خبرنگاران جنجالی صداوسیما
حجت الله عباسی
دکترای مدیریت رسانه و مدرس دانشگاه
پدیده مهاجرت خبرنگاران مجرب صداوسیما به غرب هر از چندی سکوت فضای رسانهای کشور را در هم میشکند و پساز مدتی کوتاه، مانند بسیاری از موضوعات دیگر به حاشیه رانده میشود.
در تازهترین مورد، توئیت مرتضی غرقی خبرنگار ارشد صداوسیما و مجری برنامه«بدون مرز» شبکه دوم سیما در حساب کاربری توئیتر اصحاب رسانهها را غافلگیر کرد. او نوشت: «دو خبرنگار ایرانی احمد صمدی و نیلوفر پورابراهیم را در تلویزیون ایران اینترنشنال دیدم. فلاح و دو خبرنگار قبلی صداوسیما هم به لندن مهاجرت کردهاند، تأسف خوردم که چرا نیروهایی که از جیب ملت تربیت شدهاند اکنون در خدمت دشمنان ملت هستند، چرا؟» در موضوع مهاجرت خبرنگاران نفیاً و اثباتاً ورود نکرده و شرح آن را به خود مهاجران واگذار میکنم. خبرنگاران مهاجر اگر به رسالت کار خبرنگاری ایمان دارند، همچنان که یک عمر اصحاب قدرت را در مقابل افکار عمومی پاسخگو کردهاند، حالا به مصداق ضرب المثل فارسی «خیاط در کوزه افتاد»، باید درباره رفتار خود نیز به افکار عمومی پاسخ دهند. تجربه زیستهام نشان میدهد و بر این باورم که دانش و مهارتهای حرفهای خبرنگاران دفاتر خارجی صداوسیما در مقایسه با محوریت مسائل سیاسی- جناحی، چندان اهمیت و اولویتی برای مدیران تصمیم گیر رسانه ملی ندارد. این اظهار نگرانیها نیز چندان مشکل را بهصورت ریشهای حل نخواهد کرد.
در حال حاضر لیست بلند بالایی از مشخصات خبرنگاران مجرب دفاتر خارجی در دست داشته و از قضا با تعداد زیادی از آنها در یک گروه پیام رسان محشورم و بهطور روزمره از دانش و تجربیات آنها میآموزم. این سرمایههای اجتماعی در سنوات قبل تجربه خبرنگاری بینالمللی داشته و در دفاتری مانند لندن، بن، پاریس، مسکو، دهلی، کوالالامپور و بسیاری از شهرهای خبرخیز جهان فعالیت کرده و کوله باری از تجربیات ارزنده در کارنامه کاری دارند و در حال حاضر بازنشسته شدهاند. بر اساس تجربه داوری افزون بر 10هزار اثر خبری در 17 جشنواره سراسری صداوسیما در طول دو دهه و در ادوار مدیریتهای مختلف سازمان، اذعان میدارم این خبرنگاران نه تنها از لحاظ مهارتهای حرفهای از خبرنگاران مهاجر هیچ کم ندارند، بلکه تعدادی از آنها یک سر و گردن از آنان بالاترند. شوربختانه این سرمایههای فکری به حال خود رها شدهاند و حتی به جلسات سازمانی برای کسب دانش و تجربه آنها نیز دعوت نمیشوند. در چنین شرایطی انتظار داریم با غولهای خبری جهان هم رقابت کرده و مخاطبان رسانه ملی نیز به سوی رسانههای آن سوی آبی کوچ نکنند.
عجیبتر از اینها، اینکه سازمان ورود کارکنان بازنشسته خود با کارت شناسایی سازمانی را به داخل محوطه جام جم ممنوع کرده است! سازمانی که بخشی از نیروهای خلاق فرهنگی را با چوب میراند و پس از بازنشستگی آنها را حتی به درون خانه خودشان راه نمیدهد، چه انتظاری دارند که آنها در پایان مأموریت به کشور برگردند؟ یا در صورت شاغل بودن پس از بازگشت از مأموریت خارج از کشور، با کوله باری از تجربه بینالمللی در مواردی زیر نظر سردبیرانی فعالیت کنند که تجربه مفید اندک سازمانی دارند! البته این موضوع به خبرنگاران دفاتر خارجی رسانه ملی محدود نمیشود. خبرنگاران برجستهای در داخل هستند که بهصورت مقیم در دفاتر خارجی نبودهاند، اما دهها مأموریت خبری مهم خارجی رفتهاند یا خبرنگاران داخلی برجستهای داریم که بسیار خلاق بودهاند و در جشنوارهها درخشیدهاند و اکنون بازنشسته شده و در آرزوی دیدن محل کار سابق و دیدار و تبادل تجربه با همکاران قدیمی هستند. اینها نیز مانند سایر شهروندان فقط با آفیش امکان ورود به محوطه جام جم را دارند و در واقع سازمان چنین موارد پیش پاافتادهای را نیز از آنان دریغ داشته است. وقتی نیروهای خبرنگار در بهترین وضعیت در داخل بهطور میانگین 300 تا 400 دلار در ماه درآمد دارند و در سازمانهای رقیب به میزان 15 تا 20 برابر درآمد دارند. چگونه باید به وفاداری سازمانی رضایت دهند؟ ای کاش یک مقام ارشد رسانه ملی به چنین پرسشهایی پاسخ میداد. برچسب امنیتی زدن و امور را به دشمنان نسبت دادن، نوعی کلیشهسازی و ساده کردن امور بوده و گرهای را باز نخواهد کرد. اصولاً استفاده از تجربه و دانش خبرنگاران در رسانههایی مرسوم است که فرآیند مدیریت دانش، جریان دارد. فرآیند تولید دانش سازمانی آنچنان که دو نظریه پرداز شهیر یعنی نوناکا و تاکوچی صورتبندی کردهاند؛ مشتمل بر یک چرخه مناسب برای اجتماعی کردن، آشکار سازی، تبدیل کردن و درونی کردن اطلاعات و دانش پرسنل سازمان است که شوربختانه چنین موضوعی در هرم سازمانی بسیار مرتفع و ساختار عریض و طویل رسانه ملی مشاهده نمیشود.
وقتی با صدور یک بخشنامه معمولی سرمایههای فکری و اجتماعی سازمان را به ثمن بخس حراج و از ورود به سازمان منع میکنند. چگونه میتوان از چنین سرمایههایی بدرستی بهره گرفت؟ تجربه نشان داده رسانه ملی نگران اتلاف این سرمایهها نیست. بویژه پارهای از آنها که پس از بازنشستگی دست به مهاجرت زدهاند وقتی میشنوند، ممنوع الورودی به جام جم در انتظار آنهاست، عطای برگشت به کشور را به لقایش میبخشند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه