هنوز هم تو را می‌جویم


سید حبیب حبیب‌پور
هیچ شبی نیست که از خویش نپرسم چرا از تو دور افتاده‌ام و هیچ صبحی نیست که به عزم رسیدن به تو از بستر جدا نشوم.
تلنگرهای بسیاری را تجربه کرده‌ام اما هرگز آنگونه که شایسته بود با تو همراه نشده ام.
ای فرو فرستاده باران مهر و رحمت!
 اگر به‌نام آمرزنده، شهرت نداشتی. اگر آلوده‌تر از من را پاک نساخته بودی. اگر دروازه فراخ مغفرتت را باور نداشتم و اگر تو را به گذشت و چشم‌پوشی نمی‌شناختم، هرگز شجاعت این را نداشتم که به سویت بازگردم و به دامان عفو تو ، بیاویزم.
سال‌هاست به شایستگان سرافرازی که در منزلگاه صدق و سلامت آرامش یافته‌اند و حجاب‌های نور را دریده و در کنار تو منزل گزیدند، غبطه می‌خورم.
 آنها که جان‌هایشان، مطهر بود و نفس‌شان، مطمئنه و نفس‌شان، گرم و پرشور. افکارشان نورانی بود و کردارشان خالص و بی‌آلایش. جز تو را نخواستند و جز تو طلب نکردند... و چه زیبا و شکوهمند بر سفره اکرام تو میهمان شده‌اند و همصحبت و اولیای تو از آنچه شایسته پاکیزگان است، بهره می‌برند.
چه سرافراز خواهم بود که به لطف و اکرام خویش نوازشم کنی و مرا از این تنهایی و حیرت برهانی.
چه سربلند خواهم بود که از خاک تیرگی و گمراهی بلندم کنی و به لبخندی روبراهم‌ سازی و در آغوش مهر خویش مأوایم دهی.
 ای آشناتر از من به من!
 و ای نزدیکتر از هرکس به این کوچک!
 هنوز هم تو را می‌جویم. مرا در بهشت شیرین یاد خویش مأوا بده که جز تو پناهی نمی‌دانم.
 سر گشته‌ام و بهر پناه آمده‌ام
با ناله و اشک و سوز و آه آمده‌ام
ای رحمت تو همیشه پیش از غضبت
در بارگه تو عذرخواه آمده‌ام


آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7334/16/541904/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها