اجرای قانون لباس متحد الشکل
غائله تغییر لباس مردم
فرزانه قبادی/ «بنده نشنیدم که در دنیا در هیچ پارلمانی بنشینند و قانون به جهت کلاه و تنبان مردم بنویسند» این جمله بخشی از نطق سیدرضا فیروزآبادی در مخالفت با تصویب لایحه «متحدالشکل نمودن البسه اتباع ایران» در مجلس بود. او و سید یعقوب انوار از مخالفان جدی تصویب این لایحه آن هم با قید دو فوریت بودند، اما حریف نمایندگانی از جمله سید اسماعیل عراقی نشدند که معتقد بود: «در تمام دنیا ملتها متحدالشکل میشوند، اختلافات لباس که از بین رفت اختلافات زبان هم به کلی از بین میرود.» اتحاد در پوشش ظاهری تنها هدف شاه نبود، او به گفته خود بهدنبال «اتحاد لباس و زبان» مردم ایران بود. برای رسیدن به همین هدف هم بود که زبان «فارسی» زبان ملی اعلام شد، کتب درسی در تمام مناطق به زبان فارسی منتشر شدند و کتابها و روزنامههایی که به زبانی غیر از فارسی نوشته میشدند اجازه انتشار پیدا نمیکردند.
بالاخره هشت ماه پس از اینکه علیاکبر داور، وزیر عدلیه، لایحه متحدالشکل کردن لباس را به مجلس تقدیم کرد، در روز ششم دی ماه 1307 این لایحه به قید دو فوریت به تصویب مجلس شورای ملی و روز دهم دی به امضای شاه رسید. ماده اول قانون کلیه مردان ایرانی را ملزم به پوشیدن لباس متحدالشکل میکرد. ماده دوم روحانیون را از این قاعده مستثنی کرد و در ماده سوم جریمههای نقدی و حبس برای متخلفین و کسانی که از پوشیدن لباس متحد سرپیچی میکردند، در نظر گرفته شد و اعلام شد: «وجوه جرایم مأخوذه از اجرای این ماده در هر محل توسط بلدیه آنجا، مخصوص تهیه لباس متحدالشکل برای مساکین آن محل خواهد بود.» ماده چهارم هم تاریخ اجرایی شدن قانون را یکم فروردین 1308 اعلام کرد. یک ماه بعد نظامنامه این قانون نوع پوشش مردان ایرانی را تعیین کرد که لباس رسمی را کلاه پهلوی، لباس کوتاه اعم از نیم تنه یقه عربی یا یقه برگردان، پیراهن و شلوار تعریف کرده بود. ماجرای یکسانسازی ملی که به زعم شاه و مشاورانش منتهی به مدرنیته میشد، غائله دامنهداری بود. اعتراض عشایر، بستنشینیهای علما و نافرمانی و مخالفت چهرههای سیاسی و دیپلماتیک، مردم هم به شیوه خود با رخت و لباسی که شاه میخواست به تنشان کند کنار نمیآمدند. در میان اسناد مربوط به تغییر لباس روایتی از یکی از اهالی بندر لنگه ذکر شده که پسرش را بهدلیل پوشیدن لباس پهلوی «از اولادی خود خارج کرده و میگوید این اولاد من نیست» تغییر یکباره پوشش برای مردم فقط بار فرهنگی نداشت، بلکه از منظر اقتصادی هم هزینههایی برای آنها در پی داشت.
عشایر بویژه در منطقه فارس اعتراضات گستردهتری به قانون جدید داشتند. فروردین 1308 که طبق قانون پوشش متحدالشکل لازم الاجرا شد، شورش و ناآرامی در میان طوایف فارس بالا گرفت و تا ماه ها ادامه داشت، تا جایی که روزنامه «دیلی میل» لندن روز یازدهم تیرماه درباره دلیل اعتراضات عشایر فارس نوشت: «شورش عشایر فارس در اعتراض به تصمیم دولت برای واداشتن مردم به ترک عمامه و لباس روحانی و استفاده از کلاه پهلوی صورت گرفته است» و روزنامه «ایوینینگ نیوز» هم روز 18 تیر از سرکوب اعتراضات گفت: «شورش استان فارس علیه اقدامات دولت شدت یافته و ایل بختیاری به عشایر قشقایی ملحق شدهاند و دولت نیز نیروی نظامی بیشتری به منطقه گسیل داشته است» عشایر این درگیریها را از سر گذراندند و زیر بار به تن کردن لباس های دیکته شده از سوی حکومت نرفتند.
قانون تغییر پوشش که حکومت آن را «وسیلهای جهت تولید حس یکجهتی و اتحاد قلبی عموم افراد مملکت» میدانست، باعث ایجاد تنشهایی در سطوح مختلف جامعه شد. در این سال اعتراضات اغلب در مقابل تغییراتی بود که شاه و مجلس برای لباس مردان در نظر گرفته بودند، اما بسیاری از مردم نگران روزهایی بودند که نوبت به پوشش زنان برسد. زمزمههایی از برداشتن پوشیه زنان و ترویج پوشش فرنگی در میان زنان مترقی آن روزگار شنیده میشد. سفر امانالله خان و ملکه ثریا، شاه و ملکه جوان افغانستان به ایران، این زمزمهها را جدیت بیشتر بخشید، بالاخره شاه در سال 1314 فرمانی را برای تعیین نوع پوشش زنان در اجتماع صادر کرد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه