آیا انقلابی درحال شروع است؟
محمود خاقانی
کارشناس بینالمللی انرژی
توافق اخیر کاهش تولید نفت اوپک پلاس در واقع بیانگر یک حقیقت آشکار است؛ اینکه مصرف نفت هنوز در سطح پایینی قرار دارد. در چنین شرایطی، آنچه تولیدکنندگان و صادرکنندگان عضو اوپک و غیراوپکی را کنار یکدیگر قرار داده، در واقع منافع مشترک آنها نیست؛ بلکه این کشورها چارهای جز کاهش تولید ندارند. این موضوع برای تولیدکنندگان نفت جهان، چه آنهایی که در اوپک پلاس حاضر شدهاند و چه تولیدکنندگانی که در قالب گروه 20 اعلام آمادگی برای همراهی با اوپک پلاس کردهاند، اساساً قابل قبول نیست. به نظر میرسد که اقتصاد کرونایی در حال تغییر موضع اقتصادی و سیاسی تمام کشورها، بخصوص کشورهای نفتخیز تراز اول است. نظیر عربستان و امریکا که امروز میبینیم در این کشورها تحولات عظیم اقتصادی و سیاسی در حال وقوع است. از اینرو میتوان گفت که کرونا در حال دگردیسی اقتصاد جهان و روابط سیاسی موجود است.
در عربستان، بهعنوان بزرگترین تولیدکننده نفت خام عضو اوپک، کاهش درآمدهای نفتی خانواده آل سعود را با نگرانی و مشکلات عدیدهای دست به گریبان کرده است. بهطوری که ناگزیر شدهاند برای جبران کسری بودجه پرداخت یارانههای مختلف را کاهش بدهند و یا قطع کنند. گزارشها حاکی از این است بهمنظور جبران کسری بودجه حکومت آل سعود از تاریخ بیستم خردادماه 99 تعرفههای گمرکی را افزایش خواهد داد.
از امریکا نیز که بزرگترین تولیدکننده نفت خام جهان است و همواره بهدنبال تسلط بر بازار نفت بوده، سیگنالهایی دریافت میشود که نشاندهنده تغییرات در جهتگیریهاست. در پیگیری شعار انتخاباتی آقای ترامپ در سال 2016 که مدعی شد امریکا اول است و در روز 29 ژوئن سال 2017 پس از اینکه با یک اقدام شبه کودتا بن سلمان را در عربستان روی کار آورد، پرزیدنت ترامپ رسماً اعلام کرد که سیاست دیپلماسی انرژی امریکا براساس تسلط بر بازار جهانی انرژی طراحی و اجرا میشود.
بسیاری از تحلیلگران نوشتند که این اقدام دولت امریکا برای تعریف یک پشتوانه نفت خام (هیدروکربوری) برای حفظ برتری دلار امریکا در اقتصاد جهانی است. به همین دلیل دولت و متحدان امریکا با حمایت پنهان از گروه هایی نظیر داعش و غیره سعی دارند منابع نفت و گاز کشورهای خاورمیانه، حوزه خلیج فارس، شمال آفریقا، آسیای مرکزی و حوزه دریای خزر را تحت کنترل و تصرف درآورند. اما ناگهان شیوع ویروس کرونا، تمام برنامهها را تحت تأثیر قرار داد، بهطوری که اگر آنها را تغییر نداده باشد، سرعتش را کند کرده است.
افزایش قیمت نفت چقدر واقعی است؟
کرونا سیاست تسلط امریکا بر بازار جهانی انرژی را مورد سؤال قرارداده است. بیکاری حدود چهل میلیون نفر و بحران اقتصادی ناشی از شیوع کرونا بهطورکلی برنامهریزیهای به عمل آمده برای انتخاب مجدد پرزیدنت ترامپ در انتخابات سال 2020 را به هم ریخت. در نتیجه قتل یک شهروند امریکایی رنگین پوست زیر زانوی افسر پلیس آن هم در برابر دوربین تلفن همراه یک شهروند دیگر امریکایی موجب عصبانیت سفید و سیاه و همه گیرشدن اعتراضات مردمی در امریکا شد و به سرعت به اروپا و سایر کشورها سرایت کرد. اگر چه در شکلگیری بحران اقتصادی موجود تمام بخشها اثر داشتهاند اما برای امریکا و بیکاریهای آن نمیتوان نقش قیمت نفت را نادیده گرفت. توسعه بسیاری از میادین و همینطور سرمایهگذاری در آنها به خاطر قیمتهای پایین نفت به تعویق افتاده است. در چنین شرایطی افزایش فعلی قیمت نفت خام به نظر برخی از صاحبنظران بهطور مصنوعی است. زیرا؛ هنوز مصرف افزایش قابل توجهی نیافته است.
امریکا در چه شرایطی قرار دارد؟
اگر نگاهی به بیتوجهی رژیم پهلوی به اعتراضات جوانان در دهه 1350 بیندازیم. آن زمان، بتدریج اعتراضات مردم بدون اینکه ساختار حزبی و سیاسی خاصی داشته باشد تبدیل به یک جنبش مردمی شد که در سالهای 1350 شمسی در ایران شکل گرفت و درسال 1357 منجر به پیروزی انقلاب اسلامی در ایران شد. من یادم میآید که سازمان سیا، سازمان مشابه سیا در انگلیس مشهور به MI6 و سایر سازمانهای جاسوسی غرب و شرق در آن روزگار اعتراف کردند که از سرنگونی دولت آن زمان و پیروزی انقلاب اسلامی شوکه شدند و باور نمیکردند که این اتفاق بیفتد. این روزها به نظر من جهان شاهد شکل گرفتن یک جنبش مردمی در امریکاست که ساختار سیاسی و سازمانی ندارد و به اصطلاح مردم بهصورت خودجوش از طبقات مختلف و رنگ پوست گوناگون وارد صحنه شدهاند. اعتراضات به یک جنبش حقطلبی و عدالتخواهی برای همه تبدیل شده است که بیشباهت به آن دوران نیست. البته نقش کرونا را در شکلگیری این اعتراضات نمیتوان نادیده گرفت. جان رابرتز معتقد است کرونا یک برکت بود. چون ساختار سنتی نژاد پرست الیگارشی حکومت در امریکا را به هم ریخت و پردهها را کنار زد. مردم دنیا متوجه شدند امریکا سرزمین آزادی نیست. بهنظر میرسد که از این پس دنیا با جنبههای تازهای در حال برخورد است که هیچکس انتظار آن را نداشت. اکنون اقتصاد کرونایی، تمام مشکلات جهان را نمایان کرده است و انقلابی در همه بخشها در حال شکلگیری است. در این میان، کشورهای نفتی وابسته به این درآمد با معضلات بیشتری روبه رو شدهاند و بهدنبال تحولات اخیر، شاید بتوان برنده امروز اقتصاد جهان را چین دانست. اما سؤال اینجاست که برنده دنیای پساکرونا کدام کشورها هستند؟ شرکت توتال فرانسه اخیراً اعلام کرده است که در دریای شمال اسکاتلند میلیاردها دلار برای تولید انرژی بادی سرمایهگذاری میکند. آمارهای آژانس بینالمللی انرژی نشان میدهد که در این بحران، درآمد شرکتهایی که انرژیهای تجدیدپذیر تولید میکنند نه تنها کم نشد، بلکه افزایش نیز داشت. شاید اکنون بتوان برنده جهان پساکرونا را این بخش دانست. به نظر میرسد که بازار بینالمللی نفت خام و گاز طبیعی دردوران کرونا و پسا کرونا، با بازار پیش از شیوع کرونا به کلی فرق خواهد کرد و تولیدکنندگان باید برای کاهش هزینه تولید و رقابت با انرژیهای تجدیدپذیر فکری اساسی کنند.
کارشناس بینالمللی انرژی
توافق اخیر کاهش تولید نفت اوپک پلاس در واقع بیانگر یک حقیقت آشکار است؛ اینکه مصرف نفت هنوز در سطح پایینی قرار دارد. در چنین شرایطی، آنچه تولیدکنندگان و صادرکنندگان عضو اوپک و غیراوپکی را کنار یکدیگر قرار داده، در واقع منافع مشترک آنها نیست؛ بلکه این کشورها چارهای جز کاهش تولید ندارند. این موضوع برای تولیدکنندگان نفت جهان، چه آنهایی که در اوپک پلاس حاضر شدهاند و چه تولیدکنندگانی که در قالب گروه 20 اعلام آمادگی برای همراهی با اوپک پلاس کردهاند، اساساً قابل قبول نیست. به نظر میرسد که اقتصاد کرونایی در حال تغییر موضع اقتصادی و سیاسی تمام کشورها، بخصوص کشورهای نفتخیز تراز اول است. نظیر عربستان و امریکا که امروز میبینیم در این کشورها تحولات عظیم اقتصادی و سیاسی در حال وقوع است. از اینرو میتوان گفت که کرونا در حال دگردیسی اقتصاد جهان و روابط سیاسی موجود است.
در عربستان، بهعنوان بزرگترین تولیدکننده نفت خام عضو اوپک، کاهش درآمدهای نفتی خانواده آل سعود را با نگرانی و مشکلات عدیدهای دست به گریبان کرده است. بهطوری که ناگزیر شدهاند برای جبران کسری بودجه پرداخت یارانههای مختلف را کاهش بدهند و یا قطع کنند. گزارشها حاکی از این است بهمنظور جبران کسری بودجه حکومت آل سعود از تاریخ بیستم خردادماه 99 تعرفههای گمرکی را افزایش خواهد داد.
از امریکا نیز که بزرگترین تولیدکننده نفت خام جهان است و همواره بهدنبال تسلط بر بازار نفت بوده، سیگنالهایی دریافت میشود که نشاندهنده تغییرات در جهتگیریهاست. در پیگیری شعار انتخاباتی آقای ترامپ در سال 2016 که مدعی شد امریکا اول است و در روز 29 ژوئن سال 2017 پس از اینکه با یک اقدام شبه کودتا بن سلمان را در عربستان روی کار آورد، پرزیدنت ترامپ رسماً اعلام کرد که سیاست دیپلماسی انرژی امریکا براساس تسلط بر بازار جهانی انرژی طراحی و اجرا میشود.
بسیاری از تحلیلگران نوشتند که این اقدام دولت امریکا برای تعریف یک پشتوانه نفت خام (هیدروکربوری) برای حفظ برتری دلار امریکا در اقتصاد جهانی است. به همین دلیل دولت و متحدان امریکا با حمایت پنهان از گروه هایی نظیر داعش و غیره سعی دارند منابع نفت و گاز کشورهای خاورمیانه، حوزه خلیج فارس، شمال آفریقا، آسیای مرکزی و حوزه دریای خزر را تحت کنترل و تصرف درآورند. اما ناگهان شیوع ویروس کرونا، تمام برنامهها را تحت تأثیر قرار داد، بهطوری که اگر آنها را تغییر نداده باشد، سرعتش را کند کرده است.
افزایش قیمت نفت چقدر واقعی است؟
کرونا سیاست تسلط امریکا بر بازار جهانی انرژی را مورد سؤال قرارداده است. بیکاری حدود چهل میلیون نفر و بحران اقتصادی ناشی از شیوع کرونا بهطورکلی برنامهریزیهای به عمل آمده برای انتخاب مجدد پرزیدنت ترامپ در انتخابات سال 2020 را به هم ریخت. در نتیجه قتل یک شهروند امریکایی رنگین پوست زیر زانوی افسر پلیس آن هم در برابر دوربین تلفن همراه یک شهروند دیگر امریکایی موجب عصبانیت سفید و سیاه و همه گیرشدن اعتراضات مردمی در امریکا شد و به سرعت به اروپا و سایر کشورها سرایت کرد. اگر چه در شکلگیری بحران اقتصادی موجود تمام بخشها اثر داشتهاند اما برای امریکا و بیکاریهای آن نمیتوان نقش قیمت نفت را نادیده گرفت. توسعه بسیاری از میادین و همینطور سرمایهگذاری در آنها به خاطر قیمتهای پایین نفت به تعویق افتاده است. در چنین شرایطی افزایش فعلی قیمت نفت خام به نظر برخی از صاحبنظران بهطور مصنوعی است. زیرا؛ هنوز مصرف افزایش قابل توجهی نیافته است.
امریکا در چه شرایطی قرار دارد؟
اگر نگاهی به بیتوجهی رژیم پهلوی به اعتراضات جوانان در دهه 1350 بیندازیم. آن زمان، بتدریج اعتراضات مردم بدون اینکه ساختار حزبی و سیاسی خاصی داشته باشد تبدیل به یک جنبش مردمی شد که در سالهای 1350 شمسی در ایران شکل گرفت و درسال 1357 منجر به پیروزی انقلاب اسلامی در ایران شد. من یادم میآید که سازمان سیا، سازمان مشابه سیا در انگلیس مشهور به MI6 و سایر سازمانهای جاسوسی غرب و شرق در آن روزگار اعتراف کردند که از سرنگونی دولت آن زمان و پیروزی انقلاب اسلامی شوکه شدند و باور نمیکردند که این اتفاق بیفتد. این روزها به نظر من جهان شاهد شکل گرفتن یک جنبش مردمی در امریکاست که ساختار سیاسی و سازمانی ندارد و به اصطلاح مردم بهصورت خودجوش از طبقات مختلف و رنگ پوست گوناگون وارد صحنه شدهاند. اعتراضات به یک جنبش حقطلبی و عدالتخواهی برای همه تبدیل شده است که بیشباهت به آن دوران نیست. البته نقش کرونا را در شکلگیری این اعتراضات نمیتوان نادیده گرفت. جان رابرتز معتقد است کرونا یک برکت بود. چون ساختار سنتی نژاد پرست الیگارشی حکومت در امریکا را به هم ریخت و پردهها را کنار زد. مردم دنیا متوجه شدند امریکا سرزمین آزادی نیست. بهنظر میرسد که از این پس دنیا با جنبههای تازهای در حال برخورد است که هیچکس انتظار آن را نداشت. اکنون اقتصاد کرونایی، تمام مشکلات جهان را نمایان کرده است و انقلابی در همه بخشها در حال شکلگیری است. در این میان، کشورهای نفتی وابسته به این درآمد با معضلات بیشتری روبه رو شدهاند و بهدنبال تحولات اخیر، شاید بتوان برنده امروز اقتصاد جهان را چین دانست. اما سؤال اینجاست که برنده دنیای پساکرونا کدام کشورها هستند؟ شرکت توتال فرانسه اخیراً اعلام کرده است که در دریای شمال اسکاتلند میلیاردها دلار برای تولید انرژی بادی سرمایهگذاری میکند. آمارهای آژانس بینالمللی انرژی نشان میدهد که در این بحران، درآمد شرکتهایی که انرژیهای تجدیدپذیر تولید میکنند نه تنها کم نشد، بلکه افزایش نیز داشت. شاید اکنون بتوان برنده جهان پساکرونا را این بخش دانست. به نظر میرسد که بازار بینالمللی نفت خام و گاز طبیعی دردوران کرونا و پسا کرونا، با بازار پیش از شیوع کرونا به کلی فرق خواهد کرد و تولیدکنندگان باید برای کاهش هزینه تولید و رقابت با انرژیهای تجدیدپذیر فکری اساسی کنند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه