روحانی طرح ایران برای جهانیان را به سازمان ملل می برد
صلح و امید
مریم سالاری
خبرنگار دیپلماسی
تجمع سیاسی سالانه جهان از شنبه گذشته آغاز شده است و رؤسای جمهوری و برخی نخستوزیران و وزرای خارجه جهان، کمکم راهی فرودگاه «جان افکندی» نیویورک میشوند تا در هفتاد و چهارمین مجمع عمومی سازمان ملل حضور پیدا کنند. حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران نیز امروز (دوشنبه) راهی این سفر میشود و با شعار «ائتلاف امید» و «ابتکار صلح هرمز» هفتمین سخنرانی سالانه خود را در صحن مجمع انجام خواهد داد. رئیس جمهوری ایران در آستانه سفر به سازمان ملل با گفتن این جمله که «به جهانیان اعلام میکنیم که حضور نیروهای بیگانه برای آبراههای جهانی، امنیت کشتیرانی و نفت و انرژی، مشکلزا است اما مسیر جمهوری اسلامی ایران مسیر اتحاد و هماهنگی با کشورهای منطقه است» نشان داد که در خلال حضورش در نشست جاری سازمان ملل پیگیر نظریه ای خواهد بود که پیشتر(تیرماه سال 96) ایده ای مشابه آن موسوم به «منطقه قوی تر» را مطرح کرده بود.
نظریه ای که بی تردید برای تبدیل شدن به یک پارادایم در مناسبات خاورمیانه راه پرپیچ و خمی در پیش دارد. گرچه بسیاری این ایده را صرفاً طرحی روی کاغذ و ابتکاری بدون پشتوانه تلقی کردند که نمی تواند نسخه ای برای به پایان رسیدن تمام آشوبها و بی ثباتیهای منطقه غرب آسیا باشد اما حوادث ماههای بعد در منطقه و بروز ناآرامی در آبهای خلیج فارس نشان داد این نگاه تا چه اندازه بر اساس واقعیتهای موجود ضروری است. بعدها تکرار این نظریه به وجه گستردهتر و از زبان محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه به فراخور رویدادها نشان از آن داشت که این نظریه تعارف نیست که تصمیم است. ایده «ائتلاف امید» و«ابتکار صلح هرمز» در کنارنظریه «دولتهای کارآمدتر در منطقهای قویتر» در بطن خود مفروضاتی را جا داده است که مروری بر رویدادهای اخیر ضرورت پرداختن به آن و پیگیری این ابتکار عمل از سوی رئیس جمهوری ایران را در بزرگترین گردهمایی سیاسی جهان نشان میدهد.
هرمز؛ از تهدید تا صلح
ایده «ابتکار صلح هرمز» گزارهای مبتنی بر اهمیت استراتژیک یک آبراه حیاتی است که وسعت نتایج حاصل از وقوع بحران در آن میتواند دامن همه کشورهای حوزه این منطقه را بگیرد. تهدید علیه حاکمیت تاریخی ایران بر این آبراه مهم، عبور از خط قرمزی است که امریکا از طریق دنبال کردن سیاست فشار حداکثری کوشیده از یک سو ائتلافی شامل قدرتهای جهانی علیه ایران تشکیل دهد و از سوی دیگر، آرایش امنیتی منطقه خلیج فارس را به سالهای پیش از استقلال عمل کشورهای منطقه شبیه کند. چه طرح تشکیل «ناوگان اروپایی» در خلیج فارس برای مهیا کردن بستری جهت رسیدن به چنین هدفی مطرح شد. این طرح را که «جرمی هانت» وزیرامور خارجه سابق بریتانیا با حمایت امریکا ارائه داد و با استقبال محتاطانه آلمان، فرانسه، ایتالیا، دانمارک و حتی کره جنوبی روبهرو شد، میتوان ورود یکباره و ناخواسته کشورهای منظومه غرب در معرکه تنش روابط ایران و امریکا در آبهایی دانست که پیام خصمانهای را برای تهران فرستاد و این درست در هنگامه تهدیدات امریکا مبنی بر پیگیری سیاست «نفت صفر» علیه ایران بود؛ یعنی جایی که واشنگتن کوشید با تغییر زمین بازی به عرصه تقابل، اروپاییان را به رغم همه حساسیتهایشان در افزایش تنش با تهران، رودر روی آن قرار دهند و با همراهی شماری از متحدان عرب خود به خطرات جعلی در این منطقه دامن بزنند. تهدیدآمیزتر اینکه حاکمیت طبیعی و تاریخی ایران در تنگه هرمز را در معرض اقدامات ماجراجویانهای قرار دهند که پیامدهای آن نه فقط گریبانگیر جمهوری اسلامی که میتواند دامن امنیت همه کشورهای منطقه را بگیرد. ناگفته پیداست خلیج فارس و تنگه هرمز مسأله مرگ و بقا برای بازیگران این محدوده است و
بی شک اقتصاد تمام کشورهای منطقه به صدور جریان انرژی اعم از نفت و گاز گره خورده است و ناامنی در منطقه دامنگیر همه این کشورها خواهد شد. این در حالی است که تعارض اجتناب ناپذیر منافع ، اختلافات ریشه دار ایدئولوژیک و مداخله کشورهای صاحب قدرت خارج از منطقه که همواره منافع خود را به واسطه فراهم آمدن زمینه رقابتهای تسلیحاتی و به جیب زدن دلارهای نفتی در تقویت اختلافات و تنشهای این منطقه یافتهاند از جمله زمینههایی است که همواره بالاگرفتن تنش را در منطقه ممکن ساخته است. اما برای جمهوری اسلامی ایران که پیشتر تهدید سیاست «نفت صفر» از سوی امریکا را با تهدید به بستن تنگه هرمز پاسخ گفته بود آنچه اهمیت دارد درک درست و مشترک از واقعیت موجود در منطقه و راههای تحقق وضعیت مطلوب در آن است. این تهدید که اگر نفت ایران صادر نشود نفت هیچ کشور دیگری هم از هرمز عبور نخواهد کرد اشارهای به این واقعیت است که تأمین امنیت انرژی یک کشور همچون حلقهای از یک زنجیر به هم پیوسته است که فروافتادن آن به فروافتادن بقیه حلقهها میانجامد.
راه صلح از جنگ نمیگذرد
با این همه برای جمهوری اسلامی راه صلح و امنیت از مسیر جنگ
نمی گذرد. پیرو این موضع رئیس جمهوری ایران که پیشتر با تأکید بر ضرورت کنار گذاشتن «رقابتهای مخرب و نابجا»، گفته بود «جز سیاست برد ــ برد راهحل منطقهای نداریم و هر کشوری فکر کند قادر است بدون آسیب دیدن به منافع دیگران لطمه بزند، در خطاست؛ چه امریکا و چه عربستان» باز هم این ایران بود که به ترتیب پیگیری ایده «منطقه قویتر» و «پیمان عدم تجاوز میان کشورهای خلیج فارس» را به عنوان نظریه پیشنهادی برای شکلگیری یک پارادایم جدید در منطقه خاورمیانه و برای مواجهه با چالشهای پیش رو در دستور کار قرار داد و حالا نیز برای تکمیل آن از ایده «ائتلاف امید» و«ابتکار صلح هرمز» سخن به میان آورده است. گرچه برخی تحقق این راهکارها را به دلیل وجود مسائلی چون ارزشهای ایدئولوژیک و وابستگی شماری از کشورها به امریکا غیر ممکن میدانند و معتقدند نزدیکی عربستان سعودی و معدود کشورهای منطقه به امریکا فارغ از دلایل آن میتواند مانعی جدی برای قرار گرفتن تهران و ریاض در قالب یک نظم امنیتی مبتنی بر گفت وگو و همکاری باشد اما آنچه ایران بر آن تأکید دارد آن است که رفتار منفعلانه در مواجهه با یارکشی بازیگران خارج از منطقه، سوق دادن بیشتر این کشورها به سمت ائتلاف با واشنگتن و تلآویو به دلیل یک ایران هراسی موهوم هیچ کمکی به تأمین امنیت درونی منطقه نخواهد کرد. چه اوجگیری تنش اخیر میان ایران و امریکا در آبهای خلیج فارس، ماجرای سرنگونی پهپاد امریکایی و حمله به تأسیسات نفتی آرامکوی عربستان که وزن همپیمانی واشنگتن – ریاض را در بوته آزمون قرار داد و برخلاف آنچه ریاض انتظار داشت به پرهیز کاخ سفید از ورود به یک جنگ نظامی علیه ایران همراه بود، زمینه را مهیای آن کرده است که کشورهای عربی خلیج فارس در محاسبات خود در قبال مناسبات خود با تهران بازنگری داشته باشند.
پیام امید
روحانی در فضایی راهی نیویورک میشود و با خود پیام صلح و امید میبرد که جمهوری اسلامی ایران از منظر منطقهای در انزوا نیست و خاصه در سالهای پس از برجام نه تنها با اغلب کشورهای منطقه در وضعیت رابطهای فراتر از حسن همجواری به سر میبرد که با تعداد قابل توجهی از آنها در مناسباتی سازنده و صاحب نفوذ و تأثیرگذاری است. با این حال ناگفته پیداست که برای شکل دهی به یک نظام امنیتی مشارکتی موانع پرشماری پیش رو است؛ موانعی همچون عدم اعتماد کشورهای عربی به یکدیگر، حضور امریکا در خلیج فارس و تغییر موازنه قدرت منطقهای به نفع ایران که منجر به بدفهمیهایی از خواست ایران برای ایجاد صلح در منطقه و نظام امنیتی مشترک شده است و رفع و رجوع آن بی تردید با پیگیری کاهش تدریجی بدبینیها، اعتمادسازی، کاستن از اتکای کشورهای کوچکتر به بازیگران خارج از منطقه و پیوند بیشتر منافع در خلیج فارس حاصل میآید.
در واقع آنچه نظریه روحانی را در روزهای پیش رو و در پیگیری ایده «صلح هرمز» و «ائتلاف امید» ممکن میسازد ایجاد این فهم مشترک میان بازیگران منطقه است که امنیت را چنان ملک مشاعی ترسیم کنند که در آن مالکان آن به دوست و دشمن تقسیم نمیشوند و تهدید یکی تهدید همه فرض میشود.
بی تردید جمهوری اسلامی برای گستردن صلح در خاورمیانه و ایجاد یک نظام مشترک همکاریهای امنیتی در آن مسیری ناهموار در پیش روی خود دارد و این ممکن نمیشود مگر از طریق پایداری در این مسیر پرچالش و کمک به ساختن دیوار اعتمادی که پیشتر با مداخلهجویی قدرتهای فرامنطقهای فروپاشیده است.
خبـــــــر
برنامههای رئیس جمهوری در نیویورک
معاون ارتباطات و اطلاعرسانی دفتر ریاست جمهوری گفت: رئیس جمهوری در جریان سفر به نیویورک با سران کشورهای فرانسه، انگلیس، ژاپن، سوئیس، اسپانیا، عراق، سوئد و پاکستان دیدار میکند. به گزارش ایسنا، پرویز اسماعیلی با بیان اینکه سخنان رئیس جمهوری در مجمع عمومی سازمان ملل صبح روز چهارشنبه انجام میشود، افزود: ملاقات با مدیران ارشد رسانههای بینالمللی و جلسه با نخبگان سیاست خارجی در امریکا، از مهمترین ملاقاتهای رئیس جمهوری است. به گفته اسماعیلی، رئیس جمهوری دو مصاحبه تلویزیونی با دو شبکه مهم امریکا دارد. همچنین با دبیرکل سازمان ملل متحد دیدار میکند و نشست مطبوعاتی در پایان سفر رئیس جمهوری در ظهر پنجشنبه انجام شده و سپس وی نیویورک را به سمت تهران ترک میکند. او به محدودیتهای امریکا برای هیأت همراه رئیس جمهوری هم اشاره کرد و گفت: عدم صدور ویزا برای هیأت رسمی همراه رئیس جمهوری و برخی معاونان دفتر رئیس جمهوری و هیأت رسانهای برخلاف مسئولیت دیپلماتیکی است که رسماً امریکا آن را پذیرفته است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه