ادامه از صفحه اول
چند صدا و یک حنجره
آقای انوشه که 500 منبع برای تألیف این کتاب خوانده است، میگوید کتابهای ایران براحتی در کابل و هرات چاپ میشود و کتابهای افغانستان در مشهد و تهران.
کسانی که اصرار میکنند زبان فارسی را به زبانهای فارسی دری و فارسی تاجیکی و فارسی ایرانی تقسیم کنند، در واقع به دام بیبیسی افتادهاند. در حالی که ما یک زبان فارسی داریم، زبان فارسی زبان میانجی کلیه اقوام ایرانی است و طبیعی است که خرده گویشهایی در آن پیدا شود. از این روست که زبان فارسی لهجههای گوناگون و گاه دور از هم دارد. در کتاب «لهجه تهرانی» تألیف لارزار سیکوف نویسنده روس ترجمه آقای محسن شجاعی ویژگیهایی برای زبان فارسی تهرانی قائل شده و با تحقیقات میدانی و شواهد بسیار آن را جدای از لهجههای شمیران و ری دانسته است. به واقع در یک شهر سه لهجه متفاوت وجود داشته و این جدای از لهجههای اصفهانی و شیرازی و کرمانی و از این قبیل است. مرحوم آقای دکتر رضا میگفت در گیلان ما که همه به فارسی سخن میگویند گاهی لهجهها چنان متفاوت است که اهالی روستایی در این سوی رود سخن روستائیان آن سوی رود را به راحتی درک نمی کنند. پیشترها حتی اصناف واژههای مخصوص به خود داشتهاند که بخشی از زبان حرفهها در کشور ماست که متأسفانه چندان به آن پرداخته نشده است. تاریخ ایران و افغانستان چنان درهم تنیده است که نمیتوان هیچ یک را مستقل از دیگری دانست، با این همه پیوستگی باید پرسید در سخنان اخیر رد و بدل شده که ارتباطی با آن همه دوستی دیرین و امروزین دو ملت ندارد آیا سیاستمداران و سیاستگذاران تأثیر داشتهاند؟ آیا آنها نباید در ناگفتهها و گفتهها، ناکردهها و کردههای خود تجدید نظر کنند و بپذیرند که ایران و افغانستان همسایگانی همزبان و دوستدار هم هستند و همواره کشورهای مهمی بوده و خواهند بود و در کنار غم و شادی یکدیگر خواهند ماند، آنها نه تنها تاریخ مشترک دارند که آینده آنها نیز به هم پیوسته است. استاد خلیلی به درستی میدانست که قدیمیترین مآخذ افغان کتاب اوستاست و به درستی گفته است:
ز آغاز تاریخ ایران و افغان/ سرخوان دانش و اخوان نشسته
ز باغی دو سرو روان قد کشیده / به شاخی دو مرغ خوش الحان نشسته
کسانی که اصرار میکنند زبان فارسی را به زبانهای فارسی دری و فارسی تاجیکی و فارسی ایرانی تقسیم کنند، در واقع به دام بیبیسی افتادهاند. در حالی که ما یک زبان فارسی داریم، زبان فارسی زبان میانجی کلیه اقوام ایرانی است و طبیعی است که خرده گویشهایی در آن پیدا شود. از این روست که زبان فارسی لهجههای گوناگون و گاه دور از هم دارد. در کتاب «لهجه تهرانی» تألیف لارزار سیکوف نویسنده روس ترجمه آقای محسن شجاعی ویژگیهایی برای زبان فارسی تهرانی قائل شده و با تحقیقات میدانی و شواهد بسیار آن را جدای از لهجههای شمیران و ری دانسته است. به واقع در یک شهر سه لهجه متفاوت وجود داشته و این جدای از لهجههای اصفهانی و شیرازی و کرمانی و از این قبیل است. مرحوم آقای دکتر رضا میگفت در گیلان ما که همه به فارسی سخن میگویند گاهی لهجهها چنان متفاوت است که اهالی روستایی در این سوی رود سخن روستائیان آن سوی رود را به راحتی درک نمی کنند. پیشترها حتی اصناف واژههای مخصوص به خود داشتهاند که بخشی از زبان حرفهها در کشور ماست که متأسفانه چندان به آن پرداخته نشده است. تاریخ ایران و افغانستان چنان درهم تنیده است که نمیتوان هیچ یک را مستقل از دیگری دانست، با این همه پیوستگی باید پرسید در سخنان اخیر رد و بدل شده که ارتباطی با آن همه دوستی دیرین و امروزین دو ملت ندارد آیا سیاستمداران و سیاستگذاران تأثیر داشتهاند؟ آیا آنها نباید در ناگفتهها و گفتهها، ناکردهها و کردههای خود تجدید نظر کنند و بپذیرند که ایران و افغانستان همسایگانی همزبان و دوستدار هم هستند و همواره کشورهای مهمی بوده و خواهند بود و در کنار غم و شادی یکدیگر خواهند ماند، آنها نه تنها تاریخ مشترک دارند که آینده آنها نیز به هم پیوسته است. استاد خلیلی به درستی میدانست که قدیمیترین مآخذ افغان کتاب اوستاست و به درستی گفته است:
ز آغاز تاریخ ایران و افغان/ سرخوان دانش و اخوان نشسته
ز باغی دو سرو روان قد کشیده / به شاخی دو مرغ خوش الحان نشسته
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه