مجالی برای گفتوگو از دریچه جایزههای ادبی
نیاز داستاننویسی امروز به هیجان و تعامل
حسن محمودی
نویسنده و منتقد ادبی
نهمین دوره جایزه ادبی هفت اقلیم، هفتم اسفند ماه سالجاری با معرفی آثار برگزیده در دو بخش مجموعه داستان و رمان به کار خود پایان میدهد. داوری این دوره از جایزه را در بخش مجموعه داستان، علی خدایی، ناهید طباطبایی و هادی نودهی و در بخش رمان، صمد طاهری، رضا زنگیآبادی و حسن محمودی بر عهده داشتهاند.
از من درباره ارزیابیام از رمانهایی که در داوری جایزه هفت اقلیم خواندهام پرسیدید. نکتهای که همین ابتدا باید بر آن تأکید کنم این است که من تنها آثاری را خواندهام که از سوی دبیرخانه به دستم رسیده است. بنابراین داوری و ارزیابی من تنها نسبت به مقایسه این کتابها با یکدیگر است. نمیدانم، لابد در مرحله ماقبل نیز گزینشی انجام شده است و شاید برخی آثار نیز در این جایزه شرکت داده نشدهاند. بنابراین داوری در چنین وضعیتی به مثابه نظر دادن بین تعدادی محدود اثر است. چیزی که با نگاهی کلی به این کتابها میتوان فهمید روند رماننویسی ایرانی معاصر در دهه نود است. رمانهای خوبی نوشته میشود و خوشبختانه آثار خوب دیگری هم هستند که خارج از روند جایزهها خوانده میشوند، آثاری که شاید در داوری جایزهها حضور نداشته باشند و قبل از هر چیزی در افکار عمومی برنده میشوند که از آنها استقبال میشود. نکتهای که در این بین نباید فراموش کرد این است که اقبال به یک رمان را نباید تنها در تعداد نسخههایی که خوانده میشود جستوجو کرد بلکه باید نگاهی فراتر داشت و میزان اثرگذاری آنها در بین مخاطبان را دید. به عقیده من داستان نویس ایرانی کارش را آنطور که باید بلد است و تا آنجا که فرصت و مجالش را دارد، خوب مینویسد. در بین آثاری که برای این داوری خواندم کتابهای خوبی یافتم که به دیگران پیشنهاد خواندن آنها را میدهم. در واقع یکی از مهمترین کارهای داوری هم همین است. داوران، بنابرمعیارهایی که دارند از میان کارهایی که میخوانند، تعدادی را انتخاب و پیشنهاد میدهند. تمام رمانهایی که به مرحله نهایی جایزه هفت اقلیم راه پیدا کردند، پیشنهادهایی برای خوانده شدن هستند. اما در پاسخ به اینکه در بررسی آثار مذکور ساختارو سبک ادبی نویسنده غلبه داشته موضوع سؤالی است که چندان به آن اعتقاد ندارم، چرا که هرگز نمیتوان این دو را از یکدیگر جدا کرد.اگر دیدید ساختار رمانی به گونهای دیگر خودنمایی میکند و موضوعش دلچسب نیست، رهایش کنید. هیچ اثر خوبی را پیدا نمیکنید که ساختار خوبی داشته باشد و موضوعش بد باشد یا برعکس. ساختارهای کلیشه و نخنما شده و کپی، حرفشان هم به دل نمینشیند و کهنهاند. در این دوره از جایزه هفت اقلیم، هر کدام از کارهایی که به مرحله نهایی رسیدهاند، قابل اهمیت و توجه بودند. به نظرم رمانها امروزه مهمترین و عمیقترین رسانه هستند که میتوانند روشنگری کنند و آگاهی بدهند و سندی باشند بر زندگی این روزگار. اما درباره اینکه در میان همین تعداد رمان بررسی شده جوانترها گوی سبقت را ربودهاند یا نویسندگان پیشکسوت باید بگویم که در رماننویسی باید همیشه جوان و پخته بود. آنهایی که این دو ویژگی را با هم دارند، شاهکار خلق میکنند و آنها که در جوانی پخته نیستند، سیاه مشق دارند و بعد هم که پخته میشوند دیگر جوان نیستند دیگر. با این حال یکی دو کتابی که امتیاز بیشتری آوردند از اتفاق متعلق به نویسندگانی است که جوانهای پختهای هستند و جهان را عمیقتر در نوشتهشان بازتاب میدهند.اما نکته آخر به میزان اثرگذاری جوایز و رویدادهای ادبی در زمان حاضر باز میگردد، به گمانم اثرگذاری جایزههای ادبی به وقتی بازمیگردد که آثار منتخب و به عبارتی پیشنهادهای آنها مورد توجه قرار بگیرد. حالا درباره جایزههای خصوصی که از حمایتهای کلان نفتی برخوردار نیستند، این امر بیشتر صدق میکند. داستاننویسی ما امروزه بشدت نیازمند شور و هیجان و گفتوگوست و جایزهها مجالی برای همین چیزها فراهم میکند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه