چه وقت مشارکت سیاسی و اجتماعی در یک جامعه حداکثری میشود؟
راز محبوبیت و اسرار مقبولیت
دکتر سید سجاد ایزدهی
استاد فقه سیاسی حوزه و دانشگاه
1اصولاً مشارکت سیاسی یا اجتماعی در هر نظامی تابع مبانی آن نظام است؛ به این معنا که آن نظام و ساختار سیاسی چقدر مشارکتپذیر است، چقدر تقاضا و اقتضای مشارکت دارد و چقدر مشارکت را از مردم طلب میکند.
در برخی از نظامها همچون نظامهای استبدادی و غیرانتخابی، توتالیتر و... مشارکت اجتماعی و سیاسی چندان موضوعیتی ندارد و اگر هم باشد بسیار حداقلی است. اما پایه و اساس برخی نظامها بر مشارکت سیاسی و اجتماعی مردم است و طبیعتاً از آنان انتظار میرود که از سطح بالاتری از مشارکت اجتماعی برخوردار باشند.
لذا در بحث از سطح مشارکت اجتماعی و سیاسی در یک جامعه، نخست باید بررسی کرد که چقدر نظام و ساختار سیاسی آن جامعه، مشارکتپذیر و مشارکتطلب است و چقدر مردم را سهیم میکند؟
نکته دوم این است که در جامعه ما «مردم» پایه و اساس مشارکت هستند و نظام سیاسی ما، قائل به مردمسالاری دینی است. بر این اساس، طبیعتاً مشارکت مردم نه تنها یک «حق» بلکه «تکلیف» هم تلقی میشود. به تعبیر دیگر، خود نظام و ساختار سیاسی هم مردم را به نوعی مکلف به مشارکت در فرآیند قانونگذاری، اجرای قوانین و مراقبت از نظام میداند حتی در فقه ما هم بر «مشارکت سیاسی» تأکید بسیار شده است.
نکته سوم اینکه در نظام اسلامی، مشارکت سیاسی و اجتماعی هم ذیل نظام عادل و هم ذیل نظام جائر (ستمگر) موضوعیت پیدا میکند؛ به این معنا که حتی در یک نظام ناحق نیز مردم مکلف به مشارکت سیاسی و اجتماعی هستند تا نظام را به سمت بهبود و اصلاح سوق دهند. بهعنوان مثال در نظام طاغوت، مشارکت سیاسی مردم موجب شد تا نظام بتدریج از جایگاه خود عقب بنشیند که در نهایت، مشارکت سیاسی و اجتماعی مردم، به انقلاب اسلامی ایران در سال 57 منجر شد.
اگر در نظام جائر، مشارکت سلبی و برای تقلیل قدرت نظام جائر است، در نظام عادل، مشارکت برای کارآمدسازی نظام دینی اعم از بهبود قوانین، اصلاح فرآیند امور، نظارت بر کارگزاران، تعیین کارگزاران و... است.
2 اما پرسش اصلی این است که آیا تراز مشارکت اجتماعی و سیاسی مردم در جامعه ما، از سطح مطلوبی برخوردار است؟ در مقام پاسخ به این پرسش اساسی باید گفت واقعیت این است که در این 41 سالی که از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد سطح مشارکت سیاسی و اجتماعی مردم، مثل تمام کشورهای جهان، فراز و نشیبهای بسیار داشته است؛ برخی اوقات سطح مشارکت بالا و گاه پایین آمده است. لذا نمیتوان یک قانون کلی گذاشت و طبق آن نتیجه گرفت که سطح مشارکت مردم ما بهطور کلی کم یا زیاد است، بلکه این موضوع را میتوان اینگونه مورد تحلیل قرار داد که در هر برهه زمانی چه سطح از مشارکت سیاسی و اجتماعی را داشتهایم؟ و متعاقب آن پرسید چرا در دورههایی سطح مشارکت سیاسی و اجتماعی مردم حداکثری و در دورههایی حداقلی شده است؟
واقعیت این است که در دورههایی سطح مشارکت سیاسی و اجتماعی مردم حداکثری میشود که از یک طرف، اموری همچون باور مردم به تغییر، باور به کارگزاران و تأثیر آنان در تدبیر امور، امید به آینده و... افزایش پیدا کند و از طرف دیگر زمانی که در شرایطی خاص احساس تأثیرگذاری داشته باشند؛ بهعنوان مثال زمانی که کشور مورد تهاجم دشمن قرار میگیرد یا در شرایطی که رقابت میان احزاب و جناحها زیاد میشود. در این فضا، بهطور معمول رویکرد مشارکتی در یک جامعه افزایش مییابد. در علم منطق گفته میشود «تبعیت نتیجه از اخس مقدمتین» است.
برای توضیح این مطلب اینگونه میتوان مثال آورد: ماشینی را در نظر بگیرید که از نظر فنی عاری از هر گونه ایراد است اما وقتی یکی از لاستیکهای آن پنچر میشود، در عمل ماشین نمیتواند حرکت کند. اما این بدان معنا نیست که ماشین خراب است بلکه ماشین تنها پنچر شده است. مشارکت سیاسی هم بههمین نحو است گاه بخشی از بدنه نظام به مشکل برمیخورد اما این اشکال در بدنه، بدان معنا نیست که از اساس آن نظام، ناکارآمدی است. در این وضعیت تنها باید آن مشکل در بدنه را برطرف کرد؛ این اشکال گاه میتواند عدم اعتماد لازم به بخشهایی از نظام، گاه ناامیدی، گاه تأثیر و تأثر از فضاسازیهای دشمن، گاه عدم رقابت جدی بین احزاب و گروههای سیاسی و... باشد که طبیعتاً باید اینها را برطرف کرد تا در نهایت حضور و نمود مردم در مشارکتهای سیاسی- اجتماعی قویتر شود.
3 از آنجا که نظام بر پایه رأی و نظر مردم شکل میگیرد، طبیعی است که هر گاه حضور و مشارکت مردم را داشتهایم فارغ از اینکه نتیجه انتخابات چه باشد، ثبات و کارآمدی نظام تثبیت شده است. حتی اگر انتخاب مردم آنچنان که مطلوبشان هست، نتیجهبخش ظاهر نشود، اما چون این انتخاب را ناشی از تصمیم خود میدانند، پای این انتخاب میایستند. به این اعتبار است که تأکید میشود باید موانع و مسائلی که سطح مشارکت مردم را پایین میآورد، برطرف کرد.
علیرغم فراز و نشیبهایی که ما در سطح و میزان مشارکت سیاسی- اجتماعی شاهد بودیم بهنظر میرسد که سطح مشارکت در ایران نسبت به کشورهای اطراف، تراز بالاتری را نشان میدهد؛ چرا که ما نسبت به کشورهای اطراف، یک فرآیند مطلوبتری را در بحث مشارکت اجتماعی طی کردهایم. در نظام ما وقتی مردم تصمیم میگیرند، نظام هم بر اساس تصمیم آنان (توسط نمایندگان مجلس) عمل میکند تا آنجا که حتی میتوان گفت «استقلال نظام» از قدرتهای جهانی، خواست مردم و ملت ما بوده است و تنها یک تصمیم دولتی و حاکمیتی نبود.
اما پرسش دیگری که مطرح میشود این است که مردم از مشارکت سیاسی- اجتماعی چه چیزی را طلب میکنند و چه انتظاری دارند؟ طبیعتاً اینکه اسلامیت نظام تضمین شود و سیاست استقلال از نظام سلطه را حفظ کنیم از خواستههای اساسی مردم است. اما مردم علاوه بر اینها، انتظار دارند در کنار این دو، رفاه و آرامش نسبی هم داشته باشند و آزادیهای مشروط، منزلت و کرامت انسانیشان هم حفظ شود. اینها حداقلهایی است که جامعه ما توقع دارد و در واقع مطالبه این امور است که آنان را به مشارکتهای سیاسی- اجتماعی ترغیب میکند و طبیعتاً انتخابهایشان هم در این راستا است.
آن چیزی که مردم را به مشارکت مشتاقتر میکند، از یک طرف، اخلاص مسئولان است؛ اینکه مردم احساس کنند مسئولان تعهد اجتماعی بالایی دارند، مسئولان مردم را درک میکنند و بر اساس فهم مردم و بر اساس واقعیتهای جامعه عمل میکنند. از طرف دیگر، مردم احساس کنند که صاحب این نظام هستند و حرفها و تصمیماتشان تأثیرگذار است. اگر این دو مؤلفه بدرستی محقق شود بیشک مشارکت سیاسی- اجتماعی در جامعه ما حداکثری خواهد شد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه