تبعید، زندان و سرانجام مرگ
پایان سال ها مبارزه
لیلا ابراهیمیان/ روز بیستوسوم اسفندماه 1340، تیتر اول روزنامه کیهان این بود: «حضرت آیتالله کاشانی درگذشت»؛ یکهفته مانده به پایان اسفندماه، پخش موسیقی رادیو بمدت یکروز قطع شد، مغازههای خیابان پامنار تعطیل و به نوشته روزنامه کیهان بیش از دو هزار نفر در مسجد سپهسالار در تشییعجنازه آیتالله کاشانی شرکت کردند.
فرزند آیتالله حاج سیدمصطفی کاشانی، متولد 1264 شمسی، شاگرد آیتالله محمدکاظم خراسانی (آخوند خراسانی )و آیتالله حاجمیرزاحسین خلیلی تهرانی، در ۲۵ سالگی به درجه اجتهاد رسیده بود؛ اگرچه مبارزات سیاسیاش بر بعد علمی کارنامه او سایه افکند و سیمایش پشت غبار سیاست پنهان شد. مؤسس مدرسه «نوین علوی» در نجف اشرف، از زمان جنگ جهانی اول در عرصه سیاست ثابتقدم ایستاد، اگرچه سیاستورزیاش همیشه با حاشیه و نقدهایی همراه بود. شاید اولین کنشگریاش با جنگ اول جهانی گره بخورد؛ آن زمان که قوای انگلیس به عراق حمله کرد، علمای بزرگ فتوای جهاد دادند، پدر آیتالله کاشانی و خود او همراه این قیام شدند. بعداً علیه قرارداد 1919 با همکاری علمای بزرگ و عشایر عرب هم فتوای جهاد داد؛ علیه نیروهای استعماری اشغالگر به همراه مرحوم آیتالله آقاسیدمحمدتقی خوانساری سلاح برداشت و به میدان جنگ رفت. او عضو «هیأت عالی انقلابیون» بود و یکی از چهار عضو «کمیته عالی جنگ حکومت انقلاب» شد؛ جنگی که بیش از شش ماه طول کشید. آیتالله مدتها در عراق زندگی کرد و زمانی که به تهران رسید سه روز مانده بود به کودتای رضاخانی؛ در خیابان پامنار ساکن شد تا اینکه از همین خیابان زندگیاش بار دیگر به سیاست گره خورد. نمایندهای فعال در مجلس که مخالف جمهوری رضاخانی بود و بعدها هم چندین بار به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شد. پس از شهریور 1320، زمانی که رضاشاه به تبعید رفت، انگلیسیها از علی سهیلی نخستوزیر وقت خواستند آیتالله را به تبعید بفرستد. کاشانی در ۲۷ خرداد ۱۳۲۳در«گلاب دره» شمیران دستگیر و بازداشت شد و به ۲۸ ماه زندان نیروهای متفقین و نیروهای اشغالگر در رشت، اراک و کرمانشاه رفت. بااینکه در زمان انتخابات مجلس چهاردهم در تبعید بود، به نمایندگی مجلس انتخاب شد. اما به دستور ستاد ارتش متفقین، اسمش از فهرست اسامی نمایندگان مجلس حذف و به زندان روسها در رشت فرستاده شد. در سال 1324 با تلگراف دولت آزاد شد و در ۲۷ شهریور ۱۳۲۴ وارد تهران شد و حدود 10 ماه بعد در ۲۶ تیرماه ۱۳۲۵ در پی زدوخوردی که بین کارگران هوادار حزب توده و کارگران مخالف آنها رخ داد کاشانی، مسبب بلوا شناخته و بازداشت شد. دکتر محمد مصدق بهدلیل بازداشت آیتالله به احمدقوامالسلطنه نخستوزیر اعتراض کرد. بعدها جبهه ملی اسمش را در فهرست نامزدهای خود منتشر کردند و از همینجا مودت بین دو مرد روحانی و سیاسی برقرار شد، دوستی که کم حاشیه نبود.آیتالله کاشانی بار دیگر از زندان به مجلس شورای ملی رفت و در زمان حادثه تیراندازی به شاه در ۱۵ بهمنماه ۱۳۲۷ او و دامادش را بازداشت و به قلعه فلکالأفلاک خرمآباد و سپس به بیروت لبنان تبعید کردند. اما در ۲۱ فروردینماه ۱۳۲۹، وکالت مردم تهران را برای دوره شانزدهم پذیرفت. آن زمان محمد مصدق به نخستوزیری رسید و اولین تقاضایش از دولت آزادی کاشانی بود. کاشانی هم بارها برای تأیید دکتر مصدق سخنرانی کرده، از ملی شدن نفت گفته و از منتقدانش انتقاد کرده؛ اوج این همراهی در قیام تیرماه 1331 بود. اگرچه بهگفته خیلیها این رفاقت در زمان کودتای 28 مرداد 1332 به رقابت بدل شد؛ عوامل کودتا هم به کوره تفرقه میدمیدند به امید پیروزی خود در ماه سوزان مرداد1332.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه