کرونا؛ تغییرات فرهنگی یا فرهنگ تغییرات
جبار رحمانی
عضو پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی
بحران اجتماعی و اقتصادی ناشی از شیوع بیماری کرونا، پیامدهای بسیاری را برای جوامع مختلف داشته است. بخشی از این پیامدها، معطوف به تغییرات رفتاری در سطح خرد هستند که علیرغم ظاهر کوچک و محدودشان، بسیار کلیدی است: ماسک زدن، پرهیز از دست دادن، پرهیز از همه آداب بدنی روابط صمیمانه و حتی فاصله فیزیکی از دیگران. این تغییرات رفتاری، صرفاً تغییر در چند عادت ساده نیست، آنها بنیانهای تعاملات نزدیک و صمیمانه انسانها را دستخوش تغییر کردهاند. به همین دلیل این پرسش مطرح است که پیامدهای بحران کرونا، تا چه حدی منجر به تغییرات فرهنگی ماندگار خواهند شد؟ آیا طرح این موضوع که از این به بعد نمیتوان انتظار داشت که روال امور مانند دوران ماقبل کرونا شود، درست است؟ پاسخ به این سؤال منوط به درک ما از مفهوم فرهنگ و شرایط و روندهای تغییر آن است.
اصولاً فرهنگ شیوه زندگی است، شیوههای اندیشیدن، احساس کردن و رفتار کردن، که در نهایت بتوانند زندگی ما را در ساحتهای مختلف خرد و کلان ساماندهی کند و جریان زندگی، به شیوه معناداری برای افراد و گروهها تداوم پیدا کند. عمیقترین و کلیدیترین ابعاد فرهنگ، از خلال روابط نزدیک و صمیمانه شکل گرفته و ابراز میشوند. به همین دلیل الگوهای فرهنگی در عمیقترین سطح ذهن افراد، درونی شده و راهنما و منشور عملکرد آنها در زندگی میشوند. فرهنگ، لزوماً در همه شرایط و ساحتهای زندگی به یک فرم عمل نمیکند. فرهنگ را میتوان بر حسب شرایط عادی و شرایط بحرانی تفکیک کرد، زیرا الگوهای فرهنگی در شرایط بحرانی، معمولاً الگوهایی هستند که نظام فرهنگی برای مواجهه با یک موقعیت خاص، موقتی و ناپایدار فراهم میکند، اما الگوهای فرهنگی برای شرایط عادی، معمولاً بهطور ناخودآگاه و در ریزترین و جزئیترین عملکردهای افراد خودش را بهطور ضمنی آشکار میکند. فرهنگ، محصول تجربههای تاریخی و باز اندیشی و تأمل در آن تجربههاست، تجربههایی از شرایط خاص بحرانی یا تجربه تاریخی روزمره و تجربه جاری زندگی.
بر مبنای بحث فوق، بهتر میتوان پرسش از پیامدهای کرونا در تغییرات فرهنگی و اجتماعی را فهمید. موقعیت کرونایی، فعلاً یک موقعیت بحرانی است، شرایط خاص، موقتی و احتمالاً ناپایدار، که هنوز هم نمیدانیم کی به اتمام خواهند رسید. اما نکته اصلی آن است که باید دقت کنیم ما در حال حاضر در میانه وضعیت بحرانی هستیم، وضعیتی که هنوز نمیدانیم تا کی ادامه خواهند داشت و مهمتر از همه آنکه چه چیزهایی از آن در بلندمدت باقی خواهند ماند.
واکنشها و عملکردهای مردم و نهادها در این شرایط، معطوف به نوعی مواجهه با موقعیت بحرانی و تنظیم امور و کارها در این شرایط است، مثل ماسک زدن، فاصله فیزیکی، و... است. تلقی افراد آن است که این رعایتها تا زمانی لازم است که تهدید ویروس وجود دارد. وقتی ویروس برود، روال قبل را خواهیم داشت. به همین دلیل در ذهنیت مردم، مسأله اصلی شرایط موقتی بحران است. مردم قواعدی مانند ماسک، فاصله فیزیکی، دست ندادن و پرهیز از هرگونه تجمع بالای ده نفر و...، را برای این شرایط خاص پذیرفتنی دانستهاند، نه اینکه تصورشان آن باشد که این قواعد برای همیشه اینگونه خواهند بود. ضمن اینکه حتی این قواعد موقتی شرایط بحرانی هم توسط اکثریت رعایت نمیشود، یعنی هنوز رفتارهای موقعیت عادی در عملکرد مردم وجه غالب را دارد.
به همین دلیل در تحلیل عدم رعایت قواعد بهداشتی شرایط کرونا، ما با دو نوع پدیده مواجه هستیم، یک پدیده، فقدان فرهنگ بحران در مردم و نهادها، به این معنا که الگوهای فرهنگی معطوف بهموقعیت بحران که در مردم درونی شده باشد و مبنای عملکرد آنها در شرایط بحرانی باشد، چندان مشخص نبوده و مشروعیت کافی ندارند. لذا ما با نوعی فقر فرهنگی یا فقدان سواد سلامت در شرایط خاص بحران و بیماری مواجه هستیم. متأسفانه توسعه زودهنگام موج دوم کرونا نشان داد، کرونا نه تنها تغییر رفتاری فراگیری را ایجاد نکرده است، بلکه در عمل عدم توجه مردم به مقتضیات شرایط بحرانی کرونا و بازگشت آنها به الگوهای فرهنگی شرایط عادی، منجر به این موج دوم و زودهنگام شد. پدیده دوم آن است که مردم پروتکلهای اعلام شده توسط ستاد بحران را خیلی سریع رها کردند. زیرا مردم تصورشان آن بود که شرایط بحرانی تمام شده و عادیسازی شده است. لذا هر دو این پدیدهها نشان میدهد صحبت از تغییرات بلندمدت فرهنگی ناشی از کرونا در سطوح خرد، خیلی مبهم و نادقیق خواهند بود.
ما هنوز نمیدانیم این شرایط بحرانی تا کی ادامه دارد، چه بخشهایی از آن همیشگی خواهند بود و چه بخشهای جدیدی هم به آن در آینده مطرح خواهند شد. زیرا اگر برخی رفتارهای ناشی از شرایط کرونا برای همیشه ماندگار شود، آنگاه به بخشی پایدار از فرهنگ بدل خواهند شد. اما هنوز برای این قضاوت زودهنگام است، مسأله فوری برای ما آن است که این روزها، فقدان فرهنگ بحران در مردم و نهادها و رهاکردن زودهنگام پروتکلهای بهداشتی ستاد بحران، توسط مردم را جدی بگیریم و بدان بپردازیم. زیرا مسأله اصلی امروز آن نیست که به فکر تغییرات فرهنگی ماندگار ناشی از کرونا باشیم (که قطعاً تغییراتی خواهند داشت)، مسأله اصلی آن است که نیروهای اجتماعی که خواهان تداوم رفتارهای عادی هستند و شرایط بحرانی را جدی نمیگیرند، باید مهار شوند و آنهایی را هم که زود از این قواعد دست کشیدهاند متقاعد کرد مدت بیشتری به قواعد بهداشتی ستاد بحران پایبند باشند که این شرایط به سرانجام مشخصی برسد. در غیر این صورت حتی بحرانی کوچک، میتواند فاجعهای بزرگ بیافریند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه