احمد میدری، معاون وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در گفتوگو با «ایران» تشریح کرد
واقعیتهای مصاف دولت با کرونا
ادامه از صفحه 3
تا اینجا درباره بیمه بیکاری، وام به بنگاهها برای حفظ اشتغال، وام یک میلیون تومانی برای یارانه بگیران و بستههای معیشتی به نیازمندان بحث شد. در کنار اینها، آیا سامانههای رفاهی و اطلاعاتی کشور، همه افراد را تحت پوشش قرار داده است؟ آیا هستند افرادی که همچنان از دایره کمکهای دولتی، با وجود همه این بخشها، بیرون مانده باشند؟
یک میلیون خانوادهای که بستههای معیشتی به آنان تعلق گرفت، کسانی بودند که جزو کمیته امداد یا بهزیستی هم نبودند. به طور کلی نیازمندان ما دو گروه هستند؛ گروهی که به کمیته امداد و بهزیستی مراجعه میکنند و عده دیگر به مؤسسههای خیریه. عده دیگری هم هستند که براساس اطلاعات ما، نیازمند محسوب میشوند، مانند بچههایی که بیرون از مدرسه هستند و تحت پوشش هیچ جایی هم نیستند. از سوی دیگر، گروههایی هستند که متشکل بوده که میتوانند جزو نیازمندان باشند، اما ما نیازمندانی داریم که هیچ جا دیده نمیشوند، مانند همین یک میلیون خانواده. از سوی دیگر با شیوع کرونا رانندگان تاکسی هم آسیب دیدند و درآمدهای آنان بشدت کاهش یافت. ابتدا قرار بود به این افراد، علاوه بر یک میلیون تومان وام یارانه بگیران، یک میلیون تومان وام دیگر داده شود، اما درنهایت تصویب شد که 6 میلیون تومان بهعنوان وام کارفرمایی به این افراد داده شود. همچنین کسانی هستند که وضعیت آنان از رانندگان تاکسی بسیار بدتر است، مانند دستفروشان. یکی از مشکلات نظام حمایتی کشور، مواجه بودن با مشاغل غیررسمی است که به هر معنایی غیررسمی محسوب میشوند، به همین دلیل هر از گاهی با آنان برخورد فیزیکی میشود که دستفروشان یا کولبران از این جمله هستند. قانون فعالیت این مشاغل را به رسمیت نشناخته است. در وزارت کار، معتقدیم براساس پروتکلهای بینالمللی که عضو آن هستیم، دولت باید به سمت رسمیسازی مشاغل غیررسمی حرکت کند، مگر مشاغلی که علاوه بر غیررسمی بودن، غیرقانونی هم هستند، مانند توزیع مواد مخدر که هم غیررسمی و هم غیرقانونی است که با دستفروشی یا کولبری متفاوت است. بنابراین، این چالش همیشگی میان وزارت تعاون، کارو رفاه اجتماعی و دستگاههای دیگر است، به این ترتیب که ما باید مشاغل غیر رسمی که به مردم زیان نمیرسانند رسمی کنیم. امیدواریم در شرایط کرونا که هم رأیی و همگرایی بیشتری میان دستگاهها ایجاد شده است، تحولی در این زمینه ایجاد شود.
تا اینجا معلوم شد که سیاستهای حمایتی و تأمین رفاه در دوره کرونا، سیاستهای چندلایه و میان بخشی است، یعنی هم باید آمار و اطلاعات دقیق هر بخش از گروههای هدف را داشته باشید و اجرای این سیاستها و نحوه اجرا، نیازمند تعامل دستگاههای مختلف است. آیا پایگاه اطلاعاتی کشور ما توان و ظرفیتش را داشت؟
پاسخ من مثبت است، هرچند خلأهایی وجود دارد. به عنوان مثال یکی از خلأهای اطلاعاتی کشور این است که دستفروشان را نمی شناسیم. یا بخشی از مسافرکشها مجوز دارند که وجود تاکسیهای اینترنتی کمک زیادی به شناسایی این افراد کرد و باعث شد تصویر بهتری از شاغلان کشور داشته باشیم. اما همان طور که گفتم، از 24 میلیون شاغل در کشور، 17 میلیون بیمه شده هستند، بنابراین 7 میلیون نفر فاقد تأمین اجتماعی و جزو نقاط کور رادار تأمین اجتماعی و نظام رفاهی محسوب میشوند، یعنی 7 میلیون ایرانی کار میکنند، اما بیمه ندارند. یک حادثه کوچک برای افرادی که بیمه ندارند، میتواند کل خانواده را زیر خط فقر قرار دهد. بنابراین این نقصانها هست. اما درباره آن یک میلیون خانواده یا 3 میلیون نفر نیازمند شناسایی شده، میدانیم که مثلاً بیمه تأمین اجتماعی ندارند، یا سیستم بانکی میگوید اطلاعات آنان نشان میدهد جزو فقیرترین افراد هستند و خودرو هم ندارند.
و تصویر کلی از حمایتهای کرونایی دولت چه خواهد بود؟
میتوان این تصویر را داد: یک؛ کسانی که شاغل دولت یا بازنشستهها بودند که دولت با همه تنگناهایی که داشت، افزایش حقوقی برای اینها درنظر گرفت. دو؛ برای کل خانوادهها وام یک میلیون تومانی داده شد که میدانیم بسیار کم است و مشکل چندانی را حل نمیکند، اما باید در نظر گرفت که درآمدها و منابع دولت ایران مانند همه دولتها از محل درآمدهای مالیاتی، گمرکی و فروش برخی محصولات آن است. به عنوان مثال، تا پیش از کرونا در کشور روزانه 90 میلیون لیتر بنزین فروخته میشد که در دوره کرونا این میزان به 30 میلیون لیتر رسید که این یعنی کاهش درآمد دولت. یا درآمدهای گمرکی ناشی از واردات و صادرات بشدت کاهش یافت. سوم اینکه علاوه بر وام یک میلیون تومانی، یک میلیون خانواده یا 3 میلیون نفر بسته معیشتی دریافت کردند، چهارم، بیمه بیکاری است. اما باید توجه داشت که در کنار اینها، 12 هزار میلیارد تومان برای هزینههای بهداشتی تأمین شد که این رقم یعنی افزایش 30 درصدی بودجههای درمان کشور. با همه اینها، ابعاد بحران کرونا در دنیا بسیار زیاد است. اکونومیست در گزارشی از وضعیت امریکا نوشت تاکنون (تا زمان گزارش این رسانه) 6 میلیون امریکایی برای دریافت بیمه بیکاری ثبت نام کردهاند که گاه در یک هفته 2 میلیون نفر ثبت نام کردهاند. درحالی که از 1980 تا امروز، بیشترین میزان بیکارشدگان در امریکا در یک هفته، 650 هزار نفر بوده است. یا سازمان بینالمللی کار ابتدا پیشبینی کرد 5 تا 20 میلیون نفر بیکار شوند، دو هفته بعد اعلام کرد ابعاد بحران کرونا به گونهای است که تعداد بیکاران در جهان را 300 میلیون نفر پیشبینی میکنیم.
در مقدمه کتاب «توانمندسازی حکومت» اشاره کردید که گسترش ارتباطات باعث شده مردم کشورهای جهان، به رغم تفاوت درآمدها و توان اقتصادی دولتها، انتظار یکسانی از دولتها داشته باشند. مثلاً در ایران، ابتدا انتقاد شد که چرا طول قرنطینه فقط دو هفته بود، در مرحله بعد، ابعاد کمکهای حمایتی ایران با کمکهای کشورهای توسعه یافته مقایسه شد. این مقایسه دقیق است؟
یکی از مشکلات سیاستگذاری همین مقایسهها است. در یکی از جلسات گفتم که برخی اقدامات به یک مد جهانی تبدیل شده است به این معنی که اگر ما این کارها را نکنیم، گویی دولت ایران بد عمل کرده است. انگار پیروی نکردن از الگوهای جهانی به نوعی از دولتها مشروعیت زدایی میکند. اما میدانیم در کشورهای اسپانیا و ایتالیا که درآمد بالا دارند، نظام بیمارستانی و درمانی به مرحله فروپاشی رسید و نمی توانست به نیازهای مردم پاسخ دهد، اما در ایران این مسأله رخ نداد. یا دولت پاکستان ابتدا اعلام کرد قرنطینه نخواهیم داشت، زیرا فقرایی که بر اثر بیکاری میمیرند، بیشتر از کسانی خواهد بود که ممکن است بر اثر کرونا بمیرند، اما دو هفته به سمت قرنطینه کامل رفت. یا امریکا و انگلستان هم در ادامه، مسیر سیاستهای خود را تغییر دادند. اما به رغم این تجربهها، در کشور ما از ابتدا این طور گفته میشد که دولت دارد بدعمل میکند. در بخش حمایتی همه کمکهایی که دولت در نظر گرفته، نزدیک به 100 هزارمیلیارد تومان است که شاید عدد بزرگی نباشد، اما وقتی آن را با تولید ناخالص داخلی مقایسه میکنیم، میبینیم که در نسبت با اقتصاد و شرایط خاص تحریم، قابل توجه است.
اتفاق خوب این دوره، این بود که نهادهای خارج از دولت، مانند کمیته امداد و بنیاد مستضعفان، ذیل شورای عالی رفاه کمکها و حمایتهای خود را ساماندهی کردند تا در کمکها دوباره کاری نشود.
بحرانها، اعم از اقتصادی، طبیعی یا بیماری، میتوانند نقاط عطفی داشته باشند. مثالی بزنم. درباره وام، دنبال راهی بودیم تا مردم به سیستم بانکی مراجعه نکنند. گفته شد ابزار اعطای وام 12 میلیون تومانی رانندگان تاکسی، سفته است که باید بخرند و به بانک ارائه کنند. سپس گفته شد سفته الکترونیکی در ایران راه اندازی شود. همین سفته الکترونیکی، یکی از پروژههای اولویت دار دولت بود که از سال 96 مطرح میشد، اما اجرا نشده بود، اما در دوره کرونا، در مدت یک ماه، قانون آن نوشته شد و ما امروز مقررات سفته الکترونیکی داریم. در حوزه رفاه اجتماعی در تلاش بودیم سامانهای طراحی شود تا همه نیازمندان در آن ثبت شوند و درعین حال افراد یا سازمانهای کمک رسان هم بتوانند از طریق آن کمک کنند. تا پیش از کرونا، شرایط این امر فراهم نشد، اما با کمکهای وزارت ارتباطات و با مشارکت کمیته امداد، بهزیستی و معاونت رفاه، این سامانه به مرحله راهاندازی رسیده است. این اتفاق هم به یمن همگرایی است که دستگاههای مختلف ذیل شورای عالی رفاه حاضر شدند، دور هم نشستند و این کار انجام شد.
بستههای معیشتی حداکثر 4 ماه است، وام یک میلیون تومانی یک مرحله پرداخت میشود، بیمه بیکاری دوره سه ماهه پرداخت میشود، اما کرونا و پیامدهای اقتصادی و اجتماعی آن هنوز خواهد بود. در پساکرونا، شما چه چشم اندازی از حوزه رفاهی و اشتغال ما دارید؟
متأسفانه دنیا درحال حرکت به سمت بحران است و هرچه جلوتر میرویم، بحرانها بیشتر میشود. به عنوان مثال بحران سقوط سهام بانکها که در 1929 در امریکا رخ داد و بار دیگر در سال 2008 تکرار شد، ابعاد کوچکی داشت. یا فجایع طبیعی مانند سونامی، پیامدهایی به این گستردگی نداشته اند. بنابراین، برای مقابله با شرایط جدید، باید سیستمهای حمایت اجتماعی خود را برای اقدامات گستردهتر آماده کنیم. شاید بتوان گفت درحال حرکت به سمتی هستیم که سیستمهای رفاهی محوریت کارها دردولتها را به دست بگیرند. زیرا اگر رفاه به معنای حداقل معیشت، در اولویت سیاستها قرار نگیرد، امنیت کشورها هم زیر سؤال میرود. میدانید که بهار عربی با خودسوزی یک دستفروش در تونس شروع شد. این دستفروش رفته بود از شهرداری مجوز بگیرد، و وقتی مجوز ندادند، خود را آتش زد و در نهایت در بستر نارضایتیهای اجتماعی این مسأله به یک بحران فراگیر منطقهای تبدیل شد. ما هم باید ببینیم سیستمهای حمایتی ما با چه مشکلاتی رو به رو هستند و اینها را حل کنیم. اما در کنار سیستمهای حمایتی خوب ما باید سیستمهای اقتصاد کلان خوب داشته باشیم تا بتوانیم از فقرا حمایت کنیم.
و به این ترتیب چشم انداز شما نسبت به مواجهه با این شرایط چیست؟
چشمانداز در کل دنیا منفی است و نمیشود چشمانداز مثبتی را تصویر کرد، ما باید ببینیم که چه کار باید بکنیم یا دنبال چه حوزههای کلی باید باشیم. میدانیم برای اینکه از اقشار آسیب پذیر حمایت کنیم، باید پول بیشتری داشته باشیم و این پول هم باید از سیستم مالیاتی ما بیاید، بنابراین باید سیستم مالیاتی خود را هرچه زودتر بر دادههای الکترونیکی مبتنی کنیم تا بتوانیم جلوی فرار مالیاتی را بگیریم. یا در اقتصاد جلوی سوداگری را بگیریم، زیرا این حجم از نقدینگی به هرجا که وارد شود، میتواند آن بخش را حبابی کند. در کنار اینکه دولتها برای آنکه بتوانند درآمد بیشتری داشته باشند، باید ابزارهای بهتری برای شناسایی اقشار کم درآمد و پوششهای بیشتر حمایتی داشته باشیم. خلاصه اینکه اما این پدیده (کرونا) جدید است و ما باید خود را برای شرایط سختتری آماده کنیم.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه