اعلان کنسرت ابوالقاسم عارف قزوینی

مژده به عاشقان وطن




تهیه و تنظیم: حسن مجیدی

نمانده طاقت و یک ناله دگر باقی است / نعوذ و بالله اگر بر دلت اثر نکند
اشخاصی که آشنایی به اخلاق من دارند و حرف‌های مرا عادی تصور نمی‌کنند از طرفی نیز دم را غنیمت می‌شمرند با اینکه گویند:
دم ز عمر غنیمت توان شمرد / من در شمار عمر خود آن دم ندیده‌ام
با کمال ضعف و فروتنی عرض می‌کنم این آخرین ناله ای است که از سینه از کار افتاده و خسته من که بعد از خستگی از هر چیز حتی این زندگانی ننگین گوش زد اهل دل خواهد شد. محرک من نیز سه چیز است اولى اهمیت موقع انتخابات دومی اصرار از حد گذشته دوستان سومی دستخط‌های یگانه فرزند بزرگ منش ایران و خداوند کار علم و ادب حضرت رضا‌زاده شفق که موقع توقف طهران اشعار پراکنده مرا جمع و به جهت طبع به برلن برده و در هر پست کمتر از دو صفحه در این باب چیز ننوشته‌اند.چون در ایران در هر وسیله به روی من مسدود است ناچاری و اجبار مرا وادار به رفتن زیر بار این کار که قبول آن از هر جهت دشوار است واداشت وگرنه دیگر حال خودنمایی گو اینکه یک ساعت آن هم موقتی در نمایشگاه عمومی و صحنه تئاتر را در عالم خیال هم تصور نمی‌کردم چیزی که مرا از همه چیز بیشتر خسته کرده است سر به سر گذاشتن با بعضی ساز زن‌های افسارگسسته و ولگرد در پریش است که آن هم نتیجه جهل و نادانی است شیخ فرماید.
تیغ دادن در کف زنگی مست / به که افتد علم را نادان به دست
فقط از جوان‌های منورالمفکر حساس که ساز زنند و ساز زن نیستند توسط این چند سطر خواهشمندم که اگر خواستند در این کار با من و خیال من کمک کنند پس از تشکرات صمیمانه مستدعیم به مغازه آذربایجان به حیدر آقا رضا‌زاده خود را معرفی و مرا ممنون دارند.
و الا برای اینکه بی‌احتیاجی خود را از هر جهت ثابت کرده باشم به خودی خود فقط به کمک یک ساز که آن ساز همیشه قیمتی بوده است برای اینکه ثابت کنم همیشه در ایران یک نفر کار کرده است در صحنه نمایشگاه عمومی عرض اندام خواهم کرد.
چه چشم داشت توان داشت از وزیر وفقیر/ که سر بلندی فخر از نداشتن دارم
در صورت تصمیم آخرین خیال از مستمعین خواهشمندم از خوب و بد آن صرف نظر کرده در این آخرین نفس مرا ندیده بگیرند و از قسمت‌های پیش‌درآمد و پس فرو رفت که نه تنها شورش را درآورده بلکه ماهور سه گاه و چهار گاه، راست پنج کلاه راهم بی‌مزه کرده است صرف نظر کنند. فقط با ساخته‌های جان گداخته من ساخته و مرا ممنون سازند.
عارف
روزنامه کوشش – 30 حوت [اسفند] 1301

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7369/16/545654/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها