کرونا «زندگی» است
ادامـــــه از صفحه اول
اما بازتاب طبیعی و طنین آوازه آن در زمینه اینجا و زمانه اکنون، به صدر نشاندن معنا و اهمیت خود «زندگی» جسمانی است.
زندگی از پس نعره کرونا، آوای شادی و نشاط و دوستی و مهرورزی و کینهسوزی و رفاقت خود را سر میدهد، درست است که کرونا نشانههای مرگ را در هر کوی و برزنی و در اخبار درست و نادرست میپراکند و آوازهاش را به گوش آسمان هم رسانده است، اما از سوی دیگر، خود زندگی و سلامت و بهداشت جسم و بلکه توجه به جسم و تن را به پیش کشیده و مراقبت از جسم همسان مراقبت از روح ارزش و اهمیت یافته است؛ زیرا هر پدیدهای ضد خود را به دست خود میپروراند و هر پوزیسیونی، اپوزیسیون خود را خود سامان میبخشد. گرچه کرونا، در صورت و ظاهر، مرگ آفرین است و مرگ را به میدان شهرها فراخوانده است و نظم جهانی را مختل و چرخه زندگی متعارف را متوقف کرده است اما درنگ و لحظه تجربه عمیقی را هم فراهم آورده است که به یاد آوریم چیزی که در زمانه قیل و قال و هیاهوی تولید و انتشار محتوای گم شده بود، حالا رخ مینماید، آن خود زندگی است...
درست است که غایت زندگی این جهانی و مقصد آن آسایش تن و رفاه جسمانی نیست اما اگر این ظاهر در روند زمانه و هژمونی زمینه به فراموشی سپرده شود و بدان بیاعتنایی شود، خود را به شکلی ضروری و شورشگرانه به میان میکشد و طبیبان جسم را همچونان طبیبان روح بر صدر مینشاند و شهادت و جانبازی را از میدان سیاست به محیط بیمارستان تغییر میدهد و درسآموز فقه و فرهنگ و شهرنشینی و مدیریت و اقتصاد و... میشود و شعار «النظافه من الایمان» که از یاد رفته بود و جایی برایش نمانده بود، حالا بیاعتنایی شدگیاش را با مرگ جبران میکند و درس اخلاق و فلسفه زندگی میدهد.
کرونا در اینجا و اکنون، فراخواندن زندگی و بلکه خود «زندگی» است و شورش ظاهر و فرم علیه متن و محتوا. فرمالیستها به راه خطایی رفتند که محتوا را فروگذاردند و بدان کم بها دادند اما ادبیات چیزی را به آنها بدهکار است؛ اهمیت و ارزش فرم و صورت و روشهای آشنازدایی و غریبهکنندگی. زمانه هم چیزی به کرونا بدهکار است و آن به میان آوردن زندگی و لوازم و الزامات آن است، مانند خانه و شادی و نشاط و سلامتی و دوستی که در غوغای جهان محتواها گم شده بود.
اما بازتاب طبیعی و طنین آوازه آن در زمینه اینجا و زمانه اکنون، به صدر نشاندن معنا و اهمیت خود «زندگی» جسمانی است.
زندگی از پس نعره کرونا، آوای شادی و نشاط و دوستی و مهرورزی و کینهسوزی و رفاقت خود را سر میدهد، درست است که کرونا نشانههای مرگ را در هر کوی و برزنی و در اخبار درست و نادرست میپراکند و آوازهاش را به گوش آسمان هم رسانده است، اما از سوی دیگر، خود زندگی و سلامت و بهداشت جسم و بلکه توجه به جسم و تن را به پیش کشیده و مراقبت از جسم همسان مراقبت از روح ارزش و اهمیت یافته است؛ زیرا هر پدیدهای ضد خود را به دست خود میپروراند و هر پوزیسیونی، اپوزیسیون خود را خود سامان میبخشد. گرچه کرونا، در صورت و ظاهر، مرگ آفرین است و مرگ را به میدان شهرها فراخوانده است و نظم جهانی را مختل و چرخه زندگی متعارف را متوقف کرده است اما درنگ و لحظه تجربه عمیقی را هم فراهم آورده است که به یاد آوریم چیزی که در زمانه قیل و قال و هیاهوی تولید و انتشار محتوای گم شده بود، حالا رخ مینماید، آن خود زندگی است...
درست است که غایت زندگی این جهانی و مقصد آن آسایش تن و رفاه جسمانی نیست اما اگر این ظاهر در روند زمانه و هژمونی زمینه به فراموشی سپرده شود و بدان بیاعتنایی شود، خود را به شکلی ضروری و شورشگرانه به میان میکشد و طبیبان جسم را همچونان طبیبان روح بر صدر مینشاند و شهادت و جانبازی را از میدان سیاست به محیط بیمارستان تغییر میدهد و درسآموز فقه و فرهنگ و شهرنشینی و مدیریت و اقتصاد و... میشود و شعار «النظافه من الایمان» که از یاد رفته بود و جایی برایش نمانده بود، حالا بیاعتنایی شدگیاش را با مرگ جبران میکند و درس اخلاق و فلسفه زندگی میدهد.
کرونا در اینجا و اکنون، فراخواندن زندگی و بلکه خود «زندگی» است و شورش ظاهر و فرم علیه متن و محتوا. فرمالیستها به راه خطایی رفتند که محتوا را فروگذاردند و بدان کم بها دادند اما ادبیات چیزی را به آنها بدهکار است؛ اهمیت و ارزش فرم و صورت و روشهای آشنازدایی و غریبهکنندگی. زمانه هم چیزی به کرونا بدهکار است و آن به میان آوردن زندگی و لوازم و الزامات آن است، مانند خانه و شادی و نشاط و سلامتی و دوستی که در غوغای جهان محتواها گم شده بود.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه