دوران درخشش سینمای ایران در جشنوارهها سپری شده است؟
قلههای فتح نشده، بازارهای کشف نشده
محدثه واعظیپور
روزنامهنگار
بیانصافی است اگر نپذیریم پیروزی انقلاب اسلامی در معرفی سینمای ایران و دیده شدن آن در محافل بینالمللی نقش و تأثیری بزرگ داشت. حذف دو عنصر خشونت و مسائل جنسی از سینمایی که بعد از انقلاب متولد شد، وجوه انسانی را در فیلمهای سینمایی پررنگ کرد. در پرتو سیاستگذاری مدیران سینمایی در دهه شصت و هفتاد و بهدنبال حمایت آنها از چهرههایی همچون مجید مجیدی برای دیده شدن در ویترینهایی بزرگتر، سینمای ایران در جهان و بویژه جشنوارههای معتبر کشف شد و قدر دید. عباس کیارستمی ستاره این جشنوارهها در آن مقطع، سالهای قبل از انقلاب فیلمسازی را شروع کرده بود، اما دوران اوج او زمانی رقم خورد که مخاطبان جهانی، مبهوت نگاه انسانی او در فیلمهایی شدند که تصویری تازه از زندگی، رنجها و شادیهای انسان معاصر مقابل دیدگان تماشاگرغربی ترسیم میکرد. درخشش کیارستمی به تولد نسلی از فیلمسازان مقلد سبک او منجر شد که هرگز موفقیت او را در جشنوارهها تکرار نکردند، بعضی از آنها اعتباری اندک داشتند اما اغلب به سرعت فراموش شدند و به حاشیه رفتند. در دهه نود، در حالی که نقش مدیران سینمایی در کشف استعداد و معرفی سینماگران ایرانی به جشنوارهها به حداقل رسیده بود، اصغر فرهادی نام ایران را دوباره در جشنوارهها بر سر زبان انداخت. فرهادی که پیش از مطرح شدن در محافل بینالمللی، در ایران کشف و ستایش شده بود مانند کیارستمی، بیش از هرچیز محصول نبوغ، تلاش و اراده فردی بود.
فرهادی توانست دو بار رؤیای بزرگ دریافت اسکار را برای دوستداران سینما در ایران، محقق کند. امتیاز سینمای فرهادی این است که به الگوهای سینمای قصهگو و پرمخاطب وفادار است و تصویری که از ایران ارائه میدهد آکنده از نکبت، بدویت و محرومیت نیست. فیلمهای فرهادی، معمولاً دغدغههای طبقه متوسط را روایت میکنند و تصویر تحریف شده و ناقصی را که بعضی فیلمها از «تمام ایران» برای مخاطب غربی ساختهاند تغییر میدهد. در همه دورهها بعضی سینماگران به واسطه مضامین سیاسی فیلمها و نه ارزشهای آثارشان گل سرسبد جشنوارهها بودهاند. این سینماگران متوسط یا زیرمتوسط سوار بر موج رویدادها و بحرانها، توانستهاند جوایزی از جشنوارهها به دست بیاورند اما این دیده شدنها، دلیلی بر کیفیت آثار یا استعداد آنها نیست. متأسفانه تیتر شدن این موفقیتها و تحلیلهای یک سویه و نادرست، ارزش دیده شدن در جشنوارهها را هم مخدوش و کمرنگ میکند. نکته مهم دیگر، این است که همه ظرفیت سینمای ایران که میتواند خارج از کشور، شناخته و تحسین شود در فیلمسازان خلاصه نشده، بازیگران و تکنیسینهای سینمای ایران عیار بالایی برای مطرح شدن در فضاهای حرفهای بینالمللی دارند.
سینمای ایران، میتواند پس از پشت سر گذاشتن تجربههای چهل سال گذشته با توجه به تجربههایی که کشورهای مختلف در ورود به بازارهای جهانی داشتهاند، راههایی تازه بپیماید. میشود مثل کره جنوبی به وجه صنعتی سینما پرداخت، به رقابت در اکران فکر کرد یا مانند ترکیه و کلمبیا در زمینه سریالسازی نیازسنجی و بخشی از مردم جهان را با خود همراه کرد. سینمای ایران با همه انتقادهایی که میتوان به آن داشت، واجد ارزش، ظرفیت و دارای ستارگانی است که فراتر از این مرزها کارکرد دارند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه