مدل جذابیت- امکانپذیری برای سیاستگذاری
ادامه از صفحه اول
انسان بدون سرمایهای را تصور کنید که رؤیاهایش افزون بردایره امکانات درآمد اوست؛ یا انسانی که آرزویش دویدن با سرعت نور؛ هر دو به یک اندازه از این فاصله گسترده و زیادی که میان آرزوهای آنان و واقعیت زندگیشان جاخوش کرده است؛ به سختی روزگار میگذرانند. آرزوی افسارگسیخته اگر با واقعیت زندگی رام نشود، زندگی را به پرتگاه جنون میکشاند.
سیاستگذاری از همین حقیقت بهره گرفته است تا مدلی بسازد بهنام مدل جذابیت- امکانپذیری. جذابیت نماینده همان آرزوهای ماست، همان چیزی که اگر به تناسب باشد انگیزه ماست و اگر بیتناسب با واقعیت ما، نابودکننده منابع ملی میشود. از سوی دیگر امکانپذیری نمایندگی واقعیت ماست. امکانپذیری نشاندهنده میزان قابل دسترس بودن یک هدف است. دقت کنیم که امکانپذیری نمایندگی پتانسیلهای ما هم هست؛ فراتر از توان فعلی، بلکه نماینده مجموع توان فعلی و توانی که در آینده خواهیم داشت.
فرض کنید که قرار است برای سیاستهای حوزهای مانند فناوری اطلاعات، اولویتگذاری شود. اولویتگذاری نشانه عقلانیت ماست تا منابع ما هدر نرود. به این ترتیب لازم است تا حوزههای مختلف فناوری اطلاعات بر اساس همین دوگانه جذابیت- امکانپذیری در یک ماتریس جایابی شوند.
به این ترتیب لازم است تا ابتدا حوزههای فناوری اطلاعات (اعم از حوزههای کاربردی امروز یا حوزههایی تحقیقاتی که فردا روز کاربردی میشوند) فهرست و از طریق این فهرست، تک به تک بر اساس دو معیار کلی در این ماتریس جایابی شوند. بدیهی است که هر چه از نظرات بیشتری برای جایابی بهره گرفته شود، اعتماد به نتایج و اولویتها بیشتر میشود.
جذابیت از کجا زاییده میشود؟
جذابیت یا همان آرزوهای ما اما ناشی از ترکیب حداقل ۳ مؤلفه است:
۱-خلق ثروت: هر چه فناوری برای ما درآمد بیشتری ایجاد کند آرزوشدنیتر است. کسی آرزوی فناوری بدون درآمد را ندارد. حوزههایی مانند بازی را در نظر بگیرید که درآمد اپهای بازی برابر با کل اپهای غیربازی است!
۲-کیفیت زندگی: گاه ممکن است ارزش آن فناوری در افزایش کیفیت زندگی ما باشد، هرچند ارزش بالایی برای پول درآوردن نداشته باشد. گاه یک خدمت ساده یا یک نوآوری ساده بدون خلق پول اما برای ما کیفیت زندگی را افزایش دهد. فناوریهایی که زندگی عمومی را تحت تأثیر قرار میدهد،حاشیه سود پایینی دارند؛ اما برای زندگی بهتر یک الزام است. گاهی فناوریهایی تعداد محدودی را مخاطب قرار میدهد، اما از همان تعداد محدود خلق ثروت میکند؛ در این حالت کیفیت زندگی یک جامعه تغییر عمدهای نکرده است. اما فناوری دیگری در نظر بگیرید که عموم مردم را تحت تأثیر قرار میدهد، هر چند بهدلیل حاشیه سود پایین یا قابلیت کپیبرداری برای سازنده و خالقش سود چندانی قابل تصور نباشد. در برابر حوزه بازیهای رایانهای که خلق ثروت دارد، اپهای انجام کارهای اداری احتمالاً کیفیت زندگی را تحت تأثیر بیشتری قرار میدهد.
۳-افزایش امنیت: در کنار دو عامل بالا فناوریهایی نیز هستند که امنیت ما را ارتقا میدهند؛ فناوریهایی مانند امنیت سایبری یا رمزنگاری.
ترکیب ۳ مؤلفه بالا با همدیگر میتواند میزان جذابیت یک حوزه را آشکار سازد.
امکانپذیری از کجا شناسایی میشود؟
اینکه یک فناوری یا حوزهای برای ما امکانپذیر باشد؛ برآمده از منابع دردسترس ما است؛ منابعی مانند موارد زیر:
۱-در دسترس بودن منابع انسانی: برای توسعه یا بهرهبرداری از یک حوزه فناورانه شاید بیش از هر منبعی نیاز به منابع انسانی است. ممکن است حوزهای مانند زنجیره بلوکی بسیار برای ما جذاب باشد، اما وقتی ما متخصص کافی در آن حوزه نداشته باشیم؛ نمیتوانیم آن حوزه را در دسترس ببینیم.
۲-در دسترس بودن منبع بازار: بازار یکی از مهمترین منابع است. بازار فراتر از منبع اقتصادی صرف است. بازار دربردارنده بازخوردها است و بسیاری از حوزهها بدون بازار بزرگ و مقیاسپذیر اساساً بدون معناست. در حوزهای مانند موتور جستوجو بدون حضور چند صد میلیون کاربر، بسیاری از الگوریتمها ناکارآمد است و مقیاس مناسب برای اقتصادی شدن آن نیز اساساً شکل نمیگیرد.
۳-در دسترس بودن منبع دانشی و فناورانه: منابع دانش و فناوری اغلب دارای حقوق مالکیت فکری هستند؛ حقوقی که در پتنتها تبلور مییابد. اگر ما دسترسی به آن منابع (یعنی حق استفاده از آن را) نداشته باشیم؛ آن حوزه فناوری ممکن است برای ما دسترسپذیر نباشد.
ترکیب جذابیت-امکانپذیری برای دوری از دیوانگی
سیاستگذاری عقلایی از ترکیب این دو محور زاییده میشود. برای پرهیز از دیوانگی در سیاستگذاری ۲۱ حوزه فناوری اطلاعات که در ۵ سال آینده پرآتیه هستند، شناسایی شدند و سپس این حوزهها برای خبرگان هر حوزه ارسال شد تا در مجموع ۳۴۳۴ پرسشنامه تکمیل شود.
بر اساس دو معیار جذابیت و امکانپذیری این فناوریهای جایابی شدند. موضوعاتی مانند نرمافزارهای اجتماعی یا هوش مصنوعی اگرچه بسیار جذاب بودند،اما واقعیت نشان میداد که امکانپذیریاش برای کشور در حد متوسطی است. اما حوزهای مانند ویدیو و چندرسانهای هم جذابیت بالا و هم امکانپذیری بالایی برای رشد دارند.
در این میان البته برخی نیز در هر دو شرط در کمتر از متوسط قرار داشتند. حوزههایی مانند احراز هویت و کنترل دسترسی یا کنترل و روباتیک به نظر میآید که هم جذابیت پایینی دارند و هم امکانپذیری دسترسیشان نیز بالا نیست.
البته تمامی حوزهها مسلماً با صرف منابعی میتوانند جذابتر یا امکانپذیرتر شوند؛ تنها پرسش کلیدی آن است که با توجه به منابع محدود، بهتر است آن منابع محدود را صرف کدام حوزهها کنیم؟ حوزههایی که هم جذابیت بالا و هم امکانپذیری بالا دارند.
در این میان ۴ حوزه کلیدی اولویت عبارت میشوند از:
۱-توسعه نرمافزار: تأکید بر شرکتهایی که پیمانکار توسعه نرمافزار هستند و بر اساس سفارش به اجرای آن میپردازند.
۲-موبایل و 5G: حوزه اپلیکیشنهای موبایلی و خدمات مبتنی بر اپراتوری موبایل نیز در جایگاه دوم قرار گرفته است.
۳-ویدیو و چندرسانهای: سومین اولویت این گروه است که با وجود فقدان زیرساختهای حقوقی و قانونی همچنان پرجذابیت شناخته شده است.
۴-پرداخت الکترونیکی و خدمات مالی: حوزه فناوریهای مالی (FinTech) اگرچه تا کنون تمرکز صرفاً بر پرداخت بوده و کمتر خدمات مالی را مورد تمرکز قرار داده است، اما از اولویتهای کلیدی خواهد بود.
منابع محدود تنها محرک سیاستگذاری است؛ تا زمانی که منابع محدود نشود اهمیت اولویتگذاری مشخص نمیشود. دوران بیپولی ناشی از فروش کم نفت شاید بتواند ما را مجبور کند به دوری از همین دیوانگیها!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه