چالشهای تئاتر از فیلمتئاتر تا فقدان تلهتئاتر
مرور کنیم که چه گذشت و چگونه گذراندیم
محمدامیر یاراحمدی
نمایشنامهنویس
تئاتر جاذبههای مختص به خود را دارد و اگر نداشت در مجموعه هنرهای موجود جهان نمیتوانست اینهمه سال به بقای خود ادامه دهد و اگر ما این جاذبهها را از تئاتر بگیریم از ذات مستقل و حیات خودش دور میشود و نتیجه منتهی به نابودی تغییر شکلاش به چیزی دیگر خواهد بود. بسیاری از ما تجربه داوری تئاتر از روی فیلمتئاتر را داشتهایم و برایمان هیچ جاذبهای نداشت و کارها را با احساس خستگی شدید میدیدیم. از لحاظ فنی اصلاً دقیق نبودند و بهنوعی نه نور درستی در آنها بهکار رفته بود و نه دوربین در زاویه مناسبی قرار گرفته بود و همه اینها باعث میشود نه تنها تئاتر را از ذات خودش دور میکند، بلکه نظام استاندارد و ساختاری درستی هم ندارد و مخاطب ترجیح میدهد برود فیلم ببیند تا پای فیلمتئاتر خسته و بیحوصله شود. ما اما تجربه تلهتئاتر داشتهایم و اگر میخواهیم در شرایط خاص مثل همین کرونا، تئاتر را از دست ندهیم حداقل میتوانیم به تلهتئاتر رجوع کنیم و کارهایی اینچنین در تولیدات خود داشته باشیم که به لحاظ ساختاری منسجم، درست و مطابق با استانداردهای فیلم تئاتر باشد؛ یعنی بهعنوان مثال دوربین روی صحنه فعال باشد و نه مثل فیلمتئاتر چند دوربین در چند جای صحنه بکاریم و کاری به دیگر اجزا نداشته باشیم. من چنین پیشنهادی به دوستان ارائه دادم که ما میتوانیم با تلهتئاتر مخاطب را حفظ کنیم چون از نظر من کوچ کردن از تئاتر به تلهتئاتر بسیار منطقیتر از تئاتر آنلاین یا فیلمتئاتر و... است. در حوزههای دیگر مثل آموزش هم میشود کارهایی انجام داد. بهعنوان مثال نمایشنامهخوانی یک فعالیت جنبی است که در دورههایی رونق میگیرد و در دورهای از رونق میافتد و چیزی نیست که اگر نباشد به تئاتر لطمه بخورد. اینها را بهعنوان مسکنهای مقطعی میتوان در نظر گرفت اما اگر کرونا 10 سال ادامه پیدا کند و تماشاچی نتواند 10 سال به سالن برود باید شکلهای دیگری از تئاتر شکل بگیرد و باید فکری بلند مدت داشت. بحث اینجاست که این وضعیت میتواند تضمینکننده حیات تئاتر باشد یا نه؟ با اینحال به نظر نمیآید برنامه و نقشهای جدی در این زمینه وجود داشته باشد چون برای چنین کاری باید در وهله اول مسأله بودجه را حل کرد و بعد سروقت مسائل دیگر رفت و برنامهریزی کرد که چگونه میتوانیم درست و اصولی پیش برویم. کرونا برای ما یک پیام هم داشت و این پیام صبر بود که نمیتوان شتابزده به دل ماجرا رفت و بخواهیم آن را سریعاً در کار خودمان منعکس کنیم. شیوههای جبران و تبعات این فاجعه عمومی جهانی و تأثیرات اجتماعیاش همه میتواند مسألهای مهم برای پرداخت باشد که تمنای تجدیدنظر در شیوه زندگی اجتماعی ما انسانها را در دل خود دارد و هنرمندان و روشنفکران هم باید با فاصله و بعد از کند و کاو و مداقه در آن به بستری برای روایت برسند و از آنچه تجربه کردهاند حرف بزنند. برخورد شتابزده با مسائل هرگز ما را به سرمنزل مقصود نخواهد رساند پس باید برگردیم و یکبار دیگر مرور کنیم که چه گذشت و چگونه گذراندیم.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه