«نمیتوانم نفس بکشم»؛ فریادی که جهانگیر شد
بناوکری
گروه جهان / واقعه مرگ جورج فلوید چنان دلخراش بوده که سیاهان و سفید پوستان را به یک اندازه متأثر کرده است. چنین فرآیندی در ارتباط با هیچ رویداد دیگری طی سالهای اخیر مشاهده نشده بود. این روزها آخرین جملات فلوید خطاب به جلادش، «نمیتوانم نفس بکشم» جانبخش هزاران هزار انسان در جایجای گیتی است.
اگر فقط یک رخداد میتوانست پیامدهای مخوف رواج کرونا در سطح جهان را به رویدادی درجه دوم تبدیل کند و خود در صدر اخبار بنشیند، همین حادثه بوده است. کشته شدن سیاهپوستان در برزخ بیعدالتی سفیدها رویداد تازهای نیست و صدها و صدها سیاه دیگر هم بهطرق مختلف قربانی مطامع سفیدها در امریکا و همچنین برخی کشورهای اروپای غربی شدهاند. اما اکثر آنها پساز مدتی از یادها رفتهاند، تفاوت ماجرای جورج فلوید با قبلیها شوک عظیم حاصل از عمل ددمنشانه افسر پلیس مورد بحث و قلبهای دردمندی است که با دیدن فیلم این واقعه از شبکههای مجازی در نقاط مختلف دنیا خون گریستند.
تاریخ هرگز به مظالم صورت گرفته در حق سیاهان چشم بر نبسته است اما این واقعه تازه سرآمد تمام اتفاقات مرتبط با این موضوع و در حکم «مادر مظالم تبعیضنژادی» است. درک تبعیضنژادی و لزوم دوری جستن از آن، چیزی نیست که پیچیده باشد اما واقعه اخیر و عبارت «نمیتوانم نفس بکشم» و سپس بپاخیزی جنبش موسوم به «زندگی سیاهان مهم است» از درون خاکستر آن، جهان را در نوردیده و خون مردم را به جوش آورده و ذهنهای خواب مانده را بشدت بیدار و حساس کرده است. واقعه مینیاپولیس و مرگ رقتبار فلوید به دست افسر ددمنش امریکایی نوعی آشکار از دفن ارزشهای معنوی و پایانی بر کرامت انسانی است و این به هر آیین و نگره و مرامنامه اجتماعی در سطح جهان بسط مییابد و یک زبان مشترک است. از این پس واقعه مینیا پولیس و چهره سقوط کرده و دردمند جورج فلوید به فریاد رهایی خواه نسلی تبدیل میشود که سالها بهدست سفیدهای زیاده خواه سرکوب شده و هرگز به حقوق خویش که حق حیات مهمترین و بدویترین آنها است، دست نیافته است. از درون این واقعه دستور کار بسیاری از نهادهایی صادر میشود که همیشه کوشیدهاند جلوی تبعیضنژادی وسیع و آشکار در امریکا را بگیرند و البته کمتر به توفیق مورد نظر رسیدهاند. شکی نیست که عبارت بیرون آمده از دهان فلوید در لحظات قبل از مرگش تبدیل به مانیفست جدیدی خواهد شد که بسیاری از نهادهای مردمی و جنبشهای آزادیخواه از این پس در دستور کار خود قرار خواهند داد و از ظالمان زمانه که زورمداران غربی سرآمدهای آن هستند، خواهند خواست به آنها اجازه تنفس با گوهر آزادی را بدهند. تبعیضنژادی و توهین بر اساس رنگ پوست انسانها نه واقعهای در درازای تاریخ بلکه خلق شده توسط بشر و درمسیر محو ارزشها به قصد رسیدن به بیشترین منافع شخصی طی قرنهای اخیر بوده است. افسر بیرحمی که جان از تن فلوید گرفت، عملاً و ناخواسته بهمیلیونها انسانی جان بخشید که از عملکرد زورمداران جهان خسته شدهاند و بهدنبال روزنه و فرصتی برای بیرون ریختن خشم سرکوب شده سالهای طولانی خویش بودند.
منبع: Guardian
گروه جهان / واقعه مرگ جورج فلوید چنان دلخراش بوده که سیاهان و سفید پوستان را به یک اندازه متأثر کرده است. چنین فرآیندی در ارتباط با هیچ رویداد دیگری طی سالهای اخیر مشاهده نشده بود. این روزها آخرین جملات فلوید خطاب به جلادش، «نمیتوانم نفس بکشم» جانبخش هزاران هزار انسان در جایجای گیتی است.
اگر فقط یک رخداد میتوانست پیامدهای مخوف رواج کرونا در سطح جهان را به رویدادی درجه دوم تبدیل کند و خود در صدر اخبار بنشیند، همین حادثه بوده است. کشته شدن سیاهپوستان در برزخ بیعدالتی سفیدها رویداد تازهای نیست و صدها و صدها سیاه دیگر هم بهطرق مختلف قربانی مطامع سفیدها در امریکا و همچنین برخی کشورهای اروپای غربی شدهاند. اما اکثر آنها پساز مدتی از یادها رفتهاند، تفاوت ماجرای جورج فلوید با قبلیها شوک عظیم حاصل از عمل ددمنشانه افسر پلیس مورد بحث و قلبهای دردمندی است که با دیدن فیلم این واقعه از شبکههای مجازی در نقاط مختلف دنیا خون گریستند.
تاریخ هرگز به مظالم صورت گرفته در حق سیاهان چشم بر نبسته است اما این واقعه تازه سرآمد تمام اتفاقات مرتبط با این موضوع و در حکم «مادر مظالم تبعیضنژادی» است. درک تبعیضنژادی و لزوم دوری جستن از آن، چیزی نیست که پیچیده باشد اما واقعه اخیر و عبارت «نمیتوانم نفس بکشم» و سپس بپاخیزی جنبش موسوم به «زندگی سیاهان مهم است» از درون خاکستر آن، جهان را در نوردیده و خون مردم را به جوش آورده و ذهنهای خواب مانده را بشدت بیدار و حساس کرده است. واقعه مینیاپولیس و مرگ رقتبار فلوید به دست افسر ددمنش امریکایی نوعی آشکار از دفن ارزشهای معنوی و پایانی بر کرامت انسانی است و این به هر آیین و نگره و مرامنامه اجتماعی در سطح جهان بسط مییابد و یک زبان مشترک است. از این پس واقعه مینیا پولیس و چهره سقوط کرده و دردمند جورج فلوید به فریاد رهایی خواه نسلی تبدیل میشود که سالها بهدست سفیدهای زیاده خواه سرکوب شده و هرگز به حقوق خویش که حق حیات مهمترین و بدویترین آنها است، دست نیافته است. از درون این واقعه دستور کار بسیاری از نهادهایی صادر میشود که همیشه کوشیدهاند جلوی تبعیضنژادی وسیع و آشکار در امریکا را بگیرند و البته کمتر به توفیق مورد نظر رسیدهاند. شکی نیست که عبارت بیرون آمده از دهان فلوید در لحظات قبل از مرگش تبدیل به مانیفست جدیدی خواهد شد که بسیاری از نهادهای مردمی و جنبشهای آزادیخواه از این پس در دستور کار خود قرار خواهند داد و از ظالمان زمانه که زورمداران غربی سرآمدهای آن هستند، خواهند خواست به آنها اجازه تنفس با گوهر آزادی را بدهند. تبعیضنژادی و توهین بر اساس رنگ پوست انسانها نه واقعهای در درازای تاریخ بلکه خلق شده توسط بشر و درمسیر محو ارزشها به قصد رسیدن به بیشترین منافع شخصی طی قرنهای اخیر بوده است. افسر بیرحمی که جان از تن فلوید گرفت، عملاً و ناخواسته بهمیلیونها انسانی جان بخشید که از عملکرد زورمداران جهان خسته شدهاند و بهدنبال روزنه و فرصتی برای بیرون ریختن خشم سرکوب شده سالهای طولانی خویش بودند.
منبع: Guardian
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه