خالق انیمیشن«مستر لاین» در گفت‌وگو با «ایران» از دغدغه‌هایش می‌گوید

کرونا و رنج‌های مضاعف تئاتری‌های استان کرمان





محسن بوالحسنی
خبرنگار
مهدی حشمتی از سال ۷۹ با ایفای نقش در نمایش‌هایی مثل سلطان مار، کاظم، اردوگاه اسرا، درباره اصغر و… آغاز کرد و بعد هم در نیمه‌های دهه هشتاد وارد حرفه‌ کارگردانی شد و نمایش‌هایی مثل «خشم و هیاهو» و «پیچ خطرناک» را روی صحنه برد. حشمتی اما برای غیرکرمانی‌ها با انیمیشین «مستر لاین» شناخته شد و این انیمشین در زمانی کوتاه به محبوبیتی بالا دست پیدا کرد و هنوز هم دیده و به‌اشتراک گذاشته می‌شود. در این سه‌چهارماه بیکاری و خانه‌نشینی هنرمندان، از جمله هنرمندان تئاتر، شاید به‌نظر برسد اهالی تئاتر که در شهرهای مختلف در روزهای طبیعی، با مشکلات عدیده‌ای روبه‌رو هستند و در نهایت آنچنان که باید هم دیده نمی‌شوند، این روزها رنج مضاعفی را متحمل می‌شوند. با این بازیگر و کارگردان تئاتر درباره شرایط موجود و وضعیت تئاتر کرمان در روزهای شیوع ویروس کرونا گفت‌وگو کردیم تا از آنچه بر آنها می‌گذرد بیشتر با خبر شویم.
 چندماهی است که تمامی فضاهای فرهنگی به‌دلیل شیوع ویروس کرونا تعطیل شده و به تبع کار شما هم به همین سرنوشت دچار است. چه کردید و می‌کنید در این روزها...؟
همان‌طور که شما گفتید در این دوره سه‌چهار ماهه‌ای که پشت سر گذاشته‌ایم وضعیت ما هم مثل بسیاری دیگر از هنرمندانی که در هر کجای ایران زندگی می‌کنند وضعیت خوبی نبوده و طبیعتاً اجراها تعطیل و سالن‌ها خالی و سوت و کور ماندند و ما تئاتری‌ها هم در خانه نشستیم. با این حال؛ خود من سعی کردم در این مدت به‌کارهای عقب افتاده‌ام برسم و کتاب بخوانم و فیلم ببینم و کمی به پژوهش‌هایی که نیمه‌کاره مانده بود به‌دلیل کمبود وقت برسم و به قول معروف از این فرصت استفاده کردم تا به بیهودگی تلف و تباه نشود. با این حال؛ تئاتر در شهرها و استان‌های مختلف، پیش از این هم مشکلات فراوانی داشت و کار سختی همیشه در انتظار و پیش‌روی بچه‌های تئاتر بوده که با این وضعیت بسیار بدتر هم شده و حالا حتی نمی‌دانیم که با عادی شدن شرایط، آیا همان‌ تعداد مخاطب کم گذشته را خواهیم داشت یا خیر. نگرانی بسیاری مثل من این است که این وقفه باعث شود هر چه تلاش کردیم از بین برود و مردم آنچنان رغبتی دیگر به تماشای تئاتر نداشته باشند. این نکته را هم بگویم که واقعاً درصد بالایی از بچه‌های تئاتر در کرمان (و حتماً در شهرستان‌های دیگر) تنها راه امرار معاش و گذران‌ زندگی‌شان از راه تئاتر می‌گذرد و بی‌هیچ تعارفی باید گفت که اصلاً حال و روزگار خوبی ندارند و نیازمند نگاه جدی و توجه جدی هستند. البته صحبت‌هایی مبنی بر حمایت از هنرمندانی که در این دوره زیان‌دیده‌اند شده اما به عقیده من دریافت وام و... مشکلی را حل نمی‌کند و همان‌طور که گفتم رنج ما در این دوره چندین برابر و مضاعف شده است و در یک بلاتکلیفی روزگار می‌گذرانیم که نمی‌دانیم پایانش قرار است به‌کجا برسد.
اهالی تئاتر در شهرها و استان‌های مختلف کشور، از کمبود امکانات و شرایط سخت‌افزاری و نرم‌افزاری مستقر در محل زندگی خود گلایه داشته‌اند. امروز وضعیت به چه شکل است؟ گشایشی در این زمینه‌ها ایجاد شده که صرفاً مرکزگرایی و وارد شدن به تهران و اجرا در سالن‌های تهران تنها راه دیده‌ شدن و بروز و ظهورشان نباشد؟
نه به‌نظر من اگر چه تلاش‌هایی صورت گرفته اما هنوز این اتفاق آن‌طور که باید و شاید رخ نداده و متأسفانه مشکلات هنوز پابرجاست و دوستان و همکاران من در کرمان و شهرهای دیگر (تاجایی که من خبر دارم) با مشکلات عدیده‌ای دست و پنجه نرم می‌کنند. به‌نظر من حل این مسأله به نگاهی کارشناسی و مدت‌دار نیاز دارد که ما بتوانیم به‌لحاظ کمی و کیفی وضعیت‌های زیرساختی تئاتر در استان‌ها و شهرهای مختلف را ترمیم کنیم و بستری فراهم کنیم که نگاه ما تئاتری‌هایی که در شهر خود کار می‌کنیم صرفاً به جشنواره‌های کشوری و منطقه‌ای نباشد. مثلاً در کرمان پلاتوهایی خصوصی وجود دارد اما مدیران این پلاتوها واقعاً با مسائل زیادی دست به گریبان هستند و سالن‌ هم اصولاً جواب‌گو نیست و از کیفیت استانداردی برای صحنه برخوردار نیست. همکاران من یک‌سال تمام کار می‌کنند و زحمت می‌کشند تا نتیجه کارشان را به جشنواره فجر ببرند تا آنجا خودی نشان بدهند یا در جشنواره‌های منطقه‌ای و نهایت تهران، وارد عرصه رقابت شوند. باید زمینه‌های تئاتر فراهم شود و هنری که مال مردم است و به حضور و نفس آنها بستگی دارد به بهترین شکل در اختیار آنها قرار بگیرد. نگاه ابزورد به تئاتر، یا به اصطلاحی دیگر نگاه روشنفکرانه دردی از کم مخاطبی و عدم علاقه مردم به تماشای تئاتر درمان نمی‌کند و البته این هم نباید به معنی آن باشد که ما صرف خنداندن مردم دست به هر کار هجوی بزنیم. باید حد وسط را رعایت کرد. یعنی هم کاری را روی صحنه ببریم که مردم دوست داشته باشند و عموم مردم بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند و هم اینکه در این راه هم، از کارهای سطحی و صرفاً خنده‌دار و بی‌مایه دوری کنیم. من از مدیران تئاتر، از مدیرکل هنرهای نمایشی واقعاً تقاضا دارم که نگاهی جدی‌تر به‌لحاظ ساختاری به تئاتر شهرستان‌ها داشته باشند و فقط سالی یکبار ما را نبینند. تا این بزرگواران قدم به شهرهای ما نگذارند، امکانات محدود و کم ما را نبینند و با ما درباره آنها حرف نزنند هیچ قدمی برداشته نخواهد شد. اگر واقعاً معتقد هستیم که نباید مدام به‌سمت مرکزگرایی برویم و همه آمال و آرزوهای‌مان را برای دیده شدن و... در تهران ببینیم، پس باید پا را از تهران بیرون بگذاریم و به شهرهای مختلف برویم و ببینیم خیلی از این شهرها، با وجود پتانسیل بالا حتی یک سالن برای اجرا یا حتی جای درست و مناسبی برای تمرین ندارند.
خیلی‌ها شما را با انیمیشین شیرین و جذاب و خوش لهجه مستر لاین یا همان آقای خطو می‌شناسند. درست زمانی که بسیاری از مردم گوشه و کنار ایران، شاید سعی می‌کردند لهجه خود را مخفی کنند تا خدای ناکرده مورد تمسخر و... قرار نگیرند کارهایی مثل کار شما، حتی در این زمینه هم فرهنگ‌سازی بسیار خوبی کرد و حالا مردم گوشه‌وکنار ایران می‌دانند که لهجه هم مثل موسیقی بومی و... باعث افتخار است و البته شیرین...
دقیقاً همین‌طور است. من خانواده‌ای را می‌شناختم که دوست نداشتند بچه‌هایشان به لهجه کرمانی صحبت کنند یا بسیاری از دوستان دور و نزدیک، سعی می‌کردند در مواجه با هموطنان تهران، لهجه خود را بپوشانند و... چرا باید چنین اتفاقی می‌افتاد در صورتی که لهجه‌های مردم هر گوشه و کنار ایران بسیار زیبا، جذاب و شیرین است. مثلاً در مورد کرمان باید به این نکته اشاره کنم که از جنوب تا شمال کرمان، تفاوت لهجه و گستردگی آن چنان زیاد است که باور کردنی نیست. زمانی ما به این ایده رسیدیم که ویدئوهایی منتشر می‌شد از فیلم‌ها یا انیمیشین‌های معروف که روی آنها به خنده و طنز صداگذاری شده بود و عموماً هم از الفاظ نادرست و رکیک استفاده می‌شد و صرفاً هجویه‌ای بود برای خنداندن. همیشه برای من مسأله بود که چرا خیلی از ما آنقدر اعتماد به نفس نداریم که حتی از لهجه شیرین خودمان هم فرار می‌کنیم. این ایده از همین‌جا شکل گرفت و نمی‌دانستیم حتی در آینده چه خواهیم کرد یا چه خواهد شد. با گروه دوستان انیمیشنی ساختیم و برای یک مسابقه بانکی ارسال کردیم که صداگذاری شده بود اما هنوز خیلی کار داشت و در واقع پخته نبود. کار که منتشر شد خودمان از آن‌همه استقبال متعجب شدیم و کار را ادامه دادیم و سعی کردیم روزبه‌روز آن را پخته‌تر کنیم و  چیزی به آن اضافه کنیم که با وجود جذابیت حرفی مهم را هم در خود داشته باشد.



آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7376/19/546362/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها