شاهراه گمشده ایمان
سارا آقابابایان / فیلم «یک زندگی پنهان» نهمین فیلم بلند فیلمساز مؤلف و صاحب سبک، ترنس مالیک، برگرفته از رخدادی واقعی روایتگر کشاورزی اتریشی است که در بحبوحه اشغال کشورش توسط آلمان نازی از سوگند وفاداری اجباری به هیتلر سرباززده و کارش به دادگاه میکشد. این فیلم پس از نخستین نمایش در جشنواره کن مورد تحسین منتقدان قرار گرفته و بهعنوان یکی از آثار شاخص سینما در سال 2019 مطرح شد.
ترنس مالیک را فیلسوف بصری سینما مینامند چرا که این فیلمساز گوشه گیر و پروسواس در توضیح آثار و افکارش هرگز به سخن گفتن و قلم زدن تن نداده است. ازاین رو خوانش سیر اندیشه ورزی این متفکر فقط و تنها فقط از دریچه فیلمهایش مقدور است. دوره نخستین فیلمسازی او متشکل از دو فیلم «برهوت» و «روزهای بهشت» نشان از فیلمسازی جوان ولی مسلط بر اصول سینما و داستانگویی متعارف میداد ولی مالیک در پی یک درنگ خودخواسته 20 ساله برای ابداع دستور زبان اختصاصی خود در دوره دوم کارنامهای اندک ازلحاظ کمیت ولی پربار از کیفیت، سبک سینمایی منحصر به فرد خود را نیز تکوین کرد.
فُرمی فارغ از انقیاد فیلمنامه و ساختارهای مهندسی شده و متکی بر بداههپردازی و شکار آزادانه لحظات توسط دوربین، با قابهایی که از حیث زوایا و کاتهایی که از جنبه تداوم در آموزههای معمول سینمایی جایی ندارند. گویی روی میز تدوین فرآیندی برعکس روال مرسوم برای مالیک معنا میدهد یعنی حذف نماهای متداول و حفظ نماهای معلق از کاراکترهایی که بیشتر اوقات فیلم رها از نقش و قصه در قالب صدای خارج از قاب به گفتوگوی درونی مشغولند.
سبک مالیک، همچون سلوک عارفانه و خلسهوار شخصیتهایی است که کنکاش و تحری در دغدغههای وجود شناسانه شان، زیرمتن آثار را با مضامین دلخواه مؤلف شکل میدهند: روابط انسانی، روابط بینامتنی اجتماع، طبیعت، فرد و تقابل گفتمانها. این چنین است که مجموعه آثار ترنس مالیک منظومهای از تاریخ تحلیلی تمدن بهدست میدهد از رویارویی فرهنگها (دنیای نو و خط قرمز باریک) تا تبیین تجربیات معاصر بشر و تشریح نظمهای فرهنگی ناشی ازاین تجربیات (به سوی شگفتی، شوالیه جامها و ترانه به ترانه).
تمام این مؤلفههای مألوف در واپسین اثر ترنس مالیک «یک زندگی پنهان» نیز موجود است؛ او با انگشت گذاشتن بر یکی از بحرانیترین عطفهای تمدن مدرن، جنگ جهانسوز دوم، به غور در تعارض دوراهی حساس تکلیف و عقیده پرداخته است. اما آنچه این اثر را همچون سرفصلی جدید در آثار این کارگردان متمایز می نماید موضعگیری شفاف و تعینگرایی بیسابقه توسط مؤلف است. دراین فیلم کاراکتر اصلی همچون قهرمان های فیلمهای قبلی کارگردان منتج از جستوجوگری، نریشن نمیگوید بلکه از اصول و مبنایی که به آن ایمان دارد دم میزند. از وسوسه، ابهام و شکاکیت به یقین میرسد و به جای اشارهای ضمنی بر آن در حالی که جز همسر و وجدانش مؤیدی ندارد، اصرار میورزد. حتی اخلاق نیز در نزد مالیک دیگر در تعریف مدرنش امری نسبی و قراردادی نیست بلکه همان اخلاق یزدانی و مطلق است که حتی کوچکترین انعطاف را برای یک خمش مصلحتآمیز برای نفع خویشتن بر نمیتابد.
فرانس که در یک سوم ابتدایی فیلم در میان خوشیها و ترقصها در جریان شادکامی اش در قریه سرسبز و باطراوت قرار گرفتهایم حال با یک سوگند تشریفاتی به وفاداری از رایش سوم و هیتلرپیشوا میتواند جانش را خریده و نزد عزیزانش که در انتهای جاده باریک منتهی به روستا چشم نگرانند، بازگردد اما از لغزشی که به باورش شیطانی است دوری کرده و پای باور اصیلش میایستد، ایمانی که از جنس بنیادگرایی و تعصب کورکورانه نیست که در این صورت، با فتوای کشیش روستا این سوگند مباح بود و نه میتوان از منظر خردگرایی برایش ادله منطقی اقامه کرد، بلکه اعتقاد پرشور فرانس همانند یک عشق ورزی است بههمراه بیمبالاتی و بیپروایی لازمه یک عاشق. هر چه جلوتر میرویم مصائب فرانس بیشتر میشود از تهدید و ارعاب پلیس بد و تطمیع پلیس خوب، تا تحریم شدن توسط اهالی روستا و همسایگان. حتی مادرش و خواهر همسرش او را به بیفکری و خودخواهی متهم میکنند و کلیسا و روحانیت پیوندخورده با حکام سیاسی، حسابگرانه از وی میخواهند در حالی که تصمیمش تأثیری در سرنوشت جنگ ندارد خود را به کشتن ندهد، اما ایستادگی ایوب وار فرانس، خردستیزتر از آن است که پاپس بکشد. آزمون نهایی آخرین ملاقات با همسر است، در حالی که فرانس در لبهای به باریکی جاده ورودی دهکده سرسبزشان قرار دارد و منتظر یک تلنگر است تا از آن جاده پرخاطره به آغوش فرزندانش برگردد، با درخواست همسرش مبنی بر گوش سپردن به نوای درونی خود مسیر مغایر عافیت طلبی را در پیش میگیرد. این جهش عقیدتی خدشهناپذیر، در فیلم به نحوی به زبان تصویر کشیده شده که حتی اشک قاضی دادگاه رایش هنگام صدور حکم، همدلی مخاطب را برمی انگیزد، حکمی که سرنوشت محتوم فرانس را رقم زده تا توسط جلادی که در کنایهای آشکار از سوی مالیک با شمایل اروپایی پساانقلاب صنعتی تصویر شده است به مسلخ گیوتین سپرده میشود.
پیشاز این در آثار قبلی ترنس مالیک از جمله قدردیده ترین شان درخت زندگی رحمت الهی همچون خورشید میدرخشید اما در سپهر اندیشه ورزی طولانی فیلسوف 76 ساله این نخستین بار است که مقوله دین بهمنزله پایه و اساس تفکر و اندیشه خودآگاهانه فرد نزد سوژههای مالیک مطرح میشود. مالیک این بار از میان پیشنهادهای پیش روی بشر برای فهم حیات، ایده آل کاربردی خود را دربه تعبیر شوپنهاور، معامله با خدا یافته است تا در این رهگذر فلسفی امید گشایش به انسان برگردد همچون آسیابان فیلم که در مقام تنها حامی و الهام بخش بیرونی، بیش از گندم به آنها آرد میدهد.
این بار در یک زندگی پنهان چه هواخواهان مالیک که او را هنرمندی بیهمتا و صدرالمتألهین فیلمسازان دانسته و چه حتی مخالفان سرسخت ترنس مالیک که سبک وی را متظاهرانه و باسمهای قلمداد میکردند در برابر اثرگذاری لطافت معنا و برآشوبندگی رنجنامه یک دین خوی نستوه در «یک زندگی پنهان» اتفاق نظر دارند. زیر گیوتین رفتن فرانس به جرم باور مجدانه اش، از منظر ترنس مالیک کارکردی در تناسب با مدرنیته عقلگرا پیدا میکند که اعدام دانتون با انحراف انقلاب فرانسه و اعدام توماس مور با تسامح کلیسا یافت، یعنی تبدیل کردن واقعیت مورد غفلت قرار گرفتهای بهنام شور ایمان به افسانه و اسطوره.
یک زندگی پنهان
نویسنده و کارگردان: ترنس مالیک
بازیگران: آگوست دیل، والری پاکنر، ماتیاس اسخونارتس، مایکل نیکویست و برونو گانتس
محصول ۲۰۱۹ آلمان و امریکا
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه