرد.
میبینید که بزرگترین موسیقیدانها در کلیسا به وجود میآیند و مذهب در کلیساها باعث خلق آثار گوناگون توسط موسیقیدانان بزرگشان میشود مانند سپاستین باخ و...که از روی کتاب مقدسشان انجیل، آفرینش انسان و رنجهای مسیح را به روایت موسیقایی ترسیم میکنند و به فراخور زمان موسیقی آرام آرام با موضوعات دیگری هم پیش میرود و فرمها و شکلهای دیگری پیدا میکند.
سالهای بسیاری است که به تدریس موسیقی مشغول هستید؛ آیا همچنان در زمینه موسیقی آوازی فعالیت میکنید یا به موسیقی مقامی ایران هم میپردازید؟
بله به همراه فرزندم. پسرم هم آواز میخواند و هم نوازنده تاراست و در یک آموزشگاه موسیقی دراصفهان به تدریس و تولید موسیقی مشغول هستیم، بنابراین در همه زمینهها تلاش میکنیم تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.
شرایط موسیقی آوازی را در حال حاضر چگونه ارزیابی میکنید؟
این سؤال را باید مسئولان صدا و سیما پاسخ بدهند! آنها باید بگویند چرا تصویری از ابزار و سازهای موسیقی در تلویزیون نیست! موسیقی که در زندگی و تاریخ اجتماعی و سیاسی امروز ما بسیار بسیار تأثیرگذار است؛ مانند آن زمان که در جبهههای جنگ موسیقی به فرم آواز یا استفاده از ملودیهای مذهبی و نوحه در تهییج جوانان ما در دفاع از مملکت، ناموس و کشورشان مؤثر و مورد استفاده بود. یا در جنگ جهانی دوم وقتی که آلمانها به شوروی حمله کردند و در پشت درهای لنینگراد ماندند، تاریخ آن زمان میگوید چایکوفسکی و گروه کوچکش بهصورت زنده شبانه روز از رادیو سرودهای ملی و میهنی را که سریعاً ساخته میشد بهصورت بداهه پخش میکردند تا سربازان در آن سرمای کشنده زنده بمانند و در مقابل آلمانها ایستادگی کنند که سرانجام به پیروزی میرسند و بیتردید یکی از درخشانترین قسمتهای زندگی چایکوفسکی همین قسمت است و ما نیز باید این موضوع را الگوی خود قرار بدهیم و در درجه نخست به آموزش موسیقی که بسیار مهم است اهمیت دهیم. بهطور مثال وزیر کار سابق جناب آقای ربیعی که در حال حاضر سخنگوی دولت هستند از ایشان سؤال دارم آقای ربیعی شما و کارشناسانتان ازکجا متوجه شدید که یک هنرجو با 120 یا 150 ساعت آموزش میتواند دیپلم بینالمللی در زمینه آموزش ساز و نواختن دریافت کند؟ بنده بهعنوان یک کارشناس کوچک این کشور که سالها به تدریس موسیقی مشغول هستم براین نظرم یک هنرجو با هفت سال تلاش آن هم زیر نظر دو وزارتخانه ارشاد و آموزش و پرورش میتواند دیپلم موسیقی بگیرد، حال این تئوری چگونه است نمیدانم؟ کما اینکه خود ما هم با وجود گذراندن هفت سال باز هم از نحوه آموختن این هنرجویان راضی نبودیم. نکته دیگر بخش بزرگ موسیقی ما بانوان هستند که متأسفانه نمیتوانند به راحتی در این زمینه فعالیت کنند.
رسانه ملی در ارائه موسیقی خوب برای مردم چقدر مؤثر عمل کردهاند و دیگر اینکه بهعنوان یک هنرمند آشنا به ترانههای محلی و موسیقی مقامی چرا اغلب در تلویزیون، به اجرای موسیقیهای سنتی میپردازید؟
من از صداوسیما گلایهمند هستم، متأسفانه ردیفهای آوازی و آوازهای خوب از صداوسیما شنیده نمیشود و کارهایی به گوش میرسد که دچار تاریخ مصرف شدهاند، البته خود را در جایگاهی نمیدانم که قضاوت کنم آثاری که تولید میشود با عنوان موسیقیهای مردمی خوب است یا بد! اما تأکید میکنم در رسانه ملی نه از سازهای ما خبری است و نه ملودیهای خوب کما اینکه همین رسانه ملی استادان بزرگ موسیقی ما را گوشه نشین و دل خسته کرده و دل آزرده شدهاند و این شایسته ملتی که داعیه آواز جهان را در سر میپروراند نیست و باید در آموزش همه هنرها بخصوص موسیقی تجدیدنظر کنیم. نکته دیگر در خصوص حق مؤلف است که متأسفانه قانون مؤلفین و مصنفین به هیچ وجه اجرا نمیشود، این درحالی است که هنرمندان زمان و هزینه بسیاری در این راه صرف میکنند اما آثارشان به راحتی دانلود و تکثیر میشود و به هرجا که مراجعه کنید فریادرسی در این زمینه نیست.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه