نمایش «سکوت سفید»
در خلوت و آرامش بیمارستان
محمدحسن خدایی
تام استوپارد در نمایشنامه «آرامشی از نوعی دیگر» به مسأله انسان معاصر در نسبت با نظم نمادین میپردازد. روایتی از زندگی «جان براون» که به بیمارستان سالمندان «بیچوود» مراجعه کرده و بیآنکه بیماری خاصی داشته باشد، مایل است در آن مکان اتاقی از آن خود داشته باشد و دور از هیاهوی شهر، روزگار بگذراند. نظم نمادین اما در پی کشف هویت واقعی این شخصیت عجیب و غریب است تا امکان کنترل و نظارت او را داشته باشد. بیمارستان بیچوود با آنکه خصوصی است و در ازای دریافت پول میتواند اتاقی در اختیار این متقاضی نابهنگام قرار دهد، اما همان کاری را انجام میدهد که جهان مدرن در این گونه وضعیتهای پرابهام انتظار دارد: یعنی کشف هویت افراد در نسبت با نظم نمادین و مناسبات اقتصادی جامعه. جان براون اما دلزده از تقسیم کار اجتماعی، به مکانی پناه برده تا از اجبارهای زیستن در یک جامعه سازمانیافته، خلاص شود. تمنایی که با تلاش شبانهروزی کارکنان بیمارستان در افشای هویت واقعی این مراجعه کننده، رنگ میبازد و در نهایت باعث بازگشت او به دل جامعه میشود. جان براون را نمیتوان یک بیمار اورژانسی دانست، او فقط میخواهد با پرداخت پول، اتاقی در یک بیمارستان خصوصی کرایه کند و بیآنکه پاسخگوی نظم نمادین و نمایندگان جامعه و دولت باشد، روی تخت دراز بکشد و تحت مراقبت پرستاری چون «مگی کوتز» باشد. نمایشنامه «آرامشی از نوع دیگر» روایت ناممکن بودن فرم زندگی کسی است که نمیخواهد نظمِ جهان مدرن را بپذیرد.
اجرای 55 دقیقهای نمایش، گرفتار ملال و رخوتناکی روایتهایی مطولی نمیشود که بیدلیل به روایتهای رئالیستی اضافه شده و یادآور ماجراجوییهای اعجابآور فرمال گروههای نابلد اجراییاست. سکوت سفید را میتوان یک نمونه موفق از وفاداری به نمایشنامهای چاپ شده دانست که از قضا با رویکردی مینیمال و مدرنیستی، تلاش دارد مناسبات بحرانی شده انسان معاصر را در مواجهه با نظام دانش و نهاد درمان آشکار کند. کوروش سلیمانی در مقام کارگردان به جهان استوپارد وفادار مانده و اجرایی استاندارد بر صحنه آورده است. بازیها در خدمت اجراست. گو اینکه سامان دارابی همچنان با لحن و ژستهای طنازانهاش، توانسته به شخصیت جان براون نزدیک شود، اما به هر حال گاه یادآور نقشهایی است که فیالمثل در نمایشهایی چون «مگس» و «مثبت فکر کن!» از او شاهد بودیم. طنزی که از اغراقها و گونهای سادهدلی ترسناک پرده برمیدارد. مهدی بجستانی در نقش دکتر، بیتفاوت و گاه بهتزده مینمایاند. او البته میتوانست اقتدار بیشتری اعمال کند و نظم نمادین بیمارستان را شدت بخشد. الهه شهپرست تلاش دارد بر مرز عشق و وظیفه باقی بماند و بهنسبت موفق است. پرستار مگی کورتزی که اینجا بازنمایی میشود، میان کنترل احساسات و انجام وظایف حرفهای، سرگردان باقی میماند. آناهیتا اقبالنژاد سرپرستاری باتجربه و مقتدر است که مناسبات بیمارستان بیچوود را تنظیم میکند. الهه زحمتی پرستاری که حضور چندانی ندارد و قرار است جایگزین پرستار مگی کوتز شود. در نهایت سکوت سفید را میتوان اجرایی دانست که با همکاری بازیگران حرفهای تولید شده و کمابیش از این منظر واجد بازیهایی استاندارد است.
تام استوپارد در نمایشنامه «آرامشی از نوعی دیگر» به مسأله انسان معاصر در نسبت با نظم نمادین میپردازد. روایتی از زندگی «جان براون» که به بیمارستان سالمندان «بیچوود» مراجعه کرده و بیآنکه بیماری خاصی داشته باشد، مایل است در آن مکان اتاقی از آن خود داشته باشد و دور از هیاهوی شهر، روزگار بگذراند. نظم نمادین اما در پی کشف هویت واقعی این شخصیت عجیب و غریب است تا امکان کنترل و نظارت او را داشته باشد. بیمارستان بیچوود با آنکه خصوصی است و در ازای دریافت پول میتواند اتاقی در اختیار این متقاضی نابهنگام قرار دهد، اما همان کاری را انجام میدهد که جهان مدرن در این گونه وضعیتهای پرابهام انتظار دارد: یعنی کشف هویت افراد در نسبت با نظم نمادین و مناسبات اقتصادی جامعه. جان براون اما دلزده از تقسیم کار اجتماعی، به مکانی پناه برده تا از اجبارهای زیستن در یک جامعه سازمانیافته، خلاص شود. تمنایی که با تلاش شبانهروزی کارکنان بیمارستان در افشای هویت واقعی این مراجعه کننده، رنگ میبازد و در نهایت باعث بازگشت او به دل جامعه میشود. جان براون را نمیتوان یک بیمار اورژانسی دانست، او فقط میخواهد با پرداخت پول، اتاقی در یک بیمارستان خصوصی کرایه کند و بیآنکه پاسخگوی نظم نمادین و نمایندگان جامعه و دولت باشد، روی تخت دراز بکشد و تحت مراقبت پرستاری چون «مگی کوتز» باشد. نمایشنامه «آرامشی از نوع دیگر» روایت ناممکن بودن فرم زندگی کسی است که نمیخواهد نظمِ جهان مدرن را بپذیرد.
اجرای 55 دقیقهای نمایش، گرفتار ملال و رخوتناکی روایتهایی مطولی نمیشود که بیدلیل به روایتهای رئالیستی اضافه شده و یادآور ماجراجوییهای اعجابآور فرمال گروههای نابلد اجراییاست. سکوت سفید را میتوان یک نمونه موفق از وفاداری به نمایشنامهای چاپ شده دانست که از قضا با رویکردی مینیمال و مدرنیستی، تلاش دارد مناسبات بحرانی شده انسان معاصر را در مواجهه با نظام دانش و نهاد درمان آشکار کند. کوروش سلیمانی در مقام کارگردان به جهان استوپارد وفادار مانده و اجرایی استاندارد بر صحنه آورده است. بازیها در خدمت اجراست. گو اینکه سامان دارابی همچنان با لحن و ژستهای طنازانهاش، توانسته به شخصیت جان براون نزدیک شود، اما به هر حال گاه یادآور نقشهایی است که فیالمثل در نمایشهایی چون «مگس» و «مثبت فکر کن!» از او شاهد بودیم. طنزی که از اغراقها و گونهای سادهدلی ترسناک پرده برمیدارد. مهدی بجستانی در نقش دکتر، بیتفاوت و گاه بهتزده مینمایاند. او البته میتوانست اقتدار بیشتری اعمال کند و نظم نمادین بیمارستان را شدت بخشد. الهه شهپرست تلاش دارد بر مرز عشق و وظیفه باقی بماند و بهنسبت موفق است. پرستار مگی کورتزی که اینجا بازنمایی میشود، میان کنترل احساسات و انجام وظایف حرفهای، سرگردان باقی میماند. آناهیتا اقبالنژاد سرپرستاری باتجربه و مقتدر است که مناسبات بیمارستان بیچوود را تنظیم میکند. الهه زحمتی پرستاری که حضور چندانی ندارد و قرار است جایگزین پرستار مگی کوتز شود. در نهایت سکوت سفید را میتوان اجرایی دانست که با همکاری بازیگران حرفهای تولید شده و کمابیش از این منظر واجد بازیهایی استاندارد است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه