حسن دانایی فرد دیپلمات پیشین در گفتوگو با «ایران»:
انتخابات از انگارههای قدرت ملی ایران است
احسان بداغی
خبرنگار
دولتهای خارجی چه تحلیل و تفسیری از میزان مشارکت مردم در انتخابات پیش رو خواهند داشت؟ چه تأثیراتی دارد. اساساً ارتباط انتخابات با مقوله دیپلماسی و مناسبات بینالملل چگونه تعریف میشود؟ اینها سؤالاتی محوری است که به مناسبت انتخابات پیش روی مجلس در دوم اسفندماه با حسن دانایی فرد از دیپلماتهای با سابقه وزارت خارجه و سفیر پیشین ایران در عراق در میان گذاشتهایم. او تأکید دارد که انتخابات یکی از انگارههای مهم قدرت ملی ایران است و پیامهای آن برای خارج از کشور بیشتر از داخل ایران است.
در آستانه برگزاری انتخابات دوم اسفند یک سؤال مهم این است که شکل و محتوای نهاد انتخابات در جمهوری اسلامی ایران، فارغ از نتیجه آن چقدر میتواند در موضع و موقعیت فرامرزی ایران تأثیر بگذارد؟ علیالاصول اگر بحث ایران را هم کنار بگذاریم، در دنیا چه نسبتی بین نهاد انتخابات و موقعیت بینالمللی کشورها وجود دارد؟
من باید از زاویه دیگری جواب پرسش را بدهم. اخیراً مقام معظم رهبری در دیدار روز 19 بهمنماه با فرماندهان نیروی هوایی ارتش فرمودند که ما بایستی قدرتمند شویم و قدرت کسب کنیم تا دشمنان به ما هجوم نکنند. این را اگر بخواهیم به معنای رسمی و کلاسیک بیان کنیم در مفهوم راهبرد بازدارندگی جا میگیرد. یعنی به عنوان راهبرد و استراتژی بازدارندگی است که اگر ما هر چه قویتر شویم، نه برای هجوم بلکه برای دفاع و مقابله با هجوم دیگران، احتمال اقدام دشمنان علیه خود را کمتر خواهیم کرد. این به معنای اعمال اقتدار در حوزه تقابلهایی است که یک کشور میتواند در پیش رو داشته باشد. چون مهم فقط داشتن قدرت نیست بلکه مؤلفه تأثیرگذار دیگر هم در اختیار داشتن امکان اعمال اقتدار است. به عنوان مثال جمهوری اسلامی ایران در موضوع عین الاسد اعمال اقتدار کرد. شاید خیلی از کشورها امکانات و تجهیزات چنین حملهای را داشته باشند اما امکان عملی تحقق آن را ندارند و در موقعیت انجامش نیستند. این موقعیت فارغ از بحث سخت افزارها همان اقتدار است. یعنی کشوری هم تجهیزات و امکاناتش را دارد و هم اقتدار بکارگیری آنها را. کشوری که امکاناتی را داشته باشد اما نتواند آنها را در زمان و مکان مناسب خود به کار بگیرد در واقع امکان اعمال اقتدار ندارد. اما این اعمال اقتدار انگارههای متعددی دارد. انگارههای سخت و نرم؛ انگاره های سخت خیلی عیان و مشخص هستند و همه میدانند چه چیزهایی هستند. تجهیزات نظامی و قدرت اقتصادی و تجهیزاتی و امثال اینها از انگارههای سخت هستند. در افکار عمومی هم بیشتر همین بخش از انگارههای اعمال اقتدار چون بخش عینی و واضح موضوع هستند به مثابه کل موضوع در نظر گرفته میشوند؛ در حالی که بخش نرم ماجرا اگر اهمیت بیشتری نداشته باشد، قطعاً دارای درجه اهمیت کمتری هم نیست. این بخش شامل مشروعیت و مقبولیت و محبوبیت عمومی سیستم و نظام سیاسی است که در حضور و مشارکت مردم و بحثهای ساختاری نظامی که دارد اعمال اقتدار میکند متبلور میشود. با این تعریف جمهوری اسلامی ایران به عنوان نظامی که از سال 57 تاکنون به طور متوسط هر ساله یک انتخابات را تجربه کرده در جهان به عنوان یک کشور دموکراتیک با پشتوانه مردمی شناخته میشود که البته این دموکراسی با شرایط و تعریف خاص خود نظام جمهوری اسلامی است و نه آن تعاریف نرمال و معمولی که در دنیا و غرب رایج است. کما اینکه به دلیل همین تفاوت امروز این نظام به عنوان یک الگو در مراکزی مورد بحث و گفتوگو است و توانسته اثر خودش را در مراکز علمی و دانشگاهی و از همه مهمتر مراکز سیاسی بگذارد. یکی از نمودها و عینیتهای این وضعیت در موضوع انتخابات و نهاد انتخابات متبلور شده است. لذا اگر ما از این منظر نگاه کنیم، انتخابات یکی از انگارههای قدرت ملی ما خواهد بود. نکته دوم این است که امروز امریکاییها آن طور که خودشان اعتراف کردهاند سه قدرت را مقابل خودشان میبینند؛ روسیه، چین و ایران. من کاری ندارم که از چه منظری به روسیه و چین نگاه میکنند. اما آن طور که به ایران و نظام جمهوری اسلامی نگاه میکنند نه از منظر اقتصادی و نظامی بلکه از نظر فرهنگی است؛ یعنی جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک نماد و نمایه فرهنگی است که مقابل اینها عرض اندام کرده و توانسته مخاطبین قابل توجهی را در منطقه و دنیا به خود جلب کند. با همین ترکیب هم توانسته هژمونی و اتوریته امریکا را هم به چالش بکشد. انتخابات یکی از همان چیزهایی است که میتواند از این زاویه به امریکا در مقام دشمن ما، پاسخ محکم و دندان شکنی بدهد. در واقع میتواند بگوید ما نظامی داریم با این عناصر قدرت که یکی از اصلیترین آنها مردم و حضور مردم در پای صندوقهای رأی است؛ البته اتفاقاتی مثل تشییع جنازه سردار شهید سلیمانی هم خارج از چارچوب سنتی صندوق رأی خودش نوعی رفراندوم بود که پیامش را به جهان رساند.
مسأله قوی شدن، طبق گفته شما منوط به تحقق منظومه و مجموعهای از شرایط و عملکردهاست. نهاد انتخابات و فرآیند مشارکت عمومی در تعیین سرنوشت براساس رأی، کجای این منظومه است؟ ثانیاً ارتباطش با بخشهای دیگر این منظومه چیست؟
اتفاقاً انتخابات یکی از موضوعاتی است که با مهمترین بخش قدرت و اساسیترین آن که مردم باشند ارتباط دارد. اگر نظام ما متکی بر آرای مردم و مشروعیت عمومی نبود مطمئن باشید ما امروز این اقتدار، هیمنه و صلابت منطقهای را نداشتیم. یعنی اگر در وضعیت سیاسی امروز ایران فاکتور مردم را جدا کنیم و کنار بگذاریم، چیزی جز مقداری ابزار سخت و تجهیزات جنگی باقی نمیماند. چون انتخابات مستقیماً با مسأله مردم در ارتباط است و مردم رکن رکین نظام سیاسی ما هستند بشدت مورد توجه است. بخش سخت و مسائلی مانند اقتصاد و دیپلماسی هم اهمیت دارند اما هسته و مرکز تمام اینها مرتبط با نقش و مشروعیت مردمی است و اگر این هسته را از آنها جدا کنیم اینها مانند پوستهای میشوند که در خلأ درونی ناشی از نبود مردم، فرو میریزند. در طول این یک سال گذشته که یکی از پر حادثهترین سالهای پس از انقلاب بود مردم ما چطور افتخار آفریدند و صحنه را به نفع مواضع نظام نگه داشتند. دشمن ما از سالهای قبل برای سال 98 برنامه جدی داشت که مقدمات آن را هم در سالهای 96 و 97 به روی صحنه آورده بود. در نهایت هم دست به اقدام زدند اما اگر عنصر مؤثر مردم در این صحنه حضور نداشت روند اتفاقات به سمتی میرفت که پیامش برای دنیا ضعف ایران میبود؛ در حالی که دیدیم اتفاقات پشت این تحولات که با حضور مردم رخ میداد مدام پیام اقتدار را برای دنیا میفرستاد. نمونه واضح آن حماسه تشییع جنازه سردار شهید سلیمانی بود که برخلاف همه تصوراتی که غربیها ساخته بودند مردم به صحنه آمدند و یکصدا فریاد زدند انتقام. نه با یک حالت احساسی بلکه با یک انتخاب؛ لذا رکن رکین این نظام مردم هستند و این مردم حقوق مسلم شان انتخابات و انتخاب کردن است و هر چه امکان حضور آنها بیشتر باشد مطمئن باشید اثرش در تحولات آتی به نفع ایران و قلوب حامیانش بیشتر و بیشتر
خواهد بود.
به عنوان کسی که در جریان تحولات و رویدادهای سیاست خارجی به طور مستمر هستید و از جزئیات آن اطلاع دارید، نسبت بندی بین نهاد انتخابات در کشور ما و تحولات خارجی چگونه است؟ در واقع سیاست خارجی ما بدون در نظر گرفتن تأثیر نهاد انتخابات امروز میتوانست چه سر و شکلی داشته باشد؟
ما یک نگاه از درون به خودمان داریم و یک نگاه هم از بیرون به نظام جمهوری اسلامی میشود. وقتی ما از بیرون نگاه میکنیم این مجموعه را اگر یک شکل کروی در نظر بگیرید، تمام محیط و اطراف آن را مردم میبینید. البته جایگاه مقام معظم رهبری به عنوان یک نعمت بی بدیل محفوظ است اما آنچه از بیرون دیده میشود یک نظامی است که پوسته آن توسط مردم به صورت آگاهانه حفاظت میشود. با این تصویر وقتی دوستان و دشمنان ما نگاه میکنند متوجه میشوند که این نظام یک نظام مردم محور است و نظامهای مردم محور و اجتماعات محور دارای آسیبپذیری به مراتب کمتری هستند. نماد و عینیت این مردم محوری در نهاد انتخابات است. جدای از اینکه مردم از طریق رجوع به نهاد انتخابات نظرات خود را در تصمیمگیریهای عالی حاکمیت دخیل میکنند، وقتی این حضور تقریباً هر ساله تکرار میشود و استمرار دارد یعنی اینکه مردم نهاد انتخابات را یک نهاد مؤثر و رأی خود را یک رأی مؤثر میدانند و به نتیجه کاری که انجام میدهند نیز اعتماد دارند. این یک امید مضاعفی به دوستان ما میدهد و یک افسردگی برای دشمنان ما ایجاد میکند. امروز اگر این حضور مردم نبود مطمئن باشید بعد از حادثه عین الاسد امریکاییها تلاش میکردند اقداماتی متقابل را انجام دهند. اما اینکه وارد فاز بازی با واژگان شدند و کاری هم بیشتر از آن نتوانستند انجام دهند نشان میدهد که قدرت و تأثیر مردم را به عنوان عامل اقتدار نظام میدانند. بر همین اساس در این شرایط انتخابات دوم اسفند بیشتر از آنکه برای داخل پیام داشته باشد برای خارج از مرزها دارای پیام و برد سیاسی است و از همین رو باید آن را جدی بگیریم و به آن بپردازیم. کما اینکه میبینید دشمن ما بیش از آنکه در تمام این سالها به مقابله در زمینههای اقتصادی و نظامی و امثالهم با ایران بپردازد، روی بحثی مثل ناامید کردن مردم از صندوق رأی تأکید دارد چون میداند با تداوم تأثیر و مشروعیت عمومی این صندوق رأی آن کارها به نتیجه نمیرسد.
شما در صحبتهای خود دو نکته را مورد توجه قرار دادید؛ یکی تلاش خارجیها برای پایین آوردن مشارکت انتخاباتی در ایران و دیگری استمرار مداوم حضور مردم در پای صندوق رأی. سؤال این است که چرا به رغم این استمرار حضور، جبهه مقابل ما دست از تلاش خود بر نمیدارد و سراغ تاکتیکهای دیگر نمیرود؟
به دلیل اینکه میداند اصل ماجرا اینجاست. یعنی این موضوع را شرط لازم برای تحقق اهداف و برنامههایش میداند و اینقدر درک دارد که بداند اگر درباره مشروعیت نهاد انتخابات و مشارکت عمومی نتواند کاری کند، اهرمهای دیگرش بلااثر خواهند بود. درست است که مثلاً اهرمهای اقتصادی و فشار تحریمها به هر حال برای کشور زحمت ایجاد کردهاند اما هدف دشمن را محقق نکردهاند. توجه داشته باشیم که هدف دشمن سرنگون کردن نظام و زمینگیر کردن ایران است نه ایجاد زحمت. نکته دیگر اینکه دقیقاً همین موضوع است که تعریف و فلسفه غرب و امریکا از یک نظام مردمسالار را به چالش کشیده است. آنها میگویند دموکراسی و مردمسالاری تنها در چارچوبی محقق میشود که ما تبیین کردهایم و این ربطی به دین و شریعت و الهیات هم ندارد، نظام جمهوری اسلامی و نهاد انتخابات آن درست نقیض عملی همین ادعا هستند و بنابراین طبیعی است که غرب با سیستمی که در مقام عمل، فلسفه سیاسیاش را به چالش کشیده مقابله کند و در این مقابله هم سراغ نقطه مرکزی این چالش یعنی همان نهاد انتخابات برود. در واقع چالش اصلی ما با نظام سلطه نه چالش سیاسی و اقتصادی و نظامی بلکه یک چالش فلسفی و مفهومی است و طبیعی است که غرب هم این را دریافته و نمیتواند از منازعه بر سر اصل چالش چشم پوشی کند و ما میبینیم که به رغم اینکه مردم ما هر سال نشان میدهند که بر همان عهد پیشین خود هستند، اینها هم همچنان در زمینی که بارها شکست خوردهاند در حال انجام تلاش هستند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه