روایتی از تاریخ برای دوری از هراس و محرومیت
مریم شهبازی/ همه ما کمابیش درباره حکومتهای پیرو تفکر کمونیسم خوانده و شنیدهایم، نظامی سیاسی که از مشهورترین نمونههای آن میتوان به کشورهای تحت نفوذ سیاسی شوروی سابق اشاره کرد؛ از جمله کشورهای اروپای شرقی که وقایع کتاب «کافه اروپا» هم در آنها سپری میشود. کافه اروپا نوشته اسلاونکا دراکولیچ، همچون دیگر آثارش، بخشی از تجربههای این روزنامهنگار و فعال اجتماعی و حقوق زنان را با نگاهی به لایههای سیاسی و روانشناختی جوامع کمونیستی شامل میشود. از همان صفحات آغازین با تلاش دراکولیچ برای عبور از ضمیر «ما» به «من» روبهرو میشوید، از انزجاری که نسبت به ضمیر اشتراکی به خرج داده تعجب نکنید، برای اغلب آنهایی که هنوز حکمرانی کمونیستها را بهخاطر دارند جملههایی نظیر «رفقا ما وظیفه داریم که...» و حتی ضمیر جمع «ما» نشان از شعارها برای درهم شکستن نظام طبقاتی و پیشبرد جامعه به سوی زندگی اشتراکی دارد؛ جوامعی که به تصدیق دراکولیچ در آنها خبری از موجودیت فردی و شخصی نبوده؛ هرچند که هنوز هم نمیتوان گفت که این نظام سیاسی از تمامی جهان برچیده شده؛ با این حال حداقل کشورهای حوزه بالکان که دایره جغرافیایی مورد نظر در این کتاب است از آن عبور کرده و در تلاش برای حرکت به سوی نظام سیاسی، فرهنگی و اقتصادی مشابه همسایگان غربی خود در اروپا هستند. او فرار از ضمیر اول شخص را برای ساکنان کشورهای کمونیستی همچون در هم شکستن قالبی آهنی عنوان میکند که اغلب برچسب خیانت به حکومت و مجازاتهایی سنگین را بهدنبال داشته است. دراکولیچ از «ما» بهعنوان یکی از عوامل حرکت به سوی امراض کشنده ناسیونالیسم و جنگ میان ملتها یاد میکند. از مقدمه کتاب که خواه ناخواه ردپای پررنگی از آن در تمام صفحات دیده میشود که بگذریم با مطالعه فصلهای بعدی از فرصت آشنایی بیشتری برای آشنایی با زندگی مردم این کشورها پیدا میکنید؛ از تلاش برای حرکت به سوی اروپای غربی که با زیرپا گذاشتن تفکرات اشتراکی آغاز میشود تا حتی نامگذاری کافهها و مغازهها بهنامهای خیابانها و محلههای مشهوراتریشی و... دراکولیچ اروپای غربی را نقطه مقابل هر آن چیزی میداند که کشورهای اروپای شرقی تجربه کردهاند، هر چیزی که هنوز هم به اشکال دیگری در صدد خلاصی از آنها هستند، هراس و محرومیت. نکته قابل توجه در این کتاب سبک و سیاق رئالیستی و از سویی پرهیز دراکولیچ از تخیل است؛ نویسنده در خلال تألیف این کتاب میکوشد مخاطب را متوجه کند که ارزشهای سیاسی و فرهنگی یک جامعه مدنی را شهروندانش باید خلق کنند. او مجرم پروری و خلافکار ساختن کل جمعیت کشور و تبدیل مردم به مجرمان خرده پا را یکی از ابزارهای کنترل و سلطه بر مردم در حاکمیتهای تمامیت خواه میداند؛ اتفاقی که آن را ناشی از بیتفاوتی مردم برای تغییر میداند؛ با این تفاوت که او متوجه شده ایراد کار از کجاست، از اینکه نه تنها مردم این کشورها، بلکه ما اغلب بهدنبال این هستیم که دیگران به جای ما دست به تغییر بزنند. او در شرایطی به بازگویی اتفاقاتی که بر مردمش گذشته دست میزند که کمونیسم برچیده شده اما نه تنها برخوردهای گاه تحقیرآمیز کشورهای اروپای غربی با آنها تغییر چندانی نکرده بلکه حتی خودشان هم انگار برای این شرایط هنوز آمادگی چندانی کسب نکردهاند.
کافه اروپا
اسلاونکا دراکولیچ
نازنین دیهیمی
نشر گمان
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه