کرونا عامل فرسایش سرمایه اجتماعی
هادی خانیکی
استاد دانشگاه علامه طباطبایی
1. کرونا واضع امر«تغییر» بوده و هست. به عبارت دیگر میتوان گفت که بعد از ظهور و بروز کرونا جوامع مختلف با چنان پرسشها و چالشهایی روبهرو شدهاند که با انگارههای گذشته و با پیشفرضهای قبلی نه میتوان از عهده تفسیر کنشهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و... ناشی از آن برآمد و نه قادر خواهیم بود تصویری از چشماندازهای پیش رو برای دوران پس از کرونا ارائه کنیم. یعنی همانطور که کرونا حوزه درمان، بهداشت و سلامت فردی و اجتماعی جوامع را دچار تغییر ساخته در سایر حوزههای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و...نیز تغییرات شگرف و عمیقی را بر جای گذاشته است. بنابراین طبیعی است در راستای این تغییرات برنامهریزیهای تازهای را تدارک دید و به عبارت دیگر باید جور دیگر فضای پیرامونی را دید. اینکه با پیشفرضها و مسیرهای قبلی نمیتوان تغییرات و تحولات جدید را تحلیل و بررسی کرد، همینجا کاربرد پیدا میکند، یعنی نمیشود در یک چارچوب متعارف افق نامتعارف پیش آمده را توصیف کرد، تحلیل کرد و برایش برنامهریزی کرد. یکی از آنها مناسبات اجتماعی و یکی هم مناسبات سیاسی است. به تعبیر برخی جامعه شناسان صاحب نظر، روابط اجتماعی به حالت تعلیق درآمده. یعنی وقتی میگوییم فاصلهگذاری «فیزیکی» و به آن پسوند فاصلهگذاری«اجتماعی» هم میدهیم، معنای آن این است که افراد مثل گذشته نمیتوانند دور هم جمع شوند، نمیتوانند در سازمانهای اجتماعی قبلی حضور داشته باشند، نمیتوانند دورهمی داشته باشند. همه این دادهها یعنی تعلیق مناسبات اجتماعی و عمومی.
2. در روابط دولت و ملت یعنی مناسبات ارتباطی مردم با دولت، مسئولان، نهادهای مدنی و... مهمترین تغییر آن است که امروز در اثر کرونا درک مشترکی در خصوص یک خطر مشترک ایجاد شده است. یعنی مشخص شده که این خطر تنها معطوف به حکومت، یا معطوف به نهادهای رسمی یا تنها معطوف به عموم مردم یا داراها-ندارها نیست، بلکه همه طبقات و اقشار را در نوردیده است و همه گروههای طبقاتی به نوعی درگیر آن شدهاند. سؤال این است که در چه نقاط و اقشاری بیشترین چالشها در اثر این بحران ایجاد میشود؟ در حوزههای درمانی و بهداشتی افرادی که قبلاً زمینههای بیماریهای مزمن را داشتهاند، در اقتصاد و معیشت ، آن اقشاری می شوند که بیشترین محرومیتهای اقتصادی و معیشتی را متحمل میشود و در نظام ارتباطی دولت و ملت میشود آن نقاطی که بیشترین آسیبها در آن ایجاد شده است. یکی از مسائل جدی که در جامعه ما به عنوان مسأله اجتماعی به چشم میخورد مسأله تضعیف همبستگی اجتماعی و کاهش مشارکت اجتماعی است. به خاطر همین است که رفتار حکومت یا رفتارهای رسمی در جلب اعتماد عمومی، شفافیت در اطلاعرسانی درست، در نشان دادن کارآمدی و...می تواند منجر به افزایش اعتماد، سرمایه اجتماعی و در نتیجه به بهبود حکمرانی منجر شود.
3. این تعبیر را که بعضی از اقتصاددانها عنوان کردهاند به نظرم قابل توجه است و آن اینکه هرچند کرونا به صورت دموکراتیک همه را مبتلا کرده و مرفه و غیرمرفه، مسئول و غیرمسئول برایش تفاوتی نداشته، اما در مواجهه اقتصادی کرونا یک نوع وضعیت طبقاتی و شکافهای طبقاتی را تشدید کرده است. افرادی که در مرحله اول بیکار شدند. بازارهای کسب و کاری که تعطیل شدند. بخشهایی اقتصادی مثل گردشگری به وضعیت کاملاً تعطیل گرفتار شدند. کسب و کار خرد و دستفروشانی که آسیب دیدند. در مقابل این ریزشها رویشهای اقتصادی هم در فضای پس از کرونا شکل گرفتند. بخشهایی که خیلی موارد مورد اقبال قرار نگرفته بود مثل اقتصاد برآمده از فضای مجازی رواج پیدا کرد. در سطح جهانی هم بعضی از شرکتهای دستاندرکار فناوری اطلاعات حتی از شرکتهای هواپیمایی هم وضعیتی بهتر پیدا کردهاند. طبیعتاً در چنین شرایطی، به نظر من هم طبقات پایین و دهکهای پایین جامعه در معرض مخاطرات بیشتر قرار گرفتهاند و نظام طبقاتی خاصی در حال شکلگیری است که ما هنوز اطلاعات چندانی درباره شاخصهای آن نداریم. کارگران صنعتی، حاشیهنشینها، دستفروشها، آنهایی که مشاغل غیرثابت داشتند در خط مقدم آسیبهای اقتصادی و معیشتی برآمده از کرونا هستند. جماعتی که بدبختانه صدایشان نیز به گوش مسئولان و رسانهها نمیرسد. چرا که اینها همانطور که گفتم حتی از نهادهای حرفهای و صنفی هم برخوردار نیستند.
4.در سیاستگذاری سلامت در سیاستگذاری اجتماعی و در سیاستگذاری اقتصادی حتماً باید جایگاه ویژهای را به مشکلات این طبقات و اقشار اختصاص داد. باید برای حفاظت از کسب و کار این طبقات به سمت نوع خاصی از فاصلهگذاری هوشمند برویم تا هم سلامت مردم مورد توجه قرار بگیرد و هم نیازمندیهای اقتصادی و مطالبات معیشتی مردم. در نظرسنجی اخیر تهران 34 درصد جامعه آماری میگویند از نظر معیشتی همین الآن برای زندگی در قرنطینه دچار مشکل هستند و 35 درصد میگویند تا یک ماه دیگر دچار مشکلات معیشتی میشوند. این اعداد و ارقام گویای بسیاری از مشکلات است. وقتی که به مردم گفته میشود برای حفظ جانتان در خانه بمانید اما گروهی گوششان بدهکار نیست و برای کسب درآمد ناچارند در کوچه و خیابان بساط کاسبی خود را پهن کنند، اتفاقاً باید همین سؤال را پرسید که چرا گوششان بدهکار نیست؟ اصلاً به گوششان نخورده یا در دو راهی قرار گرفته اند که میان مرگ بر اثر کرونا یا مرگ در اثر گرسنگی یکی را انتخاب کنند. طبیعی است که بسیاری از افراد در زمان قرار گرفتن در یک چنین دوراهی ترجیح میدهند، که کار و کاسبیشان را ادامه دهند. هر شخصی در دوراهی انتخاب قرار بگیرد که میان مرگ در اثر بیکاری و بیدرآمدی و گرسنگی و فقر یا مرگ در اثر کرونا یکی را انتخاب کند طبعا اولی را انتخاب می کند.
5. کرونا به همان اندازه که سرمایه انسانی را دچار فرسایش میکند میتواند سرمایه اجتماعی را نیز دچار فرسایش کند و میتواند سرمایه نمادین را هم به همین سرنوشت دچار کند. واقع آن است که کرونا نباید فقط ما را نسبت به مرگ عزیزانمان و دوستانمان مرگاندیش کند، بلکه باید نسبت به مرگ سرمایه اجتماعی یا سرمایه نمادین یا سرمایه انسانی هم همین اندازه حساس باشیم. به نظر میرسد اگر کرونا بتواند ما را به متوجه این نکته کند که یک تغییر نگاه، یک تغییر رفتار، یک تغییر ساختار در افکار و دیدگاهایمان ایجاد کنیم در آنصورت میتوان امیدوار بود که با این تغییر در رویکردها و نگاهها بیداری عمومی در جامعه ایجاد شود.
منبع: اعتماد آنلاین
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه