ما، بیروت و تصاویر تحریف شده
محدثه واعظیپور
منتقد
در محل کار جدیدم با یک زوج سوری همکارم. زوجی جوان که یک دهه است در ایران زندگی میکنند، همینجا سینما خواندهاند و در فضای رسانهای فعالیت میکنند. صادقانه بگویم، تصویری که از مردم سوریه داشتم با آنچه ماههای اخیر و بهدنبال معاشرت با این همکاران جدید دیدهام زمین تا آسمان فرق دارد. آنها زبان فارسی را بخوبی آموختهاند، حتی شوخیها و تکیه کلامهای ما را میشناسند و از احساسی که نسبت به بعضی از مردم کشورهای خاورمیانه داریم بااطلاع هستند. حضور در ایران، برای آنها با دردسرها و مشکلاتی همراه بوده، اما تقریباً احساس خوبی به این مهاجرت دارند. دخترشان، اینجا متولد شده و زندگیشان چند سالی است با سرنوشت ما گره خورده است. زبان مشترک و تجربه زیست مشترک، ما را بهم پیوند داده و نزدیک کرده است. ما اعضای یک تیم هستیم شبیه خانواده که تلاش میکنیم همراه هم باشیم، بدون توجه به تاریخ، فرهنگ و مرزهایی که ما را از هم دور میکند.
چهارشنبه گذشته انفجاری عظیم، بخشی از بیروت، با همه زیباییهایش، را به ویرانه تبدیل کرد. تصاویر هولناک، شبیه فیلمهای آخرالزمانی هالیوود بود، حتی یک لحظه تصور اینکه چنین کابوسی بخشی از ایران را ویران کند، دلهرهآور است.
تعدادی از ما، آن روز به بیروت فکر میکردیم، به حادثهای که سرنوشت صدها انسان را تغییر داده، فقدانهایی تراژیک رقم زده و خاورمیانه را با بحرانی تازه مواجه کرده است. سابقه دوستی با زوج سوری، احساس من درباره این فاجعه را عوض کرد. تصویری که از بیروت و لبنان داریم اغلب محصول رسانههای داخلی و خارجی است و بیشتر، رنگ و بوی سیاسی دارد. همانطور که سوریه را با داعش میشناسیم و ویرانی عظیمی که در این سالها بر زندگی مردم این کشو ر، آوار شد. گویی پیش و پس از این جنگها، چیزی وجود ندارد.
برای ما که در حوزه رسانه و بویژه سینما فعالیت میکنیم، درک این نکته ساده است که تصاویر و رسانهها چگونه توجه و تمرکز افکار عمومی را نسبت به پدیدهها تغییر میدهند و جهتدهی میکنند؛ اما شاید مردم متوجه این موضوع نباشند که سریالها و فیلمها، انگارههایی برای آنها ساختهاند که حتی میتواند حسشان نسبت به مرگ یا رخدادهایی عظیم از این دست را تحت تأثیر قرار بدهد.
بههمین دلیل مردن آدمها در خاورمیانه، عادی بهنظر میرسد و یک اتفاق تکراری است که حتی ارزش چند دقیقه فکر کردن ندارد، اما حوادثی بسیار کوچکتر در اروپا میتواند ماهها ذهن و احساس ما را درگیر کند.
در اینکه رسانههای غربی، ما را آنگونه که میخواهند یا میپسندند نشان میدهند شکی نیست، اما اینکه ما در خاورمیانه دوست داریم با چه عناصر و نمادهایی شناخته و معرفی شویم، بحثی دیگر است. با نزار قبانی؟ غاده السمان، آدونیس، محمود درویش، نادین لبکی، عباس کیارستمی؟ اصغر فرهادی، احمد شاملو، سیمین بهبهانی یا... زندگی ما در خاورمیانه زیر سایه سنگین سیاست است و افسوس که سیاست، عواطف انسانی را مختل کرده است. ما هم مثل خاورمیانه، مظلومیم و درک نشده. دور از هم، اگرچه یک پیکر واحدیم.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه