زنان عرصه جهاد از حضور و نقش بانوان در میدانهای دفاع مقدس میگویند
زنان در خط مقدم ایثار
مهسا قوی قلب
خبرنگار
در دوران هشت سال دفاع مقدس، زنان هم در کنار همسران، برادران و فرزندان خود حضوری فعال و پویا داشتند. شاید خیلیها اسلحه به دست نگرفتند اما در واقع نیروی محرکه و انرژی اولیهای که سبب میشد رزمندگان برای دفاع از خاک ایران راهی میادین جنگ شوند، حمایت و پشتیبانی روحی و معنوی زنان بود. چشمانی که اشکها را پنهان میکرد تا قوت قلب عزیزشان گرفته نشود، چشمانی که اشکها را پنهان میکرد چون نمیدانست آیا دیدار بعدی خواهد بود یا نه. مگر میتوان عشق را راهی دیار مین و خمپاره کرد؟ اما زنان ایران 8 سال تمام در خط مقدم ایثار و
از خودگذشتگی جانفشانیها کردند تا ما امروز به مدد رشادتها و دفاع جانانه رزمندگان در برابر دشمن از کشور بتوانیم در امنیت و آرامش در کوچهها و خیابانهای شهر گام برداریم.
بتول خورشاهی یکی از شیرزنان ایرانی است که در دوران دفاع مقدس از زمره اولین زنانی بود که در خط مقدم جبهه حضور داشت. خانم خورشاهی درباره علت حضور خود در جبهههای جنگ به «ایران» میگوید: «جنگ که شروع شد طبق معمول همه مردها راهی جبهه شدند. دو برادر من هم راهی شدند. 22 آذرماه سال 1361 مرتضی، یکی از برادرانم به درجه رفیع شهادت نائل شد. درست یک هفته بعد با دیدن جنازهاش در سردخانه بیمارستان، در همان لحظه که چشمانم به چشمانش که هنوز باز بودند و با آرامش و مهربانی نگاهم میکردند، افتاد، نگاهش کردم و با صدای بلند قول دادم و گفتم که سلاحت را برمی دارم. اول دی برادرم تشییع شد. فردای آن روز در مسجدجامع سخنرانی کردم و پس از آن همه تلاشم را به کار بستم تا خودم را به خط مقدم برسانم و از هیچ کمکی برای همرزمان برادرم دریغ نکنم. یک سال زمان برد تا به آرزویم دست پیدا کنم. من ساکن نیشابورم. پس از موافقت حضورم در جبهه راهی مشهد شده و از آنجا به کرمانشاه که آن زمان به باختران شناخته میشد، رفتم. بعد هم راهی اهواز شدیم و در نهایت هم خط مقدم. در عملیاتهای والفجر 5 و 6 و همین طور عملیات خیبر در جزیره مجنون حضوری فعال داشتم. صدام شیمیایی زد و یک روز بستری شدم اما بیشتر از 24 ساعت طاقت نیاوردم و دوباره خودم را به خط مقدم رساندم. یک روز در درمانگاه صحرایی پسربچهای را آوردند که هر دوپا تا ران قطع شده بود. صورتش را تمیز کردم، چشم در چشمانش دوختم ناخودآگاه گفتم که پسرم من مامانت هستم، بوسیدمش، آخرین جملهای که قبل از شهادت بر زبان آورد این بود: «مامان به امام خمینی(ره) بگو من نمیترسم.» در تمام طول زندگی این طور از ته قلبم اشک نریخته بودم. آن بچه به کدامین گناه از دنیا رفت؟» خانم خورشاهی بغض امانش نداد. حتی یادآوری خاطرات جنگ و جبهه برای این شیرزنان اشک بر چشمان هر شنوندهای جاری میسازد.او در جمعه خونین سال 1366 در مراسم حج تمتع به اسارت گرفته شد و زیر شکنجههای سنگین یک چشم خود را از دست داده و اکنون جانباز 40 درصد است.
مدافع خرمشهر
شهلا طالبزاده، از اولین زنان رزمندهای بود که همه او را از مدافعان خرمشهر میدانند. درباره رشادتها، ترسها و انگیزه والایش برای حضور در دوران دفاع مقدس میگوید: «در یک جمله ماندم تا دفاع کنم. تنها 19 سالم بود که جنگ شروع شد. از آنجایی که ساکن خرمشهر بودم و در دورههای بسیج هم شرکت کرده بودم، از همان روزهای آغازین جنگ تحمیلی مسئول توزیع اسلحه بین مردم شدم. بعد از آن هم وظیفه نگهداری و پشتیبانی از مهمات و اسلحههایی مانند کاتیوشا، آرپی جی، فشنگ و مهمات دیگر بر عهده من و 21 دختر دیگر بود. یادم میآید ما 22 دختر وسط بیابان با این همه مهمات بودیم و تنها حافظ ما دوچادر و دوپتو، چندکنسرو و یک تانکر آب بود. حالا که به آن روزها فکر میکنم، به روزهایی که همان اوایل جنگ من را 4 ماه تمام از خانوادهام بیخبر گذاشته بود، متعجب میشوم. اراده آن روز زنان برای دفاع از خاک و حمایت از همسران و برادرانشان مثال زدنی بود.»
بیبیفاطمه جهانآرا، خواهر شهید جهانآرا هم از جمله زنانی بود که در میدانهای جنگ با همه توان تلاش کرد، حضوری مؤثر داشته باشد. این بزرگ بانوی روزهای دفاع نیز درباره علت حضورش در دوران دفاع مقدس، بیان میکند: «ما ساکن خرمشهر بودیم، من هم دورههای بهیاری را گذرانده بودم. یادم میآید در روزهای آغازین جنگ تحمیلی، به قدری اوضاع وخیم بود که در خود بیمارستانها هم نمیدانستند چطور باید از نیروهای کمکی استفاده کنند. فارغ از نابسامانیها و تخریب شدید شهر، حضور زنان در کنار آن حجم عظیم از اتفاقات ناخوشایند و زجرآور سبب آرامش و انرژی مثبت میشد. از بچههای کوچک تا پیرمردان و پیرزنانی که زخمی میشدند، با دیدن لباس و مقنعه سفید بهیاران روحیه میگرفتند و آرام میشدند. از طرفی چون همه نیروها، داوطلب بودند، عاشقانه و با تمام احساس خود از جان مایه میگذاشتند و حاضر نبودند که صحنه را ترک کنند. من در سالهای دفاع مقدس هیچگاه مناطق جنگی را ترک نکردم، خرمشهر، اهواز و دزفول شهرهایی بودند که در طول جنگ تحمیلی در آنها حضوری فعال داشتم.»
سالگرد دفاع مقدس، یادآور فداکاریهای زنان در بحرانها
فخرالسادات محتشمیپور، فعال حوزه زنان با اشاره به این که حضور زنان در دوران دفاع مقدس بسیار پررنگ بود به «ایران» میگوید: در نظامهای فکری و اعتقادی، جنگ امری مردانه است و اصولاً زنان در صحنه مبارزه و جنگ، اسلحه بهدست نمیگیرند، البته در اساطیر و تاریخ به اسلحه بهدست گرفتن زنان هم اشاراتی شده است اما از اساس در طول تاریخ، حضور زنان در جنگ بیشتر بهعنوان پرستار و پشت جبهه بوده است تا شرایط برای مردان راحتتر باشد. این در حالی است که در دوران دفاع مقدس با ورود دشمن به خاک کشور، دیگر بحث زن و مرد مطرح نبود و همه افرادی که در معرض هجوم قرار گرفتند، بهدفاع پرداختند، بنابراین جزء اولین مبارزان در مرزهای جنوبی، زنان هم بودند. زنان در آن دوران هم آموزشهای رزمی میدیدند و هم در خصوص تهیه مایحتاج و غذا و رسیدگی به مجروحین فعالیت داشتند.
بهگفته او، در دوران دفاع مقدس زنان حتی در دفن کردن شهدا هم همکاری میکردند. شاید بهنظر قصه و افسانه بیاید اما در مرزهای غربی کشور زنی تبر بهدست گرفته و برای دفاع از خود و خانواده دشمن را از بین برده است. از این دست موارد در شهرهای مرزی و جنوبی کم نیستند. البته در کل اقشار مختلف زنان در استانهای مختلف در دوران 8 ساله دفاع مقدس، فعالیتهای ویژه مانند بستهبندی موادغذایی نظیر خشکبار و موادمغذی در مدارس و مساجد و مجامع محلی را انجام میدادند. در واقع همه زنان به نحوی از انحاء با میل و اراده خود در تمام آن ایام با دل و جان هرکاری که از دستشان بر میآمد، انجام میدادند.
محتشمیپور با تأکید بر این که رزمندگان اغلب بهصورت داوطلبانه به جنگ رفته بودند، توضیح میدهد: خانوادههای رزمندگان بهدلیل نبود همسر، فرزند یا برادران خود با وجود دلتنگیها سعی میکردند روحیه خود را حفظ کنند تا جایی که وقتی عزیزی شهید میشد، میگفتند که به ما تسلیت نگویید به ما تبریک بگویید، ولی در واقع نمیتوان اوج اندوه بهدلیل فقدان آن عزیز را انکار کرد، بویژه خانوادههایی که جانباز داشتند، هنوز هم آسیبهای ناشی از جنگ برایشان آزاردهنده است. دلواپسیها، دلهرهها و لطمات روحی نه تنها در دوران جنگ بلکه برای همسران جانبازان تا آخر عمر باقی میماند. فیلم سینمایی گیلانه هم با همین رویکرد ساخته شده و کاملاً نشان دهنده دردهای زنی است که فرزندش در دوران جنگ جانباز شده است.
به اعتقاد او، اصولاً زن با صلح، قرابت دارد و نه با جنگ، درست است که مردان در طول تاریخ جنگ آور بودند، اما زنان در دوران جنگهای مختلف، در حفظ کیان خانواده از هیچ تلاشی فروگذار نکردند. در دوران جنگ ایران و عراق درست است که بیشتر پشت جبهه بودند و کمتر در خط مقدم حضور داشتند اما متأسفانه خاطرات دوران جنگ زنان، کمتر ثبت شده یا بهصورت کتاب درآمده و تصاویر کمی نیز در این حوزه وجود دارد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه