در مسیر تاریخ




حسن مجیدی
مسئول صفحه تاریخ

پیست آبعلی چگونه شکل گرفت
کشف میدان وسیع برای بازی اسکی

امسال به واسطه کمی برف در لشکرک، میدانی که در سال گذشته مورد استفاده اسکی بازان واقع شده بود به‌طور کامل مورد استفاده واقع نگردیده است ولی میدان بزرگی در 10 کیلومتری آبعلی از طرف ایران تور کشف گردیده که این میدان بسیار وسیع و می‌توان گفت یکی از بهترین نقاط برای اسکی می‌باشد. در دو هفته اخیر عده زیادی از علاقه‌مندان ورزش به آبعلی رفته و علاوه بر ورزش در میدان مزبور از میهمانخانه مجلل ایران تور در آبعلی نیز استفاده کرده‌اند. اکنون برای اینکه عموم بتوانند از میدان نام‌برده استفاده کنند، سرویس مخصوصی دایر شده که روزهای پنجشنبه ساعت ۱۶ از تهران حرکت و روز جمعه ساعت ۱۷ به تهران مراجعت می‌نماید. هزینه رفتن و برگشتن و توقف یک شب در میهمانخانه آبعلی با غذای کامل جمعاً یکصد و پنجاه ریال از طرف ایران تور معین گردیده است.
روزنامه اطلاعات- چهارشنبه نهم بهمن 1319

ساختمان شهرداری خراب می‌شود

«گاسپار ایپکیان» نخستین شهردار رسمی تهران، در فاصله سال‌های 1300 تا 1302 دستور ساخت عمارت بلدیه یا ساختمان شهرداری تهران را در ضلع شمالی میدان  توپخانه داد. سازنده این بنا «نیکلای مارکف» معمار برجسته ایرانی_ گرجستانی بود. این عمارت تاریخی در چهار دهه برپایی خود چندین بار دچار مرمت و بازسازی شد. روز چهارشنبه 23 بهمن سال 1342 روزنامه کیهان در صفحه اول خود نوشت: «ساختمان شهرداری صدمیلیون ریال به بانک ملی فروخته می‌شود»، کیهان یک روز بعد با تیتر «ساختمان شهرداری خراب می‌شود و در محل آن بانک مرکزی یک عمارت 20 طبقه بنا خواهد کرد» خبر از نابودی بنایی داد که بین سال‌های ۱۳۴۵ تا ۱۳۴۸ با خاک یکسان و جای آن فضای سبز ایجاد و پس از مدتی به شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه جهت ایجاد ترمینال خطوط اتوبوسرانی واگذار شد.

ترور نافرجام در آرامگاه ظهیرالدوله
 شاگرد مغازه میخ فروشی!

دکتر سید حسین فاطمی صاحب امتیاز روزنامه باخترامروز، نماینده مردم تهران در مجلس شورای ملی و وزیر امور خارجه کابینه دکتر محمد مصدق، جمعه 23 بهمن 1330 هنگام سخنرانی در پنجمین سالگرد گرامیداشت محمد مسعود در آرامگاه ظهیرالدوله توسط محمد مهدی عبدخدایی عضو جمعیت فدائیان اسلام از ناحیه شکم هدف گلوله قرار گرفت. روزنامه کیهان شنبه 26 بهمن با انتشار تصویر لحظه وقوع ترور توسط یک جوان 15 ساله شاگرد مغازه میخ فروشی می‌نویسد: «این عکس چند لحظه قبل از ترور دکتر فاطمی، هنگام سخنرانی او برداشته شد. به‌طوری که ملاحظه می‌شود ضارب (که در عکس با علامت مشخص شده) در میان جمعیت و تقریباً مقابل دکتر فاطمی ایستاده بوده و دست راست او به اسلحه‌ای است که در جیب طرف چپ خود پنهان داشته.»

ایران و اصل چهار ترومن
 مقداری الاغ!

هری ترومن رئیس جمهوری امریکا روز 12 مارس 1947 / 21اسفند 1325 لایحه‌‌ا‌‌ی چهارگانه جهت سلطه بر اروپا و آسیا تحت عنوان «بازدارندگی» تقدیم کنگره کرد که با نام «دکترین ترومن» اساس سیاست خارجی امریکا در سال‌های پس‌از جنگ جهانی دوم را پی‌ریزی کرد. یکی از بندهای این طرح، کمک امریکا به کشورهای آزاد به منزله حفظ امنیت امریکا بود. ترومن 20 ژانویه 1949/30 دی 1327 بار دیگر اصول چهارگانه خود را طرح و بر اجرای آن در برخی از کشورهای اروپایی و خاورمیانه تأکید کرد.ایران در سال 1327 قراردادی با امریکا امضا کرد که براساس آن مقرر شد برنامه هفت ساله عمرانی ایران با پرداخت یک وام 250 میلیون دلاری از بانک صادرات و واردات امریکا اجرا شود. پرداخت این وام به بهانه ناتوانی گیرنده در بازپرداخت آن مسکوت ماند. با امضای قرارداد جدید در 27 مهر 1329 برنامه عمرانی اول تنها با پرداخت 500 هزار دلار وام از سال 1328 آغاز شد. سرمقاله روزنامه کیهان پنجشنبه 24 بهمن 1330 به قلم عبدالرحمن فرامرزی با عنوان «مقداری الاغ» از نتایج این قرارداد در ایران است!
«الحمدلله که بعد از چندین سال‌ های و هو و تقاضای ما راجع به مساعدت امریکا، مقداری الاغ نصیب گردید، زیرا موافقت شد که از اصل چهارم آقای ترومن مقداری الاغ برای اصلاح‌ نژاد الاغ‌های ایران وارد سازند. ان‌شاءالله خرهای قبرس خرتر از خرهای ما هستند و با آمدن ایشان خریت در این مملکت تکمیل خواهد شد.ولی من تصور می‌کردم که خر در این مملکت کم نیست و نقصی هم در خریت مشاهده نمی‌شود و لنگی کار ما از بی‌خری نیست زیرا تا امروز من هیچ نشنیده بودم که کسی از بی‌خری یا نقص خریت بنالد و آنچه ما بدان احتیاج داریم یک مساعدت جدی است که وضع اقتصادی خود را با آن تکانی بدهیم.من در صورت مساعدت‌هایی که امریکا با انگلیس و ترکیه و ایتالی و یونان کرده هیچ نامی از خر ندیدم، مگر در دنیا تنها ما هستیم که یگانه مورد نیاز ما خر است. چه وعده‌ها که به ما دادند و چه چهره‌های امیدی که به ما نشان دادند، عاقبت از تمام آنها خر در آمد. من نمی‌دانم شما چه فکر می‌کنید، در اینکه جنس خرهای داخل ایران پست و کوچک و کند و ضعیف است و احتیاج به اصلاح دارد شکی نیست، ولی به نظر من ما را مسخره کرده‌اند.
از روزی که متفقین پا به مملکت ما گذاشتند به ما وعده مساعدت اقتصادی دادند و فراموش نمی‌کنم آن روزی را که مرحوم [محمد علی] فروغی ما را به کاخ ابیض خواست و گفت شایسته نیست که مطبوعات راجع به قراردادی که ما می‌خواهیم با متفقین ببندیم اظهارنظری نکنند و بعد اجبار دولت و صلاح مملکت را که در آن قرارداد مندرج بود، شرح داد. آقای [علی] سهیلی در آن موقع وزیر خارجه بود، گفت مخصوصاً قرارداد اقتصادی، برای اینکه وضع اقتصادی ما بسیار بد است، من گفتم مگر قرارداد اقتصادی هم می‌خواهند با ما ببندند، گفت آنها این قصد را ندارند ولی شما باید طوری بنویسید که گردنشان بگذارید. یعنی اینکه اگر ما زیر بار ننگ قرارداد سیاسی می‌رویم یک قرارداد اقتصادی از ایشان در عوض می‌گیریم که خرابی‌های خود را با آن اصلاح کنیم.قرارداد اقتصادی را بستند و بعد به ما گفتند بیایید میلیون‌ها اسکناس چاپ کنید و بیست برابر زندگی خود را بالا ببرید برای اینکه متفقین از ما پول می‌خواهند، گفتیم این چه پولی است که باید به ایشان بدهیم، گفتند با ایشان قرارداد اقتصادی بسته‌ایم و مجبوریم که به ایشان پول بدهیم! گفتم ان‌شاء‌الله مبارک است و اسکناس را تا آنجا چاپ کردیم و به  ایشان دادیم که روز ورود ایشان به تهران روغن یک من بیست و پنج ریال بود ولی بعد از آن به پانصد ریال رسید و سایر زندگی ما نیز به همان تناسب بالا رفت.
این اولین مساعدتی بود که در نتیجه پامال ساختن بی‌طرفی و استقلال ما به ما کردند و بعد از آن هی وعده دادند، هی حرف زدند، هی احتیاجات ما را در مطبوعات خود منعکس ساختند و هر روز گفتند فردا کاروان مساعدت خواهد رسید، پیوسته حرف از پشت حرف آمد تا آخر گفتند بانک صادرات و واردات با سودی بیش از سود بازار جهان مبلغ 25میلیون دولار [دلار] به شما قرض خواهد داد ولی چنان که در دو سه شماره پیش ما خواندید آخر گفتند آن را هم نخواهند داد برای اینکه امیدی به استرداد اصل پول خود ندارند. به هر کشور مستعمره و نیمه مستعمره همه چیز دادند و به آنها اعتماد دادند ولی ما بعد از آن همه وعده اعتبار 25 میلیون دلار اعتبار نداشتیم و حالا خر می‌دهند.من اگر رئیس دولت بودم آن کسی را که این مساعدت به ما مبذول می‌دارد، سوار همان خر می‌کردم و برمی گرداندم و می‌گفتم بروید این خر را در مملکت خودتان سوار شوید...»








آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7281/15/536229/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها