ابراز ارادت به بزرگان تارنواز
مازیارشاهی
آهنگساز و نوازند تار و سه تار
آلبوم «خوشهچینِ بوستان عشق» از سوی انجمن موسیقی ایران منتشر شد. این آلبوم مشتمل بر قطعاتی از بزرگان تارنوازیِ ایران است و در آن قطعاتی از میرزاحسینقلی، علینقی وزیری، مرتضی نیداوود، جلیل شهناز، غلامحسین بیگجهخانی، فرهنگ شریف، محمدرضا لطفی، حسین علیزاده و مازیار شاهی اجرا شده و طبق اعلام سایت بیپ تونز از پرفروشترین آلبومهای هفته بوده است. مازیار شاهی پیش از این تجربه حضور و نوازندگی در ۲ گروه «عارف» به سرپرستی زندهیاد پرویز مشکاتیان و گروه «شیدا» به سرپرستی زندهیاد محمدرضا لطفی به عنوان نوازندۀ تار را داشته است. «مشق عشق»، «در مکتب عشق» و «قافلهسالار عشق» از جمله آلبومهای شخصی او، و نوازندگی در آلبومهای «وطنم ایران»، «یادواره عارف»، «سایه جان» و «هنر گام زمان» در گروه «شیدا» محمدرضا لطفی بخشی از فعالیتهای هنری او هستند.
علاقه مندیام به موسیقی به دوران کودکی برمیگردد و تقریباً از ۸ سالگی نوازندگی تار را شروع کردم. اما پیش از آن هم کنجکاو بودم با شیوه نوازندگی استادان صاحب سبک تارنواز ایران آشنا شوم و تنها به ملودیِ کارها توجه نمیکردم؛ بلکه شیوه نواختن نیز برایم مهم بود و مجذوب شیوه نوازندگی برخی نوازندگان شده بودم. در آلبوم «خوش چین بوستان عشق» که از نام آن نیز مشخص است سعی کردم از آثار بزرگانی استفاده کنم که طی سال ها نوازندگی تار ارتباط قلبی و عاطفی بیشتری با سازشان پیدا کرده بودم و ادای دین کنم به این استادان بزرگ تارنواز ایران. البته پیش از این اثری از علی اکبرخان شهنازی را در آلبومی دیگر اجرا کرده بودم؛ بنابراین در این آلبوم جسارتِ دوبارهای به آثار ایشان نکردم. نوازندگی هر سازی عقبه و پشتوانهای دارد که تاریخچه آن ساز را بیان میکند و در این بین بعضی افراد نقش پررنگتری دارند. تاری که من مینوازم و حالی که از آن نصیبم میشود حتماً به پشتوانهی تارهایی است که شنیدهام. دو قطعه از آلبوم «خوشهچین بوستان عشق» نیز از آثار خودم است که کاملاً بیان شخصیام بوده و به این بزرگان تقدیم کردهام. نکته دیگر که در بروشور آلبوم نیز اشاره کردم این است که هر قطعهای که در این آلبوم اجرا شده، با نگاه به شیوه کلی نوازندگی استادانی بوده که آهنگ را اجرا کردهاند؛ نه کپی نعل به نعل. موضوعی که در این روزگار با رویکردهای متفاوتی به آن پرداخته میشود. آثاری که امروزه شنیده میشود یا به همان شیوه نعل به نعل قدما نوازندگی شده است تا آنجا که اگر اینگونه نباشد این انتقاد را وارد میکنند که این ساز پشتوانه و هویت فرهنگی ندارد. عدهای دیگر هم به دنبال نو آوری و حرف جدیدی هستند اما وقتی از رپرتوار و تاریخ موسیقی و تاریخ تار نوازی سازهای ایرانی از آنها سؤال شود تهی هستند؛ نه علی اکبرخان شهنازی را میشناسند و نه میزرا حسینقلی را، و نمیتوان گفت در تداوم حلقه های زنجیره تار نوازی ایران، حلقه بعدی هستند و نسبت به هویت آن ساز این گسست وجود دارد. عدهای هم میانه رو کار میکنند؛ یعنی هم تأثیر گرفتهاند و هم خودشان و درونیاتشان را در ساز پیدا کردهاند. بطور مثال با بررسی سبک نوازندگی زنده یاد محمد رضا لطفی، صدای تارعلی اکبر شهنازی، لطفالله مجد، موسی معروفی، زرینپنجه، فخامالدوله، میزرا حسینقلی و .... شنیده میشود اما در نهایت شما لطفی و صدای ساز لطفی را میشنوید. همانطور که در سنتور نوازی پرویز مشکاتیان صدای ساز پیشینیان شنیده میشود اما در نهایت پرویز مشکاتیان را میشنوید. البته در نسل ما یک مقدار این ارتباطات کمتر شده و بینش تعداد قابلِ توجهی از نوازندگان، پابهپای تکنیکشان رشد نکرده است. موضوع دیگر اینکه نگاههای تعصبی وجود دارد بطور مثال اگر یک نفر علاقه مند به شیوه نوازندگی فرهنگ شریف باشد، لطفی را میکوبد؛ شهناز را دوست داشته باشد، علیزاده رو میکوبد. در حالی که شما در گلستان اگر از یک گل بیشتر خوشتان بیاید، گلهای دیگر را لگدمال نمیکنید و میدانید آن گل در میانِ سایر گلهاست که زیباست. «خوشه چین بوستان عشق» میگوید میشود بدون تعصب، گلها را یک به یک بویید. همانطور که بزرگان تار نواز ایران چنین دیدگاه و اعتقادی را داشتند و به این جایگاه والا در تار نوازی دست یافتند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه