فیلمفارسی....
«علی بیغم» و «گنج قارون»
فرزانه قبادی/ روز 26 آبان 1344 فیلمی بر پرده سینماهای تهران رفت که معادلات بسیاری را در سینمای آن مقطع زمانی به هم زد. کارشناسان اداره بازبینی و نظارت وزارت فرهنگ و هنر آن را فیلمی بسیار ضعیف تشخیص دادند و با اکران آن موافق نبودند ولی پروانه نمایش به دستور کسانی دیگر صادر و فیلم در سینماهای سیلوانا، ایران، آستارا، میامی و اونیورسال روی پرده رفت. «گنج قارون» را سیامک یاسمی کارگردانی کرده بود. محمدعلی فردین بازیگر نقش اول این فیلم (علی بیغم) در خاطرهای که از یاسمی در مرحله پیش تولید فیلم نقل میکند، آرزوی او را در مورد گنج قارون اینطور روایت میکند: «یک روز سوار اتومبیل سیامک بودیم و از خیابان سعدی رد میشدیم. در سینما سعدی«سنگام» در حال نمایش بود. صف بلند سه ردیفه چند صد متری فیلم آه از نهاد سیامک بلند کرد و گفت: چه میشد فیلمهای ما هم همچین صفی پیدا کند.» مدتی بعد فیلمی از سیامک یاسمی روی پرده رفت، که رکورد سنگام را شکست، هر چند طرفداران سینمای اصیل، همچنان آن را فیلمی سطح پایین میدانستند.«علی بیغم» گنج قارون میگوید: هفتههای نخست اکران آنقدر وضعیت فروش بد بود که میخواستند فیلم را از روی پرده بردارند، اما به یک باره و با تبلیغات گسترده، فروش فیلم اوج گرفت. در آگهیهای تبلیغاتی فیلمی که دو سوم جمعیت تهران آن را در سینما تماشا کردند، با کنایهای به شکستن رکورد فیلمهای خارجی آمده: «بن هورها، ده فرمانها، سنگامها در مقابل گنج قارون، این اثر جاودان سینمای ایران به زانو درآمدند.» هر چند هیچ منتقدی در جراید آن سالها درباره گنج قارون قلم به دست نگرفت، اما برخی همذات پنداری مردم با علی بیغم و دیالوگهای او را دلیل موفقیت چشمگیر فیلم میدانند. او در جملاتی شاید شعاری، فقر را فضیلتی میداند و ثروت را عامل دردسر، جملاتی که به مذاق قشر متوسط و فقیر جامعه خوش میآید: «ما کم میخوریم و گرد میخوابیم، از همه پولدارا هم آقاتریم»، «من یکی زندگی فقیرانه مو به تمام گنج قارون نمیدم»، «گنج قارون نمیخوام، مال فراوون نمیخوام»، «یکی از زور سیری داره میمیره، یکی پاورچین پاورچین میره گشنهش نشه.» گنج قارون با هزینهای حدود 300 هزار تومان تولید شد و بر اساس آمار رسمی سه میلیون و هشتصد هزار تومان فروش داشت. فیلمی که در سینمای ایران از سوی بسیاری از منتقدان به فیلم آبگوشتی (به خاطر صحنهای از فیلم که آبگوشت خوردن شخصیتهای اصلی را نشان میدهد) مشهور شد و بهعنوان سمبل «فیلمفارسی» شناخته میشود. مفهوم فیلمفارسی را هوشنگ کاووسی که آن سالها علاوه بر اینکه در مجله فردوسی نقد فیلم مینوشت، بلکه رئیس اداره نظارت و بازبینی وزارت فرهنگ و هنر هم بود، وارد دایره لغات سینمای ایران کرد. کاووسی که با نگاهی نقادانه این تعبیر را برای معرفی فیلمهای سطح پایین که ساختار و چارچوب درستی نداشتند ابداع کرده است، در توضیح این مفهوم گفته: «مرکبنویسی همیشه معنای ثالثی را بهوجود میآورد. مثلاً وقتی میگوییم گلاب، این کلمه هم «گل» است و هم «آب» اما جدا نمینویسیم چون میشود«گل آب» پس این ترکیب یک معنای ثالث است که هم گل است و هم آب ولی در عین حال نه گل است و نه آب. «فیلمفارسی» هم چنین ترکیبی است: فیلمفارسی هم فیلم است و هم فارسی اما در عین حال نه فیلم است و نه فارسی. این فیلمها نه فرم دارند، نه ساختار و نه قصه.» کاووسی اما به ابداع این واژه در نوشتههای خود اکتفا نکرد و همواره مردم را از تماشای فیلمهای سطح پایین در سینما برحذر میداشت، او معتقد بود: «یک دکاندار میخواهد از نزدیکترین و غیرمعقولانهترین راه به منافع بیشتری دست پیدا کند. در حالی که یک تاجر دوراندیشی بیشتری دارد و تلاش میکند از راههایی معقولانه و سالم به هدف برسد.» البته جریان فیلمفارسی با وجود تلاشهایی که برای تغییر ذائقه مردم در سینما به کار گرفته شد، همواره یکی از پرطرفدارترین جریانها در سینمای ایران بوده و هست.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه