روزی به نام مسعود
حسین میرزانیا
پژوهشگر حوزه فرهنگ
احمدشاه مسعود در واپسین ماه تابستان در شهریور ماه به دنیا آمد و در ماه شهریور هم چشم از جهان فرو بست. نزدیک به دو دهه از ترور او توسط سربازان مرگ و تاریکی (القاعده و طالبان) میگذرد ولی هنوز نقش و جایگاه او در صحنه معادلات افغانستان خالی است. افغانستان نزدیک به دو دهه بعد از سقوط طالبان، همچنان از ضعف حکومت مرکزی، امنیت شکننده، تجارت موادمخدر، اقتصاد تخریب شده و اختلافات قومی و مذهبی در رنج است و گروهها و شخصیتهای افغان نتوانستهاند ثبات، اقتدار، آرامش و امنیت فراگیر را به کشور خود بازگردانند. علت این ناکامی علاوه بر جنگ ویرانگر ناشی از مداخله ارتش سرخ در افغانستان و برآمدن طالبان از دل اختلافات افغانها با حمایت قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای در این کشور؛ ناشی از فقدان یک شخصیت ملی، استراتژیست و مورد وثوق و اجماع افغانها است.
در 19 سالی که از ترور احمد شاه مسعود میگذرد، بارها کارنامه او به بحث و بررسی گذاشته شده و گاه انتقاداتی از سوی رقیبان یا مخالفانش مطرح شده است اما فارغ از درستی یا نادرستی این نقدها، مسعود جایگاهی فراتر از دیگر رقبایش داشت که نمیتوان بدان بیاعتنا بود، چرا که افغانستان بسیار نیازمند چنین مؤلفههایی است که غیبت آنها در این دو دهه نتوانسته تحولات افغانستان را به سامانی برساند. افغانستان میان نیروهای بشدت محافظه کار و سنتگرا و غرب ستیز از سویی و مدیران غرب نشین بیخبر از رنج و نیازهای مردم افغانستان گرفتار شده است و همین ضعف و فقدان نگرش ملی باعث تداوم حضور نیروهای مداخله گر منطقهای و فرامنطقهای در افغانستان شده است. احمدشاه مسعود بازیگری زیرک، هنرمند و مقتدر در شطرنج سیاسی، نظامی و فرهنگی افغانستان بود. تولد و تربیت و رشد در خانوادهای نظامی و میهن پرست، تحصیلات آکادمیک و دانشگاهی، عضویت در جمعیتی مبارز و آشنا با فرهنگ دینی مردم افغانستان، هوش و استعداد فردی مسعود، همه با هم از او یک عنصر خردمند و مدیری مؤثر و شایسته ساخت. مدیری که در نبرد با تجاوز سربازان شوروی، پنجشیر را به دژ تسخیرناپذیر افغانستان مبدل میکند و در دوره پساجنگ سرد و خروج نیروهای شوروی از افغانستان از تضاد منافع روسیه با رقیبانش برای نبرد با ارتجاع طالبان مدد میگیرد و بار دیگر پنجشیر تکیه گاه و خانه مقاومت او و یارانش میشود و در این میان منافع ملی محور و مدار تمامی تصمیمات اوست.
مسعود در نگاه به غرب نیز چنین نگرش و راهبردی برای خود دارد. از سویی خطر جهانی تروریسم القاعده و ارتجاع طالبان را به غربیها گوشزد میکند و به دعوت مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به غرب سفر میکند و از سوی دیگر حضور و حمایت غرب از نیروهای ضد طالبان را در محدوده تصمیم و اختیار نیروهای افغان تعریف میکند و به یک تعامل و منافع مشترک و دوطرفه بین نیروهای ملی افغانستان با جهان غرب میرسد. فهم خردمندانه مسعود در عدم غلتیدن در دام «خودباختگی در مقابل غرب یا ستیزهجویی با غرب و غرب ستیزی» حکایت از شناخت و تحلیل عمیق، درست و میهن دوستانه او داشت که دوستان و یاران و رهروان راه مسعود نباید از آن غفلت بورزند. افغانستان به ثبات، امنیت، صلح و تعامل اقوام با هم و با جهان نیازمند است اما تحقق این خواستهها به اتخاذ سیاستی فراقومی (اعم از فارسها ، پشتونها ، ازبکها ، هزارهها و... ) فرامذهبی (اهل سنت یا تشیع و...) مبتنی بر منافع ملی و تعهد به اجماع ملی توأم با اقتدار فراگیر در برخورد با تروریسم و ناامنی دارد. در سالروز فقدان این قهرمان ملی و میراث دار فرهنگ عدالت پرور و آزادی جوی مولانا جلالالدین محمدبلخی، فردوسی بزرگ، حافظ شیرین سخن و سعدی انسان نواز انتظار میرود که نیروهای وطن خواه و توسعه گرای افغانستان به تجربه و راهبردهای مسعود دقت، تأمل و تدبر داشته باشند و بتوانند بر بحرانهای مزمن و خسارت بار افغانستان غلبه کنند.
پژوهشگر حوزه فرهنگ
احمدشاه مسعود در واپسین ماه تابستان در شهریور ماه به دنیا آمد و در ماه شهریور هم چشم از جهان فرو بست. نزدیک به دو دهه از ترور او توسط سربازان مرگ و تاریکی (القاعده و طالبان) میگذرد ولی هنوز نقش و جایگاه او در صحنه معادلات افغانستان خالی است. افغانستان نزدیک به دو دهه بعد از سقوط طالبان، همچنان از ضعف حکومت مرکزی، امنیت شکننده، تجارت موادمخدر، اقتصاد تخریب شده و اختلافات قومی و مذهبی در رنج است و گروهها و شخصیتهای افغان نتوانستهاند ثبات، اقتدار، آرامش و امنیت فراگیر را به کشور خود بازگردانند. علت این ناکامی علاوه بر جنگ ویرانگر ناشی از مداخله ارتش سرخ در افغانستان و برآمدن طالبان از دل اختلافات افغانها با حمایت قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای در این کشور؛ ناشی از فقدان یک شخصیت ملی، استراتژیست و مورد وثوق و اجماع افغانها است.
در 19 سالی که از ترور احمد شاه مسعود میگذرد، بارها کارنامه او به بحث و بررسی گذاشته شده و گاه انتقاداتی از سوی رقیبان یا مخالفانش مطرح شده است اما فارغ از درستی یا نادرستی این نقدها، مسعود جایگاهی فراتر از دیگر رقبایش داشت که نمیتوان بدان بیاعتنا بود، چرا که افغانستان بسیار نیازمند چنین مؤلفههایی است که غیبت آنها در این دو دهه نتوانسته تحولات افغانستان را به سامانی برساند. افغانستان میان نیروهای بشدت محافظه کار و سنتگرا و غرب ستیز از سویی و مدیران غرب نشین بیخبر از رنج و نیازهای مردم افغانستان گرفتار شده است و همین ضعف و فقدان نگرش ملی باعث تداوم حضور نیروهای مداخله گر منطقهای و فرامنطقهای در افغانستان شده است. احمدشاه مسعود بازیگری زیرک، هنرمند و مقتدر در شطرنج سیاسی، نظامی و فرهنگی افغانستان بود. تولد و تربیت و رشد در خانوادهای نظامی و میهن پرست، تحصیلات آکادمیک و دانشگاهی، عضویت در جمعیتی مبارز و آشنا با فرهنگ دینی مردم افغانستان، هوش و استعداد فردی مسعود، همه با هم از او یک عنصر خردمند و مدیری مؤثر و شایسته ساخت. مدیری که در نبرد با تجاوز سربازان شوروی، پنجشیر را به دژ تسخیرناپذیر افغانستان مبدل میکند و در دوره پساجنگ سرد و خروج نیروهای شوروی از افغانستان از تضاد منافع روسیه با رقیبانش برای نبرد با ارتجاع طالبان مدد میگیرد و بار دیگر پنجشیر تکیه گاه و خانه مقاومت او و یارانش میشود و در این میان منافع ملی محور و مدار تمامی تصمیمات اوست.
مسعود در نگاه به غرب نیز چنین نگرش و راهبردی برای خود دارد. از سویی خطر جهانی تروریسم القاعده و ارتجاع طالبان را به غربیها گوشزد میکند و به دعوت مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به غرب سفر میکند و از سوی دیگر حضور و حمایت غرب از نیروهای ضد طالبان را در محدوده تصمیم و اختیار نیروهای افغان تعریف میکند و به یک تعامل و منافع مشترک و دوطرفه بین نیروهای ملی افغانستان با جهان غرب میرسد. فهم خردمندانه مسعود در عدم غلتیدن در دام «خودباختگی در مقابل غرب یا ستیزهجویی با غرب و غرب ستیزی» حکایت از شناخت و تحلیل عمیق، درست و میهن دوستانه او داشت که دوستان و یاران و رهروان راه مسعود نباید از آن غفلت بورزند. افغانستان به ثبات، امنیت، صلح و تعامل اقوام با هم و با جهان نیازمند است اما تحقق این خواستهها به اتخاذ سیاستی فراقومی (اعم از فارسها ، پشتونها ، ازبکها ، هزارهها و... ) فرامذهبی (اهل سنت یا تشیع و...) مبتنی بر منافع ملی و تعهد به اجماع ملی توأم با اقتدار فراگیر در برخورد با تروریسم و ناامنی دارد. در سالروز فقدان این قهرمان ملی و میراث دار فرهنگ عدالت پرور و آزادی جوی مولانا جلالالدین محمدبلخی، فردوسی بزرگ، حافظ شیرین سخن و سعدی انسان نواز انتظار میرود که نیروهای وطن خواه و توسعه گرای افغانستان به تجربه و راهبردهای مسعود دقت، تأمل و تدبر داشته باشند و بتوانند بر بحرانهای مزمن و خسارت بار افغانستان غلبه کنند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه